اسب سواری، ناتوانی را دید که کمک میخواست. دلش سوخت، او را سوار کرد تا به مقصد رساند.
مرد فلج همینکه سوار بر اسب شد دهنه اسب را کشید و با اسب گریخت!
پیش از آنکه دور شود صاحب اسب فریاد زد: «تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی... به کسی مگو چگونه اسب را به دست آوردی! میترسم که دیگر هیچ سواری به پیادهای رحم نکند!»
#دزدی_باورها
(برگرفته از کلیله و دمنه)
@sooyesama
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایعست
جز سِرّ عشق هر چه بگویی بطالتست
سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او
علمی که ره به حق ننماید جهالتست
#سعدی
@sooyesama
ببین!
چوب را که به قالی میزنند میخواهند گرد و غبارش را بگیرند، همین!
اصلا قالی را میخواهند که میزنند. هر گاه گرفتار شدی شاکر باش!
#حجةالاسلام_رنجبر
#بلا
#شکر
@sooyesama
خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها
چه شادیها خورد بر هم، چه بازیها شود رسوا
یکی خندد ز آبادی، یکی گرید ز بر بادی
یکی از جان کند شادی، یکی از دل کند غوغا
چه کاذبها شود صادق، چه صادقها شود کاذب
چه عابدها شود فاسق، چه فاسقها شود رسوا
چه زشتیها شود رنگین، چه تلخیها شود شیرین
چه بالاها رود پایین، چه اسفلها شود علیا
عجب صبری خدا دارد
که پرده بر نمیدارد!
#سهراب_سپهری
@sooyesama
ای مادر! هنگامیکه فرودگاه تهران را ترک میکردم، تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی:
«مصطفی! من تو را بزرگ کردم، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم، و اکنون که میروی از تو هیچ نمیخواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت میکنم و آن اینکه خدای بزرگ را فراموش نکنی».
ای مادر بعد از ۲۰ سال به میهن عزیز خود باز میگردم و به تو اطمینان میدهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم. عشق او آنقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود...
#شهید_چمران
#یاد_خدا
@sooyesama
در بین همه اهل بيت عليهم السلام جريان حضرت صديقه طاهره يک خورده حساستر و دقيقتر است.
حضرت زهرا سلام الله عليها سرّ الله است و براي خود اهل بيت عليهم السلام ، حجت است.
طبيعتا هرکسي نميتواند به آن سمت گام بر دارد مگر اينکه خيلي اهل شده باشد.
واقعاً انسان چه حسرتي ميخورد وقتي که ارتباط جناب سلمان با خانه حضرت زهرا سلام الله عليها را مطالعه ميکند. چقدر سلمان «منّا» شده بوده که داخل خانه حضرت میشده و چه راحت با حضرت زهرا سلام الله عليها صحبت و خدمت ميکرده است...
بعضيها بيخود خيال ميکنند اگر آن زمان بود چه طور ميشد. آن زمان هم اگر ما بودیم اهل بیت علیهم السلام رد شدن از همین موانع را از ما میخواستند.
راه همين راهي است كه به طرف اهلبيت علیهم السلام است. اگر انسان اين جاده را رد کند به حضرت زهرا سلام الله عليها ميرسد و دائم در محضر حضرت است.
اگر پشت اين جاده و موانع باشد وقتي خدمت حضرت هم میرسد حضرت به جاي محبت کردن؛ دائماً بايد انسان را برای رد کردن موانعش نصيحت کند.
نصيحت هايي که ديگران هم ميتوانند به انسان بکنند و وقت اهلبيت عليهم السلام را در طول تاريخ گرفته است مثل اینکه به ما بگویند گناه بد است یا بيرحم نباشيد و.... آيا اين قدمهاي اوليه را بايد حتماً اهل بيت بگويند؟! و باز هم مردم عمل نکنند؟
#استاد_جعفر_ناصری
#جایگاه_حضرت_زهرا
@sooyesama
تجلی اعظم؛ پیامبر خاتم (ص) فرمود:
«فاطمة بضعة منی، فمن أذاها فقد أذانی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِي؛ فاطمه پارهٔ من است، پس هرکه او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است».
(بحار الانوار، ج67 ، ص3)
نکته:
سخن پیامبر ص این است که فاطمه پارهٔ من است، نه پاره تن من؛ چراکه فرمود: «بضعة منی» و نفرمود: «بضعة من بدنی».
بنابراین، صدیقه طاهره (س)، پاره و قبسی از حقیقت وجودی خاتم الانبیاست. خاتم انبیا ص، خاتم موحدین و مشاهدین است. این توحید ختمی، حقیقت وجودی اوست.
فاطمه س، پرتو و تجلی این حقیقت محمدیه است. و بدین روی، لیلهٔ قدری است که ملائک و روح، بر او نازل میشوند.
این قبس، چون از نور محمدیه جهید، خود، مظهری برای تعین احدیت گردید. چون شعلهای که از آتشی پرید، و خود آتشی مشابه، گردید.
او همسر یک امام و مادر یازده امام دیگر است؛ با مظهر «هو» پیوست و «هو» بار، «هو» را آشکار کرد.
لذا امام یازدهم این راز را هویدا نمود که: «جدتنا فاطمة، حجة الله علینا».
آه!
ای راز خدای بیانتها
ای پرتو خاتم انبیا
و ای ناموس علی عالی اعلی...
هرگز باور نمیکنم که روزی بین کوچهها...
#ر_س
@sooyesama
باید به دوری تو عادت کرد، آری
وقتی نمیآمد ز دستم هیچ کاری
تنها تو با قلب «علی»، همکفؤ بودی
کوتاه بود، آه ای خدا، این همجواری
بعد از نبی، تنها تو را دلْ قصد میکرد
اهریمنی، از من ربود این یادگاری
میدیدم از تسبیح تو، جبریل میریخت
از روزن تو جلوه میزد ذات باری
ام ملائک، زیر دست و، پای مردم!
هرگز نمیشد باورم، در گیر و داری
دنیا همیشه اینچنین بیرحم بودست؟
یا داستان عشق دارد کارزاری؟
آه از نگاه آخرت، کآمیخت در هم
شرم و حیا و عشق را با جاننثاری
رفتی، برو، اما دلم با جسم پاکت
در خاک تیره دفن شد، ای یادگاری
#ر_س
@sooyesama