#مدح_حضرت_علی
ترجیع بند مدح امیرالمؤمنین علیه اسلام
خوشم با حب حیدر قد کشیدم
دلم را از همه عالم بریدم
به غیر از مرتضی چیزی ندارم
به غیر از مرتضی چیزی ندیدم
چه شوری در دلم افکنده عشقش
پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم
خوشم حلقه به گوش این سرایم
به هر محفل ثنایش را شنیدم
حیاتش ساده تر از بندگان بود
عجب شاه و امیری برگزیدم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
صد و ده بار ذکر هو گرفتم
از این دنیا و اهلش رو گرفتم
مگر عقلم کم است از او نخوانم
مگر کم آبرو از او گرفتم
دل من زیر و رو شد از شبی که
به دستم در حرم جارو گرفتم
خراسان و نجف، این آبرو را
هم از این سو، هم از آن سو گرفتم
علی گفتم کمی زهرا بخندد
چه پاداشی از این بانو گرفتم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
خدا رو کرد با او گوهرش را
تجلی صفات و مظهرش را
زمان وحی نور قل هو الله
میان کعبه خوانده مادرش را
نبی هم در شب تاریک فتنه
به حیدر می سپارد بسترش را
میان اوج پرواز نمازش
به سائل می دهد انگشترش را
همه بی تاب بر سجده می افتند
اگر افشا نماید قنبرش را
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
نجاتم داده استغفارهایش
دلم را برده با رفتارهایش
شده سرتاسر نهج البلاغه
نَمی از باطن پندارهایش
ملائک از شعف هو می کشیدند
همیشه لحظه ی پیکارهایش
نبی دلگرم بازوی علی بود
به جای تک تک سردارهایش
چنان از قلعه در را مرتضی کند
ترک برداشت تا تالارهایش
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
رها کردن مرامِ پیر من نیست
به دست دیگران زنجیر من نیست
مرا دیوانه می خوانند مردم
اگر مجنون شدم تقصیر من نیست
اگر از مرتضی کمتر بخوانم
اثر بر ناله ی شبگیر من نیست
بدون گوهر حب ولایت
به غیر از معصیت تکبیر من نیست
گره خورده دلم با حب حیدر
به جز این عشق در تقدیر من نیست
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
ازل از جام خود بر ما چشانده
همین باده دل ما را کشانده
زمان خلقت آب و گل ما
کمی خاک عبایش را تکانده
کسی که روی دوش مصطفی رفت
یتیمان را سر دوشش نشانده
خدا هم از زبان مرتضایش
پیمبر را شب معراج خوانده
به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..."
برایم طاقت و صبری نمانده ¹
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
*
برای مؤمنین یعسوب دین است
خداوند کرم روی زمین است
عبای وصله دار کهنه ی او
تجلی همان حِصن حصین است
نشستن زیر ایوان طلایش
برایم بهتر از خلد برین است
اگرچه منکرانش هم نفهمند
فقط حیدر امیرالمومنین است
به یمن شیر پاک مادر خود
تمام عمر، حرفم این چنین است
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***
۱. امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
یا حار همدان! من یمت یرنی
هر کسی بمیرد من را میبینید
بحار الانوار، ج 6، ص 160
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد
میشنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد»
مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش
به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش
شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو
مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
میرسند عشاق حق و حلقه بر در میزنند
حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر میزنند
عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد
با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد»
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکتهی باریک تر از مو، هنوز
عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟
مست را با نکتهی باریکتر از مو، چه کار؟
پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است
عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است
در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است
سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست
آیهی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست
تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم»
یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم»
من نه آن اللهیام، مولا! نه این اللهیام
جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی»ام
عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند
عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند
ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی!
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی!
میکِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون»
میشویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف
میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
قاسم_صرافان
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست
بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی
ساقیست؛ گر شراب نداری بیا که هست
گیرم که با علی دل ما نیست آشنا
اما دل علی به غریب آشنا که هست
مشکلگشا علیست و لشکرگشا علی
فرمانروا که بود و شه لافتی که هست
ما سائل رکوع علی نیستیم اگر
او «إنّما ولیّکم الله» ما که هست
محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست
ای عاشقان! هجوم نیارید، جا که هست...
عاشق گناهکار اگر شد در آتش است
اما حسابش از همه عالم جدا که هست
فرق علی شکافت، به خون خفت مجتبی
عباس من! صبور بمان کربلا که هست
آن بی نشانهای که نشان داشت از علی
دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست
مهدی_جهاندار
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
نه تنها من، نه تنها تو، نه تنها آنکه دین دارد
که عالم هر چه دارد از امیرالمومنین دارد
بگو در چنتهی خود هر چه دارد رو کند، اما
مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارد؟
بگو موسی، بگو عیسی، بگو آدم، بگو خاتم...
که هرچه انبیا دارند امام المتقین دارد
خودش گفتهست مخلوق است، اگرنه باورم این بود
که اوصافی شبیه ذات ربالعالمین دارد
ید الله و لسان الله و عین الله و وجه الله
کدام انسان در این دنیا صفاتی اینچنین دارد؟
بخوان آیاتی از نهج البلاغه، کاملاً پیداست
که او هم یک کلامُاللهِ اعجازآفرین دارد
زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند
فقط حیدر، فقط حیدر، فقط حیدر یقین دارد
خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست
پیمبر خاطرش تخت است از اینکه جانشین دارد
بگو با یار و با اغیار، غیر از حیدر کرّار
ردای جانشینی را نه آن دارد، نه این دارد
حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود
زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد
تمام کهکشان میچرخد آری روی انگشتی
که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد
چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که
رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد
از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد
از آن اشک است آری، هر چه دُرّ این سرزمین دارد
خدا بیشک برای شیعیان در جنت الاعلی
از انگور ضریحش خوشه خوشه دستچین دارد
خدا را شکر هم کفوی برایش هست در عالم
علی، خیرالبشر، خیر نساءِالعالمین دارد
بگو تا سورهی کوثر بخواند، تازه میفهمی
چقدر این قاری قرآن صدایی دلنشین دارد...
... زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است
به پایان آمد این دفتر، ولی نه! نقطه چین دارد...
#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی که مکه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحبخانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد
کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد
وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد
کعبه سه روز دور سر او طواف کرد
حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است
با جامه سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل کعبه برآمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت
حسنش «بهاتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری کن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بکش بهروی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد
تیر تو جز بهجانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد*
ای شاه حُسن! با تو «گدا معتبر شود»
آری! «بهیمن لطف شما خاک زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به کام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
بر پای تو هر آنکه نماند نماندنی است.
محسن_عرب_خالقی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
بنويسيد مرا بندهى سلطان نجف
بنويسيد كه عالم همه قربان نجف
ما غباريم..غبارى زِ بیابان نجف
بنويسيد على را گُلِ گلدان نجف
وسط عرش بُوَد تختِ سليمانِ نجف
آنكه بر خاك ، حياتِ دو جهان داد ، كه هست؟
آنكه بر مُرده زبان داد ، توان داد كه هست؟
آنكه در كعبه خودش اِذنِ اذان داد كه هست؟
تَرَك كعبه به ما نيز نشان داد كه هست...
كعبه با آن عظمت دست به دامان نجف
حق بده ! ديدن اين صحن تماشا دارد
حرمش هم به خدا هيبتِ او را دارد
نه حرم بلكه على عرشِ معلى دارد
و اگر كعبه دَرَد سينهى خود ،جا دارد
سر ببرید ز ما بر سرِ ايوان نجف
زِ قدومش همهى راه به هم مىريزد
دلِ عشاق به ناگاه به هم مىريزد
تا ببيند رُخ او ماه ، به هم مىريزد
گر على گريه كُنَد ، چاه به هم مىريزد
جانِ عالم به فداى شه مردان نجف
من على را به خدا رازِ خدا ميدانم
ولىالله شده منصبِ آقاجانم
ها على و بشر و كيف بشر ميخوانم
به هواى حرمش ابرِ پُر از بارانم
بنويسيد مرا بى سر و سامانِ نجف
خلقت هر دوجهان گوشهاى از تلميحَش
از كران تا به كران دانهاى از تسبيحَش
فتح خيبر كه نشد معجزه...شد تفريحش
و نشد غيرِ على كَس به على تشبيهش
بنويسيد على بانىِ ايمان نجف
جلوهى ديگرى از جلوهى مولا زهراست
روى پيشانى او نقش فقط يا زهراست
به دلم غم نرود تا كه دلم با زهراست
نهراسم به خدا روز جزا تا زهراست
غيرِ زهرا نبُوَد همدم جانانِ نجف
تا كه در معركه شمشير به دستش اُفتاد
دشمن از ترس دگر اسم خودش بُرد زِ ياد
دامنش خيس شد و آبرويش رفت به باد...
چاره ای نیست به جز گفتن دادِ بى داد....
چه شكوهيست در اين هيبت طوفان نجف
تو بر اين سلسلهها حق خلافت دارى
نه فقط شيعه به دنيا تو ولايت دارى
كه در عُقبى تو فقط حُكمِ حكومت دارى
به غلامانِ خودت نيز عنايت دارى
بطلب اين همه سرمست به ايوان نجف
شاعر:
آرمان_صائمی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد
آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد
بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن
افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد
از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها
خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد
پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح ِ ازل
حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد
خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران
دیگران نه! شخص ِ حیدر آشنایِ کعبه شد
در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت
رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد
تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف
از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف
خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع)
لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع)
لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل
در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع)
ای دلِ تاریک، ای گمراه ِ سرگردان بدان
نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع)
تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت:
نیست ای آیینه! شمس ِ منجلی إلا علی(ع)
مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر-
دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع)
من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده
لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع)
این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین
مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع)
آمد آقایِ تمام ِ عاشقانِ با شرف
نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف
شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا
کوریِ چشم ِ خلیفه هایِ پست و ناخلف
وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از-
عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف
آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر
ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف
در حرم، حور و ملَک یکریز میریزند گل
ایستاده خادم از عرش ِ معلّی صف به صف
بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند
من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف
در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار
تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف
با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر
روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر!
شاعر:
مرضیه_عاطفی
@stayashura313
#مناجات_امام_زمان
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_رقیه
خون پاک شهدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرین «حسین بن علی
پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا
علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان
دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا
فرق بشکستۀ زینب، سر خونین حسین
که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا
بر سر نی سر جدّت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا
آفتابی که چهل جا به سر نی تابید
در دل طشت طلا منتظر توست بیا
آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد «یا ابتا» منتظر توست بیا
بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟
تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
دلبسته مرام کسی جز علی مباش
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
گفتم به دل اگر پی مستی دائمی
مِن بعد مست جام کسی جز علی مباش
حتی به وقت نام گذاری طفل خود
اصلا به فکر نام کسی جز علی مباش
دنیا پدید آمد و پروردگار گفت
دنیا مطیع و رام کسی جز علی مباش
تنها نصیحت پدرم این کلام بود
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
@stayashura313
#سرود_حضرت_علی
توو گوشم از بدو تولد ، حیدر گفتن
چشام به این دنیا که واشد ، حیدر گفتن
برا همینه مبتلای ، حیدر هستم
همیشه از باده ی ناب ، حیدر مستم
آقای منه
خیلی دوسش دارم دنیای منه
بخدا که مثل بابای منه
ذکر شیرین روو لب های منه
آقای منه
دلدار منه
غم ندارم وقتی غمخوار منه
الگوی هرکار و رفتار منه
روشنیه روزای تار منه
دلدار منه
من ، قیمت دارم
من حلال زاده ام و غیرت دارم
نوکر حیدرم و عزت دارم
من به ذکر یاعلی عادت دارم
یا مولا یاعلی یامولا
تا که نفس توو سینه دارم ، حیدر میگم
از هیچ کسی باکی ندارم ، حیدر میگم
از همه ی عالم و آدم ، بالاس حیدر
نداره همتایی توو دنیا ، آقاس حیدر
شاهم حیدره
از تموم عالم و آدم سرتره
اون خلیفه ها کین؟حیدر رهبره
عشقه مولا از هر عشقی بهتره
شاهم حیدره
مطلق حیدره
کوریه چشم حسودا حق حیدره
زینت کتیبه و بیرق حیدره
پهلوونه خیبر و خندق حیدره
مطلق حیدره
من ، آقا دارم
توو دل حضرت زهرا جا دارم
مِهر بچه هاشو توو دنیا دارم
پس دیگه چه ترسی از عقبا دارم
یا مولا یاعلی یامولا
#روضه_حضرت_زینب
نماز عشق شکسته نخوانده بودم وخواندم
قنوت ؛ بازوی بسته نخوانده بودم وخواندم
زنی زهاشمیان تاکنون اسیر نبودست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم
به دوش؛ جسم دودختر؛ نبرده بودم وبردم
زکینه سنگ زشامی ؛ نخورده بودم وخوردم
به قتلگه به من ودخترت چه شد؛ دیدی
که زنده زنده کنارت؛نمرده بودم ومردم
به شب ؛ میان بیابان؛نرفته بودم ورفتم
به جستجوی یتیمان؛ نرفته بودم ورفتم
نخقته بودم وخفتم؛به روی خشته خرابه
به کوفه گوشه ی زندان ؛نرفته بودم ورفتم
هزاررنگ پریده ؛ ندیده بودم ودیدم
شفق به ماه چکیده؛ندیده بودم ودیدم
ندیده بودم ودیدم محاسنت در خون
به داس؛ یاس بریده؛ندیده بودم ودیدم
به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم
به شام؛ خانه به ویران نکرده بودم وکردم
نگفته بودی وگفتی اذان زمأذنه ی نی
به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم
@stayashura313