eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
364 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمی‌دانیم چون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیم هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ز آستـــان رضـایــــــم خـدا جـدا نکند من و جدائی از این آستان،خدا نکند به پیــش گنبد زرینــش آفتــــاب منیر ز رنــگ زردی خود دعـــوی بهــا نکند به صحن او نکند کس به دل هوای بهشت مگر کسی که ز روی رضا حیا نکند ز درگه کــرمش دست التــجا نکشم گدا که دامـن صاحب کـــرم رها نکند چه زائریسـت که گر بگـذرد ز درگه او مقیــــم آن نشـــود ترک ما سوا نکند به نـزد حق نبود هیــچ طاعتی مقبول از آن کسی که رضا را ز خود رضا نکند شها به زائر خود داده ای تو وعده لطف کجا به گفته خود چون توئی وفـــا نکند _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
حرم لبریز زائرها مسافرها مجاورها گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها و حالا هر کدام آرام زبان واکرده در این ازدحام ، آرام : " ببین این دست پینه بسته را آقا ببین این شانه های خسته را آقا به بیخوابی دو چشم خویش را مجبور کردم من به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم من نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را" یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت یکی بالای گلدسته اذان میگفت یکی بغض میان آه را میگفت یکی هم خستگیِ راه را میگفت جوان زائری در گریه هایش "آمدم ای شاه" را میگفت خلاصه عده ای اینجا و خیلی ها ز راه دور ، دلگیر حرم هستند همان هایی که جا ماندند و حالا پای تصویر حرم هستند... _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه دلان ساده بیاید این جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی است که گوید هرکس که بهشتی است از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
می‌آید و بر سر عبایش را کشیده انگـــار رنگ صورت آقا پریده حالش مساعد نیست پاها نا ندارد می‌سوزد و دارد نفس‌هایی بریده در راه کوچه دست می‌گیرد به دیوار دستش به دیوار است با قدی خمیده یک بار دیگر کوچه و اولاد زهرا این طایفه از کوچه‌ها خیری ندیده آتش‌گرفتــه پیکرش از زهر انگار این شعله‌ها با جان او در هم تنیده دارد می‌آید حالتش تغییر کرده گویی که درد زهر تا جانش رسیده خواهد که تنها بین حجره بر روی خاک یادی کند از تشنه کامی سر بریده هر چند می‌پیچد به خود از درد اما دور و بر خود ناسزایی، کی شنیده؟ بر خاک می‌غلتد ز دردِ زهر و دارد می‌سوزد از گودال و یک جسم دریده صد شکر اینجا نیست گودال و ندارد نعل نو و اسبان بر پیکر دویده _______________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
نوکر خوبی نبودم ، خودمم می دونم آقا ولی من هرچی که باشم ، پای تو می مونم آقا دمِ غروب میگیره دلم نگو حرم که میره دلم همه رفیقام رفتن من موندم و آه به جون هرچی مَرده قسم اگه به کربلا برسم برا تو میمیرم تنها با یه نگاه میبینی آقا، شده گریه کار نوکرت شب و روز میبینی آقا، چقدر حرم ندیده مونده هنوز میبینی آقا... "حسین وای" شنیدم شبای جمعه ، حرمت داره چه حالی مادرت میرسه از راه ، دوباره جای ما خالی اگه بشم مسافر تو یه شب جمعه زائر تو دیگه دلم آرومِ آرومه آقا یه دل سیر نگات کنمو تو حرمت صدات کنمو دیگه نمیخام چیزی از تو به خدا می ترسم آقا، دم آخری نیای بالا سرمو می ترسم آقا، بمیرم نبینم آخرش حرمو میبینی آقا، شده گریه کار نوکرت شب و روز میبینی آقا، چقدر حرم ندیده مونده هنوز میبینی آقا... حسین.... به خدا غم یه دنیا ، میشینه میون سینم هردفعه یه جایی عکسِ ، حرم تو رو میبینم دیگه رسیده آخر خط دیگه برام تو موندی فقط آخه نمیتونم از تو دل بکنم منم و آرزوی حرم کجا رو دارم آخه برم چی میشه پایین پات سینه بزنم میشناسی منو، همونم که رو زدم به تو همیشه میشناسی منو، اگه من حرم برم آخه چی میشه میشناسی منو ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک : آه ریان https://eitaa.com/stayashura313/657 آه بابا یتیمی زوده برایِ ما آه بابا با دلت چه کرده این دنیا آه بابا ای غریبِ شهر سامرا داره میسوزه چو شمعی حاصلم ای وای دلم پدرم جون میده در مقابلم ای وای من به کی بگم چی اومد به سرم وای از جگرم لرزه افتاده به جسم پدرم وای از جگرم آه بابا بی تو من غریبم و تنها آه بابا یه سحر دیگه بمون با ما آه بابا غمت آتیش زده بر دلها تو شدی پرپر و من شکسته پر ای جان پدر اگه میشه با خودت منو ببر ای جان پدر رسید آتیش از جگر بر بدنت میلرزه تنت مثه مادر توی خونه کشتنت میلرزه تنت آه بابا بدنت نمونده رو خاکا آه بابا رو تنت نرفته مرکب ها آه بابا نزدی رو خاکا دست و پا حرمتت رو نیزه داری نشکست قلب ما شکست بی حیایی روی سینه ات ننشست قلب ما شکست لبِ خشکیده ی تو نخورده چوب خون شده قلوب ناموست نگشته یک صبح تا غروب خون شده قلوب میثم مؤمنی نژاد ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
در مناجات شب اخر خود افتادی پیش چشمان تر همسر خود افتادی گریه ی چشم ملک از قبل مهدی بود چقدر خوب سرت در بغل مهدی بود ناله کردی همه با مهر جوابت دادند تشنه بودی و سپس جرعه ای آبت دادند اهل خانه کفنی بر تن پاکت کردند بعد تشییع بلافاصله خاکت کردند پیکرت تابش سوزنده ی خورشید ندید بوریا جای کفن دور خودش دید ؟ ندید سامرا با سپر و سنگ و سنانت نزدند پیرمردان که عصایی به دهانت نزدند سامرا صحبتی از گودی گودال نشد سینه ات زیر سم اسب که پامال نشد سر انگشترت انگشت به غارت که نرفت آه… ناموس تو آقا به اسارت که نرفت علیرضا خاکساری ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حد توان بر علی جفا کردند به جای لاله و گل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت که قصد سوختن خانه ی خدا کردند به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان چگونه فاطمه را از علی جدا کردند چهار کودک معصوم در دل دشمن به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند علی ولی خدا را که جان احمد بود پی رضایت شیطان دون رها کردند خدا گواست قلم شرم می کند میثم از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
سینه زنی زمین گریه کرد و سما گریه کرد عزا گریه کرد سامرا گریه کرد بر آن دل که آتش گرفته چو شمع غریبانه زهر جفا گریه کرد امان ای امان یا امام زمان عزادار او حجت ابن الحسن شده نوحه خوان و شده سینه زن بشوید گلی با گلاب دو عین به خورشید عالم بپوشد کفن امان ای امان یا امام زمان مه آسمان کنج زندان کجا حصار ستم نور قرآن کجا کسی که جهانی به فرمان اوست به بستر کجا دست لرزان کجا امان ای امان یا امام زمان چو شمعی که در نیمه شب گریه کرد ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد لب تشنه اش آب خورده ولی به یاد شه تشنه لب گریه کرد امان ای امان یا امام زمان ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
هدایت شده از 🏴سرای شعر محتشم🏴
❇️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ الحُسَینِ عَلیهِ السَّلٰام❇️ بردار مداح سلام🤚 یک مداح موفق نیاز به منبع شعر و اشعار جامع و کاملی داره👌✅ ❤️شعر سلاح مداحه❤️ 🩸اگه دوست داری با اشعار طبقه بندی شده و هشتک دار آشنا بشی 🩸اگه دوست داری جامع شعر خوبی داشته باشی برای عزاداری ها 🩸اگه دنبال اشعار سبک دار و خوب برای روضه هستی 👈👈 عضو کانال سرای شعر محتشم بشو🖤 ❇️🔗 سرای شعر محتشم با توجه به نیازهای یک مداح، کانالی است تا جامع شعر خوبی برای برادران عزیز مداح فراهم آورد ✅ در ثواب انتشار این کانال و مطالب آن سهیم باشید و بنر را منتشر کنید ❤️ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ @stayashura313
رفتی علی بدون تو بی بال و پر شود؟ بعد از تو کیست تاکه برایم سپر شود؟ الان مغیره آمد از اینجا عبور کرد می خواست تا دوباره حسن خون جگر شود یادم نمی رود که همه داد می زدند طوری لگد بزن که علی بی پسر شود رنجی کشیده ای که خودم دانم و خودت رفتی بدون اینکه کسی باخبر شود حالا برای نبش مزار تو آمدند تا زخم کاری جگرم بیشتر شود زهرا قرار بود بمانی کنار من نه اینکه بی تو شوهر تو دربدر شود این ذوالفقار بی تو برایم عصا شده رفتی که ذوالفقار علی بی اثر شود ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست.. پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست! هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند روزی اشک میان هیئتش بالاتراست.. احترام پیرها هرچند برما واجب است.. پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست. قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست. نقص های هر نمازش زود کامل میشود.. هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟ دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست وسع ما این‌است! اما خوب میدانیم ما.. خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم از تمام این مصائب غربتش بالاتر است آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد. سید پوریا هاشمی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
دنبال کبریایى؟! بى کبر و بى ریا باش وقت اداى دینت فارغ ز هر ادا باش راه سلوک نوکر از جاده ی سکوت است وقت نظر گرفتن یک‌ گوشه بیصدا باش وقتی که پشت این در پیغمبران نشستند در کوی نیکنامان پیوسته خاک پا باش هر منصبی که داری ، بیرون روضه داری اینجا که پا نهادی ، تا میشود گدا باش یک روز مثل مجنون ، یک روز چون زلیخا هر روز دل ببند و هر روز ماجرا باش گفتیم‌ رو سیاهیم گفتند پیش ما نه گفتیم بى پناهیم، گفتند پیش ما باش آسایش دو گیتى تفسیر این دو حرف است دیوانه ی حسین و مجنون مجتبى باش سینه به سینه یادم دادند که بگویم بابای من فدای یک تار موی باباش آب زلال را در سرچشمه جستجو کن خواهان خیر هستی خواهان مرتضی باش حق با علی مگر نیست؟! حق هم مگر خدا نیست؟! پس در نجف بمان و هر لحظه باخدا باش فرمود امام صادق: از پشت بام‌ خانه با یک سلام ساده الساعه کربلا باش او غرق خون‌ خود شد ، من غرقِ در گناهم سر داد ، دل ندادم ، ای بی وفا مرا باش کار بنی اسد در تدفین او گره خورد وقتی تنی‌ نمانده دنبال بوریا باش شعر از گروه “یا مظلوم” _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ص خبرت هست که آن طاق معلی افتاد ناگهان کنگره‌ی سنگی کسری افتاد خبرت هست ستون‌های یهودا افتاد خبرت هست هبل خرد شد عزّی افتاد خبر این است زمین پر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد صلوات یک نفر آمده تا بار جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوق گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمت خدا آن که نیامد آمد چهارده تَن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارش مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی‌تاب آمد جبروت و ملکوتی‌ست که در قاب آمد فال حافظ زدم و این غزل ناب آمد ” گلُعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس “ حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم؛ خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌‌ی روز و شب حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک ‌تر از پاکی ها غرق تسبیح بزرگی تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نَفَس‌های علی ای همه هست زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دست زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه ‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ صلوات آوردی آخرین باده ‌ات از این همه خُم می ‌آید بادعایت عَلَم چهاردهم می ‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئینه‌ی فضل امیرالمؤمنین باشد "رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشه‌ی سجاده‌اش حبل المتین باشد به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟! کجا رد می‌کند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی‌ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمان‌ها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی می‌کند اینجا نگاه سائل و سلطان چرا که آستان‌اش نقطه‌ی عطف زمین باشد گره وا می‌شود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد منِ بد را ضمانت می‌کند جای تعجب نیست تعجب می‌کنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد کسی از عهده‌ی مدح و ثنایش بر نمی‌آید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد... ✍ ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
لالایی اصغرم چش به راهته الان مادر توو حرم تو رو زیر عبا تا خیمه می برم لالایی اصغرم لالایی تشنه لب مادرت ببیندت میشه جوون به لب تیر حرمله سرت رو برده عقب لالایی تشنه لب دست و پا می زنی دست و پامو گم می کنم آروم تر عزیزم یه کم آخرین باره که می گیرم تو رو توو بغل زود اومد سراغت اجل بند دوم بالای نیزه ها من نشستم حالا پای نیزه ها تووو گلوت مشخصه جای نیزه ها بالای نیزه ها نرمه حلقوم تو بمیرم برا بابای مظلوم تو یه کمی ببند چشای معصومتو نرمه حلقوم تو اگه بودی الان می خندیدی واسم یه کم نمی ذاشتی تنها بشم اگه بودی الان لالایی می خوندم برات با خنده می کردم صدات وحید محمدی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
همون روز دهم بود توی قبرش دلم رو لای دستاش خاک کردم همونجا با همین چادر که سوخته خون دست حسین رو پاک کردم همون روز دهم بود یادمه خوب همینکه خیمه هامونو سوزوندن سر قبرش براش مجلس گرفتن با نیزه فاتحه واسش میخوندن شبام کابوس تیرو حلق بچس نه جون مونده برام نه خواب راحت ازون ساعت که تیر وا کرد گلوشو گلوم تیر میکشه ساعت به ساعت تمیزش میکنم، دستم بیادش سرش خاکی و خونی و کبوده ببینن مادرای شام چی میگن نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بهم پیری زود رس داده داغش همینجور سن روی سنم گذاشته می پرسیدن زنای کوفه از هم کدوم پیرِزنه شیرخواره داشته بغل میخواد اگرداره میفته دیدم بستند با معجر سرش رو نمیذارن که نیزه ش رو بیارم میترسم گم کنن آخر سرش رو شب از نیمه گذشته دیروقته نبودش تارو پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود، دیدم نمیدونم الان دست کی مونده ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
همیشه عاشقت هستم همیشه با تو می‌مانم یقیناً دوستم داری، که در صحن تو مهمانم دعایم کن همیشه در پناه این حرم باشم که عمری غیر از اینجا هرکجا رفتم پشیمانم دلم را داده‌ام دست امانتداری ات حالا نشستم کنج صحن تو امین الله می‌خوانم دلم میخواست مثل کودکی بر دوش زائرها گل از باغ ضریحت ساده‌تر می‌چید دستانم تمام عمر دستم را گرفتی وقت رفتن هم می‌آیی... چشم در راهم! می‌آیی... خوب میدانم! به روی دوش زائرهای تو از صحن آزادی مرا می‌آورند آخر، تو هستی حُسن پایانم به امید نگاهت تا نفس باقیست می‌خوانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم ✍ حسین مؤدب _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..، نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..، گنبدت را می‌کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی‌ست من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...، یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی، خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..، آمدم دربه‌در افتاده‌ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده‌ی این سفره‌اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم، یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است: ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می‌خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان! دوستت دارم..، مرا باور بکن دوستت دارم..، قسم هم می‌خورم..، جان شما! روز محشر، خنده‌اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..، خودم را در نجف حس می‌کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما رفته رفته دارد ایّام محرم می‌رسد... آه! می‌آید همان ماهِ پریشان شما ** حرمله، خولی، سنان، اَخنَس..، عقب‌تر می‌روند... شمر تنها می‌شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم، وای از عزیزان شما ✍ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ذکر شریف ارباب تسبیح مستجاب است پس یا حسین گفتن اصلی‌ترین ثواب است یک قطره اشک ما را هفتاد حج نوشتند ارباب دست و دل باز از بس که خوش حساب است یک بیت گریه کردیم صد جلد معرفت شد شوری اشک هیأت شیرین‌ترین کتاب است جون حسین باشی بوی بهشت داری عطر لباس نوکر خوشبوتر از گلاب است این منسبی که داریم با انتخاب زهراست مادر برای فرزند دنبال انتساب است ذکر مصیبت او تضمین خانۀ ماست کاخ بدون روضه کاشانه‌ای خراب است هربار گیر کردیم گفتیم یا رقیه این نازدانه نامش در هر زمان جواب است دوری وبالمان شد زخمی به بالمان شد یک سال بی زیارت بالاترین عذاب است خرجیِ کربلا را پای نجف نوشتند بانیِ اربعینش شخص ابوتراب است ارباب آب‌ها را لب تشنه سر بریدند از داغ حنجر او دل‌هایمان کباب است زینب میان کوفه جانش به لب رسیده سر آستین پاره آخر کجا حجاب است آزار پشت آزار بازار پشت بازار آل علی گرفتار دست همه طناب است آن بانویی که گریان دنبال نیزه‌داران هی می‌دود پریشان حس می‌کنم رباب است ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313