eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️لقمان حکیم 🔹پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله در مورد فرمود: در حقيقت، ، پيامبر نبود؛ ليكن بنده اى بود مصمّم، انديشه مند و با حُسن ظن. خدا را دوست می‌داشت، پس خدا نيز او را دوست داشت و را بر او ضمانت كرد. وسط روز خوابيده بود كه ناگهان به پذيرش خلافت فرا خوانده شد كه: «اى ! آيا مى خواهى كه خداوند تو را خليفه اى در روى زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق داورى كنى؟»، بيدار شد و در پاسخ گفت: «اگر پروردگارم مرا وادار كند، مى پذيرم؛ زيرا مى دانم كه اگر با من چنين كند، يارى ام مى نمايد و دانشم مى آموزد و از خطا نگاهم مى دارد، ولى اگر پروردگارم مرا مخيّر سازد، عافيت را مى پذيرم و بلا را نمى پذيرم». فرشتگانى كه نمى ديدشان، با صدايى به او گفتند: اى لقمان! چرا چنين گفتى؟ 🔹لقمان گفت: «زيرا حكمران، در سخت ترين و مشكل ترين مقام جاى گرفته كه ظلم از هر طرف، بر او احاطه دارد؛ [امكان دارد] خوار شود يا يارى گردد؛ اگر به صواب داورى كند، اميد است كه نجات يابد و اگر [در داورى] به خطا رود، راه بهشت را به خطا رفته است. هر كس در دنيا حقير و بى مقام باشد، بهتر از اين است كه صاحب مقام باشد، و هر كس دنيا را در مقابل آخرت برگزيند، دنيا او را مى آزمايد، ولى به پادشاهىِ آخرت دست نمى يابد». فرشتگان از زيبايىِ گفتار او در شگفت شدند. لحظه اى خوابيد و سراسر وجودش آكنده از شد. پس، از خواب بيدار شد و [از آن پس] سخن گفت. پس از او، (ع) به پذيرش خلافت فرا خوانده شد و او آن را پذيرفت و شرط لقمان را مطرح نكرد... لقمان با دانش و حكمتش، حضرت داوود (ع) را يارى مى كرد. داوود (ع) گفت: «خوشا به حالت اى لقمان! به تو حكمت داده شد و بلا از تو دور گرديد، ولى به داوود خلافت داده شد و دچار مصيبت و فتنه (امتحان و آزمون الهی) گرديد». 📚تاريخ مدينه دمشق، ج ۱۷ ص ۸۵؛ كنز العمّال، ج ۱۴ ص ۳۴ ح ۳۷۸۶۵؛ مجمع البيان، ج ۸ ص ۴۹۴؛ نوادر الاصول، ج ۱ ص ۲۴۷؛ تفسير القمی، ج ۲ ص ۱۶۲ @tabyinchannel
⭕️رسول اکرم صلى الله عليه و آله: 🔸«إنَّ لُقمانَ الحَكيمَ قالَ لاِبنِهِ و هُوَ يَعِظُهُ: يا بُنَيَّ، مَن ذَا الَّذِی ابتَغَى اللهَ عَزَّ و جَلَّ فَلَم يَجِدهُ، ومَن ذَا الَّذی لَجَأَ إلَى اللهِ فَلَم يُدافِع عَنهُ، أم مَن ذَا الَّذی تَوَكَّلَ عَلَى اللهِ فَلَم يَكفِهِ».  🔹 ، هنگامى كه پسرش را موعظه مى كرد، به او گفت: «اى پسرم! كيست كه از عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نيافت؟ و كيست كه به خدا پناه بُرد، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ يا كيست كه به خدا كرد، ولى خدا او را كفايت ننمود؟». 📕كنز الفوائد، ج ۲، ص ۶۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️داستان «اصحاب الجنه» که در قرآن آمده چيست و به چه سرنوشتی دچار شدند؟ 🔹واژه در «قرآن مجيد» زياد تكرار شده، و غالب آنها به معناى است؛ امّا در «سوره قلم» آيه ۱۷ «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ» (ما آنها را آزموديم، همانگونه كه را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوه هاى باغ را صبحگاهان بچينند) به معناى است و همين آيه مورد بحث ماست. 🔹اين داستان - كه بسيار عبرت آميز است - در ضمن ۱۷ آيه از آيات ۱۷ تا ۳۳ «سوره قلم» مورد بحث قرار گرفته است. اين گروه، كه مورد آزمايش و قرار گرفتند، از عهده امتحان سرافراز بيرون نيامده و و تلخى پيدا كردند. ضمن هشدار به دشمنان و مخالفان، سرگذشت «اصحاب الجنّه» را بيان میكند. قرآن مجيد در مورد زياد بحث كرده و درسهاى فراوانى از اقوام مختلف بيان نموده است كه میتوان آنها را به سه قسم تقسيم كرد: 🔹تاريخ انبياء؛ به شرح حال تعدادى از پيامبران، و چگونگى مبارزات و مجاهدات آنان، و مفاسدى كه با آن درگير بودند پرداخته است. (ع)، قهرمانِ بت شكن با بت پرستى، (ع) با ظلم و بردگى، (ع) با مفاسد اخلاقى و شهوترانى، (ع) با مفاسد اقتصادى و خلاصه هر پيامبرى با موجود در عصر و زمان خود مبارزه كرده، و «قرآن مجيد» تاريخِ تعدادى از آنها را شرح داده است. 🔹تاريخ اولياء الله؛ گاه تاريخ كسانى از خدا را كه زندگى آنها داراى درس هاى آميزى بوده نيز مورد توجّه قرار داده است. مثل كه پيامبر نبودند، ولى سرگذشت آنها عبرت آميز است؛ يا سرگذشت كه پيامبر نبود، امّا و دانشمند بود و لذا خداوند سخنان آن مرد بزرگ و مطالبى كه بين او و فرزندش ردّ و بدل شده را برای ما نقل كرده است. 🔹در مورد اشخاص بد و ناشايست كه نمونه هاى متعددى دارد و يك نمونه از آنهاست، شرح حال آنها خواندنى و است. در مورد محلّ «اصحاب الجنّة» در ميان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. عدّه اى معتقدند در نزديك صنعا «پايتخت يمن» بوده است، و عده اى ديگر محلّ آن را «شامات» گفته و صاحبانِ آن را از بنى اسرائيل دانسته اند. گروه سوم «طائف» در سرزمين عربستان را ترجيح داده اند و «حبشه» نظريه چهارمى است كه طرفدارانى دارد. امّا اين مطلب تأثيرى در بحث ندارد، زيرا مهم اصل جريانى است كه آن را نقل فرموده، نه محلّ آن. 🔹اجمال داستان «اصحاب الجنّة» مطابق آنچه از كتب تفاسير، روايات و تاريخ استفاده میشود به شرح زير است: «در زمان هاى بسيار دور مرد نيكوكارى وجود داشت كه و بسيار با بود. او و پربارى داشت. در فصل ميوه، همه و نيازمندان آن منطقه به باغ او مى آمدند تا از سخاوتش بهره اى ببرند. به اندازه نياز خود و خانواده اش برمى داشت و بقيّه را در ميان تقسيم میكرد. سال ها به همين شكل عمل میكرد و سال به سال ميوه هاى پربارتر و مى شد، تا اينكه اين مرد نيكوكار از دنيا رفت، 🔹و باغش به ارث به رسيد. فرزندانى كه چيزى از به ارث نبرده بودند، جلسه اى گرفته و با يكديگر گفتند: چه معنايى دارد كه محصول باغ ما را عدّه اى و مستمند بدون آن كه متحمّل زحمتى شوند، ببرند و . پدر اشتباه كرد كه آنها را چنين عادت داد! امسال را صبحگاهان مى چينيم و در جعبه هاى از پيش آماده شده میريزيم و قبل از آنكه بيايند همه ميوه ها را براى به منتقل ميكنيم. مقدّمات كار را فراهم كردند، صبح زود با تمام امكانات به همراه كارگران براى چيدن ميوه ها، آهسته و بدون سر و صدا به سمت باغ حركت كردند تا مبادا كسى متوجّه حركت آنها به سمت باغ شود؛ 🔹هنگامى كه به رسيدند در كمال تعجّب و ناباورى، نه از خبرى بود و نه از ميوه‌ها؛ بلكه جز چيزى باقى نمانده بود. گويا شب گذشته اى آمده و تمام باغ را تبديل به كرده بود، و اكنون به جاى درختان و ميوه ها چشم آنها به خاكستر و آتش و دود افتاده است. متوجّه و اشتباه خود شدند، و بدين وسيله نتيجه بُخل را با چشمان خود مشاهده كردند. همان گونه كه در زمان حيات پدر ساليان درازى نتيجه سخاوت و كمك به نيازمندان و فقراء را ديده بودند. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابيطالب (ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین نقش و اهمیت «خوف الهی» چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۰۸ تاكيد مى كند كه اگر كسى خواهان و است بايد باشد؛ هميشه ، سپرى است در برابر و راز اين كه خداوند آن را در وجود انسان قرار داده، اين است كه اگر در كار نباشد، خيلى زود انسان خود را به مى افكند و در چنگال گرفتار مى سازد و به مبتلا مى شود. البته اگر اين در حد باشد به يقين سپرى در برابر بلاهاست، و اگر به بينجامد انسان را از تلاش و كوشش باز مى دارد و به محروميت دچار مى شود، و اگر به گرايد و از موجودات خطرناك نترسد گرفتار انواع حوادث مرگبار خواهد شد. 🔹شك نيست كه در كلام (عليه السلام) اشاره به يعنى خوف از عدالت و اوست. كسانى كه داراى چنين خوفى باشند، از در دنيا و آخرت در امانند، و به عكس آنها كه تنها به رحمت او اميدوار گردند، و اثرى از در وجود آنها نباشد آلوده انواع شده و گرفتار در اين سرا و آن سرا مى شوند. به همين دليل در تعليمات دينى ما كراراً آمده است كه بايد با دو بال و پرواز كند. در وصاياى به فرزندش مسائل شگفت آورى وجود دارد. 🔹 (عليه السلام) از وصاياى «لقمان حكيم» جمله اى را نقل کرده و مى فرمايد: «خَفِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَ أرْجُ اللهَ رَجاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ»؛ [۱] (آن گونه از عز و جل باش كه اگر تمام اعمال نيك جن و انس را به جا آورى، احتمال ده كه تو را [به سبب بعضى از اعمالت] عذاب مى كند و آنچنان به خداوند باش كه اگر گناه انس و جن را انجام داده باشى ممكن است مشمول رحمت او واقع شوى). 🔹سپس امام صادق (عليه السلام) افزود: پدرم چنين مى فرمود: «إنّه لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ: نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجاءٍ لَوْ وُزِنَ هذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هذَا وَ لَوْ وُزِنَ هذَا لَمْ يَزِدْ هذَا»؛ [۲] (در قلب هر فرد با ايمانى دو نور هست: و ، اگر اين را وزن كنند چيزى اضافه بر آن نيست و اگر آن را وزن كنند چيزى اضافه بر اين نخواهد بود). البته منظور اين نيست كه واقعاً همه گناهان را انجام مى دهند و با همان حالت از دنيا مى روند، بلكه مقصود اين است كه اميدوار باشند سرانجام مى كنند و در مقام بر مى آيند و سپس از دنيا مى روند. 🔹در روايت ديگرى در همان باب از (عليه السلام) نقل شده كه: «راوى عرض مى كند: جمعى از دوستان شما هستند كه خود را آلوده مى كنند و مى گويند: اميد [به رحمت خدا و محبت اهل بيت (عليهم السلام)] داريم، امام فرمود: «كَذَبُوا لَيْسُوا لَنا بِمُوالٍ»؛ (آنها از دوستان ما نيستند)، سپس افزود: «اُولئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمِ الاَمانِىُّ مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَىْءٍ هَرَبَ مِنْهُ»؛ [۳] (آنها كسانى هستند كه در چنگال گرفتار شده اند؛ [زيرا] كسى كه به چيزى داشته باشد براى آن مى كند و كسى كه از چيزى از آن ). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۶۷ [۲] الكافی، همان [۳] الكافی، همان، ص ۶۹ 📕پيام امام امير المؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel