eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سيره‌ عملی امام على عليه السّلام (بخش اول) 🔹 (عليه السّلام) كنار سفره‌ی غذا مانند بندگان می‌نشست. اگر دو لباس مرغوب و غير مرغوب تهيه ميكرد مرغوبش را به غلام خويش ميداد. با دست مبارك خويش هزار برده را تربيت كرد و در راه خدا آزاد نمود. هيچ كس را توانايى انجام كارها و عبادات حضرت نبود؛ شب و روز هزار ركعت نماز بجا می‌آورد و البته شبيه‌ترين اشخاص به ايشان علی بن الحسين (ع) بود. [۱] هر وقت ثروتی به دست امام (ع) ميرسيد فقرا و مستضعفين را جمع ميكرد و پول‌ها را از دست راست به دست چپ می‌ريخت و ميفرمود: ای پول‌های زرد و سفيد مرا گول نزنيد و برويد و غير مرا گول بزنيد، و در همان مجلس همه را به هر صاحب حقی عطا ميفرمود و سپس دو ركعت نماز شكر بجای می‌آورد. [۲] 🔹هر روز صبح كه می‌شد وارد بازار مسلمين می‌شد در حالی كه تازيانه‌اش بر دوش بود، اول بازار می‌ايستاد و ميفرمود: ای اهل بازار و تجّار، ابتدا از خدا طلب خير كنيد و با آسان‌گيری بر مردم، خير و بركت را به كسب خود وارد كنيد، ‌شغل را به زينت حلم مزيّن نماييد، حتماً از دروغ و قسم پرهيز كنيد، از ظلم و بی‌انصافی اجتناب نماييد و به داد محرومين برسيد و به هيچ وجه به ربا و معاملات ربوی نزديك نشويد. [۳] برای كارگزاران مملكتی می‌نوشت كه قلم‌ها را كوتاه بگيريد، خطها را نزديك هم قرار دهيد، حرف و سخن‌های اضافی را حذف كنيد، جداً مواظب باشيد كه در استفاده از بيت المال مسلمين زياده روی نكنيد. [۴] پس از هجرت رسول الله (ص) به مدينه، تا هنگام مرگ در شهر مكه نخوابيد و هر وقت نماز عصر را ميخواند از شهر خارج می‌شد و استراحت می‌كرد، سئوال می‌كردند كه يا علی چرا چنين ميكنی؟ ميفرمود: در زمينی كه پيامبر خدا (ص) از آن هجرت كرده كراهت دارم استراحت كنم. [۵] 🔹يكی از شب‌ها مقدارى پول برای (ع) آوردند، فرمود: هم اكنون آن را تقسيم كنيد. عرض كردند، الآن شب است صبر كنيد تا فردا تقسيم كنيم، فرمود: «تُقبِّلونَ أنْ أعيشَ إلي غدٍ» آيا شما يقين داريد كه من فردا زنده هستم. گفتند ما هم برای خود چنين باوری را نداريم فرمود: پس تأخير نيندازيد. شمعی آوردند، زير نور شمع اموال را تقسيم كردند. [۶] در آن هنگام كه مردم به سفره‌ی چرب و درهم و دينار هجوم می‌بردند، ‌عده‌ای از راه خيرخواهی می‌گفتند يا اميرالمؤمنين، از اموال بيت المال به اشراف عرب و قريش بده كه اين قدر از كنار تو پراكنده نشوند. ميفرمود: آيا از من می‌خواهيد كه پيروزى را از طريق ظلم بدست آورم نه به خدا سوگند چنين كارى را نخواهم كرد. [۷] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] أمالی صدوق، ص ۱۶۹ [۲] همان [۳] بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۰۴ [۴] همان [۵] علل الشرايع، ص ۱۵۵ [۶] امالى شيخ طوسی، ص ۲۵۷ [۷] بحار، ج ۴۱، ص ۱۰۹ 📕سيره عملی امام على (ع)، سیدکاظم ارفع، ج ۲، ص ۱۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
⭕️اثر مراقبت خانم‌ها از حجاب، در زندگی اخروی و پیشرفت کشور 🔹 ... هم برای آنجا [زندگی آخرت]، هم برای حفظ عزت کشور و پیشرفت کشور، وضع را، وضع را، وضع تقیدات و پایبندی را باید مراقبت کنند؛ این وظیفه است. و جلوه‌فروشی، یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتّی برای سیاست، و ماندگار است؛ در حالی که ملاحظه‌ی عفاف، در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختی‌ای داشته باشد، سختیِ کوتاهی است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگاری است. خود خیلی باید مراقبت کنند مسئله‌ی حجاب را، مسئله‌ی عفاف را؛ وظیفه‌ی آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست. بیانات مقام معظم رهبری ۹۱/۰۲/۲۳ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ نگاه حرام (بخش سوم و پایانی) 🔸در مكتب انسان ساز اسلام، از ارزش های والاى انسانی به حساب می آيد و در مقابل، بی عفّتي و بی بندوباری جنسی محكوم شده است. نخست با راهنمايی و هدايت،‌ مسائل جنسی و شهوانی را كنترل و تعديل می كند، مسلمانان را به  و پاكدامنی فرا می خواند، سپس با تدابير حكمت آميز و اصولى زمينه هاى انحراف را از ميان بر می دارد. هم به پيروان خويش دستور می دهد، بی‌عفتی نكنند و هم از آنان می خواهد كه اسباب لغزش و گناه ديگران را فراهم نسازند. 💠قرآن و زيباترين داستان 🔹 برای عبرت و راهنمايی مردم، داستان‌های گوناگونی را نقل كرده كه ميان همه آنها از (ع) به عنوان «احسن القصص» يا زيباترين داستان ياد شده است. در اين داستان حضرت يوسف (ع) از زشت‌ترين عمل كه «خيانت به ناموس ديگران»‌ است پرهيز كرده، و با فراهم بودن تمام مقدمات، با توجه به حضور و قدرت الهی، شهوت خود را كنترل كرده و از نامحرم چشم پوشيده، و اين كاری بزرگ است كه تنها با كمك ايمان به پروردگار انجام‌پذير است. قرآن مجيد حضرت يوسف (ع) را به عنوان قهرمان ميدان «عفاف» مطرح می كند، تا جوانان مسلمان كه در پی قهرمان يابی و الگوپذیری هستند، از يوسف نبی (ع) كه شجاعترين مرد روزگار بود پيروى كنند؛ 🔹چرا كه رسول اکرم (ص) فرمود: «اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ؛ [۱] شجاع‌ترين مردم كسى است كه بر خواهش نفسانی اش چيره شود». نكته شايان توجه در داستان حضرت يوسف (ع) استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست، كه هيچ چيز جز ايمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سركش و غريزه نيرومند شهوت را بگيرد. از اميرالمؤمنين امام على (ع) سؤال كردند: «بما يستعان علی غمض بصر؟؛ به كمك چه چيزى میتوان چشم از نامحرم پوشيد؟ پاسخ داد: «بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِكَ؛ [۲] با آرام گرفتن، به همراه در نظر داشت قدرت خداوندى كه بر نهانى هاى تو آگاه است». 💠عفت در برابر عفت 🔹نكته ظريف ديگری كه در مسأله «ناموس»‌ نهفته است و روايات نيز آن را تأييد كرده اند اين است كه به هر دستي بدهی، به همان دست پس می گيری، چنان كه فرموده اند: «كَما تُدينُ تُدانُ؛ [۳] آن طور كه جزا دهی جزا بينی». امام صادق (ع) فرمود: «در زمان حضرت موسی (ع) مردی با زنی زنا كرد، وقتی به خانه خويش آمد، مردی را با زن خود ديد، آن مرد را نزد حضرت موسى (ع) آورد و از او شكايت كرد؛ در آن لحظه جبرئيل (ع) بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر كس به ناموس ديگران تجاوز كند به ناموسش تجاوز كنند. حضرت موسی (ع) به آن دو فرمود: با عفت باشيد تا ناموستان محفوظ بماند». [۴] 🔹بنابراين، مؤمن باغيرت هرگز به ناموس ديگران نمی كند، چرا كه نمى خواهد كسى به ناموسش نظر بد داشته باشد. "هر كه باشد نظرش در پی ناموس كسان، پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان". شخصي از امام صادق (ع) پرسيد: آيا نگاه كردن به پشت سر زنانی كه عبور می كنند جايز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما اين‌گونه نگاه كنند، خوشنود می شويد؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهيد كه براى خود می خواهيد. [۵] 💠خلوت با نامحرم 🔹«اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند كه كسى در آنجا نباشد، در حالی كه ديگری هم نتواند وارد شود، چنانچه بترسند كه به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون بروند». [۶] يكی ديگر از راههای پيشگيرى از انحراف اين است كه مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نكند، چرا كه دور از چشم مردم، زمينه لغزش و انحراف فراوان است. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ و اليَوْمِ الاخِرِ فَلا يَبيتَ في مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَيْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ؛ [۷] آنكه به خدا و روز جزا ايمان دارد، نبايد در جايی بخوابد كه صدای نفس زن نامحرم شنيده می شود». پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج‌ الفصاحه، پاينده، ص ۵۸، ح ۲۹۹ [۲] بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۴۱۱ [۳] فروع كافی،‌ ج ۵، ص ۵۵۳ [۴] همان [۵] مستدرك الوسائل، ج ۲، ص ۵۵۵ [۶] رساله توضيح المسائل امام خمينی (ره)، مسأله ۲۴۵۲ [۷] بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۵۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حسادت یا غبطه  🔹خداوند مالک هستی، و تمام خلایق، مِلک او می باشند. او نعمت‌هایش را به هر کس به اندازه استعداد و ظرفیتش، و نیز بسته به مصالحی که حضرتش برای او در نظر گرفته است، عطاء می کند. چه نیک است آدمی تنها چشم به خدا بدوزد و نیازهای خود را تنها از او بطلبد. 🔹نگریستن به بندگان خداوند و رشک بردن به داشته های آنان، و غفلت از آنچه خود دارد، حکایت از شقاوت نفس و خبث طینت و فساد اعتقاد می کند. انسان اگر خداوند را فاعل مایشاء می دانست و او را قادر به انجام هر کاری می یافت و درونی آراسته می داشت، نیازش را به خدا عرضه می کرد، و نداشته ها را از او اخذ می نمود و هرگز در فراق نداشتن نعمتی، به زوال عزّت و یا دوام نقمت احدی از بندگان خدا راضی نمی شد، چه رسد که آن را بطلبد. 🔹البته اگر آدمی به داشته های دیگران نظر کند و نعمت های داده شده به آنها را از خداوند طلب نماید، مثلا علم و دانش دیگران را ببیند، و همان یا بیشتر آن را برای خود از خدا بخواهد، مال و ثروت و نیز اولاد صالح دیگران را ببیند و مثل آن را برای خود بطلبد، شمرده نمی‌شود؛ چنین چیزی را نام نهند و آرزوی ترقی برای خود گویند. 🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «لا حَسَدَ الّا فِی اثْنَینِ رَجُلٍ اتاهُ اللهُ مالًا فَهُوَ ینْفِقُ مِنْهُ آناءَ اللَّیلِ وَ آناءَ النَّهارِ، وَ رَجُلٍ اتاهُ اللهُ القُرآنَ فَهُوَ یقُومُ بِهِ آناءَ اللَّیلِ و آناءَ النَّهارِ؛ [۱] جز در مورد دو کس جایز نیست؛ کسی که خدا مالی به وی عطا فرموده و او شبانه روز از آن انفاق می‌کند، و کسی که خداوند قرآن (علم) به وی عطا فرموده و او شبانه روز بدان قیام می‌کند (احکام قرآن را ابلاغ و خود بدان عمل می‌نماید). پی نوشت؛ [۱] خصال، ج ۱، ص۷۶ 📕اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی (علی غضنفری)، ج۱، ص،۳۵۷ منبع: حوزه نت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سيره‌ عملی امام على عليه السّلام (بخش دوم) 🔹يك روز عقيل برادر آن حضرت درخواست كمك مالی كرد و گفت: من تنگدستم مرا چيزى عطا كن، حضرت فرمود: صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم، سهميه‌ی تو را خواهم داد، عقيل اصرار ورزيد، (عليه السّلام) به مردی گفت: دست عقيل را بگير و ببر ميان بازار، بگو قفل مغازه‌ای را بشکند و آنچه در ميان مغازه هست بردارد. عقيل در جواب گفت: ميخواهی مرا به عنوان دزدی بگيرند. (عليه السّلام) فرمود: پس تو ميخواهی مرا سارق قرار دهی كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم؟! [۱] يك روز معاويه به يكى از دوستان اميرالمؤمنين (عليه السلام) به نام ضرّار گفت: مقدارى از اوصاف و اخلاق (عليه السّلام) را برايم شرح بده: گفت هر چه بگويم در امان هستم، گفت در امان خواهی بود. 🔹ضرّار گفت سوگند به خدا كه او در كسب مكارم اخلاق بلند همت بود، به عدل حكم ميكرد، چشمه‌های علم و دانش از همه‌ی وجودش جوشان بود، از دنيا و زرق و برق آن وحشت داشت، با شب و تاريكی‌اش مأنوس بود، او در دل شب‌ها خيلی گريه ميكرد و با خدای خويش مناجات می‌نمود، لباس خشن می‌پوشيد، نان خشك می‌خورد. او در ميان ما مثل يكی از ما بود و به محض آن كه او را می‌خوانديم پاسخ مثبت ميداد، و با همه قرب و نزديكی كه با او داشتيم هيبتش ما را ميگرفت و ما نمی‌توانستيم چشم در چشمش بيندازيم. وقتی می‌خنديد، دندان‌هايش مثل لؤلؤ بود، اهل دين را محترم می‌شمرد، مساكين و محرومين را دوست ميداشت، مردم قوی در باطل خود به او طمع نمی‌بردند، فقراء هم از عدل حضرتش مأيوس نمی‌شدند. به خدا قسم در بعضی مواقع در دل شب‌ها او را در حالی در محراب عبادت می‌ديدم كه مثل انسان مار گزيده به خود می‌پيچيد و با ناله گريه ميكرد. مثل آن است كه الآن دارم صدای نازنينش را ميشنوم كه ميفرمود: ای دنيای پست آيا به من تعرّض ميكنی، مرا به سوى خود تشويق ميكنی؟ هيهات، هيهات برو و غير مرا فريب بده، مرا به تو حاجتی نيست! سپس ميفرمود: آه آه از كمی توشه و طولانی بودن سفر و وحشت راه! 🔹در اينجا بود كه اشك معاويه و يارانش جاری شد و گفت: قسم به خدا ابوالحسن اينچنين بوده، تو در فراقش چگونه صبر ميكنی؟ گفت صبر كسی كه فرزندش در دامنش ذبح شود، آنگاه ضرّار در حالی كه گريه ميكرد از جای برخاست و كاخ معاويه را ترك كرد. معاويه خطاب به دوستان خود كرد و گفت: اگر من از ميان شما بروم شما مرا اينگونه ثنا نخواهيد گفت. يكی از حضار پاسخ داده هر كس صاحب آن چيزى است كه به دست آورده! [۲] مقدارى عسل و انجيز از هَمْدان و حُلْوان برای حضرت آوردند، امر فرمود بين يتيمان تقسيم كنند و خود حضرت شخصاً بچه‌های يتيم را نوازش ميكرد و از عسل و انجيز به دهانشان می‌گذاشت، عرض ميكردند چرا شما اين كار را ميكنيد؟ ميفرمود: امام پدر يتيمان است، اين عمل را انجام ميدهم تا احساس بی‌پدری نكنند. [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۴۱۴ [۲] ارشاد دیلمی، ج ۲، ص ۱۳-۱۴ [۳] بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۲۳ 📕سيره عملی امام على (ع)، سیدکاظم ارفع، ج ۲، ص ۱۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
⭕️مذهب تشیّع، مکتب فداکاری 🔹 ، مذهب فداکاری بوده است و در طول تاریخ، مردم برای عدالت و برای حقوق از دست رفته خود، همیشه قیام کرده‌اند، همیشه خون داده‌اند. بیانات حضرت امام در مصاحبه با رادیو بی بی سی درباره حکومت آینده ایران ۵۷/۰۹/۱۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتقاد آیینه است 🔹حال، اندکی درنگ کنیم و ببینیم که دقیقاً چیست و چه کاری انجام می‌دهد که این همه آن را ارجمند می‌سازد. به معنای داوری ناهمدلانه و قضاوت غالباً بی رحمانه درباره‌ی چیزی یا کسی و یا رفتاری است. هنگامی که - برای مثال - کسی از رفتار خاص ما انتقاد می‌کند، در حقیقت، ارزیابی خود را به گونه ای صریح و بدون ابهام آشکار می‌سازد و به ما نشان می‌دهد که رفتار ما را نادرست می‌شمارد. این داوری دو معنا می‌تواند داشته باشد: نخست آنکه رفتار مورد نظر، واقعاً نادرست و خلاف هنجار اجتماعی و اخلاقی است و باید اصلاح شود. معنای دوم این انتقاد آن است که آن شخص - به دلایلی آشکار یا نهان - می‌پندارد که رفتار ما نادرست است، هرچند واقعاً چنین نباشد. اینجاست که همچون آینه عمل می‌کند و گاه رفتار ما را به ما نشان می‌دهد و گاه آینه‌ی داوری کسانی می‌شود و ما می‌توانیم از طریق آن‌ها با قضاوت دیگران آشنا شویم. 🔹بدین سان، همواره موجب کشف ناشناخته های زندگی است و همچون جهانگرد ماجراجویی است که با انتقاد خود، نقاط ناآشکار و پنهان وجود ما را بر ما عیان می‌سازد و یا داوری های نهفته‌ی خود را برملا می‌کند. پس همواره بر دانش ما می‌افزاید، اما این دانش، دانشی بی خاصیت و به دور از عمل نیست، بلکه از آن دانش هایی است که مقدمه‌ی ضروری عمل به شمار می‌روند و بی آن هیچ اصلاحی ممکن نیست. این آگاهی را به ما می‌دهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه کاستی هایی وجود دارد و ما را به اصلاح آن‌ها بر می‌انگیزد، یا آنکه ما را متوجه می‌سازد که دیگران درباره‌ی ما چه تصوراتی دارند و چگونه می‌اندیشند و داوری می‌کنند. این نقش آینه گون انتقاد را هرگز نمی‌توان از آن جدا ساخت و ارزش واقعی انتقاد نیز همین است. ما هرگز از نگریستن در آینه، زیان نمی‌کنیم و سودها می‌بریم، خواه این آینه شفّاف باشد و خواه زنگار بسته، خواه این آینه از آن خود ما باشد و خواه عاریتی. آینه، آینه است و بزرگ ترین کارکردش نمایشگری. 🔹 نیز بزرگترین فایده اش آن است که جنبه های ناشناخته‌ی رفتار ما را بر ما آشکار می‌سازد و به ما نشان می‌دهد که دیگران ما را چگونه می‌بینند و چه سان ارزیابی می‌کنند. در حقیقت، ما، آینه هایی می‌شوند تا ما خود را در آن‌ها ببینیم و کم و بیش خودمان را بشناسیم و نقاط نیازمند اصلاح را اصلاح کنیم. منتقدان خواسته یا ناخواسته لطفی را در حق ما می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند تا از انتقاداتشان بدینگونه بهره مند شویم و خود را همواره بازسازی کنیم و در خود بنگریم و از خویش فراتر برویم و طرح تازه ای برای وجود خود دراندازیم. این هدیه‌ی کم بهایی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت، بلکه زمینه های رشد و شکوفایی ما را همین انتقادها فراهم می‌سازند. امام علی (ع) به ما می‌آموزد تا کسانی را به خود نزدیک سازیم و برتر نهیم که عیوب ما را به ما می‌نمایانند، و از کسانی برحذر باشیم که عیب های ما را از خود ما می‌پوشانند و ما را با این دشمنان ناشناخته و نهانی تنها رها می‌سازند؛ چرا که این کسان، دشمنان واقعی ما هستند: «مَن اَبانَ لک عیبَک فهو ودودُک، مَن ساترک عیبکَ فهو عدوُّک؛ [۱] آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است و آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن تو است». 🔹احادیثی از این دست بسیارند. مضمون همه‌ی آن‌ها تأکید بر بیان به خود شخص و پرهیز از لاپوشانی های بی خاصیت و گاه خطرناک است. این توجه، گویای در زندگی انسان و ضرورت آن برای رشد آدمی است، رشدی که از طریق بیان عیب‌ها و رفتار آیندگان انتقاد به دست می‌آید. افزون بر این، ما از طریق دیگران است که به کشف خویش نائل می‌شویم و در هنگام رویارویی با اظهارات این و آن است که حدود و ثغور وجود خود را در می‌یابیم و به چند و چون آن پی می‌بریم. هیچ شناخت منفردی وجود ندارد و هیچ‌کس در خلأ به فهم خود دست نمی یابد. به گفته‌ی رومن رولان، متفکر فرانسوی، «آدمی از دریچه‌ی چشم دیگران می‌بیند و آنان او را می‌بینند؛ جز از راه انعکاس، نمی توان خود را شناخت». [۲] پی‌نوشت‌ها: [۱] میزان الحکمه، ج۳، ص۲۲۰۷ [۲]جان شیفته، ج۴، ص۱۶۷۹ 📕انتقاد و انتقادپذیری، سیدحسن اسلامی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آرامش و زيبايی های زندگی! (بخش اول) 🔸يکی از مهارت های مهم انسان، «مهارت درک زيبايی های زندگی» است. با داشتن چنين مهارتی، زندگی با تمام ابعاد آن زيبا و لحظه لحظه زيستن در آن لذت‌بخش ميشود. افرادی که از درک زيبايی های زندگی بی بهره اند، زندگی در نظرشان تيره و تار و پوچ می نمايد، و نه تنها از لحظات زندگی خود لذتی نمی برند، بلکه زيستن در اين دنيا را غير قابل تحمل فرض می کنند. مهم درک صحيح از زندگی و رويدادهای آن است؛ پس بياييد اين مهارت باارزش را با تمرين کردن راهکارهای زير در خود شکوفا سازيم: 🔹 ۱) زندگی زيباتر از آن است که می بينيد، مهم چگونگی نگرش و زاويه ديد شما به زندگی است. عينک سبز زندگی را به چشمانتان بزنيد و آن را آنگونه که هست بنگريد؛ با واقع نگری ريشه خيلی از به ظاهر بدی ها و مشکلات به راحتی خشکيده ميشود. ۲) سعی کنيد فلسفه درست آفرينش و هدف صحيح از زندگی را بياموزيد. اهداف کوتاه مدت و درازمدت خود را مشخص کنيد و طبق آن گام های استوار برداريد. ۳) با درونگری افکار خود را مورد بررسی قرار دهيد، و عينک بدبينی را ازچشمانتان بيرون بياوريد. بدانيد که ريشه درک نادرست از زيبايی های زندگی خيالبافی ها، سوءظن‌ها و افکار منفی و نادرست می باشد؛ پس سعی کنيد خود را از شر اينگونه افکار و تخيلات رهايی بخشيد. 🔹 ۴) با خود قرار بگذاريد تا هميشه فکر و احساس مثبت داشته باشيد. با تمرين و تلقين به نفس بر روی احساسات و افکار مثبت تمرکز داشته باشيد. هرگاه تفکر منفی يا احساس غلط سراغتان آمد، سريع فضا را عوض کرده، و زيبايی های زندگی و موفقيت ها و نقاط روشن زندگی خود يا ديگران را يادآوری کنيد. ۵) يک قدم جلوتر از زندگی باشيد. نگذاريد رويدادها و اتفاقات زندگی برای شما تصميم بگيرد و مسير زندگی شما را تعيين کند؛ بلکه خود، برای خودتان تصميم بگيريد و مسير زندگيتان را با توجه به توانمندی ها و انگيزه ها به دلخواه مشخص کنيد. 🔹 ۶) از زندگی هميشه انتظار خوشی و راحتی نداشته باشيد؛ دنيا مملو از شيرينی ها و تلخى هاست. امام علی (ع) میفرمایند: «روزگار دو روز است، روزى به كام تو و روزى به زيان تو؛ چون به كام تو بود، سرمست مشو و چون به زيان تو بود، غمناك مباش؛ زيرا هر دو مايه آزمايش توست». [تحف العقول، ۲۰۷]  بدانيد که اگر قدرت ديد وسيع داشته باشيد و همینطور واقع نگر باشید، اين سختی ها و مشکلات را هم زيبا می بينيد؛ چرا که سربلندی از اين آزمايشات باعث رشد و تکامل شما می شود که دستيابى به سعادت و کمال از بهترين زيبايی هاست. ۷) صبور و بردبار باشيد. بدانيد که پايان هر سختی، گشايش و راحتی است؛ «ان مع العسر یسرا» [انشراح، ۶]  پس با تلاش و کوشش خود سختی ها را پشت سر بگذاريد، که اين خود خيلی لذت‌بخش است. ۸) هر روز به خود وقتی بدهيد، برای خلوت، سکوت و فکر، و خود و خدای خود را بيش از پيش بشناسيد؛ چرا که با خودشناسی، خداشناسی و جهان شناسی است که توانايى درک بهتر زيبايی های زندگي را پيدا خواهيد نمود. ... منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سيره‌ عملی امام على عليه السّلام (بخش سوم و پایانی) 🔹يك روز پنج بار شتر خرما برای شخص آبرومندی فرستاد كه جز از (عليه السّلام) از ديگرى درخواست و سئوال نميكرد. يك نفر خدمت حضرت بود، گفت: يا علی آن مرد از شما تقاضايی نكرد و از پنج بار شتر يكی او را كفايت می‌نمود، حضرت فرمود: مانند تو در ميان مؤمنين هرگز زياد نشود، من می‌بخشم و تو بخل ميكنی، اگر به كسى كمك كنم بعد از آنكه سئوال نمايد، در اين صورت آنچه به تو داده‌ام قيمت همان آبرويی است كه ريخته، و سبب آبروريزی او من شده‌ام، در صورتی كه رويش را فقط در موقع عبادت و پرستش به پيشگاه پروردگار بر زمين ميگذارد. هر كس چنين كارى با برادر مسلمان خود بنمايد با توجه به احتياج و موقعيت داشتن از برای دستگيری، به خدای خويش دروغ گفته؛ موقعی كه در حق برادر دينى خويش دعا ميكند و تقاضای بهشت را می‌نمايد، در زبان بهشت را ميخواهد ولی در عمل از مالی بی‌ارزش مضايقه دارد و كردار او مطابقت با گفتارش ندارد. [۱] 🔹پدر و پسری به عنوان میهمان به خانه‌ی حضرت آمدند، حضرت از جای خود حركت كرد و آنها را بالای مجلس نشانيد و خود در مقابل آنها نشست، آنگاه دستور داد غذا بياورند. پس از صرف خوراك، قنبر طشت و آفتابه و حوله آورد خواست دست پدر را بشويد، (عليه السّلام) از جا بلند شد و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشويد، ولی آن مرد خود را به خاك افكنده عرض كرد يا علی تو ميخواهی آب بر دست من بريزی، خداوند مرا بدان حال نبيند؟ فرمود: بنشين خدا می‌بيند ترا در حالی كه يكى از برادرانت كه با تو فرقی ندارد مشغول خدمت توست. (عليه السّلام) فرمود: قسم ميدهم به حق بزرگی كه بر گردنت دارم، طوری آرام و آسوده بنشين چنانكه اگر قنبر بر دستت آب ميريخت آسوده بودی. هنگامی كه دست او را شست آفتابه را به فرزندش محمد بن حنفيه داد و فرمود: اگر اين پسر تنها آمده بود دست او را می‌شستم، و لكن خداوند دوست ندارد پدر و پسری كه در يك محل و مجلس هستند، در احترام مساوي باشند؛ اكنون پدر دست پدر را شست، تو هم پسر جان دست پسر را بشوی! [۲] 🔹يك روز با قنبر برای خريد پيراهن به بازار آمدند، بر درب مغازه‌ای ايستاده و فرمود: دو پيراهن لازم دارم، آن مرد عرض كرد يا اميرالمؤمنين هر نوع پيراهن بخواهی من دارم، همين كه امام (عليه السّلام) فهيمد اين شخص او را ميشناسد از او گذشت به لباس فروش ديگری رسيد كه پسر مغازه‌دار مشغول خريد و فروش بود. دو پيراهن يكی به سه درهم و دومی را به دو درهم خريد. به قنبر فرمود: لباس سه درهمی برای تو باشد. عرض كرد: مولای من، اين پيراهن برای شما سزاوارتر است، زيرا به منبر تشريف می‌بريد و مردم را موعظه ميكنيد. فرمود: تو نيز جوانی و آراستگی سنين جوانی داری، از طرفی من شرم دارم از پروردگارم كه خود را بر تو برتری دهم. از پيامبر (صلّی الله عليه و آله و سلّم) شنيدم كه فرمود: از همانكه ميپوشيد و می‌خوريد به غلامان خود بدهيد. [۳] 🔹در يكی از جنگ‌ها با مرد مشركی می‌جنگيد، آن مرد عرض كرد يا علی شمشيرت را به من ببخش، حضرت شمشير را به سويش انداخت، حريف در نهايت تعجب گفت: ای پسر ابيطالب در شگفتم كه در چنين موقعيتي شمشيرت را به دشمن می‌بخشی! فرمود: تو دست تقاضا دراز كردی، رد كردن درخواست و سئوال از شيوه‌ی كرم به دور است. مرد كافر از اسب پياده شد و گفت: اين روش اهل ديانت است؛ پای مبارك حضرت را بوسيد و ايمان آورد. [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] انوار نعمانيه، ص ۳۴۳ [۲] بحار قديم، ج ۱۶، ص ۱۴۸ [۳] بحارالانوار، ج ۹، ص ۵۰۰ [۴] فروع كافی، ج ۴، ص ۳۹ 📕سيره عملی امام على (ع)، سیدکاظم ارفع، ج ۲، ص ۱۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️در عصر غيبت امام زمان (عج) مردم از چه نوع هدایتی بهره مند می شوند؟ 💠انواع هدایت از این قرار است: 🔹«هدايت تشريعى»: یعنی بيان احكام شرع و معارف الهى براى مردم. اين نوع هدايت غالباً با حضور امام (عليه السلام) در ميان مردم تحصيل مى گردد. 🔹«هدايت باطنى»: كه همان دستگيرى از راه باطن و هدايت انسان از راه درون است. اين نوع هدايت از آن جهت كه به نوعى تكوينى است احتياج به حضور حضرت و ملاقات مردم با او ندارد؛ بلكه با غيبت حضرت نيز امكان پذير است و تمام كسانى كه در آنها تحول و دگرگونى پيدا مى شود و از راه درون به حق و حقيقت رهنمون مى شوند با تصرفاتى است كه از ناحيه (عج) و به اراده و مشيت خداوند انجام مى پذيرد. 🔹نوعی از هدايت ها نيز هست كه (عج) در حق شيعيانش انجام مى دهد كه متوقف بر حضور و ملاقات هاى مقطعى است، مثل هدايت گمشدگان و شفاى بيماران و... 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضواني، علی اصغر، مسجد جمکران، چ هفتم، ص ۴۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهداف و آثار ازدواج (بخش اول) 🔸خداوند متعال در قرآن، خلقت زن و شوهر و محبّت و مودّت ميان آن ها را از نشانه های حکمت خود معرفی ميکند. [۱] پيامبر اکرم (ص) ميفرمايد: هيچ کانونی در اسلام برپا نشده که نزد خداوند محبوب تر و عزيزتر از باشد. [۲] همچنين امام صادق (ع) ميفرمايد: دو رکعت نماز انسان متأهل افضل و بالاتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد است. [۳] در خلقت بشر، زن و مرد مکمل نيازهای روحی و روانی يکديگرند، و هريک بدون ديگرى احساس فقر و نياز نموده و در وجود خود خلاء و کمبودی احساس ميکند. انسان به عنوان موجودی طبيعى و با داشتن بعد مادی و جسمانی، ناچار با جهان طبيعت در ارتباط حياتى و وابستگی متقابل می‌باشد. 🔹 در ساختار وجودی خويش متمايل به مرد آفريده شده و به دنبال تکيه گاه محکمی است که در فراز و نشيب زندگی يار و ياور و حامی او باشد. او طالب آن است که مردی را متوجه شخصيت و موقعيت عاطفی خود نمايد. خانم جنينا لمب روزو ميگويد: زن چون بوته نيلوفری است که طالب چوب خشک يا ديوار عريانی است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند، و اگر چنين چوب خشک و ديواری نيابد خشک و نابود خواهد شد. [۴] نيز پس از بلوغ، به طور طبيعى سرشار از تمايلات غريزی است و نيازمند روابطی دوستانه و محبت آميز بوده و بدون جنس مخالف، نه در مراقبت از تمايلات سرکش و شهوانی خود تواناست، و نه در رشد استعدادهای اجتماعی موفق است. او در پی کسی است که کمبود روحی و عاطفی او را جبران کند و با نرمی و لطافت، خشکی و خشونت زندگی را هنرمندانه از يادش ببرد. 🔹پس با توجه به نياز طبيعى دختر و پسر به يکديگر، پاسخی درست و کامل به اين نياز است، که در آن زن و مرد زندگی مشترکی را آغاز می‌کنند و پيمان می بندند که مصاحب و ياور و غمخوار يکديگر باشند. بهترين پاسخ به نيازهای عاطفی و جنسی انسان است و هدف ها و نيازهای بی‌شماری را تأمين می کند، که از جمله مهم‌ترين هدف ها و آثار ، ميل به آرامش و سکون، حركت به سود تكامل دين و معنويت، تأمين نيازهای جنسی، بقای نسل، تکميل و تکامل فردی و اجتماعی، سلامت و امنيت و سرانجام، تأمين نياز های روانی و اجتماعی فرد را می توان نام برد. [۵] در بخش های بعدی این نوشتار به اهداف و آثار ازدواج پرداخته خواهد شد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ر.ک به سوره روم، آيه ۲۱ [۲] وسائل الشيعه، ج ۱۴، ص ۳ [۳] همان، ص ۶ [۴] هاشمی رکاوندی، مجتبی، روح زن، شفق، ج ۱، ص ۲۵ [۵] نوابی نژاد، شکوه، مشاوره ازدواج، و...، انجمن اولياء و مربيان، ص ۵ نویسنده: حسن منتظری - مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علميه @tabyinchannel
⭕️صلح امام حسن مجتبی (ع) 🔹در باب (علیه‌ السّلام)، این مسأله را بارها گفته‌ایم و در کتابها نوشته‌اند که هر کس - حتّی خود امیرالمؤمنین (ع) - هم اگر به جای امام حسن مجتبی‌ (ع) بود و در آن شرایط قرار می‌گرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام مجتبی (ع) کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که امام حسن (ع)، فلان گوشه‌ی کارش سؤال‌برانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقیِ غیر قابل تخلف منطبق بود. بیانات مقام معظم رهبری ۶۹/۰۱/۲۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن با مقایسه با شرایط فعلی (بخش سوم) 🔸یکی دیگر از عوامل سیاسی صلح امام حسن (ع)، فقدان جبهه نیرومند و هماهنگ و دارای روحیه بود. همین طور صف آرایی سپاه امام مجتبی (ع) و معاویه در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد. 💠دلیل نظامی و سیاسی صلح 🔹ترکیب جبهه مسلمانان چنان بود که فرو رفتن در جنگ داخلی دستاوردی جز زیان برای حکومت اسلامی نداشت؛ زیرا که شکست هایی سخت از اسلام خورده بود، همواره در پی این فرصت بود تا ضربه ای کاری بر اسلام وارد ساخته و شکست های پیشین خویش را جبران نمایند. صف آرایی سپاه (ع) و در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد از سوی دیگر و هماهنگ و دارای روحیه، جنگ را بسیار ناموفق و جبران ناپذیر برای امام می نمایاند. با آنکه بعد از شهادت اميرالمؤمنين (ع) بسیاری از مردم کوفه با (ع) بیعت کرده و پیمان وفاداری بسته بودند، اما واقعیت کوفه چیزی جز گوناگونی گرایش ها، تشتت آرا و آشکار شدن کینه ها میان مردم نبود. توجه به هسته های تشکیل دهنده سپاه امام حسن مجتبی (ع) ماهیت عینی و واقعی آن را بهتر می نمایاند. 🔹سپاه امام از چندین گروه پدید آمده بود: اول: شیعیان و طرفداران امیر مومنان علی (ع). دوم: باند اموی که به گواهی تاریخ در این باند عناصری نیرومند وجود داشتند که از طرفداران بسیار بهره می بردند و در پدید آوردن یاس و تزلزل در سپاه تاثیر بسزایی داشتند. این گروه در کنار شایعه پراکنی، توطئه و ایجاد نفاق، پنهانی با شام ارتباط برقرار ساخته مراتب فرمانبری و همراهی خود با معاویه را اعلام کرده بودند. سوم: خوارج، شکاکان، سودجویان، قبیله گرایان که اینها نه به جهت تبعیت از امام و ولی امر مسلمین، بلکه بواسطه دشمنی خاص با معاویه و یا بردن منافع کثیر مادی از جنگ و یا بواسطه تعصب قومی و تنها به پیروی از رئیس قبیله خویش در جنگ حضور می یافتند. برای این دسته از سپاه امام، شخصیت بزرگ و مقام معنوی (ع) بر هیچ ترجیحی نداشت.   🔹حال با توجه به مطالب فوق می توان به این امر نائل گشت که ایستادگی (ع) در برابر و به شهادت رسیدن ایشان در وضعیت توصیفی فوق، به معنای شکسته شدن بزرگترین سد و مانع موجود بر سر راه اجرای سیاست های خبیثانه معاویه، و به تبع آن کشته شدن شیعیان مخلص و دوستداران و محبین اهل بیت، حتی حضرت (ع) و نابودی کامل جبهه حق، و از بین رفتن تمامی پایگاه های سیاسی و اجتماعی این جبهه بود؛ چرا که با به خدمت گرفتن سه عنصر زر و زور و تزویر می توانست در بسیاری از بدیهیات و باورهای دینی و عادات مردم تردید پدید آورده، و نظرات خویش را دال بر حقانیت و مشروعیت خویش، و نامشروع بودن حرکت امام حسن مجتبی (ع) بر افکار عمومی بقبولاند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا