هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨الهی به امیدتو
💐روزتان معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد
(علیهم السلام)💐
🌺💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌺💚السلام علیک یابقیة الله
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
💚🌺السلام علیک یااباعبدالله
الحسین (علیه السلام)
🌺💚السلام علیک یا علی ابن
موسی الرضا(علیه السلام)
💐السلام علیکم یا اهل البیت النبوه
جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلامامامزمانم❤️
ای عشقِ بینشان
ای ماهِ جمکران
عجل ظهورک
یا صاحبالزمان
سالهای بدون مهدی (عج) 💔
#کلیپمهدوی 🤍🌼
🌼 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
من سجـده به خاک جمکران میخواهم
از یـــوسـف گمگشتــه نشــــان میخواهم
فــریـاد و فغـــان، از غـــم تنهــــا بــودن
من مهــــدی صــاحب الـــزمان میخواهم
🌼 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن
🦈 این است آفرینش خدا👆
😳عظمت خدا رو با این تصاویر و این آیات ببینید و بشنوید...
🤔کجای دنیا هست که اثری از وجود خدا نداشته باشه؟!!!
سوره لقمان آیه ۱۱ (عبدالباسط)
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🍃 گیاهان مفید را بشناسید...👇
🍃کاسنی که گیاه بسیار مناسب برای کبد است.
🍂شاه تره یک گیاه بسیار مناسب برای الرژی هاست.
🍃عناب باعث کاهش حرارت خون و کبد میشود و خواص ضد الرژی و ضد التهاب دارد.
🍂شیرین بیان یک گیاه ضد التهاب و اثرات شبیه کورتون دارد.
🍃سرکه انگبین که ترکیبی از سرکه و عسل میباشد برای پاکسازی کبد بسیار خوب است.
🍂خاکشیر یک گیاه معتدل به سمت تری است و برای التهاب و حرارت کبد موثر است.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
ماجرایی واقعی درباره ی ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:
این ماجرا بر گرفته از کتاب دانستنیهایی درباره جن میباشد. تالیف حضرت حجته السلام والمسلمین حاج شیخ ابوعلی خداکرمی
ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:
مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد.
در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم .
لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواریو در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .

ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند .
در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است.
.روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.
تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود. چندی بعد حاجت به دیدار ان ها امد وگفت من می خواهم به مردم بی بضاعت کمک کنم وان ها را درمان کنم باید از خانه پدرت بروی ومستقل شوی وجوان نیز همین کار را انجام داد ودر منزلش به معالجه بیماران بی بضاعت از فلج تا نازایی و بیماری های دیگر پرداخت ولی بعد از مدتی اورا به اتهام نداشتن مدارک بازداشت کردن وجوان به تمام کارهایش اعتراف کرد واینکه مجبور بوده از حاجت اطاعت کند ودر غیر اینصورت اورا اذیت می کردن و در اخر با دیدن تشخیص درست بیماری ومعالجه ان
او را تبرئه وازاد کردند
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨
🌷داستان کوتاه
پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بدرند.
روزی یکی از وزرا رأیی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که او را جلوی سگها بیندازند.
وزیر گفت : « من ده سال خدمت شما را کردهام و ده روز تا اجرای حکم از شما مهلت میخواهم.»
پادشاه گفت این هم ده روز مهلت.»
وزیر رفت پیش نگهبان سگها و گفت : «میخواهم به مدت ده روز خدمت این سگها را بکنم.»
نگهبان پرسید : «از این کار چه فایدهای میبری..؟»
وزیر گفت : « به زودی خواهی فهمید .»
نگهبان گفت : «پس چنین کن.»
وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها کرد و دادن غذا ، شستشوی آنها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.»
ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظارهگر ماجرا بود ولی با صحنهی عجیبی روبرو شد.
همهی سگها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخوردند..!
پادشاه پرسید : « با این سگها چه کردهای ..!؟»
وزیر پاسخ داد : « ده روز خدمت این سگها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه را فراموش کردید.»
پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی وزیر داد.
احتمال دارد در زندگی شما کسانی باشند که خطای کوچکی کردهاند و مدتهاست به خود اجازه نمیدهید آنها را ببخشید ، فقط کافیاست امروز به روزهای خوبی که با آنها داشتید فکر کنید ...
مطمئن هستم آنها را خواهی بخشید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانا بدویید که مدرسه ها باز شد👩🏻🍼😩
بازم #مدرسه و دغدغه تغذیه بچهها🤨🥤
تو هم #مامانی و نمیدونی برای #مدرسه بچت چی درست کنی؟ 🥺🥲🍱
پس بدو بیا اینجا ...
طرز تهیه انواع #نان_لقمه_مدرسه🍞🤤
https://eitaa.com/joinchat/1548943423C7bbc94968d
بیا و تو چند دقیقه یه آشپز حرفه ای شو😍❤️
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
یه روز دخترم از #مدرسه برگشت مثل ابر بهاری داشت گریه میکرد
ازش پرسیدم چی شده گفت که دوست صمیمیش تو مدرسه #لقمه های آماده د خوشمزه میاره و من غرورم پیشش شکسته میشه وقتی مثل اون نیست خوردنیام
دلداریش دادم و گفتم اشکال نداره مامان برات خوشمزه ترشو درست میکنه
داشتم تو ایتا دنبال یه راه چاره ای میگشتم که با این کانال آشنا شدم😍
https://eitaa.com/joinchat/1548943423C7bbc94968d
دیگه دخترم میتونه پیش دوستاش سرشو بالا بگیره 😌🍟
واقعا محشره ِ آموزش هاش🙊🍔😘
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
🔴#حجابدرآخرالزمان
✍امام علی (ع) فرمودند :
در آخر الزمان که بدترین دوران است ؛
جمعی از زنان پوشیده اند در حالیکه
برهنه اند ( لباس دارند اما آنقدر نازک و
کوتاه است که گویی هنوز برهنه اند..)
و از خانه با آرایش بیرون میآیند، اینها
از دین خارج شده اند ، و در فتنه ها وارد
شده اند و به سوی شهوات میل دارند ..
و به سوی لذات خوارکننده شتاب میکنند
و حرام ها را حلال میدانند و (اگر توبه
نکنند ) در دوزخ به عذاب ابدی گرفتار
میشوند ..
📚وسائلالشیعه ج14ص19
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💔🍃 #دعای_مادر 🍃💔
💖روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند :
❤️این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟
💖ابوسعید گفت :
❤️شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول
💖کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم،
❤️خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که
💖بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه،
❤️مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی
💖کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به
❤️ماجرا برد و گفت:
💖فرزندم، امیدوارم که نامت عالمگیر شود"
❤️بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و
💖آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون
❤️یک دعای مادر میداند ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐هدیه ام راپذیرا باش
💞هدیه ای همراه با
💐عشق و مهر و محبت
💞نیکی و دعای خیر
💐یکرنگی وصداقت
💞و یک دنیا آرزوی خوشبختی
💐تقدیم به شما دوستان خوبم
💞سه شنبه تون پُر از زیبـایی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ..
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩ ﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮرﻭﯼ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ..
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ
ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ،
ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و در عوض غذا را به دهان پدر میگذاشت..
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ
ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ،
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ
ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﻭﺭﺩ ..
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ
ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!!
ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ
ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ .
ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ
ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ؛
.
ﭘﺴﺮ.. ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑني ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟!
.
ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ . ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻗﯽ
ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻠﻪ، ﭘﺴﺮم. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ .
ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ..
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ..
و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..
کاش سوره ای به نام "پدر" بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
• قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست....
(زنده باد همه ی پدران در قید حیات و شاد باد روح تمامی پدران از دنیا رفته)
🔰🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
📚#داستانک
💎 روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندائی رااز عالم غیب شنید: « ای مردهرچه همین الآن آرزو کنی، به تو داده میشود.»
مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود.
در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ »
مرد گفت: کور شود هرکه آرزو و دعای کوچک داشته باشد.
بلافاصله مرد کور شد!
نکته : وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است. خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهید.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
💠ملانصرالدین و مرد تشنه
☘روزی ملانصرالدین در حال راه رفتن در بیابان بود
که دید مردی در حال تشنگی است. ملانصرالدین به مرد گفت: بیا من به تو آب میدهم.
☘ملانصرالدین از کوزهای که همراه داشت، آب برداشت و به مرد داد. مرد آب را خورد و گفت: آفرین، این آب خیلی خوشمزه است.
☘ملانصرالدین گفت: این آب از چشمهای در این نزدیکی است.
☘مرد گفت: پس لطفاً مرا به آن چشمه ببر.
☘ملانصرالدین مرد را به چشمه برد. مرد آب چشمه را چشید و گفت: این آب خیلی بدمزه است.
☘ملانصرالدین گفت: این آب همان آبی است که به تو دادم.
☘مرد گفت: اما آن آب خیلی خوشمزه بود.
☘ملانصرالدین گفت: چون آن آب را تشنه خورده بودی.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
هدایت شده از تبلیغات همشهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌨کم کم روزای سرد و برفی داره شروع میشه
هر خودرویی تو این روزا نیاز به زنجیرچرخ و دردسراش داره 🤦♂
اسپری ضد یخ لاستیک P3 بهترین جایگزین برای زنجیرچرخ که به تولید داخل رسیده با قیمت یک سوم خارجیش
همین الان کلیک کن و این محصول رو برای ماشینت با کمترین قیمت تهیه کن 👇
https://www.20landing.com/91/602
https://www.20landing.com/91/602
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان قطعی ریزش مو طی هشت روز
توسط محقق تبریزی در آنتن زنده
شبکه ســـه ســیــمــا!!😳😳
ویدیو داخل لینک را حتما مشاهده کنید
تا با تاثیرات عجیب این روش درمانی
آشنا شوید 👨⚕👨🏻✨🩺
بـیـش از ۳۰هـــزار خـانم و آقـا از
این روش معجزه_آسا نتیجـه گرفتن 😍
روی لینک زیر کلیک کنید 😃👇
https://www.20landing.com/60/603
https://www.20landing.com/60/603
🔻مِهر پنهان خدا
🔰🔰🔰🔰🔰
🔰ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ.
🔰ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد.
🔰پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ میتوانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ میکرد.
🔰ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: میتوانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم
ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ.
🔰ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند:
ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟
🔰ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه میاندازد این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ.
#پند
#پیر_مرد
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻نفس بزرگ
«به بزرگی گفتند : هیچ ندیدم که از کسی غیبت کنی گفت: از خود خشنود نیستم، تا به نکوهش دیگران بپردازم».
#پندانه
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا رفتن سن حتمی است 🍁
اما اینکه "روان تو پیـر شود"
بستگی به خودت دارد!
زندگی را ورق بزن...!
🍁مبادا، مبادا. . . !
زندگی را دست نخورده
برای "مرگ" بگذاری دوست من..
🍁پایان آدمیزاد ....
نه از دست دادن معشوق است!
نه رفتن یار! نه تنهایی!
هیچ کدام پایان آدمی نیست....
آدمی آن هنگام تمام میشود
و "دلش پیر شود"
که دنبال رویاهایش نرود..🍁
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🦋#درسنامه
مردم میگویند، آدمهای خوب را
پیدا کنید و بدها را رها ...
اما باید اینگونه باشد،
خوبی را در آدمها پیدا کنید
و بدی آنها را نایده بگیرید ...
«هیچکس کامل نیست»...👌👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜موضوع: چرا خدا جلوی ظلم اسرائیل رو نمی گیره؟
✅ 4نکته مهم معارفی در این موضوع.
🎚📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔮✨✨🔮
✍#تلنگر
#پندهاییزیباوآموزنده
#پنداول 👌🏻
هر سال حجامت رو انجام بده
حتی اگر خدا رو شکر گرفتار هیچ درد و
مرضی نیستی !
#پنددوم 👌🏻
همیشه آب بخور حتی اگر تشنه نباشی
و احساسش رو نداشته باشی ،
که بیشتر مشکلات سلامتی مون از
کم آبی بدن هست !
#پندسوم 👌🏻
ورزش کن حتی اگر در اوج مشغولیت
باشی ، جسمت باید تحرک داشته باشه
حتی اگر پیاده روی و یا شنا باشه ...
#پندچهارم 👌🏻
غذات رو کم کن . هوس خوردن رو ترک
کن که هیچ خیری درش نیست.
خودت رو محروم نکن از خوردن ولی
مقدارش رو کم کن !
#پندپنجم 👌🏻
تا جای ممکن کمتر از ماشین استفاده کن،
سعی که پیاده بری مسجد ، بازار ، خونه
کسی و یا هر جای دیگه ای ...
#پندششم 👌🏻
از عصبانیت دوری کن ، قهر و ناراحتی
رو ترک کن ، سعی کن مسائل رو آسون
بگیری .
خودت رو در شرایط ناراحت کننده قرار
نده ، همه اینا سلامتیت رو از بین میبره
و روحیهات رو داغون میکنه !
#پندهفتم 👌🏻
همان طور که میگن پولت رو توی آفتاب
رها کن و خودت بشین تو سایه !
برای خودت و اطرافیانت چیزی کم نذار !
که پول اومده تا ما راحت زندگی کنیم ،
نه اینکه ما زندگی کنیم تا جمعش
کنیم فقط ...
#پندهشتم 👌🏻
نه حسرت کسی رو بخور ، و نه حسرت
کاری که نمیتونی انجامش بدی ، و نه
حسرت چیزی که نمیتونی بدستش بیاری ،
از ذهنت کنارشون بزن ،
اصلا فراموشش کن !
#پندنهم 👌🏻
فروتن باش و باز هم فروتن ...
که پول و مقام و قدرت و نفوذ و همه چیز
با غرور و خود بزرگ بینی از بین میره !
اما متواضع که باشی همه دوستت خواهند
داشت و خداوند هم قدر و منزلتت رو بالاتر
خواهد برد .
#پنددهم 👌🏻
موهای سرت که سفید شد به این
معنا نیست که داری به آخر عمرت نزدیک
میشی ! بلکه نشونه اینه که زندگی بهتری
داره آغاز میشه ، خوش بین باش !
خاطره بساز ، برو سفر ، خودت رو با خوشی
های حلالِ دنیوی سرگرم کن !
#پندآخر 👌🏻
نمازت رو هرگز ترک نکن !
که نماز برگ برنده تو از دنیاست
برای روزی که نه ثــــــــــــروت بدردت میخوره
و نه فــــــــــــرزند ... !!!
براتون بهترینها رو آرزو دارم🦋
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
#پندانه💖🌷
از جدال با کسی که قدردان محبت های تو نیست بپرهیز اینکه تصور کنی روزی میتوانی او را متوجه اشتباهش سازی درست مثل آب کردن کوه یخ با "ها " است ..
چاره ای نیست! باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد..
این انسانها نیستد که ما را آزرده میکنند، بلکه امیدی ست که ما به آنها بسته ایم.
👤الهی قمشه_ایی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔹قاضی درستکار
🥀در زمان مهدی عباسی، (عاتبه بن یزید) قاضی بغداد بود. روزی هنگام ظهر عاتبه همراه با دفتر دیوان قضاوت بر مهدی وارد شد و از او خواست که دفتر را از او بگیرد و استعفای او را بپذیرد. پرسید: سبب استعفا چیست؟ قاضی گفت: دو نفر برای حل مشکلی نزد من امدند و هر کدام دلیل و شاهدی اوردند که محتاج به تامل و اندیشه بود. انها را رد کردم تا شاید بروند اشتی کنند و نزاع بر طرف شود.
🥀یکی از انان متوجه شده بود که من به رطب علاقه دارم؛ لذا مقداری رطب عالی تهیه و به خادم هم پول قابل توجهی داده بود که ان را به من برساند. تا چشمم به رطب افتاد، به خادم گفتم: به صاحبش برگردان! امروز دوباره ان دو نفر برای قضاوت امدند. دیدم در نظر من صاحب رطب مقدم و محبت من به او بیشتر است.
🥀این است داستان من که هنوز هدیه را قبول نکرده، ان گونه تمایل به صاحب رطب دارم. بعد از قبول هدیه چه خواهد شد؟ من می ترسم فریب هدیه ها را بخورم و نتیجه اش فساد در میان مردم باشد؛ لذا مرا معاف دار!)
📚مجله مبلغان مهر و آبان 1385، شماره 83
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍸🥝توی این عصر قشنگ
🍧🍓در قوری دوستی
🍨🍌چـــای دم کنیــم..
🍸🥝بـا قنــد مهربانــی
🍷🍇نوش جان کنیم...
🍹🍊و بــــا عشـــــق
💖 با هم بودن رو جشن بگیریم...
#سلامعصربخیرونیکی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh