eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻زبان شان فرق می کرد ، هم را می زدند روزی یک ترک، یک عرب، یک فارس و یک رومی به شهری وارد شدند و رهگذری درحال عبور دید که آن ها غریب و خسته شده اند و درهمی از سر لطف به آن ها داد. فارس گفت« با این پول، انگور بخریم.» عرب گفت« عنب بخریم.» ترک همگفت« اُزُم بخریم.» و رومی اصرار داشت که« استافیل بخریم.» سرانجام با هم به توافق نرسیدند و از این رو به جان هم افتادند. دانشمندی به آن ها نزدیک شد که به هر چهار زبان آشنایی داشت. او به حرف هایشان گوش کرد و متوجه شد که هر چهار میخواهند یک چیز بخرند، به همین خاطر پولشان را گرفت و خودش برای آن ها انگور خرید. حکایتهای @tafakornab 👆
🔻ستون حنانه صداي ناله و گريه اش، همه ي جمعيت را به گريه و ناله انداخته بود. تا همين جمعه ي قبل پيامبر براي خطبه خواندن به او تكيه مي داد. حالا ولي براي رسول خدا منبري ساخته بودند كه رويش بنشيند. ستون چوبي، طاقت دوري رسول مهرباني را نداشت. پيامبر از منبر تازه، پايين آمد، سراغ تكيه گاه قديمي اش رفت و او را در آغوش گرفت.ستون حنانه آرام شد. پيامبر به منبر تازه برگشت و رو به مردم، فرمود: حتي این چوب خشک هم به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند. اين چوب خشك هم از دوری پيامبرش غصه دار مي شود؛ ولي انگار براي بعضي از شما، دوري و نزديكي از من فرقي نمي كند! من، اگر اين ستون را در آغوش نمي گرفتم، اگر به اين چوب خشكيده ي نخل، دست نمي كشيدم، تا قيام قيامت ناله مي كرد. استن حنانه از هجر رسول           ناله می‌زد همچو ارباب عقول گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون گفت جانم از فراقت گشت خون مسندت من بودم از من تاختی        بر سر منبر تو مسند ساختی گفت خواهی که ترا نخلی کنند  شرقی و غربی ز تو میوه چنند یا در آن عالم حقت سروی کند        تا تر و تازه بمانی تا ابد گفت آن خواهم که دایم شد بقاش  بشنو ای غافل کم از چوبی مباش آن ستون را دفن کرد اندر زمین        تا چو مردم حشر گردد یوم دین 📚متن:(بحارالانوار، ج 17، ص 327) 📚شعر:مولانا @tafakornab 👆
🔻 بیهوده گویی 🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵 چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت سخنگوی در مردمی خوار گشت به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن که تیمـار جان باشد و رنج تـن 🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃 @tafakornab 👆
🔻نرود میخ آهنین بر سنگ کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. چو پیروز شد دزد تیره روان چه غم دارد از گریه کاروان لقمان حکیم در میان آن کاروان بود. یکی از افراد کاروان به او گفت: «این رهزنان را موعظه و نصیحت کن، بلکه مقداری از اموال ما را به ما پس دهند، زیرا حیف است که آن همه کالا تباه گردد.» لقمان گفت: « سخن گفتن با این افراد فایده ای ندارد.» آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ به سیه دل چه سود خواندن وعظ نرود میخ آهنین بر سنگ سپس گفت: تقصیر خودمان است. ما مقصریم و حالا گرفتار کیفر گناهمان شده‌ایم. اگر این بازرگانان پولدار، به بینوایان کمک می‌کردند، بلا از آنها رفع می شد. به روزگار سلامت، شکستگان دریاب که جبر خاطر مسکین، بلا بگرداند چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی بده و گرنه ستمگر به زور بستاند حکایتهای @tafakornab 👆
🔻مورچه نَر بود یا ماده 🔹شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می‌ خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند. 🔸شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه‌ ای که بر سر راه سلیمان‌ نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده. 🔹زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده. 🔸مردم هم به جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمده‌ای، خدا خودت را لعن کند. 🔹زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید. 📚 الغدیر ، علامه امینی @tafakornab 👆
قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹حضرت ابراهیم علیه السلام 🔹 حضرت ابراهيم علیه‌ السلام مشهور به ابراهیم خلیل، دومین پیامبر اولوالعزم است. ابراهیم در بین النهرین به پیامبری مبعوث شد و نمرود حاکم زمان خود و مردم آن ناحیه را به آیین توحید دعوت کرد. عده کمی دعوت او را پذیرفتند و چون او از ایمان‌ آوردن آنها مأیوس شد، به فلسطین مهاجرت کرد. برپایه آیات قرآن، قوم بت‌ پرست ابراهیم، او را به‌ جهت آنکه بت‌ هایشان را شکسته بود، در آتش انداختند، اما آتش به فرمان خدا سرد شد و ابراهیم از آن سالم بیرون آمد علیه السلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 💯 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @tafakornab 👆
دقایقی را که به عیب جویی، دیگران می گذرانیم، اگر صرف، اندیشیدن به عیبهای خود کنیم، فایده های زیادی می بریم، که کوچکترین آن خودشناسی است... 🌹امیرالمومنین علی علیه‌السلام: عاقلترین مردم کسی است که به عیبهای خویش بینا، و از عیوب دیگران نابینا باشد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ خدایا در این شب زیبای پاییزی دل‌های عزیزان و دوستانم را سرشار از آرامش و شادی کن و آنچه را که به بهترین بندگانت می بخشی به همه ی ما نیز عطا بفرما.. آمیـــن یا رَبَّ العالمین ⭐️ شبتون خوش و در پناه خدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📌داستان امشب 🍃🌺 - لقمان به پسرش گفت: پسرم دنیا کم ارزش است و عمر تو کوتاه. حسادت، خوی تو و بد رفتاری، منش تو نباشد ! که این دو جز به خودت آسیب نمی‌رسانند و اگر تو خودت به خودت آسیب برسانی کاری برای دشمنت باقی نگذاشتی ... چرا که دشمنی خودت با خودت، بیشتر از دشمنی دیگری به زیان تو تمام خواهد شد. 💫✨ ↙️↙️↙️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️هر کسی هم که تنهایت بگذارد او هرگز رهایت نمیکند دستان رحمت خداوند همیشه بر شانه های توست! ❤️وقتی خدایی این چنین بزرگ وتوانا پشتیبان توست؛ "چگونه میتوانی غمگین باشی؟" 🌹به بودنت دلم خوشه🌹 ❤️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ❤️ ❣الهی به امید تو❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╰🌸❀✰﷽✰❀🌸╮✎ 🌸{فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ} 🌿سلیمان از سخن آن مورچه تبسم کرد و خندید و گفت پروردگار! به من الهام کن که سپاسگزار نعمت‌هایی باشم که به من و پدرم ارزانی داشته‌ای، و مرا (توفیق بده) تا کردار شایسته‌ای انجام دهم که از آن خشنود گردی، و مرا به رحمت خود از زمرۀ بندگان شایسته‌ات بگردان». 📜 ☝️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ═══════ೋ❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️☝️☝️ ✅شش اشتباه بعد از غذا خوردن !🍱 این Gif رو با همه کسایی که به سلامتیشون اهمیت میدن به اشتراک بذارید ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ این مواد غذایی ویروس کرونا را نابود می‌کند👇👇👇  دانشمندان آلمانی اعلام کرده اند که تا ۹۷% ویروس کرونا توسط برخی از مواد خوراکی معمولی از بین می‌رود. طبق گزارش متخصصین آلمانی، توت می‌تواند فعالیت ویروس را در بدن انسان نابود کند. آن‌ها همچنین معتقدند که آب انار می‌تواند تا ۸۰ درصد از عوامل امراض ناشی از ویروس کرونا را از بین ببرد. مابقی آب میوه‌های طبیعی و چای سبز نیز می‌تواند اثرات این بیماری را تضعیف کنند، زیرا این آب میوه‌ها دارای محیط اسیدی و پلی فنول‌های گیاهی هستند و مصرف آن ها تا ۹۷% باعث از بین رفتن ویروس کرونا خواهد شد.  بزن رو لینک زیر وارد شو👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh امتحان کنید👆👆 👈🏽 👍👍
با طناب کسی توی چاه رفتن شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است. صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل حیاط پنهان کرده‌ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت، سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن، دزد که در پی یافتن پول به داخل چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون بیاید، اما دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید طلا می دهد و می‌گوید برای تو چنین و چنان می‌کنم، دزد از داخل چاه بلند فریاد زد، آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم، اما تو مواظب باش با طناب او در چاه نروی. بدین ترتیب دزد به دام افتاد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مردی مرغ چکاوکی را به دام انداخت و خواست که او را بخورد. چکاوک که خود را اسیرمرد دید گفت: ای بزرگوار تو در زندگی این همه مرغ و خروس و گاو و گوسفند خوردی و هرگز سیر نشدی.خوردن من هم سیر نخواهی شد. پس مرا آزاد کن تا به جای آن سه پند به تو بدهم. اولین پند: هرگز سخن محال را باور نکن مرد که از شنیدن اولین پند خشنود شده بود چکاوک را رها کرد و چکاوک بر سر دیوار نشست و گفت پند دیگر اینکه هرگز بر گذشته غم نخور و بر آنچه از دست دادی حسرت نخور. اما در بدن من مرواریدی گرانبها وجود داشت به وزن 300 گرم که با آزاد کردن من بخت خودت را بر باد دادی مرد از شنیدن این سخن از حسرت و ناراحتی به خود پیچید و شیون کرد . چکاوک که حال او را دید گفت مگر نگفتم بر گذشته غم نخور و حسرت چیزی را که از دست دادی نخور ؟ و مگر نگفتم حرف محال را باور مکن من 100 گرم هم نیستم چگونه مرواریدی 300 گرمی در بدن من جا می گیرد؟ مرد که به خودش آمده بود، خوشحال شد که چکاوک دروغ گفته و پرسید خوب پند سومت چیست؟ چکاوک گفت: با آن دو پند چه کردی که سومی را به تو بدهم؟ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔘 زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه!  بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود...         🌹امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر:   ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ قرار است در ۹۰ ثانیه آینده از شما شخصیت بهتری برای ارتباط با اطرافیان تان در زندگی بسازد! شاید هیچ کلیپ و کتابی به اندازه این کلیپ کوتاه نتواند نگاه شما را به چگونگی برخورد و ارتباط با دیگران در زندگی عوض کنید! پس ببینید و به آنچه می بینید در زندگی عمل کنید! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ســــــــلام روز زیبای شما به خیـرو نیکی 🌹خانه دلتون گرم دستاتون پر روزی نگاهتون قشنگ روزتون سرشار از عشق و مهر وشادمانی 🌹 سه شنبه تون عــــــــالی روزتون پر انرژی و نشاط روزی سرشار از موفقیت و شادمانی برای شما آرزومندم 🌹 تقدیم به شما سه شنبه تون شاد و زیبا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قول که می‌دهید پایش بایستید ! مردانه و زنانه فرقی ندارد... همین‌ که به آن عمل می‌کنید یک دنیا می‌ارزد. اگر دلتان به ماندن نیست بروید و خیلی راحت خداحافظی کنید امّا وعده‌ی "برگشت" را ندهید؛ بخدا دل است... جوری در غیابتان مچاله می‌شود که هیچ آدم دیگری نمی‌تواند آن را به حالت اول برگرداند...! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یه سری از عزیزان میگن چه فایده اینایی که مسلمان میشن سنی میشن؟! 💥اما حرف های این پزشک عرب رو گوش بدید 💥میگه اگه شرایط همینطوری پیش بره و دولت های عربی کاری برای غزه نکنن ۸۰٪ اهل سنت شیعه خواهند شد! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از تبلیغات همشهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها دیگه جوش سن و سال نمیشناسه!!!🥴😫 تو این ویدیو سعی کردیم دلایل و راه حل هاشو بهت بگیم 👇🏼👇🏼👇🏼 ⏰نابود کننده جوش و جای اون در سریع ترین زمان ممکن⏰ تو این لینک کسایی که کاملا از این محصول جواب گرفتن رو ببین🤭 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 https://www.20landing.com/117/651 https://www.20landing.com/117/651
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان قطعی سفیدی مو توسط شرکت فناور درمان🇮🇷 تنها با یک دوره مصرف متوجه بازگشت موهایتان به رنگ اصلی خواهید شد. 😍🤩 بـیـش از ۳۰هـــزار خـانم و آقـا از این روش معجزه_آسا نتیجـه گرفتن  🪄 روی لینک زیر کلیک کنید 😃👇 https://www.20landing.com/69/652 https://www.20landing.com/69/652
حاکمی در کرمان رسم بنهاد هر که از مسافران و ساکنان دزدی کند آن شخص را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند . این گذشت تا که شخصی از دیگری حلوا بدزدید و بخورد . به جرم دزدی به محکمه اش بردند و چون محکوم شد طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار با دیدن آن حالت بسیار هیاهو بکردند... هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید : بسیار سخت میگذرد؟ دزد گفت نه ! حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم مردم هم که شادی میکنند و شادند از این بهتر چه هست؟! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
دروغ بهتر از راست پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید. وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد. پادشاه گفت: تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود. «گلستان سعدی» جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مرد عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگش گریه می کرد. گدایی از آنجا می گذشت، از مرد عرب پرسید: چرا گریه می کنی ؟ عرب گفت: این سگ وفادارم پیش چشمم جان می دهد. این سگ روزها برایم شکار میکرد و شبها نگهبانم بود و دزدان را فراری میداد. گدا پرسید: بیماری سگ چیست، آیا زخم دارد؟ عرب گفت: نه از گرسنگی می‌میرد! گدا گفت: صبر کن، خدا به صابران پاداش میدهد، گدا ناگهان یک کیسه پُر در دست مرد عرب دید. پرسید: در این کیسه چه داری؟ عرب گفت: نان و غذا برای خوردن. گدا گفت: چرا به سگ نمیدهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟ عرب گفت: نان ها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانیست. برای سگم هر چه بخواهد گریه میکنم! گدا گفت: خاک بر سرت، اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل! @salembem🦋🦋طب اسلامی شفا