🔼 🔼
🔹 در فصل هشتم درباره «مدت حكومت حاكم اسلامى» بحث شدهاست. به نظر ايشان به هيچ روى اين حكومت بدون قيد و مادام العمر نيست. حاكمى كه مادام العمر حاكم باشد، خود را چندان ملزم به #خدمت به مردم نمىداند. به علاوه، #عدالت شرط اصلى حاكم است و اگر اقدامى كند كه او را از عدالت #سلب كند، حق حاكميت او هم از ميان مىرود. به باور وى «حكومت اسلامى محدود است به #عمل به #كتاب و #سنت».
🔹 در فصل نهم به اين بحث پرداخته شده كه اگر #چندين_نفر صلاحيت براى رهبرى داشته باشند، چه كسى و با چه روشى بايد انتخاب شود؟ نظر ايشان آن است كه در اينجا بايد شوراى حل و عقد وارد شده و #يكى را انتخاب كنند. اگر ديگران هم صلاحيت داشتند، #مناصب_ديگر را به آنان بسپارند. اصولاً در حكومت اسلامى، كسى به قصد #رياست_خواهى خود را جلو نمىاندازد و اين كار به دليل آنكه يك مسؤوليت است، مىبايست با نظر عقلا يعنى همان #شوراى_حل_و_عقد باشد كه مسؤوليت را روى دوش يک نفر مىگذارند. وى در اين باره، نظرى همانند #انتخاب_مرجع دارد كه بدون آنكه كسى خود را براى مرجعيت #عرضه كند، مردم به سراغ او مىروند. اين نظرى بود كه در قانون اساسى #اول جمهورى اسلامى هم مورد توجه بود؛ يعنى اگر #عامه مردم به سمت يك نفر اقبال كردند، به صورت طبيعى او رهبرى را در اختيار خواهد داشت.
🔹 فصل دهم در اين باره است كه حوزه كارى مجتهد #سه بخش است، #استنباط_احكام، #قضاوت و #حكومت؛ و اكنون پرسش آن است كه اگر حاكم شرع بر تشكيل حكومت قدرت #نداشت، لازم است در بخشهايى كه مىتواند تصدىگرى كند؟ به نظر وى پاسخ مثبت است و حاكم شرع و نيز مردم در هر حوزهاى كه ممكن است مى بايست از فرامين الهى تبعيت كرده و مبنا را #اطاعت از مجتهد بگذارند.
🔹 فصل يازدهم با عنوان «لزوم محدود نمودن حكومت» در اينباره است كه اگر مجتهد قادر به تشكيل حكومت #نيست، اما در شرايطى قرار گرفته كه مىتواند يك حكومتى كه #بيشتر ظلم مىكند را #تبديل به حكومتى كند كه #كمتر ظلم مىكند، آيا لازم است اين كار را انجام دهد؟ به نظر وى پاسخ #مثبت است. اين همان نظريه مرحوم نائينى درباره مشروطه است كه به نام نظريه قدر مقدور شناخته مىشود. مؤلف در اينجا مبنا را همان فرمايشات آيةالله نائينى رحمهالله گذاشته و در آغاز آن مىنويسد: در اين موضوع چون نوشته آيةالله نائينى رحمهالله در كتاب «تنبيه الامة» به نظر وافى به مقصد ديده شد لذا اجمال آنچه آن بزرگوار نوشتهاند نقل مىشود.
🔹 فصل دوازدهم درباره اين مطلب است كه «عالِمِ تابع جور، آفتِ دين است.». نظريه آخوند_دربارى كه برگرفته از نام كتاب #معروف «وُعّاظ السلاطين» بود، #پيش از انقلاب جايگاه ويژهاى داشت و خط كشى خاصى ميان #روحانيون_وابسته به دربار و #روحانيون_انقلابى داشت. پيش از اين نظريه، مرحوم نائينى هم ادلهاى را در قدح كسانى كه با #دولت_استبداد همراهى مىكنند در كتابش آورده بود. مؤلف در اينجا همان روايات و مباحث را در اينباره نقل كرده و چندين بار به كتاب #تنبيه_الامه ارجاع مىدهد. وى در همين بخش عين بحث مرحوم نائينى را در تقسيم #استبداد به #دينى و #سياسى طرح كرده و #استبداد_دينى را همراهى علما با دربارِ سلاطين و توجيهِ حكومت آنان مىداند.
🔹 در فصل سيزدهم با عنوان «سكوت عالم جايز نيست.» لزوم #مبارزه علما را با #حكومت_جائر و طاغوت يادآور شده و با استناد به رواياتى كه #وجوب_مبارزه علما با #بدعت را يادآور مىشود و نيز مبارزه #ابوذر با #عثمان و نيز #عاشوراى حسينى، تأكيد مىكند كه عالمان نه تنها نبايد با حاكمان جور همراهى كنند، بلكه حق #سكوت نداشته و لازم است تا مبارزه هم بكنند.
@tafaqqoh
✔️ بیانات آیة الله شبیری زنجانی حفظه الله دربارهی شخصیت امام خمینی رحمه الله، جزئیات وقایع ۱۵ خرداد در قم و اقدامات علماء در #حمایت از امام:
🔹 جزءِ نوادرِ قرون
انسانهای #شجاع طرز فکرشان با انسانهای #معمولی متفاوت است. لذا فکر #انقلاب در دیگران وجود نداشت. آقای خمینی دلِ قوی داشت و در شجاعت جزء #نوادر قرون و در این جهت مشابه مرحوم مدرّس بود که در شجاعت نادرهای بود.
🔹 سخنرانی ۱۵ خرداد سال ۴۲ در مدرسه فیضیه
دو سه شب قبل از پانزده خرداد ۱۳۴۲، #شب_عاشورا از طرف آقای گلپایگانی به منزل حاج آقای ما آمدند و گفتند که آقای خمینی میخواهد در #روز_عاشورا سخنرانی کند و #اطلاع داریم که #حکومت تصمیم دارد ایشان را #دستگیر کند و این کار جدّی است و آقای خمینی حرف ما را #قبول نمیکند و از حاج آقای والد خواسته بودند چون با آقای خمینی #رفیق است، آقای خمینی را از این کار منصرف کند.
شب عاشورا نیمه شب هم بعضی از زنجانیها حاج آقا را بیدار کردند که شما آقای خمینی را از این کار #منصرف کنید.
#عصر روز عاشورا مرحوم والد، من را فرستادند که به منزل آقای خمینی بروم و از طرف ایشان بخواهم #سخنرانی نکند.
منزل آقای خمینی خیلی #شلوغ بود، چون میخواستند برای سخنرانی بیایند. موفق نشدم آقای خمینی را ببینم.
آقای شهاب اشراقی #داماد ایشان را دیدم و مطلب را به او گفتم.
آقا شهاب رفت و به آقای خمینی اطلاع داد ولی آقای خمینی گفته بود که اینها #تهدید و #ارعاب است و #اعتنا نکرده بود. بعد هم آقای خمینی به فیضیّه آمد و سخنرانی کرد. ولی او را #دستگیر نکردند. آقا شهاب مرا دید و گفت: دیدی تهدید و ارعاب بود و خطری نبود؟!
البته طبیعی هم بود که حکومت در روز عاشورا اقدام به #دستگیری نکند، چون مردم #عزادار بودند و غائله بیشتر میشد ولی بعد از دو روز ایشان را دستگیر کردند.
🔹 تلاش علماء برای جلوگیری از آسیب رساندن رژیم پهلوی به امام خمینی رحمه الله
وقتی آقای خمینی را #دستگیر کردند، آقای #شریعتمداری، آقای #میلانی، آشیخ محمد تقی #آملی ساکن تهران و آمیرزا احمد #آشتیانی اقدام کردند و درباره مصونیت قضایی آقای خمینی نامهای به دستگاه حاکم دادند. نامه به امضاء این چهار عالم، ولی #متن نامه از آقای #شریعتمداری بود. از خود آقای #شریعتمداری شنیدم که گفت: «متن نامه را من نوشتم.». قاعدةً هم آن نوشته با #سبک_نگارش آقای شریعتمداری #موافق بود نه با قلم آقایان دیگر. مفاد نامه این بود که آقای خمینی #مجتهد و #مرجع است. قانون درباره مجتهد تصریح به مصونیت قضایی #نداشت ولی آقای شریعتمداری به #فحوای قانون استدلال کرد که چون #نمایندگان_مجلس طبق قانون #مصون هستند و طراز اوّلِ #فقها بر نمایندگان #اشراف دارند، پس #بالأولویّة فقهاء و مجتهدین مصون هستند.
🔹 جلسهی چارهاندیشی علماء در منزل آیةالله سید احمد زنجانی رحمه الله
وقتی آقای خمینی را دستگیر کردند، همه آقایان (غیر از #آقا_نجفی که به صحن مطهر رفته بود.) در بالاخانه منزل حاج آقای #والد جمع شدند. آقای #گلپایگانی، آقای #شریعتمداری، آقای میرزا هاشم #آملی بودند. آقای #اراکی نبودند چون ایشان اصلاً جایی نمیرفت!
آقای #مشکینی آمد و قدری اظهار حرارت و ناراحتی کرد. آقای گلپایگانی هم قدری به آقای مشکینی تند شد. بعداً آقای مشکینی درباره تندی آقای گلپایگانی به وی، میگفت: «ما تحمّل میکنیم.»
آقای حاج آقا رضا #صدر روی پلّههای بالاخانه نشسته بود و جلو بعضی از اشخاصی را که مناسب نبود در جلسه بالاخانه شرکت کنند، میگرفت و نمیگذاشت بالا بیایند. یکی از اصحاب نزدیک یکی از آقایان که #متّهم بود با #دستگاه_شاه مرتبط است، خواست بالا بیاید ولی حاج آقا رضا جلویش را #گرفت و خیلی به آن شخص برخورد!
🔹 تجمعِ اعتراضیِ علماء در شهر ری
بعد از آن جلسه قرار شد علما در شهر ری #اجتماع کنند. آقای شریعتمداری به آقایان نامه نوشت و آنها را برای اجتماع #دعوت کرد. آقای میلانی، آقای آخوند ملّاعلی #همدانی و آقای آمیر سید علی #بهبهانیِ اهوازی جزء #مدعوّین آقای شریعتمداری بودند. در اجتماع شهر ری آسید ابوالحسن #رفیعی را نیز آورده بودند.
🏷 به نقل از نسخهی قدیمِ پایگاه اطلاعرسانیِ مرجعِ بزرگوار
@tafaqqoh