eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «8» و در آن روز (قيامت،) سنجش (اعمال بر پايه‌ى) حقّ است. پس هر كس كارهاى سنجش شده‌اش سنگين باشد، پس آنان همان رستگارانند. نکته ها «ميزان»، وسيله‌ى سنجش است و هر چيزى وسيله‌ى سنجش خاصّى دارد، مثلًا ديوار را با شاقول، گرمى و سردى هوا را با دماسنج، ميوه را با كيلو و پارچه را با متر مى‌سنجند، همان گونه كه وسيله‌ى سنجش انسان‌هاى عادّى، انسان‌هاى كامل مى‌باشند. ميزانِ روز قيامت حقّ و حقيقت است. در آن روز هم حاكميّت با حقّ است، «هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ» «2» هم روز حقّ است، «ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ» «3» و هم ميزانِ سنجش، حقّ است. «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» «2». كهف، 44. «3». نبأ، 39. جلد 3 - صفحه 23 امام صادق عليه السلام در تفسير آيه‌ى‌ «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ» «1» فرمود: «ميزان، انبيا و اوصيا مى‌باشند». «2» چنانكه در زيارت مطلقه‌ى حضرت امير عليه السلام مى‌خوانيم: «السّلام على ميزان الاعمال» اينان، معيار و ميزان سنجش اعمال ديگرانند. حضرت على عليه السلام فرمودند: «حسنات، موجب سنگينى ميزان و سيّئات و گناهان، موجب سبكى آن است». «3» پیام ها 1- خداوند، خواهان رسيدن انسان به حقّ و دستيابى به عقايد و كردارهاى شايسته و صحيح است. «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» 2- براى هر كس، چندين وسيله و معيار سنجش و محاسبه در كار است. «مَوازِينُهُ» 3- توقّع سعادت و پاداش بدون عمل، بيهوده است. فَمَنْ ثَقُلَتْ‌ ... الْمُفْلِحُونَ‌ «1». انبياء، 47. «2». تفسير الميزان. «3». بحار، ج 90، ص 141. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ «9» و هر كس، اعمال وزن شده‌اش سبك باشد، پس آنان كسانى هستند كه به خود زيان زدند، زيرا (با انكار خود،) به آيات ما ستم مى‌كردند. نکته ها «خسارت»، به معناى از دست دادن سرمايه و سود است، ولى «ضرر»، از دست دادن سود است، نه سرمايه. پیام ها 1- براى يك انسان، چندين وسيله‌ى سنجش در كار است. «مَوازِينُهُ» جلد 3 - صفحه 24 2- كم‌داشتن عمل صالح در روز قيامت خسارت است، تا چه رسد به نداشتن آن. وَ مَنْ خَفَّتْ‌ ... خَسِرُوا 3- دنيا همانند بازارى است كه ايمان، «سود» آن و انكار و كفر، «خسارت» آن است. آرى، ناديده گرفتن استدلال و دعوت انبيا، در حقيقت محو كردن فطرت و جوهره‌ى انسانيّت و ظلم به خويشتن است. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» 4- بى‌اعتنايى و انكار آيات الهى، ظلم به آنهاست. «كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ» آرى به جا نياوردن حقّ هر چيز و رعايت حقوق و حدود آن را نكردن، ظلم به آن است و نتيجه‌ى ظلم، خسارت و نابودى است. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «10» و همانا در زمين به شما تمكّن داديم و براى شما در آن، (انواع) وسايل زندگى را فراهم ساختيم، (امّا شما) اندك شكرگزارى مى‌كنيد. پیام ها 1- يادآورى و توجّه به نعمت‌هاى الهى، زمينه‌ى شكوفايى معرفت و محبّت و تسليم خدا شدن است. «وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ» 2- حقّ بهره‌گيرى از امكانات زمين، براى همه‌ى انسان‌هاست ومخصوص گروه خاصّى نيست. «مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ» 3- آفرينش زمين و شرايط آن (از نظر گردش، حرارت، نور، جذب و دفع آبها و گياهان، قبول فضولات و تحويل سبزى‌ها و ميوه‌ها و ...) به گونه‌اى است كه انسان مى‌تواند در آن نيازمندى‌هاى خود را برطرف كند. «مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ» 4- قوانين حاكم بر طبيعت، به نوعى است كه انسان مى‌تواند بر آن سلطه داشته باشد و آن را در اختيار بگيرد. اگر خداوند آن را رام نمى‌ساخت، بشر به‌ جلد 3 - صفحه 25 تنهايى قدرت مهار كردن و بهره گيرى از آن را نداشت. «مَكَّنَّاكُمْ» 5- زمين، در اختيار و مسخّر انسان قرار داده شده تا به رشد و كمال برسد و معيشت خود را تأمين كند. مَكَّنَّاكُمْ‌ ... سعدى مى‌گويد: ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ 6- نعمت‌ها بايد زمينه‌ساز شكر باشد، نه عامل غفلت و عيّاشى. «تَشْكُرُونَ» 7- انسان ناسپاس است و قرآن، مكرّر از كم‌سپاسى مردم و غفلت و بى‌ايمانى غالب آنان سخن گفته است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏٠جز۸ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «11» و همانا ما شما را آفريديم، سپس به صورت‌بندى و چهره‌نگارى شما پرداختيم، آنگاه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود. نکته ها در آيه‌ى قبل، قدرت مادّى و سلطه‌ى انسان بر زمين مطرح بود، ولى در اين آيه به مقام معنوى انسان اشاره شده كه همه‌ى فرشتگان بر او سجده كرده‌اند. وقتى همه‌ى فرشتگان فرمانبردار خدايند و بر آدم سجده كردند، دريغ است كه انسان فرمان نبرد و براى خدا سجده نكند. همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ در اين آيه، دوبار همه‌ى انسان‌ها مخاطب قرار گرفته‌اند، وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ‌ ... صَوَّرْناكُمْ‌ امّا سجده براى حضرت آدم عليه السلام ذكر شده است، شايد اشاره به اين باشد كه همه‌ى انسان‌ها استعداد مسجود ملائكه شدن را دارند. از اين آيه تا 14 آيه‌ى بعد، به داستان حضرت آدم عليه السلام مربوط مى‌شود. جلد 3 - صفحه 26 مردى يهودى از حضرت على عليه السلام سؤال كرد: «خداوند به ملائكه فرمود بر آدم سجده كنند، آيا از پيامبر اسلام نيز چنين احترامى كرده است؟» حضرت فرمود: «خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله فضيلتى بالاتر از اين داد، خداوند با آن عظمتى كه دارد همراه تمام فرشتگان، بر محمّد صلى الله عليه و آله صلوات مى‌فرستد و صلوات مؤمنان بر پيامبر را عبادت خود خوانده است». «1» پیام ها 1- آفرينش انسان، در چند مرحله انجام گرفته است. «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ» 2- در انسان، استعداد و لياقت رسيدن به مقامى است كه مسجود فرشتگان شود. «اسْجُدُوا لِآدَمَ» 3- سجده براى غير خدا، اگر بر اساس فرمان خدا باشد، شرك نيست. قُلْنا ... اسْجُدُوا لِآدَمَ‌ «1». احتجاج طبرسى، ج 1، ص 204. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ «12» (خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى. نکته ها دليل سجده‌ى فرشتگان بر آدم، فرمان خداوند و لياقت ذاتى انسان بود نه جنسيّت و ساختمان وجودى او. شيطان در مقام توجيه نافرمانى خود، با مغلطه و قياسى نابجا ادّعا كرد: من از آدم برترم، زيرا من از آتشم و آدم از خاك، گرچه هركدام منشأ اثرى خاص مى‌باشند؛ امّا در حقيقت او با اين ادّعاى غلط، به جاى اطاعت از فرمان خداوند حكيم وتوجّه به جايگاه آدمى نزد خداوند، جلد 3 - صفحه 27 «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «1» و ناديده گرفتن روح الهى در انسان، «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» «2» در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسيارى از ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفه‌ى آن، به ظاهر با عقل خود مى‌سنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمى‌يابيم، آن را نمى‌پذيريم و بدان بى‌اعتنا مى‌شويم، يا در برخى موارد از مقايسه‌ى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همه‌ى آنها صادر مى‌كنيم. لذا قياس در استنباط احكام جايز نيست و امام صادق عليه السلام همواره از قياس‌هاى ابوحنيفه به شدّت انتقاد مى‌كرد. «3» پیام ها 1- قبل از صدور حكم، محاكمه و بازپرسى لازم است. «قالَ ما مَنَعَكَ» 2- شيطان، پايه‌گذار نافرمانى و گناه است. «ما مَنَعَكَ‌ ... إِذْ أَمَرْتُكَ‌» چون اوّلين نافرمانى توسّط او صورت گرفت. 3- عقاب بدون بيان قبيح است و تا حكمى و مطلبى بيان نشده، بازخواست و مجازات نمى‌توان كرد. قالَ ما مَنَعَكَ‌ ... إِذْ أَمَرْتُكَ‌ 4- شيطان در برابر خدا ايستاد، نه در برابر حضرت آدم. «إِذْ أَمَرْتُكَ» چنانكه در آيه‌ى ديگر مى‌خوانيم: «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» «4» 5- شيطان نيز همچون انسان داراى تكليف و اختيار است. ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ‌ ... 6- ميزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و ... هيچ كدام معيار نيست. إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ ... 7- در قضاوت، به مجرمان نيز فرصت اظهارنظر بدهيم. «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» 8- ناديده گرفتن جنبه‌ى ملكوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او كه مرام و «1». بقره، 30. «2». حجر، 29. «3». تفسير نمونه. «4». كهف، 50. جلد 3 - صفحه 28 مسلك مادّيون مى‌باشد، شيطان‌صفتى است. «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» 9- خودبرتربينى مى‌تواند مخلوق را به جبهه‌گيرى در مقابل خالق وادار كند. «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» 10- قبول خالقيّت خدا به تنهايى كافى نيست، اطاعت و تسليم هم لازم است. «خَلَقْتَنِي‌ ... خَلَقْتَهُ‌» شيطان، خالقيّت خدا را پذيرفته بود، ولى از او اطاعت نكرد. 11- نژادگرايى، از ارزشهاى شيطانى است. «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ» 12- شيطان در برابر فرمان روشن و صريح خداوند، به سليقه شخصى خود عمل كرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ‌ ... خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ ... 13- شيطان، از روش قياس استفاده كرد كه اساس علمى ندارد، بلكه بر مبناى گمان است. «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ «13» (خداوند به شيطان) فرمود: از اين (جايگاه) فرودآى! تو را نرسد كه در آن جايگاه تكبّر كنى، پس بيرون شو! قطعاً تو از خوار شدگانى. نکته ها حضرت على عليه السلام فرمودند: «از سرنوشت ابليس عبرت بگيريد كه با سابقه‌ى شش هزار سال عبادت كه معلوم نيست سال‌هاى دنيوى (365 روز) بوده يا سال‌هاى اخروى (كه يك‌روزش برابر پنجاه هزار سال دنيوى است)، چگونه با يك لحظه تكبّر و فخرفروشى سقوط كرد». «1» رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «در قيامت، متكبّران به خوارترين صورت محشور شده، زير پاى اهل‌محشر لگدمال مى‌شوند». «2» در روايت ديگرى فرمودند: «هركس تواضع و فروتنى كند، «1». نهج‌البلاغه، خطبه 192. «2». تفسير مراغى. جلد 3 - صفحه 29 خداوند او را بالا برد و هركس تكبّر و گردنكشى كند خداوند او را خوار و پست گرداند». «1» همچنين در روايت آمده است: «ريشه‌ى كفر سه چيز است: حرص، حسد و تكبّر». «2» پیام ها 1- تكبّر، نه تنها براى افراد عادّى خطرناك است، بلكه براى آنان كه مقام عالى دارند و همنشين فرشتگان در ملأ اعلى هستند و سال‌ها و قرن‌ها سابقه‌ى عبادت دارند نيز خطر دارد. «فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ» 2- نه علم و شناخت شيطان به خدا، نجات‌بخش است و نه عبادت‌هاى طولانى او، بلكه راه نجات، تسليم است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ» 3- تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب حبط و نابودى عمل مى‌شود. فَاهْبِطْ ... فَاخْرُجْ‌ 4- گاهى يك لحظه تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب سقوط دائمى است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ» 5- نتيجه‌ى تكبّر و خودبزرگ‌بينى، كوچكى و خوارى است. آرى، نتيجه‌ى گفتن «من بهترم»، «أَنَا خَيْرٌ»، شنيدن جوابِ‌ «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» است. «1». محجّةالبيضاء، ج 6، ص 215. «2». كافى، ج 2، باب اصول الكفر. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ «14» (ابليس، به جاى توبه و عذرخواهى) گفت: تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مرا مهلت بده! قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ «15» جلد 3 - صفحه 30 نکته ها خواسته‌ى ابليس، مهلت تا روز قيامت بود و اين آيه مشخّص نمى‌كند كه تا چه زمانى به او مهلت داده شد؛ امّا از آيه 38 سوره‌ى حجر و آيات 80 و 81 سوره‌ى «ص» استفاده مى‌شود كه تنها براى مدّتى طولانى به او مهلت داده شد، نه تا روز قيامت: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» برخى مى‌گويند: شيطان تا وقتى كه خدا صلاح بداند، زنده است. «1» سؤال: چرا خداوند به ابليس مهلت داد؟ پاسخ: مهلت دادن به بدكاران، از سنّت‌هاى الهى و در مسير آزمايش و امتحان انسان است، علاوه بر آنكه بايد اسباب خير و شر فراهم باشد و انسان با اختيار، راهى را انتخاب كند. زيرا ابليس انسان را مجبور به انحراف نمى‌كند و تنها وسوسه مى‌كند، چنانكه در آيه‌ى 22 سوره‌ى ابراهيم آمده است. «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي» گفت أنظرنى الى يوم الجزاء كاشكى گفتى كه تب يا ربّنا پیام ها 1- ابليس هم از خواسته‌ى خود مأيوس نبود. «قالَ أَنْظِرْنِي» 2- شيطان نيز مى‌داند كه عمر، به اراده و به خواست خداست. «قالَ أَنْظِرْنِي» 3- هر عمر طولانى ارزشمند نيست، شيطان هم عمر طولانى دارد. «أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 4- ابليس، هم آفريدگار را مى‌شناخت، «خَلَقْتَنِي» هم معاد را قبول داشت. «يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 5- گاهى خواسته‌ى كافران هم پذيرفته مى‌شود. «قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» «1». تفسير عيّاشى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 31 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا