تحلیل سیاسی و جنگ نرم
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 3 دستگاه فکری #اصلاحطلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظی
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 4
دستگاه فکری #اصلاحطلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر #حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:
#نوسازی، #توسعه و مشخصا #توسعه_سیاسی، بت وارگی #دموکراسی و معصومیت #جمهور، #سکولاریسم و قداست #عرف. میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم.
3⃣سه. قداست عرف و سکولاریسم
لازمه اعتقاد به دموکراسی گرایی مطلق اصلاح طلبان، قطعا قداست رای #مردم به عنوان تنها مناط حکومتداری است. چیزی که امثال حجاریان از گفتنش ابایی ندارند. آنها ملاک #مشروعیت یک قانون، یک سیاست و یک عقیده را "عرف" میخوانند. نه " #شرع ". هر چه عرف بگوید، حتی اگر عرف بگوید زنا اخلاقی است، قداست دارد. این سکولاریسمِ عریان هم البته تقلیدی از غرب است. اما در اینجا چند سوال وجود دارد که اصلاح طلبان باز هم از پاسخ به آن عاجزند:
🔻یک. عرف چیست؟! آنچه بین «همه مردم» مرسوم است؟! «اکثریت مردم»، «بخشی از مردم»، «نخبگان و خواص جامعه»، یا «اقلیتی از مردم» هم کفایت میکند؟!
🔻دو. چه کسی یا کسانی عرف را #تشخیص میدهند؟! «دولتمردان»، «روشنفکران»، «منتخبان مردم»، «رفراندوم مستقیم» و..؟!
🔻سه. چه کسی عرف را میسازد؟! آیا مردم در خلأ به سمت یک عادت رفتاری سوق می یابند؟! مسلم است که خیر. این ابزارهای #رسانه ای و آموزشی و ارتباطی هژمون هستند که عرف یک جامعه را شکل میدهند. این غولهای بزرگ رسانه ای هستند که #افکار_عمومی را به سمت اجرای خواسته های سیاسی یا اقتصادی خاصی کانالیزه و بسیج میکنند. اگر بخواهیم از زبان #فوکو سخن بگوییم، اپیستمه و آنچه شناخت ما از جهان را شکل میدهد، اینک رسانه ها هستند و به تعبیر #هایدگر، ذات ما جهانهایی را منکشف میکند که در آن جهانها امور را درمییابیم، عمل میکنیم، و میاندیشیم. این جهانها برساختۀ تبلیغات مختلف از سوی رسانهها و افراد مختلف است. تبلیغات رسانهای این امکان را به صاحبان آن میدهد که با دراختیارگرفتن و مهندسی این منبع انرژی (افکار عمومی) هنجارهایی را که اکثریت اعضای یک جامعه پسندیده یا نمیپسندیدهاند، عملاً بهصورت سرمشقهایی درآورند که سایر افراد همان جامعه مجبور و محکوم به پیروی از آن باشند تا آنجاکه سرپیچی از این سرمشقها مستلزم خردشدن زیرفشار افکار عمومی شود.
اما رسانه ها در دست چه کسانی است؟! همه مردم؟ فقرا؟ فرهیختگان؟ دولت؟ یا سرمایه داران؟ واضح است که #ثروتمندان و بلوک ثروت، ابزارهای رسانه ای یک جامعه را در دست دارند. و این یعنی جامعه، عرف آن، رای آن در دست #سرمایه_داران است. دقیقا به همین دلیل است که در غرب، #لیبرالیسم درست مترادف #کاپیتالیسم می آید. آنچه دموکراسی و لیبرالیسم و عرف پرستی خوانده میشود، در واقع #دیکتاتوری سرمایه داران است.
🔻این است باطن و عمق اصلاح طلبی گفتمانی در ایران. وابستگی به غرب، استحاله و حتی فروپاشی اجتماعی و سلامت فرهنگی جامعه، اسلام زدایی و دیکتاتوری سرمایه داران!
✍متن کامل یادداشت #محمد_عبدالهی در روزنامه #فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
eitaa.com/siasion598
eitaa.com/siasion598
🔴 رابطه دموکراسی با توسعه اقتصادی....
برخی معتقدند که #دموکراسی برای توسعه اقتصادی ضرورت دارد، زیرا در برابر حاکمانی که اموال مردم را خودسرانه مصادره میکنند، حافظ شهروندان است اما برخی دیگر بر این باورند که در دفاع از #بازار_آزاد، دموکراسی را میتوان در صورت لزوم فدا کرد همانطور که برخی از اقتصاددانان لیبرال از دیکتاتوری پینوشه در شیلی شدیداً پشتیبانی کردند و برخی دیگر معتقدند که با #توسعه_اقتصادی، دموکراسی نیز به نحو طبیعی شکل میگیرد زیرا توسعه اقتصادی باعث آفرینش طبقه متوسط تحصیل کردهای خواهد شد که طبیعتاً خواستار دموکراسی است...
برخلاف گفتهی نولیبرالها، بازار و دموکراسی از بنیاد در تضادند چون دموکراسی معطوف است به اصلِ "یک نفر، یک رأی"، درحالیکه #بازار معطوف است به اصلِ "یک دلار، یک رأی"؛ صرف نظر از میزانِ پولِ افراد، اصل اول وزنی مساوی به افراد میدهد و اصل دوم وزن بیشتری به پولدارها !!
هر قدر هم که منطقِ بازار از برخی جنبهها مثبت باشد اما قطعاً نباید و نمیتوان فقط بر اصل آن جامعه را اداره کرد چون سپردن همه چیز به سازوکار بازار بدان معناست که بینوایان شاید نتوانند حتی زندگی بخور و نمیری را سر کنند، درحالیکه #ثروتمندان میتوانند همه هوسها، حتی سطحی ترینشان را برآورده کنند؛ شاید برای همین است که جهان، برای پژوهش روی داروهای لاغر کننده بیست برابر بیشتر از پژوهش روی بیماری #مالاریا که سالانه بیش از یک میلیون نفر را میکشد، هزینه میکند...
بنظر میرسد دموکراسی و بازار دو بنای بنیادین در یک جامعهی بایسته و خوب است اما این دو بنا با هم در تضادند و باید میانشان توازن برقرار کرد؛ مشارکت در فرآیندهای دموکراتیکِ سیاسی دارای ارزشی ذاتی است که نمیتوان به آسانی برای آن ارزش، مبلغی تعیین کرد بنابراین حتی اگر دموکراسی بر #رشد_اقتصادی اثری منفی بگذارد بازهم میتوان بخاطر ارزش ذاتیِ آن از دموکراسی حمایت کرد و نباید این واقعیت را پنهان کرد که برای دموکراسی باید مبارزه کرد و خود به خود از رونقِ اقتصادی زاده نمیشود هرچند که نولیبرالها، دموکراسی را فقط تا جایی میپذیرند که با بازار آزاد تقابل نکند و این بدین معناست که آنها فقط در صورتی دموکراسی را میخواهند که فاقد قدرت باشد....
📚 نیکوکاران نابکار
✍ پروفسور هاجون چنگ