↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
#ادامه مبحث قبل.
★۳.اگر فاعلِ فعل،ضمیرِ"مرفوعی" باشد،در تاویل به مصدر،
"مجروری "میگردد.
مثال:اَعْجَبَنِی اَنْ تَضْرِبَ زیداً
تاویلش میشود:اَعْجَبَنِی "ضَرْبُک"زیداً و گفته نمیشود"ضَرْبُ انت".
★۴.اگر خبر اَنَّ،اسم "جامدی" بود،در تاویل به مصدر دو روش هست،الف:از لفظ"کَوْن"استفاده میکنیم
مثال عَرَفْتُ اَنَّک اَسدٌ،که تاویلش میشود
عَرَفْتُ کونَک اسداً.
ب:بر آخرِ خبرِ "جامد"،یاء "مشدد همراه تاء"اضافه میکنیم،مثال عَرَفْتُ اَسَدِیَّتَک.
★۵.اگر خبر اَنَّ،ظرف یا جار و مجرور بود،در تاویل به مصدر،از استقرار یا وجود استفاده میکنیم.
مثل،عَرَفْتُ اَنَّک فوقَ الطیارةِ که تاویلش میشود،عَرَفْتُ استقرارَک فوقَ الطیارةِ.
★.۶اگر فعل جامد بعد از اَنْ مصدری بیاید،چون خودش مصدر ندارد از معنای او مصدری اخذ میکنیم
مثل شاعَ اَنْ عسی الکَربُ اَنْ یَزولَ
که تاویلش میشود شاعَ رجاءُ زوالِ الکربِ.
#توجه:عسی خودش مصدر ندارد ولی اگه داشت به معنای رجاء(امید داشتن) بود.
★۷.در تاویل به مصدری که کلام منفی باشد، برای رساندن معنای نفی از واژهای که مفید نفی باشد همچون "عدم" استفاده میشود.
مثال: عرفتُ ان لا تضربَ زیداً
که تاویلش میشود عرفتُ عدمَ ضربک زیدا.
★۸.گاه کلام هم منفی است و هم فعلش جامد
مثل"اَنْ لَیسَ للاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ"
که تاویلش میشود،عدم کون شیئٍ للاِنسانِ الا سَعیُه
#خلاصه صفحه ۳۴۴تا ۳۴۵
@talcheslkotob
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خمینی(رحمت الله علیه):همه ی ما و همه ی امت باید سپاهی باشند.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
🔸در استعمالات عرب بارها از حرف مصدری و صله ی آن(مصدر موول)استفاده شده است،سپس آن را تاویل به مصدر برده اند🔸
#سوال:چرا همان اول مصدر صریح را به کار نبرده اند.؟
جواب ها متعددی داده شده است از جمله ی آنها،
🔹۱.دلالت بر زمان فعل،مثلا الشائعُ اَنْ حَضرتَ،
یا الشائعُ اَن تحضرَ،اگر از اول میگفت الشائعُ حضورُک ،زمانِ "حضور" مشخص نمیشد،چون مصدر "صریح" زمان ندارد.
🔹۲.دلالت بر اینکه "حکم" فقط به خاطر این مصدر است،مثلا "اَعَجَبنِی اَن اَکَلت"َ،تعجب فقط به خاطر "اکل"بوده است و امری خارج از "اکل"،مثل کَثرت،قِلت،سُرعت یا آهسته خوردن،و...معتبر نبوده است،ولی اگر میگفت،اَعَجَبنِی اکلُک،بعضی از این امور(کَثرت،قِلت،سُرعت،و..) محتمل میشد.
🔹۳.دلالت بر اینکه حصول فعل،جایز بوده است نه واجب
مثلا،ظَهرَ اَنْ یُسافر ابراهیمُ،که نشان میدهد سفر جایز است،اما اگر میگفت ظَهرَ سفرُ ابراهیم جایز بود که بعضی از اذهان سفر را واجب بدانند.
#خلاصه صفحه ۳۴۵ تا ۳۴۶
@talcheslkotob
#روحت شاد ای شهید،
ای عزیز دل ما..
به راستی به کدامین گناه کشته شدی.؟؟
آه و صد آه از جهل یزید صفتان..
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
🔺فرق بین مصدر "صریح" و مصدر "موول"
🔹۱.مصدر صریح "مفعول مطلق"واقع میشود ولی مصدر موول هرگز مفعول مطلق نمیشود.
🔹۲.مصدر صریح موصوف واقع میشود ولی مصدر موول چنین نمیشود.
🔹۳.گاه،مصدر موول،"سَد مَسد" اسم و خبر میشود،مثل عسیٰ اَنْ یَقومَ الرجلُ که مصدر موول سد مسد اسم و خبر عسی شده است،ولی مصدر صریح چنین نیست.
🔹۵.گاه مصدر موول سَد مَسد دو مفعول میشود مثل أَحَسِبَ اَلنّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا،در اینجا مصدر موول سَد مَسد دو مفعول حَسِبَ شده است،
ولی مصدر صریح چنین نیست.
#بحث سَد مَسد ان شالله خواهد آمد،ولی اجمالا یعنی نشستن در جایگاه دیگری.
🔹۵.مصدر موول خبر از "ذات" میشود ولی مصدر صریح چنین نیست،
مثل علیُّ إٍما اَنْ یَقُولَ الحقَ و إٍما اَنْ یَسْکُتَ...
#اسم ذات یا همان چثه یعنی،قائم به نفسه،مثل زید،کتاب،و.....
در مقابل این اسم،اسم معنی وجود دارد،یعنی قائم به غیره،مثل درس خواندن،خوردن.
#خلاصه صفحه۳۴۶ تا ۳۴۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
🔺خیلی معلوم است که مصدر "صریح" مثل أَکْل،شُرْب،قِیام،قُعود و..دلالت بر زمان ندارند،البته مصدر "موول" هم ذاتا دلالت بر زمان ندارد،ولی از کلام سابقش دارای زمان میشود🔺
#مواردی که مصدر "موول"،به خاطر کلام همراه او دارای زمان شده است
💥۱.شاعَ اَنْ یَضْرِبَ بکرٌ زیداً،در اینجا زدن "بکر" که خیلی اتفاق افتاده در گذشته بوده است به اعتبار لفظ "شاعَ"َ که ماضی است.
💥۲.الشائِعُ اَنْ یَضْرِبَ بکرٌ زیداً،در اینجا مصدر "موول" زمانش مستقبل است به اعتبار لفظِ "الشائِعُ"
#پس این نوع از مصدر "موول"زمانِ ماضی و مستقبل در او ملاحظه شده است.
🔹بحث پایانی موصولات حرفی(حروف مصدریه)
#لو،اَنْ و کَی،مضارع را خالص در مُستقبل میکنند،با این تفاوت که لَوْ نصب نمیدهد.
# ما،جمله همراه این حرف مصدری غالبا زمانش حال است گرچه بر ماضی داخل شود.
#اَنَّ،برای هر سه زمان می آید
مثل ۱. أَعْرَفُ أَنَّ محمداً یُسافِرُ غَداً(برای مستقبل است به اعتبار لفظ غَداً)
مثال ۲.أَعْرَفُ أَنَّ محمداً یُسافِرُ اَلآنَ(برای حال است به اعتبارِ لفظ اَلآنَ)
مثال ۳.عَلِمَ أَنَّ الظلمَ اِنهزمَ(ماضی به اعتبار لفظ عَلِمَ )
✨گاه،أَنَّ خالی از زمان است،مثل اَلْمَعروفُ أَنَّ الصِدقَ فَضیلةٌ
#خلاصه صفحه ۳۴۷ تا ۳۴۹
@talcheslkotob
هدایت شده از تلخیص الکتب.
#خیر مقدم به سربازان عزیزی که تازه به جمع ما پیوستن،لطفا پیامها را از اول مطالعه بفرمایید،قصور را متذکر شوید و در صورت صلاح دید کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🙏🙏🙏🙏
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹المسألةُ ۳۰،المُعَرَّفُ بأل🔹
🔻یکی از ادات مشخص کردن و معرفه کردن"ال" است
مثلا وقتی گفته شود،زارنِی "الصدیقُ" یعنی "آن دوست" به دیدارم آمد و قطعا فرق دارد با زارنِی "صدیق"ٌ که معنایش میشود،"دوستی" به دیدارم آمد.
#آیا "همزه"به تنهایی حرف تعریف است.؟
یا "لام" به تنهایی حرف تعریف است.؟
مشهور تر این است که "همزه" و "لام" (أل) باهم برای تعریف است.
🔹أل،اقسامی دارد، "اسم موصول" حرف تعریف،حرف زائد.
💥أل تعریف(که مفید "تعریف" است)،بر دو قسم است،ألِ عهد و ألِ جنس.
💥ألِ "عهد"سه نوع است،
⚡️۱."الِ عهدِ ذکری"(مدخول أل قبلا ذکر شده است)مثلِ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ رَسُولًا فَعَصَىٰ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ.
⚡️۲."أل عهدِ ذهنی،یا عهدِ علمی" ِ(مدخول أل،در ذهن مخاطب و متکلم است )
مثلِ أَذاهِبٌ الیٰ البیتِ(خانه ای که در ذهن متکلم و مخاطب هست)
⚡️۳.أل عهدِ حضوری(مدخول أل حاظر است نزد متکلم و مخاطب) مثلِ اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم و اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي.
#الیومَ حاظر است نزد هر دو.
#خلاصه صفحه ۳۴۹ تا ۳۵۲
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹المسألةُ ۳۰،المُعَرَّفُ بأل🔹
🔻گفتیم که أل تعریف(که مفید "تعریف" است)،بر دو قسم است،ألِ عهد و ألِ جنس اولی بررسی شد.
#منظور از ال جنس،چیزی است که داخل بر نکره میشود که آن نکره مفید معنای "جنس محض" است و بر سه قسم است.
⚡️۱.داخل میشود بر جنسی و همه آن جنس را شامل میشود و به جای "ال" میتوان لفظ "کل" را حقیقتا استعمال کرد،مثل إِنََّ الانسانَ لفی خسرٍ که معنایش إِنََّ کلَ انسانٍ لفی خسرٍ
⚡️۲.آنچه داخل میشود بر جنسی و بر مجموع صفات مدخول ال دلالت دارد
مثلِ "أَنتَ الرجلُ علما"ً یعنی تو از جهت صفتِ "علمیت"تمام مردهایی،در اینجا لفظِ "کل"به صورت "مجاز" می آید نه به صورت حقیقی،زیرا تو تمام "مَردها" نیستی.
⚡️۳.آنچه که مدخولش،دلالت بر جنسی دارد بدون اعتبار "قلت" یا "کثرة"
مثل" وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ "
#اسم دیگر ال در این قسم سوم،ألِ حقیقت،طبیعت و ماهیت است.
#خلاصه صفحه ۳۵۲ تا ۳۵۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹المسألةُ ۳۱،أَل الزائدة🔹
💥أَل الزائدة،داخل بر "معرفه" و "نکره" میشود ومفید تعریف نیست
#مثال ۱
"الحُسَین بن العلی سیدُنا و مَولانا"
دو کلمه "حسین" و "علی" قبل دخولِ "أَل" معرفه به علمیت هستند.
#مثال ۲ که بر نکره داخل شده و باز مفید تعریف نیست"أُدْخُلوا أَلاولَ فالاَولَ"
کلمه "الاولَ" حال و نکره است و أَل در او مفید تعریف نیست.💥
⚡️أَل الزائدة دو نوع است،زائدة "لازمة' و زائده "غیر لازمة"،
منظور از "لازمة"،آنچه که همراه است با اسم معرفه ای و هرگز از او جدا نمیشود مثل ألْسَّموْئل،أَلْیَسَعِ،أللاتِ ألعُزَّی،
یا همراه هست با بعضی ظروف مثل ألآنَ و
یا همراه هست با بعضی اسماءِ موصول مثل أَلْتِی،ألْذِی،ألذین،أللاتِی⚡️
#از جمله أل زائدة لازمة،ألِ علمِ بلغلبه است(ان شالله خواهد آمد)
اما "أل زائدة غیر لازمة"،آنچه که گاه هست و گاه نیست و بر دو قسم است،
اول:أل در اسمی که به خاطر ضرورت "شعری" "أَل" می گیرد مثل
و لَقَد جَنَیْتُک أکمواً و عَساقِلا/ولَقَدْ نَهَیْتُک عَنْ بَناتِ الاَوبَر
#أل در بَناتِ الاَوبَر به خاطر ضرورت است،چون علم جنس با ال استعمال نمیشود.
دوم:أَل لَمْح(اشاره)
مرسوم است که "عرب" اگر "صفتی" را علم کند،گاه در علمیت اشاره ای به وصف هم دارد،مثلا اگر اسم شخصی را عادل بگذارند و در استعمالات او را العادل بخوانند،اشاره به این نکته دارند که إن شا ء الله در کنار اینکه اسم او عادل هست صفتِ"عادلیت" هم در او ایجاد شود این ألِ عادل را أل لَمْح گویند.
#تمام اقسام "علم" صلاحیت برای قبول این أل را دارند،جز علم مرتجل،و علم منقولی که نمیتواند أل بگیرد،مثل علمی که وزن فعل داردی(شَمَّرَ)،یا علمی که مضاف واقع شده است(تاجُ الدین).
#خلاصه صفحه ۳۵۵ تا ۳۵۹
@talcheslkotob