eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 مبحث قبل. ★۳.اگر فاعلِ فعل،ضمیرِ"مرفوعی" باشد،در تاویل به مصدر، "مجروری "میگردد. مثال:اَعْجَبَنِی اَنْ تَضْرِبَ زیداً تاویلش میشود:اَعْجَبَنِی "ضَرْبُک"زیداً و گفته نمیشود"ضَرْبُ انت". ★۴.اگر خبر اَنَّ،اسم "جامدی" بود،در تاویل به مصدر دو روش هست،الف:از لفظ"کَوْن"استفاده میکنیم مثال عَرَفْتُ اَنَّک اَسدٌ،که تاویلش میشود عَرَفْتُ کونَک اسداً. ب:بر آخرِ خبرِ "جامد"،یاء "مشدد همراه تاء"اضافه میکنیم،مثال عَرَفْتُ اَسَدِیَّتَک. ★۵.اگر خبر اَنَّ،ظرف یا جار و مجرور بود،در تاویل به مصدر،از استقرار یا وجود استفاده میکنیم. مثل،عَرَفْتُ اَنَّک فوقَ الطیارةِ که تاویلش میشود،عَرَفْتُ استقرارَک فوقَ الطیارةِ. ★.۶اگر فعل جامد بعد از اَنْ مصدری بیاید،چون خودش مصدر ندارد از معنای او مصدری اخذ میکنیم مثل شاعَ اَنْ عسی الکَربُ اَنْ یَزولَ که تاویلش میشود شاعَ رجاءُ زوالِ الکربِ. :عسی خودش مصدر ندارد ولی اگه داشت به معنای رجاء(امید داشتن) بود. ★۷.در تاویل به مصدری که کلام منفی باشد، برای رساندن معنای نفی از واژه‌ای که مفید نفی باشد همچون "عدم" استفاده می‌شود. مثال: عرفتُ ان لا تضربَ زیداً که تاویلش میشود عرفتُ عدمَ ضربک زیدا. ★۸.گاه کلام هم منفی است و هم فعلش جامد مثل"اَنْ لَیسَ للاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ" که تاویلش میشود،عدم کون شیئٍ للاِنسانِ الا سَعیُه صفحه ۳۴۴تا ۳۴۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹لام ابتدا،فائدتها،مواضعها🔹 💥فایده ی "لام ابتداء" این است که معنای جمله را تاکید و تقویت میکند به گونه ای که شک و انکار را از بین می برد. مثلِ"وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَىٰ" لام بر حرف نفی،یا فعل منفی داخل نمیشود ولی بر اسمی که مفید معنای نفی هست داخل میشود مثل"إنَّ المنافقین لَغیر مامون الصدقه". لام را به دلیل کثره دخول بر مبتدا ابتداء نامیدند،اگر این لام بر خبر"إنَّ" داخل شود او را"مزحلقه" هم میگویند. لام غالبا صدارت طلب است،وگاهی بر مضارع داخل میشود و او را خالص در معنای "حال" میکند،البته اگر قرینه خلافِ حال نباشد،مثال برای قرینه خلاف حال"وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ" #و قطعا حکم در آینده است. 💥مواضع دخول لام ابتداء. ۱.مبتدا،لَزیدٌ قائمٌ. ۲.خبری که مقدم بر مبتدا است،مثل" لَصادقٌ انتَ" خبر"إنَّ". با شرایط زیر. ا-خبر "إنَّ"متاخر از "اسم" باشد. ب-خبر"إنَّ"مثبت باشد. ج-خبر"إنَّ"جمله ی فعلیه نباشد که فعل آن ماضی،متصرف،غیر مقرون به قد است. پس صحیح نیست"إنَّ الطیارةَ لاسرعت" #و اگر خبرِ "إنَّ"جمله ی فعلیه باشد که فعل آن ماضی و غیر متصرف،باشد دخول لام جایز است و همچنین است اگر خبرِ فعل ماضی متصرف "مقرون" به قد باشد. مثلِ"إنَّ القطارَ لَنعمَ وسیلة السفر" و "إِنَّ العلمَ لَقدْ رَفَعَ صاحبَه" د-خبر"إنَّ" جمله ی فعلیه شرطیه نباشد،چون "لام ابتداء"بر ادات شرط،فعل شرط و جواب شرط داخل نمیشود. خبر إنَّ "جمله" یا "شبه جمله" یا فعل مضارع باشد جایز است دخول لام بر خبر مگر اینکه فعل مضارف مقرون به "سین"یا "سوف" باشد که در این صورت دخول لام جایز نیست. دارد صفحه ۵۳۷ تا ۵۴۰. @talkhislkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹احکام هفتگانه فاعل🔹 💥۶.اگر فاعل مونث باشد به"عامل" "تاءِ تانیث"ملحق میشود.حکم اضافه شدن "تاء تانیث"گاه واجب،و گاه جایز است. موارد وجوبی.👇 حالت اول:اگر فاعل اسم ظاهر،مونث حقیقی متصل به عامل و غیر جمع باشد،الحاق تاء به عامل واجب است. "سَعِدَت إِمرأةٌ عرفت رَبَّها حقَ المعرفةِ" ضمن اینکه تفصیلات زیر را باید ملاحظه نمود.👇 💥۱.اگر فاعل اسم ظاهر،مونث حقیقی،ولی بین او و عاملش"فاصلی" باشد الحاق"تاء تانیث"جایز است،البته اگر فاصل"الا"باشد عدم الحاق تانیث بهتر ،ودر غیر این صورت الحاق تانیث بهتر است. ¹"ما صاحَ الّا طلفةٌ صغیرةٌ". ²"نَسَّقَتْ الزهرَ مهندسةٌ بارعةً". 💥۲.اگر فاعل اسم ظاهر،مونث حقیقی و متصل به عاملش باشد،منتهی منظور از فاعل جنس باشد نه فرد معینی،در این صورت الحاق علامت تانیث به عامل "جایز"است. "نِعْمَ_یا_نِعْمَت ألأمُ ترعیٰ اولادَها و تشرُفُ علی شؤونِ بیتها" 💥۳.اگر فاعل اسم ظاهر و جمع مکسر مونث یا مذکر باشد،تانیث عامل و عدم تانیثش صحیح است. "عرف_یا _عرف الفواطمُ طریقَ السدادِ". "اسم جمع" و "اسم جنس جمعی معرب"مثل حکمِ"جمع تکسیر"است. "قالَت_یا_ قالَ طائفَةٌ لا تساموا العدَّ" دارد.إنْ شاء الله. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۵ تا ۶۸. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسأله ۶۷ نائب فاعل🔹 💥تعریف نائب فاعل:کلمه ی که جانشین"فاعل" میشود و در غالب احکام شبیه است به فاعل. نائب فاعل،"فعل مجهول"و شبه فعل است."نُصِرَ زیدٌ"و"أ منصورٌ زیدٌ" در خصوص"فعل مجهول". ✔️۱.اگر فعل،ماضی،صحیح العین و خالی از تضعیف باشد،ضمه دادن به اول آن و مکسور کردن ما قبل آخر آن واجب است. ـــــــــ فُتِحَ. ــــــــــــ أُکْرِمَ. ✔️۲.اگر فعل،مضارع باشد،در تمام حالات ضمه دادن به اولش و فتحه دادن به ماقبلِ آخرش واجب است. ـــــــــــــ یُرسَمُ. ـــــــــــــ یُحَرَّکُ. فتحه ماقبل آخر مقدر است. "یُصامُ"که اصلش"یُصَوَمُ"است. ✔️۳.اگر فعل،ماضی باشد و آغازش"تاء"باشد،ضمه دادن به حرف دوم هم واجب میشود. "تَعَلَّمَ" ـــــــ "تُعُلِّمَ". ✔️۴.اگر فعل،ماضی و آغازش همزه وصل باشد حرف اول و سومش وجوبا مضموم میشود. ــــــــــــ أُعْتُمِدَ. دارد إنْ شاءَ اللهُ. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۸۰ تا۸۴ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسأله ۶۷ نائب فاعل🔹 ی نکاتِ در خصوص"فعل مجهول". ✔️۵.اگر فعل،ماضیِ ثلاثی و عین الفعل آن حرف عله باشد،در مجهولش سه وجه جایز است. أ.کسره دادن به فاء الفعل که در این صورت حرف عله تبدیل به"یاء"میشود. "صِیمَ،بِیعَ" ب.ضمه دادن به فاء الفعل که در این صورت حرف عله تبدیل به واو میشود. "صُومَ،بُوعَ" ج.إشمام.که فقط در تلفظ اتفاق می فتد بخلاف دو مورد بالا که هم در تلفظ و هم در نوشتار است. :نطقی است به صوتی که جمع شده است بین ضمه و کسره.(یعنی ابتداء ضمه را نطق کنی و بلافاصه بعد آن ضمه،کسره را نطق کنی) ی این سه وجه فوق در صورتی جایز هستند که اشتباهی پیش نیاد،و در صورت رخ دادن اشتباه،عدول واجب است. مثال:ماده"ساد یسُودُ"فعل ماضی معلومش مثلا وقتی اسناد دهد به ضمیر متکلم وحده،میشود"سُدْتُ"و یکی از وجهای مجهول این فعل نیز"سُدْتُ"است،در این حالت اگر احتمال دهیم ممکن است اشتباهی رخ دهد از همین"وجه"عدول میکنیم ولی دو وجه دیگر(کسر عین الفعل و إشمام)جایز است. :در فعلِ ماضیِ مجهول ثلاثی معتل العین سه وجه جایز است،در صورتی که اشتباه رخ ندهد.پس اگر ضمه واقع شد در اشتباه،دو حالت دیگر(إشمام و کسر) باقی میماند و اگرکسر واقع شد در اشتباه،دو حالت دیگر(ضمه و کسره)باقی میماند و اگر اشتباه از ناحیه ی إشمام باشد،اشمام را ترک میکنیم. :در صورتی که هر سه وجه جایز بود کدام مقدم است.؟ :ابتدا کسره دادن به فاء الفعل سپس إشمام و بعد ضمه دادن که واقعا استعمالش بسیار کم است. دارد إنْ شاءَ اللهُ. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۸۴ تا۸۶ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسأله ۶۷ نائب فاعل🔹 ی نکاتِ در خصوص"فعل مجهول". ✔️۶.اگر فعل،ماضیِ ثلاثی و مضاعف باشد مثلِ عَدَّ در مجهولش سه وجه جایز است،ضمه دادن به فاء الفعل،اشمام و کسره دادن. ترس اشتباه در یکی از وجوه فوق پیش آید،از همان وجه عدول میکنیم. در فعلِ امرِ"عَدَّ"میگویم"عُدَّ" و یکی از وجوه ماضی مجهول هم"عُدَّ"است،در این صورت برای عدم اشتباه از این وجه عدول میکنیم. ✔️ ۷.سه وجه فوق(ضم،اشمام و کسر)درحرف سوم از هر فعل ماضیِ معتلُ العین بر وزنِ"انفعل(انقادَ) و افتعل(إختارَ)"جریان دارد. حرف اول(همزه)،نیز شبیه حرف سوم است.مثلا در مجهولِ"إنْقادَ"علاوه بر اشمام میگویم"إِنْقِید،أُنْقُود" ✔️۸.وزنِ"انفعل و افتعل،اگر صحیح و مضاعف باشند،نیز این سه وجه را دارند.مثلِ "إمْتَدَّ"که در مجهولش علاوه بر اشمام میگویم"أُمْتُدَّ و إِمْتِدَّ". ✔️۹.اگر فعل جامد یا امر باشد هرگز مجهولش صحیح نیست. ✔️۱۰.اگر فعل ناقص و جامد باشد مثل"لیسَ و عسی"هر گز مجهول نمیشود اما اگر فعل ناقصِ غیر جامد باشد، مثل(کانَ،کادَ و اخواتشان)صحیح است مجهولشان. :برغم صحت مجهول افعال فوق،بهتر این است که گفته شود،این افعال فوق(ناقص غیر جامد) مجهول نمیشوند. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۸۶ تا ۸۹ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسئله ۶۹،اشتغال العامل عن المعمول🔹 . (ا)در مثال"شاورتُ الخبیرَ"فعلِ شاورت، الخبیرَ را به عنوان مفعول به،نصب داده است،تقدم این مفعول بر عاملش،به خاطر سبب های بلاغی یا غیر بلاغی جایز است. مفعول به،بر عاملش مقدم شود، یکی از دو شیئ زیر در محل مفعول به حلول میکند. ✔️اول ضمیری که فعل در او عمل کرده و عود میکند به مفعول سابق،مثل"الخبیرُ شاورتُه"(ها،ضمیری است که حلول میکند در محل مفعول سابق و فعل به این ضمیر اکتفاء میکند) ✔️دوم،اسم ظاهر دیگری که باز هم فعل در او عمل کرده و این اسم دارای ضمیر عائد ی است به اسم مقدم،(مفعول به سابق) مثل"الخبیر شاورتُ زمیلَه"(زمیل،سببی است برای ارتباط ضمیر با اسم مقدم و نوعی ارتباط با اسم مقدم دارد) سبب در این مثال مضاف است،گاه سبب متبوع است و نعت مشتمل بر ضمیر است،مثل"التجارةُ عرفتُ رجلاً یتقنها"(جمله یَتْقَنُها،نعتی است دارای ضمیر عائد) و گاه سبب،متبوع است به عطف بیان،مثل"الصدیقُ اکرمتُ الوالدَ اباه"و گاه متبوع است به عطف نسق به واو،مثل"الزمیلةُ اکرمتُ الوالدَ و اهلَها" سایر توابع صلاحیت سببیت واقع شدن را ندارند. توجه:در صورتی که ضمیر یا سبب حذف شود،فعل،اسم مقدم را به عنوان مفعول به نصب میدهد. (ب).متعدی بی واسطه(بنفسه)بودنِ فعل متصرف قطعا لازم نیست،گاه فعل،متعدی به حرف جر است.مثل"فَرِحْتُ بِالنَصْرِ"در این مثال نیز بعد از تقدم"النَصرِ"فعل به واسطه حرف جر در ضمیر یا سبب عمل میکند.مثال"النصرُ فَرِحتُ به" یا النصرُ فرحت بابطالِه. در اینجا نیز حذف ضمیر یا حذف سبب جایز و در صورت حذف،"النصر"به محل قبلی خود برمیگردد.(فَرِحتُ بالنصرِ). دارد. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۱۰۰ تا ۱۰۲ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹حکم اسم سابق در باب اشتغال.🔹 💥دراین اسم سابق،دو اعراب جایز است. أ.مبتدا و جمله بعد خبر. ب.مفعول به برای عاملی که حذفش واجب است و عامل مذکور،عامل محذوف را تببین میکند. نکته:گاه عامل محذوف در لفظ و معنیٰ مثلِ عامل مذکور است،و گاه فقط در معنیٰ مثل هم هستند.و جمع بین این دو صحیح نیست،زیرا مذکور عِوض از محذوف است. مثال¹"الامینَ شارکتُه" تقدیرش"شارکتُ ألامینَ شارکتُهُ" مثال²"البیتَ قعدتُ فیه"تقدیرش"لابستُ البیتَ قعدتُ فیه" این وجود رفع اسم سابق به عنوان مبتدا احسن است زیرا احتیاجی به تقدیر ندارد. 💥اما باید توجه داشت که گاه نصب اسم سابق واجب،گاه رفعش واجب و گاه جایز الامرین است. أ.اگر اسم سابق بعد از اداتی بیاید که اختصاص به فعل دارند،نصبش واجب است.مثل ادات شرط،ادات تحضیض،ادات عَرْض و ادات استفهام جز همزه. مثال"إنْ ضعیفاً تصادفُه فتفترقُ به"،"هلّا حلْماً تصطنعه،"الا زیارةً واجبةً تودیها"و "اینَ الکتابَ وضعتُه" باید توجه داشت رفع به عنوان مبتدا جایز نیست،اما رفع به عنوان فاعل یا نائب فاعل برای فعل محذوف یا به عنوان اسم برای کان محذوف،جایز است. مثال"و انْ احدٌ مِّنَ المشرکین استجارک...فاجره"به تقدیر"و إن استجارک احدٌ من المشرکین استجارک". دارد ان شاء الله. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۱۰۴ تا ۱۰۷. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. ب.وجوب رفع اسم سابق. ۱.اگر اسمِ سابق بعد از اداتی بیاید که مختص به اسم هستند،رفعش بنا بر ابتدایت واجب است. مثال"خرجتُ فاذا الرفاقُ اشاهدهم" مثال"انِّی لَلوالد اطیعُهُ" زیرا"اذا"فجائیه و "لام"ابتدا فقط بر اسم داخل میشوند. وهمچنین رفع اسم واجب است در صورتی که"واو"حالیه داخل شود بر اسمی که بعد از او مضارع مثبتی هست. "اَسرعُ و الصارخُ اغیثه" توجه:در صورتی که اسم مقدم بعد از "لَیْتَما"بیاید.اسم میتواند منصوب باشد اما نه به عنوان"مفعول به"برای فعل محذوف،بلکه به عنوان اسم لیت.زیرا بعد از لیتما مطلقا فعل نمی آید. ۲.در صورتی که اسم مقدم،قبل از ادات صدارت طلب بیاید،رفعش واجب است. زیرا الفاظ صدارت طلب مابعدشان در ماقبلشان عمل نمیکند. توجه:به ادات شرط،استفهام،ما نافیه،لا نافیه که واقع شده در جواب قسم،الفاظ صدارت طلب گویند. بنا بر این نصب اسم سابق در مثال"المریضُ هل زرتَهُ"جایز نیست. نکته مهم:در صورتِ حذفِ ضمیر مفعولی در"زرته"این فعل نمیتواند در"المریض" عمل کند؛زیرا صدارت طلب مانع این عمل میشود و سابقا گفته شد در باب اشتغال در صورتِ حذف ضمیر عامل بتواند در اسم مقدم عمل کند. دارد ان شاء الله. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۱۰۷ تا ۱۰۹ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسئله ۷۲،تعدد مفعول،و ترتُبشان و حذفشان.🔹 أ.گاه فعلِ دو مفعولی،دو مفعولش در اصل مبتدا و خبر هستند،در این صورت اصل این است،مفعولی که اصلش مبتدا است،بر مفعولی که اصلش خبر است مقدم شود(البته گاه،مفعولی که اصلش خبر است مقدم میشود،البته رعایت اصل بهتر است). مثال"علمتُ الصبرَ انفعَ فی الشدائدِ". توجه،در موارد وجوبی تقدیم مبتدا بر خبر،تقدیم مفعول اول بر مفعول دوم هم واجب است. مثال"ظنَنْتُ خالداً محموداً"در این مثال قصد متکلم این است که بگوید خالد مثل محمود هست،و اگر خالد موخر شود،معنی مراد،حاصل نمیشود. توجه:در موارد وجوبی تقدیم خبر بر مبتدا،تقدم مفعول دوم،بر مفعول اول،هم واجب است. مثال"ظَنَنْتُ فی البیتِ صاحبَه". در این مثال،در مفعول اول ضمیری هست که به مفعول دوم(البیت) عائد است(در صورت تقدیم مفعول اول،عود ضمیر به متاخر لفظی و رتبه ای پیش می آید که در این جایگاه صحیح نیست.) دارد. وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۱۳۷ تا ۱۴۱ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹الفاظی که از انواع دیگری از مفعول مطلق نیابت میکنند🔹 ۱.لفظِ کُل و بَعض،به شرط اضافه شدنشان به مصدر. مثال"لا تَنْفِقُ کلَ الإنفاقِ"و"لاتبخل کلَ البخلِ" مثلِ لفظِ کُل و بعض هستند،الفاظی که در معنی شبیه این دو لفظ هستند.الفاظی مانندِ جمیع،عامه،نصف و شَطْر. ۲.صفت مصدر،مثلِ"تکلمتُ احسنَ التکلمِ"که اصل این مثال"‌تکلمتُ تکَلُّماً احسنَ التکلمِ" ۳.مرادف مصدر،مثلِ"قَعَدتُ جلوساً حسناً بعد قعوده" ۴.اسم اشاره،مثال"اعدل ذاک العدل العلویَّ". ۵.ضمیری که به مصدر عود میکند،مثال"أکرمُهُ من یستحقه"که معنایش"أُکْرِمُ الاکرامَ التامَ من یستحقه" ۶.عددی که دلالت بر مصدر کند،مثال"یدور عقرب الساعات فی الیوم و اللیلة اربعاً و عشرینَ دورةً". دارد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وافی جلد دوم خلاصه صفحه ی ۱۷۰ تا۱۷۱ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسئله ۷۶،حذف عامل مفعول مطلق🔹 (أ).حذف عامل مصدر،به شرط وجود قرینه مقالی یا حالی که دلالت بر محذوف کند جایز است. مثال"جلوساً طویلاً"در جوابِ سوال"هل جلس الزائر عندک" مثال برای"قرینه حالی"،قولِ شما است وقتی می بینی کسی برای سفر آماده شده"سفراً حمیداً و رجوعاً سعیداً"که در اصل"تسافر سفراً حمیداً وترجع رجوعاً سعیداً"بوده. توجه:مصدر در مثالهای فوق،منصوب است به عاملی که حذف آن عامل جایز است،و این مصدر نائب از عاملش نیست. (ب).اما حذفِ عامل مفعول مطلق تاکیدی،با اینکه خلاف اصل است،اما گاهی واجب است،و مفعول مطلق تاکیدی از عاملش نیابت میکند. توجه:مواضع حذف عامل این مصدر. ۱.هر جا عامل این مصدر،انشاء طلبی باشد(امر،نهی،دعاء،توبیخ،و اکثرا این توبیخ همراه با استفهام است) مثال امر وقتی است که بزرگ و پیشوایی بر حاظرین وارد میشود در این صورت گفته میشود"قیاماً"به معنای"قوموا". توجه:"قیاماً"مفعول مطلق تاکیدی و منصوب به فعل امرِی است که حذفش واجب است.ضمیر فاعلی این فعل بعد از حذفِ فعل،در مصدر مستتر شده است،زیرا فاعل حذف نشده است. مثال نهی"سُکوتاً"که نائب از أُسْکُت"شده. مثال دعا"نصراً عبادَک الصالحین"و از این قبیل است"سقیاً و رعیاً" مثال استفهام توبیخی"أ بخلاً و انت واسعُ الغنی"(همه مصادر فوق،در نیابت و عمل از عاملشان،مثل هم هستند) توجه مهم:‌نیابت مصدر تاکیدی در کلام انشاء طلبی"قیاسی"است،به شرطی که عامل محذوف فعلی از لفظ و ماده مصدر باشد و خود مصدر مفردِ نکره باشد،در غیر این صورت"سماعی" است. مثلِ"ویحه"–و–"ویله" دارد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وافی جلد دوم خلاصه صفحه ی ۱۷۳ تا۱۷۷ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0