↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادة و تفصیل🔹
💥أ.این جملات نمیتوانند خبر واقع بشوند،
⚡️۱.جمله ندایی،پس صحیح نیست بگویم،محمدٌ یا هذا
⚡️۲.جمله ای که آغازش،"لکن"،"حتی" یا "بل"،میباشد
#جایز است جمله خبریه،جمله قسمیه باشد،مثل "القویُّ واللهِ لیهز من عدوه"،
یا اینکه خبر جمله انشائیه باشد،چه انشاء طلب،مثل "وأَصْحٰبُ ألیَمِینِ مآ أَصْحٰبُ ألیَمِینِ" چه انشاء غیر طلب،مثل "العادلُ نِعْمَ الوالی"
💥ب.اگر خبر،نفس مبتدا باشد در معنی، مثلِ کلامِی "الجو معتدل"،در ترکیبش دو وجه جایز است.
⚡️۱.کلام،مبتدا،اعرابش تقدیری،و مضاف به یا متکلم،"الجو" مبتدا دوم،"معتدل" خبر برای الجو،و کل جمله خبر برای کلامی،و محلا مرفوع.
⚡️۲.کلِ "الجو معتدل" را،کلمه "واحدی" فرض کنیم و او را خبر مفرد بگیریم و اعرابش را از باب اینکه حکایت است تقدیری بدانیم در این صورت خبر مفرد است و اعرابش تقدیری است.
#گاه،مبتدا جمله ایست مَحکِی که مفردی از او اراده شده،
مثلِ "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" آیةٌ قرآنیةٌ
در ترکیبش میگویم "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" مبتدا مرفوع به ضمه مقدر،آیةُ خبر این مبتدا.
💥ج.مشهورترین اسمهایی،که واجب است خبرشان به صورت جمله بیاید،اسماء الشرط،ضمیر شان،کايِّن،کم،که خبری هستند،مخصوص مدح و ذم،ما تعجبیه،و مبتدایی که بعدش منصوب بنابر اختصاص می آید.
#خلاصه صفحه ۳۸۸ تا ۳۹۱
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹معانی افعال ناقصه🔹
💥۴-معنای أمسیٰ:اسم "معنای"خبر را بگیرد،در گذشته و در وقت شب،مثلِ"أمسیٰ زیدٌ غنیّاً"زید در وقت شب غنی شد،واگر مضارع شود،اسم معنای خبر را در ”حال “یا ”آینده“ میگیرد.
#و کثیرا به معنای”صار“استعمال میشود.
💥۵-معنای باتَ:اسم معنای خبر را در گذشته و در "طول شب" میگیرد.
مثلِ"بات زیدٌ ساجداً“زید در طول شب در سجده بود.و اگر مضارع شود،این معنی حالت "حال"یا "آینده" پیدا میکند.
#گاه باتَ "تامه"میشود،اگر به معنای"نَزَل فی الیل باشد" مثلِ"باتَ الطائرُ"
💥۶-معنای صار:گردیدن اسم،به معنای خبر،(اسم تبدیل به خبر میشود)مثلِ"صارَ الشجرةُ باباً"آن درخت تبدیل به دَر شد.
#گاه"صارَ" تامه میشود،اگر به معنای "ثَبَتَ و إسْتَقَر"َ باشد مثلِ"صارَ ألامرُ الیکَ"،یا به معنای تَتَجهُ(نتیجه)باشد مثلِ"إلیٰ اللهِ تَصیرُ الامورُ"
#شرط عملِ "صارَ" به صورتِ"افعال ناقصه"این است که خبرش،فعل ماضی نباشد،پس صحیح نیست،"صارَ الجالِسُ وَقِفَ"
#خلاصه صفحه ۴۵۳ تا ۴۵۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹ورود باء زائده بر خبر حروف مشبهة بلیسَ🔹
💥گذشت که"باء الزائده"بر خبر افعال ناقصه در صورتی که منفی باشد وارد میشود البته غیر"مازال و اخواتش"
و گفتیم بیشتر جایگاه ورود "باء زائده" خبر لیسَ است.
💥اکنون میگویم از بین حروف مشبهة بلیس،بیشترین جایگاهی که "باء زائده" می اید،خبر "ما" است مثلِ"مَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ"
#گاه بر خبر"لا عامله" هم باء زائده می آید،درسایر موارد ورود "باء زائده" سماعی است.
#خلاصه صفحه ۴۹۵ تا ۴۹۶
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹زیادَةٌ و تفصیلٌ🔹
💥ج-مصدر مؤولی که تشکیل شده است از "أَنَّ و دو معمولش"،گاهی فاعل برای فعل ظاهر است و گاهی فاعل برای فعل محذوف است،مثلِ"اسمَعْ ما أَنَّ الخطیبَ یخطب" که تقدیرش"اسمَعْ ما ثَبَتَ أَنَّ الخطیبَ یخطب" زیرا "ما مصدریه زمانیه"داخل بر جمله ی اسمیه ای نمیشود که اولش حرف مصدریه است.
#از جمله مواردی که فعلی در تقدیر گرفته میشود،این است که مصدر مؤول بعد از "لو شرطیه" واقع شود،مثلِ"لو أَنَّک حضرتَ لَأکرمتُک" به تقدیر"لو ثَبَت َأَنَّک حضرت..."
#گاه این مصدر مؤول نائب فاعل است مثلِ"قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ"در مثال فوق 'أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَر"ٌ،در محل رفع و نائب فاعل است برای "أُوحِيَ".
#گاه مصدر مؤول خبر است برای اسمی که شرایط زیر را داشته باشد.
۱.این اسم،اسم معنا باشد،زیرا اگر اسم،اسم ذات باشد واجب است کسر همزه.
۲.این اسمِ معنی،قول نباشد،زیرا اگر قول باشد،کسر همزه واجب است.
۳.این اسم محتاج به خبری است متشکل از "أنَّ و دو معمولش"
مثلِ"الانصافُ أَنّک تُسَوِّی بین أصحابّ الحقوقَ"
#گاه مصدر مؤول "مفعول له" هست،مثلِ"زِرتُک أَنِّی أحبُک" و گاه مفعول مع است،مثلِ"یسرنی قعودک هنا و أَنَّک تُحدثُنا" و گاه مستثنی است مثلِ"ترضینی احوالُک الا أنَّک تخلف المیعاد"
#گاه مصدر مؤول،مضاف الیه واقع میشود و"مضاف" از مواردی نیست که به جمله اضافه میشود مثلِ"سرنی عملُک غیرَ أَنَّ خطَک ردیئ" اگر"مضاف" از مواردی باشد که به جمله اضافه میشود،کسر همزه واجب است.
#گاه این مصدر مؤول بدل واقع میشود
مثلِ"وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ" که مصدر مؤول بدل از"إِحْدَى"است.
#هرگز،مفعول مطلق،ظرف،حال و تمییز واقع نمیشود.
#خلاصه صفحه ۵۲۷ تا ۵۲۹
@talkheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹المسئلة ۵۹،بعضی احکام پایانی لا🔹
💥أ-زمانی که "همزه استفهام"بر لای نفی جنس داخل شود،جمله انشائی میشود و احکام سابق بدون تغییر باقی میمانند.
#فرقی نمیکند که استفهام حقیقی باشد یا مجازی.
🔹زیادةٌ و تفصیل🔹
✔️۱-از جمله مثالهای صحیحی که وارد شده،این مثالِ "ألا ماءَ ماءَ بارداً"بوده است.
#ترکیب،ماءَ دوم،مبنی بر فتحه و صفت برای اولی است،و نصبش جایز است،ولی رفعش نزد"سیبویه"ممتنع است در حالی که نزد "مازنی" جایز است.
#در خصوص"ألا"دو نظر وجود دارد.
أ-بعضی از نحوی ها معتقدند،"ألا" در معنای تمنی،همان احکام خاص"لا"را دارد،و وقتی خبرش ذکر نشده،حتما در تقدیر است.
ب-سیبویه معتقد است"ألا"در این معنی،فقط در اسم عمل میکند و هیچ احتیاجی به خبر ندارد،زیرا به منزله ی"أتمنی" است،و کلام تامی حاصل شده است،پس معنای"ألا ماءَ"،"أتمنی ماءً"است.
✔️۲-گاه کلمه"ألا"برای استفتاح و تنبیه،می آید،در این صورت کلمه ی واحدی است که هیچ عملی ندارد و بر جمله اسمیه و فعلیه وارد میشود.
#مثال"ألا إنَّ اولیاءَ اللهِ لا خوفَ علیهم و لا هم یحزنون"و"أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ"
#گاه"ألا"در معنای"عَرْض" و "تحضیض" می آید که اختصاص به جمله فعلیه دارد.
#خلاصه صفحه ۵۷۶ تا ۵۷۸
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹ادامه ی زیاده و تفصیل🔹
✔️۳-بر خبرٍ"لا" احکامِ سایر اخبار وارد میشود،که عبارت است از جواز حذف خبر اگر دلیلی برای حذفش باشد.
#در حذف خبر با دلیل،فرقی بین مفرد، "جمله"یا "شبه جمله" بودن خبر نیست،بله اگر دلیلی نباشد حذف خبر جایز نیست.
#گاه دلیل،مقالی است،مثل اینکه سوال کنی"مَن المسافِرُ" پس جواد داده شود"لا احدَ"یعنی"لا احدَ مسافرٌ"
و گاه دلیل،مقامی است،مثل اینکه به مریضی گفته شود"لا بأسَ"یعنی"لا بأسَ علیکَ"
#گاه اسم "لا"نیز با دلیل حذف میشود،مثلِ"لا علیکَ" یعنی"لا بأسَ علیکَ"
✔️۴-اگر بعد"لا" جمله اسمیه بیاید که صدرش،معرفه است،یا صدرش نکره است و بین نکره و"لا" فاصلی هست،لا عمل نمیکند و تکرارش واجب است.
#مثال"لا القلبُ محزون و لا الدمعُ سافحٌ" و
"لا فیها غَولٌ و لا هم عنها یُنزَفون"
#و همچنین تکرار لا واجب است اگر بعد از او"فعلِ ماضی( لفظاً و معنیً)،غیر دعایی بیاید،مثلِ"فلا صَدَّقَ و لا صَلَّیٰ"
#خلاصه صفحه ۵۷۸ تا ۵۸۰
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
💥و-زمانی که کلمه"الّا"بعد از"لا"بیاید،در اسم مذکور بعد از"الا"رفع و نصب جایز است.
#مثال"لا اله الا اللهُ َ "،که رفع و نصب الله جایز است،دلیل نصب،استثناء است و خبر هم محذوف است.
#اما دلیل رفع،بنا بر "بدلیت"است،حال بدل از چه چیزی
✔️۱.بدل از محلِ لا با اسمش.
✔️۲.بدل از ضمیرِ مستتر در خبر محذوف.
✔️۳.بدل از محلِ اسم لا به حسب اصلش.
ز:زمانی که"لا"به هر دلیلی عمل نکند،تکرارش واجب است،و در صورتی که بعدش "خبر"،"صفت" یا "حال" واقع شود،همراهی "واو عاطفه" واجب است.
#چند مثال"علیٌ لا قائمٌ و لا قاعدٌ"، "مررت برجلٍ لا قائمٍ و لا قاعدٍ"و نظرت الیه قائماً و لا قاعداً"
#گاه حرف نفی دیگری ذکر میشود در این صورت "لا"تکرار نمیشود،مثل"فلا هو ابداها و لم یَتجَمجَمْ"
#پایان جلد اولِ "نحو وافی"
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹زیادةٌ و تفصیل🔹
💥بعضی از علمای علم نحو،افعال قلوب را به چهار دسته تقسیم میکنند،گرچه ما سابقا گفتیم دو قسم هستند واین دو قسم بودن بهتر است.
۱.یقین به تنهایی،وَجَدَ،تَعَلَّمَ،دریٰ،الفیٰ و جَعَلَ.
۲.رجحان به تنهایی،جَعَلَ،حجا،عَدَّ،زَعَمَ هَبْ.
۳.برای هر دو ولی غالبا یقین رأیٰ و عَلِمَ.
۴.برای هر دو ولی غالبا رجحان،ظَنَّ،خالَ و حَسِبَ.
💥نکاتی در خصوص این افعال
عَلمَ دو مفعولی،در موارد زیر به یک مفعولی است.
🔹۱-درصورتی که مصدرِ"مفعول دوم" اضافه شود به مفعول اول،مثل"علمتُ تحرُّکَ الکواکبِ" که در اصل"علمتُ الکواکبَ متحرکةٌ" بوده.
#حکم فوق مختص به عَلِمَ نیست بلکه در جمیع افعال قلوب جریان دارد.
🔹۲-در صورتی که به معنای عَرِفَ باشد مثل"علمتُ الخبر"
#اگر "عَلِم"َبه معنای إنشقَّ باشد لازم است مثل "علم البعیرُ"
💥اما"رایٰ' در موارد زیر دو مفعولی است.
🔹۱-در صورتی که به معنای علم یا ظن باشد،مثلِ این قول خدای تعالی"إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً"،ماده "رأی" در اولی به معنای ظن،در دومی به معنای علم است.
🔹۲-در صورتی که به معنای خواب دیدن باشد،مثل"کنت نائماً و فرایتُ الصدیقَ مسرعاً الی القطار".
#اگر به معنای فهم و ابداء عقلی باشد گاه دو مفعولی و گاه یک مفعولیست،مثل"یختلف الاطباءُ فی امرِالقهوةِ فواحدٌ یراها ضارَّةً و و آخر یراها مفیدَةً"یا"فواحد یری ضررَها و آخر یری افادتَها".
#رأیٰ،در موارد زیر"یک مفعولی'است
🔹۱-در صورتی که به معنای"اصابَ ریئتَه" باشد،مثل"انطلق السهمُ فرأی الغزالةَ".
🔹۲-در صورتی که به معنای دیدن با چشم باشد"رأیتُ النَجمَ".
#أَرَأیْتَکَ،به معنای"اخبرنی"است که گاه دومفعولی و گاه یک مفعولیست وأُرَیٰ مضارع مجهولی ست،به معنای
أَظُنُّ،مثل"کُنْتُ أُریٰ الرحلةَ متبعةً"
#گاه تری در صورتی که الفش حذف شده است،بعد از "لا" یا"لو"آمده،و به معنای"لا سیما"است،مثل"کرمتُ الضیوفَ لو ترما علیٌ".
#خلاصه جلد دوم وافی صفحه ۱۴ تا ۱۸
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹المسألة ۶۵ الفاعل🔹
💥تعریف فاعل:اسمِ مرفوعی ست که قبل از آن"فعلِ تام" یا"شبه فعل"وجود دارد.و این اسم مرفوع کار را انجام داده است،یا قیام فعل به این اسم مرفوع است.
#مثال¹"نَصَرَ کم اللهُ"(یاری کردن،توسط الله صورت گرفته است)
#مثال²"تَحَرّک الشجرُ"(قیام تَحَرّک،به الشجرُ است)
#فاعل به صورت"صریح" یا"مؤول"،در کلام وارد میشود.
#مثال ¹"وَلَقَدْ نَصَرَکُمْ اللهُ فی مواطِنَ کثیرَةٍ"
#مثال²"شاعَ أنَّ البغیَ وخیمُ العاقبةِ"
#مثال³ برای شبه فعل"أَ واقِفٌ علی الشجرةِ عصفورةٌ"
🔹زیادة و تفصیل🔹
#از بین حروف مصدری،سه حرف(أنْ،أَنَّ،ما)صلاحیت دارند برای اینکه تاویل به فاعل شوند.
#مصدر مؤول،از اجتماعِ"حرف مصدری"و"صله اش"ساخته میشود و حذف یکی از این دو جایز نیست،الا”أَنْ ناصبه“که گاه حذف میشود-در جایگاهای مُعینی که خواهد آمد ان شاء الله- و صله آن به همراه،تاویل به مصدر باقی میماند.
#گاه حذف”أَنْ“سماعی است،مثل"یُفرِحُنِی یبرأَ المریضُ"به تقدیر"أَنْ یبرأَ المریض".
#اگر تقدیر فوق نبود فاعل،یا محذوف بود یا جمله که هر دو مورد رضایت نحوی ها نیست.
#باید توجه داشت که فاعل هرگز به صورت جمله نیست،و در قول خدای تعالی"ثمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّىٰ حِينٍ"فاعل،ضمیر مستتری است("هو")که به مصدر مفهوم از فعل خود عائد هست.(بَدَأٌ).
#مصنف:تنها وقتی که فاعل به صورت جمله می آید،وقتی است که الفاظ این جمله حکایت شود،مثلا وقتی"رأیتُ البشیرَ"را میشنوی،بگویی:سِرْنِی رأیتُ البشیرَ،در این صورت این جمله محکی به اعتبار یک"کلمه واحد"فاعل و تقدیرا مرفوع است.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۵۵ تا ۵۸.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹زیاده و تفصیل🔹
💥افعالی هست در ادبیات عرب که احتیاجی به فاعل مذکور یا محذوف ندارند.از جمله این افعال
۱."کانَ زائده"
#مثال"المالُ_کانَ_عمادٌ للمشروعات العمرانیه.
۲.افعالی که برای تاکید لفظی می آیند.
#مثال"اِقتربَ اِقتربَ القطارُ"در این مثال فعل دوم تاکید لفظی فعل اول است و احتیاجی به فاعل ندارد.
۳.افعالی که به آخرشان"ما کافه"متصل شده است.مثل"طالَما،کَثُرَما و قَلَّما"
#مثال"طالما اوفیتَ بوعدِک،و کثرما حمدتُ لک الوفاءُ و قَلَّما یخلف النبیلُ وعدَه"
#هر یک از این افعال،فعل ماضی هستند که به سبب وجود"ما کافه" ممنوع شده اند از عمل.
#گاه هم در طالما،کثرما و قلما میگویند،هر یک از دو کلمه دیگری را منع میکنند از عمل(کافة و مکوفة).
#رای افضل(نظر مصنف):فعل ماضی عمل خود را دارد و فاعلش"ما به همراه صله اش"در محل رفع است.یعنی ما حرف مصدریه است و کافه نیست.
#علمای لغت معتقدند که حتما بعد از این افعال جمله فعلیه می آید.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۱
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
تلخیص الکتب.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹احک
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹احکام هفتگانه فاعل🔹
💥۳.تاخیر فاعل از عاملش واجب است و اگر وهم شد که فاعل مقدم شده است در واقع و حقیقت امر آن اسم مقدم، مبتداست.
#مثال"الخیرُ زادَ" که"الخیرُ" مبتدا و جمله بعد خبر آن است و ضمیر مستتر در"زادَ"عائد است به "الخیرُ".
#گاه اسم مقدم فاعل است ولی برای فعل محذوف که فعل مذکور او را تفسیر میکند.
#مثال"إِنْ احدٌ من المشرکین استجارکَ"
در این مثال"احدٌ"فاعل برای"استجارَ"محذوف است.
#دلیل این تقدیر:اختصاص حروف شرط به فعل حفظ میشود.
💥۴.مجرد بودن عامل(چه فعل چه شبه فعل)از علامت تثنیه و جمع،زمانی که فاعل اسم ظاهر مثنی یا اسم ظاهر جمع باشد شیوع دارد.
#مثال"طَلَعَ النَّیرانِ-أَقبَلَ المهنئون-برعَتْ الفتیات"
#باید توجه داشت اتصال علامت تثنیه یا جمع(مذکر یا مونث)در این حالت فوق لغتی فصیح است اما به حد قول اول نمیرسد.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۲ تا ۶۳
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹مسأله ۶۷ نائب فاعل🔹
💥تعریف نائب فاعل:کلمه ی که جانشین"فاعل" میشود و در غالب احکام شبیه است به فاعل.
#عاملِ نائب فاعل،"فعل مجهول"و شبه فعل است.#مثال"نُصِرَ زیدٌ"و"أ منصورٌ زیدٌ"
#نکاتی در خصوص"فعل مجهول".
✔️۱.اگر فعل،ماضی،صحیح العین و خالی از تضعیف باشد،ضمه دادن به اول آن و مکسور کردن ما قبل آخر آن واجب است.
#فَتَحَ ـــــــــ فُتِحَ.
#أکرَمَ ــــــــــــ أُکْرِمَ.
✔️۲.اگر فعل،مضارع باشد،در تمام حالات ضمه دادن به اولش و فتحه دادن به ماقبلِ آخرش واجب است.
#یَرسُمُ ـــــــــــــ یُرسَمُ.
#یُحَرِّکُ ـــــــــــــ یُحَرَّکُ.
#گاه فتحه ماقبل آخر مقدر است.
#مثلِ "یُصامُ"که اصلش"یُصَوَمُ"است.
✔️۳.اگر فعل،ماضی باشد و آغازش"تاء"باشد،ضمه دادن به حرف دوم هم واجب میشود.
#مثال"تَعَلَّمَ" ـــــــ "تُعُلِّمَ".
✔️۴.اگر فعل،ماضی و آغازش همزه وصل باشد حرف اول و سومش وجوبا مضموم میشود.
#إعْتَمَدَ ــــــــــــ أُعْتُمِدَ.
#ادامه دارد إنْ شاءَ اللهُ.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۸۰ تا۸۴
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0