بسم الله الرحمن الرحیم.
الـــــــنحو الـــــوافی.
شروط اختصاصی کلمه فم برای گرفتن اعراب نیابتی،این است که مـــیـــم از آخر آن حذف شود
مثل یَنطِقُ فوک اِنَّ فاک تَجرِی کلمةُ الحقِ علی فیک.
###توجه#### اگر میم از آخر کلمه فم حذف نشود اعراب اصلی میگیرد.
شروط اختصاصی کلمه ذو برای گرفتن اعراب نیابتی این است که،اضافه شود به اسم ظاهری که دلالت کند بر جنس(منظور از جنس چیزی است که وضع شده است برای معنایِ کلی ای مثل،علم،فضل،رجل،و...)
###توجه###جایز نیست اضافه شود ذو،به
ضمیر،اسم مشتق،و جمله،پس ذو ه،ذو ضاربٍ و ذو تَضربُ صحیح نیستند.
هن،اکثر و احسن در خصوص هن این است که اعراب اصلی میگیرد نه نیابتی.
توجه###سه کلمه اب و اخ و حم،سه اعراب میگیرند که به ترتیب شهرت چنین هستند.
۱.اعراب نیابتی میگیرند.
۲.قصر یعنی در هر سه حالت الف مقصور میگیرند و اعرابشان تقدیری است.
۳.نقص،یعنی اعراب اصلی میگیرند.
مثل اِنَّ اَبَک و.
خلاصه صفحه ۹۵ تا ۹۸
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادة و تفصیل🔹
💥أ.این جملات نمیتوانند خبر واقع بشوند،
⚡️۱.جمله ندایی،پس صحیح نیست بگویم،محمدٌ یا هذا
⚡️۲.جمله ای که آغازش،"لکن"،"حتی" یا "بل"،میباشد
#جایز است جمله خبریه،جمله قسمیه باشد،مثل "القویُّ واللهِ لیهز من عدوه"،
یا اینکه خبر جمله انشائیه باشد،چه انشاء طلب،مثل "وأَصْحٰبُ ألیَمِینِ مآ أَصْحٰبُ ألیَمِینِ" چه انشاء غیر طلب،مثل "العادلُ نِعْمَ الوالی"
💥ب.اگر خبر،نفس مبتدا باشد در معنی، مثلِ کلامِی "الجو معتدل"،در ترکیبش دو وجه جایز است.
⚡️۱.کلام،مبتدا،اعرابش تقدیری،و مضاف به یا متکلم،"الجو" مبتدا دوم،"معتدل" خبر برای الجو،و کل جمله خبر برای کلامی،و محلا مرفوع.
⚡️۲.کلِ "الجو معتدل" را،کلمه "واحدی" فرض کنیم و او را خبر مفرد بگیریم و اعرابش را از باب اینکه حکایت است تقدیری بدانیم در این صورت خبر مفرد است و اعرابش تقدیری است.
#گاه،مبتدا جمله ایست مَحکِی که مفردی از او اراده شده،
مثلِ "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" آیةٌ قرآنیةٌ
در ترکیبش میگویم "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" مبتدا مرفوع به ضمه مقدر،آیةُ خبر این مبتدا.
💥ج.مشهورترین اسمهایی،که واجب است خبرشان به صورت جمله بیاید،اسماء الشرط،ضمیر شان،کايِّن،کم،که خبری هستند،مخصوص مدح و ذم،ما تعجبیه،و مبتدایی که بعدش منصوب بنابر اختصاص می آید.
#خلاصه صفحه ۳۸۸ تا ۳۹۱
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥أ.از جمله اقسام عطف،عطف بر توهم است،مثلِ "لِیسَ زیدٌ عالماً و شاعرٍ"
علت جر "شاعرٍ"به این خاطر است که توهم شده بر"عالماً"حرف جری وارد شده،و شاعرٍ به آن "عالمٍ" که توهم شده،عطف شده است.
#مصنف:بسیار عجیب است چیزی که واقعا وجود ندارد،آن را فرض کردند،و برای او اثر قائل شدند،مثلِ باء حرف جر،که بر عالماً وارد نشده بود،
در ادامه میفرماید:واجب است از چنین عطفی صرفه نظر نمود، و اگر در اسلوب قدیم از چنین عطفی استفاده شده،به همان مواردش اکتفا کنیم و این عطف را قیاسی ندانیم.
💥ب.زمانی که بعد از خبرِ"لیسَ"یا خبر"ما" اسم مشتق و معطوفی ذکر شود،سه صورت دارد.
🌟۱.اسم مشتقی که عطف شده بر خبر این دو(ما و لیس)،وصف "عاملی" باشد که معمول "سببی" ای دارد،مثلِ"لیسَ المستعمرُ أمیناً و لا صادقاً وعدُه"
#در صادقاً علاوه بر نصب،جَر نیز جایز است بنا بر عطف بر توهم،اگر صادق را به صورت منصوب یا مجرور بخوانیم،اسم مرفوع بعد"فاعل" است.
و همچنین رفع صادق جایز است،بنا بر اینکه "مبتدا وصفی" باشد و مابعد فاعل بی نیاز کننده از خبر،یا اینکه "خبر مقدم باشد" و اسم مرفوع "مبتدای موخر" باشد.
🌟۲.معطوف به خبر وصفی باشد و بعد این وصف،اسم اجنبی بیاید، مثلِ"لیس محمودٌ حاظراً و لا غائباً حامدٌ"،کلمه غائباً عطف شده به حاظراً و کلمه حامدٌ عطف شده به کلمه محمودٌ
#جایز است که،این وصف،مرفوع و خبر مقدم شود و"اسم اجنبی"مبتدای موخر شود،و جمله دوم عطف به جمله اول شود.
🌟۳.در صورتی که این وصف،قبلش ما شبیه به لیس باشد و بعدش اسم اجنبی باشد،واجب است این وصف را رفع بدهیم و اسم اجنبی مبتدا موخر است،چه خبر"ما"مجرور باشد چه منصوب،مثلِ"ما محمودٌ حاظراً یا بحاظرٍ و لا غائبٌ حامدٌ"
#منظور از سببی یعنی اسم بعد از وصف ضمیری یا مثل ضمیری داشته باشد،منظور از اجنبی،این است که اسم خالی از ضمیر باشد.
#خلاصه صفحه ۴۹۶ تا ۵۰۰
@talcheslkotob