تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_بیست_و_ششم _هوش و است
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_بیست_و_هفتم
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
دلم برای دست هاش ،محبت هاش تنگ می شه دلم برای خنده هاش و اخم هاش و همه ی خاطراتش تنگ میشه،اما...
+اما باید خودت رو پیدا کنی...
شیرین باشی و خودت رو دوست داشته باشی مگه نه؟
با لبخند کمرنگی تایید کرد .
_هر روز برات یه آموزش ارسال می کنم،باید کلی سیاست زنانه یادت بدم.
+خانوم کشاورز سیاست های زنانه که دیگه به درد من نمی خوره...
_قرار شد شیرین رو دوست داشته باشی،شیرین باید اینجور سیاست ها رو بلد باشه.
بعد از رفتن شیرین با آقا مسعود تلفنی صحبت کردم ، و قرار گذاشتم ، بی تاب بود...
به صبر دعوتش کردم.
-به من اعتماد کنید آقا مسعود ، ما هر دو می خوایم به شیرین کمک کنیم اما با عجله کار درست نمیشه.
با مادر و مادرشوهر شیرین حرف زدم ، همه ی ماجرا را برایشان توضیح دادم ، مادر ها هم قول همکاری دادند.
هر روز یک کلیپ آموزشی از خودم برایش می فرستادم و او هر شب گزارش می داد.
با صدا و تصویر من اخت گرفته بود .
گاهی حسرت می خورد که کاش زودتر این آموزش ها را به دست آورده بود.
از پیشرفتش #راضی بودم هم حالش بهتر شده بود و هم کاملا برای اشتباهاتش راه حل پیدا کرده بود.
شبی که فردایش عقدکنان عاطفه بود شیرین تماس گرفت.
بهم ریخته بود و کمک می خواست تا آرام شود.
_شیرین جان فردا تنها نمون برات خوب نیست یه لباس خوشگل بپوش می خوام ببرمت مولودی.
با اکراه و تعارف پذیرفت.
فردا شیرین آمد ، مرتب شده بود با یک لباس برازنده ، از هفت قلم آرایش خبری #نبود و معصومیت صورتش بیشتر به چشم می خورد.
_چند دقیقه منتظر باش الان کیفمو میارم با هم میریم.
از اتاقی که شیرین در آنجا نشسته بود خارج شدم ، به آقا مسعود نگاهی انداختم و هر دو سری تکان دادیم
اقا مسعود وارد اتاق شد و در را بست.
چند دقیقه صدایی نشنیدم و بعد گریه های هر دو آرام آرام به گوشم رسید...
مسعود را توجیه کرده بودم که چه بگوید و چگونه از دل خانمش در بیاورد.
سپرده بودم موقع رفتن در را ببندند و بروند خانه که همه خانواده آنجا چشم انتظارشان بودند.
پشت فرمان ماشینم که نشستم از شوق اشک می ریختم و تا کرج با خدایم عاشقانه نجوا می کردم.
شیرین قوی شده بود و مسعود به اشتباهاتش پی برده بود.
هنوز زخم های زیادی بود که باید #ترمیم می شد و ساعت های زیادی که شیرین و مسعود باید آموزش می دیدند تا کاملا به زندگی مسلط می شدند.
باید با هم بیشتر حرف می زدیم اما ...
هرچه بود ...
این پروژه هم به #ساحل_آرام رسیده بود.
پشتیبانم پیام گذاشته بود که :
مشاوره ی اضطراری پیش اومده
و باز من بودم و جاده و راهی که میرفت تا خاطره ای دیگر بسازد .
تمام ...
#قسمت_بیست_و_ششم
#قسمت_بیست_و_پنجم
#قسمت_بیست_و_چهارم
#قسمت_بیست_و_سوم
#قسمت_بیست_و_دوم
#قسمت_بیست_و_یکم
#قسمت_بیستم
#قسمت_نوزدهم
#قسمت_هجدهم
#قسمت_هفدهم
#قسمت_شانزدهم
#قسمت_پانزدهم
#قسمت_چهاردهم
#قسمت_سیزدهم
#قسمت_دوازدهم
#قسمت_یازدهم
#قسمت_دهم
#قسمت_نهم
#قسمت_هشتم
#قسمت_هفتم
#قسمت_ششم
#قسمت_پنجم
#قسمت_چهارم
#قسمت_سوم
#قسمت_دوم
#قسمت_اول
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
═══••••••○○✿ @saritanhamasir
📝 #یادمون_باشه
ـ یه خانوم مهربون و باوقار، که خدا قسمتمون کرد،
ـ یه آقای متین و محکم، که روزیمون شد،
ـ یه فرزند شیرین، که توی دامنمون نشست،
یه شغل دلخواه، اگه پیدا شد،
یه درآمد آنچنانی که خدا، سر سفرهمون گذاشت،
و ....
یا یه استاد خوب، توی مسیر زندگیمون قرار گرفت؛
همه و همه یه نعمتاند از سوی "صاحب نعمت "
اونقدری مشغول نعمت نشیم، که صاحب نعمت، بره به حاشیه ....
این رفتار، ناسپاسیِ همون نعمته💥!
@saritanhamasir
#سوژهسخنطنز😁
-یکی از افتخارات دوران مدرسمـــــ اینه که مبصر ڪلاس بودم😎
.
.
.
-وقتی کسی درس نمره کم میگرفت😭
-معلم به من میگفت :ببرش دفتر بگو درس نخونده…
.
.
-اون لحظه حس پلیس بین المللو داشتم😜
-منم میبردمش بیرون پول میگرفتم ولش میڪردم
-از اولش تو ڪار خیر بودم من😁😂
#لبخنــــــــــد🦒
-مردی هر روز رأس ساعتی معين به گوشه ے ميدان شهر می رفت و لحظاتی ڪلاهش را از سرش برمی داشت و به شدت تكان می داد.
-عابری علت اين كار را از وی جويا شد.
-مرد گفت:
با اين كار زرافه ها را دور می كنم.
-عابر پرسید:
-من در اين جا زرافه ای نمی بينم؟!
-مرد پاسخ داد: اين نشان می دهد كه من ڪارم را درست انجام می دهم.😊
- به این مے گویند تَوَهُّم مفید بودن!
-حواسمان باشد به جای انجام ڪار مفید، گرفتار توهم نشویم!
خداوند در قران ڪریم میفرمایند:
-قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
-ﺑﮕﻮ: ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧڪﺎﺭﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩم ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﻋﻤﻞ ﺁﮔﺎﻩ ﻛﻨﻢ ؟
-ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ڪﻪ ڪوﺷﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. -ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻰﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ، ﺧﻮﺏ ﻋﻤﻞ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ.
📒سورھ کهف.آیہ ١٠٣
@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 تو بیشتر میفهمی یا پیغمبر خدا؟!😊
+ خنده 💓
✅@saritanhamasir
✅ انتصاب چهره مومن انقلابی نخبه کارآزموده متخصص و مجرب جناب آقای مسعود حسین پور به عنوان فرماندار ویژه تهران نوید بخش تحولات اساسی خواهد بود از آقای رئیس جمهور عزیز، وزیر محترم کشور و استاندار جهادی استان تهران جناب آقای منصوری جهت این انتصاب متشکریم 🌹
#گام_دوم_انقلاب
#دولت_مردمی