eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️به بهانه‌ی درگذشت همسر مکرمه 🔸آیت‌الله حاج : 🔹ما یک خانه نقلی و کوچک گرفتیم و تازه حاج خانم را به قم آورده بودیم. یکی از روزهای آخر ماه که جیبم هم خالی بود آمدم به درس بروم، حاج خانم فرمودند: آقا هر وقت از درس می‌آیید چهار تا تخم مرغ و مقداری هم روغن بگیرید و به منزل بیاورید. هیچ چیزی در خانه نداریم. تا این را ایشان گفت مثل اینکه دنیا را بر سرم خراب کردند. نه اهل نسیه خریدن بودم و نه اهل پول قرض گرفتن. چیزی نگفتم و رفتم. دو جا درس می دادم و بعدش هم درس خارج داشتم ولی همه جا شیطان دنبالم بود. حتی یک جا یک مرتبه از خود بیخود شدم و گفتم چرا دست از سرم برنمی‌داری؟ پس از درس به منزل آمدم تا وضو بگیرم و برای نماز ظهر به حرم بروم. خانم فرمودند: آقا گرفتی؟ گفتم: آمده‌ام تطهیر کنم به نماز بروم و در برگشت بگیرم؛ ولی دلم مثل سیر و سرکه میجوشید. چهار تا تخم مرغ و روغن مگر چقدر بود! مدام میگفتم خدایا آبرویم را جلوی این تازه عروس نبر. 🔸 قبا را پوشیده و عبا را می‌اندازند؛ وقتی می‌خواهند بروند یک مرتبه صدای در می‌آید. در را که باز می‌کنند می‌بینند که یک دوچرخه سوار است. می‌گوید: احمد مجتهدی؟ _بله؛ _بیا اینجا را امضا کن؛ یک پاکت به حاج آقا می‌دهد و می‌رود. حاج آقا پشت پاکت را که نگاه می‌کند می‌بیند که نوشته: فرستنده باقر حبیبی؛ مرحوم دایی بعد از ۵ سال این ۱۵تومان را پست کرده بود. آن زمان ۱۵ تومان برای ایشان خیلی پول بود. 📚 حاج آقا مجتهدی ص۱۱۱ و ۱۱۲ 🔹راوی: آقای محمود مجتهدی 📷 آیت‌الله مجتهدی در کنار شاگرد خود حاج شیخ محسن حبیبی @tarikh_hawzah_tehran
✍️ برای دیدن بعضی بناهای تاریخی تهران در میانه بازار قدم میزدم تا رسیدم به در یکی دو تا عکس از تیمچه گرفتم که صاحب یکی از حجره‌ها به شوخی گفت از ما هم عکس بگیر! با بگو و بخند رفتم داخل حجره و سر صحبت باز شد: پدرش مرحوم از بازاریان متدین و از شاگردان مرحوم بود. عکسی هم زیر میز کارش بود؛ جوانی‌های حاج آقای مجتهدی در جمع طلاب؛ پدرش آقا جواد هم در ردیف دوم نشسته بود. ✨پدرش بیش از همه متأثر از عالم ربانی آیت‌الله بود و امیر آقای اطمینان خاطرات زیادی از پدرش حاج آقا جواد، حاج شیخ ابوالفضل، آقا سید هاشم حسینی داماد شیخ ابوالفضل و از اعضای فدائیان اسلام و... گفت. از روابط پدرش با برخی بزرگان اهل معنا خاطراتی گفت، از جمله این حکایت: پدرم تصمیم داشت برای بهره‌های معنوی، چله ترک حیوانی بگیرد و این مطلب را به هیچ‌کس نگفته بود. تصمیم داشت دیگر ظهر هم به غذاخوری نرود. همان روز در وسط بازار عارف عظیم‌الشأن آقا را می‌بینید و مرحوم دربندی به آقا جواد می‌گوید: «اگر قرار باشد کسی به جایی برسد، اینطور نیست که با نرفتن به مغازه‌ی مرشد به جایی برسد.» به این معنا که برای لوازم سیر و سلوک معنوی چیزهای دیگری است نه اینها. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نمایی از حرکت آیت‌الله حاج شیخ یحیی نوری و مردم از «مدرسه‌الشهدا» به سوی میدان شهدا برای بزرگداشت حماسه ۱۷ شهریور (سال۵۸) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 نمایی از حرکت آیت‌الله حاج شیخ یحیی نوری و مردم از «مدرسه‌الشهدا» به سوی میدان شهدا برای بزرگداشت
✍ در روز پنجشنبه ۱۶ شهریور، تظاهراتی عظیم و آرام که از قبل توسط آیت‌الله حاج و دوستانشان طراحی شده بود صورت گرفت. اواخر راهپیمایی، مردم این شعار را تکرار می‌‌کردند: «فردا صبح، ۸ صبح، میدان ژاله» درحالی که چنین چیزی از سوی علامه نوری برنامه‌ریزی نشده بود و قرار بود طبق روال در مدرسه ایشان جنب جلسه صبح جمعه برگزار شود. 🔹حاج شیخ یحیی نوری در اینباره می‌گوید: «به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بی‌درنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع می‌شد و مردم ساعت 7 جمع می‌شدند. از طرف من اعلامیه‌ای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئه‌ای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعه‌ها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام می‌شد. بااین‌همه گروه‌های انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من به‌هیچ‌وجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عده‌ای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند. آنها در این یورش، کلیه مقدمات یک کشتار را فراهم کرده بودند و حتی سربازان اسرائیلی نیز در کشتار حضور داشتند. افراد ما سربازانی را دیده بودند که به زبان انگلیسی و زبانهای خارجی صحبت می‌کردند.» 🔹آیت‌الله نوری معتقد بودند سخن «فردا صبح، ۸ صبح، میدان ژاله» توسط نفوذی‌های رژیم در بین مردم پخش شد تا برنامه جنایت خود را عملی سازند. 🌐 منبع: مصاحبه موسسه مطالعات تاریخ معاصر با آیت‌الله شیخ یحیی نوری 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 آیت‌الله طالقانی درحال اهدای قرآن به پهلوان تختی/سال ۱۳۳۶؛مسجد هدایت ✍ سید محمود طالقانی در دهه ۲۰ چون هدفش کار برای خدا و تبلیغ دین بود، در آن فضای دین گریزی که محصول سالها سلطنت رضاخان بود، به دنبال مسجدی برای تعلیم و تربیت می‌گشت، اما نه در مناطق خوش آب و هوای بالای شهر و نه در برخی محلات متدین‌تر؛ بلکه جایی که بیش از همه به فساد و فحشاء شهرت داشت. گشت و گشت تا در خیابانی که امروز جمهوری اش می‌خوانیم، در کوچه‌ای به اسم پارک که انتهایش یک سینما بود و سینما هم در آن روزگار یعنی یکی از مراکز مهم فساد، یک مسجد کوچک پیدا کرد به نام . هرچه فعالیت مسجد هدایت بیشتر می‌شد، فیلمهای سینمای انتهای کوچه مبتذل‌تر می‌شد اما سید محمود طالقانی از پا ننشست. کار فرهنگی و تبلیغی او در مسجد به اندازه‌ای بود که مسجد هدایت به یکی از مساجد پیشران و مشهور در سطح ملی با برنامه‌های اثرگذار تبدیل شد و آوردگاه چهره‌های متنوعی از فعالان و مبارزین گردید. 🔹سید محمود طالقانی عالمی باسواد، باصلابت، مردمی، دوست داشتنی، صریح و مبارز بود و شخصیت پدرانه‌اش را از آغاز تا پایان با خود داشت و این رمز درخشش بود. او روز نخست بود، اما دیدیم که پس از انقلاب در سنگر نماز جمعه، امام دوست داشتنی شهر بود. 🔸امروز در مساجدمان طالقانی می‌خواهیم؛ در مناسبات اجتماعی‌مان طالقانی می‌خواهیم؛ در ریش‌سفیدی‌‌ هایمان طالقانی می‌خواهیم؛ در محیط‌های کم برخوردار از فرهنگ اسلامی طالقانی می‌خواهیم. نه اینکه چنین خصوصیات و شخصیت‌هایی دیگر وجود ندارد؛ هست اما سر جای خودش نیست! 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍در دوران حکومت پهلوی، تشکل‌ها و حزب‌هایی توسط علما پدید می‌آمد تا ضمن ایجاد یکپارچگی، بتواند در حوادث سیاسی و اجتماعی، به تصمیم واحدی برسد. 🔹 هیأت علمیه تهران: در دهۀ ۱۳۲۰ خصوصاً‌ اواخر دهه، روحانیون و علمای بسیاری از شهرها برای موضع‌گیری واحد و مشاوره در امور مهم، تجمعی را به نام هیأت علمیه یا جامعۀ علمیه تشکیل دادند که در جریان جنبش‌ ملی شدن صنعت نفت در پیروی و حمایت از آیت‌الله تلاش زیادی را از خود بروز دادند. فعال‌ترین این تجمع‌ها، بود‌ در چگونگی شکل‌گیری هیأت علمیۀ تهران روایات مختلفی است. 🔸به گزارش شهربانی، آیت‌الله کاشانی یک هیأتی به وجود آورده به نام هیأت علمیه که اشخاص زیر با آنها در این هیأت همکاری می‌کنند. ۱. آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۲. آیت‌الله ، ۳. آیت‌الله اصفهانی (؟)، ۴. داماد بهبهانی. 🔹روایت دیگری در مورد هیأت علمیه تهران می‌گوید این گروه هیأتی از علمای تهران بود که شخصیت‌هایی هم چون حاج سید صدرالدین رضوی‌قمی، شیخ محمدباقر رسولی، حاج سید رضا زنجانی، سید احمد شهرستانی، آقابزرگ نوری، سید محی‌الدین طالقانی، سید محمد نبوی، شیخ عباس مشکوری نجفی، حاج سید رضا تنکابنی، آقا ضیاء استرآبادی و ابوالحسن مدرسی تهرانی در آن عضویت داشتند و به مناسبت‌های گوناگون سیاسی،‌ اجتماعی، دینی اعلامیه می‌دادند. 📚برگرفته از: مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد۱ ص۵۸ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
✍در دوران حکومت پهلوی، تشکل‌ها و حزب‌هایی توسط علما پدید می‌آمد تا ضمن ایجاد یکپارچگی، بتواند در حوا
✍ در سالهای پس از انقلاب، تصدی‌گری برخی نهادهای حوزوی در امور سیاسی، فرهنگی و حوزوی، موجب فراغت جمع گسترده‌ای از طلاب و روحانیون از آسیب‌شناسی و راهبری فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده است؛ در حالیکه خلأ آن به شدت احساس می‌شود. در سالهای اخیر تعدادی تشکیلات طلبگی به صورت خودجوش در تهران شکل گرفته است تا بتواند گامی در حل این بحران‌ها بردارد. تشکل‌هایی در سطح طلاب برخی مدارس، تشکل‌هایی فرا مدرسه‌ای، و تشکل‌هایی متعلق به وعاظ. با این حال جای تشکیلاتی در سطح علما و روحانیون شهر خالی است. تشکیلاتی جدا از نهادی چون شورای عالی حوزه علمیه تهران، و متشکل از مجموعه‌ای از علمای شهر که بتواند نقش ناظر و راهبر در مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی و... در سطح تهران بلکه کشور ایفا کند. قطعا چنین تشکیلاتی با تنوع افکار و سلایق، قدرتمند و اثرگذار خواهد بود و می‌تواند جایگاهی مطالبه‌گر نسبت به مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران، شورای عالی، امور مساجد، سازمان تبلیغات، اوقاف و... داشته باشد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
ارسالی از دوستان: 📷 مقبره حضرت آیت‌الله حاج آقا رضی شیرازی رضوان الله تعالی علیه مقبره خانوادگی آل شیرازی باب شیخ طوسی حرم حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠به مناسبت درگذشت جهانگیر خان قشقایی در ۲۶ شهریور ۱۲۸۹ش ✍از حکیم بزرگ از حکمای زمان در اصفهان نقل شده که در آن تاریخ دو هزار طلبه علوم معقول در اصفهان تحصیل میکردند که چهارصد نفرشان در درس وی حضور می‌یافتند. با انتقال به تهران، جمعیت بزرگی از اساتید و طلاب معقول از فلسفه و عرفان در تهران به تعلیم و تعلم اشتغال یافتند و تهران دار الهجره جویندگان علم بود. از این جمله است که به شوق استفاده از درس حکمت متعالیه و عرفان عملیِ از اصفهان به تهران آمد. (دکتر صدوقی سها هم در کتاب تاریخ حکما و عرفا استفاده جهانگیر خان از آقا محمدرضا را در مدرسه صدر تهران دانسته‌اند) او خود حکایت دیدارش با را چنین بیان می‌دارد: «همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباس‌های او علمایی نبود، به کرباس فروش‌های سِدِهْ می‌ماند. حاجت خود را بدو گفتم. گفت: میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن‌جا قهوه خانه‌ای بود که درویشی آن را اداره می‌کرد. روز بعد اسفار ملاصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم که بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر می‌خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن‌چنان به وجد آورد که از خود بی خود شدم، می‌خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آری! قوّت می، بشکند ابریق را». 📚خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۵۲۳ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍روز گذشته توفیق یافتم در مقبره آیت‌الله حضور یابم. 🔸ایشان نوه جناب صاحب فصول بود. در کربلا متولد شد و پس از دوره‌ای تحصیلات در کربلا، نجف، اصفهان، در سال ۱۳۵۴ق در تهران سکونت یافت. شیخ عبدالرحیم در تهران با دختر از رهبران ازدواج کرد. 🔹پس از سلطه آل سعود بر حرمین شریفین و تخریب قبور ائمه بقیع علیهم‌السلام، شیخ عبدالرحیم حائری همراه با هزار نفر به حج رفت و با عبدالعزیز دیدار کرد. وی در این سفر توانست با موافقت آل سعود، قبور امامان مدفون در قبرستان بقیع را سنگ چینی و مشخص نماید که تاکنون نیز باقی است. ▪️ایشان در سال ۱۳۲۷ش دار فانی را وداع گفت و در قطعه زمینی واقع در خیابان هاشمی تقاطع خیابان کارون، که ملک شخصی‌اش بود به خاک سپرده شد و کنار آن مسجدی بنا کردند که اکنون مسجد حائری نامیده می‌شود. مقبره و مسجد علامه حائری فضایی دلنشین و چشیدنی دارد و مشهور است که از برکات زیارت این قبر، برآورده شدن حاجت زائر است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📖 روایتی از مکانهای فراموش شده جنبش مشروطه در تهران ✍نوشته: حمیدرضا حسینی 🔸در این کتاب با شیوه «مکان_روایت»، ضمن معرفی مکانهایی در تهران که در نهضت مشروطه نقش داشته‌اند، روایت روانی از مشروطیت را مرور می‌کنیم. نقش علما، طلاب و مدارس علمیه حوزه تهران، بخشی از روایتهای کتاب را تشکیل می‌دهد. 📚 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۳ مهر ۱۴۰۰ رحلت آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی ✨کلمات آیت‌الله جوادی آملی در وصف حالات معنوی : ✨ایشان این جمله را بارها می‌گفت: تا جان به لب نرسد، جام به لب نمی‌رسد؛ تا انسان کوشش نکند، جام وصل را به لب او نمی‌رسانند؛ چیزی به او نمی‌چشانند. او بحمد الله تعالی این تلاش و کوشش را کرد، که جام به لب ایشان رسید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✨شیخ محمد رازی نقل می‌کند: در ماه ذى‌الحجه ۱۳۶۸ق (آبان ۱۳۲۸ش) در منزل مرحوم آيت‌اللّه حجت بودم و مرحوم در آنجا وارد بودند. مرحوم آيت‌الله‌ بروجردى و آيت‌اللّه حاج سيد محمّد تقى خونسارى به ديدن ايشان آمدند و بعد از تعارفات و تشريفات، آيت‌اللّه حجت به آيت‌اللّه بروجردى گفتند كه آقاى ميرزا مكاشفه عجيبى دارد، مناسب است خودشان نقل كنند. پس مرحوم آيت‌اللّه بروجردى فرمودند چه بوده‌؟ 🔹مرحوم ميرزاى آشتيانى گفتند: من مبتلا به كسالت يرقان هستم... در سال ۱۳۶۵ق كه توده‌اى‌ها نهايت تسلط‍‌ را در شمال و غرب ايران داشتند به مشهد مشرف مى‌شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به‌طورى‌كه مسافرين و راننده خيال كردند من سكته نموده‌ام. ماشين را متوقف و مرا بيرون آوردند و من در آن حال ديدم كه در عرفات هستم و انوار بسيارى از آسمان به زمين مى‌آيد... پرسيدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول(ص) تشريف دارند. به آن طرف رفتم ديدم چهارده خيمه در كنار يكديگر نصب است. به خيمه حضرت رسول(ص) مشرف شده و ایشان را زيارت كردم. خواستم از كسالت خود و حوائج ديگرم بگويم فرمودند: چون زائر فرزندم رضا هستى برو به خيمه‌اى كه متعلق به اوست. ✨پس به خيمه حضرت رضا(ع) شرفياب شده و سه حاجت خود را اظهار كردم. اوّل راجع به كسالتم، فرمودند: مقدر شده كه اين كسالت با تو باشد تا از دنيا بروى؛ دوّم راجع بفتنه توده‌اى‌ها، فرمودند: به همين زودى شرّ آنها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور ما و مجالس سوگوارى ما ارتباط‍‌ داريد در امان هستيد؛ سوم راجع به حاجت شخصى، فرمودند:اين حاجتت رواست. 📚 گنجینه دانشمندان ج۴ص۳۶۹ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️حاج محسن لبانی از اخیار تهران که سالیان دراز استفاده از محضر علمای تهران و خدمت به حوزه‌های علمیه را در کارنامه دارد، دار فانی را وداع گفت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از راست: مرحوم حاج عبدالله مهدیان، آیت‌الله جاودان حفظه الله، مرحوم ✍ حدودا ده سال قبل که برای پرسش درباره برخی از علمای تهران خدمت مرحوم رفتم، می‌فرمودند: ✨بنده مدت ۵۰ سال و شاید هم بیشتر در خدمت بودم. آقای مجتهدی واقعا انسان پرور بود. شاگردان ایشان وقتی به بازار می‌آیند چراغ بازار هستند. برای اینکه ایشان رمز تربیت آقایان را داشتند و می‌دانستند که چطور تربیت کنند. غالبا در منبرهایشان سفارش می‌کردند که با مردم چه طوری رفتار کنید؛ کسبتان، نماز اول وقتتان، معاشرتتان و معاملاتتان چه طور باشد. ✨اگر تقوا نداشتند نمی‌توانستند بر قلوب مردم احاطه پیدا کنند. دوم خلوص نیت؛ خلوص نیت داشته باشند می‌گویند خدایا ما این کار را برای تو می‌کنیم نه برای اسم و مقام و ... برای خدا درس بدهم، برای خدا نماز بخوانم و موعظه کنم؛ واقعا موعظه در قلوب جوانها اثر می‌گذارد. آیت الله مجتهدی و خلوصی داشتند که ما الان در بین برادران روحانیمان کمتر می‌بینیم. ✨ما حق آیت‌الله حق‌شناس را نشناختیم. ایشان شبهای شنبه درس اخلاق می گفت. روایتی را می‌خواندند، اول خودشان گریه می‌کردند و بعد آنهایی که در محضرشان بودند. برای یک هفته‌ای که به بازار می‌رفت، جلسه یک ساعتۀ ایشان کافی بود. من یک شب آمدم دیدم آیت الله حق شناس رووی پله های بالکن نشستند. گفتم: آقا چرا اینجا نشستید؟ گفتند: همینجا خوبه؛ شما بروید به کارهایتان برسید. اگر با خدا مناجات می‌کردند یک جا می‌رفتند که کسی ایشان را نبیند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠 یادداشت‌هایی پیرامون تاریخ اسلام، تاریخ معاصر، معرفی آثار، مسائل روز و... در صفحه شخصی این کمترین حمید سبحانی صدر در پیام‌رسان ایتا 👇 ╭────────────╮ 💠 @h_sobhani_sadr ╰────────────╯
🗓 ۸ مهر ۶۹ درگذشت آیت‌الله 💠 مشکلات داخلی بیوت علما در دوران مبارزه ✍ ساواک در آذرماه۱۳۴۷ و با کنترل شنود مکالمات تلفنی منزل آیت‌الله لواسانی متوجه گفت و گوها پیرامون استخدام یک مستخدم در منزل آیت‌الله لواسانی شد. بنابر متن گزارش مورخه ۴۷/۹/۹، چون منزل آقای لواسانی غالباً محل گفت و شنودهای سیاسی بود، ایشان از آوردن نوکر یا کلفت به خانه خود خودداری می‌کرد و شست و شوی ظروف آشپزخانه را خود و فرزندشان محمدتقی انجام می‌دادند. همسر آیت‌الله لواسانی، پیش از این دار فانی را وداع گفته بودند و در این سال (۱۳۴۷ش)، فرزند ایشان، محمدتقی با دختر آقای فلسفی ازدواج کرده بودند. در چنین شرایطی استخدام یک نوکر یا کلفت برای انجام کارهای منزل مورد نیاز بود. اداره کل سوم در نامه‌ای به ساواک تهران دستور داد از فرصت پیش آمده برای استخدام نوکر در منزل آیت‌الله لواسانی استفاده و بدین وسیله به منزل ایشان نفوذ کند: به نحو مقتضی و با تهیه طرح لازم نسبت به نشان کردن مستخدم یا مستخدمه مشارالیه اقدام و از این طریق هم از وی مراقبت کامل معمول و نتایج حاصله را مستمراً منعکس نمایند. منبع گزارش با کد ۴۰۸۰ از این تاریخ به بعد گزارش‌های متعددی را از منزل آیت‌الله لواسانی به ساواک می‌داده و این احتمال وجود دارد که در فرصت مقتضی توسط آن سازمان وارد داستان شده باشد. این منبع گزارش‌های دقیق با اطلاعات مفصلی را به ساواک داده است. این منبع در ملاقاتهای خصوصی آیت‌الله لواسانی هم حضور داشته است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷شیخ عباسعلی محقق (پدر دکتر مهدی محقق) در دادگاه؛ ردیف جلو، نفر اول از چپ. ✍ تصور کنید: درگیری و ستیز بر سر و الزام بر در زمان ؛ علما قیام می‌کنند و مشهد به پا می‌خیزد. مردم در تجمع می‌کنند. سخنرانان از جمله هم جزء واعظان مبارز این عرصه است. مردم بسیاری به ضرب گلوله شهید می‌شوند و شیخ عباسعلی تحت تعقیب قرار می‌گیرد. دو ماه از این خانه به آن خانه پنهان می‌شود. سرانجام تسلیم می‌شود و پس از اعزام به تهران، سه سال در زندان قصر حبس می‌شود. پس از آزادی در سال۱۳۱۷ش، ممنوع المنبر می‌شود و البته حق ندارد از حومه تهران هم خارج شود. خانواده‌اش از مشهد به تهران می‌آیند. شیخ عباسعلی واعظ اجازه منبر و وعظ نداشت و از این‌رو درآمدی هم نداشت تا دو اتاق اجاره کند. خود و دو پسرش در حجره‌ای در ساکن می‌شوند و بقیه خانواده، در اتاقی کوچک در . عالمی که دانش فقهی و به ویژه حدیثی‌اش زبانزد بود، ناچار می‌شود برای امرار معاش به کشاورزی در یکی از روستاهای شهر ری و کرج روی آورد. (حدیث نعمت خدا ص۲۲ و ۲۳) این روزگار، حقیقتا روزگار عسرت روحانیت بود. دولتی که نه تنها با روحانیت، که حتی با دین سر ستیز داشت. در میان شهر به ندرت عالمی عمامه به سر و زنی با حجاب به چشم می‌خورد. بسیاری از مساجد و مدارس علمیه تعطیل یا تبدیل شده بود. اما آخر تابستان ۱۳۲۰ آنگاه که تانک‌ها و نفربرهای همسایه شمالی، به سوی تهران سرازیر شد، همان کسی که بر دین و روحانیت می‌تاخت، پا به فرار گذاشت. 🕌@tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ آیت‌الله امام جماعت در مسجد جامع بازار بود و مدیریت واقع در روبروی درِ غربی مسجد جامع را نیز برعهده داشت. 🔹ایشان در قم از محضر آیات عظام: حاج شیخ حسن فاضل، سید محمد تقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی بهره‌مند گردید و به مقام اجتهاد رسید. 📚از آیت‌الله استرآبادی کتاب‌هایی مانند: اسلام و تشیع، طریق‌الحق، ابدیت روح، ‌اهل ادب یا به سوی خدا، شرح زیارت جامعه‌کبیره، حجت‌المنتظر، چرا شیعه شدم؟، رساله العقاید الامامیه، حواشی توضیح‌المسائل آیت‌الله بروجردی و حواشی بر عروه‌الوثقی به یادگار مانده است. 🔸او هم‌چنین حسینیه استرآبادی را در محله پامنار تهران بنا نهاد که مورد استقبال و توجه علماء، طلاب، بازاریان و مردم قرار داشت. ▪️آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی در تاریخ ۱۱ مهر ۸۳ دار فانی را وداع گفت و در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم ، آیت‌الله ، حاج شیخ جواد آزاده، در جمع طلاب مدرسه لرزاده 💠حجت‌الاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور می‌فرمود: ✍ من در جوانی بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانه‌ی (ع). ▪️ برنامه‌ی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانه‌ی امام زمان (ع). ما شب‌ها در حرم پُست می دادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. ▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز می‌ایستاد، بقیه‌شان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. ▫️شیخ محمود برهان که فرزند آیت‌الله شیخ غلامعلی قمی بود بعد از این آشنایی به تهران آمد و توفیق دامادی آیت‌الله برهان را پیدا کرد و فامیلی خود را هم به برهان تغییر داد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ در خیابان شهید مصطفی خمینی پایین‌تر از چهارراه سرچشمه، مسجد حاج شیخ عبدالنبی نوری قرار دارد. بانی این مسجد حاج میرزا عباسقلی امین نظام از رجال دوران ناصرالدین شاه قاجار بود. شخصیتی که گرچه بارها به او پیشنهاد شد اما هیچ سمت حکومتی را قبول نکرد؛ با این حال واقعا «امین نظام و مردم» بود. 🌲همین جایی که مسجد ساخت، تا پیش از آن، باغچه میرزا عباسقلی بود که جوی آبی از سرچشمه به آن می‌آمد و ترکیب حوض و باغ، صفایی به آن بخشیده بود. این باغچه محل حضور و بزم رجال حکومتی و شاهزادگان قاجار بود. اما ظاهراً هدف میرزا عباسقلی از ایجاد چنین بزمی و پذیرایی از سران حکومتی، گره‌گشایی از کار دولت و ملت بود. گفته‌اند هرگاه که میرزا حسین خان سپهسالار با او روابط نزدیکی داشت، تصمیمات و اقداماتش پسندیده بود و در غیر آن نه. مردمی که در گوشه و کنار دولت، گیر و گرفتاری داشتند به حاج میرزا مراجعه می‌کردند و او هم در این بزم، در پی حل مشکلات مراجعین بود. ✨او در سال ۱۳۰۳ق/ ۱۲۶۴ش در محل باغچه خود، مسجد بنا کرد، و چندی بعد از جامع معقول و منقول آیت‌الله حاج شیخ عبدالنبی نوری خواست که اقامه جماعت مسجد را برعهده گیرد که از آن پس مسجد به نام ایشان خوانده شد. ................. 🌥 و چقدر این شهر و دیار، بلکه دولت و ملت به چنین رجالی محتاج است. افرادی وجیه الملة و مقبول الدولة، که بتوانند پیوند میان مردم و حکومت باشند. هیچ مرکز و نهادی به بهانه وسعت کار نمی‌تواند جای این افراد را پر کند و متاسفانه با سازمانی و سازماندهی شدن برخی امور، رفته رفته این چهره‌ها کم‌رنگ شده و از میان رفتند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
☀️ آئین افتتاح مرکز اسناد حوزه و روحانیت، دفتر استان تهران ▫️چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ ▫️ساعت ۸ صبح ▫️مدرسه علمیه مروی 🔹با حضور اساتید ارجمند آیت‌الله تحریری، حجت‌الاسلام مصطفی پورمحمدی، حجت‌الاسلام رحیمی صادق، دکتر موسی حقانی، دکتر مهدی خواجه پیری، دکتر محمدحسن رجبی دوانی، و سایر اساتید حوزه و دانشگاه. 🔸از همه فرهیختگان گرامی دعوت می‌شود در این محفل حضور به هم رسانند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در جمع اساتید و فضلای مدرسه مروی 💠 چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند! 🔹آیت‌الله صالحی مازندرانی در خاطرات خود می‌گوید: طلبه‌ای جوان بودم که برای تحصیل در تهران ساکن شدم. کودتا(ی ۲۸ مرداد ۳۲) که شد شاه فرار کرد و در حدود سه روز اوضاع و احوال بسیار متلاطم و متشنج بود. حزب توده اوراقی را بین مردم پخش می‌کرد. در یکی از آن اطلاعیه‌ها جمله‌هایی علیه روحانیت و علما نوشته شده بود. لحن اطلاعیه تهدیدآمیز و تند به نظر می‌رسید. از آن جمله اینکه: «امیدواریم دست‌های شما را که مردم به احترام می‌بوسند با ساتور قطعه قطعه کنیم.» آنطور که در ذهن من است این اطلاعیه را در مدرسه مروی پخش کرده بودند. در این بین کتابی کوچک و کم‌حجم به نام راهزنان حق و حقیقت یا نگهبانان سحر و افسون پخش کرده بودند که در آن دین به عنوان سحر و افسون و روحانیت هم به عنوان نگهبانان سحر و افسون و راهزنان حق و حقیقت وانمود شده بودند. 📚 خاطرات آیت‌الله شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی ص۴۴ 💡اکنون حزب توده کجاست؟! 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠 صفحه تاریخ حوزه تهران در راه‌اندازی شد. نشانی: https://rubika.ir/tarikh_hawzah_tehran 🕌 @tarikh_hawzah_tehran