eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
☘پیشنهادی به مدیران مدارس علمیه حوزه تهران ✍در ماه‌های پیش رو بسیاری از مدارس علمیه، دوران اختبار (دوره آزمایشی) طلاب جدید الورود را سپری خواهند کرد. یکی از ضرورت‌ها آشنایی این دسته از جوانان با پیشینه حوزه علمیه تهران و هویتی تاریخی آن است. به ویژه لازم است با پیشینه تاریخی و مفاخر مدرسه‌ای که قصد تحصیل در آن را دارند نیز آشنا شوند. 💡پیشنهاد می‌شود مدارس علمیه با کمک معاونتهای پژوهشی خود، به برگزاری کارگاههای آموزشی با موضوع بپردازند. پی‌نوشت...................... بسیاری از طلابی هم که در گذشته وارد تحصیل در مدارس علمیه تهران شده‌اند با پیشینه تاریخی آن آشنا نیستند که آگاهی از این هویت تاریخی برای آنها نیز ضروری است و باید برای آن تدبیر کرد. 🕌 https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍تأملی در چرایی از بین رفتن خاندان‌های بزرگ علما در طول زمان👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
#آسیب‌_شناسی_حوزه_تهران ✍تأملی در چرایی از بین رفتن خاندان‌های بزرگ علما در طول زمان👇 🕌https://eit
🔹 ✍تأملی در چرایی از بین رفتن خاندان‌های بزرگ علما در طول زمان ✍ کم نیست عکس‌های دسته جمعی از که نشان دهنده وسعت گرایش به علوم دینی و تحصیلات حوزوی در چند نسل از یک خاندان است. 🍁با این حال وقتی اکنون به آن خاندان‌ها می‌نگریم دیگر هیچ عالم علوم دینی در آن خاندان نمی‌بینیم یا اگر اندیشمندی در بازماندگان آنها باشد، تلبس به لباس روحانیت ندارد؛ مثل خاندان میرزای آشتیانی، حاج ملاجعفر چاله میدانی، حاج ملاعلی کنی، طباطبائی سنگلجی، سید اسماعیل بهبهانی (پدر سید عبدالله رهبر مشروطه)، آیت‌الله کاشانی، و... 🔹در بعضی خاندان‌ها، سلسله روحانیت دوام و بقا داشته، هرچند تعداد آنها زیاد نیست؛ مانند خاندانهای شاه‌آبادی، چهل‌ستونی و مسجدجامعی، سادات لواسانی، سادات کشفی، خاندان میرزا عبدالعلی تهرانی، معزالدوله، شیخ مرتضی زاهد و... که تا چند پشت همگی از علمای دین بوده و هستند اما از تعداد آنها کاسته شده است. 📖فهم چرایی این امر نیازمند مطالعه دقیق است. در تاریخ معاصر چنین می‌بینیم که گویا سیاست‌ برخی حاکمان بر این بوده که با حیله های گوناگون خاندان‌های علما را از بین ببرند تا تحصیلات علوم دینی به طبقات بعدی آنها منتقل نشود. در کشور عراق، صدام برای تحقق این سیاست رسماً به قلع و قمع خاندان‌های بزرگ علما پرداخت. 🔸در ایران پس از مشروطه و به ویژه در زمان رضاخان کوشیده شد که با جلوگیری از تلبس به لباس روحانیت و همزمان تقویت تحصیلات دانشگاهی و تشویق فرزندان علما به تحصیل در مراکز دولتی مثل دانشکده معقول و منقول و مؤسسه وعظ و خطابه، حرکتی غیرحوزوی آغاز شود. با تقویت دانشگاه و بعدها بورسیه کردن این افراد، عملا بازماندگان خاندان علما به چهره‌هایی دانشگاهی تبدیل شدند و در نتیجه خاندان روحانیت آنها متوقف شد. عمدتا هم این افراد متوجه این سیاستهای پشت پرده نشده و به این سیاست جامه عمل پوشاندند. 🌱در بسیاری از مواقع خاندانهایی که پدران آنها سعی در حفظ سنت تحصیلات حوزوی در فرزندان خود داشتند و به هر قیمتی از همراهی با دستگاه سلطنت پرهیز می‌کردند، بقا و دوام بیشتری یافته‌اند. ❗️این نظریه نیازمند تقویت گزاره های تاریخی است و قابلیت پژوهشی جامع دارد. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویری از خانواده بزرگ سادات شیرازی/ حاج سید علی‌اکبر نشسته در وسط؛ فرزندش سید محمد صاحب ، ایستاده در پشت سر پدر(شماره۳) (برگرفته از آلبوم آقای دکتر مهدی محقق) ✍آقا سید حسن واعظ شیرازی جد بزرگ مرحوم سلطان الواعظین است. (آقا سید حسن) در مسیر سفری که به مشهد مقدس داشته است، به تقاضای فتحعلی‌شاه قاجار در تهران اقامت گزیده و به وعظ و خطابه و تبلیغ مشغول می‌شود. وی در سال ۱۲۹۱ ه. ق درگذشت. بعد از او فرزندش آقا سید قاسم بحرالعلوم که به زهد و تقوی مشهور بود ریاست (نقابت) سلسله سادات شیرازی را به دست گرفت، تا آن‌که ایشان نیز در سال ۱۳۰۸ ه ق از دنیا رفت و در کنار پدرش در کربلای معلی مدفون گردید. بعد از ایشان ریاست این خاندان به مرحوم حاج سید علی‌اکبر اشرف الواعظین پدر مرحوم سلطان الواعظین رسید. حاج سیدعلی‌اکبر نیز سال‌ها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن‌که در پی حوادث مشروطه و آزردگی از فضای به وجود آمده به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد تا در سال ۱۳۵۱ق از دنیا رفت. حاج سید محمد سلطان الواعظین نیز پس از تکمیل تحصیلات خود در قم با اجازه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به تهران بازگشت و به تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام پرداخت. 📚آثار الحجه ج۲ ص۱۵۰ _ ۱۵۲ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر حیاط مدرسه مروی کوچک 📜 سند مربوط به سال ۱۳۱۲ش قبل از تعطیلی مدرسه مروی توسط حکومت رضاشاه ✍ نام حیاط کوچکی در ضلع جنوب غربی است که تعدادی حجره دارد و در گذشته براساس وقفنامه، حساب و کتاب دخل و خرج آن با مروی بزرگ متفاوت بوده است. در اسناد مالی برجای مانده مدرسه مروی، از دوران قاجار و پهلوی، اسامی تعدادی از مدرّسان این مدرسه کوچک دیده می‌شود که از جمله آنها می‌توان به حکیم میرزا علی‌محمد جولستانی، شیخ عبدالنبی نوری، شیخ علی‌محمد طالقانی، شیخ کاظم کنی و... اشاره کرد. در برخی منابع به تحصیل شخصیت‌هایی چون در زمان قاجار و حاج شیخ یحیی نوری در دوره متأخر در مروی کوچک اشاره شده است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠به مناسبت ۶ ذی‌القعده سالروز درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه استاد غلامرضا گلی زواره یادداشتی درباره این شخصیت ارزشمند. برای ما ارسال فرمودند که تقدیم می‌گردد‌.👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
💠به مناسبت ۶ ذی‌القعده سالروز درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه استاد غلامرضا گلی زواره یادداشتی دربا
✨جلوه حکمت 💠به مناسبت ۶ ذی‌القعده، یکصد و سی‌امین سالگرد رحلت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه زواره‌ای به قلم استاد غلامرضا گلی زواره ✍نسب جلوه بعد از شش واسطه به سید رفیع الدین طباطبایی دانشمند عصر صفوی، شاگرد شیخ بهایی واستاد علامه مجلسی می‌رسد. پدر بزرگش سید محمد صادق دارای کمالات علمی ومعنوی بود که بقعه وبارگاهش در مزار زواره می‌باشد. پدرش سید محمد مظهر، طبیب، ادیب وسیاستمدار قرن سیزدهم هجری است. هنگام اقامت در سرزمین هند در ذیقعده ۱۲۳۸ قمری در احمد آباد گجرات صاحب فرزندی گردید که او را ابوالحسن نامید. دوران کودکی و نوجوانی جلوه در زواره سپری شد. در این ایام والد و مربی مشفق او سید محمد مظهر درگذشت. به رغم این ضایعه اسفبار جلوه علاقمند به دانش اندوزی گردید و برای فراگیری معارف عقلی راهی اصفهان شد و از محضر اساتید وقت حکمت و کلام را آموخت. اما هوش و ذکاوت و قدرت فراگیری جلوه رشک اقران تنگ نظر و تنگ مایه را بر انگیخت. او به این دلیل ونیز گرفتاری مالی اکراه از اینکه به عده ای نالایق باید احترام بگذارد اصفهان را به قصد اقامت در تهران ترک کرد و با آن اندوخته های علمی به عنوان سید الحکما در تهران به همراه سه نفر از فلاسفه و عرفای وقت بساط تدریس و تحقیق افکند و این چهار دانشور به عنوان سالیان متمادی به افاضات علمی و تربیت شاگردان شایسته وفاضل مشغول بودند. جلوه علاوه بر پرورش صدها شاگرد دانشمند، متفکر، متکلم وادیب، در موضوعات فلسفی، عرفانی وکلامی آثار نفیسی نگاشت. مورخان، شرح حال نگاران و معاریف معاصرش، علاوه بر تمجید وی در قلمرو تحقیق، تدقیق، ذهن وقاد، احاطه برافکار فیلسوفان سلف، قدرت نقد و تحلیل موضوعات غامض حکمی، حالات اخلاقی، وارستگی، تواضع و خوشخویی جلوه را مورد تحسین و تمجید قرار داده اند. سرانجام جلوه در شب ششم ذیقعده ۱۳۱۴ قمری رحلت نمود وپیکرش در ابن بابویه ری مدفون گردید. نگارنده افتخار دارد که به لطف خداوند حکیم در باره زندگی و اندیشه این حکیم فرزانه از سال ۱۳۶۸ تحقیقاتی به عمل آورم که در قالب دو کتاب وچندین مقاله چاپ شده اند و محققان حوزوی و دانشگاهی آنها را ماخذ تحقیقات خود قرار داده‌اند و حق تقدم در این باره را رعایت کرده‌اند. هنگامی که راقم این سطور مشغول تدوین مقاله ای در باره جلوه در سال ۱۳۷۲ بوده تا آن رابه مجله پژوهشی نور علم ارایه دهم متوجه شدم بهار ۱۳۷۳ شمسی مقارن با یکصدمین سالگرد رحلت جلوه است. پیرو آن تلاشهای گسترده ای به عمل آوردم تا مقدمات برگزاری همایشی بدین مناسبت فراهم گردد که خوشبختانه با استقبال شخصیتهای بلند پایه علمی و مذهبی مواجه شد واین برنامه با همکاری دوستان فرهنگ‌دوست زواره ای وحمایتهای مالی، اداری و تدارکاتی فرماندار اسبق شهرستان اردستان جناب آقای محمد رضوانی، در حسینیه کوچک زواره با حضور فضلای حوزه و دانشگاه بر گزارش شد. 🙏باتشکر از استاد گلی زواره بابت ارسال این یادداشت. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷حضور علما و اساتید ارجمند: مرحوم علامه حسن‌زاده آملی، آیت‌الله شیخ جعفر سبحانی تبریزی، شیخ محسن غرویان، مرحوم شیخ علی دوانی، مرحوم شیخ داود الهامی آذرشهری، مرحوم شیخ حسن ممدوحی کرمانشاهی، مرحوم محمّدجواد صاحبی و ... در همایش یکصدمین سالگرد حکیم الهی میرزا ابوالحسن جلوه زمان : اردیبهشت ۱۳۷۳ مکان : زادگاه آن حکیم (منطقه زواره - از توابع اردستان) 🙏ارسال شده توسط آقای شهاب الدین شهرابی 🕌 https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔸همایش میثاق طلاب با آرمانهای امام راحل 🔹امام نسل‌ها روایت نسل‌ها از امتداد راه خمینی کبیر(ره) در حوزه‌های علمیه(گفتگوی بین نسلی) 🔺آیه الله دین پرور 🔺آیه الله تقوایی 🔺حجه الاسلام سهرابی 🔺حجه الاسلام امامی 🕌مکان: حسینیه جماران 🗓زمان: چهارشنبه، 10 خرداد 1402 🕞ساعت: 15:30 - 18 ▪️جهت ثبت نام و هماهنگی وسیله ایاب و ذهاب لطفا تا روز دوشنبه 7 خرداد مشخصات فردی و علمی خود را به شماره 09120437431 ارسال نمایید. ▪️اولویت با مسئولین و اساتید حوزه های علمیه تهران است
به تهران برگردیم...آیت‌الله سید ابوالحسن طالقانی (پدر آیت‌الله سید محمود طالقانی) از شاگردان میرزای شیرازی و سید اسماعیل صدر بود. بعد از تکمیل تحصیلات خود قصد توطن در حوزه نجف را داشت، اما نامه یکی از خواهران عالمه‌اش وی را پس از ۱۸ سال به شهر و دیار خود برگرداند. خواهرش به او نوشت: «اقامت تو در نجف اشرف برای ما چندان افتخاری ندارد، اگر تو برادری شدی که چراغ دودمان پدر را روشن نگه داشتی و به درد این مردم فقیر خوردی برای ما بسی افتخار است». (طالقانی فریادی در سکوت ص۵۸) در پی این نامه، سید ابوالحسن طالقانی به تهران بازگشت و در کنار تدریس در حوزه تهران، در سنگر مسجد، مرجع امور مردم گردید. 🕌 https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🍃🌸ولادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم کز بهر جرعه‌ای همه محتاج این دریم جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست با خاک آستانه این در به سر بریم 📷تصویر مربوط به حدود ۱۳۰ سال قبل است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷تصویری دیده نشده از مرحوم #میرزا_عبدالعلی_تهرانی در کنار مرحوم آقا سید رضا میری از ائمه جماعات پامن
💠 آیت‌الله حاج از کوچه‌ای که منزل در آن قرار داشت، عبور نمی‌کرد! زیرا مواضع او و را موجب شهادت می‌دانست. نظیر این رفتار درباره مرحوم هم نقل شده که از که محل به دار آویختن شیخ شهید بوده عبور نمی‌کرد. ▪️اساسا شهر تهران پس از حوادث تلخ مشروطه برای برخی از بزرگان غیر قابل تحمل شده بود. میرزا عبدالعلی تهرانی تا وقتی شیخ مرتضی زاهد زنده بود، تهران را تحمل کرد ولی بعد از آن به مشهد هجرت کرد. 🔹یک وقتی که به تهران آمده بود، آیت‌الله به دیدن ایشان آمد و گفت: مرا مجتهد می‌دانی؟ _ آری. _ عادل می‌دانی؟ _ آری. _ حکم می‌کنم در تهران بمانی! و اینگونه شد که آیت‌الله میرزا عبدالعلی تهرانی پس از سه سال اقامت در مشهد به تهران بازگشت. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
#یادداشت ✍ امام خمینی و #حوزه_تهران👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠 امام خمینی و ✍امام خمینی پرچمدار قیام لله در عصر اخیر و یکی از مبانی آن سلوک معنوی ایشان بود. سلوک امام در مکتب عرفانی آیت‌الله شاه‌آبادی، ایشان را به انقلابی همه جانبه در اجتماع مسلمین پیوند داد و مبارزه سیاسی نه تنها این سلوک معنوی را تضعیف نکرد که خود برخاسته از روح عرفانی امام بود. مکتب عرفانی تهران مولفه‌هایی دارد و پرچمدارانی، که امام خمینی از طریق آیت الله شاه‌آبادی منتسب به آن است. مکتب عرفانی تهران نیز گویا ریشه در مکتب سامرا دارد که در جای خود به آن پرداخته‌ایم. علاوه بر این، امام خمینی در دوران تحصیل و تدریس در قم، پیوسته با حوزه تهران و بدنه اجتماعی آن در ارتباط بود و نمونه‌های متعددی از آن در دست است‌. امام با دختر یکی از علمای تهران ازدواج کردند، با آیت‌الله کاشانی ارتباطی مستمر داشتند، ایام تعطیل را در تهران به سر می‌بردند و بعدها نیز یکی از مهمترین حلقه‌های درسی ایشان در حوزه علمیه قم متشکل از طلاب تهرانی بود. طلابی که بعدها در خط مقدم مبارزه با طاغوت قرارگرفتند. حتی نمونه‌هایی یافت میشود که نشان دهنده اهتمام ایشان به لزوم حفظ و هدایت خط مبارزه در تهران به عنوان خط مقدم این حرکت بزرگ است. از این‌رو برخی از برجسته‌ترین شاگردان امام از همان آغاز به تهران هجرت می‌کنند تا ضمن برانگیختن حوزویان تهران در مسیر نهضت، پیوند مردم با نهضت را عمیق‌تر کنند و چه خون دلها که در این راه متحمل نشدند. گرچه انقلاب از قم آغاز شد، اما در تمام سالهایی که پیشوای نهضت در تبعید به‌سر می‌برد، خط انقلاب در تهران ادامه یافت، رهبران روحانی نهضت در خط مقدم تهران به مبارزه ادامه دادند تا به پیروزی نهایی منجر شد و پیشوای نهضت به تهران بازگشت. گمان اینکه پس از پیروزی انقلاب، نقش حوزه و روحانیت در حفظ انقلاب در شهر قم تبلور می‌یابد، یک خطای راهبردی بود که موجب تضعیف خط مقدم مبارزه یعنی تهران از حضور علمای اثرگذار شد. همه چیز در تهران تقویت شد و نهاد روحانیت که نقش تربیتی و هدایتی در اجتماع دارد عمدتا منحصر در قم به فعالیت خود ادامه داد و به این ترتیب، ارتباط میان حوزه و مردم، حوزه و دانشگاه و حوزه و حاکمیت دچار ضعف شد. حوزه‌ای که با لحاظ کلیت آن، در تهران باید به صورت فعال و اثرگذار و پاسخگو ادامه می‌یافت، در قم به نهادی مطالبه گر و نه پاسخگو تبدیل شد! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍امروز ۱۵ خرداد در شهر کاشان توفیق یافتم، همراه با آقای افشین عاطفی نوه آیت‌الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی چند دقیقه‌ای به گفتگو بنشینم و بعد از بازدید از خانه پدری آیت‌الله غروی، بر مزار ایشان فاتحه‌ای بخوانم. 🔸آیت‌الله غروی کاشانی از شاگردان آخوند ملا حبیب الله شریف، آخوند کاشی، میرزای نائینی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، و آقا ضیاءالدین عراقی، در سال ۱۳۲۸ پس از ماجرای فتوا علیه سلیمان برجیس یهودی بهائی شده که به قتل او توسط فدائیان اسلام انجامید از کاشان به تهران آمد. در جلسه استقبال، مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا تنکابنی خطاب به آیت‌الله غروی گفت: بحمدالله با ورود جنابعالی تهران از فقر علمی به در آمد! 🔹در سال ۱۳۴۱ ش که روحانیون و مراجع قم به مخالفت با رژیم شاه در رابطه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی برخاستند، روحانیون تهران نیز به‌منظور مخالفت با رفراندوم شاه و پشتیبانی از مراجع قم در منزل آیت‌الله غروی اجتماع کردند که همگی دستگیر و در زندان قزل‌قلعه زندانی شدند. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، آیت‌الله غروی اولین روحانی بزرگ تهران بود که طی اعلامیه‌هایی، مردم را به تبعیت از امام خمینی تشویق کرد و همین موضعگیری شجاعانه نیز باعث دستگیری و گرفتاری زیاد وی شد. حتی شاه شخصاً دستور داد تلفن منزل او را قطع کرده و نام وی را از دفتر تلفن حذف کنند و کسی حق ملاقات با او را نداشته باشد. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷 آیت‌الله سید محمدصادق لواسانی در کنار مرحوم حجت الاسلام والمسلمین فلسفی، آیت الله وحید خراسانی و برخی از اهل منبر تهران 🔹گزارشی خواندنی از اقدامات علمای تهران در روزهای نیمه خرداد ۴۲ 👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 آیت‌الله سید محمدصادق لواسانی در کنار مرحوم حجت الاسلام والمسلمین فلسفی، آیت الله وحید خراسانی و ب
💠گزارشی خواندنی از اقدامات علمای تهران در روزهای نیمه خرداد ۴۲ ✍ صبح روز ۱۵ خرداد (۱۳۴۲) جمعی از علمای مشهور تهران راهی منزل حجت‌الاسلام آقای میشوند که راجع به دستگیری آقای و سایر وعاظ و آزادی آنها مذاکره کنند... علما از منزل آقای لواسانی به منزل مرحوم آقا سید احمد نخجوانی میروند که در بین راه مواجه با سیل جمعیت و تظاهرات مردم و تیراندازی می‌شوند. آقای و چهارتن از آقایان مرحوم حاج آقا باقر قمی، حاج ، آقای و آقای سید محمدحسین از آنجا به منزل آقای حاج رفته و یک شبانه روز در آنجا می‌مانند و درباره نحوه اقدامی که باید انجام گیرد گفتگو میکنند. این عده سپس به منزل آقای سید علینقی تهرانی میروند و چون اطلاع می‌یابند که را به تهران آورده و بازداشت کرده‌اند تصمیم میگیرند آنها نیز دستجمعی خود را به شهربانی معرفی کنند تا مانند آیت‌الله خمینی بازداشت شوند. 🔹صبح جمعه ۱۷ خرداد حدود ۵۰ نفر از علمای زبده تهران در منزل آقای حضور یافته و خود را آماده می‌کنند که راهی شهربانی گردند. در همین موقع گویا سرهنگ طاهری و نفرات او می‌رسند و همه آقایان را به شهربانی جلب نموده و به همان اتاقی که آقای فلسفی و سایر وعاظ تهران را نگه داشته بودند می‌برند. یکصد نفر از علما و اهل منبر را در همان یک اتاق جا می‌دهند به طوری که شب هنگام از تنگی جا ناچار همه متصل به هم می‌خوابند. ولی چون دستگیری علما که هر کدام امام جماعت با نفوذ یک محله و نقطه تهران بودند علاوه بر بازداشت وعاظ ممکن بود هیجان عمومی بیشتری را از جانب مردم در پی داشته باشد. مضافاً که علما گفته بودند ما خود آماده بودیم که به شهربانی بیاییم، علما را آزاد میکنند ولی آنها از رفتن امتناع می‌ورزند. بعضی را مجبور به رفتن میکنند اما آقای فلسفی و بقیه اهل منبر و چند تن از ائمه جماعت را نگاه می‌دارند. 🔸پس از آزادی علمای تهران و اجتماع مراجع قم و مشهد و علمای بزرگ شهرستانها، حضرت آیت‌الله گلپایگانی به علمای تهران پیغام میدهند که اگر صلاح هست من هم بیایم. ولی علمای تهران در جواب می‌گویند صلاح نیست شما بیایید. در قم بمانید تا سنگر خالی نماند؛ مبادا دشمن به آن دستبرد بزند. 📚نهضت روحانیون ایران ج۴ ص۸۵ و ۸۶ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویری از فقیه و عارف عظیم الشأن حاج آقا بزرگ ساوجی که به تازگی در کتاب مسیحای شهر منتشر شده است. ▫️حاج آقا بزرگ ساوجی از شاگردان سلوکی آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی و آخوند ملاحسینقلی همدانی، در سامرا با حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی هم‌حجره بود‌ و با یکدیگر حشر و نشر داشتند. هر دو نیز پس از وصول به مراتب بالای علمی، به ایران بازگشتند؛ شیخ عبدالکریم در قم سکونت یافت و حاج آقابزرگ ساوجی تهران را برای سکونت و افاضات علمی خود برگزید و در مدرسۀ سپهسالار جدید، مدرسۀ حکیم هاشم و مدرسۀ مروی به تدریس مشغول شد. ▫️آقا سید مهدی قوام و آقا سید رضا دربندی از شاگردان سلوکی حاج آقا بزرگ ساوجی بودند. ▫️یکی از فرزندان ایشان چنین حکایت می‌کند: یک روز تابستان که به اتفاق ایشان به حمام رفته بودم، در مراجعت، سائلی از ایشان تقاضاى کمک کرد و آقا مبلغى جزئى به ایشان دادند؛ ولى سائل نرفت و گفت: آقا من لباس ندارم. گفتند: تا منزل همراه من بیا. همین‏که به منزل رسیدند، در راهرو، لباس سفید خود را درآورده و به سائل دادند. مادرم خیلى ناراحت شد و گفت: شما که لباس دیگری ندارید؛ آقا فرمودند: چند روزى از خانه خارج نمى‏شوم تا لباس تهیه شود. ▫️مرحوم حاج سید مهدی قوام از فرزند آن بزرگوار نقل می‌کرد: هنگامی که پیکر مطهر پدرم را از خانه می‌بردند، مادرم به من گفت: این جنازۀ پدر شما نیست که می‌برند، بلکه اینها مَلَکی را با خود می‌برند. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍روزهایی که گذشت سالروز درگذشت آیت‌الله نقوی قائنی مفسر و شارح نهج‌البلاغه بود. 🔹ایشان در سال ۱۳۲۹ش وقتی به منظور عزیمت به حوزه نجف به تهران آمده بود، در مدرسه رضائیه نزد دایی خود آیت‌الله سید محمد سعادت مصطفوی (پدر آیات سید حسن و سید حسین مصطفوی) به تحصیل فلسفه پرداخت و در مدرسه سپهسالار جدید از محضر آیت‌الله شیخ عبدالحسین ابن الدین استفاده کرد. آیت‌الله نقوی بعد از تکمیل تحصیلات خود در حوزه علمیه قم و نجف، در سال ۱۳۴۸ به تهران آمد و در حدود ۵۰ سال تا هنگام وفات در حوزه تهران به تدریس پرداخت. 🔹آیت‌الله نقوی درباره تدریس خود در حوزه تهران می‌فرمود: «وقتی هم آمدم تهران در ابتدا سه چهار سال در [مدرسه علمیه] سپهسالار... جنب مدرسۀ مروی، اشارات و منظومه و فلسفه را درس میدادم. آقا مهدی حائری پسر مرحوم حاج شیخ، در فلسفه وارد بود و آنجا درس میگفت. سال ۱۳۴۸ که به تهران آمدم ایشان رفته بودند؛ تدریس فلسفه را به من واگذار کردند... سه- چهار سالی که مروی بودم فلسفه درس دادم، دو سه مرتبه شرح منظومه گفتم، اشارات و اسفار گفتم. از دانشگاه هم خیلی می‌آمدند. بعد از آن، تدریس فلسفه را رها کردم، مدرسه را هم ترک کردم. فقط یکی دو نفر خصوصی در خانه، پیش من فلسفه می‌خواندند. بعد از آن به مدرسه چهلستون رفتم. در آنجا یک چند سالی شرح لمعه درس دادم... حدود دو سال هم، در مدرسه شیخ عبدالحسین، مدرسه آقای خسروشاهی بودم... مکاسب را من میگفتم و بعد آقای مجتهدی دعوت کرد که برای تدریس بروم مدرسه ایشان. حدود هفت سال آخر حیات ایشان، در همان مدرسه حضور داشتم.» 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️به مناسبت شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ در زندان قزل قلعه ▫️آیت‌الله سعیدی در سال ۱۳۴۵ به درخواست اهالی محله غیاثی از قم به تهران آمد و در مسجد موسی بن جعفر علیه السلام به اقامه جماعت، تبلیغ، تدریس و مبارزه مشغول شد. 📃امام خمینی در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۴۴ نامه‌ای از نجف برای آیت‌الله سعیدی فرستادند: «از اینکه به تهران تشریف برده‌اید از جهتی خوشوقت شدم. چون از هرجا بیشتر احتیاج به علمای عاملین دارد. مساعی جمیله جنابعالی مورد تقدیر و تشکر است.» 📚شهید آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی به روایت اسناد ص۳۹ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🗓۲۷ خرداد سالروز رحلت آیت‌الله سید مصطفی کاشانی پدر آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی ✍این خانواده در سه نسل، در بخشی از حیات پاک خود، همگی از علمای بزرگ تهران بودند. پدر سید مصطفی، آیت الله سیّد حسین کاشانى (متوفای ۱۲۹۷قمری)، از شاگردان «صاحب فصول» و «صاحب ضوابط» بود. آخوند ملا حبیب الله شریف کاشانی از کودکی تا اجتهاد نزد او تربیت یافت. وی سالهای پایانی زندگی خود را در تهران بسر برد. در کتاب «المآثر و الآثار»، درباره ایشان آمده است: «سیّد حسین حسینى کاشانى، ساکن تهران فقیهى زاهد و پارسا، عالمى عابد بود که سالیان زیادى در تهران قضاوت داشت و فصل خصومات مى کرد و هرگز از او لغزش و انحرافى دیده نشد.» (المآثر و الآثار ص۱۶۰) آیت‌الله سید مصطفی کاشانی در حوزه علمیه اصفهان از محضر ملا محمد کاشى و میرزا جهانگیرخان قشقائى و آیت الله شیخ محمدتقى اصفهانى و آیت الله محمدباقر اصفهانى استفاده کرد و پس از وصول به مقام اجتهاد به تهران بازگشت و چندین سال در کنار پدر بزرگوارش به تدریس و ارشاد و برپایى نماز جماعت و قضاوت پرداخت و سپس به نجف رفت. او یکی از مراجع بزرگ عراق بود که در عرصه جهاد با انگلیسیها به میدان آمد. سید ابوالقاسم کاشانی هم در عراق در کنار پدر بزرگوارش پرورش یافت و در جهاد با استعمار مجاهدت کرد و سپس به تهران آمد و نقشی کم‌نظیر در تاریخ معاصر ایران ایفا کرد. آیت‌الله سید مصطفی کاشانی در شب ۱۹ ماه رمضان ۱۳۳۷ ق برابر با ۲۷ خرداد در جوار مرقد مطهر حضرت موسی بن جعفر و امام محمدتقی (علیهماالسلام) وفات کرد. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد کربلایی؛ ( ۲۸ ۱۴۳۲ = ۱۳۹۰/۸/۴) 💠 مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی: 🔺 مرحوم آقا سید رضا در مورد یکی از علمای به نام مرحوم حاج شیخ می‌گفت: ایشان در یزد از حمالی تا آیت‌اللهی همه کاری انجام می‌دهد. حالا این آقای آشیخ جواد هم این‌جوری بود. این از حمالی تا آیت‌اللهی را من در آشیخ جواد دیدم؛ مشرّف شدیم با خانواده‌مان . یک جایی گرفتیم، منتهی چیزی نداشتیم، سرما بود. زمستان بود. یک‌وقت در زدند. من رفتم در را باز کردم، دیدم آقای آشیخ جواد، یک رخت‌خواب روی سرش گذاشته، آمده!؛ یک لاحافی به قدر این فرش تمام، لاحاف کرسی می‌گویند. بله. خدا همه‌شان را رحمت کند. این‌جور درس‌ها تو باید به طور رویت، مشاهده بشود تا انسان‌ها، ، حوزوی‌ها، امثال بنده بدانند که عناوین و این‌ها انسان را از آنی که هست بالاتر نبرد! منبع: @seyedololama 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷جمعی از در حال کلنگ زدن بیمارستان در عودلاجان، در سال ۱۳۲۱ از دیرباز کلیمیان تهران در محله عودلاجان در کنار مسلمانان به صورت مسالمت آمیز زندگی می‌کردند. در نقشه‌های تهران قدیم نام مرحله یهودیها در حوالی پامنار دیده می‌شود و حداقل دو کنیسه مشهور و قدیمی به نام کنیسه ملاحنینا و عزرا یعقوب داشتند. این ارتباط و پیوند، گاه منجر به مسلمان شدن علمای یهود و تابعان آنها از جمله ملا آقا بابا مشهور به جدید الاسلام شد. با شکل‌گیری روند مهاجرت یهودیان به فلسطین، ساکن تهران که «مجمع مرکزی تشکیلات صهیونیست ایران» را راه‌اندازی کرده بودند، جهت متقاعد ساختن اقلیت یهودی به اینکه دست از خانه و کاشانه و زندگی آسوده خود در تهران کشیده و به فلسطین مهاجرت کنند، در ۲۰ فروردین ۱۳۰۱ش توطئه‌ای ترتیب دادند که نتیجه آن ایجاد حس ناامنی برای یهودیان و لزوم مهاجرت باشد. از این‌رو نقشه‌ای کشیدند که با مجروح ساختن یکی از اعضای بیت مجتهد پایتخت آیت‌الله حاج که در همان سکونت داشت، بین یهودیان و مسلمانان درگیری و ناامنی ایجاد کنند. این حادثه اتفاق افتاد و درگیری‌ها تا اواسط سال ۱۳۰۱ش ادامه یافت و سرانجام نمایندگی‌های مهم خارجی به نفع تشنج‌آفرینان حکم صادر کرده و در نتیجه ابتدا ۵۶ نفر و چند هفته بعد ۱۳۰۰ نفر عازم بیت المقدس شدند. 📚ر.ک: یهود و‌ صهیونیسم در ایران ص۴۷۰ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠درباره سید احمد از شاگردان که مرثیه‌ای به عربی در سوگ بر دار شدن شیخ فضل الله نوری سرود. ✍به قلم استاد علی ابوالحسنی منذر: «ادیب در سال ۱۳۰۰ قمری هجری به تهران هجرت کرد و بنا به توصیه میرزا سعید خان وزیر امور خارجه که در آن وقت در مشهد به تولیت آستان مقدس مشرف بود و با وی طرف انس و محبت، به منزل میرزا محمدعلی خان قوام الدوله ورود نمود. وی قدوم ادیب را سخت محترم داشت و در اعزاز و اکرام او تا آخر عمر [محرم ۱۳۳۰ ق] دقیقه‌ای فرو نگذاشت و طبقه فضلا و ادبا درک صحبتش را مایه مزیت دانستند و به معاشرتش رغبت تمام جستند. در این ایام گاهی بر سبیل تفنن در انجمن شعرا که هفته‌ای یک بار در خانه ... انعقاد می‌یافت حاضر می‌شد. قاجار چون ثبت فضائل وی بشنید به ملاقاتش رغبت جست و او را به حضور خود خواند؛ به اتفاق سید بقا به حضور شاه رفت و مورد الطاف واقع شد.» تهران نقطه پایان سیر آفاقی انسان‌واره، اما آزاده‌ای بود که در نقطه کمال سن، نفسی مهذب، نگاهی عمیق، قلبی دردمند و کوله‌باری پر از علم و تجربه داشت... ادیب در پایتخت ایران اسلامی منزل گزید و تا پایان عمر، به رغم حوادث سخت بسیار در همین شهر باقی ماند. ذکاء الملک فروغی اول در دیباچه‌ای که به سال ۱۳۰۷ق بر تاریخ بیهقی نگاشته، ادیب را «جناب سید الحکماء و سند العلماء، استاد الادباء،... مرجع الاشیاخ و الافاضل، مدقق زمان، محقق دوران، قبله اهل معرفت... و کعبه زائرین دل» شمرده است. 📚 آینه‌دار طلعت یار، زندگینامه و اشعار ادیب پیشاوری، ص۴۰ و ۴۱ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍در سالهای پیش از انقلاب، نماز عید فطر و قربان در مساجد تهران برگزار می‌شد اما نماز عید قربان از استقبال کمتری برخوردار بود. یکی از مساجدی که در روز به اقامه نماز و برگزاری جشن می‌پرداخت، به امامت طالقانی بود. صبح حدود ساعت ۹ نماز عید با حضور حدودا ۱۰۰ نفر و به امامت آیت‌الله_طالقانی برگزار می‌شد و سپس ایشان به سخنرانی می‌پرداخت. از جمله در تاریخ ۲۸ بهمن ۴۸ آیت‌الله طالقانی پس از اقامه نماز عید قربان، مطالب زیر را بیان داشتند: «عید فطر جشن ارتباط بشر از طریق روزه و اجتماع و هماهنگی با خدا و مقدمه‌ای است برای عید قربان یعنی آخرین مرحله تسلیم که تا اینجا انسان گاهی در راه حق و عقیده از شهوات عادیش می‌گذرد و گاهی ممکن است از جانش بگذرد. ابراهیم که می خواست پسرش را بکشد در آخرین و مهمترین مرحله تسلیم قرار داشت آیا خدا واقعا حقی داشت؟ از کشتار منظوری داشت؟ از این منظره هولناک خوشش می آمد؟ ولی این راه تسلیم است من مسلمم. من مسلمم حالا بیا امتحان بده که آیا در مقابل خدا و دستورش تسلیم هستی یا تا آنجا که آسایش و تفریحی داری می‌گویی من مسلمم؟... این عید اسلام، عید قربان یعنی نترسیدن قلب... اگر بشر به این مقام رسید باقی قضیه تمام است مقصود از کشتن گوسفند و غیره هم باید همین باشد که فلان حاجی به خدا بگوید من در اینجا و روی همین سنگها یعنی محلی که ابراهیم می خواست فرزندش را بکشد به تو تسلیم هستم و وقتی وظیفه مقتضی شد باید سر همین طور باشد...» 📚کتاب آیت‌الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه ۶۵۰ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran