💠 ۱۱ مرداد، سالروز شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری
💡چگونه میشود که فقیهی سالک چون او، پا روی مصالح و منافع شخصیاش میگذارد و از حوزه نجف و سامرا به تهران که قربانگاه او است هجرت میکند؟!
✍آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری به رتبهای رسیده بود که استادش میرزای شیرازی او را «نفْس خود» و استاد دیگرش میرزا حبیب الله رشتی «فروغ دیده و نور چشم خویش» نامیدند. ناظم الاسلام کرمانی از معاصرین و بل مخالفان شیخ میگوید: «حاج شیخ فضلالله اگر چند ماهی در عتبات توقف کند شخص اول علمای اسلام خواهد گردید، چه هم حسن سلوک دارد و هم مراتب علمیه و هم نکات ریاست را بهتر از دیگران دارا است.».
🔹با این حال از حاج شیخ حسین لنکرانی نقل است:
«میرزای شیرازی هنگام اعزام شیخ به ایران و تهران، اندوهگینانه قریب به این مضمون به شیخ فرموده بود:
شیخ فضلالله! تو جان عزیز منی، و من با ارسال تو دارم پاره تنم را از خود دور میکنم. ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون تو احتیاج دارد.»
🔸گفتهاند جناب میرزا منتهای ترویج را در حق شیخ میفرمود و وقتی اهالی تهران نزد میرزای شیرازی میرسیدند، به آنها میفرمود: «شیخ نوری ما را چگونه نگهداری مینمایند؟!»
🔹شخصیت شیخ و حمایت جناب میرزا باعث اعتقاد راسخ اهل تهران به وی شده بود و به گفته اعتماد السلطنه: «مجلس درس و افادت و افاضتش نیز امروز بسی عامر و به وجود کافه مستعدین طهران، دائر میباشد.»
🥀تا آنکه عاقبت، در روز ۱۱ مرداد، نفْس جناب میرزای شیرازی را وسط تهران به دار شهادت آویختند...
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 رضاخان از عزاداری برای امام حسین(ع) تا ریشهکن کردن عزاداری!
✍ در دهه محرم، دسته قزاقها به سرکردگی #رضاخان از میدان مشق به طرف #شمس_العماره میآمد و در مسیر به خانه آیتالله #سید_کمالالدین_بهبهانی (برادر #سید_عبدالله_بهبهانی) وارد میشد.
💠 آیتالله #سید_حسین_بدلا در خاطرات خود آورده است:
«وقتی قرار شد دسته قزاقها وارد منزل آقای بهبهانی شوند، برای اینکه منزل گنجایش تمام افراد را داشته باشد، از ورود افراد پراکنده و بچهها جلوگیری میکردند ...
ما حتی برای تماشای نظم و ترتیب قزاقها و انضباط شدیدی که میان آنان حاکم بود، جلوی دسته میدویدیم. معروف بود که میگفتند: در این دسته سر سوزنی ضعف، سستی و بینظمی وجود ندارد.
خود رضاخان مانند فرفره به همه جای ستون سر میزد و در حالی که در عزای امام حسین (ع) گل به پیشانی مالیده بود، قزاقها را مرتب میکرد...
دسته قزاقها با شمعهایی که افرادشان به نشانه عزاداری امام حسین (ع) در شام غریبان به دست داشتند، وارد شدند و دقایقی بعد نشستند.
رضاخان مقابل آقا سیدکمال روی زمین نشست و گفت:
«این قزاقها همه، یاران شما و امام زمان هستند و آمدهاند تا سر بسپارند و از دعای خیر شما بهرهمند شوند. دعا کنید خدا توفیق دهد تا اینها به اسلام و مملکت خدمت کنند. ما که وارد بیت علما میشویم، هدفمان این است که وابستگی خودمان را به #مردم و علما اثبات کنیم» (کتاب هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا ص۳۲)
💡وقتی رضاخان، رضاشاه شد، در ریشهکن کردن عزاداری و مبارزه با دیانت و روحانیت از هیچ کوششی فروگذار نکرد!
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📘 برشی از کتاب جدید:
«امام محله لرزاده»
به قلم:
حمید سبحانی صدر
✍ دارالمؤمنینی شکل گرفت به نام محله لرزاده و اینها همه به یمن حضور یک عالم ربانی بود که در جایگاه آقا و امام محله نشسته بود. نه اینکه این همه را برای آقایی و ریاست خود بر محله بخواهد؛ نه! چراکه او آنقدر افتاده و خاکی بود که پنهانی، دستشوییهای مسجد را هم خودش میشست. درب خانهاش همیشه به روی همه باز بود و اکثر اوقات آبگوشتی برای گرسنگان در خانه او پیدا میشد.
▫️امام محله، پدر محله بود؛ که برای جوانان پیرامونش به خواستگاری هم میرفت. او آنقدر با محله عجین بود که بعضی از دخترانش را هم به اهل همان محله داد.
▫️شیخ علیاکبر برهان اینگونه نبود که خانهاش آن سوی تهران باشد و مسجدش در لرزاده؛ بلکه درب خانه او رو به مسجد باز میشد. خانهاش در کنار خانههای مردم بود تا از او هم خانوادهداری بیاموزند و هم تربیت فرزند. نه اینکه صبحها در خانهاش و ظهرها در مسجد بازار و شبها در مسجد لرزاده نماز بخواند و مردم به آسانی او را نبینند. بلکه سحرها نماز شبش را هم در محراب مسجد میخواند و پس از نماز صبح مردم را موعظه میکرد و یکی دو تا درس هم میداد.
▫️برهان شغلش امام محله بود، بیآنکه مزد و مواجبی بگیرد، که حتی خودروی شخصیاش را هم فروخت تا مدرسه بسازد.
🔹«امام محله لرزاده» به زودی از انتشارات «واژهپرداز اندیشه»
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 #آسیب_شناسی_حوزه_تهران*
✍ ۲۳۸ سال شمسی برابر با حدود ۸۷ هزار روز از آن روز که تهران دارالخلافه (پایتخت) شد میگذرد.
به اینکه حوزه تهران پیش از آن تاریخ یا مثلا ۳۰ سال پس از آن پدید آمده کاری ندارم، اما بدون تردید با دارالخلافه شدن تهران، عالمان آن وارد مناسبات جدیدی شدند.
مثلا آسید حسن تقوی از عالمان اهل معنای تهران که به خاطر استجابت دعایش در شفا گرفتن فتحعلیخان، آقامحمدخان قاجار با او عقد اخوت بست و از آن تاریخ خودش و نوادگانش موسوم به سادات اخوی شدند. تاریخ زیست عالمان این خانواده به قبل از پدیدار شدن حوزه رسمی تهران بازمیگردد.
بگذریم؛
در این ۲۳۸ سال چند عالم در تهران متولد شده، چند نفر وفات کرده و چند نفر به خاک سپرده شدهاند؟
چند فقیه و حکیم در مدارس تهران تدریس داشته و چند طلبه تحصیل کردهاند؟
اصلا چند مدرسه علمیه و مسجد بنا شده و چند امام جماعت در این شهر اقامه نماز داشتند؟
به تعداد همه این ۸۷ هزار روز و شب، عالمان اهل معنایی که از آنها بسیار گفته و شنیدهایم قیام و قعود و رکوع و سجود داشتهاند و واعظانی مجاهد، احکام الهی را بر فراز منابر فریاد زدهاند.
چند عالم در این شهر از خودکامگان سیلی خورده و حبس کشیدهاند و چند اهل علم، سینهشان سپر شکنجه و گلوله شده است؟
حوزه تهران را به خاطر همه این پیشینه پیچیده و پر فراز و فرودش میستایم.
حوزه تهران به همین وسعت و با همین جزئیات #هویت_تاریخی دارد.
کنش علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی امروز عالمان و طلاب این شهر میتواند تمام آن بیش از دو قرن مجاهدت را به ثمر بنشاند و سستیها و غفلتهای ما میتواند همه آنها را تباه کند.
#آمار:
یک روز در زمان #قاجار، تعداد علما و طلاب تهران نسبت به جمعیت آن بیش از ۱ درصد بود؛ آن هم با آن کمیت و کیفیت از فقها و حکما!
به گفته جعفر شهری در زمان #رضاخان که جمعیت تهران در حدود ۲۰۰ هزار نفر بود، در حوزه تهران ۱۸ مدرس و ۲۱۰ طلبه فعالیت علمی داشتند؛ یعنی حدود یک هزارم جمعیت.
اکنون که تهران بیش از ۸ میلیون جمعیت دارد، چند عالم و طلبه دارد؟
دقیق نمیدانم! نه من، به نظرم اصلا آمار درستی از این جمعیت نداریم.
#مدیریت_حوزه_تهران نهایتا آمار اساتید و طلاب خودش را داشته باشد که سال گذشته شنیدم ۸ هزار خانم و آقا هستند. (غالب این جمعیت طلبه هستند که عمدتا وارد کنشگریهای اجتماعی نشدهاند)
امور مساجد و ستاد اقامه نماز و سازمان تبلیغات هم باید آمار ائمه جماعات و وعاظ خود در مساجد و مدارس و ادارات و هیئات را بدهند و بعد موارد مشترک حذف شوند. (متأسفانه موارد مشترک کم نیستند)
بعد بر اساس آمار واقعی به تحلیل، آسیبشناسی و بعد برنامهریزی برسیم.
آیا در حوزه تهران مرکزی برای این نوع نگاهها و آمارها و بررسیهای راهبردی وجود دارد؟!
اگر نه، ممکن است در این رشد فزاینده جمعیت پایتخت و مسابقه نابرابر فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی بازنده شویم و ثمرات دو قرن حیات حوزه تهران بر باد رود.
-------------------------------
* این یادداشت پاسخی هم به اظهار نظر یکی از جامعهشناسان درباره جمعیت حوزویان در یکی از برنامههای تلویزیونی است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔹 هر ۲۰ هزار نفر یک آخوند!
✍حکومت پهلوی سعی داشت روحانیت را در جامعه کمرنگ و به خود وابسته کند. چیزی شبیه روحانیت در جهان مسیحیت.
این ایده پس از قیام ۱۵ خرداد قوت گرفت و در این راستا «طرح کلی روحانیت» ارائه شد. گام اول برای اجرای این طرح، تأسیس #دانشگاه_اسلامی بود.
🔸جزئیات این طرح:
از نظر کمیت معتقد بودند تعداد روحانیون بیش از حد نیاز است. باید از تعداد آنها کاست تا کمبود نیروی انسانی در سایر مشاغل جبران شود.
پیشنهاد آن بود که هر ۲۰ هزار نفر جمعیت به یک روحانی نیاز دارد. یعنی تصور کنید در شهر تهران کنونی با حدود ۹ میلیون جمعیت فقط ۴۵۰ نفر عالم حضور داشته باشند.
این عده هم فقط در نماز جماعت و سخنرانی میتوانند #لباس_روحانیت بر تن کنند. از آنجا که این لباس برای یک فرد فعال مناسب نیست (دست و پا گیر است) و ظاهر آن حاکی از تنبلی و عدم درگیری در فعالیتهای اجتماعی است، در سایر اوقات باید مانند سایر مردم لباس بپوشند.
🔹طرح این بود که از نظر مالی وابستگی درآمد روحانیت به مردم باید قطع شود و حقوق این عده از علما در چند رتبه باید از ناحیه دولت تأمین شود. پرواضح است که به این نحو، روحانیت به طور کامل به کنترل حکومت درمیآمد.
🔸آموزش طلاب هم تحت نظر وزارت فرهنگ یا دانشگاه تهران صورت گیرد و این افراد از طریق کنکور جذب شوند.
امام خمینی در سخنرانی خود در ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ به این طرح و بودجه تصویب شده برای آن اشاره و به آن انتقاد کردند.
📚ر.ک: روزشمار ۱۵ خرداد، ج اول ۱۳۴۳، ص۲۷۴ _ ۲۷۷
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
روایتی متفاوت از نقش آیتالله شیخ یحیی نوری در حوادث انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور ۵۷👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
روایتی متفاوت از نقش آیتالله شیخ یحیی نوری در حوادث انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور ۵۷👇 🕌https://eitaa.
✍ اکبر براتی از چهرههای مبارز دوران انقلاب در خاطرات خود درباره حوادث #هفده_شهریور ۵۷ و حال و هوای مجالس آیتالله حاج #شیخ_یحیی_نوری میگوید:
«یک روز خبر دادند که فردی (حاج شیخ یحیی نوری) در یکی از مساجد #میدان_ژاله به منبر میرود و مجلسش حسابی گل کرده و کثرت جمعیت به حدی است که خیابان ژاله بسته میشود. او مجلس داغی داشت اما حرفهایش به درد انقلاب و اسلام نمیخورد، برای همین هم انتظاماتش را پلیس بر عهده گرفته بود.
شب ۲۷ یا ۲۸ ماه مبارک (۹ یا ۱۰ شهریور) را برای رفتن به این مسجد انتخاب کردیم. قصد داشتیم به تنور داغ این مجلس نان بچسبانیم. به اواخر مجلس او رسیدیم. وی در قسمت پایانی سخن خود میگفت: "ما به دولت محترم اعلام میکنیم که روغن دو گاو نشان نمیخوریم. ما #پپسی_کولا نمیخواهیم اینها مال بهاییهاست." او درباره این قبیل مسائل تذکرات تندی به دولت میداد. گویی مشکل ما فقط همین چیزهاست؛ در آخر هم گفت: "آقایان! مردم ما درد دارن، آخه چطور روغنی را که یک مسلمان یک شیعه باید بخوره، باید به دست بهایی تهیه بشه؟ ثروتش مال بهایی باشه؟" و بعد به دولت دستور اکید داد تا به این مشکل رسیدگی کند. مردم در پایان میگفتند: صحیح است، صحیح است، صحیح است. باید هر طوری بود به مجلس، حال و هوای تازهای میدادیم.
برای همین در بین سخنرانی او گفتم: برای سلامتی علمای اسلام صلوات! برای سلامتی مرجع عالی قدر شیعه که در تبعید به سر میبرد صلوات! صلوات اول، دوم، سوم و بعد هم فریاد الله اکبر. انگار مردم منتظر بودند جرقه زده شود. فریادهای الله اکبر فضای مسجد را پر کرد. سخنران از پشت بلندگو در میان فریاد مردم با صدای بلند میگفت: "مردم به شعارهای مفسدین گوش ندهید... اینها خیر شما را نمیخواهند. خرابکارند... ما اعلام میکنیم که با این شعارها موافق نیستیم..." صدای او در میان فریاد مردم گم شد... . برای راه انداختن تظاهرات از مسجد خارج شدیم.
هر شعاری را که میدادیم مردم جواب میدادند. خیابان از حضور جمعیت پر بود... از آن مجلسِ موافق نظر رژیم، مجلسی ساختیم مطابق با خواست توده مردم.»
📚جریان شناسی تاریخی حوزه تهران ص۳۳ و ۳۴
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ، نفر دوم: شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، آیتالله سید احمد طالقانی، جلال آل احمد (در کنار پدر)
✍ خاندان آل احمد خاندانی عالمخیز و اصالتا طالقانی هستند و در گذشته عمدتا حوالی بازار پاچنار سکونت داشتند.
#جلال_آل_احمد طبق سنت خانوادگی، تحصیلات خود را در #مدرسه_مروی و نزد #سید_هادی_ورامینی که اصالتا طالقانی بود و استاد خانواده آل احمد به شمار میآمد آغاز کرد. پدر و برادر جلال هم، خود در مروی تحصیل کرده بودند.
جلال که علاقهای به دروس حوزوی نداشت، بدون اطلاع پدرش به #دارالفنون رفت و در کنار دروس طلبگی، به فراگیری علوم جدید پرداخت. چندی بعد جلال را برای تحصیل علوم دینی به نجف فرستادند اما او هرچه به محیط حوزه نزدیک میشد از دینداری فاصله میگرفت. با این حال زمینههایی چون تربیت عمیق خانوادگی و انس با عالمانی اهل معنا از او حراست کرد و باعث بازگشت او شد.
🔻آیتالله #سید_احمد_طالقانی از علمای تهران بود و در زمان #رضاخان، چون دعوت حکومت پهلوی مبنی بر دایر نمودن محضر شرعی را نپذیرفت، محکمه شرعیاش را بستند و مسجد را هم از او گرفتند. این فشارها موجب پریشان حالی وی گردید و در رابطه او با فرزندانش جلال و #شمس_آل_احمد هم تأثیر منفی گذاشت.
🔹 مرحوم #شیخ_آقابزرگ_تهرانی دایی مادر جلال آل احمد بوده است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡برخورد جوانان با روحانیون در زمان پهلوی
گزارش ساواک:
آقای #سید_فخرالدین_طاهری که در گذشته گفتارش مخالفت آمیز بوده در لیله 27 /2 /43 روی منبر در #مسجد_اعظم_تجریش ... اضافه نمود:
گو که در این روزها بعضی از جوانهای بیدین، وقتی امثال ما را در کوچه و بازار میبیند مسخره میکنند. مثلاً با آهنگ میگویند: «آشیخ را نگاه کنید! عمامه بهسر را نگاه کنید!» ولی ما در مقابل وظیفه دینی و مبارزهای که با خرافات داریم هیچ اهمیتی نمیدهیم،
و نتیجه گرفت، هستند کسانی که شبها در داخل ماشینهای خود در معابر با صدای بلند آواز میخوانند و همواره مزاحم زن و فرزند مردم میشوند و جوانانی وجود دارند که دائما جلوی دبیرستانهای دختران مزاحمت آنان را فراهم میکنند. این قبیل اشخاص روحانیون را مورد تمسخر قرار میدهند،
و افزود وظیفه ما روحانیون این است که این نوع انسانها را هدایت نموده تا خدا و پیغمبر از ما راضی باشند.
📚کتاب قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۵ ص ۴۲۰
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡خاطره #میرزا_حسن_رشدیه از منبر شرکآلود خود!
«در ۱۲ رمضان ۱۲۹۶ در منبر از حرمت محاکمه در پیش ظالم سخن میگفتم...
ناگاه ولیعهد (مظفرالدین شاه) به قصد زیارت امامزاده وارد مسجد شد. من برای اینکه او بدش نیاید فوری طرز سخن را تغییر دادم. پس از لمحهای ملتفت شدم که مشرکتر از من کسی پیدا نمیشود که برای خاطر یک نفر از ظلمه حکم الهی را مسکوت عنه و سخن را بریده به حرف دیگر بپردازم.
اطراف سخن را در هم پیچیده از منبر پایین آمده به حال بسیار بدی به منزل رفته، ترک معاشرت و محراب و منبر گفته، در به روی خود بسته، در قعر خانه نشستم.
اهل محله نزد پدرم آمده درخواست کردند که امر رفتن به مسجد صادر کنند. پدرم قبول نکرده، جواب داد که خود ابصر بر حال خویش است.
زنها مادرم را در پیش پدرم واسطه قرار دادند. پدرم به والده فرمود که مومنه! تازه دارد آدم میشود؛ مزاحمش نشوید.
اصرار مادر از حد فزون گشت. صلاح در این شد که از شهر خارج شوم. به قصد زیارت ارض اقدس به اجازه والدین شبانه از شهر خارج شدم.»
پس از این رخداد، رشدیه در مسیر تعلیم و تربیت قرار گرفت.
📚ر.ک: مجموعه خاطرات میرزا حسن رشدیه تبریزی ص۳۲ و ۳۳
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷۱۳۴۳. شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی در دوران بستری شدن در بیمارستان مهر تهران (واقع در خیابان زرتشت) اتاق ۴۱
✍آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی در سال ۱۳۴۳ در تهران تحت نظر ساواک بود و علیرغم اینکه تمایل داشت برای منبرهای محرم (اردیبهشت ۴۳) به تبریز برود، با بازگشت وی تا آخر ماه صفر مخالفت شد.
ایشان پس از این تاریخ به تبریز بازگشت و در یکی از نخستین سخنرانیهای خود به تاریخ ۲۸ مرداد فرمود:
«در تهران عفت خیلی کم است و من خیلی به ندرت از منزل خارج می شدم. دستهایی در کار بود که مرا در تهران نگه دارند ولی من قبول نکردم. از مهاجرت به تبریز خیلی خوشحالم»
وی پس از این سخنرانی که در آن بر ادامه جهاد و مبارزه تأکید کرده بود مجددا بازداشت و به تهران منتقل شد و به دلیل بیماری فتق در بیمارستان مهر بستری گردید.
📚کتاب شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک صفحه ۱۷۱ و ۱۷۵.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡نقدی تاریخی بر وضعیت نماز جمعه و مصلیها
✍کاری به شخصیت امام جمعه تهران در دوره قاجار ندارم. در جای خود به مناسبات منفی چند امام جمعه قاجاری با دربار و سفارتهای بیگانگان پرداختهام.
اما به این نقشه رسمی #تهران_قدیم نگاه کنید. نقشه سال ۱۲۷۵ق.
در این نقشه محل #خانه_امام_جمعه در مجاورت #مسجد_شاه دیده میشود. مسجد شاه به عنوان مرکزیترین و بزرگترین مسجد پایتخت که در میان بافت مسکونی و تجاری قرارداشت محل برگزاری نماز جمعه تهران بود.
به موقعیت راهبردی امام جمعه در شهر بنگرید که محل خانهاش در نقشه تهران مشخص شده و وقتی به تاریخ دوره قاجار مینگریم میبینیم که امام جمعه و خانهاش محل رجوع و حل و فصل مشکلات برخی از مردم بوده است. به عنوان نمونه دفتر حل و فصل مخاصمات به خط میرزا زین العابدین امام جمعه در گنجینه نسخ خطی مدرسه مروی موجود است.
متأسفانه امروزه در برخی شهرها مصلیهای نماز جمعه را در حاشیه شهرها و بیرون از بافت مسکونی شهر احداث میکنند. نمیدانم این طرح از کجا آب خورده، اما در کنار اشکالات متعددش، به نظر در گسست میان مردم شهر و نماز جمعه نقش بسزایی دارد.
و اما پیوند میان امام جمعه و مردم به ویژه در کلانشهری مانند تهران وضعیت اسفناکتری دارد.
باید از تاریخ فرهنگی نماز جمعه درس گرفت و به اصلاح وضعیت فعلی پرداخت.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡منبرهای ضد وحدتی در دوره پهلوی
🔹در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۴۳ جلسه روضهای در خانه شیخ محمدعلی انصاری واقع در خیابان ایرانشهر برگزار بود.
انصاری به حضار که تعدادی از روحانیون و... بودند گفت:
«این روزها جنگ سنی و شیعه زیاد پیش آمده است و در منزل آقای علی اکبر تشبد و آیت الله حاج میرزا خلیل کمرهای بودم. از طرف عمر فاروق (شیخ مردوخ) عالم سنی مقیم مهاباد که دو نامه برای آقایان فوق آمده است و عمر فاروق (شیخ مردوخ) نوشته است که طبق اطلاعاتی که به ما رسیده وعاظ شیعه حملات زیادی به خلفاء ما در بالای منبر علنی میکنند و ما نامههایی برای علماء الازهر مصر نوشتهایم و گفتهایم: شما ارفاق زیادی نسبت به عالم تشیع کردهاید. در ایران بالای منابر به ما فحش و ناسزا میگویند چنانچه دست از این فحشها برندارند تدریس فقه مذهب جعفری هم از برنامه دروس دانشگاه الازهر برداشته خواهد شد.»
📚قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک - ج۶ ص۳۰۷
🔹شیخ محمدتقی فلسفی در جلسهای همین جریان نامه شیخ مردوخ را از قول آیتالله کمرهای نقل کرده و میگوید:
«این چه کاری است که ایشان نموده؟ علمای اهل تشیع چه عمل ناروایی علیه اهل تسنن کردهاند؟ من چهل سال است که منبر میروم، برای نمونه یک بار هم به عمر بدنگفتهام.
من خیلی متأسف هستم که آقای مردوخ را فدای سیاست روز کردهاند. یک روز او را وادار میکنند که به حضرت آیتالله خمینی حمله کند؛ روز دیگر صفحه را عوض کرده میگویند به دانشگاه الازهر نامه بنویسد.»
📚حجتالاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک ص۲۷۰
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
از سنتهای الهی در تاریخ درس بگیریم و آرام و امیدوار باشیم...
در ادامه بخوانید👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
از سنتهای الهی در تاریخ درس بگیریم و آرام و امیدوار باشیم... در ادامه بخوانید👇 🕌https://eitaa.com/
💡از سنتهای الهی درس بگیریم و آرام و امیدوار باشیم...
✍ سال ۱۳۴۱ نهضت امام خمینی با همراهی اکثریت علما و مراجع تقلید و مردم متدین آغاز شد. پهلوی هم با تهدید و تبعید و حبس و حصر و کشتار مردم در سال ۴۱ و ۴۲ فضا را آنقدر ترسناک کرد که سال ۴۳ تنها امام خمینی مانده بود و تعداد اندکی از یاران و شاگردان مجاهدش که عمدتا طعم حبس را چشیده بودند و مردمی که پس از ۲ سال مبارزه کمکم داشتند ناامید میشدند.
در این شرایط، حکومتی که در پناه آمریکا و اسرائیل هر روز نیرومندتر میشد امام را در ۱۳ آبان ۴۳ از ایران به ترکیه راند تا اقتدار خودش را به رخ بکشد و نهضت را به خط پایان برساند.
امام رفت و کسی جز شاگردان امام و معدودی از علما و اندکی از مردم ترسان از سیطره ساواک با نهضت نماند.
از ۴۳ تا ۵۶ در مدت ۱۳ سال بر اقتدار پهلوی پیوسته افزوده شد و همان اندک یاران در معرض شکنجهها و تبعیدها قرار گرفتند، اما از مبارزه دست برنداشتند. فضا آنقدر هراسناک بود که هیچ کس جرأت نداشت حتی نام خمینی را بر زبان آورد.
دیگر پیروزی امری دستنیافتنی یا بسیار دور به شمار میآمد...
آبان ۵۶ فرزند ارشد امام، سید مصطفی ناباورانه از دنیا رفت. به ناگاه نام خمینی به بهانه مجالس ترحیم، بر سر زبانها افتاد. پهلوی خواست انتقام این یادآوری را بگیرد، مقالهای موهن علیه او در اطلاعات منتشر کرد.
آتش خشم ارادتمندان از زیر خاکستر شعله کشید. مردم به خروش آمدند و کشته دادند. چهلم به چهلم شعله کشید تا محرم ۵۷.
هیچکس حتی یاران خمینی کبیر باور نمیکردند که حکومتی با آن سیطره و اقتدار به ناگاه در پاییز و زمستان ۵۷ فروبریزد.
اما فرو ریخت...
و نهضت امام خمینی پیروز شد...
انقلاب نوپای اسلامی از همان آغاز گرفتار فتنهها شد. یارانش را به شهادت رساندند و به مرزهایش هجوم آوردند و شهرهایش را به آشوب کشاندند؛
اما انقلاب او استوار ماند...
روح پاک خمینی کبیر، ناباورانه در ۱۴ خرداد ۶۸ به ملکوت پیوست؛
اما انقلابش صادر شد؛
و روزگارش #عصر_امام_خمینی نام گرفت...
و العاقبة للمتقین...
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
آیتالله محمد جعفری اراکی از اساتید مبرز حوزه علمیه تهران دار فانی را وداع گفت.
ایشان از یاران و شاگردان دیرینه امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به درخواست آیتالله مهدوی کنی در تهران اقامت گزید و در مدرسه علمیه مروی به تدریس پرداخت.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡وقتی همه مراجع و علمای بلاد به تهران میآیند!
در ادامه بخوانید👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
💡وقتی همه مراجع و علمای بلاد به تهران میآیند! در ادامه بخوانید👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah
💡استاد ارجمند حجتالاسلام والمسلمین محسن قنبریان یادداشتی با عنوان «مرجعیت قم برای خلق قدرت نرم چه میتواند بکند؟!» مرقوم فرمودند که مرا یاد این رخدادهای تاریخی انداخت:
✍امام خمینی و تعدادی از علما و وعاظ در ۱۵ خرداد ۴۲ دستگیر و گزینه اعدام ایشان شایع شد. مراجع تقلید و علمای طراز اول بلاد به خروش آمدند و به تهران مهاجرت کردند.
آیتالله میلانی و شیخ مجتبی قزوینی از مشهد، آیتالله مرعشی نجفی، سید کاظم شریعتمداری و شیخ مرتضی حائری یزدی از قم و آخوند ملاعلی معصومی همدانی و آیتالله بنیصدر از همدان در صدر این حرکت بودند.
با آمدن علمای طراز اول، دید و بازدیدها شروع شد و جنبوجوش فوقالعادهای در میان روحانیان و مبارزان به چشم میخورد. اقداماتی صورت گرفت که شرح آن در این مختصر نمیگنجد.
سرانجام شاه ناچار به عقبنشینی شد و با پذیرفتن آیتالله سید احمد خوانساری به عنوان نماینده علما، عدم آسیبرسانی به حضرت امام را اعلام کرد و اجازه داد که نماینده علما خود شخصا با امام ملاقات کند.
اکنون اما مدتها است چنین تحرکاتی از صدر تا ذیل حوزه به چشم نمیخورد.
شوخی نیست! رژیم اشغالگر که نشان داده در قتل و غارت با کسی تعارف ندارد، دو تن از برترین مراجع تقلید یعنی آیتالله العظمی خامنهای و آیتالله العظمی سیستانی را تهدید به ترور کرده است.
واکنشها اما چیست؟ آیا در سطح این تهدید هست؟
چرا سال ۴۲ مراجع تقلید به تلگراف و اعلامیه بسنده نکردند؟ چون حوزه و روحانیت از یک سال قبل از آن زنده و بارور شده بود. حوزه از سکون و سکوت خارج شده و کنشگری آن به شدت فعال شده بود.
چون امام از سال ۴۱ در رخدادهای سیاسی مهم، مراجع را در یکی از بیوت گرد میآورد و تصمیمات ملی اتخاذ میشد. علمای بلاد هم به پیشنهاد امام یک شب در هفته در یکی از مساجد تجمع و سخنرانی میکردند.
در آن مقطع حوزه میدید که اعلامیه و تلگراف در برابر تصمیمات حکومت جنایتکار بازدارنده نیست و تنها مهاجرت کبری قدرت و نفوذ نهاد مرجعیت را به رخ میکشد که کشید!
آنها میترسیدند که اگر تعلل کنند خدای نکرده فاجعه اعدام شیخ فضلالله نوری تکرار شود! آن وقت حتی امثال سید عبدالله بهبهانیها هم جانشان در امان نیست.
امروز به شدت نیازمند دگرگونی در نوع کنشگری حوزه و نهاد مرجعیت هستیم و همچون دهه چهل، طیفی میانی و واسط همچون اساتید برجسته حوزه در دهه چهل که #جامعه_مدرسین را پدید آوردند نیاز داریم که پیشگام این شکوفایی باشند.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
#مجتهد_مهاجر
آیتالله محمد جعفری اراکی
در ادامه بخوانید 👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
#مجتهد_مهاجر آیتالله محمد جعفری اراکی در ادامه بخوانید 👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔹مجتهد مهاجر، آیتالله جعفری اراکی
💡چند روزی از درگذشت #آیت_الله_محمد_جعفری اراکی میگذرد. او را مجتهد مهاجر نامیدهام چراکه در زندگی سه بار هجرت کردند:
✓سال ۱۳۲۵ هجرت از اراک به قم برای تحصیل؛
✓سال ۱۳۳۱ هجرت از قم به نجف برای تکمیل تحصیل که تا سال ۱۳۶۵ یعنی ۳۴ سال ادامه یافت؛
✓۱۳۶۵ هجرت به تهران که تا پایان عمر شریف یعنی ۳۸ سال طول کشید.
ایشان که ۱۲ سال پیش از تبعید امام خمینی به نجف در این حوزه مستقر شده بود، از ابتدای استقبال از امام در کاظمین تا استقبال در نجف و شکلگیری نماز جماعت امام در مسجد شیخ انصاری، به سهم خود نقش بسزایی در تثبیت و تقویت امام در طول ۱۴ سال در حوزه نجف داشت.
پس از سالها مجاهدت علمی وقتی سال ۶۵ به تهران آمد، ابتدا قصد ماندن نداشت، اما شرایط بهگونه دیگری رقم خورد:
«بنده بنا نداشتم که در تهران بمانم و قصدم این بود یا در قم و یا در مشهد مستقر شوم ولی پس از حضور ما در تهران دوستان دیگر اجازه خروج ما از تهران را ندادند...
مرحوم آقای مهدوی کنی یکی از دفعات که به ملاقات بنده آمدند گفتند که امام خمینی مدیریت #مدرسه_مروی تهران را به بنده سپرده است و فرمودهاند که طلبههای فعلی صلاحیت حضور در این مدرسه را ندارند و همه آنها را مرخص کنید و نظرشان این بود که پس از بازسازی این مدرسه، طلاب جدیدی را که از نظر کیفی در سطح خوبی باشند جذب کنید.
آقای مهدوی کنی در ادامه گفت که بنده تمامی این اقدامات را انجام دادهام ولی استاد خوبی برای آموزش این طلاب نداریم! از آنجا که بنده بنایی برای ماندن در تهران نداشتم هرچه آقای مهدوی اصرار کرد قبول نکردم. برخی دیگر از علمای تهران نیز آقای مهدوی را تشویق کردند که دست از اصرار برای ماندن بنده برندارد.
تا اینکه بنده به مشهد مشرف شدم و در آنجا استخاره کردم... پس از زیارت حرم امام رضا(ع) بالای سر آن حضرت روبروی ضریح نشستم و استخاره با قرآن انجام دادم و نتیجه استخاره این بود که در تهران ماندنی شوم....
وقتی که آمدیم تهران مرحوم آیت الله محمدرضا گلپایگانی فرزند خود را برای صحبت با بنده فرستاد و از ما درخواست کرد که به قم برویم ولی جریان را برای ایشان تعریف و عذرخواهی کردیم...»
حیات پاک آیتالله جعفری اراکی، راقم این سطور به یاد این آیه شریفه میاندازد:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوٓا أُولَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» انفال/۷۴
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡نفوذی در تشکیلات مخفی جامعه روحانیت مبارز
در ادامه بخوانید 👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
💡نفوذی در تشکیلات مخفی جامعه روحانیت مبارز در ادامه بخوانید 👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_te
💡نفوذی در تشکیلات مخفی جامعه روحانیت
✍ پس از حوادث سال ۴۲، روحانیون مبارز دورهمیهایی مخفی برای ساماندهی روند مبارزات، برنامهریزی منبرها و توزیع اعلامیهها و ... داشتند که پنجشنبهها به صورت چرخشی در خانه اعضا برگزار میشد.
آیتالله مهدوی کنی، امامی کاشانی، شیخ فضلالله محلاتی، هاشمی رفسنجانی، شیخ جعفر شجونی و چند نفر دیگر معمولاً در جلسهها شرکت داشتند.
به گفته #آیت_الله_مهدوی_کنی این جلسات در سالهای ۴۷ - ۴۸ حلقه اصلی #جامعه_روحانیت_مبارز_تهران را شکل داد.
ساواک از همان ابتدا در جریان جزئیات گفتگوهای این جلسات بود و گزارشهای آن را با عنوان «جلسات هفتگی عدهای از روحانیون» مینوشت. اعضا هم با خیال راحت برنامهها و اهداف خود را بر زبان میآوردند، غافل از آنکه همیشه ساواک یک قدم از آنها جلوتر است.
سال ۵۱ وقتی اکثر اعضای جلسه دستگیر و بازجویی شدند، شهید محلاتی متوجه شد که اطلاع دقیق ساواک از جزئیات گفتگوهای مخفی جلسه فقط با وجود #نفوذی_ساواک امکانپذیر است. این شد که در شهریور ۵۱ و پس از آزادی از زندان جلسات هفتگی را مدتی تعطیل کردند.
حدسشان درست بود. نفوذی یکی از روحانیون از اعضای جلسه بود. مدیر مدرسه عالی سپهسالار؛ شیخ حسین کاشانی. باورشان نمیشد. شخصیتی پای کار که معمولا در جلسات غایب نمیشد. در بعضی اسناد میبینیم که وقتی اعضای جلسه برای کاری پول وسط میگذاشتند، او بیشتر از بقیه سهیم میشد.
پس از ۵۱ که دایره اعضای جلسات محدودتر شد، تصمیمات از چشم ساواک دور ماند و البته ساواک هم بیشترشان را به گوشه و کنار کشور تبعید کرد.
(برای مشاهده سند ر.ک: آیتالله محمدرضا مهدوی کنی به روایت اسناد ساواک ص ۲۳۷ و کتاب خاطرات و مبارزات شهید محلاتی)
💡مراقب نفوذی های دشمن در میان خود باشیم...
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran