eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
476 دنبال‌کننده
591 عکس
264 ویدیو
112 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 گر چه در پای ظهور تو بکا کافی نیست روضه و اشک نباشد که دعا کافی نیست روضه خوب است به ما ترک معاصی بدهد درس تقوا بدهد، شور و نوا کافی نیست باید این دغدغهی روز و شب ما بشود ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست نرسد فرصت دیدار به پابند گناه ابر باید برود آب و هوا کافی نیست عذر و توجیه و بهانه که به دردی نخورد عاشق یار شدن جز به بها کافی نیست توبه وقتی ست موثر که به همت باشد صِرف خسته شدن از خبط و خطا کافی نیست درد ما قلب سلیم است خدا میداند حاجت دنیوی و دست گدا کافی نیست باید از طایفهی عشق اطاعت آموخت زدن کوچه به نام شهدا کافی نیست آخرش پیر شدم از غم دوری حرم تا به کِی دوری از کربُ بلا کافی نیست؟ همهی عمر به جد تو اگر گریه کنم خون ببارد ز دو چشمم به خدا کافی نیست گریه ی صبح و مساءَت ز دل زینب بود علت اشک مدام تو غم زینب بود ☑️ ( فرازی اززیارت ناحیه مقدسه ) وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً اسبِ سوارى‌ات با حال نفرت شتافت إِلى خِیامِک َ قاصِداً به جانب خیمه‌ها رو نمود مُحَمْحِماً باکِیاً شیهه‌کشان و گریان، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً، پس چون بانوان حرم اسب تیز پاى تو را خوار و زبون دیدند وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً و زین تو را بر او واژگون یافتند بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند ناشِراتِ الشُّعُورِ در حالی‌که گیسوان برگونه‌ها پراکنده نمودند عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ بر صورت‌ها طپآن‌چه مى‌زدند الْوُجُوهِ سافِرات و نقاب از چهره‌ها افکنده بودند وَ بِالْعَویلِ داعِیات و به صداى بلند شیون می‌زدند وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات و از اوج عزت به حضیض ذلت در افتاده بودند وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات و به سوى قتلگاه تو مى شتافتند،. . . وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک شمشیر خویش را بر گلویت سیراب می‌نمود َ قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ با دستى محاسن شریفت را در مشت میفشرد،، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ (و با دست دیگر) با تیغ آخته‌اش سر از بدنت جدا مى‌کرد،، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک تمام اعضا و حواست از حرکت ایستاد،َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک نفس‌هاى مبارکت در سینه پنهان شد ، وَ رُفِعَ عَلَى الْقَناهِ رَأْسُک َ و سر مقدست بر نیزه بالا رفت ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ اهل و عیالت چون بردگان به اسیرى رفتند ، 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
☑️ از دل بي شكيب مي خوانم مثل ابن شبيب مي خوانم بس كه مضطر شده دل زارم ذكر اَمَّن يجيب مي خوانم سر نهادم به دامن خيمه از حسين غريب مي خوانم از غريبي كه در دل گودال شده شيب الخضيب مي خوانم شب نوحه شب گرفتاري است دوستان موقع عزاداري است آتش از خيمه ها زبانه گرفت شادي ام را غم زمانه گرفت بر خلاف قطا كه لانه نداشت مرغ غم در دل آشيانه گرفت باز گلچين پست گل ها را زير سيلي و تازيانه گرفت هرچه خلخال و زيور و زر بود خصم از ما چه ظالمانه گرفت هرچه در خيمه بود غارت شد زينب آماده ي اسارت شد ▪️حضرت زینب آمد محضر امام سجاد علیه‌السلام عرضه داشت : دشمن خیمه ها را غارت کرده و به آتش کشیده تکلیف ما زنها و بچه ها چیست؟ امام علیه‌السلام فرمود: «علیکن بالفرار» همه زنها و بچه های داغدیده فرار کردند اما زینب علیه‌السلام اطراف خیمه ای می گردد گاهی وارد خیمه می شود و گاهی خارج می گردد گاهی دستها را از شدت ناراحتی بهم می زند راوی می گوید: رفتم جلو تعجب کنان گفتم ای زن تو چرا مانند دیگران فرار نمی کنی مگر نمی بینی این آتش است وتو را می سوزاند. فرمود: « ان لنا علیلا فی الخیمه وهو لایتمکن من الجلوس» ▪️فلک سر در گریبان حسین است شب شام غریبان حسین است حسین جانم حسین جانم حسین جان زمین و آسمان را غم گرفته به مقتل فاطمه ماتم گرفته حسین جانم حسین جانم حسین جان همه امشب نماز شب بخوانید ولی پشت سر زینب بخوانید حسین جانم حسین جانم حسین جان بگرد اي آسمان با آه و ناله به صحرا گم شده طفل سه ساله حسین جانم حسین جانم حسین جان زاشک دیده صحرا را بشویید گل خونین زهرا را بجویید حسین جانم حسین جانم حسین جان همه گل هاي زهرا گشته پرپر زتیر ونیزه و شمشیر و خنجر حسین جانم حسین جانم حسین جان زند مرغ دلم امشب پر و بال گهی در علقمه، گاهی به گودال حسین جانم حسین جانم حسین جان شب فریاد و سوز و اشک و آه است محمّد در کنار قتلگاه است حسین جانم حسین جانم حسین جان @tavasolnameh
☑️ 🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸روز است ولی روز غریبان حسین است 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امروز 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه... میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امروز با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امروز زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب چه حالی داشت وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار گل من! گل من! گلابم بده ز رگهای خونین جوابم بده امان از جدایی حسینم کجایی برادر حسین برادر حسین به گودال خون، جستجویت کنم ز اشک بصر، شستشویت کنم به مقتل رسیدم صدایت شنیدم برادر حسین برادر حسین نیفتاده نامت دمی از لبم بدون تو طی شد نماز شبم رکوع و سجودم به یاد تو بودم برادر حسین برادر حسین به زخم درونم نمک می‌زنند چرا دخترت را کتک می‌زنند گلت را دعا کن ز نعشت جدا کن برادر حسین برادر حسین مرا ظالمانه صدا می‌کنند به کعب نی ازتو جدا می‌کنند شده، ای حبیبم اسیری نصیبم برادر حسین برادر حسین حوادث شکسته پر و بال من کنند اشتران گریه بر حال من به سوزِ دلِ من زند خنده دشمن برادر حسین برادر حسین ز محمل کنم بر تو دائم نگاه دلم مانده در گودی قتلگاه تمام امیدم حسین شهیدم برادر حسین برادر حسین ✅ @tavasolnameh
عجل الله تعالی فرجه خجلم از شما امام زمان دوست دارم تو را امام زمان جان خیر النسا ، بحق حسین شب جمعه است یا امام زمان التماس دعا امام زمان پیش ماهم بیا بحق حسین باز دارم هوای شش گوشه بی قرارم برای شش گوشه درد ما و دوای شش گوشه آه پایین پای شش گوشه ببرم کربلا بحق حسین ته مقتل بگو چه شد آقا تن که شد پشت و رو چه شد آقا پنجه شمر و مو چه شد آقا چکمه روی گلو چه شد آقا العجل مهدیا بحق حسین ☑️ ☑️فرازی اززیارت ناحیه مقدسه : وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً اسبِ سوارى ات با حال نفرت و با شتاب ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها سیلی مى زدند وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، و نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ وشمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ (وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ درمیان بازارها گردانده می شدند، ☑️عرش خدا روی زمین فتاده یا که حسین از سر زین فتاده جسم عزیز فاطمه سر جدا غرقه به خون بود به دشت بلا حسین مظلوم دامن صحرا شده دریـای خون زینب و یک قافله دل های خون افتاده خیمه ها به دست غارت زینب شده آماده اسارت حسین مظلوم خون شهیدان همه سو دویده رنگ از رخ آل علی پریده هر کودکی راه فرار جوید یا فاطمه یا فاطمه بگوید حسین مظلوم دشمن به کشتن اکتفا نکرده شرم از نبی خوف از خدا نکرده نخل ولایت را ز پا فکنده آتش میان خیمه ها فکنده حسین مظلوم در خیمه ها که از شراره سوزد گهواره شش ماهه برفروزد گهواره دیگر اصغری نـدارد این آشیان کبوتری ندارد حسین مظلوم گلخانه را آتش زده است گلچین سراغ گل ها آمده است گلچین با تازیانه غنچه را که چیده؟ فرشته و زیر کتک که دیده؟ حسین مظلوم نگون شده لوای حق وای وای اکبر تنش ورق ورق وای وای شبه پیمبر غرق خون و خاک است قلب علی زین غصه چاک چاک است حسین مظلوم مدینه را داغ دگر رسیده از داغ قاسم مجتبی خمیده فقدان قاسم جان او گسسته داغ برادر کمرش شکسته حسین مظلوم آب فرات آزاد گشته اما رباب بی اصغر بود دریغا او اشک می ریزد به یاد اصغر راحت ندارد آن خیمده مادر حسین مظلوم سردار لشکر بی عَلم فتاده آتش ز داغش در حرم فتاده نور دو چشم فاطمه است عباس حسین نهر علقمه است عباس حسین مظلوم @tavasolnameh
☑️ من روضه خوان غربت آقای عالمم بی تاب سر بریده ماه محرمم با گریه هر غروب من از حال میروم با هر فراز ناحیه گودال میروم صبح و غروب ندبه کنان گریه میکنم این روضه را به مادرمان هدیه میکنم بر نیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود زنده ام به کجا حمله میکنید نامرد ها به خیمه چرا حمله میکنید کار مرا تمام نکرده کجا سنان اینجا کنار لشکری از گرگ ها بمان با یال غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زن ها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهل حرم وای وای وای دنبال ذوالجناح هراسان و بی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جد مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه‌ ما میکند نگاه هر کس رسید نیزه خود را شکست و رفت یک استخوان ز سینه آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ میزدند یک عده بر لباس تنش چنگ میزدند در آن میانه حرمت آیینه ها شکست وقتی که شمر آمد و بر سینه اش نشست از دست او مَحاسن جدم رها نشد هر چه کشید خنجر خود سر جدا نشد تا که ز روی پیکر بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریه‌ من رنگ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخم دل ما نمک زدند باور کنید عمه‌ ما را کتک زدند راه فرار از حرم آن روز بسته شد با چوب نیزه پهلوی زن ها شکسته شد آن شب زنان سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند شاعر: قاسم نعمتی @tavasolnameh
دارم اندر دل هوای کربلایت یا حسین تا کنم این جان ناقابل فدایت یا حسین من نه تنها واله و حیران به هامون غمم عالمی سرگشته داری مبتلایت یا حسین خود شهادت نامه ات امضا نمودی از وفا جان ما قربان عهد و وفایت یا حسین ما همه عاصی و بدکار و سیه روی، ای امام دست ما و دامن دولت سرایت یا حسین ▪️به یاد آن ساعتی که عمه سادات زینب آمد قتلگاه صدازد: برادر می خواهم صورتت را ببوسم اما سر در بدن نداری ، یک وقت دختر علی خم شد لبها را گذاشت بر رگهای بریده با سوز دل حسین را صدا زد ، همین طور که با بدن برادر حرف می زد ، سکینه ناز دانه آمد جلوی عمه ، دید عمه اش یک بدن بی سر را بغل گرفته دارد گفتگو می کند . تا این منظره را دید صدا زد : «عَمِّتی هذا نَعشُ مَن ؟» این بدن کیه داری با او حرف می زنی ؟ فرمود :«نَعشُ اَبیکِ الحسین » سکینه جان این بدن بابایت حسین ، خودش را انداخت روی بدن بابا ، نگفت بابا مرا تازیانه می زنند ، نگفت تشنه ام ، صدا زد : بابا پاشو دارند عمه ام را می زنند ، (رحمت خدا بر این ناله ها ). ▪️آی گریه کننده های امام حسین ، شما دیدید اگر کسی عزیزی از دست بدهد اگر زن باشد زنها می آیند او رابا عزت ازکنار بدن عزیزش دور می کنند دلداری می دهند ، اما دختر ابی عبدالله را با تازیانه از کنار بدن بابا جدا کردند . ▪️حسین در یاری قرآن فدا شد سرش از تن به ده ضربت جدا شد واویلا یا محمّد (2) عدو حق ذوی القربا ادا کـرد سر فرزند زهرا را جدا کرد واویلا یا محمّد (2) امیرالمؤمنین! یا شاه مردان حسینت کشته شد با کام عطشان واویلا یا محمّد (2) قیامت در همه عالم عیان است سر فرزند زهرا بر سنان است واویلا یا محمّد(2) دو قرآن از علی نقش زمین است دو دست زادۀ ام‌البنین است واویلا یا محمّد (2) رخ توحید از خون لاله‌گون است تمام کربلا دریای خون است واویلا یا محمّد (2) یتیمی راست بر دامن شراره کشیدند از دو گوشش گوشواره واویلا یا محمّد (2) @tavasolnameh
عجل الله تعالی فرجه خجلم از شما امام زمان دوست دارم تو را امام زمان جان خیر النسا ، بحق حسین شب جمعه است یا امام زمان التماس دعا امام زمان پیش ماهم بیا بحق حسین باز دارم هوای شش گوشه بی قرارم برای شش گوشه درد ما و دوای شش گوشه آه پایین پای شش گوشه ببرم کربلا بحق حسین ته مقتل بگو چه شد آقا تن که شد پشت و رو چه شد آقا پنجه شمر و مو چه شد آقا چکمه روی گلو چه شد آقا العجل مهدیا بحق حسین ☑️ ☑️فرازی اززیارت ناحیه مقدسه : وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً اسبِ سوارى ات با حال نفرت و با شتاب ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها سیلی مى زدند وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، و نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ وشمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ (وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ درمیان بازارها گردانده می شدند، ☑️عرش خدا روی زمین فتاده یا که حسین از سر زین فتاده جسم عزیز فاطمه سر جدا غرقه به خون بود به دشت بلا حسین مظلوم دامن صحرا شده دریـای خون زینب و یک قافله دل های خون افتاده خیمه ها به دست غارت زینب شده آماده اسارت حسین مظلوم خون شهیدان همه سو دویده رنگ از رخ آل علی پریده هر کودکی راه فرار جوید یا فاطمه یا فاطمه بگوید حسین مظلوم دشمن به کشتن اکتفا نکرده شرم از نبی خوف از خدا نکرده نخل ولایت را ز پا فکنده آتش میان خیمه ها فکنده حسین مظلوم در خیمه ها که از شراره سوزد گهواره شش ماهه برفروزد گهواره دیگر اصغری نـدارد این آشیان کبوتری ندارد حسین مظلوم گلخانه را آتش زده است گلچین سراغ گل ها آمده است گلچین با تازیانه غنچه را که چیده؟ فرشته و زیر کتک که دیده؟ حسین مظلوم نگون شده لوای حق وای وای اکبر تنش ورق ورق وای وای شبه پیمبر غرق خون و خاک است قلب علی زین غصه چاک چاک است حسین مظلوم مدینه را داغ دگر رسیده از داغ قاسم مجتبی خمیده فقدان قاسم جان او گسسته داغ برادر کمرش شکسته حسین مظلوم آب فرات آزاد گشته اما رباب بی اصغر بود دریغا او اشک می ریزد به یاد اصغر راحت ندارد آن خیمده مادر حسین مظلوم سردار لشکر بی عَلم فتاده آتش ز داغش در حرم فتاده نور دو چشم فاطمه است عباس حسین نهر علقمه است عباس حسین مظلوم @tavasolnameh
☑️ ✅خواب می دیدم شب مرگ من است فصل پائیزوگل وبرگ من است غسل کردند وکفن پوشاندنم درمیان قبرخودخواباندنم زیر تل خاک ناپیدا شدم همرهان رفتند ومن تنها شدم ازنهیب ترس اعضایم گرفت لرزه ازوحشت سراپایم گرفت بعدچندی بازشدچشم ترم دوملک بودندبالای سرم آن یکی باقهرسرکش آمده این یکی باگرزآتش آمده آن یکی می گفت ازدینت بگو این یکی می گفت اعمال تو کو آن یکی می گفت هان وامانده ای این یکی می گفت تنها مانده ای باخودم گفتم عذابم می کنند ازشرارقبرآبم می کنند وای برمن قلب من رامی درند عنقریبم سوی آتش می برند ترس ووحشت فوق حالت بود وبس پای تافرقم خجالت بودوبس زیرلب گفتم به آوای حزین پس کجایی یاامیرالمومنین ناگهان نوری به قبرم چیره شد دیده های خیره من خیره شد درکنارقبرمن دربازشد قبرمن گلخانه ای ممتازشد آمدآن آقا که یکسرنوربود قبرمن ازنورکوه طوربود ازکلامش دردمن درمان گرفت ازنگاهش مرده من جان گرفت درکنارم ایستادوخنده کرد خنده ای کرد ومراشرمنده کرد گفت بااذن حق امدادش کنید باتولای من آزادش کنید گرچه دورازانتظارم بوده است لیک عمری ریزه خوارم بوده است سالهادرهئیت من گریه کرد بارها برغربت من گریه کرد درعزای همسرم فریادزد لطمه هابرخودازآن بیداد زد اینک این بندکفن راواکنید تاپلاک عشق راپیداکنید یک کبودی هست روی سینه اش حاکی ازدرد وغم دیرینه اش ازاوان کودکی در شوروشین سینه زن فریادی می زد یاحسین ☑️بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همینکه پیکرت افتاد، خواهرت افتاد تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه رسید اولِ گودال، مادرت افتاد تورا به خاطر دِرهَم ،چه دَرهَمَت کردند چنان که شرحِ تَنِ تو به آخرت افتاد ولی به جانِ خودت خواهرت مقصر نیست در آن شلوغی اگر بارها سرت افتاد خبر رسید که انگشترِ تو را بردند میان راه، النگویِ دخترت افتاد کنار خیمه رسیده است لشکر کوفه و خواهرِ تو به یادِ برادرت افتاد @tavasolnameh
☑️ من را که بی‌ قرار حرم می کنی بس است اصلا مرا غبار حرم می کنی بس است شرط نزول کوثر رحمت دعاي توست اصلاً تمام خلقت عالم براي توست بالاتري ز درک تمام جهانيان وقتي که انتهاي جهان ابتداي توست حتي نداشت روح الامين اذن پر زدن آنجا که از ازل اثر رد پاي توست بي حب تو کسي به سعادت نمي رسد رمز نجات اهل زمانه ولاي توست آسوده خاطران هياهوي محشريم وقتي رضاي حضرت حق در رضاي توست فردوس ماست تا به ابد روضة الحسين تنها بهشت اهل ولا ، کربلاي توست در آستانة تو کسي نا اميد نيست صحن امير علقمه دار الشفاي توست یک روز پیغمبر وارد خانه فاطمه شددید زهرا سلام الله علیها توی حجره خلوت باکسی حرف می زند.. بابا بگو با که داری حرف می زنی ؟ عرضه داشت: بابابچه میان رحم من انیس من مونس من است. اما گاهی حرفهایی می زند دلم را آتش می زند... بابا یک روز صدا می زند انا العطشان یک روز صدا می زند« انا الغریب» یک روز صدا می زند « انا المظلوم فرمود : فاطمه جان: بچه ات پسر است. اسمش حسین است واقعه کربلا پیش می آید. حسین تو را بین دو نهر آب با لب تشنه می کشند. ******** تو را ای آیه‌ی تطهیر کشتند به تیغ و نیزه و شمشیر کشتند به هم با دست خونین دست دادند مرا با گفتن تکبیر کشتند ******* آن که می‌خواندش رسول عالمین این حسین از من بود من از حسین آن که مصباح‌الهدایش خوانده حق معنی قالو بلایش خوانده حق تشنه لب کشتند اولاد بتول سر بریدند از تن سبط رسول در کنار ساحل آب فرات قطعه قطعه گشته کشتی نجات فریاد وامحمدا حق رسالت شد ادا با لب تشنه از قفا سر حسینت شد جدا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا انّا الیه راجعون گودال شد دریای خون با رأس خونین حسین شمر آمد از مقتل برون واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا این مرکب بی صاحب است، در شعله ی تاب و تب است یالش به خون رنگین شده، چشمش به سوی زینب است واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا حسین دست و پا زند، فاطمه را صدا زند دشمن در آن دریای خون، آتش به خیمه ها زند واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا اَینَ مُعِزُّ الاولیا؟ مهدی بیا! مهدی بیا! در قتلگه جاری شده، خون تمام انبیا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا عرش خدا از صدر زین، افتاده برروی زمین یا فاطمه! یا فاطمه! بیا حسینت را ببین واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا طفلی به صحرا شیونش، افتاده لرزه بر تنش از ترس دشمن می دود، آتش گرفته دامنش واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا @tavasolnameh
شعر گودال قتلگاه – شعر – حسن لطفی صبح تا عصر پیکر آورده چه قدر جسم بی سر آورده لیک با آنکه اصغر آورده خستگی را زپا درآورده کوه غم روی دوش و چون کوهی عزم میدان نمود نستوهی با همه تشنگی بی حدش بست برسر عمامه جدش شد قیامت چو راست شد قدش سیلی از اشک و آه شد سدش می کند با هزار افسوسش غیرت الله ترک ناموسش میخورد بوسه بر سر و روها دستها در نوازش موها کس نداند چه گفت زانسوها که درآورده شد النگوها او چه گفته که میشود با هم گره معجر همه محکم حرف تاراج را زدن سخت است گریه مرد پیش زن سخت است رفتن روح از بدن سخت است از یتیمی خبر شدن سخت است همه طی شد اگرچه جان برلب روبرو شد حسین با زینب دو خدای وفا مقابل هم دو دل آرام آگه از دل هم چاره مشکلند و مشکل هم دو مسیح اند یا دو قاتل هم هردو یک روح در دو جسم پاک یک نفر با دو جسم و اسم پاک هردو هستند جان یکدیگر آشنا با زبان یکدیگر شدبه شرح بیان یکدیگر اشکشان روضه خوان یکدیگر کس نشد جز خدایشان آگاه زانچه گفتند بازبان نگاه چشم هریک شده دوکاسه خون اشک ریزان به حالشان گردون دور لیلا قبیله ای مجنون قبله میرفت از حرم بیرون گوییا در تبار خون جگری زنده تشییع میشود پدری هم به لبهاش ذکر یارب داشت هم انا بن العلی روی لب داشت هم به دستش مهار مرکب داشت هم به کف بند قلب زینب داشت عرش حیران زبانگ تکبیرش فرش لرزان ز برق شمشیرش به کفش گرچه تیغ آتش بار لیک دیگر عطش دهد آزار شیر پیر و قبیله ای کفتار هست معلوم آخر پیکار پای تا سر تنش پر از تیر است به سراپاش زخم شمشیر است موج خون بر تن و به اوج جلال داشت حالی که هرکه داشت سوال رفته از حال یا شده سرحال؟ شد به هر حال راهی گودال تا زکف داد جان جولان را دوره کردند فخر دوران را میرسد بر تنش زهر تکبیر تیر با نیزه سنگ با شمشیر روی هر عضو او هزاران تیر خورد اما یکی نمیشد سیر شک ندارم جبین او که شکست چشم خود را خدای اوهم بست برسرم خاک شاه بر خاک است غرقِ درخاک و خون تنی پاک است بـخدا این عزیز افلاک است که تن پاک او پر از چاک است این چه شرحی است خاک بردهنم کاش صحت نداشت این سخنم وای برمن خواهرش هم بود خواهرش بود، مادرش هم بود غیراز آنها برادرش هم بود پدرش جد اطهرش هم بود بس که گفت العطش عطش کردند شمرآمد تمام غش کردند آنکه ننگ ابد برایش ماند آنکه شیطان برادرش میخواند شمر پستی که عرش را لرزاند جسم پاک حسین برگرداند پیش چشمان اشک ریز خدا سر برید از تن عزیز خدا سراو تا برید مظهر ظلم نامه ها خوانده شد زدفتر ظلم تن مظلوم ماند و لشگر ظلم اول غارت است و آخر ظلم لشگری گرگ و یوسفی بی سر هرکه میزد هرچه داشت بر پیکر هرکسی خسته می شد از زدنش می ربود آنچه میشد از بدنش این یکی برد جوشنش ز تنش آن یکی برد کهنه پیرهنش سنگها که بر جنازه زدند تازه بر اسبها نعل تازه زدند پیش تر از بریدن سراو بیش تر از شرار پیکر او می زد آتش به جان خواهر او ناله جانخراش مادر او چون عزادار هر دو دلبر بود ذکر مادر غریب مادر بود زینب آن بی مثال در آفاق قبله عشق و قبله عشاق رفته از خویش و مرگ را مشتاق به خود آمد ز اولین شلاق جنگ او گشت خود به خود آغاز یا علی گفت و عشق شد آغاز
🟠 فهرست کانال 🟠 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 به کانال خوش آمدید 🔵 همراهان گرامی شما می توانید با کلیک یا لمس هرکدام از هشتگهای (# ) زیر به مطلب مورد نظر خود دسترسی پیدا کنید ابتدای کانال در ویندوز 👈 https://eitaa.com/tavasolnameh/273 ✍️ ✍️ ✍️ / صلی الله علیه و آله 🌸 🍀 ☑️ 🟢 علیه السلام 🌸 🍀 🌺 حضرات امیرالمومنین و زهرای مرضیه علیهماالسلام ☑️ ( ) 🟤 🔴 🟤 🟤 ⚫️ 🔴 حضرت علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ 🟢 علیه السلام 🌸 🟢 اعیاد ☑️ / . . 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 علیه السلام 🌸 ولادتنامه_حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام ☑️ ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ / ☑️ ( ) علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام ✅ ☑️ 🟢 علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ 🌺 ** حضرت علیه السلام 🌸 ☑️ سلام الله علیها ☑️ ☑️ حضرت علیه السلام 🌸 حضرت علیه السلام 🌸 ☑️ علیها السلام 🌸 ☑️ 🌸 ☑️ 🌸 ☑️ 🌸 ☑️ علیه السلام 🌸 ☑️ 🌸 ☑️ 🌸 ☑️ ☑️ جناب ⚫️دامه فهرست و هشتک های کانال 👇