eitaa logo
طوبای عفاف
641 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
461 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• دعای روز دوشنبه از سلام الله علیها «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ تَبَصُّراً فِي كِتَابِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا وَ الصِّرَاطَ زَائِلًا وَ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله عَنَّا مُوَلِّياً» پروردگارا؛ از درگاهت قدرتى براى عبادت و بندگى، بينشى براى درك قرآن و فهم لازم براى درك احكامت را خواستارم، پروردگارا؛ فرست و فهم قرآن را دور از دسترس فكر ما و صراط را نابودكننده ما و محمّد (صلی الله علیه وآله) را روى گردان از ما قرار مده. 📘 زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام (ترجمه جلد ۴۳بحارالأنوار) ترجمه روحانى و بحار الانوار، ج ۸۷ ص۳۳۸ ضمن شماره ۴۸، به نقل از بلد الامين(حاشيه بلد الامين)، ص۱۱۰ https://zil.ink/toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ✍سلام. در جهان هستی هزاران تکه وجود دارد و هزاران جایگاه؛ مادر، پدر و جایگاه ایشان، خواهر، برادر، همسر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمه، دایی، خاله، دختر، پسر، آسمان، زمین، خورشید، ماه... وقتی همه تکه ها در کنار هم و در جایگاه خودشان قرار گرفتند، زیبایی و نظم به نهایت خود می رسد. جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست. شما اگر در کجا قرار بگیرید، پازل تکمیل خواهد شد؟ مطمئن باشید اگر نباشید، این پازل ناقص می شود. برای یافتن جای خودتان در پازل باید کنید. مثلاً سه ضلع نقشه خوانی: ۱. شما چگونه اید؟(خودشناسی و کشف میزان ارتباط با و چیستی فطرت و چگونه از مواهب علیه السلام بهره ببریم؟) ۲. برای خانواده چگونه اید؟(نقش آفرینی شما برای خانواده چگونه باشد که موجب رضایت علیه السلام شود؟) ۳. به کسب چه مهارت هایی برای یک زندگی عاقلانه و زیبا نیاز دارید؟ میزان انس با در کسب دانش و مهارت های مورد علاقه شما چه اندازه است؟ عج خوبه این کتاب را نیز ببینید👇 @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ✍سلام. در جهان هستی هزاران تکه وجود دارد و هزاران جایگاه؛ مادر، پدر و جایگاه ایشان، خواهر، برادر، همسر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمه، دایی، خاله، دختر، پسر، آسمان، زمین، خورشید، ماه... وقتی همه تکه ها در کنار هم و در جایگاه خودشان قرار گرفتند، زیبایی و نظم به نهایت خود می رسد. جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست. شما اگر در کجا قرار بگیرید، پازل تکمیل خواهد شد؟ مطمئن باشید اگر نباشید، این پازل ناقص می شود. برای یافتن جای خودتان در پازل باید کنید. مثلاً سه ضلع نقشه خوانی: ۱. شما چگونه اید؟(خودشناسی و کشف میزان ارتباط با و چیستی فطرت و چگونه از مواهب علیه السلام بهره ببریم؟) ۲. برای خانواده چگونه اید؟(نقش آفرینی شما برای خانواده چگونه باشد که موجب رضایت علیه السلام شود؟) ۳. به کسب چه مهارت هایی برای یک زندگی عاقلانه و زیبا نیاز دارید؟ میزان انس با در کسب دانش و مهارت های مورد علاقه شما چه اندازه است؟ عج خوبه این کتاب را نیز ببینید👇 آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محل حضور عج است و بیشترین سرداران سپاه حضرت ایرانیان هستند. مرحوم آیةالله آقامرتضی تهرانی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوان عالمه و بزرگواری که خود راوی أحادیث أهلبیت علیهم السلام اند. بازنشر پیام(۲۶۵)هزار و یک نکته پیرامون 👇 (به نام راویان در سند روایت و سپس به متن روایت توجه فرمایید و الگوهای فرهنگ ، را بشناسیم و بشناسانیم) ره به سند خویش از بکر بن احنف، از دختر علی بن موسی الرضا علیه السلام و از و زینب و امّ کلثوم، دختران موسی بن جعفر علیه السلام و آنها از دختر امام صادق علیه السلام، از دختر امام باقر علیه السلام، از دختر امام سجاد علیه السلام، از و دختران امام حسین علیه السلام و آنها از امّ کلثوم دختر علی علیه السلام، از دختر صلی الله علیه وآله وسلم، از صلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود: «در که به آسمان رفتم، وارد شدم و به قصری از جواهر سفید رسیدم. این قصر دری داشت که با دُرّ و یاقوت تزئین شده بود و بر آن در پرده ای آویخته بود که چون سرم را بلند کردم، دیدم نوشته است: «خدایی جز نیست، صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و ولی و سرپرست مردم است.» بر پرده، این عبارت به چشم می خورد که: « » وارد آن قصر شدم، پس در برابرم قصری دیگر دیدم از عقیق که دری از نقره و پرده ای بر آن قرار داشت. سرم را بلند کردم، این جمله را دیدم: « پیامبر خداست و وصیّ مصطفی.» و همچنین نوشته بود: « را به سرشت پاک بشارت ده». پس وارد قصر شدم، که ناگاه مقابلم قصری دیگر از زبرجد ظاهر شد که از آن زیباتر ندیده بودم. بر آن قصر دری بود از یاقوت سرخ که بالای آن لؤلؤ به چشم می خورد و روی در پرده ای قرار داشت. پرده را بالا زدم و این جمله را روی آن نوشته شده یافتم: « همان رستگارانند». به جبرئیل گفتم: این قصر از آنِ کیست؟ او گفت: ! متعلّق به وصی و پسر عمویت! مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان ؛ مردم در صحنه محشر به اسم مادرانشان خوانده می شوند، غیر از شیعیان که به نام پدرانشان خوانده می شوند؛ زیرا آنها را دوست داشته اند و به این خاطر، سرشتشان پاک گردیده است.» بحارالانوار، باب فضل الشّیعه، ج۶۵ @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهی به زندگی سلام الله علیهما [1] سَکینه دختر امام حسین علیهماالسلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است. سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز همراه علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2) خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) علیهم السلام اند. رباب کیست؟ رباب همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام، مادر عبدالله و سکینه و از زنان شایسته و نامدار تاریخ اسلام است. وی بانویی فاضله و محدّثه بود که همراه امام حسین علیه السلام و فرزندانش در کربلا حضور داشت. وی شاهد شهادت همسر و طفل شیرخواره اش بوده و رنج و مشقّات سفر کربلا را تحمّل نموده است. او وظیفه سنگین خویش را آن طور که مورد رضایت خدا و فرزند پیامبر بود، انجام داد. وی پس از آن به عنوان اسیر همراه دیگر زنان و دختران کاروان حسینی به کوفه و شام برده شد و در نهایت، به مدینه آمد و در آنجا اقامت گزید. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: «من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3) در مقابل، رباب هم که افتخار همسری امام حسین علیه السلام را داشت، این ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اینکه خواستگاران فراوانی داشت همه را رد کرد و گفت: «پس از فرزند صلی الله علیه وآله وسلم همسری بر نمی گزینم.»(4) او به تحقیق دریافته بود که هیچ کس نمی تواند همانند امامباشد و درس هایی را که او از مکتب انسان ساز حسینی فرا گرفته بود، دوباره برایش زمزمه کند. رباب به امام حسین علیه السلام بسیار وفادار بود و در حمایت و تبعیت از آن حضرت، زندگی کرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سکینه، خیمه عزا برپا نمود و به اقامه عزای آن امام همام پرداخت. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر آن حضرت، رباب، برایش مجلس سوگواری برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گریه کرد که اشک چشمانش خشک گردید.»(5) غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب یک سال پس از واقعه عاشورا از دنیا برود. علاّمه مامقانی، رباب را در زمره زنان راوی حدیث نام برده و می نویسد: «نسبت به روایت وی، نهایت اعتماد است.» یکی از مورّخان معاصر می گوید: او یکی از شاعران عرب و از برترین و برگزیده ترین زنان عصر خویش بود.(6) رباب وقتی سر امام را در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد، به شدّت منقلب شد و بنابر درخواستش هنگامی که سر را به او دادند، در آغوش گرفت و بوسید، از داغ امام گریست و اشعاری را زمزمه کرد که ترجمه اش چنین است: آه! حسین من که از دستم رفت و داغش تا ابد بر دلم ماند. در کربلا نیزه ها به او هجوم آورده و تنش را به خاک و خون کشید. خداوند، جنایتکاران کربلا را سیراب نگرداند!(7) مرثیه دیگر رباب در غم از دست دادن همسرش این گونه است: آنکه را که فروغ بخش عالَمی بود، به خاک و خون افکندند و تنِ بی سر او را دفن کردند. خداوند، پاداش بسیار به تو عطا کند ای نواده رسول خدا! که با عزّت و شرف، سالار شهیدان گشتی و از خسران دور بودی! تو برای من کوهی بلند افراشتی که در پناهت آرام بودم و الطافت نسبت به ما قطع نمی شد. اکنون که تو رفتی، پدر یتیمان چه کسی باشد؟ و دستگیر محرومان که خواهد بود...؟(8) عبدالله، برادر سکینه عبدالله فرزند دیگر رباب و برادر سکینه علیها السلام است. امام وقتی یاران و افرادی از خانواده اش به شهادت رسیدند، تنها ماند و دیگر امیدی به یاری کسی نداشت، بنابراین برای خداحافظی به جانب خیمه ها آمد و اهل و عیالش را به صبر دعوت نمود و از آنها خواست قضا و قدر الهی را بپذیرند و از اطاعت پروردگار دل خوش باشند. وی سپس طفل شیرخواره اش را طلبید تا برای آخرین بار او را ببیند. علیها السلام عبدالله را نزد امام علیه السلام آورد. آن حضرت فرزندش را به آغوش گرفت و گونه هایش را بوسید. هنوز وداع امام به پایان نرسیده بود که ملعونی از لشکر دشمن، گلوی عبدالله را نشانه گرفت و با تیر جفا پیکرش را به خون آغشته کرد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا