🍃لحظاتی با #آیه_ولایت(جزء۶)
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» سوره مائده، آیه ۵۵
ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پيامبرش و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع، زكات مىدهند.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است: سائلى وارد مسجد شد و از مردم درخواست كمك كرد. كسى چيزى به او نداد. حضرت على عليه السلام در حالى كه به نماز مشغول بود، در حال ركوع، انگشتر خود را به سائل بخشيد. در تكريم اين بخشش، اين آيه نازل شد.
ماجراى فوق را ده نفر از اصحاب پيامبر مانند: ابن عباس، عمّار ياسر، جابربن عبداللّه، ابوذر، انسبن مالك، بلال و ... نقل كردهاند و شيعه و سنّى در اين شأن نزول، توافق دارند. عمّار ياسر مىگويد: پس از انفاق انگشتر در نماز و نزول آيه بود كه رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: «#مَن_كنتُ مولاه_فعلىّ_مولاه.»
#پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در #غديرخم براى بيان مقام حضرت على عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود.
وخود #امام_على عليه السلام نيز براى حقّانيّت خويش، بارها اين آيه را مىخواند. ابوذر كه خود شاهد ماجرا بوده است، در مسجد الحرام براى مردم داستان فوق را نقل مىكرد.
كلمهى «ولى» در اين آيه، به معناى دوست و ياور نيست، چون دوستى و يارى مربوط به همه مسلمانان است، نه آنان كه در حال ركوع انفاق مىكنند.
#امام_صادق عليه السلام فرمودند: منظور از الَّذِينَ آمَنُوا ...، على عليه السلام و اولاد او عليهم السلام تا روز قيامت هستند. پس هركس از اولاد او به جايگاه امامت رسيد با اين ويژگى مثل اوست، آنان در حال ركوع صدقه مىدهند. مرحوم فيض كاشانى در كتاب نوادر، حديثى را نقل مىكند كه بر اساس آن ساير امامان معصوم نيز در حال نماز و ركوع به فقرا صدقه دادهاند كه اين عمل با جمع بودن كلمات «يُقِيمُونَ، يُؤْتُونَ، راكِعُونَ» سازگارتر است.
#امام_باقر عليه السلام فرمود: «خداوند پيامبرش را دستور داد كه #ولايت_على عليه السلام را مطرح كند و اين آيه را نازل كرد»
بهترين معرّفى آن است كه اوصاف وخصوصيّات كسى گفته شود ومخاطبان، خودشان مصداق آن را پيدا كنند. (آيه بدون نام بردن از امام على عليه السلام، اوصاف وافعال او را برشمرده است)
امام صادق عليه السلام فرمود: «على عليه السلام هزاران شاهد در غدير خم داشت، ولى نتوانست حقّ خود را بگيرد، در حالى كه اگر يك مسلمان دو شاهد داشته باشد، حقّ خود را مىگيرد!»
ولايت فقيه در راستاى ولايت امام معصوم است. در مقبولهى عمربن حنظله ازامام صادق عليه السلام مىخوانيم: «به آن كس كه حديث ما را روايت كند و در حلال وحرام ما نظر كند و احكام ما را بشناسد، بنگريد. پس به حكومت او راضى باشيد كه من او را بر شما حاكم قرار دادم. فانّى قد جعلته عليكم حاكماً ...
پیام ها
1- اسلام، هم دين ولايت است و هم دين برائت. هم جاذبه دارد و هم دافعه. آيات قبل، از پذيرش ولايت يهود و نصارا نهى كرد، اين آيه مىفرمايد: خدا و رسول و كسى را كه در ركوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهيد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ... إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...
2- از اينكه به جاى «اوليائكم»، «وليّكم» آمده، ممكن است استفاده شود كه روح ولايت پيامبر و على عليهما السلام، شعاع ولايت الهى است. «وَلِيُّكُمُ»
3- در قرآن معمولًا نماز وزكات در كنار هم مطرح شده است؛ ولى در اين آيه، هر دو به هم آميختهاند. (دادن #زكات در حال #نماز) «الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»
4- كسانى كه اهل نماز و زكات نيستند، حقّ ولايت بر مردم را ندارند. إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ... ( «إِنَّما»، نشانهى انحصار ولايت در افراد خاصّ است)
5- براى #توجّه_به_محرومان، نماز هم مانع نيست. «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (آرى، فقير نبايد از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.)
6- ولايت از آنِ كسانى است كه نسبت به اقامهى نماز و پرداخت زكات پايدار باشد. يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ ... ( «يُقِيمُونَ» و «يُؤْتُونَ» نشانه دوام است)
7- هرگونه ولايت، حكومت و سرپرستيى كه از طريق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ... (كلمه «إِنَّما» علامت حصر است)
8- توجّه به خلق #براى_خدا در حال نماز، با #اقامه_نماز منافات ندارد. «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»
9- كسى كه نسبت به فقرا بىتفاوت باشد، نبايد رهبر و ولىّ شما باشد. إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ... وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ
10- كارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمىكند. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»
11- در فرهنگ #قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زكات» گفته مىشود. «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ»
12- ولايتها در طول يكديگ
#مباهله به چه معنا است؟ و ماجرای مباهله حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران چگونه بود؟
✍️ پاسخ: مباهله از ریشه « بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، ولی مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.
🔹 درسالهای آغازین طلوع اسلام، نجران تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که از بت پرستی دست کشیده، به آیین مسیح گرویده بودند. رسول اکرم به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی، به منظور دعوت نجرانیان به اسلام نیز نامهای به اسقف آن شهر نوشت. نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر را به اسقف نجران دادند، که مضمون بخشی از پیام چنین است:
«به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب؛ از محمد فرستاده خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید...»
🔸 اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری، شورایی مرکب از شخصیتهای بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. این شورا با آگاهی از اینکه مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیدهاند روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم گرفت گروهی به عنوان هیئت نمایندگی نجران به مدینه بفرستد تا از نزدیک با محمد (صلی الله علیه وآله) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.
🔹 نجرانیان طی جلساتی که با #پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و در نهایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت کرد، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند. این اقدام مورد پذیرش واقع و به روز بعد موکول شد.
🔸 بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده میشد و گروهی بیشمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند. در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در حالی که کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت میکردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
🔹 مسیحیان که ازدور ناظر ورود رسول اکرم بودند، برخلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
🔸 پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟ گفته شد: که اینان محبوبترین مردم نزد رسول اکرم هستند. یکی #فاطمه دختر او و دیگری #علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، #حسن و #حسین میباشند. اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: بنگرید که #محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است! به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمیکرد. مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی مییابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوهها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید.
🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
@balagh_ir
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
🍃خوشا به حال کسی که با او دیدار کند... خوشا به حال کسی که به او معتقد باشد...
#امام رضا عليه السلام از اجداد بزرگوارشان نقل می کنند که #امام_حسين عليه السلام فرمودند: روزی به خدمت جدم حضرت #رسول_اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم رسيدم، اُبَيّ بن کعب نيز آنجا بود.
#پيامبراکرم صلي الله عليه وآله وسلم در پاسخ به سؤالات او، ضمن معرفی ائمه عليهم السلام، #حضرت_مهدي عجّل اللَّه تعالی فرجه را اينگونه معرفی فرمودند:
«خداوند - تبارک و تعالي - در صلب #امام_حسن_عسکری عليه السلام نطفه ای با برکت و پاک و پاکيزه قرار داده است... او امامی... هدايت گر و هدايت شده است، به عدل حکم می کند و به عدالت امر می کند...».
پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم درباره تعداد و اسامی اصحاب #حضرت_مهدی عليه السلام فرمودند:
«خداوند تبارک و تعالی از دورترين شهرها به تعداد اهل بدر - يعنی سيصد و سيزده نفر - براي او سپاه گرد می آورد، آن حضرت نوشته ای در دست دارد که لاک و مهر شده و در آن تعداد اسامی اصحاب ايشان و نيز نسب و شهرهای آنها، خلق و خوی، وضع ظاهری، چهره و قيافه و نيز کنيه آنها ثبت شده است...».
سپس #رسول_خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند:
يا أُبَيّ! طوبي لِمَن لَقِيَه،
خوشا به سعادت کسی که #مهدی عليه السلام را ملاقات کند.
طوبي لمَن أَحَبَّهُ،
خوشا به حال کسی که مهدی عليه السلام را دوست بدارد.
طوبي لمَن قالَ بِهِ،
خوشا به سعادت کسی که معتقد به امامت #مهدی عليه السلام باشد.
پس از آن بشاراتی را در رابطه با اصحاب #امام_زمان عليه السلام بيان فرمودند:
يُنجيهِمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ الهَلَکَةِ وَبِالإقرارِ بِاللَّهِ وبِرَسُولِهِ وَبِجَميعِ الأَئِمَّةِ.
خدای تبارک و تعالي آنان (محبّين و معتقدين به #مهدی عليه السلام) را بخاطر آن حضرت و به واسطه اعتقاد به #خدا و رسولش و ائمه اطهار از هلاکت نجات می دهد.
يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمُ الجَنَّةَ.
#خدا درهای بهشت را بر روی آنان می گشايد.
و در وصف پيروان و دوستان امام عصر عليه السلام اين گونه فرمودند:
مَثَلُهُمْ في الأَرْضِ کَمَثَلِ الْمِسْکِ الّذي يَسْطَعُ رِيحُهُ وَلا يَتَغَيَّرُ أَبداً.
مَثَل آنها در روی زمين، مَثل مُشک است که دائم از خود بوی خوش می پراکند ولی در آن تغيير ايجاد نمی شود.
وَمَثَلُهُم في السَّماءِ کَمَثَلِ الْقَمَرِ المُنيرِ الّذي لا يُطفي نورُهُ أَبَداً.
و مَثَل آنها در آسمان مانند ماه درخشانی است که نورش هرگز خاموش نمی شود.
عيون اخبار #الرضا عليه السلام، ج۱، باب۶، ح۲۹
@toubaefaf
نزدیکترین فرد به رسول الله.pdf
447.6K
💠 نزدیکترین فرد در روز #قیامت به #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
#امام_صادق علیه السلام از پدرش از پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله نقل کردند:
«نزدیکترین شما به من در قیامت، آن کسی
است که راستگوتر باشد،
آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت میکند،
به پیمانها و
عهدهایش پایبندتر باشد و خوش اخلاق تر باشد و مردمی تر باشد.»
امالی #شیخ_طوسی ره، مجلس هشتم، ص ۲۲۹
شرح حدیث توسط #رهبرمعظم_انقلاب
#هفته_وحدت
↪️ @fishemenbar
↩️ talabeyar.ir
@toubaefaf
💐وصف نبی در کلام وصی
اشاره ای به خطبه ۱۶۱ #نهج_البلاغه
اين خطبه، شامل سه بخش است:
بخش اوّل حضرت اميرمؤمنان #على عليه السلام به بعثت #پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و صفات والاى او و اهل بيت گرامى اش اشاره مى فرمايد و آثار دعوت آن حضرت را در اظهار حق و از بين بردن باطل يادآور مى شود و در مقام نتيجه گيرى، اسلام را تنها آيينى مى داند كه عدم پذيرش آن، موجب بدبختى دنيا وآخرت است.
در بخش دوّم، از توكّل بر خدا و درخواست هدايت از او سخن مى گويد،
و در بخش سوّم، طى بيان مشروحى مردم را به #تقوا و اطاعت #فرمان_الهى سفارش مى كند و از دنياپرستى بر حذر مى دارد و با تعبيراتى بسيار آموزنده و پرمعنا به عبرت گرفتن از تغييرات و دگرگونى هاى جهان سفارش مى فرمايد.
#نهج_البلاغه ، بصیرت، صفا، علم، حزم حلم انسان را ارتقا می بخشد.
«... و رأیکم علم و حلم و حزم... » فرازی از زیارت #جامعه_کبیره
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
🍃پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی #پیامبراکرم حضرت #محمدمصطفی صلی الله علیه واله وسلم
بيشک تأسي به سيره و سنت حضرت #رسول_الله صلی الله علیه وآله براساس آيهکريمه «و لکم في رسولالله اسوه حسنه» راه نجات همه جهانیان است.
فتأس بنبیک الأطهر... نهج البلاغه، خطبه، ۱۶۰
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
هدایت شده از طوبای عفاف
🍃 اخلاقمان را شبیه اخلاق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کنیم. «وإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» سوره قلم، آیه۴
💐سیره زیبای حضرت #رسول_الله (صلی الله علیه وآله وسلم) یگانه راه نجات بشریت است.
#پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
دائماً متفکر بود.
اکثر اوقات ساکت بود.
خلقش نرم بود.
کسی را تحقير نمیکرد.
دنيا و ناملايمات هرگز او را به خشم نمیآورد.
حقی پايمال میشد از شدت خشم کسی او را نمیشناخت تا اينکه حق را ياری کند.
بيشتر خندههای آن حضرت تبسم بود
میفرمود حاجت کسانی که به من دسترسی ندارند را ابلاغ کنيد.
با مردم انس میگرفت و آنان را از خود دور نمی کرد.
در همه امور اعتدال داشته و افراط و تفريط نمیکرد.
زبان خويش را از بيان سخنان غيرضروری کنترل میکرد.
در انجام وظيفه به هيچ وجه کوتاهی نمیکرد.
بافضيلتترين فرد نزد پيامبر خيرخواهترين آنان برای مردم بود.
در مجالس جايگاه خاص برای خود برنمیگزيد.
هنگامی که بر جمعی وارد می شد در جای خالی مینشست و به ياران خويش دستور می داد اين گونه عمل کنند.
هر کس برای رفع نياز رجوع می کرد نيازش را برآورده می کرد يا با کلام دلنشين آن حضرت قانع میشد.
رفتار پيامبر آنقدر نرم بود که مردم او را همچون پدری دلسوز و مهربان میدانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار يکسان بود.
مجلسش مجلس بردباری، حيا، صدق و امانت بود.
عيبجو نبود و از کسی هم تعريف زياد نمیکرد.
#پيامبرخدا صلی الله علیه وآله نفس خود را از سه چيز پرهيز میداد جدال، پرحرفی و سخنان غيرضروری.
هرگز کسی را سرزنش نمی کرد.
در پی لغزشهای مردم نبود.
سخن نمیگفت مگر در جایی که اميد ثواب در آن وجود داشت.
سخن کسی را قطع نمیکرد مگر اين که از حد متعارف تجاوز میکرد.
به آرامی و متانت گام برمیداشت
کلامش مختصر، جامع، آرام و شمرده بود و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود.
پيامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکيبا بود.
هر روز هفتاد بار استغفار می کرد.
لحظهای از عمر بابرکت خويش را بيهوده نمیگذرانيد.
ديرتر از همه مردم به خشم میآمد و زودتر از همه راضی میگشت.
با ثروتمندان و تهيدستان يکسان دست میداد و مصافحه میکرد و وقتی به کسی دست میداد بيش از او دست خويش را باز نمی کشيد.
با مردم شوخی میکرد تا مردم را خوشحال سازد.
#امام_صادق(علیه السلام) فرمودند:
من خوش ندارم کسی بميرد در حالی که هنوز برخی از آداب پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به جا نياورده است.
📚 برگرفته از #سنن_النبی، #علامه_طباطبایی ره
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
✅... اخلاق زیبا و زیباترین #اخلاق
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ🍃 ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ🍃 وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ🍃 وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» سوره قلم: ۴-۱
نون. به قلم و به آنچه مىنويسند سوگند. كه تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار ديوانه نيستى. و همانا براى تو پاداش بىپايان است. و حقّاً كه تو بر اخلاق بزرگى استوارى.
#اخلاق_در_اسلام
در ميان صفات و ويژگىهاى پيامبر، قرآن بر اخلاق آن حضرت تكيه كرده و آن را «خلق عظيم» خوانده است. به همين مناسبت، سخنان برخى از پيشوايان دينى در اين زمينه را از كتاب ميزان الحكمه، باب خلق نقل و ترجمه مىكنيم.
#حضرت_على عليه السلام فرمود: «رب عزيز اذله خلقه و ذليل اعزه خلقه» چه بسيارند عزيزانى كه به خاطر بداخلاقى ذليل مىشوند و ذليلانى كه به خاطر حُسن خلق عزيز مىشوند.
#امام_حسن عليه السلام فرمود: «حسن الخلق رأس كل بر» خوش اخلاقى سرآمد هر كار نيك است.
#پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انما تفسير حسن الخلق ان اصاب الدنيا يرضى و ان لم يصبه لم يسخط»
حسن خلق به اين است كه اگر كامياب شدى راضى باشى و اگر نشدى عصبانى نشوى.
حضرت #على عليه السلام فرمود: «ان العبد المسلم يبلغ بحسن خلقه درجة الصائم القائم» انسان در اثر حسن خلق به درجه نمازگزاران روزه دار مىرسد.
#امام_صادق عليه السلام فرمود: #مكارم_اخلاق ده چيز است: يقين، قناعت، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غيرت، شجاعت، جوانمردى.
#حضرت_على عليه السلام فرمود: «من مكارم الاخلاق، ان تصل من قطعك و تعطى من حرمك و تعفوا من ظلمك» از مكارم اخلاق آن است كه هر كس با تو قطع رابطه كرد، تو با او رابطه برقرار كنى و اگر تو را محروم كرد، تو به او عطا كنى و اگر به تو ظلم نمود، او را عفو نمايى.
#امام_صادق عليه السلام فرمود: «الخلق الحسن يميت الخطيئة كما تميت الشمس الخبيث» #اخلاق_نيكو سبب نابودى گناهان است همانگونه كه خورشيد خباثت ها را مىميراند.
همچنين فرمود: «حسن الخلق يثبت المودة» اخلاق نيكو علاقهها را محكم و استوار مىكند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «خصلتان لا يجتمعان فى المؤمن، البخل و سوء الخلق» در افراد باايمان بخل و بداخلاقى جمع نمىشود.
به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفته شد: فلان زن، اهل عبادت ولى بداخلاق است و همسايهاش را با زبان مىرنجاند. حضرت فرمود: «لا خير فيها هى من اهل النار» او اهل دوزخ است.
در روايات آمده است، هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سعدبن معاذ را دفن كرد. فرمود: به خاطر بداخلاقى او در منزل، فشار قبرى بر او وارد شد.
@toubaefaf
✅ مراد از «خُلُقٍ عَظِيمٍ» در قرآن حکیم، سوره قلم، آیه۴ چیست؟
كلمه خُلق به صفاتى گفته مىشود كه با سرشت و خوى انسان عجين شده باشد و به رفتارهاى موسمى و موقّت گفته نمىشود. تفسيرهاى مختلفى درباره «خُلُقٍ عَظِيمٍ» شدهاست، از جمله:
الف) عايشه گويد: اخلاق پيامبر، متضمّن 10 آيه اول سوره مؤمنون است و بالاتر از اين مدح، مدحى نيست.
ب) مراد، تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ است.
ج) مراد، صبر بر حق و تدبير امور بر اقتضاى عقل است.
د) برخى از كتب لغت، خلق را به معناى دين و آئين گرفتهاند، چنان كه در حديثى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم كه آن حضرت فرمود: مراد از خلق عظيم آئين اسلام است. (تفسير نورالثقلين)
ه) مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان كه خداوند او را به اين شيوه، مامور ساخته بود: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (سوره اعراف، 199)
و) مراد، مكارم اخلاق است. چنانكه از آن حضرت روايت شده كه فرمود: «انما بعثت لا تمم مكارم الاخلاق» و فرمود: «ادبنى ربى فاحسن تاديبى» (تفسير مجمع البيان)
پروردگارم مرا تربيت نمود و چه خوب تربيت نمود.
ز) عايشه درباره اخلاق پيامبر گفت: «كان خلقه القرآن» (سنن النبىّ، علامه طباطبايى، ص 56) اخلاق پيامبر، تجسم قرآن بود.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسيرالميزان (ج 6، ص 183)، حدود 27 صفحه در زمينه اخلاق و سنن و آداب زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله رواياتى را نقل كرده است، كه به برخى از آنها فهرست وار اشاره مىكنيم:
1. #پيامبراكرم صلى الله عليه و آله خود كفش خود را مىدوخت.
2. لباس خود را وصله مىزد.
3. گوسفند را خودش مىدوشيد.
4. با بردگان، هم غذا مىشد.
5. بر زمين مىنشست.
6. بر الاغ (مرکب ساده)سوار مىشد.
7. حيا مانعش نمىشد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند.
8. به توانگران و فقرا دست مىداد و دست خود را نمىكشيد تا طرف دست خود را بكشد.
9. به هركس مىرسيد، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مىكرد.
10. اگر چيزى تعارفش مىكردند، آنرا تحقير نمىكرد، اگرچه يك خرماى پوسيده بود.
11. كم خرج، كريم الطبع و خوش معاشرت بود.
12. بدون اينكه قهقهه كند، هميشه تبسّمى بر لب داشت.
13. بدون اينكه چهره درهم كشيده باشد، هميشه اندوهگين به نظر مىرسيد.
14. بدون اينكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.
15. بدون اينكه اسراف ورزد، سَخىّ بود.
16. بسيار دل نازك و مهربان بود.
17. هرگز دست طمع بسوى چيزى دراز نكرد.
18. هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مىديد، موى خود را شانه مىزد و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مىداد.
19. هيچ گاه در مقابل ديگران پاى خود را دراز نمىكرد.
20. همواره بين دو كار، دشوارتر آن را انتخاب مىكرد.
21. هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مىشد در صدد انتقام بر نمىآمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه به خاطر هتك حرمت خشم مىكرد.
22. هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نكرد.
23. هيچ وقت شخصى از او چيزى درخواست نكرد كه جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد.
24. نمازش در عين تماميّت، سبك و خطبهاش كوتاه بود.
25. مردم، آن حضرت را به بوى خوشى كه از او به مشام مىرسيد، مىشناختند.
26. وقتى در خانه مهمان داشت، اول كسى بود كه شروع به غذا مىكرد و آخرين كسى بود كه از غذا دست مىكشيد تا مهمانان راحت غذا بخورند.
27. بر سر سفره، هميشه از غذاى جلوى خود ميل مىكرد.
28. آب را با سه نفس مىآشاميد.
29. جز با دست راست چيزى نمىداد و نمىگرفت و غذا نمىخورد.
30. وقتى دعا مىكرد، سه بار دعا مىكرد و وقتى سخن مىگفت در كلام خود تكرار نداشت.
31. اگر اذن دخول به خانه مردم مىگرفت، سه بار تكرار مىكرد.
32. كلامش روشن بود به طورى كه هر شنوندهاى آنرا مىفهميد.
33. نگاه خود را بين افرادى كه در محضرش بودند تقسيم مىكرد.
34. هر گاه با مردم سخن مىگفت، در حرف زدن تبسم مىكرد.
تفسیر نور، استاد قرائتی، ج۱۰، ص۱۷۴
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
🍃براى حركت معنوى انسان امورى لازم است
«وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم و تو نه كتاب را مىدانستى چيست و نه ايمان را، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت كنيم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مىكنى.
راه خداوندى كه آنچه در آسمانها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مىگردد.
تدری: درى (بر وزن عقل): معرفت و دانستن. راغب گويد: معرفتى كه با نوعى از تدبير به دست آيد ما كُنْتَ تَدْرِي يعنى: نمىدانستى. (تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج۹، ص۵۰۹)
نکته ها
اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم، عسق، كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ» و با آيه وحى پايان مىپذيرد. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
مراد از «روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفتهاند و بعضى فرشتهاى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست، نظير «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها» (سوره قدر، آیه ۴) و گروهى قرآن دانستهاند كه به نظر اين معنا بهتر است.
روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است. همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مىشود، جامعهى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است و آن طور كه روح كهنه نمىشود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.
#امام_على عليه السلام در #نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲ مىفرمايد: «لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن كان فطيما اعظم ملائكته يسئلك به طريق المكارم و محاسن الاخلاق ليله و نهاره»
همانا خداوند از لحظه از شير گرفتن پيامبر، يكى از بزرگترين فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مكارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعليم دهد. بنابراين مراد از جمله «وَ لَا الْإِيمانُ» رها بودن و گمراه بودن و بىايمان بودن پيامبر، قبل از بعثت نيست، بلكه مراد آن است كه پيامبر از جزئيّات و محتويّات آئين خبر نداشت.
براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راهنما، «إِنَّكَ لَتَهْدِي» نور، «وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً» نقشه، «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» و هدف و مقصد. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
پیام ها
۱- وحى به #پيامبراكرم صلى الله عليه و آله استمرار وحى به انبياى پيشين است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
۲- سه نوع وحى كه در آيه قبل آمده بود براى پيامبر اسلام بوده است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
۳- پيامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ»
۴- حتّى پيامبران بدون هدايت الهى راهى از پيش نمىبرند. ما كُنْتَ تَدْرِي ...
۵- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نيستند سابقهى خود را اين گونه براى مردم مطرح كنند. ما كُنْتَ تَدْرِي ...
۶- گرچه هدايت به دست خداست «مَنْ نَشاءُ» لكن بستر هدايت، روح بندگى و دورى از تكبّر است. «عِبادِنا»
۷- كسى كه مىخواهد ديگران را هدايت كند بايد خود بر راه حقّ مسلط باشد. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (سوره یس، ۴-۳)، «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
۸- قرآن و رسول وسيله هدايتند. نُوراً نَهْدِي بِهِ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
۹- ملاك، لياقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
۱۰- تكامل حتّى براى انبيا نيز هست. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
۱۱- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه ديروز معلم امروز مىشود. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
۱۲- قرآن به تنهايى كافى نيست، با اينكه قرآن نور هدايت است نُوراً نَهْدِي بِهِ ...
لكن باز هم نياز به رسول است. «إِنَّكَ لَتَهْدِي»
۱۳- راه راست همان راه خداست. (مكاتب غير الهى از تعيين راه درست براى بشر عاجزند.) «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي»)
تفسیر نور، استادقرائتی، ج۸، ص۴۲۷
@toubaefaf