📌نتیجه حکومت و #تبلیغات_امویان
طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور:
يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت:
در انجمنى در #شام درباره #ابوبكر، #عمر، #على و #معاويه سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند.
يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت:
چقدر در باره #على و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم:
تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت:
مگر او پدر #فاطمه نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن #پيامبر و دختر #عايشه و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ #حنين با پيامبر كشته شد.
📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌نتیجه حکومت و #تبلیغات_امویان
طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور:
يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت:
در انجمنى در #شام درباره #ابوبكر، #عمر، #على و #معاويه سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند.
يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت:
چقدر در باره #على و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم:
تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت:
مگر او پدر #فاطمه نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن #پيامبر و دختر #عايشه و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ #حنين با پيامبر كشته شد.
📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌نتیجه حکومت و #تبلیغات_امویان
طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور:
يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت:
در انجمنى در #شام درباره #ابوبكر، #عمر، #على و #معاويه سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند.
يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت:
چقدر در باره #على و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم:
تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت:
مگر او پدر #فاطمه نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن #پيامبر و دختر #عايشه و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ #حنين با پيامبر كشته شد.
📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌فریبکاری ابوسفیان و ادعای حمایت از امیرالمؤمنین
#ابوسفیان، در آغاز #سقیفه از مخالفان #ابوبکر بود و در نقد انتخاب ابوبکر میگفت:
«چه شده است که حکومت به دست ذلیل ترین طایفه قریش(بَنی¬تَیم) افتاده است؟!»
وی، پیشنهاد بیعت با امیرمؤمنان #علی(ع) را داد و به آن حضرت گفت: «دست خود را بگشایید تا با شما بیعت کنم،» اما امام آن را نپذیرفت و فرمود:
«سوگند به خدا! تو از این پیشنهاد هدفی جز #فتنهانگیزی نداری و تو پیوسته در ستیز با اسلام و کانون شرّ بودی. ما نیازمند نصیحت تو نیستیم.»
بنابر گزارش شیخ مفید(م413ق):
ابوسفیان، چون از امیرمؤمنان علی(ع) نااُمید گشت، رهسپار مسجد نبوی(ع)شد و مشاهده کرد که بنی امیّه در آنجا جمع شده اند؛ لذا آنان را علیه ابوبکر تحریک کرد؛ لیکن آنان نیز به وی پاسخ رد دادند، اما چیزی نگذشت که ابوسفیان با دریافت #رشوه و حمایت های ولیدبن عُقْبَة از خلافت قریش، اظهار پشیمانی #انصار نسبت به بیعتی که با ابوبکر کرده بودند، موضع گرفت و از خلافت #قریش [ابوبکر] حمایت کرد.
📚صنعانی، المصنف، ج5، ص451؛
📚طبري، تاريخ الأمم و الملوك، ج3، ص209.
📚شیخ مفید، الارشاد ، ج1، ص190.
📚جوهری بصری، السقیفه و فدک، ص37؛
📚زبیربن بکّار، الاخبار الموفقیات، ص583.