eitaa logo
تاریخ تفکر تمدن
156 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
113 فایل
مطالب تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آدرس کانال : @ttt1400 تبلیغ و تبادل نداریم. ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr جیمیل : @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">mohammaddostmr@gmail.com کانال های دیگر ما: @sss1400 @ggg1400
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شبهه امام حسین علیه از یک . دلیل امام (ع) توسط یزید، دعوای آن دو در با زنی زیبا به نام است. در اين داستان، به زني به نام «اُرَيْنَبْ» همسر «عبدالله بن سلام» علاقمند شده و امام حسين(ع) مانع شهوت‌راني يزيد گرديد. لذا امام حسین(ع) ارینب را به درآورد تا با ازدواج نکرده و بعد طلاق داد تا به عبدالله بن سلام شوهر قبلی خود برسد. و این داستان، آغاز و دشمني يزيد با امام حسين(ع) و منشأ واقعه بوده است. 📚دینوری، الامامه والسياسه، ج۱، ص۱۶۷؛ 📌: ◀️تنها منبع این خبر، است. ◀️ابن قتیبه بدون هيچ اشاره‌اي به ناقل و راوي اين داستان حكايت را از شخص سومی نقل مي‌كند كه براي ما آن شخص شناخته شده نيست؛ پس داستان از نظر سندي داری مشکل است؛ ◀️در این داستان ساختگی، امام (ع) در زمان ساکن بوده است و حال آنکه امام حسین(ع) در این زمان ساکن بوده است. ◀️اشكال مهم ديگري كه در اين داستان وجود دارد، اين است كه امام حسين (ع) در يك مجلس اورینب را مي‌كند و حال آن كه بر اساس سه طلاق در يك مجلس جايز نمي‌باشد. و از احکام است. ◀️گذشته از بطلان قطعي روايت فوق، امام حسین(ع) بارها علت قیام خود را ظلم، فساد و بدعت در دین توسط یزید بیان کرده است. ◀️بنابراین، این داستان در نظر دارد تا حسین(ع) که افشای و مبارزه با حاکم و کسی که خدا را تغییر داده، فراموش گردد.
📌 معاویه؛ تربیت نیروی مطیع در وصيت به آمده: «به اهل شام توجه كن! اينان رازدار تو باشند. هرگاه تو سر برآوردند و تو را نگران ساختند، از اهل يارى بخواه و اگر دشمن را شكست دادند، باز آنان را به محل خود برگردان! زيرا اگر در بلاد ديگر اقامت كنند، اخلاق آنان تغيير می كند.» 📚ابن طباطبا معروف به ابن طقطقى‏، الفخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلامية، ص115.
📌 💠با مرگ و روی کار آمدن یزید، از امام حسین علیه السلام درخواست بیعت کرد. حاكم مدینه جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد. 📌 امام حسین(ع) با روی کار آمدن یزید خطاب به ولید، فرمودند: باید با اسلام خداحافظی کرد. 💠 بيرون رفتن امام حسین(ع) از مدینه در ۲۸ رجب سال ۶۰. 💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰. 💠 در در ماه شعبان، رمضان، شوال، ذى‌القعده و ذى‌الحجه تا روز هشتم سال ۶۰. 💠 رسيدن اولين به امام حسین(ع) در ۱۰ رمضان سال ۶۰. تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود. 💠 بيرون رفتن بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰. 💠 ورود مسلم به کوفه در ۵ شوال سال ۶۰. 💠 در ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠 خروج امام حسین(ع) از مکّه سه‌شنبه ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠رسيدن امام حسین(ع) به سرزمين در دوم محرم سال ۶۱. 💠 ورود به در سوم محرم سال ۶۱. 💠 سامان‌دهی از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین(ع) تا ششم سال۶۱. 📌عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم. 💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱. 💠 واقعه و شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱. 💠 از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱. 💠 شهدای کربلا و بدن امام حسین(ع) در روز بعد از . 📚ر.ک: مقتل جامع سیدالشهدا. محمدجواد یاوری سرتختی
📌نتیجه حکومت و طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور: يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت: در انجمنى در درباره ، ، و سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند. يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت: چقدر در باره و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم: تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت: مگر او پدر نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن و دختر و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ با پيامبر كشته شد. 📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌سندی اعترافی بر حقانیت اهل بیت ذكوان، غلام گويد: «معاويه گفت: مبادا بفهمم كه احدى اين دو كودك(امام و امام علیهم السلام) را فرزندان رسول خدا(ص) مى‏نامد، بگوييد: فرزندان (ع) مدتى پس از آن، معاويه من را امر كرد كه فرزندانش را به ترتيب شرافت بنويسم. پس فرزندان وى و فرزندان پسرانش را نوشتم و فرزندان دخترانش را رها كردم. نوشته را برايش آوردم، نگاهى به آن انداخت و گفت: واى بر تو! بزرگان فرزندانم را فراموش كرده‏اى؟ گفتم: كى؟ گفت: آيا فرزندان فلان دخترم فرزندانم نيستند؟ آيا فرزندان فلان دخترم فرزندانم به شمار نمى‏روند؟ گفتم: خدايا آيا فرزندان دخترانت فرزندان تو هستند، اما فرزندان (س) فرزند رسول خدا(ص) نيستند؟! گفت: تو را چه شده؟ خدا تو را بكشد! احدى اين سخن را از تو نشنود.» 📚على بن عيسی اربلّی، کشف الغمه في معرفة الأئمه،ج1، ص550.
📌 بنی امیه در وصيت به آمده: «به اهل شام توجه كن! اينان رازدار تو باشند. هرگاه تو سر برآوردند و تو را نگران ساختند، از اهل يارى بخواه و اگر دشمن را شكست دادند، باز آنان را به محل خود برگردان! زيرا اگر در بلاد ديگر اقامت كنند، اخلاق آنان تغيير می كند.» 📚ابن طباطبا معروف به ابن طقطقى‏، الفخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلامية، ص115.
📌خباثت های معاویه در غارتگری معاویه، به نمایندگان خود دستور میداد: «اگر دو نفر گواهی دهند که کسی از علی(ع) و خاندان او است، اسم او را از دفتر دولتی و او را قطع کنند. خانه اش را خراب کرده و بلایی بر سر او بیاورند که برای دیگران درس عبرت باشد.» (1) به اعتراف ، هدف از هایی که در حکومت امیرمؤمنان (ع) انجام می داد، فرار مردم از حکومت علی(ع) بود؛ چنانکه به سُفیان بن عَوف غامدی که از فرماندهان نظامی در به شهر هیت و شهر انبار بود، می گفت: «به خداوند سوگند بعد از اندك زمانى مردم از على(ع) فرار می كنند و به طرف ما می آيند.»(2) 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص44. 📚 ابراهيم بن محمد ثقفى، الغارات، ج2، ص465.
📌فریب حلوای روزی ، زعفرانی برای دُؤلی فرستاد. ابوالاسود حلوا را کنار گذاشته بود، اما دختر وی نادانسته انگشتی از آن را خورده بود. ابوالاسود به دخترش اعتراض کرد که چرا حلوای معاویه را خورده است؛ زیرا معاویه قصد دارد دل ما را از سیاه کند تا امیرمؤمنان (ع) از آن گرفته شود. دختربچه گفت: پدر جان، هنوز حلوا جذب بدن من نشده است. پاهایم را بگیر و من را وارونه کن تا آن را بالا بیاورم. ابولاسود چنین کرد و در قابل شعری گفت: «ای پسر هند! ایا با حلوای زعفرانی، میخواهی و خود را به تو بفروشیم؟ پناه بر خدا! چگونه این کار عملی خواهد شد، در حالیکه سرور ما امیرمؤمنان علی(ع) است.» 📚عباس قمی، الكنى والألقاب، ج1، ص10. 📚منتجب الدين بن بابويه، الاربعون حدیثا، ص81.
📌شیعه، برای میدان های سخت آماده است. امام (ع) دربارۀ اهل‌بيت(ع) و فرمود: ◀️«هميشه ما مى‌شديم و مورد و ستم قرار مى‌گرفتيم. ◀️ما را دور مى‌كنند، حقير مى‌سازند، محروم مى‌كنند و مى‌كشند. ◀️ما هميشه در معرض خوف و ترس بوده و بر خون خود و دوستانمان نداشتيم. ◀️- در زمان - شيعيان ما را در شهرها كشتند، و را تنها به گمان تشیع، قطع می كردند، نام هركس در زمرۀ محبّان يا اصحاب ما برده مى‌شد، زندانى مى‌شد، مالش را غارت مى‌كردند، يا خانه‌اش را ويران مى‌ساختند. ◀️اين بلا، همچنان در تزايد و شدّت بود، تا زمان عبيدالله بن زياد؛ پس از آن نیز حَجّاج بن یوسف(م94ق) روی کار آمد. ، شيعيان بسيارى را كشت و ايشان را به ظنّ‌ و گمان بازداشت نمود. كار شيعيان در آن جامعۀ بلازده به جايى رسيده بود كه اگر مردى را يا معرّفى مى‌كردند، نزد حَجّاج محبوب‌تر از آن بود كه او را (ع) معرفى كنند.» 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۴. 📚ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج6، ص89.
نامه_ای به پسرصخر.pdf
294.9K
✳️ نامه‌ای به پسر صخر | سرنخی برای جوانان جویای حقیقت در رابطه با شخصیت‌شناسی معاویه 🔻 اخیرا مشاهده می‌شود که شخصیتی چون که در تمام دوران نهضت صلی‌الله‌علیه‌وآله در مکه و مدینه به همراه پدرش ابوسفیان، سایر افراد بنی امیه و سران شرک، در صف اول پیکار با مسلمانان قرار داشته و آنچه در توان داشت برای نابودی اسلام به کار گرفت، و عاقبت با مشاهده‌ی قدرت‌یافتن اسلام چاره‌ای جز تسلیم‌شدن ندید، از سوی تفرقه‌افکنان مورد تمجید و ستایش واقع شده و کتاب‌هایی در مناقب وی در تیراژ زیاد در کشورمان توزیع می‌شود. ⚠️ اگر چه شرح جنایات و دشمنی‌های او و افراد قبیله‌اش با اسلام حتی پس از غصب حکومت، مجالی به قدر ده‌ها جلد کتاب می‌طلبد، و البته کتاب‌های زیادی هم در این زمینه نگاشته شده، اما برای جوانانی که با تاریخ اسلام آشنایی چندانی ندارند، یک نمونه‌ی تاریخی می‌تواند در معرفی چهره‌ی او کافی باشد. بدین منظور ترجمه‌ی یک مکاتبه میان محمدبن‌ابوبکر، فرزند خلیفه‌ی اول با این شخصیت دو رو ارائه می‌شود تا سرنخی باشد برای جوانان جویای حقیقت. 👤
📌منع خلفاء از گسترش نام و یاد پیامبر 🔰 بنابر گزارش ابن حجر (م852ق): « در نامه ای دستور داد تا کسی نام (ص) را بر فرزندان خود نگذارند.» در گزارش دیگری نیز از عینی(م855ق): «عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس را به نام پیامبر اکرم(ص) نامگذاری نکنید و به جماعتی از اهل نیز دستور داد نام پسران خود را از محمد(ص) تغییر دهند تا جایی که اصحاب از او خواستند تا به آنان اجازه دهد و او آنان را ترک کرد.» 📚ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح بخاری، ج10، ص472. 📚عینی، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج15، ص39. 🔰 معاویه می گفت: قصد دارم نام پیامبر را از اذان حذف کنم، اما خودش حذف شد. 📚مسعودی، مروج الذهب. ماندگاری نام و مرام (ص) به ما از او است و تا امت او زنده است، این شمع فروزان هیچ گاه خاموش نمی شود. ، و هزاران دشمن دیگر نتوانستند نام پیامبر(ص) را خاموش کنند.
🔰 را وقتی شهید کردند ، هلهله و شادی کردند و روباه صفتان اموی 💠 اما وقتی یاد حدیث معروف پیامبر (ص) افتادند که فرموده بود را گروهی باغی و متجاوز شهید می کنند ، رفتار خود را عوض کردند و گفتند قاتل عمار ، خود بوده که او را به میدان آورد !!!!! 👈 امروز همین رفتار را در های امروزی و های مکار می بینیم ، اول از کشتن نیروهای حافظ امنیت خوشحالی می کنند ، بعد که دیدند بچه بی گناه در بین آنان است ، گفتند کار است !!!
📌واکنش امیرمؤمنان علی(ع) در برخورد با تحریک کنندگان اغتشاش و آشوب حَنظَلةبن رَبیع، که جزو لشکریان امیرمؤمنان (ع) در جنگ بود، هنگام حرکت سپاه اسلام به سوی جنگ با ، روحیه مردم را می کرد و حتی حضرت را از جنگ با معاویه برحذر میداشت. امام در مرحله اول به او فرمود: «آیا بر ضد ما هستی یا با ما؟ او اظهار داشت: نه بر ضد شما و نه با شما هستم. امام باتوجه به زمان خاص و موقعیتی که برای حرکت به سوی معاویه تشخیص داده بود، را به رُها(شهری بین موصل و شام) کرد، ولی وی از اجرای حکم تخلف کرد و شبانه از گریخت و به معاویه پیوست. امیرمؤمنان علی(ع) نیز با قاطعیت دستور داد که او را در کوفه خراب کنند، تا درس عبرتی برای دیگران باشد. 📚منقری، وقعة صفین، ص97.
📌شیعه، برای میدان های سخت آماده است. امام (ع) دربارۀ اهل‌بيت(ع) و فرمود: ◀️«هميشه ما مى‌شديم و مورد و ستم قرار مى‌گرفتيم. ◀️ما را دور مى‌كنند، حقير مى‌سازند، محروم مى‌كنند و مى‌كشند. ◀️ما هميشه در معرض خوف و ترس بوده و بر خون خود و دوستانمان نداشتيم. ◀️- در زمان - شيعيان ما را در شهرها كشتند، و را تنها به گمان تشیع، قطع می كردند، نام هركس در زمرۀ محبّان يا اصحاب ما برده مى‌شد، زندانى مى‌شد، مالش را غارت مى‌كردند، يا خانه‌اش را ويران مى‌ساختند. ◀️اين بلا، همچنان در تزايد و شدّت بود، تا زمان عبيدالله بن زياد؛ پس از آن نیز حَجّاج بن یوسف(م94ق) روی کار آمد. ، شيعيان بسيارى را كشت و ايشان را به ظنّ‌ و گمان بازداشت نمود. كار شيعيان در آن جامعۀ بلازده به جايى رسيده بود كه اگر مردى را يا معرّفى مى‌كردند، نزد حَجّاج محبوب‌تر از آن بود كه او را (ع) معرفى كنند.» 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۴. 📚ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج6، ص89.
📌نتیجه حکومت و طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور: يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت: در انجمنى در درباره ، ، و سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند. يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت: چقدر در باره و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم: تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت: مگر او پدر نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن و دختر و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ با پيامبر كشته شد. 📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌خباثت های معاویه در غارتگری معاویه، به نمایندگان خود دستور میداد: «اگر دو نفر گواهی دهند که کسی از علی(ع) و خاندان او است، اسم او را از دفتر دولتی و او را قطع کنند. خانه اش را خراب کرده و بلایی بر سر او بیاورند که برای دیگران درس عبرت باشد.» (1) به اعتراف ، هدف از هایی که در حکومت امیرمؤمنان (ع) انجام می داد، فرار مردم از حکومت علی(ع) بود؛ چنانکه به سُفیان بن عَوف غامدی که از فرماندهان نظامی در به شهر هیت و شهر انبار بود، می گفت: «به خداوند سوگند بعد از اندك زمانى مردم از على(ع) فرار می كنند و به طرف ما می آيند.»(2) 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص44. 📚 ابراهيم بن محمد ثقفى، الغارات، ج2، ص465.
📌فریب حلوای روزی ، زعفرانی برای دُؤلی فرستاد. ابوالاسود حلوا را کنار گذاشته بود، اما دختر وی نادانسته انگشتی از آن را خورده بود. ابوالاسود به دخترش اعتراض کرد که چرا حلوای معاویه را خورده است؛ زیرا معاویه قصد دارد دل ما را از سیاه کند تا امیرمؤمنان (ع) از آن گرفته شود. دختربچه گفت: پدر جان، هنوز حلوا جذب بدن من نشده است. پاهایم را بگیر و من را وارونه کن تا آن را بالا بیاورم. ابولاسود چنین کرد و در قابل شعری گفت: «ای پسر هند! ایا با حلوای زعفرانی، میخواهی و خود را به تو بفروشیم؟ پناه بر خدا! چگونه این کار عملی خواهد شد، در حالیکه سرور ما امیرمؤمنان علی(ع) است.» 📚عباس قمی، الكنى والألقاب، ج1، ص10. 📚منتجب الدين بن بابويه، الاربعون حدیثا، ص81.
📌نتیجه حکومت و طبق گزارش مسعودی از مورخان مشهور: يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت: در انجمنى در درباره ، ، و سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مردم مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند. يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت: چقدر در باره و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم: تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت: مگر او پدر نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن و دختر و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ با پيامبر كشته شد. 📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
📌خباثت های معاویه در غارتگری معاویه، به نمایندگان خود دستور میداد: «اگر دو نفر گواهی دهند که کسی از علی(ع) و خاندان او است، اسم او را از دفتر دولتی و او را قطع کنند. خانه اش را خراب کرده و بلایی بر سر او بیاورند که برای دیگران درس عبرت باشد.» (1) به اعتراف ، هدف از هایی که در حکومت امیرمؤمنان (ع) انجام می داد، فرار مردم از حکومت علی(ع) بود؛ چنانکه به سُفیان بن عَوف غامدی که از فرماندهان نظامی در به شهر هیت و شهر انبار بود، می گفت: «به خداوند سوگند بعد از اندك زمانى مردم از على(ع) فرار می كنند و به طرف ما می آيند.»(2) 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص44. 📚 ابراهيم بن محمد ثقفى، الغارات، ج2، ص465.
📌برخورد امام حسن(ع) با سست مذهبان کوفه امام مجتبی(ع) در جریان سنت زدایی خطاب به و مردم فرمود: اگر مردم سخن خدا و رسولش را به گوش مى‌گرفتند، آسمانْ خويش را به آنان مى‌بخشيد و زمين را به ايشان عطا مى‌كرد و هيچ دو شمشيرى در اين امّت [به نزاع] ردّ و بدل نمى‌شد و تا روز ، مردم از سرسبزى و طراوت زمين بهره مى‌بردند. 📚شیخ طوسی، الأمالی، ص٥٦٦.
📌از «نيرنگ يهوديان» تا «نقد سند تاریخی» در سال 447 هجری عده‌ای از ، نامه‌ای به وقت نشان دادند، با این ادعا که به خط (ع) است و در آن ، پیامبر، جزیه را از اهل خیبر ساقط کرده است. برخی هم در ذیل نامه به آن شهادت داده بودند. وزیر خلیفه، نامه را به ابوبکر عرضه کرد که مورخ بود. او چون در نامه تأمل کرد، گفت: «نامه جعلی است». گفتند: «از کجا دانستی»؟ گفت: «شهادت در آن هست و معاویه چند سال پس از اسلام آورد. نیز شهادت در آن آمده است و او دو سال پیش از واقعهٔ مرده بود». 📚ابن جوزي، المنتظم، ج‏16، ص129؛ 📚ذهبي، تذکرة الحفاظ، ج3، ص1141. حامد منتظری مقدم
سفیانی و مدعیان تاریخی مجله مشکوة بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی شماره 91 شهریور 1385 بخشی از این مقاله به بررسی نظریه جعل روایات سفیانی به وسیله خالد بن یزید بن معاویه می‌پردازد. خالد آخرین بازمانده سفیانیان بود که آرزوی بازگرداندن خلافت این خاندان را داشت، اما مروان او را کنار زد و شاخه مروانی حکومت را تأسیس کرد. 📃 در صفحه 110 مقاله می‌خوانیم: فلوتن می‌گوید: بعید نیست خالد پیش‌گویی مربوط به سفیانی را ساخته باشد تا توازن در آل‌امیه را حفظ کند و از تکبر و غرور حاکمان مروانی بکاهد چنانکه یکی از خاندان و از فرزندان همین خالد در آخر خلافت بنی‌امیه ظهور کرد و ادعا کرد منتظَر است و بسیاری با او همراه شدند. پس از او هم مکرر به تلاش‌های ناکام بنی‌سفیان در برخورد می‌کنیم. 📅 گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که بخشی از این نظریه با واقعیت همراه است و پس از کناره‌گیری دوم از خلافت و مرگ او، انتظار می‌رفت برادرش خالد عهده‌دار حکومت شود. ↩️ او و خاندان اموی‌اش مخفیانه در صدد برگرداندن شاخه سفیانی از بنی‌امیه بودند... 👈 این مقاله را در پیوند شماره 49 مستبین مطالعه کنید.