eitaa logo
«وحــــیــد♥رهـــــبــانـــی»
176 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
68 فایل
فعال ترین چنل وحیــدرهبانی در ایتا «•گاندو•» ❤ تاریخ چنلمون ۱۴۰۰/۵/۴ لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16510995265877 . ایدی مدیر @Mohammad_1_9
مشاهده در ایتا
دانلود
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ࢪفیق داࢪ و نداࢪمے...🙂❤️!" میڪس محسولے😄🌿- . . . 📓 🍃 🔘 ⌚️⇦ ❤️🌹
↯ زندگے بہ شھادٺ...🙂💔 . . . 📓 🍃 🔘 ⌚️⇦ ❤️🌹
ڪہ خاڪ مادࢪے ٺویۍ!🙂♥️ . . . 📓 🍃 🔘 ⌚️⇦ ❤️🌹
4.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴿نگیݩ قلبمے✨ واسھ دلم مࢪحمۍ💕🦋• . . . 📓 🍃 🔘 ⌚️⇦ ❤️🌹
؏ــــشق یعنے...😄❤️ . . . 📓 🍃 🔘 ⌚️⇦ ❤️🌹
🖤💛🖤💛🖤💛🖤 💛🖤💛🖤💛🖤 🖤💛🖤💛🖤 💛🖤💛🖤 🖤💛🖤 🖤 🖤💛🖤💛🖤💛🖤 بچه ها پشت میز رفتن و شروع به کار کردن........ سوژه اول " ایمان علیپور " بود . محمد به رسول سپرده بود حسابی حواسش باشه . رسول با اینکه روز اول کارش بود ولی خیلی ماهر بود . به به رسول جان میبینم مشغول کاریو دیگه مارو فراموش کردی ولی جدی خیلی دلم برات تنگ شده بود . قربون دلت داوود جان بالاخره ماهم درگیر بودیم دیگه چخبر از تو چه میکنی؟؟ هیچی صبح تا شب کار میکنم. بچه ها اومدن سمت میز رسول رها هم اومد. خب آقا داوود بغل تو اتاق قضیش چیه؟؟؟؟؟ نمیخوای دوستاتو به ما معرفی کنی؟؟😊 بله حتما آقا رسول رفیق فاب من ایشون هم خواهرشون که من تا حالا ندیدم. ☺️ رها سر شو انداخت پایین انگار اون هم از داوود خوشش اومده. 😍 به به چه عالی خوش اومدین آقا رسول و خانم سپهری من سعیدم اینم فرشید این آقا سعید یعنی چی بله منم از آشنایی با شما خوشحالم. به به چه همکارای با حالی حالا هم برین وقت دنیارو نگیرین. 😁 همه خندیدن.😄😁😂 رسول جان بعد کارت باید بنویسی از سوژت و به آقا محمد بدی. آقا داوود من خودم خوب میدونم بفرمایید سر میزتون برو پسر جان چشم استاد ما رفتیم .😁 داوود رفت سرکارش و رها اومد سراغ رسول . میگم داداش تو آقا داوود رو میشناسی ؟؟☺️ آره رفیقمه چطور مگه؟؟؟🤨 هیچی دیدم خیلی باهاش صمیمی گفتم شاید بشناسیش که میشناسی خب من برم سرکارم. آره برو...
🖤💛🖤💛🖤 💛🖤💛🖤 🖤💛🖤 💛🖤 🖤 رها رفت پشت میز و مشغول کار شد. داوود یواشکی نگاهش می‌کرد. که فرشی پا شد رفت سمتش داوود چیزی شده بیا گزارشی که خواستی ها....نه......نه چیزی نشده مرسی رسول هم گزارش رو نوشته بود الانم میخواست ببره اتاق محمد آقا اجازه هست؟گزارش نوشتم آره بیا تو رسول آقا مثل اینکه سوژه دوم هم پیدا کردم یه خانم بریم پایین بیشتر بهتون توضیح میدم . آقا محمد و رسول رفتن پایین سمت میز رسول، رسول نشست. خب آقا......این خانم یکتا فهیمی سوژه جدیدمونه آقا این خانم دلال اطلاعات تو کارش هم خیلی ماهره ۵ سال هم انگلیس اقامت و تحصیل داشته و الان ۳ ماهه به ایران برگشته عالیه رسول خب باید واسه اینا ت. میم بزاریم سعید رو بفرست واسه سوژه اول ( ایمان علیپور ) سپهر رو هم واسه این خانم میگم آقا...سپهر کیه ؟؟؟ خواهرت خانم سپهری آها بله چشم بچه ها رفتن سراغ سوژه هاشون سوژه دوم ( یکتا فهیمی ) با یه خانم و آقا وارد خونه شد رها هم سريع عکس گرفت و واسه رسول فرستاد و بهش زنگ زد 📱📸 الو رسول .... برات عکس هارو فرستادم مثل اینکه سوژه جدید داریم . باشه حواست و جمع کن نباید جلب توجه کنی رسول سریع عکسارو بررسی کن چشم اقا .... 💛🖤💛🖤💛🖤 اینم پارت سوم انتقاد، نظر، پیشنها، اعتراض، بفرمایید ناشناس😂https://harfeto.timefriend.net/16437308591827
سلام سلام یه کانال جدید پیدا کردم که یه رمان درجه یک داره باورتون نمیشه توی این رومان داوود و رسول برادر هستن و محمد هم دامادشونه ________😁___________ زنگ زدم گفتم رسول و داوود بیان بالا ( رسول &محمد$) $الو..... رسول &جانم آقا محمد $بیا بالا کارت دارم &چشم آقا الان میام $راستی رسول داوود رو هم بیار &چشم آقا تلفون رو قطع کردم یک دقیقه بیشتر طول نکشید که داوود و رسول اومدن در زدن تق تق $بفرمایید &اجازه هست $بله بفرمایید بشینین رسول_داوود من باید یه مطلبی رو بهتون فقط باید قول بدین اصبانی نشین بفرمایید آقا یه نگاهی کردم به رسول با تعجب گفتم معلوم نیست آقا محمد چی می خواد بگه که می‌ترسه ما عصبانی بشیم نویسنده(رسول و داوود یه لبخند زدن و ادامه دادن) راستشو بخواین من می خوام بیام بیام خاستگاری عطیه خانم رسول و داوود............ https://eitaa.com/joinchat/4072538290Ca9f6059025 زودتر بیاین که از دست ندی
سلام سلام یه کانال جدید پیدا کردم که یه رمان درجه یک داره باورتون نمیشه توی این رومان داوود و رسول برادر هستن و محمد هم دامادشونه ________😁___________ زنگ زدم گفتم رسول و داوود بیان بالا ( رسول &محمد$) $الو..... رسول &جانم آقا محمد $بیا بالا کارت دارم &چشم آقا الان میام $راستی رسول داوود رو هم بیار &چشم آقا تلفون رو قطع کردم یک دقیقه بیشتر طول نکشید که داوود و رسول اومدن در زدن تق تق $بفرمایید &اجازه هست $بله بفرمایید بشینین رسول_داوود من باید یه مطلبی رو بهتون فقط باید قول بدین اصبانی نشین بفرمایید آقا یه نگاهی کردم به رسول با تعجب گفتم معلوم نیست آقا محمد چی می خواد بگه که می‌ترسه ما عصبانی بشیم نویسنده(رسول و داوود یه لبخند زدن و ادامه دادن) راستشو بخواین من می خوام بیام بیام خاستگاری عطیه خانم رسول و داوود............ https://eitaa.com/joinchat/4072538290Ca9f6059025 زودتر بیاین که از دست ندی