🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#بخش_سی_و_پنجم
#ملاقات با امام #زمان عجل الله تعالی فرجه شریف 🌺🌸🌸
علامه مجلسی (ره) از قول پدرش نقل میکند که میگفت:
در زمان ما شخص صالح و مؤمنی به نام امیر اسحق استر آبادی (ره) بود که چهل بار پیاده به مکه رفته بود، و بین مردم مشهور شده بود که او طی الارض دارد - یعنی چندین فرسخ را در یک لحظه طی میکرده - در یکی از سالها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به دیدارش رفتم. پس از احوالپرسی از وی پرسیدم:
- آیا شما طی الارض دارید؟ در بین ما چنین شهرت یافته است؟
در جواب گفت:
در یکی از سالها با کاروان حج به زیارت خانه خدا میرفتم به محلی رسیدیم، که آنجا با مکه هفت یا نه منزل (بیش از پنجاه فرسخ) راه بود. من به علتی از کاروان عقب مانده و کم کم به طور کلی از آن جدا شدم. و جاده اصلی را گم کرده حیران و سرگردان بودم.
تشنگی چنان بر من غالب شد که از زندگی مأیوس گشتم. چند بار فریاد زدم:
- یا اباصالح! یا اباصالح! (امام زمان)! ما را به جاده هدایت فرما!
ناگاه شبحی از دور دیدم و به فکر فرو رفتم! پس از مدت کوتاهی آن شبح در کنارم حاضر شد. دیدم جوانی گندم گون و زیبا است که لباس تمیزی به تن کرده و سیمای بزرگان را دارد. بر شتری سوار بود و ظرف آبی همراه خود داشت. به او سلام کردم، جواب سلام مرا داد و پرسید:
- تشنه هستی؟
- آری!
ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشیدم. سپس گفت:
- میخواهی به کاروان برسی؟
مرا بر پشت سر خود سوار شتر کرد و به جانب مکه حرکت کردیم. عادت من این بود که هر روز دعای حرز یمانی را میخواندم. مشغول خواندن آن دعا شدم. در بعضی از جملهها آن شخص ایراد میگرفت و میگفت:
چنین بخوان!
چیزی نگذشت که از من پرسید:
- اینجا را میشناسی؟
نگاه کردم، دیدم در مکه هستم.
امر کردند:
- پیاده شو!
وقتی پیاده شدم، او بازگشت و از نظرم ناپدید شد. در این
وقت فهمیدم که او حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه شریف) بوده است.
از فراق او و از اینکه او را نشناختم متأسف شدم. بعد از گذشت هفت روز، کاروان ما به مکه رسید.
افراد کاروان، چون از زنده ماندن من مأیوس شده بودند، یکباره مرا در مکه دیدند و از این رو، بین مردم مشهور شدم که من (طی الارض) دارم.
علامه مجلسی (ره) در پایان اظهار میکند که پدرم گفت:
دعای حرز یمانی را نزد وی خواندم و آن را تصحیح کردم، شکر خدا که او به من اجازه نقل و تصحیح آن را داد. [۱]
----------
[۱]:📚 بحار، ج۵۲، ص۱۷۵
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_سی_و_پنجم
#حديث #طاير و #سندهاى آن 🔹🌸
(۱) ۱۸۹- در سال ۴۳۴ خبر داد بما (باين ترتيب كه من بر او قرائت كردم و او اقرار نمود) ابو حسن احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار فقيه شافعى (خدا رحمت كند) باو گفتم: خبر داد، بشما ابو محمد عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى ملقب بابن سقا حافظ واسطى (خدا رحمت كند) گفت: نقل كرد بما ابو حسن على فرزند محمد فرزند صدقه جوهرى واسطى (خدا رحمت كند) در سال ۳۰۳ كه حديث كرد بما محمد فرزند زكريا فرزند دويد عبدى كه نقل كرد بما حميد طويل از انس بن مالك كه گفت: بر پيامبر (ص)
مرغ بريانى هديه شده بود گفت:
خدايا محبوبترين خلق پيش خود و پيامبرت را نزد من بفرست تا با من از اين مرغ بريان بخورد گفت على آمد و گفت: اى انس برايم از پيامبر (ص) اذن بطلب، گفت: گفتم: پيامبر
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۵۵
از تو روگردان است، على برگشت؛ ديرى نكشيد مگر اندكى تا برگشت و فرمود:
اى انس برايم از پيامبر خدا (ص) اجازه بگير، گفتم: پيامبر از تو اعراض كرده است، برگشت ديرى نكشيد تا اينكه بار سوم برگشت، و فرمود: اى انس از پيامبر برايم اذن بگير، تصميم گرفتم مانند گفته اول و دوم بگويم و رد كنم، پيامبر (ص) از داخل حجره سخن على را شنيد، و فرمود: اى ابو الحسن بيا چه شما را بتأخير انداخته است؟ گفت: اى پيامبر خدا اين بار سوم است كه آمدهام در همه اينها انس مرا برميگرداند و ميگفت: پيامبر (ص) از تو اعراض نموده است، پيامبر (ص) فرمود:
اى انس چه چيز ترا بر اين كار واداشته است؟ گفتم: اى پيامبر خدا دعاى ترا شنيدم دوست داشتم كه اين مردى از خويشاوندانم باشد، پيامبر (ص) فرمود: اى انس همه مردم خويشان خود را دوست ميدارند.
(۱) ۱۹۰- در سال ۴۴۹ خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان سمسار باين ترتيب كه من بر او قرائت كردم، باو گفتم: بشما نقل كرده قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى حافظ واسطى، و خبر داد بما قاضى ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند طيب فقيه غرافى واسطى باين ترتيب كه من بر او خواندم و او
قرار نمود، باو گفتم:
بشما خبر داد ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى واسطى و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى در سال ۴۵۴ كه نقل كرد بما ابو حسن على فرزند حسن جاذرى طحان گفتند: نقل كرد بما محمد فرزند عثمان فرزند سمعان معدل حافظ واسطى كه حديث كرد بما ابو حسن اسلم فرزند سهل فرزند اسلم رزاز معروف به بحشل واسطى كه نقل نمود بما وهب فرزند بقيه ابو محمد واسطى كه نقل كرد بما اسحاق فرزند يوسف ازرق واسطى از عبد الملك فرزند ابو سليمان از انس بن مالك كه گفت: به حضور محمد فرزند حجاج وارد شدم،
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۵۶
گفت: اى ابو حمزه از پيامبر خدا (ص) حديثى براى ما بگو كه ميان تو و او كسى واسطه نباشد، گفتم: گفتگو كنيد زيرا گفتگو كردن داراى اقسامى است كه بعضى از آن بعضى را در مى آورد، انس حديثى را از على بن ابى طالب ذكر كرد، محمد فرزند حجاج گفت: آيا از ابو تراب بر ما حديث ميگوئى؟ ابو تراب را ترك بنما؛ پس انس خشمگين شده و گفت: آيا بر على اين سخن را ميگوئى؟ آگاه باش قسم بخدا چون اين سخن را گفتى بتحقيق حديثى از پيامبر خدا (ص) در باره على نقل كنم كه ميان من و او كسى واسطه نيست: (۱) برسول خدا (ص) مرغهائى هديه آورده شده بود از آن خورد و چيزى از آن با مقدارى نان زياد ماند، وقتى كه صبح شد او را بحضور پيامبر (ص) آوردم، رسول خدا (ص) فرمود:
خدايا محبوبترين خلق
پيش خود را نزد من بفرست تا با من از اين مرغ بخورد، مردى آمد در را زد اميد داشتم مردى از انصار است، در آن هنگام با على روبرو شدم، گفتم: پيامبر (ص) از تو مشغول است برگشت، پيامبر (ص) گفت: خدايا محبوبترين خلق نزد خود را بمن بفرست تا با من از اين مرغ بخورد، مردى آمد و در را كوبيد آنگاه ديدم على است، گفتم: آيا الان نيامدى؟ برگشت، سپس پيامبر خدا گفت: خدايا محبوبترين خلق خود بر من برسان تا با من از اين مرغ بخورد، مردى آمد و در را كوبيد؛ رسول خدا (ص) فرمود: باو اذن دخول بدهيد، پس وقتى كه على را ديد فرمود: خدايا بسوى من بسوى من. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي ۱۵۶ حديث طاير و سندهاى آن..... ص: ۱۵۴
لم گفته: اين حديث را يوسف فرزند ابراهيم واسطى و اسماعيل فرزند سليمان ازرق و زهرى و اسماعيل سدى و اسحاق فرزند عبد اللَّه فرزند ابو طلحة و ثمامة فرزند عبد اللَّه فرزند انس و سعيد فرزند زربى از انس بن مالك روايت كرده اند. و ابن سمعان گفته:...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_سی_و_پنجم
#حديث #طاير و #سندهاى آن 🔹🌸
سعيد بن زربى اين حديث را از ثابت از انس نقل نموده است، و جماعتى از انس روايت كرده كه از آنها سعيد فرزند مسيب و عبد الملك فرزند عمير
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۵۷
و مسلم ملائى و سليمان فرزند حجاج طائفى و ابن ابى رجال مدنى و ابو هندى و اسماعيل فرزند عبد اللَّه فرزند جعفر و يغنم فرزند سالم فرزند قنبر و غير آنان مى باشند.
و ابن سمعان گفته: كه ابن اسلم در سخن خود سعيد بن زربى
اشتباه كرده است، زيرا سعيد فرزند زربى از ثابت بنانى از انس اين حديث را روايت كرده است.
(۱) ۱۹۱- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان گفتم: خبر داد بشما ابو بكر احمد فرزند ابراهيم فرزند حسن فرزند شاذان بزار بغدادى (اذنا) كه محمد فرزند حسين فرزند حميد فرزند ربيع بآنان نقل كرده گفت: نقل كرد بما جدم كه حديث كرد بما عبيد اللَّه فرزند موسى كه نقل كرد بما اسماعيل فرزند ابو مغيرة از انس بن مالك كه گفت: به پيامبر خدا (ص) مرغهائى هديه آورده شد؛ آنها را ميان زنانش تقسيم كرد، بر هر زنى از آنها سه تا رسيد، نزد بعضى از زنهايش دو مرغ قطا تا صبح مانده بود، آنها را بحضور پيامبر (ص) فرستاد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفت:
خدايا محبوب ترين خلق پيش خود و پيامبرت را به نزد من برسان تا با من از اين طعام بخورد، گفتم: خدايا او را مردى از انصار قرار بده، على (ع) آمد، پيامبر خدا (ص) فرمود: ببين در درب كيست؟ نگاه كردم ديدم على (ع) است، به او گفتم پيامبر خدا (ص) كار دارد.
سپس آمدم پيش پيامبر خدا (ص) ايستادم، على (ع) آمد، رسول خدا (ص) فرمود: نگاه كن در درب كيست؟
نگاه كردم در آن هنگام ديدم على است (تا اينكه اين كار را سه بار انجام داد) در را باز كردم وارد شد، و ميرفت و من پشت سر او مى رفتم، پيامبر خدا (ص) باو فرمود ترا چه نگهداشت؟ فرمود: اين سومين بار است انس مرا بر مى گرداند، و گمان
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۵۸
مى كرد كه تو كار
دارى پيامبر خدا (ص) فرمود: چه ترا باين كار واداشته است؟ گفتم:
اى پيامبر خدا دعاى ترا شنيدم، دوست داشتم كه مردى از خويشانم باشد، پيامبر خدا (ص) فرمود: بدرستى كه مرد خويشان خود را دوست مى دارد، و اين سخن را سه بار فرمود.
(۱) ۱۹۲- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان اينكه ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ بغدادى خبر داده به آنها (اذنا) كه نقل كرد بما محمد فرزند موسى حضرمى در مصر كه نقل نمود بما محمد فرزند سليمان كه حديث كرد بما احمد فرزند يزيد كه نقل كرد بما زهير كه حديث كرد بما عثمان طويل از انس بن مالك كه گفت: بر پيامبر (ص) مرغى هديه آورده شده بود، از خوردن او خوشش مى آمد.
گفت: خدايا محبوب ترين خلق پيش خود را نزد من برسان تا با من از اين مرغ بخورد؛ على (ع) آمد، از من اذن خواست كه بحضور پيامبر (ص) وارد شود گفتم: اذن نيست، و دوست مى داشتم كه مردى از طائفه انصار باشد، على (ع) رفت بعد برگشت و فرمود: براى من اجازه بگير، پيامبر (ص) سخن او را شنيد، و فرمود:
اى على وارد شو، و سپس فرمود: بسوى من بيا.
(۲) ۱۹۳- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو عمر محمد فرزند عباس فرزند حيويه خزاز و ابو بكر احمد فرزند ابراهيم فرزند حسن فرزند شاذان بزار بغداديها (اذنا) كه حسين فرزند محمد بآنها نقل كرده و گفت:
نقل كرد بما حجاج فرزند يوسف فرزند قتيبه اصفهانى كه نقل نمود بما بشر فرزند حسين كه نقل كرد بمن زبير
فرزند عدى از انس كه: گفت برسول خدا (ص) مرغ بريانى هديه آورده شده بود، هنگامى كه پيش او گذاشته شد گفت: خدايا محبوبترين خلق نزد خود را پيش من بفرست تا با من از اين مرغ بخورد، انس
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۵۹
گفت: پيش خودم گفتم: خدايا او را مردى از انصار قرار بده، گفت على (ع) آمد، و در را آرام كوبيد، گفتم: اين كيست؟ در را مى كوبد، گفت على است، گفتم پيامبر خدا (ص) كار دارد، برگشت، گفت به پيش رسول خدا (ص) برگشتم، شنيدم بار دوم مى گويد: خدايا محبوبترين خلق خود نزد تو را به پيش من بفرست تا با من از اين مرغ بخورد، پيش خود گفتم خدايا او را مردى از انصار قرار بده، گفت على آمد و در را كوبيد، گفتم آيا بتو نگفتم پيامبر خدا (ص) كار دارد؟ برگشت، من بسوى رسول خدا (ص) برگشتم، شنيدم با رسوم مى گويد: خدايا محبوبترين خلق خود نزد تو بسوى من بفرست تا با من از مرغ بخورد، على (ع) آمد و در را بشدت كوبيد، پيامبر خدا (ص) فرمود باز كن، باز كن، باز كن، گفت وقتى كه رسول خدا (ص) باو نگاه كرد گفت....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸🌸
#بخش_سی_و_پنجم
امیرالمومنین #علی (علیه السلام) #وصی خود را #معرفی میکند 🔹🌺
چون مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با شمشیر ابن ملجم زخمی شد؛ بنص روایات شیعه و سنی فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبی (علیه السلام) را خلیفه و جانشین خود قرار داد.
و بنا به روایت کلینی کتاب و سلاح خود را به او عطا کرده و فرمود: ای فرزند عزیزم دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این است. که تو را وصی خود قرار داده و کتابها و سلاح خودم را به تو بدهم کما این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کتابها و سلاح خود را به من داد و مرا مأمور کرده است که به تو بگویم که در وقت وفات خویش حسین (علیه السلام) را وصی خود قرار بدهی بعد روی بر حسین (علیه السلام) کرده و فرمود: تو هم مأموری از طرف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که در وقت مفارقت دنیا کتابها و سلاح خود را به این فرزندت (امام زین
العابدین (علیه السلام) ) عطا کنی
سپس از دست امام سجاد (علیه السلام) گرفته و فرمود: امر کرده است رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تو را به این که کتابها و سلاح خویش را به فرزندت محمد (علیه السلام) عطا کنی؛ و سلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مرا به او برسان...
امام #حسن (علیه السلام) به منبر #تشریف میبرد 🔹🌸
چون شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان حضرت امیرالمؤمنین شربت شهادت نوشید و روز بیست و یکم ابن ملجم به حکم قصاص، دنیا را از وجود کثیف خود خالی کرد، عبدالله بن عباس خطاب به مردم کوفه کرده و فرمود: ایها الناس امام امیرالمؤمنین دارفانی را وداع گفت و فرزند عزیز خود را خلیفه خویش قرار داده است اگر مطیع و فرمانبر دارید امامتان برای شما ظاهر شود، مردم کوفه در حالی که گریه گلویشان را گرفته بود، صدای: بلی اماممان برای ما ظاهر شود که ما مطیع و فرمانبرداریم را، بلند کردند مردم دسته به دسته روی به مسجد گذاشته و امام حسن (علیه السلام) در حالی که جامه سیاه بر تن داشت تشریف آورد سپس امام به منبر تشریف برده و خطبه بلیغی را ایراد فرموده و در آن گفت: ای مردم دیشب گذشته مردی از این دارفانی رخت بربست که از پیشینیان کسی (جز پیغمبرخدا (صلی الله علیه و آله) ) در اطاعت پروردگار به مقام او نرسیده و از پسایندگان کسی نخواهد رسید، در میدان جنگ همیشه جان خود را فدای جان پیغمبر (صلی الله علیه و آله) مینمود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پرچم اسلام را به دست او میداده تا فتح نمی کرد حاضر نبود که از میدان بر گردد در شبی درگذشت که در آن عیسی بن مریم به آسمان عروج کرده و یوشع بن نون (وصی موسی (علیه السلام) ) قبض روح شد و از طلا و نقره چیزی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهمی که از عطایا و بخششهای خویش باقی مانده بود و میخواست با این پول خادمی برای اهل خانه خویش بخرد. [۱]
بعد گریه بر حضرتش غالب شده در حالی که خود آن حضرت و مردم گریه میکردند از منبر پایین آمد.
----------
[۱]: . مخفی نماند که این هفتصد درهم یا از پولهای شخصی مولا بوده که از املاک خود بدست آورده و به فقرا احسان میکرد و یا از سهم خود او بود که پس از تقسیم بیت المال نصیبش میشد و بطور حتم از بیت المال مشترک نبوده است. احتمال دوم از نظر کسی که از کیفیت زندگی آن حضرت اطلاع دارد خیلی ضعیف خواهد بود.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#مومن_در_هزار_حدیث🍃🌸🌸
#بخش_سی_و_پنجم
#آمدن_مؤمنان🌼🍂🍂
بکر بن محمّد ازدی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا گردهم مینشینید که گفتار ما را مذاکره کنید؟ عرض کردم قربانت گردم، آری، فرمود: این نوع مجالس را دوست دارم و بدان علاقمندم آری امر ما را زنده کنید زیرا هر کس سخن از (مظلومیت) گوید یا نزد او یادی از مظلومیت ما بشود و به اندازه بال مگسی از
چشمانش اشک جاری، گردد خداوند همه گناهان او را بیامرزد هر چند بیشتر از كفهای دریا باشد
می گویم: این روایت را صدوق با سندی بیاشکال و معتبر در ثواب الأعمال [۱] نقل کرده است.
۷/۱۱۸- الصدوق رَفَعَهُ إلى أَبِی جَعْفَرٍ الثاني عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنه قال: ﴿ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداًً أَحْيَا ذِكْرَنَا قُلْتُ مَا إِحْيَاءُ ذِكْرِكُمْ قَالَ التَّلَاقِي وَ التَّذَاكُرُ عِنْدَ أَهْلِ الثَّبَاتِ﴾ [۲]
امام جواد علیه السلام فرمود: رحمت و آمرزش خدا شامل حال بنده ای است که یاد ما را زنده نگه دارد راوی پرسید زنده نگه داشتن یاد شما چگونه است؟ فرمود: به دیدار و گفتگو با آنهایی که بر ولایت ما ثابت قدم اند.
۸/۱۱۹- الصدوق رَفَعَهُ إلى شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ وَ أَنَا حَاضِرٌ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَاناً بَرَرَهً مُتَحَابِّینَ فِی اَللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ تَزَاوَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ﴾ [۳]
شعیب عقرقوفی گفت شنیدم امام صادق علیه السلام به اصحابش میفرمود: از مخالفت با فرمان خدا پروا کنید و برادرانی خوش رفتار، باشید در راه خدا با هم دوستی کنید و پیوستگی و صله رحم داشته باشید و مهر ورزید، به دیدار و ملاقات یک دیگر روید و امر (ولایت) ما را مذاکره کنید و آن را زنده دارید
۹/۱۲۰- الطوسي، عن المفيد، عن أبي القاسم جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن سعد بن عبدالله عن أحمد بن محمّد بن عيسى عن أحمد بن إسحاق عن بكر بن محمّد، عن
أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، قال: ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِخَیْثَمَهَ یَا خَیْثَمَهُ أَقْرِأْ مُوَالِیَنَا اَلسَّلاَمَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَی اَللَّهِ اَلْعَظِیمِ وَ أَنْ یَعُودَ غَنِیُّهُمْ عَلَی فَقِیرِهِمْ وَ قَوِیُّهُمْ عَلَی ضَعِیفِهِمْ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَحْیَاؤُهُمْ جَنَائِزَ مَوْتَاهُمْ وَ أَنْ یَتَلاَقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ فَإِنَّ لِقَاءَهُمْ حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ فَقَالَ رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمَرَنَا﴾ [۱]
از بکر بن محمّد روایت شده که گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم که به خیثمه میفرمود: ای، خیثمه به دوستان و ولامندان ما سلام برسان و آنها را به پرهیز از نافرمانی خدای بزرگ و حضور در تشییع جنازه یک دیگر و ملاقات و دیدار یک دیگر در خانه هاشان سفارش، نما چرا که ملاقات و دیدارشان موجب زنده داشتن امر ما خواهد شد (مقام ولایت و مناقب و فضائل و احادیث خاندان رسالت ذکر و گفتگو شود و زنده گردد) سپس حضرت دست مبارک خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: رحمت خدا شامل کسی باد که امر ما را زنده گرداند.
می گویم: روایت از نظر سند بی اشکال و معتبر میباشد. و مراد از صدر و ابتدای روایت این است که بکر بن محمّد از امام صادق علیه السلام شنیده که ایشان حدیث را فرمودند.
----------
📚منابع:
[۱]: ثواب الأعمال، ص ۲۲۲
[۲]: مصادقة الاخوان، ص ۳۲؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج۱۶، ص ۳۳.
[۳]: مصادقة الاخوان، ص ۳۴؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج ۱۶، ص ۳۳.
[۱]: أمالي الشيخ الطوسي، المجلس الخامس، ح۱۳۵/۳۱، رقم ۲۱۸.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫