eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) به اين نگاه كنيد، بخانه هر كه آيد او بعد از من و جانشين است. و گفتار متعالى: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» 🌺🔸🔸 (۱) ۳۱۳- خبر داد بما ابو البركات ابراهيم فرزند محمد فرزند خلف جمارى سقطى كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند احمد كه حديث كرد بما ابو الفتح احمد فرزند حسن فرزند سهل مالكى مصرى واعظ در واسط در ميان قراطيسى‌ها (شهرى است در مصر) كه نقل كرد بما سليمان فرزند احمد مالكى گفت: نقل نمود بما ابو قضاعه ربيعه فرزند محمد طائى كه نقل كرد بما ثوبان ذو النون كه حديث كرد بما مالك فرزند غسان نهشلى كه نقل نمود بما ثابت از انس گفت: در زمان پيامبر خدا (ص) ستاره اى فرود آمد، پيامبر خدا (ص) فرمود: به اين ستاره نگاه كنيد، هر كه اين ستاره بخانه او فرود آيد بعد از من او خليفه است، نگاه كردند پس در آن هنگام به خانه على فرود آمد، و خداى متعال اين آيه‌ها را نازل كرد. «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى «۱» ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ _ _ (۱) پاورقى از مترجم، بنا بر يك روايت كه نقل كرده اند مراد از نجم آن ستاره اى است كه خدا او را علامت امامت امير مؤمنان قرار داد و سبب آن بود كه سلمان و جماعتى از صحابه از پيامبر خدا (ص) پرسيدند اى پيغمبر خدا (ص) بعد از تو مقامت براى كه خواهد بود؟ فرمود: براى كسى كه امشب ستاره از قطب آسمان جدا شده و بخانه او فرود آيد، همان شب اهل مدينه همه بر پشت بامها رفته به اميد اينكه ستاره بخانه ايشان بيايد، جز على و فاطمه زهرا (ع) كه وردها و ذكرهاى خود را ترك نكردند، و گفتند: اگر بخانه ما آيد پس لازم است كه بيشتر شكر بنمائيم، و اگر بخانه ما نيايد براى ما دو مصيبت نباشد: ۱- تشويش و اضطراب خاطر براى نزول ستاره. ۲- تقصير واجبات و ذكرها، هر يك در محراب خود مشغول عبادت گرديدند و ستاره از قطب آسمان جدا شده و بخانه زهرا فرود آمد، و اين گفتار خدا است: (وَ النَّجْمِ إِذا هَوى) منافقان طعنه زدند و گفتند: آگاه باشيد محمد در باره على گمراه شده است، خداى متعال قسم ياد كرد بآن ستاره كه بخانه او فرستاد، و گفت: (وَ النَّجْمِ إِذا هَوى ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى) يعنى قسم بآن ستاره در وقتى كه بخانه او فرود آيد صاحب شما گمراه نيست. (ت ف) (ج ۹ ص ۳۳۲) 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي ، ص: ۲۱۶ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى. قسم بستاره اى كه فرود آيد، رفيق شما گمراه نشده و سركشى ننموده است، و از هواى نفس سخن نمى گويد، نيست او مگر وحيى كه وحى ميگردد. گفتار متعال: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. ۵۴ يا بر بخاطر آنچه خدا از خود فرموده ميورزند. 🌺🔹🔹 (۱) ۳۱۴- خبر داد بما ابو حسن على فرزند حسين فرزند طيب واسطى (اذنا) كه نقل كرد بما ابو القاسم صفار كه نقل نمود بما عمر فرزند احمد فرزند هارون كه حديث كرد بما احمد فرزند محمد فرزند سعيد كوفى كه نقل نمود بما يعقوب فرزند يوسف كه نقل كرد بما ابو غسان كه حديث كرد بما مسعود فرزند سعد از جابر از 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۱۷ ابو جعفر يعنى محمد بن على الباقر (ع) در فرموده خداى متعال: أَمْ «۱» يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) فرمود: ما همان مردم هستيم. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 ششم: داوری و و عاص 🌸🔸 خلاصه شامی‌ها عمرو عاص را نماینده خود قرارداده و عراقی‌ها اکثرشان ابوموسی اشعری را که اسم او عبدالله بن قیس بوده و برای حفظ جان خود از هر دو لشگر کناره گرفته و در اراضی شام به سر می‌بردکاندید کردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که ابوموسی لیاقت این سمت را ندارد حالا که می‌خواهید کسی را اختیار کنید عبدالله بن عباس برای این کار خوب است، زیرا که او می‌تواند هر حیله ای را که عمرو عاص راه بیندازد خنثی کند، در جواب گفتندعبدالله از خواص تو است ما باید کسی را اختیار کنیم که نه از خواص تو و نه از دوستان معاویه باشد، امام در جواب فرمود: مگر عمروعاص از خواص معاویه نبود که معاویه و هل شام او را اختیار کردند؟ حالا که عبدالله را نمی خواهید پس اشتر نخعی را قبول کنید، جواب دادند که اشتر مرد جنگجویی است او را هم قبول نداریم، بالاخره هر چه خود آن حضرت و اصحاب فهمیده او گفتند که ابوموسی لیاقت این پست حساس را ندارد قبول نکردند، آخر امام دست به دعا بلند کرده و گفت: الها تو گواه باش که من از کردار این قوم بیزارم، بالاخره آخر برد با آن‌ها شد و کسی را فرستادند که ابوموسی را از اراضی شام به صفین بیاورد. بعد مجلسی آماده شد معاویه با بزرگان شام و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با سران لشگر عراق در آن اجتماع نموده و صلح نامه ای با شرایط چندی بین آن دو لشگر نوشته شد، سپس بنا شد هر دو داور برای مطالعه کتاب خدا و فکر در اطراف موضوع به دومه الجندل که نام حصنی در هفت منزلی شام بوده رفته و پس از مطالعه نتیجه فکرشان را در اختیار مردم بگذارند، و هر چه آن دو نفر حکم کند هر دو لشگر قبول کنند، ابوموسی با چهارصد نفر از لشگر عراق، و عمروعاص با چهارصد نفر از سپاه شام راه دومه الجندل را پیش گرفتند، و از آن طرف علی (علیه السلام) با ناراحتی تمام با بقیه لشگر، صفین را به سوی کوفه ترک گفته، و معاویه با نشاط فزون از حد راه شام پیش گرفت. عمروعاص به دومه الجندل وارد شده پس از چند روز دیگر ابوموسی آمد؛ عمرو استقبال گرمی از ابوموسی کرده و مشغول چاپلوسی و فریفتن او شد، و هر روز به احترام او می افزود و هر چه اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را از حیله و تزویر عمروعاص ترسانیدند حرف‌های آنان به گوش آن نادان فرو نرفته و خیال می‌کرد که عمرو او را جداً احترام می‌کند. خلاصه روزها یکی پس از دیگری سپری گشت اما از حکومت حکمین خبری نشد، در نتیجه کسانی که با آن‌ها بودند از زیادی تأخیر به تنگ آمده و اگر احیاناً کسی هم اعتراض می‌کرد به حرف او گوش نمی دادند، تا روزی عمروعاص به ابوموسی خطاب کرده و گفت رفیق عزیز چه اشکالی هست که هر دو تایمان معاویه را ب خلاف اختیار کنیم؟ چون که او از همه کس به عثمان نزدیک تر بوده و علاوه خون او را طلب می‌کند، و بدان که اگر این کار بر معاویه راست آید تو را از بخشش‌های بی کران خود، بهره مند خواهند ساخت، ابوموسی در جواب گفت خلیفه باید اهل دین باشد و بنابراین علی (علیه السلام) از همه کس به این مقام یرازنده تر است، و علاوه او از مهاجرین اولین (کسانی که در اوایل هجرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) مهاجرت کرده اند) است، و با وجود آنان دیگران نباید به این مقام کاندید شوند، اگر می‌خواهی علی (علیه السلام) و معاویه را کنار گذاشته و عبدالله بن عمر را انتخاب کنیم؟ عمرو در جواب گفت: عبدالله قهرمان این میدان‌ها نیست، سپس پسر خود را پیشنهاد کرده و ابوموسی قبول نکرد. فردای آن روز عمروعاص مجلس را از بیگانه تهی ساخته و خطاب به ابوموسی نموده و گفت: تو اهل عراق را به آن اندازه دوست نداری که من مردم شام را دوست می‌دارم، و علاوه تو پیش مردم عراق آن اندازه احترام نداری که من در نظر اهل شام ارجمندم، و علاقه تو به علی (علیه السلام) به قدر محبت من به معاویه نیست، با این همه مصلحت در این است که من معاویه و تو علی (علیه السلام) را از این مقام عزل کنیم، بعد اگر مصلحت شد عبدالله عمر را اختیار می‌کنیم و گرنه خود مردم هر کس را بخواهند اختیار کنند. ابوموسی صحیح است حرف نیکو زدی و اندیشه خوبی کردی. عمروعاص پس دستور دهیم مردم جمع شوند تا رأی خود را اظهار کنیم. ابوموسی چون روز شنبه برای این کار بهتر است باشد برای فردا. آفتاب روز شنبه طلوع کرده و کسانی که با آن‌ها بودند اجتماع نموده و منتظر رأی حکمین شدند. ابوموسی آقای عمروعاص بفرمایید و حرف خودتان را بگویید. عمروعاص اختیار دارید من چه طور این جسارت را کرده و از شما پیشی گیرم....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫