eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
438 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 و یک از علی ( علیه السلام )💠 🔸 🔸 🌸 🌸 پس از جنگ خيبر كه به كشته شدن نود و سه نفر از يهوديان و پانزده نفر از مسلمانان خاتمه يافت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبر بازگشتم جعفر بن ابيطالب از حبشه را دريافت كرد و فرمود: نمي دانم به خاطر كدام يك از اين دو خوشحال باشم، به بازگشت جعفر يا به فتح خيبر [۲۷۳] بافتح خيبر ضربه بزرگي بر پيكر يهوديان آن منطقه وارد شد. لذا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به محض فراغت از يهوديان خيبر، حضرت علي (عليه السلام) را با گروهي از مسلمان نزد يهوديان فدك فرستاد (فدك محلي بود در حجاز در نزديكي خيبر كه فاصله آن تا مدينه دو يا سه روز بود) كه يا اسلام آورند يا جزيه بپردازند و يا آماده جنگ باشند، يهوديان فدك كه در جريان شكست يهوديان خيبر قرار گرفته بودند، صلح را بر اسارت و قتل ترجيح داده حاضر شدند كه جزيه پرداخت نمايند تا در سرزمين خود بمانند و چون فدك بدون درگير توسط علي (عليه السلام) تسليم شد، خلاصه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گرديد، و آن حضرت طبق روايات فراوان و به امر خداوند آن را به دخترش فاطمه عليهاالسلام بخشيد، كه در عصر اول از حضرتش گرفته شد[۲۷۴]. 📚منابع: [۲۷۳] بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۲۲. [۲۷۴] بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۲۳ و تفسيرهاي برهان، ج ۲، ص ۴۱۴. ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #ماجرای اسلام آوردن #ایرانیان و حقیقت #فتح ایران در زمان #خلیفه دوم آیت الله سید علی میلانی ❌ #کپی فقط با ذکر #منبع کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 می دانید که علی علیه السلام چهارم است ؟🌺🍂 💠روزی امیرالمومنین علی بن ابیطالب به همراه نبی خاتم محمد مصطفی در يكى از راه هاى مدينه عبور مي كردند ناگاه مردى بلند قامت و چهارشانه... جلو آمد بر پيامبر خاتم سلام كرد و احترام شايانى نمود سپس رو به امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه السلام كرد و گفت: سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اى خليفة چهارم، آنگاه به پیامبر رو كرد گفت: آيا اين گونه نيست كه گفتم؟ رسول خدا فرمود: آرى چنين است. ➖آن شخص ناشناس از آنجا رفت علي بن ابیطالب عليه السلام از پیامبر صلى الله عليه و اله پرسید : این چه لقبى بود كه اين مرد ناشناس به من داد و شما هم آن را تصديق كردى، آیا من خليفه ی چهارم هستم؟ ➖پیامبر فرمود: فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه كه او گفت تو خليفه چهارم هستى زيرا 💠خداوند در قران می فرماید : 1️⃣(انى جاعل في الارض خليفة) [سورة البقرة: الآية 30] و اولين خليفه آدم است. 💠همچنین می فرماید : 2️⃣(يا داود انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق) [سورة ص: الآية 26] و دومين خليفه داود است 💠و خداوند داستان موسی را زمانی که به برادرش هارون فرمود : 3️⃣(اخلفنى في قومي واصلح [سورة الاعراف: الآية 142]) بیان می کند پس هنگامی که موسی علیه السلام خلافت در قومش را به عهده هارون گذاشت ، هارون خلیفه سوم است . 💠و خداوند در (آيه 3 سوره توبه)مي فرمايد: 4️⃣(واذان من الله ورسوله الى الناس يوم الحج الاكبر) « و اين اعلامي است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اكبر (عيد قربان ) كه خداوند و پيامبرش از مشركان بيزار است » 💠اى على! ابلاغ كننده برائت از مشركان از جانب خدا و رسولش تو هستى و تو وصى و وزير من مي باشى و دين مرا ادا مي كنى... پس تو چهارمين خليفه مي باشى چنآن كه آن شخص با اين عنوان بر تو سلام كرد آيا مي دانى او چه كسى بود؟همانا او برادرت خضر بود. 📚عيون أخبار الرضا(ع) : الشيخ الصدوق ج : 1 ص : 13 ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 حضرت امام علی الهادی علیه السلام🌺🍃 مادر ✨🍂🍂 طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورم اش بیشتر می‌شود». متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می‌آورد. » طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید». سر زخم را بشکافید؟! من همین طورهم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید. طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد». فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد». متوکل با اشاره سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت: «حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت». بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی اید». طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟! » مادر متوکل با دستمال اشک هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر می‌کنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم». ساعتی بیش تر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید». صدای خنده فضای اتاق را پر کرد. پشکل؟! عجب حرفی! واقعاً مسخره است. صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد: حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت. و برای تهیه آن، از در بیرون رفت. یکی از اطبا گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه کار را ببینیم». ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف‌های ما درباره او اشتباه بود». بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: «ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد». متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، می‌توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم‌های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟ » ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه زیادی در خانه خود جمع کرده است و می‌خواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد. برو سعید حاجب را خبر کن. وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور». * تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد: ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم. گوشه عمامه پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق‌ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار». سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود»، و به طرف اتاق‌ها رفت. * ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسه‌ها افتاد که مهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است. برو او را صدا کن». کیسه دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می‌خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می‌کند». مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم». صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسه‌ها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن». 📚جلاء العیون، علامه مجلسی. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 با امیرالمومنین علیه السلام 🌸🌺 اشاره ۵۲. جنگ با امیرالمومنین علیه السلام از روی و بوده یا از روی و ؟ 🌺✨ جواب کاملاً واضح و آشکار است که جنگ او با آن حضرت و وادار کردن مردم به جنگ با آن حضرت، از روی کینه و دشمنی و بغض بوده که طبق گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله یکی از علامتهای کفر و نفاق، بغض و جنگ با علی علیه السلام است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند: یا علی، جنگ کردن با تو جنگ کردن با من است. خون تو خون من است و من در جنگ هستم با کسی که با تو جنگ نماید. یا علی، دوست نمی دارد تو را مگر حلال زاده و دشمن نمی دارد تو را مگر کسی که ولادتش ناپاک بوده، دوست نمی دارد تو را مگر مؤمن و دشمن نمی دارد تو را مگر منافق. [۱] فصل دوّم 🌸🌺 اشاره ۵۳. سرپيچی و منافقين در زمان خود صلی الله علیه و آله هم داشت؟ 🌸✨ جواب بله، در جنگ بدر و احد و حُنين، پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب فرمودند: «هنگام جنگ فرار نکنید و ایستادگی کنید. » اما در شدت جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله را تنها گذاشته و فرار کردند. [۱] در جنگ حدیبیّه هم بعضی از صحابه مخالفت با صلح پیامبر صلی الله علیه و آله کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر می‌خواهید بجنگید. » سپس جنگیدند و سخت شکست خوردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله را تنها گذاشته و فرار کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: من می‌دانستم که شما اهل جنگ نیستید و فرار می‌کنید. آنگاه حیدر کرّار (امیرالمؤمنین علیه السلام) را مقابل دشمن فرستادند، سپاهیان دشمن وقتی ایشان را دیدند فرار کردند و برگشتند. در آخر گروهی از سپاه اسلام که فرار کرده بودند برگشتند و عذرخواهی کردند. [۲] 🌺🌸 اشاره ۵۴_ با گفتن امیرالمومنین علیه السلام و ایشان به عنوان رسول صلی الله علیه و آله ما منکر بقیه می‌شویم؟🌺✨ جواب خیر، ما منکر خوبیهای صحابه و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله نمی شویم. گروهی از آنها انسانهای شریفی بوده اند اما در میان آنها، علی علیه السلام را افضل و بالاتر از همه و مطیع و فرمانبردارتر نسبت به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌شناسیم. و تردید 🌸🌺 اشاره ۵۵. در گروه نیز وجود داشتند که دچار و شده باشد؟ ✨🌸 جواب بله ؛ مثلاً: عمر در حدیبیه در نبوّت پیغمبر صلی الله علیه و آله شک کرد. چنان چه نوشته اند: «ما شککت فی نبوّة محمّد قطّ کشکیّ یوم الحدیبیه» [۱] او بارها در نبوّت آن حضرت شکّ می‌کرد؛ منتها شکّی که در حدیبیه کرد، از همه قویتر بود: جریان از این قرار بود: شبی پیامبر صلی الله علیه و آله در عالم رؤیا دیدند که: با اصحاب به مکه تشریف برده و عمره به جای آوردند. ایشان خواب را این طور تعبیر کردند: ان شاء الله به مکه خواهیم رفت و اعمال به جای خواهیم آورد. ولی زمان آن را معلوم نکردند. در همان سال پیامبر صلی الله علیه و آله به قصد زیارت خانه خدا به راه افتادند. در محلّ حدیبیه کفّار قریش مانع عبور ایشان شدند، ایشان با آنها صلح نامه را نوشتند و برگشتند. در اینجا طبق نقل اهل سنت، عمر در نبوّت پیامبر صلی الله علیه و آله شک کرد و به ایشان گفت: شما که پیامبر و راستگو هستید، مگر نگفتید: «به حج می‌رویم و اعمال به جای می‌آوریم»؛ پس چرا این طور نشد؟ ایشان گفتند: من گفتم، اما نگفتم «امسال»؛ چون گاهی تعبیر خواب به امر خدا دیر و زود می‌شود. در همین جا بود که این آیه نازل شد: «لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسولَه الرُّویا بِالحَقِّ لَتََدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرامَ اِن شاءَ الله» [۲] حقّاً خدا رؤیای پیامبر صلی الله علیه و آله خود را (که دیده بود) تحقق بخشید. شما بدون شک، به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی (و ناخن) کوتاه کرده اید با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. خدا آنچه را که نمی دانستید دانست و غیر از این پیروزی نزدیکی برای شما قرار داد. ---------- 📚منابع: [۱]: _ ابن صباغ مالکی: فصول المهمه ۱/۵۸۷. [۱]: _ طبری، ابن ابی الحدید، ابن اعثم کوفی. [۲]: _ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ۱۶/۲۴۵. [۱]: _ ابن مغازلی: مناقب ۳۱۵، حمیدی: جمع بین الصحیحین بخاری و مسلم. [۲]: _ فتح: ۲۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 حدیث درباره مقام 🌺🌸 اشاره ۷۰. آیا این از اهل سنت است که: خدا صلی الله علیه و آله به عموی خود فرمودند: «ای ، به درستی که تعالی را من بر دین خدا داد. پس از او بشنوید و او را نمایید تا شوید»؟ [۲] ✨🌸 جواب خیر؛ ۱. این حدیث یک طرفه است و فقط علمای سنّی آن را بیان کرده اند. ۲. گروهی از علمای اهل سنّت مانند: ذهبی در کتاب میزان الاعتدال و خطیب بغداد در کتاب تاریخ خود راویان این حدیث را انسانهایی کذّاب و دروغگو معرفی کرده اند. در این صورت حدیثی که انسان دروغگو بگوید باطل است. حدیث درباره مقام 🌸🌺 اشاره ۷۱. آیا این از اهل درست است؟ ابوهریره می‌گوید: « بر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: به تو می‌رساند و می‌فرماید: من از راضی هستم، از او کن که آیا او هم از من است یا نه؟ ✨🌺 جواب خیر، همانطور که در بعضی از کتابهای اهل سنّت هم گفته شده از جمله افرادی که از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله جعل حدیث می‌کرد ابوهریره بود. او شخصی مردود و ملعون بود و نباید او را از یاران راستگوی پیامبر صلی الله علیه و آله ذکر کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: دروغگویان بر من زیاد هستند. کسی که عمداً بر من دروغ ببندد نشیمن گاه او آتش جهنم می‌باشد. هر وقت از من حدیثی به شما گفتند پس آن را با قرآن مطابقت کنید. اگر مطابق بود، قبول کنید و اگرنه رد کنید. [۱] در قرآن می‌خوانیم: «وَ لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ و نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ و نَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید» [۲] ما انسان را خلق کرده ایم و از وسوسه‌ها و اندیشه‌های نفس او کاملاً باخبریم و از رگ گردن به او نزدیک تریم. یعنی علم خداوند به حدی بالاست و آنقدر به انسان نزدیک است که هیچ چیز از نهان و آشکار از او مخفی نمی ماند. «و ما تَکونُ فی شَأنٍ و ما تَتلوا مِنهُ مِن قُرآنٍ و لاتَعمَلونَ مِن عَمَلٍ»؛ [۳] (ای پیامبر! ) در هیچ حالتی نباشی و هیچ آیه قرآنی را تلاوت نکنی و هیچ عملی تو و امتت انجام ندهند مگر اینکه همان لحظه شما را مشاهده می‌کنیم و هیچ ذرّه ای در زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست و کوچکتر از ذرّه و بزرگتر از آن هر چه وجود دارد همه در کتاب مبین نوشته شده است. با توجه به این دو آیه، چطور ممکن است که خداوند نداند و خبر نداشته باشد که ابوبکر از خدا راضی است یا نه که لازم باشد از خود او سؤال شود و تا زمانی که بنده از خداوند راضی نباشد محبوب خداوند نیست. پس خداوند چگونه از ابوبکر راضی است در حالی که نمی داند ابوبکر از خدا راضی هست یا نه؟ به طور کلّی این حدیث با آیات قرآن جور در نمی آید و مردود است. ---------- 📚منابع: [۲]: _ عمر بن ابراهیم بن خالد، از عیسی بن علی بن عبدالله بن عباس از پدرش از جدّش عباس. [۱]: _ ابن حجر: اصابه ۱/۷۰ و ۴۷، ابن عبدالبر: استیعاب ۴/۱۷۶۴. [۲]: _ ق: ۱۶. [۳]: _ یونس: ۶۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🌺🌸 اشاره ۷۵. با توجه به آیه زیر: «کُتِبَ عَلَیکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ اِن تَرَکَ خَیراً الوَصِیَّةُ لِلوالِدَینِ و الاَقرَبینَ بِالمَعروفِ حَقّاً عَلَی المُتَّقینَ»؛ [۱] دستور داده شده که وقتی یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر دارای متاع دنیا هست برای پدر و مادر و خویشان به چیزی که شایسته عدل باشد وصیت کند که این کار شایسته مقام پرهیزکاران است. چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله در لحظات آخر که آثار مرگ را در خود مشاهده کردند وصیّتی ننمودند؟ جواب در ابتدا باید بگوییم که منظور از «اذا حضر احدکم الموت» همان لحظه مرگ نیست که آخرین لحظات زندگی انسان باشد. چون در آن لحظه کمتر کسی پیدا می‌شود که به هوش باشد و بتواند با عقل و شعور کامل عمل کند؛ بلکه منظور، آثار و علائم مرگ مثل: پیری و ضعف و مرض و... است. با توجه به این نکته که ایشان فرمودند: «کسی که بدون وصیّت بمیرد، مانند اهل جاهلیت مرده است. »، خود آن بزرگوار بیش از همه به این امر اهمیت می‌دادند. لذا در مدّت بیست و سه سال دائماً وصیتهای خود را به وصیّ خود امیرالمؤمنین علیه السلام گوشزد می‌کردند. هنگام مرگ ایشان فرمودند: قلم و کاغذ بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید. و در جای دیگر آمده است که فرمودند: قلم و کاغذ بیاورید تا اشکال را از شما دور کنم و بگویم که چه کسی مستحق تر به امر بعد از من است. پس عمر گفت: این مرد را رها کن (یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله را)، زیرا او هذیان می‌گوید. کتاب خدا برای ما کافی است. سپس سر و صدا و هیاهو بلند کردند. جمعی طرفدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و جمعی طرفدار عمر شدند و شروع به نزاع و سر و صدا کردند. آن حضرت متغیر شده، فرمودند: از کنار من بلند شوید، سزاوار نیست در نزد من جنگ و نزاع کنید. [۱] به این ترتیب مانع شدند تا در لحظات آخر، آن حضرت وصیت خود را اعلام فرمایند در حالی که خداوند در قرآن می‌فرماید: «اَطیعُوا اللهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ» [۲] خدا و رسول را اطاعت کنید. و «وَ ما اتیکُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ و ما نَهیکُم عَنهُ فَانتَهُوا» [۳] آنچه را که رسول حق به شما دستور دهد، بگیرید و آنچه را که از شما نهی می‌کند، پس واگذارید. «و ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِن رِجالِکُم و لکِنِ رَسولَ اللهِ و خاتَمَ النَّبیینَ» [۴] محمّد صلی الله علیه و آله پدر هیچ کدام از شما نیست و لیکن رسول خدا و خاتم انبیاء می‌باشد. (کنایه از این است که همیشه باید آن حضرت را با ادب و احترام یاد نمود و رسول الله و خاتم النبیّین خواند. ) فتنه در اشاره ۷۶. اولین ای که در ایجاد شد، چه بود؟ ✨🍃 جواب به گفته علمای اهل سنت اولین خلافی که در اسلام صورت گرفت، دستور و منع عمر از آوردن قلم و کاغذ برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود. چون آن حضرت خواسته بودند تا برای نوشتن وصیّت، برای ایشان بیاورند. [۵] آوردن و برای تعیین 🌺🌸 اشاره ۷۷. خواستن و ، برای تعیین بوده است؟ ✨🍂 جواب بله، زیرا در آن هنگام از احکام و قواعد دین چیزی باقی نمانده بود که لازم باشد ایشان یادآوری کنند تا موجب هدایت امّت شود و آیه اکمال دین هم نازل شده بود. ایشان می‌خواستند با نوشتن بر روی کاغذ، اتمام حجّت کرده و موضع هدایت و خلافت را معلوم کنند. اهل سنت نیز به این نکته اقرار دارند که: «مشخص است که ایشان می‌خواستند موضوعی را درباره هدایت مردم بیان کنند که بعد از ایشان دچار سرگردانی و گمراهی نشوند و آن چیزی جز تعیین خلافت نبود. » [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ بقره: ۱۸۰. [۱]: _ غزالی: سرّ العالمین: مقاله چهارم: ۲۱، ابن جوزی: تذکره: ۶۲ و... [۲]: _ نساء: ۵۹. [۳]: _ حشر: ۷. [۴]: _ احزاب: ۴۰. [۵]: _ حسین میبدی: شرح دیوان، شهرستانی: ملل و نحل: مقدمه چهارم: ۱/۲۳، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه ۲/۵۶۳. [۱]: _ غزالی: سرّ العالمین: مقاله چهارم. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 « کتاب »! 🌸🌺 اشاره ۷۸. این کلام که گفت: «حسبنا کتاب الله»؛ «کتاب برای ما کافیست! »، مورد است؟ ✨🌸 جواب خیر، این کلام نشان دهنده عدم معرفت و آگاهی به قرآن مجید و آزردن رسول خدا صلی الله علیه و آله است. قرآن کتاب محکمی است که کلیّات احکام را بیان نموده ولی جزئیات آن را بیان نکرده و ما به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وظیفه داریم تا برای فهم جزئیات دین از آن حضرت و ائمه بعد از ایشان بهره ببریم و هیچ کس بدون فیض الهی و بیان روشن آن حضرات نمی تواند از قرآن بهره بگیرد. «وَ ما اتیکُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ و ما نَهیکُم عَنهُ فَانتَهُوا»؛ [۲] آنچه را که رسول حق صلی الله علیه و آله به شما دستور دهد، بگیرید و آنچه را که از شما نهی می‌کند، پس واگذارید. «وَ لَو رَدُّوهُ اِلَی الرَّسولِ و اِلی اُولی الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم»؛ [۱] اگر به رسول صلی الله علیه و آله و صاحبان حکم (پیشوایان اسلام بعد از رسول) رجوع می‌گردید، همانا آنان که اهل بصیرت اند تدبیر کار را می‌دانستند و در آن واقعه صلاح اندیشی می‌کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی، اهل بیتی. لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض، ان تمسّکتم بهما، فقد نجوتم لن تضلّوا ابداً»؛ من (که رسول خدا هستم، ) دو چیز بزرگ را در میان شما می‌گذارم که هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند و اگر به این دو تمسّک جویید، نجات می‌یابید. _در جای دیگر است که: هرگز گمراه نخواهید شد. _ آن دو چیز بزرگ، قرآن و عترت من هستند. اگر کسی بگوید: «قرآن برای ما کافیست»، نه تنها عترت پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، بلکه دستور و سفارش آن حضرت را هم قبول ندارد. ما با توجه به این آیه: «فَاسئَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لا تَعلَمونَ»؛ [۲] «پس اگر نمی دانید، از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید»، وظیفه داریم از اهل ذکر که اهل بیت علیهم السلام هستند سؤال کنیم و پیروی نماییم. قطب الدین شیرازی از بزرگان اهل سنت این کلام عمر را رد می‌کند و می‌گوید: این حرف مانند این است که ما به این عقیده باشیم که تا وقتی کتاب طب در دست ماست، دیگر احتیاجی به طبیب نداریم. وقتی زمان مرگ ابوبکر نزدیک شد به عثمان گفت: آنچه من می‌گویم بنویس. این عهدنامه من برای مردم است... او نوشت. عمر و بقیه یارانش حاضر بودند و هیچ کس عثمان را از این کار منع نکرد و نگفت: «حسبنا کتاب الله»؛ قرآن ما را کفایت می‌کند. در حالیکه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را از نوشتن وصیت نامه منع کردند و گفتند: «کتاب خدا برای ما کافی است» و بعید هم نبود، زیرا می‌دانستند پیامبر صلی الله علیه و آله چه کسی را انتخاب خواهد نمود در نتیجه منافعشان به خطر می‌افتاد. با الله صلی الله علیه و آله به خاطر دفع 🌺🌸 اشاره ۷۹. منع صلی الله علیه و آله از نوشتن ، به خود آن حضرت و برای جلوگیری از و و در امت است؟ ✨🌺 جواب خیر، پیامبر صلی الله علیه و آله دارای عصمت بوده و اتصال به عالم غیب داشتند. مگر ممکن است که توجهی به صلاح امّت نداشته باشند و کاری بکنند که باعث فساد و فتنه شود و لازم شود که عمر برای ایشان مصلحت سنجی نماید؟ «و ما کانَ لِمُؤمِنٍ و لا مُؤمِنَةٍ اِذا قَضی اللهُ و رَسولُهُ اَمراً اَن یکونَ لَهُم الخِیَرَةُ مِن اَمرِهِم و مَن یَعصِ اللهَ و رَسولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً»؛ [۱] هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (یعنی زبانی و عملی، جلوی امر آن حضرت را بگیرند و رأی خلافی صادر کنند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول کند؛ دانسته به گمراهی سختی افتاده است. ---------- 📚منابع: [۲]: _ حشر: ۷. [۱]: _ نساء: ۸۳. [۲]: _ نحل: ۴۳. [۱]: _ احزاب: ۳۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 دین، با مخالفت خدا صلی الله علیه و آله 🌺🌸 اشاره ۸۰. منع صلی الله علیه و آله از نوشتن ، برای حفظ بوده و آیا این کار ، قابل و است؟✨🍃 جواب خیر، اولاً: او اصلاً خلیفه نبوده، چون بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به دست عدّه ای در سقیفه، ابوبکر را انتخاب کردند و به زور و قتل و تهدید از همه بیعت گرفتند. سپس ابوبکر، عمر را جانشین خود قرار داد. دوماً: اجتهاد در مقابل نصّ (حکم کردن و اجتهاد کردن در برابر آیات قرآن و احادیث صریح و روشن)، بی معنی و غیر قابل بخشش است. سوماً: حفظ دین و شریعت بر عهده رسول خدا صلی الله علیه و آله است نه بر عهده ابوبکر و عمر. آن حضرت باید تشخیص بدهند که آیا این وصیت به نفع اسلام و دین و شریعت است یا نه. نسبت 🌸🌺 اشاره ۸۱. آیا نسبت و نامربوطی که عادی به علت مرض می‌شوند، به خدا صلی الله علیه و آله است؟ ✨🍃 جواب خیر، یکی از صفات خاص نبوّت عصمت است که تا دم مرگ از پیامبر صلی الله علیه و آله جدا نمی شود. مخصوصاً اینکه دستور ایشان برای آوردن قلم و دوات، هدایت و ارشاد امّت باشد. ایشان فرمودند: «می خواهم چیزی برایتان بنویسم تا گمراه نشوید. » پس اوامر و دستورات ایشان قطعاً همراه با عصمت و اتصال به حق بوده است. «و ما یَنطِقَ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلاّ وَحیٌ یُوحی»، «وَ ما اتیکُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ»، «و اَطیعُوا اللهَ و اَطیعُوا الرَّسول» در نتیجه دادن نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله، نهایت بی ادبی و گستاخی و اهانت به ایشان است. ، یا 🌺🌸 اشاره ۸۲. آیا« » به معنی است؟ ✨🍂 جواب بله، علمای اهل سنّت و اهل لغت و تفسیر، هجر را به معنای هذیان می‌دانند. [۱] دهندگان 🌺🌸 اشاره ۸۳. آیا کسی که نسبت به خدا صلی الله علیه و آله ، معرفت به رسالت است؟✨🍃 جواب خیر، اهل سنت در کتابهای خود نوشته اند: «کسی که این کلام را گفته، اصلاً ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و معرفت به مقام و رتبه ایشان نداشته است. » [۱] انبیاء در ارشاد و هدایت مردم، اتصال به عالم غیب دارند و چه در حالت مریضی و چه در حالت سلامتی باید امر آنها اطاعت شود. پس مخالفت با آن حضرت، همراه با جسارت و دشنام و دادن نسبت هذیان به ایشان، نشان دهنده بی معرفتی آن شخص نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله می‌باشد. ---------- 📚منابع: [۱]: _ ابن اثیر: جامع الاصول ۹/۴۷۰، ابن حجر: شرح صحیح بخاری ۴/۳۵۰، مسلم و بخاری: صحیحین و... [۱]: _ قاضی عیاض شافعی: شفا: ۱/۳۴۵، کرمانی: شرح صحیح بخاری، نووی: شرح صحیح مسلم ۳/۱۴۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 در غصب 🌸🌺 اشاره ۸۶. اگر امیرالمومنین علیه السلام بر بود پس بعد از جریان ، آن حضرت بعد از ماه کردند و به حق تا حق خود را ؟ ✨🍃 جواب چون آن حضرت تنها شده بودند و یار و یاوری نداشتند، صبر و تحمّل اختیار کردند. زمانی که ایشان را به زور به مسجد آوردند و شمشیر برهنه بر سر ایشان گرفتند و با فشار و زور می‌خواستند بیعت بگیرند، آن حضرت خود را به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رساندند و همان کلماتی را که حضرت هارون علیه السلام در غیاب حضرت موسی علیه السلام گفتند، فرمودند: «ای رسول خدا! ببین امت، مرا تنها گذاشته و ضعیف نموده و می‌خواهند مرا بکشند. » جریان سکوت امیرالمؤمنین علیه السلام در بین سایر انبیاء و اوصیاء قبل هم سابقه داشته است: ۱. قرآن از قول حضرت نوح علیه السلام می‌فرماید: «فَدَعا رَبَّهُ اَنّی مَغلوبٌ فَانتَصِر»؛ [۱] پس خدا را خواند و دعا کرد که بارالها! من سخت مغلوب قوم شده ام، تو (به لطف خود) مرا یاری فرما. ۲. زمانی که حضرت ابراهیم از عمویشان آزر کمک و یاری خواستند و او رد کرد، گوشه گیری اختیار کردند و به کوهستان فارس رفتند و مدت هفت سال در اطراف آنجا بودند. سپس برگشته و دعوت خود را آشکار کردند و بتها را شکستند. سپس ایشان را در آتش انداختند و آتش بر ایشان گلستان شد. (البته این گوشه نشینی، گوشه نشینی مکانی بود نه قلبی) [۲] ۳. جریان فرار حضرت موسی علیه السلام با ترس و خوف. «فَخَرَجَ مِنها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبّ نَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمینَ»؛ [۳] موسی با حالت ترس از دشمن از شهر بیرون رفت و گفت: بارالها! مرا از شرّ قوم ستمکار نجات بده. ۴. جریان گوساله پرست شدن قوم حضرت موسی علیه السلام در غیبت چهل روزه ایشان و مکر و حیله سامری و سپس سکوت حضرت هارون که وصی حضرت موسی (علیه السلام) بودند. «و اَخَذَ بِرَأسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیه قالَ ابنَ اُمَّ اِنَّ القَومَ استَضعَفونی و کادُوا یَقتُلونَنی»؛ [۱] از شدت غضب سر برادرش (هارون) را به سوی خود کشید. (هارون) گفت: ای فرزند مادرم! (بر من خشمگین مباش که من با نهایت کوشش و فداکاری قوم را هدایت کردم؛ ولی) آنها مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل برسانند. ۵. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در مقابل دشمنان و بدعتهای آنها، سیزده سال در شهر مکه صبر کردند و سپس شبانه هجرت نمودند چون یار و یاوری نداشتند. اما دلیل دیگر سکوت علی علیه السلام این بود که ایشان می‌خواستند از تفرقه و دو دستگی جلوگیری نمایند و اگرنه باعث می‌شد مردم دوباره به کفر اولیه روی بیاورند. چنانچه در نامه ای که آن حضرت برای اهل مصر توسط مالک اشتر فرستادند فرمودند: «سکوت من برای دین و بیعت من هم برای دین بوده است. » [۲] لذا آن حضرت برای اثبات حق خلافت خود در این شش ماه در مجالس مختلف و مناظراتی که داشتند، حق غصب شده و مظلومیت خود را به گوش همگان رساندند. یا اتفاق ، بر تعیین 🌺🌸 اشاره ۸۷. به چه انتخاب و آیا صورت ؟ ✨🍂 جواب خیر، برای تعیین خلیفه اول، فقط عمر و ابوعبیده جرّاح و عده ای از قبیله اوس (از روی لجبازی و مخالفت با قبیله خزرج که ابوعبیده را کاندیدا کرده بودند) حضور داشتند. بعد از ان هم ابوبکر به تنهایی عمر را انتخاب کرد و در تعیین او برای امر خلافت، کسی حضور نداشت. همچنین برای انتخاب عثمان مجلس شورای دیکتاتوری تشکیل شد و به دستور عمر، عثمان به کرسی خلافت نشست. ولی هنوز خلیفه سوم بر مسند خلافت بود که جمعیت زیادی از بیشتر سرزمینهای اسلامی و از بزرگان قبایل برای شکایت از حکام بنی امیه در مدینه جمع شدند و در آخر پس از کوتاهی‌ها و اشتباهات عثمان و گوش ندادن به فرمایشات علی علیه السلام، عرصه بر مردم تنگ شد و عثمان را کشتند. سپس اهل مدینه با تمام بزرگان قبایل و بزرگان سرزمینهای اسلامی که تصادفاً در مدینه حاضر بودند، به حالت اجماع به در خانه علی علیه السلام رفتند و با التماس و اصرار آن حضرت را به مسجد بردند و با ایشان بیعت کردند. ولی با وجود چنین اجماع با شکوهی باز هم آن را دلیل بر خلافت نمی دانیم؛ بلکه انتخاب ایشان را بر اساس فرمان خدا و دستور قرآن مجید و سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله قبول داریم. ---------- 📚منابع: [۱]: _ قمر: ۱۰. [۲]: _ فخر رازی: تفسیر کبیر: ۲۱/ ۲۲۹. [۳]: _ قصص: ۲۱. [۱]: _ اعراف: ۱۵۰. [۲]: _ ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه ۳/ ۷۶. ‌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ فيه فعل ▪️◾️◾️ موضوع گردآوري هيزم و آتش براي سوزاندن بيت فاطمه در صدر اسلام از مسلمات تاريخ بود، افراد ديگري كه خود در زمان قدرت و حكمروايي خويش مصدر چنين كارهايي بوده اند با استناد به عمل خليفه، كار خود را توجيه مي‌كردند. اينك دو مورد را در اينجا يادآور مي‌شويم: ۱. عبدالله بن زبير براي اخذ بيعت از بني هاشم و در راس آنان علي بن الحسين عليهماالسلام جمع مزبور را تهديد به قتل و سوزاندن كرد و بدين منظور همگان را در نقطه اي گرد آورده و تهديد كرد كه اگر بيعت نكنيد همگي طعمه آتش خواهيد شد. سرانجام بني هاشم با كمك‌هاي بي دريغ مختار ثقفي از حبس آزاد شدند، زيرا ابن زبير از قوه و قدرت مختار آگاه بود. بعدها كه آبها از آسياب افتاد و عبدالله بن زبير به دست حجاج بن يوسف ثقفي كشته شد، مردم برادر عبدالله، عروه بن زبير را نكوهش مي‌كردند و مي‌گفتند: برادرت چه تصميم غير صحيحي گرفته بود، زيرامي خواست همه ي بني هاشم را كه در شعب ابي طالب جمع كرده بود بسوزاند. او در پاسخ گفت: هدف او از اين كار، توحيد كلمه بود. او مي‌خواست ميان مسلمانان اختلاف راه پيدا نكند و همگي در اطاعت يك نفر قرار گرفته و سخن آنان باشد. همچنان كه عمر بن خطاب اين كار را با بني هاشم انجام داد، آنگاه كه از بيعت ابي بكر سرباز زدند، او در كنار خانه ي آنان هيزم آماده كرد و خانه را بر سر آنان آتش زد. [۷۷]. ۲. مورد ديگر را علامه حلي در كتاب «نهج البلاغه و كشف الصدق» از بلاذري نقل كرده كه متن آن چنين است: «لمّا قتل الحسين كتب عبداللَّه بن عمر إلي يزيد بن معاوية: أمّا بعد، فقد عظمت الرزيّة و جلّت المصيبة، و حدث في الإسلام حدث عظيم، و لا يوم كيوم قتل الحسين. فكتب إليه يزيد: أمّا بعد، يا أحمق، فإنّا جئنا إلي بيوت مجدَّدة، و فرش ممهّدة و وسادة منضَّدة، فقاتلنا عنها، فإن يكن الحقّ لنا فعن حقّنا قاتلنا، و إن كان الحقّ لغيرنا، فأبوك أوّل من سنَّ هذا و استأثر بالحقّ علي أهله. » [۷۸]. «هنگامي كه حسين بن علي به شهادت رسيد، عبدالله بن عمر به يزيد به معاويه چنين نامه نوشت: مصيبت بزرگي رخ داده و در اسلام حادثه ي بزرگي انجام گرفته و روزي مانند روز قتل حيسن نيست. يزيد در پاسخ او نوشت: اي ابله! ما به خانه‌هاي نو و فرش‌هاي گسترده و پشتي‌هاي چيده وارد شدم و در راه آن نبرد كرديم، اگر حق با ما باشد به حق نبرد كرده ايم و اگر حق از آن غير ما باشد، پدر تو نخستين كسي بود كه اين سنت را رواج داد و حق را از صاحبان آن برگرفت! ». 📚 منابع: [۷۷] مروج الذهب ۳/ ۲۷۶، منشورات دانشگاه لبنان؛ ۳/ ۷۷، چاپ دار أندلس. [۷۸] نهج الحق و كشف الصدق، ص ۳۵۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 یک و چهار ! 🔹🍂 اشاره ۹۹. آیا زیر برای خلافت چهارگانه ؟ 🌸🌺 «محمّدٌ رسولُ الله و الَّذینَ مَعَهُ اَشدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً یَبتَغونَ فَضلاً مِنَ اللهِ و رضواناً سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن اَثَرِ السُّجُود»؛ [۲] محمّد صلی الله علیه و آله که فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار سخت و با یکدیگر بسیار مهربان هستند. آنها را زیاد در حال رکوع و سجود می‌بینی که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می‌طلبند و صورتهایشان در اثر سجده نورانی شده است. اهل تسنن می‌گویند: منظور از «والذین معه» ابوبکر است که در غار ثور در شب هجرت با پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و منظور از «اشداء علی الکفار» عمر بن خطاب بوده، چون با کفّار سخت برخورد می‌کرد و منظور از «رحماء بینهم» عثمان بن عفّان بوده، چون خیلی دل رحم و رقیق القلب بوده و منظور از «سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» علی بن ابیطالب علیه السلام می‌باشد؟ جواب خیر، ظاهر آیه چنین چیزی را نشان نمی دهد چون غیر از علمای شیعه، علمای اهل سنت هم در تفاسیر خود چنین چیزی را بیان نکرده اند. اگر آیه چنین تفسیری داشت و مربوط به خلافت بود، بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل اعتراضات بنی هاشم و مخالفت با بیعت آنها در جریان سقیفه، کسی آن را بیان می‌کرد. اگر بخواهیم از لحاظ نحوی و ادبیات عرب این موضوع را بررسی کنیم به این صورت می‌شود: محمّد: مبتدا، رسول الله: عطف بیان، والذین معه: عطف بر محمّد، اشداء: خبر آن و بقیه خبر بعد از خبر. والذین معه: مبتدا، اشداء: خبر آن و بقیه خبر بعد از خبر. اگر منظور آیه، خلفای چهارگانه بودند، باید بین کلمات (واو) عطف می‌گذاشتند در صورتی که چنین نیست. تمام مفسران سنی این آیه را شامل تمام مؤمنین دانسته اند و گفته اند: این صفات شامل تمام مؤمنین است. ولی ظاهر آیه نشان می‌دهد که این صفات شامل یک نفر می‌شود که از اوّل با پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، نَه چهار نفر و با توجه به عقل و نقل کسی غیر از علی علیه السلام چنین صفاتی را نداشته است. البته اینکه ضمیر جمع در آیه آمده به خاطر احترام و تعظیم است همان طور که ما هم در فارسی این مطلب را رعایت می‌کنیم. علی علیه السلام در میدان‌های جنگ و در بحثهای علمی، بر کفّار بسیار سخت و شدید العمل بودند ولی در هر حال رحم و عطوفت و مهربانی را نسبت به دوست و دشمن ابراز می‌کردند. مثلاً: در جنگ صفّین به رهبری معاویه، آب فرات را بر روی سپاه علی علیه السلام بستند. امّا زمانی که به فرماندهی مالک اشتر آب فرات دوباره به دست سپاه علی علیه السلام افتاد، ایشان آب را بر آنها نبستند بلکه اجازه دادند تا آنها هم از آب استفاده کنند. همچنین رفتار ایشان با اسرای جنگی و افرادی مانند مروان بن حکم و عبدالله بن زبیر و عایشه که ستمها و اذیتهای زیادی از آنها دیده بودند، در نهایت بخشش و مهربانی بود و هیچ وقت حالت تلافی جویانه نداشتند. در اداره امور مسلمین و تقسیم بیت المال، کوچکترین حقّی را ضایع نمی کردند. حتی به نزدیکان خود هم مانند بقیه مردم، از بیت المال سهمی قرار می‌دادند. زمانی که مردم عثمان را محاصره کرده بودند او به علی علیه السلام پیغام داد که نان و آب را بر روی ما بسته اند. با وجود اذیتهای زیادی که عثمان به ایشان کرده بود، ایشان امام حسن و امام حسین علیهما السلام را فرستادند تا برایشان آب و نان ببرند. مهربانی ایشان با مردم فقیر و ناتوان بخصوص زنان بیچاره و یتیمان و درماندگان معروف است در حدی که حتی ایشان مشک آب به دوش می‌گرفتند و به منزل فقرا برده و در تنور نان می‌پختند و یتیمانشان را نوازش می‌کردند. در اداره حکومت هم عدل و داد را برقرار می‌کردند و تمام افراد نالایق و پول پرست را که عثمان بر سر کار گذاشته بود برکنار کردند و به جای آنها افرادی شایسته انتخاب کردند و اگر کوچکترین خطا و کوتاهی از آنها سر می‌زد، فوراً تذکر می‌دادند و از آن به راحتی عبور نمی کردند. ---------- [۲]: _📚 فتح: ۲۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 بیعت هاشم 🍂🔹 اشاره ۱۰۳. علیه السلام را وادار به کردند و حضرت علیهاالسلام چه ؟ 🌺🌸 جواب ابتدا ابوبکر برای عمر پیغام فرستاد که برود و از علی علیه السلام و بنی هاشم بیعت بگیرد و اگر قبول نکردند با آنها جنگ نماید. عمر به همراه عده ای به خانه امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند و گفتند: بیرون بیایید و بیعت کنید و اگر نه خانه و اهل آن را می‌سوزانیم. در آن حال فاطمه علیهاالسلام فرمودند: «یا ابتا یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافه؟ » ای پدر! ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، بعد از تو از عمر بن خطاب و پسر ابی قحافه چه‌ها به ما می‌رسد و چگونه با ما ملاقات کردند! به هر حال عمر و همراهانش علی علیه السلام را به اجبار از خانه بیرون آوردند و به ایشان گفتند: بیعت کن. ایشان فرمودند: اگر بیعت نکنم چه می‌کنید؟ گفتند: به خدا قسم گردنت را می‌زنیم. ایشان فرمودند: آیا بنده خدا و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله را می‌خواهید بکشید؟ عمر گفت: تو برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیستی. خلاصه علی علیه السلام را به سمت مسجد می‌کشیدند و می‌بردند و به نزد ابوبکر بردند. او گفت: بیعت کن. آن حضرت فرمودند: من بیشتر از شما سزاوار این مقام هستم و حق من است و هرگز با شما بیعت نمی کنم... سپس ایشان به خانه برگشتند و بیعت نکردند تا زمانی که حضرت زهرا علیهاالسلام وفات نمودند. بعد از آن خانه نشین شده و مشغول جمع آوری قرآن شدند. وقتی علی علیه السلام را به مسجد می‌بردند، حضرت زهرا علیهاالسلام و عده ای از زنان شیون و ناله می‌کردند. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: خوب زود بر خانه اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله هجوم وغارت بردید. به خدا قسم، هرگز با عمر حرف نخواهم زد تا زمانی که خداوند را ملاقات نمایم. و چنین کردند. «فاطمه علیهاالسلام در حالت غضب ابوبکر را ترک کردند و در همان حال باقی ماندند و با او حرف نزدند تا وفات نمودند. » [۱] هاشم و 🍃🔸 اشاره ۱۰۴. آیا علیه السلام و بنی هاشم را کردند؟ ؟ 🌸🌺 جواب قبول کردند ولی بعد از شش ماه و بعد از تهدید و فشار و زور و قتل و اهانت‌هایی که به آنها وارد شد و محرومیت‌هایی که برای ایشان ایجاد کردند. چنانچه نقل است: «فلم یبایع علی علیه السلام حتی ماتت فاطمه علیهاالسلام. »؛ [۱] علی علیه السلام بیعت نکرد تا فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت. «و لم یبایعه احد من بنی هاشم حتی ماتت فاطمه»؛ [۲] هیچ کدام از بنی هاشم (با ابوبکر) بیعت نکردند تا فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت. قول یا قول ؟ 🍂🔹 اشاره ۱۰۵. چون بدون اجماع معین ، پس او به برای انتخاب بعدی سند است؟ چون برای خلیفه بعدی اصلاً امت نگرفت! 🌸🌺 جواب اگر چنین حقی برای خلیفه وجود دارد که خلیفه بعدی را خودش انتخاب کند و امت را بعد از خودش سرگردان نگذارد، پس این حق از رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفته شد چون آن حضرت بارها و بارها به صورت صریح و کنایه و در دفعات مختلف علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و وصی بعد از خود معرفی کردند، ولی قول پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان رسول و فرستاده خدا عملی نشد و قول ایشان سندیّت نداشت. اکنون چگونه می‌توان گفت که قول ابوبکر سندیّت دارد؟! ---------- 📚منابع: [۱]: _ بلاذری: تاریخ: ۲/۲۳، ابن خزابه: غرر، ابن عبدربه: عقد الفرید: ۳/۶۳، ابن قتیبه: تاریخ خلفاء الراشدین: ۱/۱۳، جوهری: سقیفه: ۴۶ و السقیفه و الفدک: ۷۲، طبری: تاریخ: ۲/۴۴۳، مسعودی: مروج الذهب: ۲/۱۰۰، ابن شحنه: حاشیه کامل ابن اثیر: ۲/۳۲۷، مسلم و بخاری: صحیح، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۲/۴۵، ۲/۱۹، ۲/۱۱۷، ابن شحنه حنفی: تاریخ روضه المناضر فی اخبار الاوائل و الاواخر: ۷/۱۴۶. [۱]: _ بخاری: صحیح: ۵/۸۲ و ۸۳: باب غزوه خیبر، مسلم بن حجاج: صحیح: ۵/۱۵۳ و ۱۵۴: باب قول النّبی لا نوّرث، ابن قتیبه: الامامة و السیاسة: ۱/۳۱. [۲]: _ مسعودی: مروج الذهب: ۱/۴۱۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 انتخاب علیه السلام به 🍃🔹 اشاره ۱۰۸. صلی الله علیه و آله چگونه علیه السلام را به خود کردند؟ 🌺🌸 جواب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان امّتشان کسی را لایق تر و شایسته تر از امیرالمؤمنین علیه السلام نمی دیدند؛ پس همانطور که حضرت موسی از خدا درخواست کرد که حضرت هارون را به عنوان وزیر و جانشین قرار دهد، از خداوند خواستند تا امیرالمؤمنین علیه السلام را وزیر و شریک ایشان قرار دهد. ابوذر غفّاری و اسماء بنت عمیس نقل می‌کنند: روزی نماز ظهر را در مسجد می‌خواندیم که فقیری آمد و درخواست کمک کرد، هیچ کس به او چیزی نداد. علی علیه السلام که مشغول نماز بودند با دست اشاره به انگشتری که در دستشان بود کردند، فقیر انگشتر را از دستشان درآورد. پیامبر صلی الله علیه و آله که این قضیه را مشاهده کردند سر مبارکشان را به آسمان بلند کردند و فرمودند: پروردگارا! برادرم موسی علیه السلام از تو درخواست کرد و گفت: «خدایا! سینه‌ام را گشاده کن و امر و کار من را (در تبلیغ رسالت) برایم آسان کن. » تا جایی که گفت: «در کارم برادرم هارون را شریک گردان. » پس بر آن حضرت آیه ای را که به حضرت موسی فرموده بود، نازل کرد: «ما درخواست تو را قبول کردیم و به وسیله هارون بازویت را محکم می‌گردانیم و به شما در عالم آن چنان قدرت و حکومت می‌بخشیم که به هیچ صورتی به شما دست پیدا نکنند. » سپس فرمودند: خداوندا! من محمّد برگزیده و پیغمبر تو هستم پس سینه مرا گشاده گردان و امر مرا بر من آسان گردان و از اهل من برای من وزیری قرار بده که آن علی باشد، پشت مرا به وجود او قوی گردان. ابوذر می‌گوید: به خدا قسم، هنوز دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد و آیه «انّما ولیّکم الله و رسوله» را خواند. به این ترتیب معلوم می‌شود که دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله مستجاب شده است و مانند جانشینی حضرت هارون برای حضرت موسی، علی علیه السلام نیز به جانشینی رسول اکرم صلی الله علیه و آله برگزیده شد. » [۱] غیر قابل 🍂🔹 اشاره ۱۰۹. چون « » از دفاع کرده و او را در به رساندن علیه السلام، جزء کوچک و قابل می‌دانند. آیا این است؟ 🌸🌺 جواب خیر، کار یزید پست و ملعون یک خطای کوچک و معمولی نبوده که قابل عفو و گذشت باشد؛ بلکه گناه او گناه کبیره است که فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و هفتاد نفر از یاران ایشان را شهید کرد و دستور داد تا زنان و بچه‌های بی گناه آنان که از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بودند را از این شهر به آن شهر به اسارت ببرند. به علاوه غیر از این گناه عظیم، گناهان بسیاری مرتکب شده که قابل گفتن نیست. 🍃🔸 اشاره ۱۱۰. چون انتخاب توسط وانتخاب توسط عمر و ای خاص بوده تا به انتخاب ، ما باید این انتخاب را نماییم؟ 🌺🌸 جواب خیر، ما نباید کورکورانه این انتخاب را بپذیریم. خلیفه باید معصوم باشد و از طرف خداوند انتخاب شود. 🍂🔹 اشاره ۱۱۱. آیا صلی الله علیه و آله تعداد امام و بعد از را کرده اند؟ 🌺🌸 جواب بله، رسول خدا صلی الله علیه و آله در دفعات مختلف دوازده امام بعد از خود را معرفی کرده اند و علمای اهل سنت نیز این مطلب را در کتابهای خود ثبت کرده اند. یحیی بن حسن در کتاب «عمده» به بیست طریق این موضوع را مطرح نموده که خلفای بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند و تمام آنها از قریش هستند. در صحیح بخاری از سه طریق، در صحیح مسلم از نُه طریق، در سنن ابی داود از سه طریق و در سنن ترمذی از یک طریق و در جمع بین صحیحین حمیدی از سه طریق خبر داده که خلفا دوازده نفر می‌باشند. » [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ ابن مغازلی: مناقب، سیوطی: درّ المنثور: ۴/۲۹۵، ثعلبی: کشف البیان: ۴/۸۱، ابن جوزی: تذکره: ۲۴: ضمن آیه ولایت. [۱]: _ میرسید علی همدانی شافعی: مودة القربی: مودة یازدهم، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة: ۲/۲۱۵ و ۳/۲۸۹، شیخین، ترمذی، ابی داوود و مسلم و... ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، برای اثبات 🍂🔸 اشاره ۱۴۲. آیا خواستن از که در اموال خود دارد جایز است؟ 🌸🌺 جواب خیر، اولاً: قانون اسلام از کسی که صاحب مال است و تصرّف در اموال خود دارد شاهد نمی خواهد بلکه از مدّعی می‌خواهد که برای اثبات ادعای خود شاهد بیاورد. ثانیاً: در بعضی از احکام عمومی ممکن است استثناء وجود داشته باشد، در اینجا هم آیه شهادت قابل استثناء و جدایی است. مثلاً: زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله با مرد اعرابی معامله خرید و فروش اسب انجام دادند، خزیمة بن ثابت مدّعی رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت خزیمة بن ثابت را یک نفری قبول کردند. چون شهادت او مساوی شهادت دو نفر عادل بود. بنابراین چون او فرد مؤمن و از صحابی خاصّ آن حضرت بود، شهادتش یک نفری پذیرفته شد و او را ذوالشهادتین خواندند. پس در جایی که فرد مؤمنی استثناء قرار داده می‌شود و شهادتش یک نفری قبول می‌شود، قطعاً شهادت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأن ایشان نازل شده و معصوم هستند قبول است و قابل استثناء می‌باشد و بدون شک ردّ آنها ردّ خداوند متعال است. 🍂🔸 اشاره ۱۴۳. اگر بخشیده و حضرت علیهاالسلام بود، چرا ایشان ارث کردند و از نحله نزدند؟🌸🌺 جواب در ابتدا حضرت زهرا علیهاالسلام این ادّعا را کردند ولی آنها از ایشان شاهد خواستند. آن حضرت، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام و امّ ایمن را به عنوان شاهد آوردند امّا آنها شهود را قبول نکردند و رد کردند. [۱] ایشان هم مجبور شدند از راه ارث وارد شوند تا حقّ خود را بگیرند. ، شاهد نمی 🍃🔹 اشاره ۱۴۴. آیا مجبور در مورد ، به دستور شرع نماید و از علیهاالسلام بخواهد؟ 🌺🌸 جواب خیر، ولی او این کار را کرد در حالی که اولاً: فدک مال مسلمین نبود بلکه ملک تصرّفی فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیاتشان آن را به ایشان بخشیده بودند. ثانیاً: اگر خلیفه واقعاً می‌خواست که به دستور شرع عمل کند، باید در برابر ادّعای سایر مسلمانان شاهد می‌خواست و بعد اموال را به آنها می‌داد در صورتی که این کار را نکرد و اموال را بدون شاهد به مسلمانان واگذار کرد. ولی علی و فاطمه علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده بود، ادعایشان مورد قبول واقع نشد و آنها را مجبور کردند که برای اثبات ادعایشان شاهد بیاورند. ردّ و شهادت درباره 🍂🔸 اشاره ۱۴۵. دلیل بر ادعای علیهاالسلام و گواهی علیه السلام چه ؟ 🌸🌺 جواب اگر آن روز به مجرد ادعای فاطمه زهرا علیهاالسلام فدک را به ایشان واگذار می‌کرد، آن بانوی مکرمه ادعای خلافت همسرشان را می‌کردند. آن وقت خلیفه مجبور می‌شد حق را به ایشان واگذار نماید چون قبلاً صداقت ایشان را تصدیق کرده بود. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ علی بن برهان الدین حنفی شافعی: سیرة الحلبیه: ۳/۳۹، فخر رازی: تفسیر کبیر: ۹/۲۱۰، یاقوت حموی: معجم البلدان: ۴/۲۳۹، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۱۴، ابن حجر: صواعق محرقه: ۲۱ ضمن بخش شبهه هفتم از شبهات رفضه. [۱]: _ ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۸۴: از علی بن الفارقی. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 کردن بین نماز و ، و و 🍃🔹 اشاره ۱۹۱. چرا نماز و ، و و را می‌خوانند؟ 🌸🌺 جواب با توجه به احادیث و روایاتی که شیعه و سنّی نقل می‌کنند، رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی نمازشان را جمع و گاهی جدا جدا می‌خواندند. بنابراین شیعه هم با پیروی از این رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله، نمازهایشان را جمع می‌خوانند. نسخ 🍂🔸 اشاره ۱۹۲. آیا زیر: «اِلاّ عَلی اَزواجِهِم اَو ما مَلَکَت اَیمانُهُم فَاِنَّهُم غَیرُ مَلُومینَ» [۱] «مگر بر جفتهایشان (که شرعی آنها باشند) یا ملکی آنها که هیچ گونه ملامتی در این بر آنها نیست. » ناسخ آیه «فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَأتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَریضَة» است؟ 🌸🌺 جواب خیر، این آیه دلیلی بر نسخ آیه متعه نمی باشد، بلکه تأیید امر متعه است؛ چون متعه در حکم زوجیّت است و زن متعه، همسر واقعی و حقیقی مرد به حساب می‌آید. اگر زن متعه زن حقیقی مرد نبود، خداوند در آیه: «فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَأتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَریضَة» [۲] امر نمی فرمود که حق مهر آنان را بپردازید. علاوه بر این، سوره مؤمنون مکی و سوره نساء مدنی است و واضح است که سوره مکّی مقدّم بر سوره مدنی است. با توجه به این مطلب می‌بایست ناسخ قبل از منسوخ بیاید و این خلاف قاعده است. ، سدّی در برابر 🍃🔹 اشاره ۱۹۳. حکم توسط حرام نمی شد، آیا از باردار و بی سرپرست شده و به و کشیده می‌شد؟🌺🌸 جواب خیر، می‌دانیم که حکم متعه باعث شیوع فحشا نمی شود بلکه منع مردم از آن، باعث زنا و گناه می‌شود چون اشخاصی هستند که توانایی مالی و... را برای ازدواج دائم ندارد و جلوی شهوت و هوای نفس خود را نمی توانند بگیرند، به ناچار مرتکب عمل حرام و ناشایست زنا می‌شوند که این عمل ناشایست، باعث بروز بیماریهای ایدز، سیفلیس، سوزاک و... می‌شود. در حالی که اگر عمر متعه را حرام نمی کرد، طبق گفتار امیرالمؤمنین علیه السلام: «مگر عده کمی، دیگر کسی مرتکب زنا نمی شد. » [۱] البته باید جلوی انسانهای لاابالی و شهوت پرست را گرفت و اگرنه عقد دائم هم باید حرام شود چون اشخاصی به خاطر زیبایی و مال با دختری ازدواج و عقد دائم می‌نمایند ولی بعد از آن بدون اینکه خرج او را بدهند، او را رها کرده و می‌روند پس سزاوار است که مردم به مسائل دینی خود آشنا باشند و بدانند که: اولاً: در امر متعه، ابتدا باید مهریه زن را تعیین کنند و تا مدت عده بعد از پایان عقد موقت، زن راحت زندگی کند. دوماً: در تمام مدت عده مراقب زن باشند که اگر باردار باشد، چون در این مورد پدر صاحب فرزند است، از زن نگهداری کند تا بعد از وضع حمل به بچه اش برسد. به جایز است 🍂🔸 اشاره ۱۹۴. آیا که حکمی ردّ در کتاب و سنّت صلی الله علیه و آله ندارد، ما می‌توانیم به این عمل ؟ 🌸🌺 جواب بله – قطعاً حکمی را که ردّ آن در کتاب و سنّت نبوده، همچنان تا ابد به مشروعیت خودش باقی است و می‌توان به آن عمل نمود. روزی مردی که اهل شام بود از عبدالله بن عمر بن خطاب پرسید: نظرت درباره متعه زنان چیست؟ او گفت: البته حلال است. مرد شامی گفت: پدرت آن را حرام کرده است. عبدالله گفت: چون پیغمبر صلی الله علیه و آله امر فرموده اند، امر پیغمبر مقدّم بر نهی پدر می‌باشد و من مطیع پیغمبر صلی الله علیه و آله هستم. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ مؤمنون: ۶. [۲]: _ نساء: ۲۴. [۱]: _ ثعلبی: تفسیر: ۳/۲۸۶، طبری: تفسیر: ۵/۱۷، احمد بن حنبل: مسند: ۴/۴۳۶. [۱]: _ ترمذی: سنن: ۳/۱۶۳، احمد بن حنبل: مسند: ۲/۹۵، ابن اثیر: جامع الاصول. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 خدا صلی الله علیه و آله نیستند🍂🔸 اشاره ۱۹۹.آیا رسول صلی الله علیه و آله بودند که بتواند حکم نسخ را اجتهاد نماید و یا با آن کرده و حکمی را یا نماید؟ 🌺🌸 جواب خیر، این عقیده اجتهاد در مقابل نص است و آشکارا مقام پیامبر صلی الله علیه و آله را پایین آورده و مقام عمر را بالا برده که آنها را مانند دو مجتهد نشان می‌دهد در حالی که آیات زیر نشان می‌دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با میل و اراده خود و بدون نزول وحی نمی توانستند تغییر و تبدیلی در احکام به وجود بیاورند. پس چگونه کسی که با کلیات احکام دین و نزول وحی بیگانه بوده بتواند حکم خدا را تغییر داده و اجتهاد در مقابل نص صریح قرآن نماید؟! «قُل ما یَکونُ لی أن اُبَدِّلَهُ مِن تِلقاءِ نَفسی إن اَتَّبِعُ ما یُوحی اِلَیّ»؛ [۱] به آنها بگو: من نمی توانم پیش از خود قرآن را تغییر دهم. من پیروی نمی کنم مگر آنچه به من وحی می‌شود. «و ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی*اِن هُوَ اِلاّ وَحیٌ یُوحی»؛ [۲] و هرگز به هوای نفس سخن نگوید. سخنان او هیچ غیر وحی خدا نیست. «قُل ما کُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُلِ و ما أدری ما یُفعَلُ بی و لا بِکُم إن اتَّبِعُ اِلاّ ما یُوحی اِلَیَّ»؛ [۳] (ای پیغمبر! ) به امّت بگو: من از بین پیامبران اولین پیامبری نیستم که تازه در جهان فریاد رسالت خود را بلند کرده باشم و ندانم که عاقبت با من و شما چه می‌کنند. من پیروی نمی کنم، مگر آنچه به من وحی می‌شود. خلیفه، کلام نیست 🍃🔹 اشاره ۲۰۰. آیا سخن درباره ردّ ، سندی برای است که از آن نمایند؟ 🌺🌸 جواب خیر، در هیچ جائی از کتب اهل سنت دیده نشده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده باشند: «سخن و گفتار عمر بن خطاب، سند محکم است و بر مسلمین لازم است که از او اطاعت نمایند»؛ ولی در کتابهای فراوان شیعه و سنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که از عترت طاهره آن حضرت مخصوصاً امیرالمؤمنین علیهم السلام اطاعت و پیروی کنید. تمام ائمه اطهار علیهم السلام حکم دو متعه را حلال می‌دانستند و نسخ آن را رد کرده اند. نسخ و نظر و علمای 🍂🔸 اشاره ۲۰۱. صحابه و یاران صلی الله علیه و آله و علمای اهل درباره و عدم نسخ چیست؟ 🌸🌺 جواب گروهی از صحابه مانند: عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، جابر بن عبدالله انصاری، سلمة بن اکوع، ابی ذر غفاری، سبرة بن معبد، اکوع بن عبدالله الاسلمی، عمران بن حصین و... و جمعی از علمای اهل سنت از جمله: جار الله زمخشری در تفسیر کشاف، مالک بن انس، ملا سعد تفتازانی در کتاب شرح مقاصد و برهان الدین حنفی در هدایه و ابن حجر عسقلانی در فتح الباری همگی بر این عقیده هستند که به هیچ عنوان حکم متعه نسخ نشده است. ---------- 📚منابع: [۱]: _ یونس: ۱۵. [۲]: _ نجم: ۳ و ۴. [۳]: _ احقاف: ۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 « » 🍂🔸 اشاره ۲۰۲.« » یعنی چه؟ و این و بدعت چگونه شد؟ 🌺🌸 جواب «تراویح» به معنی جلسه است و منظور همان جلسه و نشستن بعد از چهار رکعت نمازی است که در شبهای ماه رمضان برای استراحت مردم قرار داده شد، ولی در آینده تبدیل به چهار رکعت نماز مستحبی در شبهای ماه رمضان و بیست رکعت نماز مستحبی در شبهای دیگر شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «ای گروه مسلمانان! نماز جماعت نافله شبهای ماه رمضان بدعت است و نماز ضحی بدعت و گناه است. مردم، نماز نافله شبهای ماه رمضان را به جماعت نخوانید و نماز ضحی را نخوانید. همانا اندک عملی که مطابق با سنت پیامبر باشد، از عمل زیادی که بدعت باشد بهتر است. بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی، راهی به سوی جهنم است. » روزی خلیفه دید که مردم نماز نافله را جدا جدا می‌خوانند. گفت: «نماز را به جماعت بخوانید بهتر است و دستور داد به ابیّ بن کعب اقتدا کنند. » شب بعد که به مسجد آمد، دید که مردم دوباره دستور او را اجرا کردند و به جماعت می‌خوانند. گفت: «این بدعت، خوب بدعتی است. » [۱] کردن ، مراعات حال نیست 🍃🔹 اشاره ۲۰۳. آیا به خاطر حال مردم فقیر و دستور داد که کم شود و هر کس از تعیین شده او سرپیچی کند شود؟ 🌸🌺 جواب خیر، خلیفه چنین قصدی نداشت که به فکر فقرا و بیچارگان باشد. انسان برای اینکه سنّتی را مرتکب شود نباید مرتکب عمل حرام شود زیرا مالی که به عنوان مهر به زن بخشیده می‌شود، به حکم قرآن در ملک اوست و نمی توان آن مال را از او گرفت و وارد بیت المال نمود. همچنین اجرای حَد برای کسی که گناهی را مرتکب نشده کار بیجا و باطلی است چون کسی که مالی را به عنوان مهریه به زنش ببخشد، از لحاظ شرعی گناهی بر گردنش نیست که حَد را بر او جاری سازند. پیشرفت تمدّن 🍂🔸 اشاره ۲۰۴. پیشرفت غرب از بود؟ 🌺🌸 جواب با وجود اینکه غربیها همیشه در سعی و تلاش بیشتری برای کسب کشفیّات علمی و هنری بوده اند، اما سرچشمه این علم و فرهنگ و هنر و فنون از اسلام و اسلامیان بوده است چون تا قرن هشتم میلادی که غرب مظهر توحّش و بربریّت بوده، در آن زمان اسلام و مسلمین پرچمدار علم و هنر بودند و خود غربیها هم از جمله ارنست رنان فرانسوی و کارلیل انگلیسی و نورمال آلمانی و گوستاولوبون و... هم به این نکته اقرار دارند. بهترین دلیل برای اثبات این مطلب هدیه فرستادن هارون الرشید عباسی به شارلمان، امپراطور مقتدر فرانسه بود که در قرن هفتم و هشتم میلادی صورت گرفت. آن هدیه ساعتی بود که از هنرمندی عربهای مسلمان ساخته شده بود و اوقات ۲۴ ساعت را با زدن زنگها و با افتادن دانه‌های فلزی در جام بزرگ زرّین معین می‌نمود. دانشمندان فرانسوی دربار شارلمان و حتی تمام اهالی پاریس در ابتدا نتوانستند حقیقت و چگونگی آن صنعت را بفهمند اما بعد از مدتی غربیها بیدار شدند و در مدارس علم و هنر مسلمین مانند: آندلس، قرطبه، اشبیلیه و اسکندریه و بغداد و... در رشته‌های علوم و صنایع و فنون مشغول تحصیل شدند و سعی و تلاش و کوشش نمودند و به ترقّی رسیدند ولی مسلمانان مغرور و تن پرور شده و خمود شدند و عقب ماندند. ---------- [۱]: _ 📚بخاری: صحیح: ۲/۲۵۲ از عبدالرحمن بن عبد القاری. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 (۲) [📚تاريخ ابن جرير طبرى ۲/ ۶۲] به سند خود، از «ابن عباس» او هم از على بن ابيطالب عليه السّلام روايت كرده است، هنگامى كه آيه شريفه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا به حضور طلبيد فرمود: يا على! خداى تعالى به من امر فرموده تا خويشاوندان نزديكم را انذار كنم؛ انجام اين دستور بر من گران و مشقت بار است و مى دانم كه هر گاه آنها را به آئين خويش بخوانم و از مخالفت با خدا، آنها را انذار نمايم، رفتارى از آنان به ظهور مى رسد كه مكروه طبع من است؛ براى همين از انذار آنها باز ايستادم و سكوت كردم تا اينكه «جبرئيل» آمد و گفت: اى محمد! چاره اى جز اين نيست كه دستور الهى را به مرحله اجرا در آورى و اگر از فرمان الهى سرپيچى نمائى، پروردگار، تو را شكنجه خواد كرد! اينك (اى على! ) غذائى تهيه كن و يك پاچه گوسفند پخته شده در روى آن بگذار و براى ما هم ظرف شيرى مهيا كن، آنگاه فرزندان عبد المطلب را به حضورم دعوت كن تا با آنها گفتگو كنم و در ضمن آن، مأموريت خويش را به آنان ابلاغ نمايم. (۱) على عليه السّلام فرموده است كه دستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را آن چنانكه فرموده بود، اطاعت كردم و فرزندان عبد المطلب كه در آن هنگام چهل تن مرد يا كمتر از آن بودند، عموهاى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را، «ابو طالب»، «حمزه»، «عباس» و «ابو لهب» كه در شمار آنان بودند، به ميهمانى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دعوت كردم. هنگامى كه دعوت شدگان به حضور مبارك شرفياب گرديدند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد غذائى را كه براى آنان تهيه ديده ام، حاضر نمايم. سفره گسترده شد و كاسه غذا را همراه با پاچه گوسفندى كه پخته بودم، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم كردم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قطعه اى از آن گوشت را تناول فرمود و ما بقى آن را ريز ريز كرده در اطراف ظرف غذا قرار داد. و به حاضران فرمود: به نام خدا از اين غذا تناول كنيد! حاضران از آن ظرف غذا تناول كردند؛ با توجه به اينكه همگان سير شدند و از كاسه غذا چيزى كاسته نشد و جز اثر انگشتها چيزى در آن كاسه ديده نمى شد. به خدائى كه جان على در دست تواناى اوست، مقدار غذا به اندازه اى بود كه فقط يكى از آنها را سير مى كرد!........ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 ولى همه آنها تناول كردند و سير شدند! آنگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد: آشاميدنى هم براى ما حاضر كن. كاسه شير را آوردم. همگان از آن نوشيدند و سيراب شدند. به خدا سوگند! كاسه شير به اندازه اى بود كه فقط يك نفر از آنها را سيراب مى كرد! ولى همگى از آن نوشيدند و سيراب شدند و مقدارى از آن كاسته نشد! پس از آنكه سفره بر چيده شد و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اراده كرد مأموريت خود را به اطلاع آنان برساند، در اين هنگام، «ابو لهب» پيشدستى كرد و گفت: نمى بينيد چگونه ميزبانتان شما را مسحور خود ساخته است؟! به دنبال اين سخن بى اساس، دعوت شدگان از خانه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بيرون رفته و متفرق شدند و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مأموريت ابلاغش انجام نپذيرفت. (۲) روز بعد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: متوجه بودى كه ديروز «ابو لهب» بر من پيشدستى كرد و آنچه شنيدى، به زبان آورد و مردم را پيش از آنكه سخنى بگويم متفرق ساخت؟ امروز همان غذا را ترتيب بده و فرزندان عبد المطلب را به حضورم دعوت كن. على عليه السّلام فرموده است بطورى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمان داده بود، غذائى مثل ديروز تهيه ديدم و فرزندان عبد المطلب را به حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دعوت كردم، ميهمانان يكى پس از ديگرى حضور يافتند. پس از اجتماع آنان، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد كه سفره گسترده شود و غذا حاضر گردد. سفره گسترده شد و كاسه غذا در برابر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله گذاشته شد، پيغمبر همان رفتار ديروزى را اجرا كرد و ميهمانان را به تناول غذا دستور داد. (۱) همگان خوردند و سير شدند. آنگاه فرمود: آشاميدنى حاضر كن. همان كاسه شير را به حضورش آوردم و همگان از آن آشاميدند و سيراب شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بلافاصله آغاز به سخن كرد و خطاب به فرزندان عبد المطلب فرمود: سوگند به خدا! در ميان عرب، جوانى را سراغ ندارم كه براى قومش حقيقتى را بهتر از آنچه من براى شما آورده ام، آورده باشد؛ بديهى است كه نيكى دنيا و آخرت را براى شما آورده ام. پروردگارم، به من دستور داده است تا شما را به سوى او دعوت كنم. در اين رابطه كدام يك از شما حاضر است وزارت مرا به عهده بگيرد و در پيشبرد نبوّتم به من كمك نمايد تا برادر، وصى و خليفه من در ميان سايرين باشد؟........ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 على عليه السّلام فرموده است كه افراد همگى سر بزير افكندند و پاسخى ندادند- و من كه از آنها، سنّم كمتر، چشمم ريزتر، شكمم بزرگتر و ساقم نازكتر بود- عرض كردم: يا رسول الله! من حاضرم عهده دار وزارت شما باشم و در پيشبرد امور نبوّتى پشتيبان شما باشم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست مباركش را روى گردن من گذاشت و فرمود: اين بزرگوار، برادر و وصى و خليفه من در ميان شما مى باشد. در اين راستا سخن او را بشنويد و از فرمان او اطاعت نمائيد. حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: پس از اين جريان، حاضران از محل خود برخاسته در حالى كه مى خنديدند بطور تمسخرآميز خطاب به «ابو طالب» گفتند: محمد به تو دستور مى دهد تا سخن فرزندت را بشنوى و از دستور او فرمان ببرى! (۱) مؤلف گويد: «متقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۳۹۲] اين حديث را بطور اختصار ايراد كرده و اظهار مى دارد كه اين حديث را «ابن جرير» روايت نموده است و در مجلد ۶ صفحه ۳۹۸ با اختلاف اندكى، همين حديث را آورده است و اظهار مى دارد كه اين حديث را «ابن اسحاق»، «ابن جرير»، «ابن ابى حاتم»، «ابن مردويه»، «ابو نعيم» و «بيهقى»- هر دو تن اخير در كتاب «الدلائل»- نقل كرده اند. در رابطه با حديث مورد بحث، بخشى از احاديث وارد شده، كه مناسب است آنها را در پايان اين باب متذكر شويم. (۲) از جمله، حديثى است كه در جزء اول، در باب سى و دوم در ذيل فرمايش رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام كه فرمود: «أنت منّى بمنزلة هرون من موسى». «احمد حنبل»، «نسائى»، و «طبرانى» و ديگران به سندهاى خود، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» نقل كرده اند و در اين حديث آمده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: شايسته نيست از دنيا رحلت كنم مگر آنكه تو خليفه من باشى...... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 (۳) و نيز از آن جمله: هيثمى در [📚مجمع ۸/ ۳۱۴] از «عبد الله بن مسعود» روايت كرده است كه در شب جن، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا در رديف خود سوار بر مركب كرد تا به بالاترين مكان مكه رفتيم، در آنجا خطى براى من ترسيم نمود تا آنجا كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به من وعده داده شده است كه جن و انس به من ايمان مى آوردند. بديهى است كه آدميان به من ايمان آوردند و جنيان را هم ديده‌ام كه به من ايمان آورده اند و سپس فرمود: چنان مى پندارم كه مرگ من نزديك است! عرض كردم: اگر ارتحال شما فرا رسيده است، آيا «ابو بكر» را به خلافت پس از خود معين نمى فرمائى؟ پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پاسخ دادن به من اعراض نمود و با پيشنهاد من موافقت نكرد. گفتم: آيا «عمر» را به جانشينى خود بر نمى گزينى؟ باز هم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله صورتش را از من برگردانيد و با پيشنهاد من موافقت ننمود. پرسيدم: آيا «عثمان» را به جانشينى خود انتخاب نمى فرمائى؟ اين بار هم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پاسخ دادن به من اعراض كرد و اظهار موافقتى نفرمود. پرسيدم: آيا على عليه السّلام را به جانشينى خود برنمى گزينى؟ در پاسخ فرمود سوگند به خدائى كه جز او خدائى نيست! - على، وصى و خليفه پس از من است- اگر با او بيعت كنيد و از فرمان او سرپيچى ننمائيد، همگى شما را به بهشت خواهم برد. (۱) «هيثمى» گفته كه «طبرانى» هم اين حديث را نقل كرده است. و نيز از آن جمله: «مناوى» در [📚كنوز الحقايق ص ۱۴۵] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: كسى كه بر سر خلافت با على عليه السّلام پيكار نمايد، او را بكشيد، هر كس كه مى خواهد باشد! «مناوى» گفته كه «ديلمى» هم اين حديث را نقل كرده است. (۱) و نيز از آن جمله: «خطيب بغدادى» در [📚تاريخ بغداد ۱/ ۱۳۵] به سند خود، از «عبد الله»، پسر «احمد حنبل»، نقل كرده است كه در يكى از روزها، در حضور پدرم نشسته بودم كه گروهى از كرخيهاى بغداد وارد شدند و راجع به خلفاى سه گانه مطالب بسيارى به زبان آوردند. و درباره خلافت على عليه السّلام مطالب فراوانى متذكر شدند و سخن به درازا كشيد. پدرم سر بالا كرد و خطاب به آنان گفت: اى مردم! چه سخنان بسيارى درباره خلافت على عليه السّلام اظهار مى داريد! همين اندازه بايد گفت و اعتراف كرد كه خلافت، به على عليه السّلام اعتبار و شخصيت نداده و لباس خلافت، به اندام او زينت نبخشيده است بلكه على عليه السّلام است كه به خلافت، ارج و بهاء داده و اندام آنرا زينت بخشيده است! «خطيب» از «سيارى» نقل نموده است، هنگامى كه سخن «احمد حنبل» را به اطلاع يكى از شيعيان رسانيدم، وى گفت: نيمى از خاطره تلخ و كينه اى كه از «احمد حنبل» به دل داشتم، به سبب اين سخن دلنشين، از دل خود زدودم «۱»!! (۱) و نيز از آن جمله: «📚ابن اثير جزرى» در [اسد الغابه ۴/ ۳۲] به سند خود، از «مدائنى» نقل كرده است، هنگامى كه حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام وارد كوفه شد، يكى از دانشمندان عرب به حضور مقدسش شرفياب شد و عرض كرد: سوگند به خدا، اى امير المؤمنين! تو خلافت را زينت دادى و خلافت تو را زينت نبخشيد. خلافت را به سر حد كمال بالا بردى و خلافت در رفعت مقام چيزى به تو نيفزود. خلافت نياز زيادى به تو دارد و تو با مراتب معنويت و قداستى كه دارى به هيچ وجه نيازى به آن ندارى. _________ _ (۱) از اين به بعد، به جبران سخن والائى كه «احمد حنبل» گفته است و به پيروى از شيعه ياد شده، در ترجمه اين كتاب از وى به نام «امام» ياد خواهيم كرد و اميد است به همين جمله كه اظهار كرده است، رضايت حضرت مولى على عليه السّلام را جلب نموده باشد (مترجم) نشابور نيفزود ز خيام و ز عطارخدا بود كه افزود اديب الادبارا ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) به اين نگاه كنيد، بخانه هر كه آيد او بعد از من و جانشين است. و گفتار متعالى: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» 🌺🔸🔸 (۱) ۳۱۳- خبر داد بما ابو البركات ابراهيم فرزند محمد فرزند خلف جمارى سقطى كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند احمد كه حديث كرد بما ابو الفتح احمد فرزند حسن فرزند سهل مالكى مصرى واعظ در واسط در ميان قراطيسى‌ها (شهرى است در مصر) كه نقل كرد بما سليمان فرزند احمد مالكى گفت: نقل نمود بما ابو قضاعه ربيعه فرزند محمد طائى كه نقل كرد بما ثوبان ذو النون كه حديث كرد بما مالك فرزند غسان نهشلى كه نقل نمود بما ثابت از انس گفت: در زمان پيامبر خدا (ص) ستاره اى فرود آمد، پيامبر خدا (ص) فرمود: به اين ستاره نگاه كنيد، هر كه اين ستاره بخانه او فرود آيد بعد از من او خليفه است، نگاه كردند پس در آن هنگام به خانه على فرود آمد، و خداى متعال اين آيه‌ها را نازل كرد. «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى «۱» ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ _ _ (۱) پاورقى از مترجم، بنا بر يك روايت كه نقل كرده اند مراد از نجم آن ستاره اى است كه خدا او را علامت امامت امير مؤمنان قرار داد و سبب آن بود كه سلمان و جماعتى از صحابه از پيامبر خدا (ص) پرسيدند اى پيغمبر خدا (ص) بعد از تو مقامت براى كه خواهد بود؟ فرمود: براى كسى كه امشب ستاره از قطب آسمان جدا شده و بخانه او فرود آيد، همان شب اهل مدينه همه بر پشت بامها رفته به اميد اينكه ستاره بخانه ايشان بيايد، جز على و فاطمه زهرا (ع) كه وردها و ذكرهاى خود را ترك نكردند، و گفتند: اگر بخانه ما آيد پس لازم است كه بيشتر شكر بنمائيم، و اگر بخانه ما نيايد براى ما دو مصيبت نباشد: ۱- تشويش و اضطراب خاطر براى نزول ستاره. ۲- تقصير واجبات و ذكرها، هر يك در محراب خود مشغول عبادت گرديدند و ستاره از قطب آسمان جدا شده و بخانه زهرا فرود آمد، و اين گفتار خدا است: (وَ النَّجْمِ إِذا هَوى) منافقان طعنه زدند و گفتند: آگاه باشيد محمد در باره على گمراه شده است، خداى متعال قسم ياد كرد بآن ستاره كه بخانه او فرستاد، و گفت: (وَ النَّجْمِ إِذا هَوى ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى) يعنى قسم بآن ستاره در وقتى كه بخانه او فرود آيد صاحب شما گمراه نيست. (ت ف) (ج ۹ ص ۳۳۲) 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي ، ص: ۲۱۶ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى. قسم بستاره اى كه فرود آيد، رفيق شما گمراه نشده و سركشى ننموده است، و از هواى نفس سخن نمى گويد، نيست او مگر وحيى كه وحى ميگردد. گفتار متعال: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. ۵۴ يا بر بخاطر آنچه خدا از خود فرموده ميورزند. 🌺🔹🔹 (۱) ۳۱۴- خبر داد بما ابو حسن على فرزند حسين فرزند طيب واسطى (اذنا) كه نقل كرد بما ابو القاسم صفار كه نقل نمود بما عمر فرزند احمد فرزند هارون كه حديث كرد بما احمد فرزند محمد فرزند سعيد كوفى كه نقل نمود بما يعقوب فرزند يوسف كه نقل كرد بما ابو غسان كه حديث كرد بما مسعود فرزند سعد از جابر از 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۱۷ ابو جعفر يعنى محمد بن على الباقر (ع) در فرموده خداى متعال: أَمْ «۱» يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) فرمود: ما همان مردم هستيم. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫