eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
438 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 🍂🔹 ( 142)🔹🍂 🌺 در به اين كه (ص) از خود (ع) را به گماشته : 🌺 (۲) اماميه بر اين امر تواتر دارد و جمهور در باره آن اخبار فراوانى نقل كرده اند كه ما برگزيده هايى از آن را بر سبيل اختصار بيان مى كنيم: (۳) خوارزمى «۲»- به نقل از جابر نقل مى كند كه گفته است: پيامبر (ص) فرمود: خداوند ____________________ (۱) 📚سنن ترمذى ۵/ ۳۰۳، شماره ۳۸۱۰، ولى در صحيح نسائى بدان دست نيافتيم، ليكن در 📚احقاق الحق ۶/ ۵۳۱ به نقل از علامه به ارجح المطالب راه يافته است و او مى گويد كه: حديث را از طريق ترمذى و نسائى و طبرانى به نقل از ابو هريره نظير آن چه از صحيح ترمذى گفته آمد روايت كرده است. (۲) 📚مناقب خوارزمى/ ۸۰، و ظاهرا به قرينه حديثى كه پس از آن مى آيد مؤلّف آن را از مناقب ابن مردويه نقل كرده است. ترجمه كشف اليقين، ص: ۲۶۱ هنگامى كه آسمان‌ها و زمين را آفريد آن‌ها را فرا خواند پس آن‌ها پاسخش دادند و نبوّت مرا با ولايت على بن ابى طالب بر آن‌ها عرضه كرد و آن‌ها آن را پذيرفتند. سپس خداوند خلق را آفريد و امر دين را به ما واگذار كرد، پس سعادتمند به واسطه ما سعادتمند شد و نگون بخت به واسطه ما نگون بخت شد. ماييم كه حلال خدا را حلال مى كنيم و حرام خدا را حرام. (۱) در همين جا «۱»- به نقل از ابو سعيد خدرى آمده است كه از سلمان نقل كرده است كه مى گويد: عرض كردم: يا رسول اللَّه! هر پيامبرى جانشينى دارد، جانشين تو كيست؟ پيامبر سكوت كرد. پس چون بعدا مرا ديد گفت: اى سلمان! و من به سوى او شتاب كردم و لبّيك گفتم. گفت مى دانى جانشين موسى كيست؟ عرض كردم: آرى، يوشع بن نون. فرمود: چرا؟ عرض كردم: چون او در آن هنگام داناترين ايشان بود. پيامبر (ص) فرمود: جانشين و سرّ نگه دار من و بهترين كسى كه پس از خود باقى مى گذارم «۲» و وعده مرا ادا مى كند و قاضى دين من مى باشد «۳» على بن ابى طالب است. ______________________ __ (۱) آن را در مناقب خوارزمى نيافتيم، ولى 📚احقاق الحق ۵/ ۱۵۴ آن را از ارجح المطالب نقل مى كند كه آن نيز از ابن مردويه نقل كرده است، نيز در 📚كشف الغمّه ۱/ ۱۵۷ به نقل از مناقب ابن مردويه آمده است. (۲) 📚سيّد شرف الدّين در مراجعات/ ۳۰۲ ذيل همين خبر مى گويد: «اين سخن تصريحى است بر اين كه على جانشين پيامبر است و صراحت دارد در اين كه او پس از پيامبر برترين مردم است و در اين خبر دلالتى است التزامى در خلافت على (ع) و وجوب فرمانبرى از او كه بر خردمندان پوشيده نيست. »📚 شيخ مظفّر در دلائل الصّدق ۲/ ۳۷۴ استدلال مى كند كه همين قرينه اى است دالّ بر خلافت....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🌺🌸 اشاره ۳۹. خورشید امیرالمؤمنین علیه السلام در پرده می‌ماند؟ 🌺✨ جواب خداوند به هیچ وجه این امر عظیم را پوشیده و پنهان باقی نمی گذارد و به هر وسیله و هر شرایطی حتّی به دست مخالفان ایشان، این خورشید را نمودارتر می‌نماید. با توجه به این نکته که دشمنان علی علیه السلام سعی می‌کنند تا مردم را از وجود آن حضرت دور کنند و فضائل ایشان را مخفی نگه دارند، در بین آنها افرادی مانند محمد بن جریر طبری و نسائی و ابن عقده (که از بزرگان اهل تسنن بودند، ) وجود داشتند. زمانی که می‌دیدند در منابرامیرالمؤمنین علیه السلام را دشنام می‌دهند، به مخالفت برخاسته و کتابهایی در فضائل آن حضرت نوشتند و احادیثی که پیامبر صلی الله علیه و آله در فضائل ایشان فرموده اند، نقل کردند ولی به جای اینکه سخنان آنها را قبول کنند، به آنها رافضی گفته و ایشان را خوار و ذلیل کرده و یا می‌کشتند. محمد بن ادریس شافعی: «من از حال علی علیه السلام تعجب می‌کنم، چون دشمنان آن حضرت (اموی‌ها و نواصب و خوارج) از روی بغض و کینه فضائل آن حضرت را نقل نمی کنند، دوستان علی علیه السلام هم از روی تقیّه و ترس از ذکر فضائل آن حضرت خودداری می‌نمایند. با این حال تمام کتابها مملو از فضائل و مناقب آن حضرت است که نُقل تمام مجالس است. » او، اطاعت و خدا صلی الله علیه و آله 🌸🌺 اشاره ۴۰. چه اطاعت و صلی الله علیه و آله است؟ 🌸✨ جواب رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس علی را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و کسی که مرا اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و کسی که علی را انکار نماید، مرا انکار کرده و کسی که مرا انکار کند، خدا را انکار کرده است. [۱] ---------- [۱]: _ کتب معتبر شیعه و سنی. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ ي اسلامي از شهادت خدا ▪️🔹▪️ اشاره درگذشت پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم جامعه اسلامي را در بوته ي امتحاني بزرگ قرار داد و پايه‌هاي ايمان و تسليم و پذيرش افراد را نسبت به اصول و فروع اسلام، كاملا آشكار ساخت، در آن برهه ي حساس از تاريخ، عقده‌ها و كينه‌هايي كه در نهانگاه خوف از مقام رسالت، پنهان شده بود، عيان گشت و روشن گرديد كه اسلام خواهي گروهي از مهاجر و انصار، به هدف نيل به يك رشته مقامات و مناصب دنيوي انجام گرفته است و آنان، دين خدا را تا آنجا پذيرا هستند كه با منافع دنيويشان در اصطكاك نباشد. پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، جامعه اسلامي را دو خطر بزرگ، از داخل و خارج، تهديد مي‌كرد: از يك طرف حزب نفاق و ستون پنجم به شدت در صدد ايجاد فتنه و آشوب در داخل بود تا نظام از درون فروريزد، لذا ابوسفيان- موقعي كه امام، جسد مبارك پيامبر را غسل مي‌داد- در خانه ي امام را زد و گفت دست خود را بده تا با تو به عنوان خليفه ي مسلمين بيعت كنم و هر نوع مخالفت احتمالي را با نيروي قبيله ي خود سركوب سازم! امام كه از نيت سوء او آگاه بود، دست رد بر سينه ي نامحرم زد و فرمود: «واللَّه ما أردتَ بهذا إلّا الفتنه، و انّك و اللَّه طال ما بغيتَ الإسلام شرّاً، لا حاجة لنا في نصيحتك». [۵]. «به خدا سوگند تو هدفي جز ايجاد فتنه و آشوب نداري و پيوسته براي اسلام خواهان شر و بدي بودي، ما را به خير خواهي نيازي نيست! ». از طرف ديگر، احتمال حمله روميان قوت مي‌گرفت، زيرا در اجراي فرمان پيامبر كه دستور داده بود ياران او هر چه زودتر مدينه را به عزم سرزمين روم (شام كنوني) ترك كنند، عمدا تعلل شده بود و اين در حالي است كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در بستر بيماري، سر باز زنندگان از اين فرمان را مشمول نفرين خود قرار داده بود: «جَهِّزُوا جيشَ أُسامَة، لَعَنَ اللَّهُ مَن تَخَلَّفَ عَنْه». [۶]. «سپاه اسامه را آماده حركت سازيد، متخلفان از آن از رحمت خدا دور باشند». گذشته از اين، روح ياغيگري در برخي از قبايل عرب زنده شده و مي‌خواستند به عناوين گوناگون از زير چتر حكومت اسلامي بيرون آيند تا از هر نوع پرداخت زكات و غيره خود داري كنند. در چنين شرايط خاص و سرنوشت ساز، اما چاره اي جز مماشات با كودتا گران و اغماض از بيعتي كه با او در سرزمين غدير انجام گرفته بود، نداشت و اگر بر حفظ حق مسلم خود اصرار مي‌ورزيد چه بسا منويات حزب نفاق و دشمن خارجي جامه ي عمل مي‌پوشيد، لذا ناچار شد در مقابل قانون شكني‌ها و خلاف كاري‌ها مماشات كند و جلو فتنه ي بزرگي را بگيرد. چنانچه خود اميرمومنان در سخنانش به اين نكته اشاره دارد: «فامسكتُ يدي حتّي رأيتُ راجعةَ الناس قد رجعتْ عن الإسلامِ يدعون إلي مَحْقِ دينِ محمّد صَلَيّ اللَّهُ عَلَيْه و اله وَ سَلَمَ فخشيتُ إن لم أنصُر الإسلامُ و أهلَه أن أري فيه ثلماً أو هدماً تكون المصيبة به عليَّ أعظم من فوت ولايتكم الّتي إنّما هي متاع أيام قلائل». [۷]. «دست بر روي دست گذاردم تا اين كه به چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي‌خواهند دين محمد صلي الله عليه و آله و سلم را نابود سازند، در اينجا بود كه ترسيدم اگر اسلام و مسلمانان را ياري نكنم بايد شاهد نابودي و حكومت چند روزه بر شما مهمتر بوده و هست». 📚 منابع: [۵] تاريخ طبري ۲/ ۴۴۹، حوادث سال ۱۱. [۶] ملل و نحل شهرستاني ۱ / ۲۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ۶/ ۵۲، ط مصر. [۷] نهج البلاغه، نامه ۶۲ (نامه آن حضرت به اهل مصر كه همراه مالك اشتر فرستاد). ‌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، برای اثبات 🍂🔸 اشاره ۱۴۲. آیا خواستن از که در اموال خود دارد جایز است؟ 🌸🌺 جواب خیر، اولاً: قانون اسلام از کسی که صاحب مال است و تصرّف در اموال خود دارد شاهد نمی خواهد بلکه از مدّعی می‌خواهد که برای اثبات ادعای خود شاهد بیاورد. ثانیاً: در بعضی از احکام عمومی ممکن است استثناء وجود داشته باشد، در اینجا هم آیه شهادت قابل استثناء و جدایی است. مثلاً: زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله با مرد اعرابی معامله خرید و فروش اسب انجام دادند، خزیمة بن ثابت مدّعی رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت خزیمة بن ثابت را یک نفری قبول کردند. چون شهادت او مساوی شهادت دو نفر عادل بود. بنابراین چون او فرد مؤمن و از صحابی خاصّ آن حضرت بود، شهادتش یک نفری پذیرفته شد و او را ذوالشهادتین خواندند. پس در جایی که فرد مؤمنی استثناء قرار داده می‌شود و شهادتش یک نفری قبول می‌شود، قطعاً شهادت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأن ایشان نازل شده و معصوم هستند قبول است و قابل استثناء می‌باشد و بدون شک ردّ آنها ردّ خداوند متعال است. 🍂🔸 اشاره ۱۴۳. اگر بخشیده و حضرت علیهاالسلام بود، چرا ایشان ارث کردند و از نحله نزدند؟🌸🌺 جواب در ابتدا حضرت زهرا علیهاالسلام این ادّعا را کردند ولی آنها از ایشان شاهد خواستند. آن حضرت، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام و امّ ایمن را به عنوان شاهد آوردند امّا آنها شهود را قبول نکردند و رد کردند. [۱] ایشان هم مجبور شدند از راه ارث وارد شوند تا حقّ خود را بگیرند. ، شاهد نمی 🍃🔹 اشاره ۱۴۴. آیا مجبور در مورد ، به دستور شرع نماید و از علیهاالسلام بخواهد؟ 🌺🌸 جواب خیر، ولی او این کار را کرد در حالی که اولاً: فدک مال مسلمین نبود بلکه ملک تصرّفی فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیاتشان آن را به ایشان بخشیده بودند. ثانیاً: اگر خلیفه واقعاً می‌خواست که به دستور شرع عمل کند، باید در برابر ادّعای سایر مسلمانان شاهد می‌خواست و بعد اموال را به آنها می‌داد در صورتی که این کار را نکرد و اموال را بدون شاهد به مسلمانان واگذار کرد. ولی علی و فاطمه علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده بود، ادعایشان مورد قبول واقع نشد و آنها را مجبور کردند که برای اثبات ادعایشان شاهد بیاورند. ردّ و شهادت درباره 🍂🔸 اشاره ۱۴۵. دلیل بر ادعای علیهاالسلام و گواهی علیه السلام چه ؟ 🌸🌺 جواب اگر آن روز به مجرد ادعای فاطمه زهرا علیهاالسلام فدک را به ایشان واگذار می‌کرد، آن بانوی مکرمه ادعای خلافت همسرشان را می‌کردند. آن وقت خلیفه مجبور می‌شد حق را به ایشان واگذار نماید چون قبلاً صداقت ایشان را تصدیق کرده بود. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ علی بن برهان الدین حنفی شافعی: سیرة الحلبیه: ۳/۳۹، فخر رازی: تفسیر کبیر: ۹/۲۱۰، یاقوت حموی: معجم البلدان: ۴/۲۳۹، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۱۴، ابن حجر: صواعق محرقه: ۲۱ ضمن بخش شبهه هفتم از شبهات رفضه. [۱]: _ ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۸۴: از علی بن الفارقی. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 🍂🔹 ( 188)🔹🍂 روز امير المؤمنين عليه السّلام 🍂✨ (مناقب: ج ۲، ص ۱۹۸) سپس فرمود: «جاء الحق و زهق الباطل» «حق آمد و باطل رفت». در اين هنگام كه وجود سراپا جودش پاى بر اين عرصه خاكى نهاده بود، بتهائى كه در كعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها نورانى شد. شيطان فرياد برآورد: «واى بر بتها و بت پرستان از اين فرزند»! امير المؤمنين عليه السّلام از 🌸🍃 آنگاه سلام بر زنان بهشتى نمود و حال آنان را پرسيد. بانوان بهشتى او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تكلّم فرمودند. هنگامى كه حضرت حوا سلام اللَّه عليها او را در آغوش گرفت، آن حضرت فرمود: «سلام بر تو اى مادر، حوا»! حوا سلام اللَّه عليها پاسخ داد: سلام بر تو پسرم! على بن ابى طالب عليه السّلام از حال حضرت آدم پرسيد. حوا سلام اللَّه عليها پاسخ داد: غرق در نعمتهاى خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. در اين هنگام كه آن حضرت داخل كعبه بود ابوطالب عليه السّلام در كوچه و بازار صدا مى زد: بشارت باد شما را كه ولى خدا ظاهر شده است، همان كسى كه وصايت به او تمام و كامل مى شود. 📚(روضة الواعظين: ج ۱، ص ۷۹. مناقب: ج ۲، ص ۱۹۸. بحار الانوار: ج ۳۵، ص ۱۳) بعد از رفتن زنان بهشتى، پيامبران الهى حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت موسى عليهم السّلام آمدند. أمير المؤمنين عليه السّلام با ديدن آنان حركتى نمود و تبسّم فرمود و آن بزرگواران بر حضرتش سلام كردند: «سلام بر تو اى ولى خدا و خليفه پيامبر خدا». حضرت در جواب فرمود: «عليكم السّلام و رحمة اللَّه و بركاته». و جداگانه بر هر يك سلام نمودند. آن بزرگواران يكى بعد از ديگرى او را در آغوش گرفتند و بوسيدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملائكه آمدند و او را به آسمانها بردند، و باز آوردند و بردند و هر بار كلماتى مخصوص در فضائل و مناقب حضرت مى فرمودند. (على عليه السّلام وليد الكعبة: ص ۳۲) فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها مى فرمايد: بار دوم در حالتى آن حضرت را آوردند كه او را در حرير سفيد بهشتى پيچيده بودند و به من گفتند: «او را از چشم بينندگان حفظ كن كه ولى رب العالمين است. بدانكه وارد بهشت نمى شود مگر كسى كه ولايت او را بپذيرد و امامت و ولايت او را تصديق كند. خوشا به حال آن كه تابع اوست و واى بر كسى كه از او رويگردان شود. مثَل او چون كشتى نوح است. هر كه به آن پيوست نجات مى يابد و هر كه از آن باز ماند غرق مى شود و سقوط مى كند». سپس در گوش او مطلبى گفتند كه من نفهميدم. بعد او را بوسيدند و برخاستند و بيرون رفتند و من ندانستم از كجا خارج شدند. 📚(على عليه السّلام وليد الكعبة: ص ۳۲) روز در 🌺🍂 فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها بعد از سه روز كه مهمان الهى بود فرزند مبارك و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از كعبه شد كه هاتفى غيبى چنين ندا داد: «اى فاطمه، نام اين مولود را على بگذار، چرا كه من خداى على اعلى هستم. من نام او را از نام خود گرفته ام، و او را ادب آموخته‌ام و امر خود را به او سپرده ام، و او را بر غوامض علم خود آگاهى داده ام. او در خانه من بدنيا آمده است. او اول كسى است كه بر فراز خانه من اذان مى گويد، و بتها را مى شكند، و آنها را از بالاى كعبه به صورت مى اندازد. خوشا بحال كسى كه او را دوست مى دارد و از او اطاعت مى كند و او را يارى مى نمايد. واى بر كسى كه بغض او را دارد و از او سرپيچى مى كند و او را خوار مى نمايد و حق او را انكار مى نمايد». (بحار الانوار: ج ۳۵، ص ۹ - ۳۷) در اين سه روز در هر محفلى سخن از ولادت اين مولود مبارك و استثنائى بود، بخصوص باز نشدن قفل در كعبه، شكافته شدن ديوار كعبه در روز و ديدن آن توسّط كفار، اين مطلب را به صورت يك مسأله عمومى در آورده بود. طلوع نور على عليه السّلام در آغوش پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله: صبح روز چهارم در مقابل ديدگان به انتظار نشسته، ناگهان ديوار كعبه از مكان قبلى شكاف برداشت به حدى كه فاطمه بنت اسد عليه السّلام با فرزند عزيزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه مى كردند و قبل از سؤال كسى، فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها از بعضى وقايع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهاى بهشتى و اينكه نام اين حضرت به نداى آسمانى على عليه السّلام است. ابوطالب عليه السّلام و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پيش آمدند، و فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها با مولود پيش آمد. حضرت مولى الموالى على عليه السّلام فرمودند: «السّلام عليك يا اَبَه و رحمة اللَّه و بركاته». ابوطالب عليه السّلام فرمود: «و عليك السّلام يا بُنَىّ و رحمة اللَّه و بركاته»، و آن حضرت را در آغوش گرفت... @ya_amiralmomenin110
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🍃🔹 اشاره ۲۰۹. شجره و آنها به علیّ علیه السلام برمی گردد در که سادات خود را فرزندان خدا صلی الله علیه و آله می‌دانند با این سلسله ، آیا باید خود را از و خویشان خدا صلی الله علیه و آله بخوانند نه از آن حضرت؟ 🌸🌺 جواب از قرآن کریم و احادیث چنین استفاده می‌شود: ۱. «وَ مِن ذُریَّتِهِ داوُودَ و سُلَیمانَ و اَیّوبَ و یُوسفَ و موسی و هارونَ و کذلِکَ نَجزِی المُحسِنین و زکریّا و یَحیی و عیسی و الیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحین»؛ [۱] از ذریه نوح یا ابراهیم، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون و زکریّا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از صالحین بودند هدایت نمودیم. با وجود اینکه حضرت عیسی علیه السلام پدری نداشتند، امام کاظم علیه السلام فرمودند: خدای تعالی حضرت عیسی علیه السلام را از طریق حضرت مریم علیهاالسلام به فرزندان انبیاء ملحق گردانید و همچنین ما را از جانب مادرمان فاطمه علیهاالسلام به ذریّه پیغمبر صلی الله علیه و آله ملحق گردانیده است. [۲] ۲. «فَمَن حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ما جائَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبنائَنا و أبنائَکُم و نِسائَنا و نِسائَکُم و أنفُسَنا و أنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلَی الکاذِبین» [۳] «هر کس با تو درباره عیسی (علیه السلام) در مقام مجادله درآمد بعد از آنکه به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان و کسانی که به منزله نفس ما هستند با هم به مباهله برخیزیم؛ (یعنی در حق هم نفرین کرده و در دعا به درگاه خدا اصرار کنیم) تا دروغگویان و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. همه علما قبول دارند مباهله ای که به فرمان خداوند در مقابل نصاری صورت گرفت؛ غیر از حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام کسی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود پس معلوم می‌شود که منظور از «انفسنا» علی بن ابیطالب علیه السلام است و منظور از «نسائنا» فاطمه زهرا علیهاالسلام و مراد از «ابنائنا» حسن و حسین علیهماالسلام هستند که خداوند ایشان را پسران رسول خود می‌خواند. ۳. اهل تسنن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که: خدای عزّ و جلّ ذریّه هر پیغمبر را در صلب آن پیغمبر قرار داد ولی ذریّه مرا در صلب علی بن ابیطالب (علیه السلام). «اِن الله عزّ و جلّ جعل ذریّة کلّ نبیّ فی صلبه و جعل ذریّتی فی صلب علی بن ابیطالب (علیه السلام). » [۱] ۴. از عمر نقل کرده اند که گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی روز قیامت منقطع است مگر حسب و نسب من و هر اولاد دختری خویشاوندی آنها از جانب پدر است مگر اولاد فاطمه که من پدر و عصبه (خویشاوند پدری) آنها هستم. [۲] ۵. این روایت را هم جمعی از علماء اهل تسنن نقل کرده اند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: این دو فرزند من (حسن و حسین) ریحانه من از دنیا هستند و هر دو فرزندان من امامند، خواه قائم به امر امامت باشند و خواه ساکت و قاعد. [۳] امام علیه السلام نشر 🍂🔸 اشاره ۲۱۰. اهل با وجود والایی چون امام علیه السلام، از وجودی استفاده کردند یا ؟ 🌺🌸 جواب خیر، حتی ایشان را در گروه ائمه اربعه خود نیز قرار ندادند؛ در حالی که این چهار نفر از شاگردان ایشان بودند و از ایشان کسب فیض می‌کردند و حتی حاضر نشدند در کتابهایشان یک حدیث از ایشان و سایر ائمه اطهار علیهم السلام و سادات و بزرگان دینی و علمی ثبت شود ولی حاضر بودند از افرادی مانند ابوهریره دروغگو و عکرمه خارجی و خوارج و نواصب و یک عدّه دروغگو که فقط علمای خودشان آنها را قبول دارند اطاعت کرده و نقل حدیث نمایند. ---------- 📚منابع: [۱]: _انعام: ۸۴ و ۸۵. [۲]: _ شیخ صدوق: عیون اخبار الرضا: ۱/۸۰، طبرسی: احتجاج: ۲/۱۶۴. [۳]: _ آل عمران: ۶۱. [۱]: _ محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایت الطالب: ۳۷۹، ابن حجر مکّی: صواعق محرقه: ۱۵۶، خطیب خوارزمی: مناقب: ۳۲۷. [۲]: _ ابن حجر مکّی: صواعق محرقه: ۱۵۶، محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایت الطالب: ۳۸۰: آخر فصل اول، طبری: ترجمه حالات امام حسن۷: معجم الاوسط: ۶/۳۵۷. [۳]: _ خطیب خوارزمی: مناقب: ۳۱۳، میر سید علی همدانی شافعی: مودة القربی: مودة ۱۲، احمد بن حنبل: مسند: ۵/۵۱، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة، ۲/۳۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه از من تن حق دارند 🌸 (۲) [📚صحيح بخارى] در كتاب «احكام» به سند خود، از «جابر بن سمره» روايت كرده است كه از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: دوازده تن امير خواهند بود. به دنبال آن كلمه اى فرمود كه آنرا نشنيدم پدرم گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود همگى آنان از قريش اند. مؤلف گويد: اين حديث را «امام احمد بن حنبل» هم در [📚مسند ۵/ ۹۰، ۹۲] به دو طريق روايت كرده است. (۳) [📚صحيح مسلم] در كتاب «امارت» در باب تبعيت مردم از قريش، به دو سند، از «جابر بن سمره» روايت كرده است كه به اتفاق پدرم بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدم و از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: امر ولايت ما (يا امر دنيا) به پايان نمى رسد تا اينكه دوازده تن خلافت نمايند پس از آن، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سخنى فرمود كه آن را نشنيدم و از پدرم پرسيدم كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله چه سخنى فرمود؟ در پاسخ گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود كه همگى اين دوازده خليفه از قريش اند. (۱) [همان كتاب] در كتاب «امارت» در باب پيروى مردم از قريش، به دو سند، از «عامر بن سعد» از «جابر بن سمره» روايت كرده است كه در روز جمعه كه شب آن، «اسلمى» را سنگسار كردند، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب بودم و از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: اين دين تا روز قيامت همواره بر پاست و گزندى نمى بيند و يا فرمود: همواره دوازده تن خليفه كه همگى آنها از قريش اند، بر شما حكومت مى كنند. مؤلف گويد: «امام احمد حنبل» در [📚مسند ۵/ ۸۹] اين روايت را آورده است. (۲) [📚صحيح ترمذى ۲/ ۳۵] به دو سند از «جابر بن سمره» روايت كرده است رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پس از من، دوازده تن امير، بر مردم امارت مى كنند. پس از آن، سخنى به زبان آورد كه نفهميدم و از كسى كه در كنارم بود، پرسيدم: پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله چه فرمود؟ در پاسخ گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد:......، ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه از من تن حق دارند 🌸 رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: همگى آن اميران از قريش اند. مؤلف گويد: «امام احمد حنبل» در [📚مسند ۵/ ۹۲ و ۹۴ و ۹۹ و ۱۰۸] اين روايت را آورده است و «ابن حجر» هم در [📚صواعق ص ۱۱۳] ذكر كرده و اظهار داشته كه «طبرانى» هم آن را ياد كرده است. (۳) [📚مستدرك الصحيحين ۴/ ۵۰۱] به سند خود، از «مسروق» روايت كرده است كه در يكى از شبها، حضور «عبد الله» بوديم و او به تلاوت قرآن مشغول بود كه يكى از حاضران خطاب به او، گفت اى ابا عبد الرحمن! آيا هيچ اتفاق افتاد كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بپرسيد كه پس از ارتحالش، چند تن بر مردم حكومت مى كنند؟ «عبد الله» در پاسخ گفت: از هنگامى كه وارد عراق شده‌ام پيش از تو كسى اين سؤال را نكرده است. آرى! همين سؤال را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيدم كه ايشان هم فرمود: خلفاى پس از من دوازده تن، به عدد نقباى بنى اسرائيل، مى باشند. مولف گويد: «امام احمد حنبل» هم در «مسندار به طريق در صفحه ۳۸۹ و ۴۰۶» اين روايت را نقل كرده است و «هيثمى» هم در [📚مجمع ۵/ ۱۹۰] روايت كرده و اظهار داشته كه «امام احمد»، «ابو يعلى» و «بزّاز» به نقل آن پرداخته اند و «متقى» هم در [📚كنز العمال ۳/ ۲۰۵] چنين نقل كرده است كه تعداد خلفاى من به تعداد نقباى موسى عليه السّلام است و مى گويد كه «ابن عدى» و «ابن عساكر» اين روايت را از «ابن مسعود» نقل كرده اند و در [📚جلد ۶/ ۲۰۱] هم معترض است و اضافه كرده كه «طبرانى» اين حديث را از «ابن مسعود» ياد نموده و باز هم در صفحه ۲۰۱ مى نويسد: «نعيم بن حماد» اين حديث را در كتاب «فتن» از «ابن مسعود» روايت كرده و «مناوى» هم در شرح [📚الفيض القدير ۲/ ۴۵۸] گفته است كه حديث مزبور را «ابن عدى» و «ابن عساكر» در تاريخ خود، از «ابن مسعود» روايت كرده است. (۱) [📚مسند امام احمد حنبل ۵/ ۸۶] به سند خود، از «جابر بن سمره» روايت نموده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تا دوازده تن خليفه از قريش هستند، همواره اين دين پابرجاست....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه از من تن حق دارند 🌸 (۲) [📚همان كتاب ۵/ ۹۲] از «جابر بن سمره» روايت كرده است كه گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: پس از من دوازده تن خليفه كه همگى آنها از مردم قريش اند بر مسلمانان حكومت مى كنند. مؤلف گويد: اين حديث را «ابو نعيم» در [📚حليه ۴/ ۳۳۳] و «متقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۶۰] مى نويسد: حديث مورد بحث را «طبرانى» و «ابو نعيم» در «المعرفه» از «ابن عمر» ياد كرده و در صفحه ۲۰۱ اضافه كرده كه «طبرانى» حديث ياد شده را از «ابن عباس» نقل نموده است. (۱) [📚همان كتاب ۵/ ۱۰۶] از «جابر بن سمره» روايت كرده كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: براى اين امت دوازده خليفه است. (۲) [📚كنز العمال ۶/ ۲۰۱] چنين روايت كرده است كه بر اين امت دوازده تن خلافت مى كنند و در پايه اى هستند كه مخالفان نمى توانند به آنان زيانى برسانند و آنها همه از قريش اند. «متقى» گويد كه «طبرانى» اين حديث را از «جابر بن سمره» روايت كرده است. مؤلف گويد: «هيثمى» در [📚مجمع ۵/ ۱۹۰] روايت كرده كه دشمنى دشمنان زيانى به حال آنان ندارد. راوى گويد: در آن حال متوجه شدم كه «عمر بن خطّاب» پشت سر من در ميان مردم قرار گرفته است و (مردم) حديث را بطوريكه شنيده بودم تصديق كردند و «طبرانى» هم آنرا روايت كرده است ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 نامه 🍂🌼 خداوند پرندگان را در اختیار حضرت سلیمان قرار داده بود، هنگامی که سلیمان نیاز داشت می‌آمدند با نظم خاص در بالای سر سلیمان کنار هم صف کشیده، با پر و بالشان سایه بانی بر تخت سلیمان تشکیل می‌دادند. روزی حضرت سلیمان بر تخت خود نشسته بود، پرندگانی که در اختیارش بودند آمدند، با پر و بالشان بر تخت او سایه انداختند تا تابش خورشید سلیمان را نیازارد، از میان پرندگان تنها هدهد (شانه به سر) غایب بود و آفتاب از جای خالی او بر سلیمان می‌تابید، سلیمان سرش را بلند کرد و به پرندگان نگاه نمود، هدهد را در جایش ندید، پرسید: چرا هدهد را نمی بینم، مگر او از غایبان است؟ سپس گفت: او را سخت شکنجه نموده و یا ذبحش میکنم، مگر اینکه دلیلی بر بی گناهی خود بیاورد. چندان طول نکشید که هدهد آمد. سلیمان پرسید: کجا بودی، چرا غیبت کرده ای؟ هدهد جواب داد: من اطلاعاتی بدست آورده ام، که تو از آنها بی خبری! من از کشور سبأ (یمن) دیدن کردم و خبر صحیح برایت آورده ام، من زنی را دیدم در آن کشور حکومت می‌کند، وی از همه نعمتها برخوردار است و تخت عظیمی دارد. ولی جای تأسف است خود زن و ملتش همه خورشید را می‌پرستند، و خدایی را که باران از آسمان می‌فرستد و گیاهان را از زمین می‌رویاند و هر آنچه پنهان و آشکار است آگاه است پرستش نمی کنند. سلیمان از این خبر تعجب کرد و.. ما در این مورد تحقیق میکنیم تا ببینیم تو راست گفتی یا دروغ. سپس نامه ای برای ملکه سباء (بلقیس) نوشت، به هدهد داد و گفت: این نامه را به ملکه برسان، تا ببینیم آنها نظرشان چیست و چه پاسخی می‌دهند. هدهد نامه را گرفت، از شام به سوی کشور سباء پرواز نمود، نامه را کنار تخت بلقیس گذاشت. ملکه سباء نامه را برداشت و خواند، فهمید نامه ای بسیار مهمی است؛ و از طرف شخصی بزرگی فرستاده شده است. آنگاه اطرافیان خود را دعوت نمود، تا درباره جواب آن تصمیم گیرند... [۱] مرده ای که از سال شد 🍃🌸 حضرت عزیر که یکی از پیامبران الهی بود، روزی در مسیر خود به دهکده ویرانی رسید که دیوارهای خراب، سقف‌های واژگون، بدن‌های از هم گسیخته و استخوان‌های پوسیده، سکوت مرگباری را به وجود آورده بود. عزیر از الاغ پیاده شد و مقدار آب میوه، انجیر و انگور که با خود آورده بود، پهلوی خود گذاشت، افسار الاغ را بست، به دیوار تکیه داد، درباره آن مردگان به اندیشه پرداخت و با خود چنین گفت: چگونه خداوند این مردگان را زنده می‌کند و این پیکرهای پراکنده شده چگونه گرد هم می‌آیند و به صورت پیشین بر می‌گردند. خداوند در این حال او را قبض روح کرد و صد سال تمام در آنجا بود و بعد از صد سال خداوند او را زنده کرد. چون عزیر زنده شد تصور کرد که از خوابی گران برخاسته است. پس به جستجوی الاغ و طعام و نوشیدنی پرداخت. خداوند از او پرسید:. ای عزیر! چه مدت در اینجا درنگ کرده ای؟ گفت: یک روز و یا قسمتی از یک روز. به او گفته شد: بلکه تو صد سال در اینجا درنگ کرده ای. در این صد سال طعام و نوشابهات تغییری نکرده است، ولی الاغت را نگاه کن! که چگونه استخوانهایش از هم پاشیده است. اکنون ببین خداوند چگونه آن را زنده می‌سازد. عزیر تماشا می‌کرد، دید استخوان‌های الاغ به یکدیگر متصل شد و گوشت آنها را پوشانید و به حالت اولیه برگشت. هنگامی که عزیر به شهر باز آمد و به کسان خود گفت من عزیر هستم باور نکردند و چون تورات از بین رفته بود او تورات را از حفظ خواند، و بر آنها املاء کرد، آنگاه باور کردند. زیرا کسی جز او تورات را از حفظ نداشت. امیر مؤمنان می‌فرماید: هنگامی که عزیر از خانه بیرون رفت همسرش حامله بود و عزیر ۵۰ سال داشت، چون به خانه اش بازگشت او با همان طراوت ۵۰ سالگی بود و پسرش ۱۰۰ ساله بود. [۱] این داستان، در باره حضرت خضر و ارمیا پیامر نیز نقل شده است. ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۱۴، ص۱۰۹. دنباله این داستان را در جلد اول (داستان ۷۰) مطالعه فرمایید. [۱]: ب: ج ۱۴، ص ۳۶۱ و ۳۷۵ و ج ۵۳ ص ۷۲. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110💫