🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#روضه_ها_و_مصیبت_های_سر_مطهر
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام ▪️✨✨✨
(14)#اشاره به #بریده شدن #سرها در #سخنان امام #سجاد علیه السلام با #جابر ▪️✨
در بعضی تواریخ جریان زیارت جابر و عطیه، از قبر امام حسین علیه السلام چنین آمده است:
عطیه گفت: وقتی که جابر را کنار قبر امام حسین علیه السلام آوردم، دستش به قبر رسید، از شدت گریه و اندوه، بی هوش شد، آب به صورتش پاشیدم، به هوش آمد و سه بار فریاد زد: یا حُسَیْن. سپس با کمال خضوع به خواندن زیارت پرداخت.... آنگاه نگاه کردم دیدم از جانب جاده شام، یک سیاهی پیداست، جریان را به جابر گفتم، جابر به غلامش گفت: به طرف آن سیاهی برو، ببین اگر افرادی که میآیند از سپاه عمر سعد هستند، به من خبر بده خود
را پنهان کنیم و از ناحیه آنها به ما گزندی نرسد و اگر امام سجاد علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام هستند، به مژدگانی این خبر، تو را در راه خدا آزاد میکنم.
غلام با شتاب به سوی آن سیاهی رفت، وقتی که به آن رسید، کاروان اهل بیت علیهم السلام را دید، وبا شتاب نزد جابر آمد و مژده ورود اهل بیت علیهم السلامرا به او داد. جابر با سر و پای برهنه به استقبال اهل بیت علیهم السلامشتافت، وقتی که به هم رسیدند، داغها تازه شد و گریه کردند، امام سجاد علیه السلام به جابر فرمود: یا جابِرُ هیهُنا وَاللّه ِ قُتِلَتْ رِجالُنا وَ ذُبِحَتْ اَطْفالُنا، وَ سُبِیَتْ نِسائُنا وَ حُرِّقَتْ خِیامُنا. «ای جابر! سوگند به خدا در همین جا مردان ما کشته شدند، و نوجوانان ما سر بریده شدند، و زنان ما به اسارت برده شدند و خیمههای ما بر آتش کشیده شد. » [۱]
----------
[۱]: . 📚محمدی اشتهاردی، محمد، سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم؛ بنقل از بشارة المصطفی طبق نقل از اعیان الشیعه، ج۴، ص۴۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 188)🔹🍂
#بخش_چهارم
روز #ولادت امير المؤمنين #علی عليه السّلام 🍂✨
(مناقب: ج ۲، ص ۱۹۸)
سپس فرمود: «جاء الحق و زهق الباطل» «حق آمد و باطل رفت».
در اين هنگام كه وجود سراپا جودش پاى بر اين عرصه خاكى نهاده بود، بتهائى كه در كعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها
نورانى شد. شيطان فرياد برآورد: «واى بر بتها و بت پرستان از اين فرزند»!
#سخنان امير المؤمنين #علی عليه السّلام #پس از #ولادت 🌸🍃
آنگاه سلام بر زنان بهشتى نمود و حال آنان را پرسيد. بانوان بهشتى او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تكلّم فرمودند. هنگامى كه حضرت حوا سلام اللَّه عليها او را در آغوش گرفت، آن حضرت فرمود: «سلام بر تو اى مادر، حوا»! حوا سلام اللَّه عليها پاسخ داد: سلام بر تو پسرم! على بن ابى طالب عليه السّلام از حال حضرت آدم پرسيد. حوا سلام اللَّه عليها پاسخ داد: غرق در نعمتهاى خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. در اين هنگام كه آن حضرت داخل كعبه بود ابوطالب عليه السّلام در كوچه و بازار صدا مى زد: بشارت باد شما را كه ولى خدا ظاهر شده است، همان كسى كه وصايت به او تمام و كامل مى شود.
📚(روضة الواعظين: ج ۱، ص ۷۹. مناقب: ج ۲، ص ۱۹۸. بحار الانوار: ج ۳۵، ص ۱۳)
بعد از رفتن زنان بهشتى، پيامبران الهى حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت موسى عليهم السّلام آمدند. أمير المؤمنين عليه السّلام با ديدن آنان حركتى نمود و تبسّم فرمود و آن بزرگواران بر حضرتش سلام كردند: «سلام بر تو اى ولى خدا و خليفه پيامبر خدا».
حضرت در جواب فرمود: «عليكم السّلام و رحمة اللَّه و بركاته». و جداگانه بر هر يك سلام نمودند. آن بزرگواران يكى بعد از ديگرى او را در آغوش گرفتند و بوسيدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملائكه آمدند و او را به آسمانها بردند، و باز آوردند
و بردند و هر بار كلماتى مخصوص در فضائل و مناقب حضرت مى فرمودند.
(على عليه السّلام وليد الكعبة: ص ۳۲)
فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها مى فرمايد: بار دوم در حالتى آن حضرت را آوردند كه او را در حرير سفيد بهشتى پيچيده بودند و به من گفتند: «او را از چشم بينندگان حفظ كن كه ولى رب العالمين است. بدانكه وارد بهشت نمى شود مگر كسى كه ولايت او را بپذيرد و امامت و ولايت او را تصديق كند. خوشا به حال آن كه تابع اوست و واى بر كسى كه از او رويگردان شود. مثَل او چون كشتى نوح است. هر كه به آن پيوست نجات مى يابد و هر كه از آن باز ماند غرق مى شود و سقوط مى كند». سپس در گوش او مطلبى گفتند كه من نفهميدم. بعد او را بوسيدند و برخاستند و بيرون رفتند و من ندانستم از كجا خارج شدند.
📚(على عليه السّلام وليد الكعبة: ص ۳۲)
#سه روز در #كعبه 🌺🍂
فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها بعد از سه روز كه مهمان الهى بود فرزند مبارك و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از كعبه شد كه هاتفى غيبى چنين ندا داد: «اى فاطمه، نام اين مولود را على بگذار، چرا كه من خداى على اعلى هستم. من نام او را از نام خود گرفته ام، و او را ادب آموختهام و امر خود را به او سپرده ام، و او را بر غوامض علم خود آگاهى داده ام. او در خانه من بدنيا آمده است. او اول كسى است كه بر فراز خانه من اذان مى گويد، و بتها را مى شكند، و آنها را از
بالاى كعبه به صورت مى اندازد. خوشا بحال كسى كه او را دوست مى دارد و از او اطاعت مى كند و او را يارى مى نمايد. واى بر كسى كه بغض او را دارد و از او سرپيچى مى كند و او را خوار مى نمايد و حق او را انكار مى نمايد».
(بحار الانوار: ج ۳۵، ص ۹ - ۳۷)
در اين سه روز در هر محفلى سخن از ولادت اين مولود مبارك و استثنائى بود، بخصوص باز نشدن قفل در كعبه، شكافته شدن ديوار كعبه در روز و ديدن آن توسّط كفار، اين مطلب را به صورت يك مسأله عمومى در آورده بود.
طلوع نور على عليه السّلام در آغوش پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله:
صبح روز چهارم در مقابل ديدگان به انتظار نشسته، ناگهان ديوار كعبه از مكان قبلى شكاف برداشت به حدى كه فاطمه بنت اسد عليه السّلام با فرزند عزيزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه مى كردند و قبل از سؤال كسى، فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها از بعضى وقايع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهاى بهشتى و اينكه نام اين حضرت به نداى آسمانى على عليه السّلام است.
ابوطالب عليه السّلام و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پيش آمدند، و فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها با مولود پيش آمد. حضرت مولى الموالى على عليه السّلام فرمودند: «السّلام عليك يا اَبَه و رحمة اللَّه و بركاته». ابوطالب عليه السّلام فرمود: «و عليك السّلام يا بُنَىّ و رحمة اللَّه و بركاته»، و آن حضرت را در آغوش گرفت... #ادامه_دارد
@ya_amiralmomenin110