🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع
#بخش_دوم
#یک چیز بود که #یوسف (علیه السلام) را #عزیز و #زلیخا را #ذلیل کرد. ✨🍃
بوسوئه گوید: «زلیخا به آنچه یک زن در آرزوی آن است رسیده بود و از مال و جاه و وسائل خوشی و کامیابی و اسباب رفاه و آسایش چیزی کسر نداشت. فقط بر نفس مسلط نبود. بر عکس، یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) فاقد همه چیز بود، حتی وجودش هم ملک دیگری بود. ولی زمام نفس را در اختیار داشت، نتیجه این شد که نفس زلیخا این بانوی عزیز و مجلل را به چنان بدبختی و پریشانی و بیچارگی و رسوائی گرفتار کرد که هیچ دشمنی نمی توانست روزگار او را بدان سان تیره سازد. امّا تسلط بر نفس، یوسف (علیه السلام) را به نیک نامی و نیک فرجامی رسانید. سعادت و عزّت دنیا و آخرت را برایش تأمین نمود». [۱]
#بدبختی هم #خالی از #خوبی نیست. ✨🍂
بالزاک گوید: بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما معلوم میکند. [۲]
#بودن قضیب #ممشوق به دست #سواده بن قیس، خلاف #عصمت است. ✨🍃
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در نزدیکیهای وقت رحلتش، خطاب به مردم فرمود: «شما را به خدا!
هر که او را مظلمه ای بوده باشد نزد من، قصاص کند که قصاص دنیا محبوب تر است از قصاص عقبی. مردی به نام سواده عرض کرد: «در موقع مراجعت تان از طائف، من به استقبال شما آمده بودم، شما بر ناقه غضبای خود سوار بودید و عصای ممشوقتان را به دست داشتید شما برای زدن به شتر عصایتان را بلند کردید که به شکم من اصابت کرد. نمی دانم عمداً کردید یا به خطا. » حضرت فرمود: «معاذالله به عمد کرده باشم! » تا آخر خبر که مشهور است. نظر داده و میفرماید: «قصه سواده، خلاف اصول محکمة مذهب بوده و
با ادله عقلیه و نقلیه که كه ميگويند که از انبیاء علیهم السلام نباید سهو و خطاء و نسیان سر بزند سازگاری ندارد. مگر اينكه حدیث طرح یا تأویل شود. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: . مقدمه تفسیر نوین، ص ۴.
[۲]: . رنگارنگ، ج ۱، ص ۱۹۲.
[۱]: . منهاج البراعه، ج ۱۲، ص ۲۳۶.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_نهم
#بخش_صد_و_چهل_و_دوم
#فاطمه علیهاالسلام در هاله #عفت و #عصمت 🌼🍂
در آخرین روزهای زندگی، زهرای مرضیه به اسماء [۱] دختر عمیس فرمود:
اسماء! من این عمل را زشت میدانم که (جنازه را روی چهار چوب میگذارند و پارچه ای روی جنازه زنان میاندازند، به سوی قبرستان میبرند) زیرا اندام او از زیر پارچه نمایان است و هر کسی از حجم و چگونگی او آگاه میشود.
اسماء گفت:
من در حبشه چیزی دیدم، اکنون شکل آن را به تو نشان میدهم. آنگاه چند شاخه تر خواست. شاخهها را خم کرد و پارچه ای روی آنها کشید. به صورت تابوت کنونی درآورد
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
- چه چیز (تابوت) خوبی است. زیرا جنازه ای که در میان آن قرار گیرد تشخیص داده نمی شود که جنازه زن است، یا جنازه مرد. [۱]
آری زهرای اطهر راضی نبود پس از مرگ نیز نامحرمی حجم بدان او را ببیند.
#جلوه گاهی از تربیت #فاطمه علیهماالسلام🍃🌸
فضه کنیز فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و در محضر آن بانوی گرامی پرورش یافت، مدتها مطالب خود را با آیاتی قرآنی ادا مینمود.
ابوالقاسم قشیری از شخصی نقل میکند:
از کاروانی که عازم مکه بود، فاصله داشتم، بانویی را در بیابان دیدم متحیر و نگران است. به نزد او رفتم هر چه از او پرسیدم با آیه ای از قرآن جوابم را داد.
پرسیدم: تو کیستی؟
گفت: وقل سلام فسوف تعلمون (اول سلام بگو آنگاه بپرس. )
بر او سلام کردم و گفتم:
در اینجا چه میکنی؟
گفت: و من یهدی الله فماله من مضل (فهمیدم راه را گم کرده است. )
پرسیدم: از جن هستی یا از انس؟
جواب داد: یا بنی آدم خذوا زینتکم (یعنی از آدمیان هستم. )
گفتم: از کجا میآیی؟
پاسخ داد: ینادون من مکان بعید (فهمیدم که از راه دور
می آید. )
گفتم: کجا میروی؟
گفت: لله علی الناس حج البیت (دانستم قصد مکه را دارد. )
گفتم: چند روز است از کاروان جدا شده ای؟
گفت: و لقد خلقنا السموات فی ستته ایام (فهمیدم که شش روز است. )
گفتم: آیا به غذا میل داری؟
گفت: و ما جعلنا جسدا لا یاکلون الطعام (دانستم که میل به غذا دارد به او غذا دادم. )
گفتم: عجله کن و تند بیا.
گفت: لا یکلف الله نفسا لا وسعها (فهمیدم خسته است. )
گفتم: حالا که نمی توانی راه بروی بیا با من سوار شتر شو!
گفت: لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا (یعنی سوار شدن مرد و زن نامحرم بر یک مرکب موجب فساد است. به ناچار من پیاده شدم و او را سوار کردم. )
گفت: سبحان الله الذی سخر لنا هذا (در مقابل این نعمت، خدا را شکر نمود. )
چون به کاروان رسیدیم، گفتم:
آیا کسی از بستگان شما در کاروان هست؟
گفت: یا داود انا جعلناک خلیفة و ما محمد الا رسول الله. یا یحیی خذ الکتاب. یا موسی انی انا الله (فهمیدم چهار نفر از کسان وی
در کاروان هستند و اسمهایشان داود، موسی، یحیی و محمد میباشد. آنها را صدا کردم، در این وقت چهار نفر با شتاب به سوی وی دویدند. )
پرسیدم: اینها با تو چه نسبتی دارند؟
در جواب گفت: المال و البنون زینة الحیواة الدنیا (دانستم که چهار نفر فرزندان وی هستند. )
هنگامی که آنان نزد مادرشان رسیدند، گفت:
یا ابتی استاجره خیر من استاجرت لقوی امین (متوجه شدم که به پسرانش میگوید، به من مزدی بدهند آنان نیز مقداری پول به من دادند. )
سپس گفت: والله یضاعف لم یشأ (فهمیدم میگوید مزدم را زیادتر بدهند، از این رو مزدم را اضافه کردند. )
از آنان پرسیدم: این زن کیست؟
پاسخ دادند: این زن مادر ما فضه، کنیز حضرت فاطمه زهراست که مدت بیست سال است به جز قرآن سخن نمی گوید. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: اسماء از نزدیکان حضرت فاطمه علیهاالسلام و از مهاجران حبشه بود وی نخست همسر جعفر بن ابیطالب بود، چون جعفر در جنگ موته شهید شد ابوبکر بن ابی قحافه او را تزویج نمود. ظاهرا در شستشوی حضرت زهرا علیهاالسلام به امیر المؤمنین علیه السلام کمک میکرده و شکل تابوتهای کنونی از پشنهاد او میباشد. چون در گذشته شاید هنوز هم در بعضی جاها هست، جنازه را روی چند چوب میگذاشتند و به سوی مغسل و قبرستان میبردند. (م)
[۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۱۸۹.
[۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۸۷. آیات به ترتیب: زخرف ۸۹، زمر ۳۸، اعراف ۲۹، فصلت ۴۴، آل عمران ۹۱ ق ۳۷، انبیا ۲۲، زخرف ۱۲، ص ۲۵، آل عمران ۱۲۸، مریم ۱۳، طه ۱۱ و ۱۳، کهف ۴۴، قصص ۲۶، بقره ۲۶۳، حجر ۴۳ و ۴۴. در گذشته این داستان برای بعضی باور کردنی نبود ولی ظهور دکتر محمد حسین طباطبایی مسأله را حل کرد و امروز بسیاری از مردم از نزدیک و یا در رسانهها این نابغه کوچک قرن را که اکنون تقریبا نه بهار از عمر پر برکتش میگذرد، دیده و از حالات وی کم و بیش آگاهند.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_هشتم
#مرجعیت با او #افتخار میکند 🍃🍃
شیخ محمد امین انصاری پدر مرحوم شیخ انصاری از بزرگان علمای عاملین است ۲۴ حتی یک رکعت نماز شب مادر شیخ انصاری در مدت عمرش تعطیل نشد و شیخ را بدون وضو شیر نداد برادر کوچک شیخ انصاری شیخ منصور گرفتار فقر بود مادرش خواستار شد که شیخ از وجوهات بقدر کفایت (البته نه زیاده روی) برایش بدهد گفت مادر با قبول مسئولیت آخرتی کلید غرفه اموال در اختیار شماست او از ترس آخرت، فقر فرزند دلبندش را نادیده گرفت و کلید تحویل نگرفت ۲۵
شیخ در سنّ هیجده سالگی با معیّت پدرش سر درس سیّد مجاهد حاضر شد، سید پدر را خوش آمد گفت و در صدر مجلس جای داد، و شیخ طبق اقتضای سنّ در پايین مجلس نشست، سیّد در اثبات
حرمت نماز جمعه در زمان غیبت، بحث میفرمود، شیخ بر استدلال آقا اشکال کرد، سپس از طریق دیگر اثبات حرمت کرد، سیّد هم از اشکال، و هم از استدلال جدید تعجب کرد، و فرمود این آقای تازه وارد کیست؟ پدرش گفت بنده زاده است، سید فرمود
بگذار در کربلا باشد ۳۰ شیخ انصاری از اجازه نامه ای که، از آقای شیخ محمد سعید قرجه داغی داشت، افتخار میکرد ۱۰۹.
#عصمت #اختیاری 🍂🍂
تعبیر خوبی که، مرحوم استاد آقای شیخ هاشم آملی در این موارد اصطلاح میفرمود،: در ایام بیماری صاحب جواهر، لجنه تحقیق درباره مرجع بعدی، شک نداشتند که، آقای شیخ عبدالحسین جواهری، آقازاده صاحب جواهر، لازم است که اعباء مرجعیت آینده را به دوش بکشد، لکن خود صاحب جواهر چون شیخ انصاری را اعلم میدانست، فرمود چرا پس آقای شیخ مرتضی در جمع حاضر نیست، دستور داد شیخ انصاری حاضر شود، وقتی پیغام به شیخ رسید، پس از مدتی وارد منزل صاحب جواهر شد، آقا دست شیخ انصاری را گرفت بر سینه خود چسبانید، و فرمود الآن طاب لی الموت، الآن ساغ لی الرحیل، پس خطاب به حاضرین کرد، و فرمود مرجع بعد از من این آقای شیخ مرتضی است، و خطاب دیگر بر شیخ کرد و فرمود: قللّ احتیاطاتک فانّ الشریعة سهلة وسمهة ۱۱۷ پس از ارتحال صاحب جواهر، بر شیخ انصاری اصرار زیاد، برای قبول زعامت دینی شد، فرمود من تقلید اعلم را لازم میدانم، در وقتی که با سعید العلماء مازندرانی، در پای درس استاد شریف العلما بودم، آقای شیخ سعید را دقیق تر از خودم میدیدم، با وجود
ایشان نمی توانم این سمت را بپذیرم، علماء مسئول نامه به سعید العلماء فرستادند، و جریان را تذکر دادند، آقای شیخ سعید نوشت بلی، آن روز من جلوتر بودم، اما چون فعلاًً
از حوزه دور افتاده ام، الان آقای شیخ مرتضی اعلم است، پس شیخ به حرم مولای متقیان آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشرف شد، خدا را به حق صاحب قبر قسم داد که، در این کار خطیر او را از لغزشها نگاه دارد.
#تصدیق حضرت #بقیه الله مرجعیت شیخ بزرگوار #انصاری را: 🍃🍃
نگارنده گوید از مرحوم استاد آقای سید جواد خطیبی شنیدم، و به احتمال قوی درکتابی که، به قلم سبط الشیخ منسوب است، دیدم که، هر چه اصرار بیشتر میشد، شیخ جرأت قبول زعامت نمی کرد، در آخر امر گفت: تا حضرت بقیه الله تصدیق نفرماید اجتهادم را، قدرت اقدام را ندارم، گفتند صاحب جواهر با آن عظمت، شما را تصدیق، و سعید العلماء اعلمیّت شما را امضاء کرد، تصدیق اجتهاد امام زمان (عج) را، از کجا گیر بیاوریم، بالاخره قضیّه زیر بار مرجعیت نرفتن شیخ، نُقل مجلسها در نجف بود، تا روزی مرحوم شیخ در جمع علماء بودند، سیّد بزرگواری وارد مجلس میشود، و از شیخ میپرسد زنی شوهرش مسخ شده، دیگر به صورت انسان نیست، آیا این خانم عدّه وفات نگاه دارد، یا عدّه طلاق، شیخ عرض میکند سیّدنا، این مسئله را در هیچ کتابی معنون ندیده ام، آنچه به ذهن میرسد این است که، چون مسخ شدن طبیعت عوض کردن است، و آن به مرگ اشبه است، پس عدّه وفات با قواعد بیشتر میخواند، آقای تازه وارد سه دفعه میفرماید: انت المجتهد، سپس از اطاق خارج میشود، هر چه میگردند حضرتش را نمی بینند،
می گویند این هم تصدیق صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف است. از خادم حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل میکنند، در آخر شب دیدم که، شیخ با صدای بلند گریه میکند، و عرض میکند: سیّدی اباالحسن، مولای، امیرالمؤمنین، مسؤلیت سنگینی به گردنم گذاشتند اگر کمکم نکنید فرار میکنم ۱۲۳.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫