eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 اشک امام علیه السلام ◾️🍃 امام حسن علیه السلام در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و برترین مردم به شمار می‌رفت. وقتی حج به جای می‌آورد بسیاری از اوقات پای برهنه می‌رفت. هر وقت به یاد مرگ می‌افتاد، می‌گریست و اگر در حضورش از قبر سخن به میان می‌آمد گریان می‌شد و چون به یاد قیامت و برانگیخته شدن در محشر می‌افتاد اشک می‌ریخت و هر وقت به یاد عبور از صراط می‌افتاد گریه می‌کرد و هرگاه به یاد حضور مردم برای حساب در پیشگاه خداوند می‌افتاد ناگهان فریاد می‌کشید و از شدت بیم و هراس از هوش می‌رفت و غش می‌کرد، هرگاه برای نماز آماده می‌شد اعضایش از خوف خدا می‌لرزید، هر وقت از بهشت و دوزخ سخن می‌گفت چون شخص مار گزیده مضطرب می‌شد آنگاه از خدا خواستار بهشت می‌شد و از آتش جهنم به او پناه می‌برد و چون آیه یا ایها الذین امنوا را تلاوت می‌کرد، می‌فرمود: لبیک! اللهم لبیک!... [۱] هنگامی که مشغول وضو می‌شد اعضایش می‌لرزید و چهره مبارکش زرد می‌گشت وقتی که می‌پرسیدند: چرا چنین حالی پیدا می‌کنی؟ می فرمود: سزاوار است کسی که در مقابل پروردگار عرش می‌ایستد، رنگش زرد و اعضای او دچار رعشه گردد. هر وقت به در مسجد می‌رسید روی به آسمان می‌نمود، عرض می‌کرد: بار خدایا! مهمان تو بر در خانه ات ایستاده است، ای خدای بخشنده! شخصی گناهکار پیش تو آمده، ای خدای مهربان! از گناهان من به خاطر بزرگواریت درگذر! [۱] در مکتب ◾️🍂 امام حسن علیه السلام در هفت سالگی در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد، آیات قرآنی را می‌شنید و حفظ می‌کرد. وقتی محضر مادرش می‌آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان می‌نمود. امیر المؤمنین علیه السلام به منزل که می‌آمد، فاطمه علیه السلام آیه تازه ای از قرآن را برای علی علیه السلام می‌خواند. امیر المؤمنین می‌فرمود: فاطمه جان! این آیه را از کجا یاد گرفته ای تو که در مجلس پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبودی؟ می فرمود: پسرت حسن در مجلس بابایش یاد می‌گیرد و برایم می‌گوید: روزی علی علیه السلام در گوشه منزل پنهان شد امام حسن علیه السلام مانند روزهای گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنی شنیده بیان کند. زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه علیه السلام از این پیشامد تعجب کرد! امام حسن علیه السلام عرض کرد: مادر جان! تعجب نکن! حتما شخص بزرگواری سخنانم را می‌شنود، گوش دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است. ناگاه علی علیه السلام بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید. [۱] امام علیه السلام به ◾️🍃 روزی معاویه به امام حسن علیه السلام گفت: من از تو بهتر هستم! امام علیه السلام در پاسخ گفت: چگونه از من بهتری، ای پسر هند!؟ معاویه گفت: برای این که مردم در اطراف من جمع شده اند ولی اطراف تو خالی است. امام حسن فرمود: چقدر دور رفتی ای پسر هند جگرخوار! این، بدترین مقامی است که تو داری. زیرا آنان که در اطراف تو گرد آمده اند دو گروهند: گروهی مطیع و گروهی مجبور. آنان که مطیع تو هستند، معصیت کارند و اما افرادی که به طور اجبار از تو فرمانبردارند طبق بیان قرآن عذر موجه دارند. ولی من هرگز نمی گویم از تو بهترم چون اصلا در وجود تو خیری نیست تا خود را با فردی مثل تو مقایسه نمایم، بلکه می‌گویم: خدای مهربان مرا از صفات پست پاک نموده، همان طور که تو را از صفات نیکو و پسندیده محروم ساخته است. آری شخصیت انسان در پاکی و اخلاق پاک اوست، نه در مزایای مادی. ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۱. [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۹. [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 اشک علیه السلام 🍃🌸 یکی از اصحاب علی علیه السلام به نام (حبه عرنی) می‌گوید: شبی من با (نوف) در صحن حیاط دار العمارة کوفه خوابیده بودیم، اواخر شب بود ناگاه دیدیم علی علیه السلام آهسته از داخل عمارت بیرون آمد وحشت فوق العاده او را فرا گرفته، قادر نیست توازن خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار نهاده مانند افراد واله و حیران به آسمان نگاه می‌کند و این آیات را تلاوت می‌کند: ان فی خلق السموات و الارض... [۱] حبه عرنی می‌گوید: علی علیه السلام مکرر ای آیات را زمزمه می‌کرد و آنچنان دل باخته این زیبایی‌ها و آفریننده این همه عظمت گردیده بود و چنان از خود بی خود شده بود که گویی هوش از سرش پریده است. حبه و نوف، هر دو در بستر خویش آرمیده و این منظره حیرت انگیز را نظاره می‌کردند. تا علی علیه السلام کم کم به خوابگاه حبه نزدیک شد و فرمود: - حبه! خوابی یا بیدار؟ - بیدارم، یا امیرالمؤمنین! شما با آن همه سوابق درخشان و با آن همه زهد و تقوا و عبادت بی نظیر از ترس خدا این چنین هستید، وای به حال ما، پس ما بیچارگان چه کنیم؟! علی علیه السلام چشمها را پایین انداخت و گریست. آنگاه فرمود: ای حبه! همگی ما روزی در برابر خدا، ایستگاهی داریم و هیچ یک از اعمال ما بر او پوشیده نیست. ای حبه! خداوند به من و تو از رگ گردن نزدیکتر هست، هیچ چیز نمی تواند بین ما و خدا حایل شود. سپس به نوف فرمود: - نوف! خوابی؟ - نه، یا امیرالمؤمنین! بیدارم، حالت حیرت انگیز شما سبب شد که مدتی امشب اشک بریزم. - ای نوف! اگر امشب از خوف خدا زیاد گریه کنی، فردا در مقابل خداوند چشمانت روشن خواهد شد. ای نوف! هر قطره اشکی که از ترس خدا از چشم کسی جاری شود، دریاهایی از آتش را خاموش می‌کند!... آنگاه کمی حبه و نوف را پند و اندرز داد و در آخر فرمود: من به شما می‌گویم: خدا ترس باشید. سپس از آن دو نفر گذشت در حالی که با خود زمزمه می‌کرد و می‌گفت: خداوندا! کاش می‌دانستم هنگامی که از تو غفلت می‌کنم تو از من اعراض می‌کنی یا به من توجه داری؟ ای کاش می‌دانستم با این خواب طولانیم و کوتاهی کردنم در سپاسگزاری نعمت هایت، حالم در نزد تو چگونه است؟! حبه می‌گوید: به خدا قسم علی در همین حال بود تا صبح طلوع کرد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۲۰. آیات آخر سوره آل عمران: (۱۹۱ - ۱۹۴). [۱]: ۲۱. ب: ج ۴۱، ص ۱۶ - ۲۲ و ج ۶۹، ص ۲۷۵ - ۲۷۶ و ج ۷۱، ص ۳۱۹ و ج ۷۷، ص ۴۰۱ و ج ۸۷، ص ۲۰۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫