eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
✰✰(¯`*•.عشق فقط امیرالمؤمنین .•*´¯)✰✰: 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ( دریای صله و عمر 🌺🍃 شعیب عقر قوفی می‌گوید: ... من با یعقوب (اهل مغرب) که برای زیارت به مکه آمده بود، محضر امام کاظم علیه السلام رسیدیم. امام نگاهش که به یعقوب افتاد، فرمود: - ای یعقوب! تو دیروز به اینجا وارد شدی و میان تو و برادرت اسحاق در فلان محل درگیری پیش آمد و کار به جایی رسید که همدیگر را دشنام دادید. شما نباید مرتکب کار زشت و قبیحی شوید. فحش دادن و ناسزا گفتن به برادران دینی، از آیین ما و پدران و نیاکان ما بدور است و ما به هیچ یک از شیعیان خود اجازه نمی دهیم که چنین رفتاری را داشته باشند. از خدای یگانه بپرهیز و تقوا داشته باش. ای یعقوب! به زودی مرگ بین تو و برادرت (به خاطر قطع رحم)، جدایی خواهد افکند. برادرت اسحاق در همین سفر پیش از آنکه به نزد خانواده خود برگردد خواهد مرد و تو نیز از رفتارت پشیمان خواهی شد. شما قطع رحم کردید و نسبت به یکدیگر قهر هستید، بدین جهت خداوند عمر شما را کوتاه نمود. یعقوب گفت: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟ امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود ولی چون تو در فلان منزل به عمه ات خدمت کردی و بواسطه هدیه او را خوشحال نمودی، بخاطر این صله رحم خداوند بیست سال بر عمر تو افزود. شعیب می‌گوید: پس از مدتی یعقوب را در مکه دیدم. احوالش را پرسیدم. او گفت: - برادرم، همانطور که امام علیه السلام گفته بود، پیش از آنکه به خانه خود برسد وفات یافت و در همین راه به خاک سپرده شد. [۱] امام علیه السلام با 🍂🌸 روزی هارون الرشید (خلیفه مقتدر عباسی) به امام کاظم علیه السلام گفت: - چرا اجازه می‌دهید مردم شما را به پیغمبر صلی الله علیه و آله نسبت بدهند؟ به شما بگویند فرزندان پیغمبر، با اینکه فرزندان علی علیه السلام هستید، نه فرزندان پیغمبر؟ البته مسلم است شخص را به پدرش نسبت می‌دهند و مادر به منزله ظرف است و نسل را پدر تولید می‌کند نه مادر. امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمود: خلیفه! اگر پیامبر صلی الله علیه و آله زنده شود و دختر تو را خواستگاری کند، به او می‌دهی؟ گفت: سبحان الله! چرا ندهم؟ البته که می‌دهم و بدینوسیله بر عرب و عجم افتخار می‌کنم. امام علیه السلام فرمود: پیغمبر هرگز از من خواستگاری نمی کند و من نیز دخترم را به او تجویز نمی کنم. هارون گفت: چرا؟ امام علیه السلام فرمود: چون پیامبر صلی الله علیه و آله پدر بزرگ من است. هارون گفت: - احسنت! آفرین! پس چگونه خود را فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌دانید با اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله فرزند پسری نداشت؟ و نسل از پسر است نه از دختر. شما فرزند دختر هستید که فرزند دختر نسل به شمار نمی رود. امام علیه السلام فرمود: - تو را به حق قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و کسی که در آن مدفون است سوگند، مرا از پاسخ این سؤال معذور بدار. هارون گفت: - غیر ممکن است. باید بر گفتار خود دلیل بیاوری و اثبات کنی که شما فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستید. تا از قرآن دلیل بیان نکنید، عذرتان پذیرفته نیست و شما به همه علوم قرآن آشنایید. امام علیه السلام فرمود: حاضری پاسخ این پرسش تو را بدهم؟ هارون گفت: بگو. امام علیه السلام فرمود: (بسم الله الرحمن الرحیم؛ و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی). [۱] آن گاه امام علیه السلام پرسید: پدر عیسی کیست؟ هارون گفت: عیسی پدر نداشت. امام علیه السلام فرمود: در این آیه خداوند از طرف مادر عیسی، مریم، که فاطمه زیاد با حضرت ابراهیم دارد، در عین حال عیسی را از فرزندان ابراهیم شمرده است. همچنین ما نیز از طرف مادرمان، فاطمه، فرزند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هستیم. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۸، ص ۳۹. [۱]: و از فرزندان او (ابراهیم) داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم و (همچنین زکریا و عیسی) [۱]: - بحار: ج ۴۸، ص ۱۲۷ و ج ۱۶، ص ۲۴۰. متأسفانه هنوز هم این طرز تفکر غلط در بعضی مردم و در فرهنگ برخی جوامع حکم فرماست و نسل پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را منحصر در نسل پسری می‌دانند! و سلسله نسل دختری را نسل رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نمی دانند و منشأ اصلی موضوع آن بوده است که مادر را در تولید فرزند سهیم نمی دانستند. در صورتی که این تفکر نادرست از نظر حدیث و علم روز و همچنین از لحاظ قضاوت عرف مردود است زیرا که پدر و مادر در تولید نسل سهیم هستند. فرزندان دختر و پسر از لحاظ نسل بودن یکسانند. بنابراین کسانی که نسبتشان از جانب مادر، حتی مادران بزرگ به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 دانشمند با یک عالم 🌸🍃🍃 گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام از جمله هشام در محضر آن حضرت بودند، امام به هشام رو کرد و فرمود: مناظره ای که بین تو و عمر و بن عبید [۱] واقع شده برای ما بیان کن! هشام: فدایت شوم من شما را خیلی بزرگ می‌دانم و از سخن گفتن در حضور شما حیا می‌کنم، زیرا زبانم در محضر شما توان سخن گفتن را ندارد! امام: هر وقت ما دستور دادیم شما اطاعت کنید. هشام: به من اطلاع دادند که عمروبن عبید روزها در مسجد بصره با شاگردانش می‌نشیند و پیرامون (امامت و رهبری بحث و گفتگو می‌کند و عقیده شیعه را در مسأله امامت بی اساس می‌داند). این خبر برای من خیلی سنگین بود. به این جهت از کوفه حرکت کرده، روز جمعه وارد بصره شدم و به مسجد رفتم. دیدم عمروبن عبید در مسجد نشسته و گروه زیادی گرداگرد او حلقه زده بودند و از او پرسشهایی می‌کردند و او هم پاسخ می‌گفت. من هم در آخر جمعیت میان حاضران نشستم. آنگاه رو به عمرو کرده، گفتم: ای مرد دانشمند! من مرد غریبی هستم، آیا اجازه می‌دهی از شما سوالی کنم؟ عمرو گفت: آری! هر چه می‌خواهی بپرس. گفتم: آیا شما چشم داری؟ گفت: این چه پرسشی است مطرح می‌کنی، مگر نمی بینی که چشم دارم دیگر چرا می‌پرسی؟ گفتم پرسشهای من از همین نوع است؟ گفت: گرچه پرسش‌های تو بی فایده و احمقانه است ولی هر چه دلت می‌خواهد بپرس! گفتم: آیا شما چشم داری؟ گفت: آری! - با چشم چه کار می‌کنی؟ - دیدنی‌ها را می‌بینم و رنگ و نوع آن‌ها را تشخیص می‌دهم. - آیا بینی داری؟ - آری! - با آن چه می‌کنی؟ - با آن بوها را استشمام کرده و بوی خوب و بد را تمیز می‌دهم. - زبان هم داری؟ - آری! - با آن چه کاری انجام می‌دهی؟ - با آن حرف می‌زنم، طعم غذاها را تشخیص می‌دهم. - آیا گوش هم داری؟ - آری؟ - با آن چه می‌کنی؟ - با آن صداها را می‌شنوم و از یکدیگر تمیز می‌دهم. - آیا دست هم داری؟ - آری! - با آن چه می‌کنی؟ - با دست کار می‌کنم. - آیا قلب (مرکز ادراکات) هم داری؟ - آری! - با قلب چه نفعی می‌بری؟ - چنانچه اعضا و جوارح دیگر من دچار خطا و اشتباه شود، قلب اشتباه و خطا را از آن‌ها برطرف می‌سازد. - آیا اعضا از قلب بی نیاز نیست؟ - نه، هرگز. - اگر اعضا بدن صحیح و سالم باشند، چه نیازی به قلب دارند؟ - اعضا بدن هرگاه در آنچه می‌بوید یا می‌بیند یا می‌شنود یا می‌چشد، شک و تردید کنند فورا به قلب (مرکز ادراکات) مراجعه می‌کنند تا تردیدشان برطرف شده یقین حاصل کنند. - بنابراین خداوند قلب را برای رفع شک و تردید قرار داده است. - آری! - ای مرد عالم! هنگامی که خداوند برای تنظیم اداره امور کشور کوچک تن تو، رهبری به نام قلب قرار داده تا صحیح را از باطل تشخیص دهد و تردید را از آنان برطرف سازد، چگونه ممکن است خدای مهربان پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله آن همه بندگان خود را بدون رهبر وا بگذارد، تا در شک حیرت به سر برند و امام و راهنمایی قرار ندهد تا در موارد مختلف به او مراجعه کنند و در نتیجه به انحراف و نابودی کشیده شوند!؟ هشام می‌گوید: در این وقت (عمرو) ساکت شد دیگر نتوانست پاسخی بگوید. پس از مدتی تأمل روی به من کرد و گفت: تو هشام بن حکم هستی؟ گفتم: نه. (این جواب توریه یا دروغ مصلحت آمیز بوده. ) عمرو: آیا با او ننشسته ای و در تماس نبوده ای؟ هشام: نه. عمرو: پس تو اهل کجا هستی؟ هشام: از اهل کوفه هستم. عمرو: پس تو همان هشام هستی. هشام: هنگامی که فهمید من شیعه و از شاگردان امام صادق علیه السلام هستم از جا برخواست و مرا به آغوش کشید و در جای خود نشانید و تا من در آن مکان بودم حرفی نزد. آنگاه که سخن هشام به اینجا رسید امام صادق علیه السلام خندید و فرمود: هشام! این طرز مناظره را از چه کسی آموخته ای؟ هشام: آنچه از شما یاد گرفته بودم بیان کردم. امام صادق علیه السلام: هذا و الله مکتوب فی صحف ابراهیم و موسی: قسم به خدا! این طرز مناظره تو در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: عمرو بن عبید (۱۲۸۸۰ ه. ق) در عصر امام صادق علیه السلام، از بزرگان و اساتید فرقه معتزله بود و از نزدیکان دومین خلیفه عباسی (منصور دوانیقی) به شمار می‌رفت. شاگردان بسیار در جلسه درس ایشان می‌نشست و او مطابق رای خود (برخلاف عقاید شیعه بود) درس می‌گفت. هشام بن حکم که یکی از شاگردان نوجوان و محقق برجسته و دانشمند زبر دست امام صادق علیه السلام بود، روزی در جلسه درس عمرو شرکت نموده و مناظره مذکور را با ایشان انجام داده است. (م) [۱]: بحار: ج ۶۱، ص ۲۴۸. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 شناخت 🍂🔸 حمیری می‌گوید: روزی خدمت امام موسی کاظم علیه السلام رفتم، گفتم: فدایت شوم امام را چگونه می‌توان شناخت؟ فرمود: با چند صفت: ۱. پدر او مردم را به امامت او خبر دهد. ۲. او را به مقام امامت نصب کند و معرفی کند مردم او را بشناسند و حجت بر آنان تمام شود، چنانچه پیغمبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را به امامت نصب کرد و او را به مردم معرفی نمود. ۳. هر چه از او بپرسند جواب بگوید، عاجز نشود. ۴. اگر نپرسند، خودش بیان کند. ۵. مردم را از آینده خبر دهد. ۶. همه زبان‌ها را بداند و با هر زبانی بخواهد با مردم سخن بگوید. سپس فرمود: بنشین تا از علامت امامت خود به تو نشان دهم تا خاطر جمع شوی. در این حال مرد خراسانی وارد شد و به عربی از حضرت سؤالی کرد، حضرت به فارسی پاسخ سخنش را داد. خراسانی گفت: من خواسته‌ام را به فارسی نگفتم، به گمانم تو نمی دانی! فرمود: سبحان الله! اگر من نتوانم به زبان تو جواب دهم زیادتی بر تو خواهم داشت؟ آن گاه به من فرمود: زبان هیچ یک از مردم و زبان مرغان و حیوانات و هر صاحب روحی بر امام مخفی نیست، همه را می‌داند و با این علامت‌ها می‌توان امام را شناخت، چنانچه این صفت‌ها در او نباشد او امام نیست. [۱] امام علیه السلام 🍃🔹 امام رضا علیه السلام به ابن رامین (فقیه) فرمود: ابن رامین! آن وقت که پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه خارج شد، کسی را جای خود نگذاشت؟ ابن رامین: چرا علی را جای خود گذاشت. امام رضا علیه السلام: پس چرا به اهل مدینه نفرمود خودتان کسی را انتخاب کنید، چون انتخاب شما خطا نمی شود. ابن رامین: حضرت پیامبر چون نگران بود اختلاف و درگیری در میان مردم بیفتد. امام: خوب چه عیبی داشت، اگر هم اختلافی رخ می‌داد، هنگامی که از مسافرت به مدینه بر می‌گشت آن را اصلاح می‌نمود. ابن رامین: البته عمل آن حضرت که خود جانشین تعیین فرمود، با محکم کاری مناسب تر و منطقی تر بود. امام: بنابراین برای پس از مرگ خود نیز حتما کسی را جای خود قرار داده است؟ ابن رامین: نه! امام: آیا مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله از مسافرتش مهم تر نبود؟ سفر دنیا کوتاه است و سفر مرگ طولانی و ابدی. پس چگونه شد که هنگام مرگ از اختلاف امت خاطر جمع بود - جانشین تعیین نکرد - اما در مسافرت چند روزه دنیا خاطر جمع نبود - جانشین تعیین کرد - با این که خود آن حضرت زنده بود و می‌توانست اختلافات را اصلاح نماید. ابن رامین در مقابل سخنان منطقی امام علیه السلام نتوانست حرفی بگوید و ساکت شد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۷۳. ب: ج ۲۵، ص ۱۳۳ و ۱۴۱ با اندکی تفاوت. [۱]: ۷۴. ب: ج ۲۳، ص ۷۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫