فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار
#فراز و نشیب #دنیا
پیامبر (ص) شتری به نام غضبا داشت، بسیار تندرو بود و همواره از همه شترها جلوتر میرفت و هیچ شتری به آن نمی رسید. روزی عربی صحرا نشین در بین راه شترش بر شتر پیامبر (ص) پیشی گرفت. این قضیه بر مسلمانان گران آمد که چرا شتر یک بادیه نشین بر شتر پیامبر (ص) پیشی گرفته است. خیلی ناراحت شدند.
رسول خدا (ص) فرمود:
به راستی بر خدا سزاوار است مقام هرکه را در دنیا بالا برد او را پایین بیاورد. [۱]
بدین گونه سخنان حضرت مسلمانان را آرام کرد و درسی هم آموخت که نباید کسی را کوچک شمرد و نباید به چیزی مغرور دستور او حضرت حمزه را کشت جگرش را برایش آورد، هند جگر را به دندان کشید ولی جگر مانند سنگ سفت شد و او نتوانست بخورد، دور افکند! با آن همه جنایات و با آن همه آلودگی حالا آمده در محضر پیامبر قله دم از حیا و عفت میزند!
شد زیرا که همیشه روزگار بر انسان یکسان نیست بلکه پیوسته در حال دگرگونی است که علی علیه السلام میفرماید:
الدنیا یومان؛ یوم لک و یوم علیک: دنیا دو روز است؛ روزی بر نفع تو و روز دیگر بر ضرر تو خواهد بود. [۱]
#ضرار در کاخ #معاویه از #علی سخن #میگوید 🌸
ضرار بن ضمره که یکی از یاران مخلص امیر مؤمنان (ع) بود.
پس از شهادت آن حضرت به شام رفت و با معاویه ملاقات نمود.
معاویه به او گفت:
ای ضرار! علی را برای من تعریف کن و از ویژگیهای او برایم بگو! ضرار گفت: مرا از این کار معاف بدار! معاویه: حتما باید علی را تعریف کنی؟
ضرار: اکنون که چاره ای نیست ناگزیرم برخی از صفات علی (ع) را بیان کنم.
*علی مردی دوراندیش و نیرومند بود.
*گفتارش قطعی و قضاوتش عادلانه بود.
* از اطراف وجودش چشمههای علم و دانش تراوش میکرد.
* سخنان حکمت آمیز از زبانش سرازیر بود.
* از زرق و برق دنیا گریزان بود.
* به تاریکی شب انس داشت.
* بسیار میگریست، و زیاد فکر میکرد و نفسش را ملامت
می نمود.
* با پروردگارش پیوسته در مناجات بود. و لباس زبر و غذای خشن را دوست میداشت، زندگی ساده ای داشت.
*در میان ما، مانند یکی از ما بود، هنگامی که از او پرسشی میکردیم جواب میداد و دعوتش میکردیم اجابت میکرد.
(انسان متکبری نبود).
با این که نهایت صمیمیت را با او داشتیم، از هیبتش یارای سخن گفتن با او را نداشتیم.
*دینداران را احترام میکرد، معیار ارزش در نزد علی، دین و ایمان بود.
*بینوایان را دوست میداشت.
* نیرومندان و قلدران، نمی توانستند نفوذی در آن حضرت بکنند.
*ضعیفان را از عدالت خویش ناامید نمیکرد، حق آنها را از غارتگران میگرفت.
سوز و گداز علی در محراب عبادت
آنگاه ضرار اضافه کرد و گفت:
خدا را شاهد میگیرم آن زمان که شب پرده تاریکش را بر
جهان گسترده بود و ستارگان آسمان پنهان گشته بودند، او را دیدم در محراب عبادت ایستاده، و محاسن مبارکش را به دست گرفته بود، و همانند انسان مارگزیده به خود میپیچید، و مانند شخص غمناک میگریست، گو این که اکنون صدای او را میشنوم که میفرمود:
ای دنیا! از من دور شو! آیا خود را به رخ من میکشی و مرا مشتاق خود میسازی؟ دور است این آرزو که تو داری، هرگز آن زمان که تو مرا فریب دهی وجود ندارد، برو دیگری را فریب بده، من نیازی به تو ندارم، تو را سه طلاقه کردهام که قابل رجوع و برگشت در آن نیست، عمر تو کوتاه و آرزوی تو پست و ناچیز است.
و میگفت: آه! من قلة الزاد و غیر القیر و بعد السفر و وحشه الطریق وعظیم المورد...
آه! از کمی توشه و دوری سفر (آخرت) و وحشت راه و عظمت مقصد...
سخن ضرار که به اینجا رسید، معاویه گریست، قطرات اشک از محاسنش فرو ریخت، و همه حاضران گریستند. سپس اشک چشمانش را با آستین پاک کرد و گفت:
رحم الله أبا الحسن کان و الله کذالک:
خدا رحمت کند ابوالحسن (علی) را، به خدا او همان طور بود که گفتی. اینک بگو بینم او را چقدر دوست داری؟
ضرار گفت: آن طور که مادر موسی، موسی را دوست میداشت، و البته میدانم حق آن حضرت بیش از اینها بود.
آن وقت معاویه به ضرار گفت: کیف حزنک علیه؟
ای ضرار! بگو! اندوه تو در فراق او چگونه است؟
ضرار: مانند مادری که تنها فرزندش را در آغوشش سر بریده باشند، چنین مادری هرگز اشک چشمش خشک نخواهد شد و قلبش آرام نخواهد گرفت.
سپس ضرار از جا برخاست و در حالی که میگریست خارج شد. آنگاه معاویه به اطرافیانش گفت:
اگر شما مرا از دست بدهید یک نفر هم در میانتان پیدا نمی شود که مرا اینگونه تعریف کند. یکی از حاضران گفت:
مقام هر کسی به اندازه همراه و همنشین اوست. اگر ضرار چنین تعریف میکند، همنشین کسی چون علی (ع) بود. [۱]
📚منابع:
[۱]: انه لحق علی الله أن لا یرفع شیا وضعه:
[۱]: ب: ج۶۳، ص ۱۴.
[۱]: ب: ج ۳۳، ص ۲۷۵ و ج ۴۰، ص ۳۴۵ و ۳۲۹ و ج ۴۱، ص ۱۲۱ و ج ۷۳، ص ۱۲۸ و ج ۷۸، ص ۲۳ و ۱۵۶ با اختلاف در متنها و سندها.