🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
عَنْ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ رَفَعَهُ إِلَى الرِّضَا (عليهالسلام) أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَوْلَادِ الْبَرَامِکَهِ عَرَضَ لِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (عليهالسلام) فَقَالَ لَهُ : مَا تَقُولُ فِی أَبِیبَکْرٍ؟
قَالَ لَهُ : سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ
فَأَلَحَّ السَّائِلُ عَلَیْهِ فِی کَشْفِ الْجَوَابِ
فَقَالَ (عليهالسلام) : کَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَهٌ مَاتَتْ وَ هِیَ عَلَیْهِمَا سَاخِطَهٌ وَ لَمْ یَأْتِنَا بَعْدَ مَوْتِهَا خَبَرٌ أَنَّهَا رَضِیَتْ عَنْهُمَا
امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام فرمودند : ما را مادری شایسته و بزرگوار بود ، او از دنیا رفت در حالی که از آن دو نفر خشمگین بود و بعد از وفات ایشان هم خبری به ما نرسیده که آن حضرت از آنان راضی و خشنود شده باشد
📚منابع:
الطرائف صفحه ۲۵۲ حدیث ۳۵۱
عوالم العلوم جلد ۱۱ صفحه ۵۶
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#پاداش دعا در #حق برادر #دينى 🍂🌺
امام صادق عليه السلام فرمود:
زمانى كه فردى، برادر دينى خود را در غياب او، دعا كند، از عرش بر او ندا مى رسد كه:
«صد هزار برابر آنچه براى برادر خود خواستى، براى تو قرار خواهد گرفت. » و هنگامى كه براى خود دعا كند، فقط پاداش يك دعا به او داده خواهد شد.
بنا بر اين دعايى كه صد هزار برابر آن ضمانت شده، بهتر از يك دعا خواهد بود «۱».
_________________ _
(۱) 📚حديث ۲۱۸۵، ج ۲، ص ۲۱۲.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۲۶
شرايط #مجاهدان راه #خدا 🍂🌸
شخصى «۱» در ايّام برگزارى حج، نزد امام سجاد عليه السلام رفت و به عنوان اعتراض به حضرت گفت:
چرا حج را بر جهاد ترجيح داده اى؟ در صورتى كه خداوند در قرآن فرموده:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ. «۲» يعنى: همانا كه خدا جانها و مالهاى مؤمنين را به بهاى
_________________ _
(۱) به دليل روايت ثقة الاسلام كلينى و شيخ طوسى، اين شخص، عبّاد بصرى- از صوفيان روزگار خود- بود كه به امامت اهل بيت عليهم السلام بويژه امام زمان خود، يعنى حضرت زين العابدين صلوات اللَّه عليه عقيده نداشت. اين سخن را نيز بر اساس عدم اعتقاد به حضرتش بيان داشته است.
(۲) توبه/ ۱۱۱.
📚گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۲۷
بهشت از ايشان خريدارى مى نمايد.
امام سجاد عليه السلام در جواب فرمود: آيه بعدى را نيز بخوان.
گفت:
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ. - تا آخر آيه.
پس امام عليه السلام فرمود: جهاد در كنار اين گروه اخير، از حج گزاردن افضل است. «۱» و «۲»
_________________ _
(۱) در زمان حضرت سجاد عليه السلام، اكثر مردمان، به دنيا و مسايل دنيوى اشتغال داشته، و تعداد اندك و انگشت شمارى به عبادت و حمد خداوند مشغول بوده اند.
(۲) حديث ۲۲۲۰، ج ۲، ص ۲۱۹.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۲۸
#انواع #حاجيان 🍃🌺
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:
حاجيان سه گروهند:
۱- كسانى كه تمام گناهانشان آمرزيده شده، و خدا آنان را از عذاب قبر حفظ مى كند، اين گروه پربهره ترين حاجيان هستند.
۲- كسانى كه گناهان گذشته شان آمرزيده شده، و اعمال خود را از سر مى گيرند.
۳- كسانى كه (به شكرانه سفر حجّ) فقط خانواده و ثروتشان محفوظ مى ماند. و حج آنان مقبول نيست «۱».
_________________ _
(۱) 📚حديث ۲۲۵۳، ج ۲، ص ۲۲۶.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۲۹
#کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#روایات
#شهادت امام محمد #تقی علیه السلام (جواد الائمه) (۲۲۰ه ق)▪️◼️◼️
اخبار #غیبی و #معجزات▪️◼️
#بارور شدن #درخت▪️◼️
۵- مأمون، امام جواد علیه السلام را به بغداد آورد، و دختر خود را به همسری او داد؛ ولی امام علیه السلام در بغداد نماند و با همسرش به مدینه بازگشت. به هنگام بازگشت، گروهی از مردم برای وداع و خداحافظی امام را تا خارج از شهر بدرقه کردند؛ هنگام نماز مغرب به محلی که مسجدی قدیمی داشت رسیدند. امام به آن
\ مسجد رفت تا نماز مغرب بگذارد. در صحن سرای مسجد درخت سدری بود که تا آن هنگام میوه نداده بود، آن گرامی آبی خواست و در بن درخت وضو ساخت و نماز مغرب را به جماعت به جای آورد و پس از آن چهار رکعت نافله خواند و سجده ی شکر کرد، آنگاه با مردم خداحافظی فرمود و رفت. فردای آن شب درخت به بار نشست و میوه ی خوبی داد، مردم از این موضوع بسیار تعجب کردند. [۱] از مرحوم شیخ مفید نقل کرده اند که سالها بعد خود این درخت را دیده و از میوه ی آن خورده است.
اعلام #شهادت امام #رضا علیهالسلام▪️◼️
۶- امیة بن علی میگوید: هنگامی که امام رضا علیه السلام در خراسان بودند، من در مدینه میزیستم و به خانه ی امام جواد علیه السلام رفت و آمد داشتم؛ معمولا بستگان امام برای عرض سلام میآمدند. یک روز به کنیز خویش فرمود به آن (بانوان فامیل) بگوید برای عزاداری آماده شوند. روز بعد بار دیگر امام به آنان گوشزد کرد که برای عزاداری آماده شوند! پرسیدند: «برای عزای چه کسی؟ » فرمود: «عزای بهترین انسان روی زمین». مدتی بعد خبر شهادت امام رضا علیه السلام آمد و معلوم شد همان روز که امام جواد علیه السلام فرموده بود: «برای عزاداری آماده شوید»، امام رضا علیه السلام در خراسان به شهادت رسیده است. [۲] .
#اعتراف_قاضی▪️◼️
۷- قاضی یحیی بن اکثم که از دشمنان خاندان نبوت و امامت است خود اعتراف میکند که: روزی نزدیک قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام جواد علیه السلام را دیدم. با او در مسائل مختلفی به مناظره پرداختم و همه را پاسخ داد. گفتم: «به خدا سوگند میخواهم چیزی از شما بپرسم ولی شرم دارم». امام فرمود: «من پاسخ را بدون آنکه پرسشت را به زبان آوری میگویم؛ تو میخواهی بپرسی امام کیست؟ » گفتم: «آری به خدا سوگند پرسشم همین است». فرمود: «امام منم».
\ گفتم: «نشانه ای بر این ادعا دارید؟ » در این هنگام عصایی که در دست آن حضرت بود به سخن آمد و گفت: «او مولای من و امام این زمان و حجت خداست». [۱] .
#نجات_همسایه ▪️◼️
۸- علی بن جریر میگوید: خدمت امام جواد علیه السلام شرفیاب بودم، گوسفندی از خانه ی امام گم شده بود. یکی از همسایگان را به اتهام سرقت آن کشان کشان نزد امام آوردند. امام فرمود: «وای بر شما! او را رها سازید، گوسفند را او ندزدیده، هم اکنون گوسفند در فلان خانه است بروید گوسفند را بگیرید». به همان خانه ای که امام فرموده بود رفتند و گوسفند را یافتند و صاحب خانه را به اتهام دزدی دستگیر کرده و کتک زدند و لباسش را پاره کردند؛ اما او سوگند یاد میکرد که گوسفند را ندزدیده است. او را نزد امام آوردند، فرمود: «وای بر شما، بر این شخص ستم کردید، گوسفند خودش به خانه ی او وارد شده و او اطلاعی نداشته است». آنگاه امام برای دلجویی و جبران لباسش، مبلغی به او عطا کرد. [۲] .
----------
📚منابع:
[۱]: ۲۴. به نور الابصار شبلنجی، ص ۱۷۹ و احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۲۴ و کافی، ج ۱، ص ۴۹۷ و ارشاد مفید، ص ۳۰۴ و مناقب، ج ۴، ص ۳۹۰ مراجعه شود.
[۲]: ۲۵. اعلام الوری، ص ۳۳۴.
[۱]: ۲۶. کافی، ج ۱، ص ۳۵۳ - بحار، ج ۵۰، ص ۶۸.
[۲]: ۲۷. بحار، ج ۵۰، ص ۴۷؛ به نقل از خرائج راوندی.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#شهادت امام #محمد_باقر علیهالسلام▪️✨
#روایات
#تسليم ▪️◼️
۳- گروهي به محضر امام باقر (ع) مشرف شدند، ديدند امام بچه اي دارد مريض است و حضرت در مرض او بسيار ناراحت و بي آرام است. آنها پيش خود گفتند: خدا نكند كه اين كودك بميرد و گرنه به خود امام احتمال خطر ميرود. در اين ميان شيون زنان بلند شد، معلوم شد كه كودك از دنيا رفت، بعد از اندكي امام (ع) به نزد آنها آمد ولي خوشحال و قيافه اش باز بود. گفتند: خدا ما را فداي تو كند، شما در حالي بوديد كه ما فكر ميكرديم اگر اتفاقي بيافتد شما به وضعي درآييد كه موجب غصه ما باشد!! ولي ميبينيم كه قضيه بعكس شد؟ امام صلوات الله عليه فرمود: ما دوست ميداريم كه محبوب و عزيز ما در عافيت باشد، و چون قضاي خدا بيايد تسلم آن كار ميشويم كه خدا دوست داشته است: «فقال لهم: انا نحب ان نعافي فيمن نحب فاذا جاء امرالله سلمناالله فيما يحب» [۳].
#خدايا مرا مورد #غضب قرار #مده ▪️◼️
۴- غلام امام باقر (ع) كه افلح نام داشت ميگويد: با آن حضرت به زيارت حج رفتم، امام چون وارد مسجدالحرام شد، به كعبه نگاه كرد و با صداي بلند گريست، گفتم: پدر و مادرم فداي تو باد، مردم تماشا ميكنند بهتر است صدايتان آهسته باشد. فرمود: و يحك يا اقلح! چرا گريه نكنم شايد خداوند با نظر رحمت به من نگاه كند كه فرداي قيامت پيش او به رستگاري برسم. آنگاه بيت را طواف كرد، و آمد در نزد مقام ابراهيم نماز خواند وچون از سجده سر برداشت ديدم جاي سجده اش از كثرت اشك خيس شده است. آن حضرت چون ميخنديد
مي گفت: خدايا مرا مورد غضب قرار مده «اللهم لاتمقتني» [۴].
#محبت اهل #بيت ۰۱ ▪️◼️
۵- ابوحمزه گويد: سعد بن عبدالله كه از اولاد عبدالعزيز بن مروان بود و امام او را سعد الخير ميناميد محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقيق القلب اشك ميريخت. امام فرمود: يا سعد! چرا گريه ميكني؟! عرض كرد چرا گريه نكنم حال آنكه از خانواده بني اميه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه ناميده است. امام فرمود: تو از آنها نيستي، تو اموي هستي از ما اهل بيت. آيا نشنيده اي قول خدا را كه از ابراهيم (ع) نقل ميكند، فرمود: «فمن تَبعني فانه منّي» ابراهيم: ۳۹. [۵]. ۶- بريد بن معاويه عجلي گويد: محضر ابي جعفر (ع) بودم، مردي كه از خراسان آمده بود داخل منزل آن حضرت گرديد، او پاهاي خود را نشان داد كه در اثر پياده رفتن چاك چاك شده بود، گفت: من از خراسان آمدم به خدا قسم مرا از خراسان و از راه دور به اينجا نياورده مگر محبت شما اهل بيت. امام (ع) فرمود: «والله لو اَحبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدّين الاالحّب» [۶]. به خدا قسم اگر سنگي هم ما را دوست بدارد، خدا آن را با ما محشور خواهد فرمود، آيا دين جز محبت چيز ديگري است؟ يعني دين در محبت خلاصه ميشود.
#ياران_مهدي ▪️◼️
۷- محمد بن ابراهيم نعماني در كتاب غيبت ص ۲۷۳ از ابوخالد كابلي نقل كرده كه امام باقر (ع) فرمود: گويا ميبينم قومي را كه در مشرق قيام كرده حق را ميطلبند ولي حق را به آنها نمي دهند، باز ميطلبند، باز حق را به آنها نمي دهند، چون چنين ديدند، شمشيرهاي خويش برشانه خود گذاشته
قيام مسلحانه ميكنند، در اين زمان حق را به آنها ميدهند ولي آنها قبول نمي كنند و گويند: بايد خود قيام به حق كرده و حكومت تشكيل بدهيم و چون حكومت را تشكيل دادند آن را تحويل نمي دهند مگر به صاحبتان (امام زمان (ع) ) كشتگان آنها شهيدانند، بدانيد اگر من آن زمان را درك ميكردم خودم را در اختيار صاحب آن كار ميگذاشتم نگارنده گويد: چون اين حديث با انقلاب اسلامي ايران بسيار تطبيق ميشود لذا عين حديث را ميآوريم. «عن ابي خالد الكابلي عن ابي جعفر (ع) انه قال: كاني بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه ثم يطلبونه فلا يعطونه، فاذا راوا ذلك و ضعوا سيوفهم علي عواتقهم فيعطون ماسالوه فلا يقبلونه حتي يقوموا ولا يدفعونها الا الي صاحبكم، قتلاهم شهداء، اما اني لو ادركت ذلك لاستبقيت نفسي لصاحب هذا الامر».
📚منابع:
[۳] كافي: ج ۳ ص ۲۲۶.
[۴] بحار: ج ۴۶ ص ۲۹۰.
[۵] اختصاص: ص ۸۵.
[۶] سفينة البحار: ج ۱ ص ۲۰۴ (ح ب ب).
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ولادت حضرت امام علی #النقی الهادی علیه السلام🌺🍃
#روایات
#نذر مادر #خلیفه ✨🍂🍂
طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورم اش بیشتر میشود».
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در میآورد. »
طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید».
سر زخم را بشکافید؟! من همین طورهم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد». فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد».
متوکل با اشاره سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت: «حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت». بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی اید». طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟! » مادر متوکل با دستمال اشک هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام
بفرستم».
ساعتی بیش تر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید».
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد.
پشکل؟!
عجب حرفی!
واقعاً مسخره است.
صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.
و برای تهیه آن، از در بیرون رفت. یکی از اطبا گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه کار را ببینیم».
ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرفهای ما درباره او اشتباه بود».
بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: «ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد».
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، میتوانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشمهای نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟ »
ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه زیادی در خانه خود جمع کرده است و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و
نگهبان را صدا زد.
برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور».
*
تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم.
گوشه عمامه پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاقها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار».
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود»، و به طرف اتاقها رفت.
*
ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است. برو او را صدا کن».
کیسه دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. میخواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه میکند».
مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم
که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم».
صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن».
📚جلاء العیون، علامه مجلسی.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#عمر بن خطاب در #جاهلیت قصد #کشتن #رسول الله صلی الله علیه و آله را #داشت ◾️◾️
ابن اسحاق از بزرگترین مورخین عمری مینویسد:
روزی عمر با شمشیر از خانه خارج شد و به سمت مکانی که رسول الله همراه با مسلمین حضور داشتند به راه افتاد؛ در بین راه، نُعَیم بن عبد الله ، عمر را دید و به او گفت : چه قصدی داری و کجا میروی؟ عمر گفت:میخواهم محمد، این کافرِ به آیین قریش که امور ما متفرق کرده و بزرگان ما را سفیه شمرده و از دین و آیین و بتهایمان عیب میگیرد را بکشم؛ نعیم گفت: به خدا قسم نفست تو را گول زده است عمر، خیال کردی اگر محمد را بکشی بنی عبد مناف تو را رها میکنند آزادانه روی زمین قدم بزنی!؟
📚السیرة النبویة، تألیف ابن هشام، جلد۱، صفحه ۲۶۲، چاپ دارالفکر
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#شهادت_رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ◾️▪️▪️
شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبياء محمد بن عبداللَّه صلّى اللَّه عليه و آله در سال ۱۱ ه’ در سن ۶۳ سالگى به وسيله سم
(اعلام الورى: ج ۱، ص ۸۰. بحار الانوار: ج ۱۷، ص ۴۰۶. اثبات الهداة: ج ۱، ص ۶۰۴. الخرائج و الجرائح: ج ۱، ص ۲۷. بصائر الدرجات: ص ۵۰۳. محاسن برقى: ج ۲، ص ۲۶۲. جامع الاصول: ج ۱۱، ص ۳۸. مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۵. الطبقات الكبرى: ج ۲، ص ۱۵۴. سنن ابى داود: ج ۴، ص ۱۷۴)
بوده است، و طبق رواياتى عايشه و حفصه آن حضرت را مسموم كرده اند!
(📚تفسير صافى: ج ۱، ص ۳۸۹)
در ۲۴ صفر بيمارى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شدت يافت.
(📚مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۵)
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هنگام بيمارى فرمودند: حبيبم را نزد من حاضر كنيد.
عايشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله روى مبارك خويش را از آنان برگردانيد و فرمود: «حبيبم را نزد من حاضر كنيد». سپس دنبال على بن ابى طالب عليه السّلام فرستادند. چون نظر مبارك به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و كلماتى به حضرت فرمود. هنگامى كه على بن ابى طالب عليه السّلام از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبكر به او گفتند: «خليلت به تو چه گفت»؟ فرمود: «هزار باب علم به من حديث كرد كه از هر باب هزار باب ديگر باز مى شود».
(📚كافى: ج ۲، ص ۶۱. بحارالانوار: ج ۲۲، ص ۴۷۳. )
وصاياى صلّى اللَّه عليه و آله:
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در لحظات آخر عمر خود وصيتهايى به اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند و جبرئيل و ميكائيل و ملائكه مقربين را بر آن وصيت شاهد گرفتند. از جمله آن كلمات كه جبرئيل به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى فرمودند و اميرالمؤمنين عليه السّلام مى شنيد اين بود «خمست را غصب مى كنند و پرده احترامت (حرمتت) را مى درند و محاسنت به خون سرت رنگين مى شود».
اميرالمؤمنين عليه السّلام مى فرمايند: «هنگامى كه آن كلام را فهميدم، فرياد زدم و بر روى زمين افتادم». بعد فرمايشاتى به حضرت زهرا سلام اللَّه عليها و حسنين عليهماالسّلام فرمودند. سپس آن وصيت با چند مهر از طلا كه آتش به آن نرسيده بود (و ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به اميرالمؤمنين عليه السّلام تحويل داده شد.
(📚كافى: ج ۲، ص ۳۲ - ۳۳)
غسل و نماز بر بدن صلّى اللَّه عليه و آله:
اميرالمؤمنين عليه السّلام پس از غسل دادن آن حضرت به تنهايى بر ايشان نماز خواندند.
(📚ارشاد: ج ۱، ص ۱۸۸ - ۱۸۹)
مردم به جز اصحاب سقيفه در مسجد جمع شده بودند و در فكر نماز بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و دفن حضرت بودند. اميرالمؤمنين آمدند و فرمودند: «رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله امام ما است در زمان حيات و پس از وفاتش»، كنايه از اينكه براى نماز بر بدن آن بزرگوار نماز به صورت جماعت نمى خوانيم. در اين هنگام مردم دسته دسته داخل مى شدند و بدون امام آيه «ان اللَّه يصلون على النبى، يا ايهاالذين آمنوا صلّوا عليه و سلّموا تسليماً»
(📚سوره احزاب: آيه ۵۶)
را سه بار مى گفتند و بيرون مى آمدند.
دفن بدن مبارك صلّى اللَّه عليه و آله:
بعد حضرت مولى الموحدين عليه السّلام فرمودند: خداوند در هر مكانى كه روح پيامبرش را قبض مى كند راضى است كه در همان مكان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره اى كه از دنيا رفته دفن مى كنم.
اميرالمؤمنين عليه السّلام با كمك ديگران قبرى حفر كردند و بدن حضرت را داخل قبر قرار دادند. سپس آن حضرت داخل قبر رفت و صورت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را باز كرد و گونه راست را بر زمين گذاشته در لحد را بستند و خاك روى آن ريختند.
(📚ارشاد: ج ۱، ص ۱۸۸ - ۱۸۹)
خلاصه اى از زندگى صلّى اللَّه عليه و آله:
آن حضرت دو ماه و بنابر نقلى در حمل بودند....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت:
اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است.
لِأَنْ أَحْلِفُ تِسْعًا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُتِلَ قَتْلًا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً إِنَّهُ لَمْ يُقْتَلْ، وَذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ اتَّخَذَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيدًا
📚السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#شهادت_رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ◾️▪️▪️
كه پدر بزرگوارشان جناب عبداللَّه بن عبدالمطلب از دنيا رحلت فرمود. ۴ يا ۷ و يا ۸ ساله بودند كه
مادرشان آمنه بنت وهب در ابواء رحلت فرمود. ۸ سال و دو ماه و ده روز از سن شريفش گذشته بود كه جد بزرگوارش جناب عبدالمطلب عليه السّلام از دنيا رحلت فرمود.
۲۵ ساله بودند كه با جناب خديجه كبرى عليه السّلام ازدواج كردند و حضرت خديجه سلام اللَّه عليها ۴۰ ساله بودند. ۳۰ سال از سن مبارك آن حضرت گذشته بود كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام متولد شدند. در ۴۰ سالگى خداوند آن حضرت را به نبوت مبعوث فرمود. در ۴۵ سالگى به معراج تشريف بردند و در سال پنجم از بعثت، حضرت فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها متولد شدند.
۵۰ سال از عمر مباركشان گذشته بود كه جناب ابوطالب و خديجه كبرى سلام اللَّه عليها از دنيا رحلت نمودند.
در ۴۵ سالگى به معراج تشريف بردند. ۵۲ سال و يازده ماه و سيزده روز از سن مباركشان گذشته بود كه به مدينه منوره هجرت فرمودند. بعد از هجرت تقريباً ده سال در مدينه شرف حضور داشتند، تا آنكه در ۲۸ صفر سال ۱۱ ه’ مسموماً از دنيا رحلت فرمودند. 📚(منتخب التواريخ: ص ۳۶ تا ۴۶)
هنگام رحلت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله حضرت زهرا سلام اللَّه عليها بسيار مى گريست. حضرت او را نزد خود فرا خواند و مطلبى فرمود كه حزن و اندوه فاطمه سلام اللَّه عليها فرو نشست. وقتى علت را سؤال كردند آن حضرت فرمود:
«پدرم به من خبر داد كه اولين نفر از اهل بيتش كه به او ملحق مى شود منم و مدت اين فراق طولانى نيست».
(📚ارشاد: ج ۱، ص ۱۸۷)
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#شهادت امام #رضا عليه السّلام ◾️▪️▪️
حضرت ثامن الحجج مولانا على بن موسى الرضا عليه السّلام در سال ۲۰۳ ه’ بنابراصح
(كافى: ج ۲، ص ۵۲۸. فيض العلام: ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۴۹، ص ۲۹۲. مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۵. منتخب التواريخ: ص ۵۷۸)
دو سال پس از وفات حضرت معصومه سلام اللَّه عليها به شهادت رسيدند. سن مبارك حضرت ۴۹ يا ۵۵ سال
بوده است.
(📚كشف الغمة: ج ۲، ص ۲۶۷. بحار الانوار: ج ۴۹، ص ۲۹۲)
بنابرنقلى در ۲۷ صفر حضرت امام رضا عليه السّلام به شهادت رسيده اند
(تاج المواليد: ص ۵۰)
ولى مشهور آخر ماه صفر است. در ۲۸ صفر مأمون انگور مسموم يا آب انار زهرآلود را به اجبار به حضرت امام رضا عليه السّلام خورانيد.
(📚ارشاد: ج ۲، ص ۲۷۰. مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۵. جلاء العيون: ص ۵۵۱. مروج الذهب: ج ۴ص ۲۸. بحار الانوار: ج ۴۹، ص ۲۹۸)
آزارهاى مأمون نسبت به حضرت
مأمون از آزار و جسارت نسبت به حضرت كوتاهى نكرد، و حتّى حضرت را سه ماه در سرخس مقيداً زندانى كرد.
(📚منتخب التواريخ: ص ۵۸۰)
پس از ولايتعهدى، ابتداى گرفتارى آن حضرت به خاطر معاشرت با مأموران منافق ملعون بود. او به حسب ظاهر در تعظيم و احترام حضرت مى كوشيد، اما در باطن با آزار و اذيت حجت خدا را به مرگ خويش راضى نموده بود.
مسموميت حضرت
ياسر خادم مى گويد: هر جمعه كه آن حضرت از مسجد جامع مراجعت مى كرد، با بدنى عرق دار و غبار آلود دستها را به درگاه الهى بر مى داشت و مى فرمود: «بار الها اگر فرج و گشايش كار من در مرگ من است، مرگ مرا برسان». آن حضرت پيوسته در غم و حزن بود تا در غربت رحلت فرمود.
(📚فيض العلام: ص ۹۹. تتمة المنتهى: ص ۲۸۰. وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۶۵۹)
مأمون پس از آنكه يك شبانه روز امر شهادت آن حضرت را كتمان كرد سراغ محمد پسر امام صادق عليه السّلام و جماعتى از آل ابوطالب فرستاد تا سلامت بدن امام را ببينند، و پس از آن شروع به گريه و زارى نمود!!
(ارشاد: ج ۲، ص ۲۷۱)
◾️دفن بدن مبارك حضرت
پس از غسل و كفن و نماز بر بدن شريف حضرت كه توسط امام جواد عليه السّلام انجام شد آن حضرت را جلوى قبر هارون در خانه حميد بن قحطبه، مكان فعلى دفن كردند.
(📚ارشاد: ج ۲، ص ۲۷۱. فيض العلام: ص ۹۹)
بنابر بعضى روايات مأمون از ترس فتنه مردم دستور به دفن شبانه حضرت داد.
(ارشاد: ج ۲، ص ۲۷۱. فيض العلام: ص ۹۹)
مدّت امامت آن حضرت ۲۰ سال بود.
(ارشاد: ج ۲، ص ۲۴۷)
سن شريف امام جواد عليه السّلام هنگام شهادت امام رضا عليه السّلام ۷ سال و چند ماه بود.
(ارشاد: ج ۲، ص ۲۷۱. فيض العلام: ص ۹۹)
اقوال شهادت آن حضرت عبارتند از: ۲۳ ماه رمضان
(كشف الغمة: ج ۲، ص ۲۹۷. العدد القوية: ص ۲۷۷)
۱۷ صفر
(مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۶)
۲۷ صفر
(تاج المواليد: ص ۵۰)
۱۴ صفر
(منتهى الامال: ج ۲، ص ۳۱۲، ۲۱
ماه رمضان (منتخب التواريخ: ص ۵۷۷)
و ۲۳ ذى القعده.
(منتخب التواريخ: ص ۵۷۷. العدد القويه: ص ۲۷۵)
بزرگان شيعه در كتب مختلف ماه شهادت را صفر و روز آن را اكثراً آخر صفر ذكر كرده اند، ولى ۲۹ يا ۳۰ روز بودن ماه صفر در سال شهادت را ذكر ننموده اند.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#دفن بدن #مطهر صلّى اللَّه عليه و آله ◾️✨
در نيمه شب اول ربيع الاول بدن مطهر خاتم الانبياء و المرسلين صلّى اللَّه عليه و آله را امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام دفن فرمودند.
(📚طبقات ابن سعد: ج ۲، ص ۷۸. مسند احمد: ج ۶، ص ۶۲، ۲۴۲، ۲۷۴. سنن بيهقى: ج ۳، ص ۴۰۹. السيرة النبوية (ابن كثير): ج ۴، ص ۸۳۸)
مصيبت و فاجعه رحلت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از يك طرف و بى احترامى به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و كفن و دفن حضرت از طرف ديگر، داغهائى بود كه بر دل مبارك امير المؤمنين عليه السّلام
(خصال: ص ۳۷۲. اختصاص: ص ۱۷۱)
سنگينى مى كرد. چنانكه با ياد تلخ آن روزها فرموده اند: «آيا بدن شريف پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را رها مى كردم و او را دفن
ننموده براى خلافت و سلطنت بعد از او نزاع مى كردم»؟
(📚احتجاج: ص ۷۴)
شيخ مفيد مى فرمايد: «اكثر مردم در دفن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اينكه بين انصار و مهاجرين مشاجره در امر خلافت بود.
(ارشاد مفيد: ج ۱، ص ۱۸۹)
اعمش مى گويد: پيامبرشان از دنيا رفت و مردم هم و غمى نداشتند جز آنكه عده اى بگويند: «امير از ماست» و طايفه ديگرى بگويند: «امير از ماست».
(📚تقريب المعارف: ص ۲۵۶)
هنگام رحلت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مغيره خطاب به ابوبكر و عمر گفت: اگر بعداً با مردم كارى داريد آنها را دريابيد. لذا ابوبكر و عمر هنگام دفن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله حاضر نبودند، بلكه ميان ديگران بودند كه در سقيفه براى خود امير انتخاب مى كردند، و قبل از آنكه كنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد.
(📚المنصف: ص ۱۴، ۵۶۸. جامع الاحاديث: ج ۱۳، ص ۲۶۷)
عبداللَّه بن حسن مى گويد: به خدا قسم ابوبكر و عمر بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارك آن حضرت دفن نشد، ولى با اين همه اهل سقيفه مشغول كار خود بودند.
(📚تقريب المعارف: ص ۲۵۱)
حضرت باقر عليه السّلان مى فرمايند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز مى خواندند، و عموم مردم حتّى خواص و نزديكان حضرت بر بدن مبارك نماز خواندند، اما هيچيك از اهل سقيفه بر غسل و كفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امير المؤمنين عليه السّلام بريده اسلمى را براى خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولى اعتنائى نكردند و بعد
از دفن آن حضرت بيعت آنان هم تمام شد.
(📚مناقب ابن شهر آشوب: ج ۱، ص ۲۹۷. بحار الانوار: ج ۲۲، ص ۵۲۴)
عايشه در اين باره رقرارى دارد كه جالب توجه است. او گفته است: «بخدا قسم ما از دفن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با خبر نشديم تا اينكه صداى بيل و كلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنيديم»، يعنى بعد از دفن متوجه شديم.
(📚تاريخ الاسلام (ذهبى): ج ۱، ص ۵۸۲. السيرة النبوية (ابن كثير): ج ۴، ص ۵۳۸. مسند احمد: ج ۶، ص ۲۴۲۶۲، ۲۷۴)
بايد از اينان كه بر سر غصب خلافت همه چيز را فراموش كرده بودند پرسيد: آيا سقيفه در حضور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و به سفارش حضرت بود يا غدير؟
آيا براى تشكيل شوراى سقيفه دستورى از طرف خداوند آمده بود يا در باره غدير؟
آيا در سقيفه از اكثر بلاد مسلمين حضور داشتند يا در غدير؟
آيا در سقيفه همه مردم حاضر بودند يا در غدير كه حتّى زنها هم بيعت كردند؟
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫