eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ كه فرمود: يا محمّد، عليّ الأوّل و عليّ الآخر والظاهر والباطن وهو بكلّ شي ء عليم. اى محمّد ؛ على اوّل است، على آخر و ظاهر و باطن است و او هر چيزى را مى داند. عرض كردم: خداوندا ؛ آيا اين اوصاف تو نيست؟ آنگاه - بعد از توصيف خودش آن جملات را برايم تفسير كرد و - فرمود: على اوّل است يعنى اوّل كسى از امامان است كه از او ميثاق گرفتم. على آخر است يعنى آخر كسى است كه او را قبض روح مى كنم و او جنبنده اى است كه با مردم تكلّم خواهد كرد. اى محمّد ؛ على ظاهر است يعنى همه آنچه را كه به تو از طريق وحى گفتم براى او ظاهر كردم. يا محمّد؛ عليّ الباطن، أبطنته سرّي الّذي أسررته إليك، فليس فيما بيني وبينك سرّ دونه. يا محمّد؛ عليّ عليم بكلّ ما خلقت من حلال أو حرام. اى محمّد ؛ على باطن است يعنى آن سرّى كه تو را از آن باخبر كردم و تو پنهان كردى ؛ در باطن على هم قرار دادم و او در نهان دارد، پس سرّى بين من و تو نيست كه او نداند. اى محمّد ؛ على به آنچه از حلال يا حرام آفريده‌ام عالم است و آن را مى داند. [۱] ۱۸۶ / ۹۳ - در همان كتاب از ابو رافع نقل مى كند: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم على عليه السلام را در روز خيبر خواند و آب دهان به چشمان او ماليد به او فرمود: وقتى قلعه را فتح كردى در بين مردم بايست، خداوند چنين دستورى به من فرموده است. ابو رافع گويد: على عليه السلام به راه افتاد و من به همراه او بودم، هنگام صبح قلعه خيبر را گشود، و در بين مردم توقّف كرد و ايستاد، توقّف او مدّتى طول كشيد و مردم گفتند: على عليه السلام با پروردگارش راز و نياز مى كند، پس از آن دستور داد شهرى را كه فتح كرده است بگيرند و به تصرّف خود درآورند. ابو رافع گويد: نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شدم و جريان را عرض كردم و گفتم كه على عليه السلام همانطور كه امر فرموديد بين مردم مدّتى ايستاد، و عدّه اى كه چنين ديدند گفتند: خداوند با على عليه السلام رازگوئى مى كند. پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: نعم يا أبا رافع، إنّ اللَّه ناجاه يوم الطائف، و يوم عقبة تبوك، ويوم حنين. بلى اى ابو رافع ؛ خداوند در روز فتح قلعه طائف و در روز جنگ تبوك و حنين با على عليه السلام گفتگو كرد. [۱] ۱۸۷ / ۹۴ - و در همان كتاب از امام صادق عليه السلام نقل كرده است: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به اهل طائف فرمود: لأبعثنّ إليكم رجلاً كنفسي يفتح اللَّه به الخيبر. مردى را به سوى شما مى فرستم كه نفْس من و به منزله جان من است، خداوند خيبر را به دست او مى گشايد. و هنگامى كه صبح گرديد على عليه السلام را خواند و به او فرمود: به طرف طائف برو، سپس بعد از آنكه على عليه السلام داخل طائف شد پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم دستور داد تا به سوى او كوچ كنند. و وقتى به آنجا رسيدند على عليه السلام را در بالاى كوه مشاهده كردند، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمود: همانجا بمان، و او در آنجا ماند. راوى گويد: صدائى همانند صداى رعد شنيديم از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم سئوال شد: اين چه صدائى است؟ فرمود: إنّ اللَّه عزّوجلّ يناجي عليّاً عليه السلام. خداوند تبارك و تعالى با على عليه السلام گفتگو مى كند. [۲] ۱۸۸ / ۹۵ - محمّد بن جعفر قرشى در كتابش از جابر بن عبداللَّه نقل مى كند: اميرالمؤمنين عليه السلام دوستى يهودى داشت كه با آن حضرت مأنوس بود و اگر آن حضرت كارى داشت انجام مى داد. تا آنكه يهودى از دنيا رفت، على عليه السلام به حال او محزون شد و براى او دچار وحشت شديدى گرديد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم در حاليكه خندان بود به على عليه السلام نگاهى كرده و فرمود: اى اباالحسن ؛ آن رفيق يهودى تو چه شد؟ على عليه السلام عرض كرد: او مُرد و از دنيا رفت. فرمود: براى او محزون شدى و وحشت كردى؟ عرض كرد: بلى اى رسول خدا. فرمود: ..... ------- 📚منابع: [۱]: بصائر الدرجات: ۵۱۴ ح ۳۶، بحار الأنوار: ۳۷۷/۱۸ ح ۸۲، و ۳۸/۴۰ ح ۷۳، و ۱۸۰/۹۴ ح ۷ و آن را در ج: ۶۸/۵۳ ح ۶۵ به نقل از مختصر بصائرالدرجات: ۶۳ نقل كرده است. [۱]: بصائر الدرجات: ۴۱۱ ح ۵، بحار الأنوار: ۱۵۴/۳۹ ح ۱۱، غاية المرام: ۵۲۷ ح ۱۱، الإختصاص: ۳۲۲. [۲]: بصائر الدرجات: ۴۱۲ ح ۱۰، بحار الأنوار: ۱۵۵/۳۹ ح ۱۶، غاية المرام: ۵۲۸ ح ۱۶. ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ فرمود: آيا دوست دارى او را ببينى؟ عرض كرد: بلى پدر و مادرم به فداى شما. فرمود: سر خود را بالا بگير و نگاه كن. وقتى نگاه كرد پرده‌ها تا آسمان چهارم از مقابل چشمان او كنار رفت و در آنجا گنبد سبز رنگى را از زبرجد ديد كه به قدرت الهى بدون تكيه گاهى معلّق است. فرمود: يا أباالحسن هذا لمن يحبّك من أهل الذمّة واليهود والنصارى والمجوس، وشيعتك المؤمنون معي ومعك غداًفي الجنّة. اى اباالحسن ؛ اين جايگاه كسانى از اهل ذمّه و يهود و نصارى و مجوس است كه تو را دوست دارند، ولى شيعيان تو فرداى قيامت در بهشت كنار من و تو هستند. [۱] مؤلّف رحمه الله گويد: اين منزلت و مقام را براى دوستان غير مسلمان اميرالمؤمنين عليه السلام بعيد ندانيد، زيرا مى گوئيم: نظير آن نسبت به انوشيروان كه پادشاه كافر و عادل بود و غير او نقل شده كه: اگر چه به خاطر كافر بودن جايگاه آنها دوزخ است ولى در آنجا عذاب نمى شوند، و كاملاً واضح است كه ولايت ائمّه طاهرين عليهم السلام و محبّت آنها نسبت به اين صفات نيكو از ارزش و عظمت بيشترى برخوردار است، و لذا آنها كه محبّت اهل بيت عليهم السلام را داشته باشند از جايگاه برترى بهره مند مى شوند. ۱۸۹ / ۹۶ - مجلسى رحمه الله در كتاب «بحار الأنوار» از كامل بن ابراهيم نقل مى كند كه گفت: پيش از آنكه خدمت امام عسكرى عليه السلام برسم با خود گفتم: از آن حضرت سئوال كنم آيا اينگونه نيست كه تنها كسانى وارد بهشت مى شوند كه عقيده آنها و گفتار آنها مثل عقيده و گفتار من باشد؟ وقتى بر آن حضرت وارد شدم ديدم لباس نرم و لطيف سفيد رنگى پوشيده است. با خود گفتم: ولىّ خدا و حجّت پروردگار خودش چنين لباسى مى پوشد و به ما دستور مى دهد كه نسبت به برادران دينى گذشت داشته باشيم و از پوشيدن مانند آن نهى مى كند. امام عسكرى عليه السلام در حاليكه تبسّم مى كرد، آستين مبارك را بالا زد و به او نشان داد كه لباس پشمين زبرسياهى به تن دارد، فرمود: هذا للَّه وهذا لكم. اين براى خداست و آنچه ديدى به خاطر شما است. آنگاه بر او سلام كردم و كنار درى كه پرده اى بر آن آويزان بود نشستم، بادى وزيد و آن پرده را كنارزد، چشمم به كودك ماه پاره اى افتاد كه حدود چهار سال بيشتر سنّ او نبود، به من فرمود: اى كامل بن ابراهيم ؛ خدمت ولىّ خدا و حجّت پروردگار و درِ رحمت او آمده اى تا سئوال كنى آيا جز كسانى كه معرفت توو گفتار تو را دارند كسى وارد بهشت مى شود؟ عرض كردم: بلى به خدا قسم همين مقصود من بوده است. فرمود: اگر چنين باشد افراد بسيار كمى داخل بهشت مى شوند، به خدا قسم گروهى وارد بهشت مى شوند كه به آنها حقّيه گفته مى شود. عرض كردم: اى سرور من ؛ آنها چه كسانى هستند؟ فرمود: قوم من حبّهم لعليّ عليه السلام يحلفون بحقّه ولايدرون ما حقّه وفضله. اشخاصى هستند كه به خاطر دوستى با على عليه السلام به حقّ على عليه السلام قسم مى خورند و چيزى از حقّ او و فضايل او نمى دانند. بعد از مدّتى سكوت كرد و سپس فرمود: وجئت تسأله عن مقالة المفوّضة كذبوا بل قلوبنا أوعية لمشيّة اللَّه، فإذا شاء شئنا. و آمده اى از گفتار مفوضّه سئوال كنى، آنها دروغ مى گويند بلكه دلهاى ما ظرف مشيّت الهى است، هرگاه او بخواهد ما نيز مى خواهيم. و خداوند فرموده است: «وَما تَشاؤُونَ إلّا أنْ يَشاء اللَّه» [۱] «نمى خواهند جز آنچه را كه خداوند بخواهد». كامل گويد: سپس پرده به حال اوّل برگشت و من هرچه كردم نتوانستم آن را كنار بزنم، بعد امام عسكرى عليه السلام به من نگاهى كرد و با تبسّم فرمود: اى كامل ؛ چرا هنوز نشسته اى، مگر حجّت بعد از من به سئوالات تو پاسخ نگفت؟ من برخاستم و از منزل امام عليه السلام خارج شدم، و بعد از آن جريان او را نديدم. ابو نعيم گويد: من كامل را ملاقات كردم و از خودش اين حديث را سئوال كردم و او برايم همين گونه نقل كرد. [۲] ۱۹۰ / ۹۷ - در تفسير امام عسكرى عليه السلام آن حضرت از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى كند كه فرمود:... ---------- 📚منابع: [۱]: مناقب ابن شهراشوب: ۲۰۰/۳ (با كمى اختلاف). [۱]: سوره دهر، آيه ۳۰. [۲]: غيبة طوسى: ۱۵۹، بحار الأنوار: ۳۳۶/۲۵ ح ۱۶، و ۵۰/۵۲ ح ۳۵. و در ج: ۲۵۳/۵۰ ح۷، و۱۱۷/۷۰ ح۵، و۱۶۳/۷۲ ح ۲۰، و۳۰۲/۷۹ ح ۱۲بخش هايى از حديث ذكر گرديده است ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ آن حضرت از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى كند كه فرمود: اى اباالحسن ؛ خداوند به خاطر آن عملى كه انجام دادى به اندازه اى پاداش و فضيلت به تو مرحمت فرمود كه كسى جز او نمى داند، روز قيامت نداكننده اى بانگ زند: أين محبّو عليّ بن أبي طالب عليه السلام؟ دوستان على بن ابى طالب عليه السلام كجا هستند؟ گروهى از اشخاص صالح و نيكوكار بپا خيزند، به آنها گفته شود: خذوا بأيديكم من شئتم من عرصات القيامة فأدخلوهم الجنّة، وأقلّ رجل منهم ينجو بشفاعته من أهل تلك العرصات ألف ألف رجل. در اين عرصه قيامت جستجو كنيد و هر كسى را كه مى خواهيد دست او را گرفته و به بهشت وارد كنيد، در ميان آنها كسى كه بهره شفاعت او از ديگران كمتر است به شفاعت او يك ميليون نفر از آن عرصه قيامت نجات پيدا مى كنند. [۱] ۱۹۱ / ۹۸ - محمّد بن يعقوب رحمه الله در كتاب «كافى» از امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: هنگامى كه قيامت فرا رسد و خداوند تمام مخلوقات خود را كه از ابتداى خلقت آفريده براى محاكمه گرد آورد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السلام را بخوانند، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را جامه سبز رنگى بپوشانند كه بين مشرق و مغرب را روشن كند، على عليه السلام را نيز چنين جامه اى بپوشانند، بعد از آن جامه زيباى گلرنگ بلندى را به اندام مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بپوشانند كه به خاطر آن بين مشرق و مغرب نورانى و روشن گردد، به على عليه السلام هم چنين جامه اى بپوشانند. ثمّ يدعى بنا فيدفع إلينا حساب الناس، فنحن واللَّه ندخل أهل الجنّة الجنّة، وأهل النار النار. سپس ما را بخوانند و حساب مردمان را به ما واگذار كنند، بخدا قسم ما اهل بهشت را وارد بهشت و اهل دوزخ را وارد دوزخ كنيم. آنگاه پيامبران را بخوانند، همگى در دو صف كنار عرش الهى بايستند تا از حساب خلق فارغ شويم، وقتى كه اهل بهشت داخل بهشت و اهل دوزخ داخل آتش شدند پروردگار عالم على عليه السلام را مأموريّت دهد كه هر كدام از اهل بهشت را درجايگاه خودش به حسب مراتبى كه دارند ساكن گرداند و حوران بهشتى را به ازدواج آنها درآورد و بخدا قسم كسى كه برنامه ازدواج اهل بهشت را در بهشت فراهم مى كند، و عقد ازدواج آنها را مى خواند على عليه السلام است و جز او كسى چنين منصبى ندارد و اين بخاطر اعزاز و اكرام خداوند نسبت به او است و فضيلتى است كه او را به آن برترى داده و منّت نهاده است. و بخدا قسم او است كه اهل آتش را به آتش افكند، و او است كه وقتى اهل بهشت در آن وارد شدند درهاى بهشت را ببندد، و وقتى اهل دوزخ در آن داخل شدند درهاى جهنّم را ببندد. فإنّ أبواب الجنّة إليه وأبواب النار إليه. و اختيار درهاى بهشت و جهنّم به او واگذار شود. [۱] ...... ---------- 📚منابع: [۱]: تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام: ۱۱۰، بحار الأنوار: ۲۸/۴۲ ضمن ح ۸. [۱]: الكافى: ۱۵۹/۸ ح ۱۵۴، الوافى: ۵۲۶/۵ ح ۱۹، تفسير برهان: ۴۵۵/۴ ح ۱، بحار الأنوار: ۳۳۷/۷ ح ۲۴ و ۳۱۶/۲۷ ح ۱۴ به نقل از محتضر: ۱۵۵. [۱]: اليقين: ۷۲ ب ۹۲، الفضائل: ۱۶۲، الروضة: ۳۶، بحار الأنوار: ۲۳۵/۴۱ ح ۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ ۱۹۲ / ۹۹ - سيّد بن طاووس رحمه الله در كتاب «اليقين» از طريق اهل سنّت نقل مى كند: اميرالمؤمنين عليه السلام در مكّه بر صفا قدم مى زد ناگهان پرنده اى را كه شبيه كبك است ديد كه روى زمين راه مى رود، وقتى در مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام قرار گرفت، حضرت على عليه السلام به او سلام كرد، پرنده عرض كرد: سلام بر شما و رحمت و بركات خداوند بر شما باد اى امير مؤمنان. فرمود: اى پرنده ؛ اينجا چه مى كنى؟ عرض كرد: اى امير مؤمنان ؛ من چهار صد سال است در اين مكان خدا را تسبيح مى گويم و به تقديس و تمجيد اومشغولم و او را به طور كامل عبادت مى كنم. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى پرنده ؛ صفا سرزمينى است كه در آن خوردنى و آشاميدنى نيست، براى تهيّه آن چه مى كنى؟ عرض كرد: وقرابتك من رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم يا أميرالمؤمنين إنّي كلّما جعت دعوت اللَّه لشيعتك ومحبّيك فأشبع، وإذا ضمئت دعوت اللَّه على مبغضيك وغاصبيك فأروى. به خويشاوندى شما با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم قسم، هر گاه گرسنه مى شوم براى شيعيان و دوستان شما دعا مى كنم سير مى شوم، وهر گاه تشنه مى شوم دشمنان شما و غاصبين حق شما را نفرين مى كنم سيراب مى شوم. [۱] ۱۹۳ / ۱۰۰ - شيخ طوسى قدس سره در كتاب «امالى» از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: كيف بك يا عليّ إذا وقفت على شفير جهنّم وقدمت الصراط وقيل للناس: جوزوا وقلت لجهنّم: هذا لي وهذالك؟ اى على ؛ چگونه خواهى بود وقتى كه بر لبه جهنّم بايستى و مردم را دستور دهند كه بر صراط عبور كنند، آنگاه به جهنّم بگوئى: اين براى تو، و اين ديگرى براى من، يعنى عدّه اى را به جهنّم حواله كنى و عدّه اى را از جهنّم نجات دهى؟ على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا ؛ آنها كه به سلامت عبور مى كنند چه كسانى هستند؟ فرمود: اُولئك شيعتك معك حيث كنت. آنها شيعيان تو مى باشند كه هر كجا باشى با تو خواهند بود. [۲] و شاعر چه نيكو سروده است: أباحسن ولاؤك لي أمان إذا زفرت على الخلق الجحيم وكيف يخاف حرّ النار عبد يواليكم وأنت لها قسيم اى على دوستى و ولايت تو براى من امان است، وقتى كه جهنّم بر آدميان شعله كشد. و چگونه از حرارت آتش بترسد بنده اى كه شما را دوست داشته باشد، زيرا تو قسمت كننده آن هستى. ۱۹۴ / ۱۰۱ - شيخ صدوق رحمه الله از امام صادق عليه السلام از طريق پدرانش - كه درود خدا بر آنها باد - نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به على عليه السلام فرمود: اى على ؛ امّتم در عالم ذر به من نشان داده شدند و برايم آشكار گرديدند به طورى كه كوچك و بزرگ آنها را ديدم در حالي كه روح بودند و اجساد آنها هنوز آفريده نشده بود، در آنجا من به تو و شيعيانت عبور كردم و براى شما طلب مغفرت كردم. على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا! در مورد شيعيانم بيشتر برايم بگو. فرمود: يا عليّ ؛ تخرج أنت وشيعتك من قبوركم ووجوهكم كالقمر ليلة البدر، قد فرّجت عنكم الشدائد، وذهبت عنكم الأحزان، تستظلّون تحت العرش، يخاف الناس ولاتخافون، ويحزن الناس ولاتحزنون، وتوضع لكم مائدة، والناس في المحاسبة. اى على ؛ تو و شيعيانت از ميان قبرهاى خود بيرون مى آئيد در حاليكه چهره هايتان مثل ماه شب چهارده مى درخشد، سختى‌ها از شما برطرف شده و غم‌ها و غصّه‌ها از شما زايل گشته است، عرش الهى بر شما سايه مى افكند، مردمان ديگر مى ترسند وشما نمى ترسيد، آنها غمناكند و شما هيچگونه غمى نداريد، و براى شما سفره بگسترانند در حاليكه مردم مشغول حساب هستند. [۱] ۱۹۵ / ۱۰۲ - خوارزمى كه از علماى اهل سنّت است در كتاب «مناقب» از ابن مسعود نقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اوّل كسى كه از اهل آسمان على عليه السلام را براى خود برادر گرفت اسرافيل بود، و بعد از او ميكائيل و جبرئيل بودند و اوّل كسانى كه از اهل آسمان به دوستى على عليه السلام مفتخر گرديده اند فرشتگانى هستند كه عرش الهى را به دوش دارن..... ------ 📚منابع: [۱]: اليقين: ۷۲ ب ۹۲، الفضائل: ۱۶۲، الروضة: ۳۶، بحار الأنوار: ۲۳۵/۴۱ ح ۶. [۲]: امالى طوسى: ۹۴ ح ۵۵ مجلس ۳، بحار الأنوار: ۱۹۷/۳۹ ح ۸. [۱]: فضائل الشيعة: ۶۸ ح ۲۷، بحار الأنوار: ۱۸۰/۷ ح ۲۰، و ۲۷/۶۸ ح ۵۰، بصائر الدرجات: ۸۴ ح ۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ بعد ازآنها رضوان است كه خزانه دار بهشت است و بعد از او فرشته قبض روح يعنى عزرائيل است. وإنّ ملك الموت يترحّم على محبّي عليّ بن أبي طالب عليه السلام كما يترحّم على الأنبياء عليهم السلام. و او به دوستان علىّ بن ابى طالب عليه السلام رحم مى كند همانطور كه بر پيامبران ترحّم مى نمايد. [۱] ۱۹۶ / ۱۰۳ - امام عسكرى عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى كند كه فرمود: معاشر عباد اللَّه عليكم بخدمة من أكرمه اللَّه بالإرتضاء، وحباه بالإصطفاء، وجعله أفضل أهل الارض والسماء بعد محمّد سيّد الأنبياء عليّ بن أبي طالب عليه السلام، وبموالاة أوليائه ومعاداة أعدائه. اى بندگان خدا ؛ بر شما باد به خدمت كردن كسى كه خدا او را اكرام كرد و گرامى داشت، به اينكه اورا پسنديد و از ميان خلق خود برگزيد و به او رتبه اصطفاء عطا كرد، و او را بهترين اهل آسمانها و زمين بعد از محمّد صلى الله عليه وآله وسلم كه سرور انبياء است قرار داد، و بر شما باد به دوستى كردن با دوستان آن حضرت يعنى علىّ بن ابى طالب عليه السلام و دشمنى كردن با دشمنان او. و كلام خود را ادامه داد تا اينكه فرمود: فرداى قيامت يكى از شيعيان او را مى آورند در حاليكه خداوند در كفّه گناهان او گناهانى بزرگتر و سنگين تر از كوههاى استوار و درياهاى موّاج قرار داده است، مردمى كه آن را نظاره مى كنند مى گويند: اين بنده خدا هلاك شد و شكّى ندارند كه از نابودشدگان است و در عذاب الهى براى هميشه بايد گرفتار باشد. آنگاه از پيشگاه پروردگار ندائى رسد: اى بنده خطاكار ؛ اينها گناهانى است كه ترا به هلاكت افكنده است، آيا در مقابل آن حسنات و خوبى هائى دارى كه ترا به آنها پاداش دهم و به رحمت خود وارد بهشت كنم؟ آن بنده خدا با سرافكندگى گويد: خدايا نمى دانم. دوباره منادى پروردگار گويد: خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: در اين صحنه پهناور قيامت فرياد بزن و بگو: من فلانى پسر فلانى و اهل فلان شهر هستم، اسير گناهان خود كه مانند كوهها و درياها سنگين است شده‌ام و كارهاى خوبى درمقابل آنها ندارم، كداميك از شما در ميان اين محشر هستيد كه من به او احسانى يا بخششى كرده باشم، به پاداش آن اكنون به فرياد من برسد، زيرا الآن وقت احتياج من به آن است. آن بنده خدا هم طبق فرمان الهى چنين فريادى در آنجا بزند، اوّل كسى كه در ميان اهل محشر به او جواب دهد علىّ بن ابى طالب عليه السلام است، مى فرمايد: لبّيك لبّيك أيّها الممتحن في محبّتي، المظلوم بعداوتي. لبيّك لبيّك ؛ اى كسى كه در محبّت و دوستى من امتحان شدى و به خاطر دشمنى با من مورد ظلم و ستم دشمنانم واقع شدى. سپس امام عليه السلام با عدّه زيادى به فرياد او مى رسند گرچه عدّه آنها از طلبكاران او كمتر است. آنگاه آن گروهى كه همراه على عليه السلام آمده اند به آن حضرت مى گويند: ما برادران ايمانى اين شخص هستيم، او به ما نيكى مى كرد و ما را اكرام واحترام مى نمود و در معاشرت و برخوردهايش با ما با همه احسان و بخششى كه داشت تواضع مى كرد، ما از همه طاعتها وثوابهاى خود گذشتيم و آنها را به او بخشيديم. على عليه السلام گويد: پس شما خودتان چگونه و به چه عملى وارد بهشت مى شويد؟ عرض مى كنند: ما به رحمت بى نهايت الهى كه هر كس شما را دوست داشته باشد شامل حال او مى گردد. مرتبه ديگر از ناحيه پروردگار ندائى رسد كه اى برادر رسول خدا، اينها برادران مؤمن او بودند و به او چنين بخششى كردند تو چه احسانى به او مى كنى؟ من كه بين او و گناهانش حاكم هستم گناهان او را كه بين من و او بوده به خاطر دوستى اش با تو بخشيدم، امّا گناهانى كه بين او و بندگانم صورت گرفته و ستمى كه به آنها كرده و بدهكاريش به آنها بايد بررسى شود و محاكمه گردد و تا از آنها خلاص نشود نجات پيدا نمى كند. على عليه السلام گويد: خداوندا ؛ آنچه مرا دستور دهى انجام خواهم داد. خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: براى آنها كه طرف دعوا هستند و با او نزاع دارند ضمانت كن كه ستمى كه به آنها شده جبران كنى. ..... ---------- 📚منابع: [۱]: مناقب خوارزمى: ۷۲ ح ۴۹، مناقب ابن شهراشوب: ۳۲/۲، ينابيع المودّة: ۱۳۳، كشف الغمّة: ۱۰۳/۱، غاية المرام: ۵۸۰ ح ۲۶، إرشاد القلوب: ۵۰/۲، بحار الأنوار: ۳۳۵/۳۸ ضمن ح ۱۰، و ۱۱۰/۳۹ ح ۱۷، مائة منقبة: ۱۳۲ منقبت ۶۴ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ على عليه السلام نيز چنين كند و به آنها بفرمايد آنچه از ثواب و پاداش در مقابل ستمى كه به شما شده از من بخواهيد عطا كنم. آنها مى گويند: يا أخا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم تجعل لنا بإزاء ظلاماتنا قبله ثواب نفس من أنفاسك ليلة بيتوتتك على فراش محمّد صلى الله عليه وآله وسلم. اى برادر رسول خدا ؛ فقط ثواب يك نفس كشيدن تو را در آن شبى كه در جايگاه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم خوابيدى تا جان او را حفظ كنى از تو درخواست مى كنيم. اميرالمؤمنين عليه السلام آن را مى پذيرد و ثواب يك نفس كشيدن خود را در آن شب به آنها مى بخشد. آنگاه خداوند تبارك و تعالى به آنها مى فرمايد: اكنون اى بندگان من ؛ نگاه كنيد به آن مقاماتى كه نائل شديد از ناحيه على عليه السلام در مقابل آن ستمى كه به شما شده بود، و قصرهاى بهشتى را به ايشان نشان دهد، و چون آن‌ها مراتب و منازل خودرا كه نه چشمى آنها را ديده و نه گوشى اوصافش را شنيده و نه به قلب بشرى خطور كرده ببينند عرض كنند: خداوندا ؛ آيا از بهشت تو چيزى باقى مانده است؟ و بعد از اين بخششى كه به ما كردى و قصرها و جايگاههائى كه در اختيار ما قراردادى بقيّه بندگان مؤمن و انبياء و صدّيقين و شهداء و صلحاء كجا وارد مى شوند؟ و آنها خيال مى كنند كه بهشت به طور كامل در تصرّف آنها درآمده است. سپس ندائى از ناحيه پروردگار به گوش آنها رسد كه اى بندگان من، آنچه مشاهده كرديد ثواب يك نفَس از نفَسهاى على عليه السلام است كه شما از او درخواست كرديد و او به شما بخشيد، اكنون به بركت آن وارد بهشت شويد و آنها را در تصرّف خود درآوريد، آنگاه در آنجا مى بينند مقدارى كه خداوند به ممالك على عليه السلام افزوده و آن چندين برابر آن است كه على عليه السلام ازطرف آن به طلبكاران او بخشيده است و اندازه اش را جز خداوند كسى نمى داند. سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «أ ذلكَ خَيْرٌ نُزُلاً أمْ شَجَرَةُ الزقُّوم» [۱]، آيا اين مقام عالى بهتر است يا شجره زقّوم كه براى مخالفين برادر و جانشينم على بن ابى طالب عليه السلام آماده شده است. [۲] ۱۹۷ / ۱۰۴ - محمّد بن حسن صفّار رحمه الله در كتاب «بصائر» و همچنين شيخ طوسى رحمه الله در كتاب «امالى» ازحذيفه رحمه الله نقل مى كند كه گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه فرمود: ما من عبد ولا أمة يموت وفي قلبه مثقال حبّة خردل من حبّ عليّ عليه السلام إلّا أدخله اللَّه عزّوجلّ الجنّة. [۳] هر مرد يا زنى بميرد و در دلش به اندازه دانه خردلى از دوستى على عليه السلام باشد خداوند تبارك و تعالى او را داخل بهشت مى گرداند. ۱۹۸ / ۱۰۵ - بُرسى رحمه الله از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى كند كه فرمود: حبّ عليّ بن أبي طالب عليه السلام شجرة أصلها في الجنّة وأغصانها في الدنيا، فمن تعلّق بغصن منها جرّه إلى الجنّة. محبت و دوستى علىّ بن ابى طالب عليه السلام همانند درختى است كه ريشه آن در بهشت و شاخه هايش در دنيا باشد، هر كس به شاخه اى از آن بياويزد، او را به بهشت بكشاند. و در روايتى فرموده است: إنّ حبّ عليّ سيّد الأعمال. دوستى على بهترين عمل و سرور همه اعمال است. [۴] ۱۹۹ / ۱۰۶ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «روضة الفضائل» از ابن عبّاس نقل مى كند كه گفت: علىّ بن ابى طالب عليه السلام نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد، به آن حضرت عرض كردند: اميرالمؤمنين عليه السلام آمد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: إنّ عليّاً سمّي بأميرالمؤمنين من قبلي. او قبل از من به اين نام يعنى «اميرالمؤمنين» ناميده شده است. عرض كردند: قبل از شما اى رسول خدا؟ فرمود: و پيش از عيسى و موسى. عرض كردند: پيش از عيسى و موسى اى رسول خدا؟ فرمود:.... ----- 📚منابع: [۱]: سوره صافّات، آيه ۶۲. [۲]: تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام: ۱۲۷، بحار الأنوار: ۵۹/۸ ح ۸۲، و ۱۰۶/۶۸ ح ۲۰، تأويل الآيات: ۹۰/۱ ح ۷۸، تفسير برهان: ۶۴/۱ ح ۱، حلية الأبرار: ۱۵۵/۲ ح ۱. [۳]: امالى طوسى: ۳۳۰ ح ۱۰۷ مجلس ۱۱، بحار الأنوار: ۲۴۶/۳۹ ح ۲. [۴]: فضائل ابن شاذان: ۱۴۸ سطر ۵، الروضة في الفضائل: ۲۷، بحار الأنوار: ۴۶/۴۰ ح ۸۳، مناقب خوارزمى: ۳۲۴، مدينة المعاجز: ۳۶۵/۲ ضمن ح ۶۰۷ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام علیه السلام و در سفر 🔹🍂 یسع پسر حمزه می‌گوید: در محضر امام رضا علیه السلام بودم، صحبت می‌کردیم، عده زیادی نیز آنجا بودند که از مسائل حلال و حرام می‌پرسیدند. در این وقت مردی بلند قد و گندمگون وارد شد و گفت: فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله! من از دوستداران شما و اجدادتان هستم، خرجی راهم تمام شده، اگر صلاح بدانید مبلغی به من مرحمت کنید تا به وطن خود برسم و در آنجا از طرف شما به اندازه همان مبلغ صدقه می‌دهم، چون من در وطن خویش ثروتمندم اکنون در سفر نیازمندم. امام برخاست و به اطاق دیگر رفت، دویست دینار آورد در را کمی باز کرد خود پشت در ایستاد و دستش را بیرون آورد و آن شخص را صدا زد و فرمود: این دویست دینار را بگیر و در مخارج راهت استفاده کن و از آن تبرک بجوی و لازم نیست به اندازه آن از طرف من صدقه بدهی. برو که مرا نبینی و من نیز تو را نبینم. آن مرد دینارها را گرفت و رفت، حضرت به اتاق اول آمد به حضرت عرض کردند: شما خیلی به او لطف کردید و مورد عنایت خویش قرار دادید، چرا خود را پشت در نهان کردید که هنگام گرفتن دینارها شما را نبیند؟ امام فرمود: به خاطر این که شرمندگی نیاز و سؤال را در چهره او نبینم... [۱] اول ، سپس 🔸🍃 سلیمان جعفری که یکی از ارادتمندان امام رضا علیه السلام بود، می‌گوید: برای کاری خدمت امام رفته بودم، چون کارم تمام شد خواستم به منزل خود برگردم، امام فرمود: امشب نزد ما بمان! در محضر امام به خانه او رفتیم، غلامان آن حضرت مشغول بنایی بودند امام در میان آن‌ها غلامی سیاه را دید که از غلامان آن حضرت نبود، پرسید: - این کیست؟ عرض کردند: - به ما کمک می‌کند به او چیزی خواهیم داد. فرمود: - مزدش را تعیین کرده اید؟ عرض کردند: - نه، هر چه بدهیم راضی می‌شود. امام برآشفت و بسیار خشمگین شد. من عرض کردم: فدایت شوم چرا خودت را ناراحت می‌کنید؟ فرمود: من بارها به اینها گفته‌ام هیچکس را برای کاری نیاورید مگر آن که قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد قبلی کاری انجام دهد اگر سه برابر به او مزد بدهی، خیال می‌کند مزدش را کم داده ای، اما اگر مزدش را قبلا تعیین کنی وقتی مزدش را بپردازی از تو خشنود خواهد شد که به گفته خود عمل کرده ای و اگر بیش از مقدار قرارداد چیزی به او بدهی هر چه کم و ناچیز باشد، متوجه می‌شود اضافه داده ای، سپاسگزار خواهد بود. [۱] امام علیه السلام و مدارا با 🔹🍂 بکر پسر صالح می‌گوید: من دامادی داشتم به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشت و در آن اظهار داشت که پدرم دشمن اهل بیت است و عقیده فاسد دارد، با من هم بدرفتاری می‌کند و خیلی اذیتم می‌نماید. سرورم! نخست از تو می‌خواهم برای من دعا کنی! ضمنا نظر تو در این باره چیست؟ آیا علیه او افشاگری کنم و عقیده فاسد و رفتار زشت او را برای دیگران بیان کنم؟ یا با او مدارا نموده و خوش رفتار باشم؟ امام جواد علیه السلام در پاسخ نوشت: مضمون نامه تو و آنچه که راجع به پدر خود نوشته بودی فهمیدم، البته به خواست خداوند من از دعای خیر تو غفلت نمی کنم اما این را هم بدان مدارا و خوش رفتاری برای تو، بهتر از افشاگری و پرده دری است و نیز بدان با هر سختی، آسانی است. شکیبا باش و عاقبت نیکو اختصاص به پرهیزگاران دارد. خداوند تو را در دوستی اهل بیت ثابت قدم بدارد! ما و شما در پناه خداوند هستیم و پروردگار نیز پناهندگان خود را نگهداری می‌کند. بکر می‌گوید: پس از آن خداوند قلب پدر دامادم را چنان دگرگون ساخت که دوستدار اهل بیت شد و به پسرش هم محبت نمود. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۹، ص ۱۰۱. [۱]: بحار: ج ۴۹، ص ۱۰۶. [۱]: بحار: ج ۵۰، ص ۵۵. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ عرض كردند: پيش از عيسى و موسى اى رسول خدا؟ فرمود: و پيش از سليمان بن داود. و هر يك از پيامبران را تا حضرت آدم عليه السلام نام برد، سپس فرمود: خداوند هنگامى كه گِل آدم را سرشت، در مقابل چشمان او مرواريد درشتى را آويزان كرد كه تسبيح و تقديس خدا مى كرد، فرمود: لاُسكنّنك رجلاً أجعله أميرالمؤمنين أجمعين فلمّا خلق اللَّه عليّ بن أبي طالب عليه السلام أسكنه في الدرّة فسمّي أميرالمؤمنين قبل خلق آدم عليه السلام. مردى را در تو ساكن مى كنم كه او را امير همه مؤمنان قرار مى دهم، و وقتى كه علىّ بن ابى طالب عليه السلام را آفريد او را در آن مرواريد قرار داد، پس قبل از آفرينش آدم، على عليه السلام «اميرالمؤمنين» ناميده شد. [۱] ۲۰۰ / ۱۰۷ - در كتاب «تاريخ بغداد» از طريق اهل سنّت از بلال بن حمامة نقل مى كند كه گفت: روزى پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم نزد ما تشريف آورد در حاليكه چهره مباركش مانند ماه مى درخشيد، ابن عوف عرض كرد: اى رسول خدا ؛ چهره شما را شادمان مى بينم. فرمود: مژده و بشارتى درباره برادر و پسر عمّم على عليه السلام و دخترم فاطمه عليها السلام از طرف پروردگار به من رسيده است و آن اينست كه خداوند على عليه السلام را به فاطمه عليها السلام تزويج نمود، و رضوان خزانه دار بهشت را دستور داد كه درخت طوبى را تكان دهد، و آن برگه‌ها و كاغذهائى به عدد دوستان اهل بيت بار آورد و از پائين درخت فرشتگانى را از نور آفريد، و به هر يك از آنها سند و قباله اى مرحمت فرمود. فإذا استوت القيامة بأهلها، نادت الملائكة في الخلائق، فلا تلقى محبّاً لنا أهل البيت إلاّ دفعت إليه صكّاً. قيامت كه برپا گردد، آنها در ميان مردم ندا كنند و به هر يك از دوستان اهل بيت كه برخورد كنند يكى از آن قباله‌ها (كه مربوطبه آزادى آنها از آتش است) مرحمت كنند. [۱] و در روايتى فرموده اند: أنّه يكون في الصكوك براءة من العليّ الجبّار لشيعة عليّ وفاطمة عليهما السلام من النار. اين قباله‌ها سند رهائى شيعيان على و فاطمه عليهما السلام از آتش است كه خداوند آن را امضاء كرده است. ۲۰۱ / ۱۰۸ - شاذان بن جبرئيل قمى قدس سره در كتاب «فضائل» از عمّار بن ياسر رضى الله عنه روايت كرده است كه گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام در سكّو و جايگاه قضاوت نشسته بود كه شخصى بنام «صفوان اكحل» وارد شد وعرض كرد: من يكى از شيعيان شما هستم و گناهانى را مرتكب شده ام، اكنون مى خواهم مرا از آنها پاك كنى تا هنگامى كه به آخرت منتقل مى شوم گناهى به همراه نداشته باشم. امام عليه السلام فرمود: بزرگترين گناه تو چيست؟ عرض كرد: من با كودكان و پسربچّه‌ها لواط مى كنم. فرمود: كداميك را بيشتر دوست دارى؟ يك ضربت كه با ذوالفقار [۱] بر تو وارد آورم يا ديوارى را به رويت خراب كنم و يا تو را درآتش افكنم، اين پاداش كسى است كه چنين معصيتى را مرتكب شود. عرض كرد: اى مولاى من ؛ مرا در آتش بسوزان تا از آتش آخرت نجات پيدا كنم. على عليه السلام به عمّار فرمود: هزار دسته از شاخه هاى نى جمع آورى كن تا فردا آتش را افروخته كنيم و او را در آن آتش بيندازيم و به آن شخص فرمود: برو وصيّتهاى خود را نسبت به آنچه بايد بگيرى يا بپردازى انجام بده. او رفت و دستور امام عليه السلام را عمل كرد، اموالش را بين فرزندان خود تقسيم كرد، و هر كس حقّى بر اوداشت آن را به او رسانيد، سپس در حجره اميرالمؤمنين عليه السلام كه در خانه نوح قسمت شرقى مسجد كوفه است شب را بيتوته كرد. صبح هنگامى كه اميرالمؤمنين عليه السلام نمازش را خواند به عمّار فرمود: در ميان كوفه صدا بزن تا مردم از خانه‌ها خارج شوند و ببينند اميرالمؤمنين چگونه حكم خدا را اجرا مى كند. عدّه اى گفتند: ...... ---------- 📚منابع: [۱]: فضائل ابن شاذان: ۱۰۴، الروضة: ۵، بحار الأنوار: ۳۳۷/۳۷ ح ۷۷، مدينة المعاجز: ۷۱/۱ ح ۲۱، حلية الأبرار: ۱۳/۲ ح۴، غاية المرام: ۲۶ ح ۳۱. در حديث ديگرى، حذيفه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرده است كه فرمود: حضرت على عليه السلام «اميرالمؤمنين» ناميده شد در حالى كه آدم هنوز بين روح و جسد بود. «بحار الأنوار: ۷۷/۴۰». [۱]: تاريخ بغداد: ۲۱۰/۴ ح ۱۸۹۷، مائة منقبة: ۱۶۶ منقبت ۹۲، بحار الأنوار: ۱۱۷/۲۷ ح ۹۶. [۱]: نام شمشير آن حضرت بوده است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ در ميان كوفه صدا بزن تا مردم از خانه‌ها خارج شوند و ببينند اميرالمؤمنين چگونه حكم خدا را اجرا مى كند. عدّه اى گفتند: چگونه على عليه السلام مى خواهد يكى از شيعيان و دوستان خود را بسوزاند، او هم اكنون مى خواهد اين شخص را به آتش بسوزاند و با اين كار امامت او باطل مى گردد. اين مطلب به گوش اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد. عمّار گويد: امام عليه السلام آن شخص را گرفت و هزار شاخه نى را روى او ريخت و به او سنگ چخماق وگوگرد داد و فرمود: اقدح وأحرق نفسك، فإن كنت من شيعتي ومحبّي وعارفي، فإنّك لاتحترق بالنار، وإن كنت من المخالفين المكذّبين فالنار تأكل لحمك وتكسر عظمك. خودت را با اينها آتش بزن، اگر از شيعيان و دوستان من باشى و نسبت به من معرفت داشته باشى در آتش نخواهى سوخت واگر از مخالفين و تكذيب كنندگان باشى آتش گوشت تو را از بين مى برد و استخوانت را مى شكند. آن شخص آتش را برافروخت و شاخه هاى نى آتش گرفتند، ولى او در زير آتش‌ها سالم ماند حتّى به پيراهن سفيدى كه پوشيده بود آتش اثر نكرد و دود آن را سياه نكرد. امام عليه السلام فرمود: آنهائى كه از صراط مستقيم الهى منحرف شدند دروغ گفتند و به بيراهه رفتند و دچار گمراهى شدند. سپس فرمود: إنّ شيعتنا منّا وأنا قسيم الجنّة والنار، شهد لي بذلك رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم في مواطن كثيرة. شيعيان ما از ما هستند، و من تقسيم كننده بهشت و دوزخم، و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در موارد بسيارى به آن گواهى داده است. [۱] شاعر گفته است: عليّ حبّه جُنّة قسيم النار والجنّة وصيّ المصطفى حقّاً إمام الإنس والجنّة محبّت و دوستى على عليه السلام سپر بلاست، و او تقسيم كننده جهنّم و بهشت است. او به حقيقت وصىّ و جانشين رسول خدا است، و پيشواى آدميان و پريان است. ۲۰۲ / ۱۰۹ - مؤلّف كتاب «منهج التحقيق إلى سواء الطريق» از سلمان فارسى رحمه الله نقل كرده است كه گفت: من و امام حسن و امام حسين عليهما السلام و محمّد بن حنفيّه و محمّد بن ابوبكر و عمّار ياسر و مقداد درمحضر اميرالمؤمنين عليه السلام شرفياب بوديم، فرزندش امام حسن عليه السلام به آن حضرت عرض كرد: اى امير مؤمنان ؛ سليمان از خداوند سلطنتى را درخواست كرد كه هيچ كس بعد از او لايق و سزاوار آن نباشد، و خداوند به او مرحمت فرمود، آيا شما هم از آن پادشاهى و سلطنت بهره اى داريد؟ امام عليه السلام فرمود: والّذي فلق الحبّة وبرأ النسمة إنّ سليمان بن داود سأل اللَّه عزّوجلّ الملك فأعطاه، وإنّ أباك ملك ما لم يملكه - بعد جدّك رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم - أحد قبله ولايملكه أحد بعده. قسم به آن كسى كه دانه را شكافت و خلق را آفريد، سليمان بن داود از خداوند سلطنتى آنگونه درخواست كرد و خداوند به اوعطا كرد، و همانا پدرت سلطنت دارد بر آنچه جز جدّت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم هيچ كس قبل از او و بعد از او نداشته و نخواهدداشت. امام حسن عليه السلام عرض كرد: مى خواهيم از كراماتى كه خداوند به تو بخشيده و تو را به آن برترى داده به ما نشان دهى. فرمود: اگر خداى تبارك و تعالى بخواهد اين كار را مى كنم. آنگاه برخاست، وضو گرفت، دو ركعت نماز خواند و خداوند را به دعاهائى خواند كه آن را كسى نفهميد، سپس به طرف غرب اشاره اى كرد، فوراً ابرى از آن ناحيه آمد و بالاى سر ما ظاهر شد و كنارآن ابر ديگرى پديدار گشت. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى ابر، به اذن پروردگار متعال فرود آى. پس ابر پائين آمد در حالى كه مى گفت: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وأنّ محمّداً رسول اللَّه وأنّك خليفته ووصيّه، [من شكّ فيك فقد ضلّ عن سبيل النجاة]. شهادت مى دهم كه خدائى جز خداوند يكتا نيست، و محمّد فرستاده وتو جانشين و وصىّ او هستى، هر كس درباره تو شكّ كند از راه نجات و رستگارى دور افتاده است. امام حسن عليه السلام مى فرمايد: سپس آن ابر روى زمين گسترده گرديد مانند آنكه سفره اى را پهن كرده باشند و اميرالمؤمنين عليه السلام به آن جمع فرمود: روى اين ابر بنشينيد، هر كدام در جائى از آن نشستيم. بعد به ابر ديگرى اشاره فرمود، او هم پائين آمد و همان گفتار ابر اوّل را گفت، ..... ---------- [۱]: 📚فضائل ابن شاذان: ۷۴، بحار الأنوار: ۴۳/۴۲ ح ۱۶، مدينة المعاجز: ۲۵۸/۱ ح ۱۶۵الدمعة الساكبة: ۱۶۰ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ بعد به ابر ديگرى اشاره فرمود، او هم پائين آمد و همان گفتار ابر اوّل را گفت، اميرالمؤمنين عليه السلام تنها در آن نشست سپس كلماتى فرمود، و جهت مسير را كه به طرف مغرب بود اشاره كرد، ناگهان بادى در زير ابرها پديدار شد و آنها را با ملايمت بالا برد. من نگاهى به اميرالمؤمنين عليه السلام كردم، ديدم روى تختى نشسته است و نور از چهره مبارك او به حدّى مى درخشد كه چشم طاقت ديدارش را ندارد. امام حسن عليه السلام عرض كرد: اى امير مؤمنان، سليمان بن داود انگشترى داشت كه به خاطر آن همه چيز از او فرمانبردارى مى كردند، شما چه چيزى داريد تا به آن وسيله از شما اطاعت كنند. فرمود: أنا عين اللَّه في أرضه، أنا لسانه الناطق في خلقه، أنا نوراللَّه الّذي لايطفى، أنا باب اللَّه الّذي يؤتى منه وحجّته على عباده. من چشم بيناى خداوند بر روى زمينم، و زبان گوياى او در ميان مردمان هستم، من آن نور خداوندى هستم كه خاموشى ندارد، من آن درِ رحمت الهى هستم كه بايد از آن وارد شوند، و من حجّت خداوند بر بندگانم. سپس فرمود: آيا دوست داريد انگشتر سليمان بن داود را به شما نشان دهم؟ عرض كرديم: بلى. امام عليه السلام دست مبارك خود را ميان جيبش كرد و انگشترى را كه از طلا بود و نگين ياقوت سرخ داشت بر روى آن نوشته شده بود: «محمّد و على» بيرون آورد. سلمان گويد: ما از مشاهده آن تعجّب كرديم. فرمود: از چه چيزى تعجّب مى كنيد؟ از مثل من نشان دادن اين چيزها عجيب نيست، امروز چيزهائى كه هرگز نديده ايد به شمانشان خواهم داد. و حديث را ادامه داد تا اينكه فرمود: آيا مى خواهيد سليمان بن داود را ببينيد؟ عرض كرديم: بلى. امام عليه السلام برخاست و ما به دنبال او به راه افتاديم تا اينكه ما را وارد باغى كرد كه زيباتر از آن چشم مانديده بود، در آنجا انواع ميوه‌ها و انگورها بود، نهرها جريان داشت و پرندگان بر روى درختان باهم گفتگو مى كردند، و وقتى آن حضرت را ديدند اطراف او مى چرخيدند و بالهاى خود را مى جنباندند تا وسط آن باغ رسيديم، به تختى برخورد كرديم كه بر روى آن جوانى آرميده و دست خود را بر سينه اش نهاده بود. اميرالمؤمنين عليه السلام انگشتر را از جيب خود بيرون آورد و در انگشت او كه سليمان بن داود بود قرار داد، فوراً حركتى كرد و از جا برخاست وعرض كرد: السلام عليك يا أميرالمؤمنين، ووصيّ رسول ربّ العالمين، أنت واللَّه الصدّيق الأكبر والفاروق الأعظم، قدأفلح من تمسّك بك، وقد خاب وخسر من تخلّف عنك، وإنّي سألت اللَّه بكم أهل البيت فاُعطيت ذلك الملك. سلام بر تو اى امير مؤمنان، و اى وصىّ فرستاده پروردگار عالميان، بخدا قسم تو بزرگترين راستگو، و بزرگترين جداكننده حقّ از باطل هستى، هر كس دامن تو را گرفت رستگار شد و هر كس تو را رها كرد و از تو روى برگردانيد زيانكار شد و به مقصد نرسيد، من خدا را به واسطه شما اهل بيت خواندم و آن پادشاهى و سلطنت را به من عطا كرد. سلمان گويد: همينكه گفتار سليمان را شنيدم نتوانستم خود را نگهدارم، بر روى قدمهاى اميرمؤمنان افتادم، آنها را مى بوسيدم و خداوند را سپاس مى گفتم كه به من لطف فرموده و مرا به ولايت اهل بيت همان كسانى كه خدا هر گونه پليدى را از آنها دور ساخته و وجود مبارك آنها را از هر جهت پاك وپاكيزه آفريده هدايت نموده است. [۱] مؤلّف رحمه الله گويد: سيّد هبة اللَّه قدس سره در كتاب «مجموع الرائق» اين حديث را به طور مفصّل تر نقل كرده به طورى كه اين حديث و حديث بعدى را شامل مى شود و در آن ذكر شده است كه: يأجوج و مأجوج را به آنها نشان داد، هر كدام از آنها ۱۲۰ ذراع قد داشتند و بعضى از آنها شصت ذراع بودند، برخى از آنها يك گوش خود را زير خود فرش كرده و گوش ديگر را لحاف خود كرده بود، وآن سدّى كه بين ما و آنها قرار داشت ديدند، درختى را كه اميرالمؤمنين عليه السلام هر صبحگاه دو ركعت نماز زير آن مى خواند مشاهده كردند و با آنها صحبت كرد و گفت: چهل صبحگاه است كه ايشان نيامده و اينجا نماز نخوانده است، و نيز فرشته اى را كه موكّل است به تاريكى شب، و يك دست اودر مغرب و ديگرى در مشرق بود ديدند، و در آن حديث علم امير المؤمنين عليه السلام به ماوراى كوه قاف بيان شده، و نيز باقى مانده قوم عاد و هلاكت ايشان را بعد از اختيار كه به آنها نشان داد ذكر شده است ..... .. [۱]: 📚مدينة المعاجز: ۲۴۴/۱ ح ۱۵۵ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و در آخر حديث على عليه السلام به آنها فرموده است: آيا مى خواهيد شگفت انگيزتر از آنچه ديديد به شما نشان دهم؟ عرض كرديم: هيچ كدام از ما بيشتر از اين تحمّل نداريم. [۲] مؤلّف رحمه الله گويد: سلمان سلام اللَّه عليه كسى است كه در مرتبه دهم ايمان قرار داشته، به بلاها و مرگ و ميرها دانا بوده، اسم اعظم مى دانسته، و وقتى نزد امام صادق صلوات اللَّه عليه يادى از او به ميان مى آمد در حقّش مى فرمود: صلوات اللَّه على سلمان. درود خدا و رحمت او بر سلمان. او با همه اين اوصاف طاقت ندارد كه مناقب او را آنگونه ببيند و تحمّل كند، ما كه ذرّه هاى بى مقداربلكه كمتر از آن هستيم و امثال ما چگونه ظرفيّت پذيرش مناقب او را خواهيم داشت؟ از خداوند تبارك و تعالى درخواست مى كنم كه توفيق تصديق و قابليّت پذيرش آن معارف رامرحمت فرمايد و به او پناه مى برم از وسوسه هاى شيطان، و از ناسپاسى كردن و كفران. ۲۰۳ / ۱۱۰ - مقام و شخصيّت على عليه السلام نسبت به صالح پيامبر عليه السلام: در ذيل حديث سلمان رضوان اللَّه عليه نقل شده است: سپس اميرالمؤمنين عليه السلام برخاست و ما ناگهان جوانى را روى كوه ديديم كه در ميان دو قبر ايستاده و نماز مى خواند. عرض كرديم: اى اميرمؤمنان، اين جوان كيست؟ فرمود: اين صالح پيغمبر است و اين دو قبر يكى از پدرش و ديگرى از مادرش مى باشد، و او در ميان آن دو قبر به عبادت پروردگار مشغول است. صالح هنگامى كه نگاهش به على عليه السلام افتاد نتوانست خود را نگهدارد، شروع به گريه كردن نمود و با دست به اميرالمؤمنين عليه السلام اشاره كرد سپس آن را روى سينه نهاد در حاليكه گريه مى كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام نزد او ايستاد تا نمازش را تمام كرد، ما به او گفتيم: چرا گريه مى كنى؟ صالح گفت: إنّ أميرالمؤمنين عليه السلام كان يمرّ بي عند كلّ غداة فيجلس فتزداد عبادتي بنظره فقطع ذلك منذ عشرة أيّام فأقلقني ذلك. اميرالمؤمنين عليه السلام هر صبحگاه به من سرى مى زد و كنار من مى نشست و من با نگاهى كه به او مى كردم به نيرو و نشاط عبادتم افزوده مى شد، مدّت ده روز است كه اينجا نيامده و مرا مضطرب و پريشان نموده است. ما از مشاهده او و گفتارش بسيار تعجّب كرديم. [۱] ۲۰۴ / ۱۱۱ - شيخ مفيد قدس سره در كتاب «اختصاص» از امام باقر عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به غار حراء بالا رفت، علىّ بن ابى طالب عليه السلام به دنبال او و به جستجوى او به راه افتاد وترسيد كه مشركين نيرنگ زده و او را به قتل رسانند، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بالاى حرا بود و على عليه السلام روى كوه ديگرى به نام «ثبير» قرار داشت، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم او را ديد و فرمود: اى على ؛ تو را چه شده است؟ عرض كرد: پدر و مادرم فدايت ترسيدم مشركين حيله اى بكار برده و ترا بكشند لذا به جستجويت به راه افتادم. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: ناولني يدك يا عليّ، فرجف الجبل حتّى تخطى برجله إلى الجبل الآخر، ثمّ رجع الجبل إلى قراره. اى على؛ دستت را به من بده. پس كوه تكان سختى خورد تا اينكه آن حضرت قدم به كوه ديگر گذاشت و دو مرتبه به حال اوّل برگشت و آرام گرفت. [۲] ۲۰۵ / ۱۱۲ - در تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام از آن حضرت نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: كداميك از شما ديشب با به خطر انداختن جان خودش جان مؤمنى را حفظ كرده است. على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا ؛ من بوده‌ام و جان ثابت بن قيس را از خطر نجات داده ام. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: قضيّه ات را براى برادران مؤمن خود بگو بدون اينكه از نام منافقينى كه مكر و حيله كردند پرده بردارى و آن‌ها را افشا كنى، براستى خداوند تو را از شرّ آن‌ها كفايت كرد و آن‌ها را مهلت داد براى توبه كردن، شايد بخود آيند و متوجّه عواقب كار خود شوند. على عليه السلام فرمود: در محلّه بنى فلان خارج از مدينه راه مى رفتم و پيشاپيش من ثابت بن قيس مى رفت..... --------- 📚منابع: [۲]: مدينة المعاجز: ۵۴۹/۱ ح ۳۵۱، محتضر: ۷۴ - ۷۱، بحار الأنوار: ۳۳/۲۷ ح۵، نفس الرحمان: ۱۱۹ - ۱۱۷. [۱]: همان مدرك. [۲]: الإختصاص: ۳۱۸، بصائر الدرجات: ۴۰۷ ح ۹، بحار الأنوار: ۷۰/۱۹ ح ۲۱، تفسير برهان: ۱۲۷/۲ ح ۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ على عليه السلام فرمود: در محلّه بنى فلان خارج از مدينه راه مى رفتم و پيشاپيش من ثابت بن قيس مى رفت، او نزديك چاهى رسيد كه بسيار گود بود و از پائين تا بالا خيلى فاصله داشت، و در آنجا عدّه اى از منافقين كمين كرده بودند، ثابت را به سرعت جلو راندند تا او را در ميان چاه اندازند، او خودش را نگهداشت، دوباره يكى از آنها برگشت و ثابت را هُل داد، و در حاليكه مرا نديده بود، به او رسيدم، دوست نداشتم منافقين را تعقيب كنم، زيرا ثابت ميان چاه افتاده بود و بر جان او نگران بودم، فوراً خود را ميان چاه انداختم و از او سريعتر به تهِ چاه رسيدم. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: چگونه سبقت نگيرى در حاليكه تو از او سنگين ترى و باوقارترى؟ و اگر از سنگينى تو نبود جزآنچه در باطن از علم اوّلين و آخرين دارى كه خدا به رسول خود و رسولش آن را به تو سپرده هر آينه سزاوار بود كه از هرچيز سنگين تر باشى؟ سپس فرمود: بقيّه قصّه را بگو. در آنجا به تو و ثابت چه گذشت؟ عرض كرد: اى رسول خدا ؛ به انتهاى چاه كه رسيدم ايستاده در آنجا قرار گرفتم و اين براى من آسانتر از آن بود كه بخواهم چند قدم راه بروم، سپس دستهاى خود را گشودم، و ثابت كه از بالا افتاد روى دستهاى من واقع شد، مى ترسيد م كه سقوط او به من يا به خود او ضررى بزند، ولى مانند آن بود كه شاخه گلى را با دست بگيرم. آنگاه نگاه كردم، ديدم آن منافق با رفيقانش لب چاه ايستاده اند و مى گويند: يكى را خواستيم در چاه بيندازيم دو تا شد، سپس سنگى را آوردند كه اندازه ۲۰۰ من وزن آن بود، آن را در چاه رها كردند، ترسيدم كه سنگ به ثابت اصابت كند، او رازير بال خود گرفتم، سنگ به پائين سر من خورد مثل اينكه كسى خود را در شدّت گرماى تابستان به وسيله بادبزنى بادبزند، سپس سنگ ديگرى را آوردند كه به اندازه ۳۰۰ من بود، آن را ميان چاه رها كردند و من دوباره ثابت را به همانگونه حفظ كردم، سنگ به پائين سر من برخورد كرد مثل اينكه در روز گرمى كسى آبى را بر سر و بدن خود بريزد، آنها براى بار سوّم سنگى را آوردند كه به اندازه ۵۰۰ من بود، آن را روى زمين مى غلطاندند و نمى توانستند آن را زير و رو كنند، به هر شكلى بود آن را ميان چاه انداختند، و من اين بار هم ثابت را در پناه خود گرفتم، سنگ به پائين سر و پشت من اصابت كرد مثل اينكه لباس نرمى را بپوشم. و آنها بعد از اينكه سنگها را ريختند شنيدم به يكديگر مى گفتند: اگر پسر ابى طالب و پسر قيس صد هزار روح مى داشتند، يكى از آنها از بلاى اين سنگها در امان نمى ماند، و پس از آن برگشتند و خداوند شرّ آنها را از ما برطرف كرد. آنگاه خداوند به لبه چاه دستور داد كه پائين آيد، و به ته چاه دستور داد كه بالا آيد، و هر دو در يك سطح مستوى قرارگيرند و وقتى چنين شد ما به راحتى خارج شديم. «رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى اباالحسن، خداوند به خاطر آن فداكارى كه كردى به اندازه اى پاداش و فضيلت به تو مرحمت فرمود كه كسى جز او نمى داند. روز قيامت نداكننده اى بانگ زند: دوستان على بن ابى طالب عليه السلام كجا هستند؟ گروهى از افراد صالح و نيكوكار بپا خيزند، به آنها گفته شود: در اين صحراى قيامت جستجو كنيد و هر كه را مى خواهيد دستش را گرفته و به بهشت وارد كنيد، درميان آنها آن كس كه بهره شفاعت او از ديگران كمتر است به شفاعت او يك ميليون نفر نجات پيدا مى كنند«. [۱] «سپس آن نداكننده فرياد زند: بقيّه دوستان اميرالمؤمنين عليه السلام كجا هستند؟ گروهى برخيزند كه از نظر اعمال صالح رتبه متوسّطى دارند، به آنها گفته مى شود: هر چه مى خواهيد از خدا تمّنا كنيد، آنها آرزوهائى كه دارند بگويند و خدا به هر يك از آنها خواسته اش را مرحمت فرمايد و سپس آن را صد هزار برابر كند. مرتبه سوّم آن ندا كننده صدا مى زند: باقى مانده دوستان علىّ بن ابى طالب عليه السلام كجا هستند؟ عدّه اى برخيزند كه بر خود ظلم كرده و گناهان آنها زياد است، آنگاه دشمنان علىّ بن ابى طالب عليه السلام را حاضر كنند در حاليكه تعدادشان بسيار زياداست، و گفته شود: ما هر هزار نفر از اينها را فداى يكى از دوستان اميرالمؤمنين عليه السلام مى كنيم تا به اين وسيله آنها وارد بهشت شوند، پس خداوند دوستان تو را نجات مى دهد.... ---------- [۱]: 📚اين قسمت قبلاً در حديث ۱۹۰ ذكر شده است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و دشمنانت را فداى آنها مى گرداند. سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هذا الأفضل الأكرم، محبّه محبّ اللَّه ومحبّ رسوله، ومبغضه مبغض اللَّه ومبغض رسوله، هم خيار خلق اللَّه من اُمّة محمّد صلى الله عليه وآله وسلم. على عليه السلام نزد خدا برتر و گرامى تر از اينها است، كسى كه او را دوست دارد خدا و رسول او را دوست دارد، و كسى كه دشمن اواست دشمن خدا و رسول او مى باشد، دوستان او بهترين آفريدگان خدا از امّت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم هستند« [۱] . [۲] ۲۰۶ / ۱۱۳ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از امام صادق عليه افضل الصلاة والسلام و آن حضرت از طريق پدرانش عليهم السلام از امام حسين عليه السلام نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هنگامى كه در آسمان سير داده شدم به حجابهاى نور كه رسيدم پروردگارم با من گفتگو كرد و فرمود: يا محمّد ؛ بلّغ عليّ بن أبي طالب منّي السلام، وأعلمه أنّه حجّتي بعدك على خلقي، به أسقي عبادي الغيث، وبه أدفع عنهم السوء، وبه احتجّ عليهم يوم يلقوني. اى محمّد ؛ به علىّ بن ابى طالب سلام برسان، و به او خبر بده كه او حجّت من بعد از تو بر بندگان من است، باران رحمت خودرا به واسطه او بر بندگانم نازل مى كنم و بديها را از آنها برطرف مى كنم، و روزى كه مرا ملاقات كنند به سبب او بر آنها احتجاج مى كنم. پس او را بايد اطاعت كنند، و آنچه را دستور مى دهد اجرا كنند و از آنچه نهى مى كند اجتناب ورزند، تا آنها را نزد خودم درجايگاه صدق قرار دهم و بهشتم را براى ايشان مباح گردانم، و اگر چنين نكنند آنها را با تبه كاران و دشمنانم در آتش وعذابم جاى دهم و هيچ باكى نداشته باشم. [۱] ۲۰۷ / ۱۱۴ - ابن شهراشوب رحمه الله از ابن عبّاس نقل كرده است كه آيه شريفه «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق» [۲]، اشاره به معراج دارد كه در شب معراج رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از آسمانى به آسمان ديگر بالا رفت. سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: در شب معراج آنگاه كه فاصله من به خداوند به اندازه فاصله دو كمان و يا نزديكتر از آن شد فرمود: يا محمّد؛ السلام عليك منّي، إقرأ منّي عليّ بن أبي طالب السلام، وقل له: إنّي اُحبّه واُحبّ من يحبّه. يا محمّد ؛ من حبّي لعليّ بن أبي طالب اشتققت له إسماً من أسمائي، فأنا العليّ العظيم، وهو عليّ، وأناالمحمود وأنت محمّد. اى محمّد ؛ سلام من بر تو باد، علىّ بن ابى طالب را از طرف من سلام برسان و به او بگو كه من او را دوست دارم و دوستان او رانيز دوست دارم. اى محمّد ؛ به خاطر محبّتى كه به او دارم نامى از نامهاى خود را براى او برگزيدم، من علىّ عظيم يعنى بلندمرتبه بزرگ هستم واو على يعنى بلندمرتبه است، من محمود هستم و تو احمد هستى. اى محمّد ؛ اگر بنده اى از بندگانم مرا ۹۵۰ سال عبادت كند - و چهار مرتبه آن را تكرار كرد - روز قيامت كه مرا ملاقات كند همه اعمال او به اندازه يك حسنه از حسنات و خوبيهاى على عليه السلام ارزش ندارد. خداى تبارك و تعالى فرموده است: «فَما لَهُم لايُؤْمِنُون» [۳] «چرا منافقين ايمان نمى آورند»، يعنى چرا اين فضيلت رابراى اميرالمؤمنين عليه السلام تصديق نمى كنند و نمى پذيرند. [۱] و احمد جامى عارف مشهور نيكو سروده است: گر منظر افلاك شود منزل تو وز كوثر اگر سرشته باشد گل تو چون مهر على نباشد اندر دل تو مسكين تو و سعيهاى بى حاصل تو ۲۰۸ / ۱۱۵ - سيّد هاشم بحرانى قدس سره در كتاب «مدينة المعاجز» از محمّد بن سنان نقل مى كند كه گفت: برامام صادق عليه السلام وارد شدم، به من فرمود: چه كسى كنار در است؟ عرض كردم: مردى است كه از چين آمده است. فرمود: او را راه دهيد.... ---------- 📚منابع: [۱]: اين قسمت قبلاً در حديث ۱۴۳ ذكر شده است. [۲]: تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام: ۱۰۸، بحار الأنوار: ۲۷/۴۲ ضمن ح۷، مدينة المعاجز: ۱۱۸/۲ ح ۴۳۹، تفسير برهان: ۵۸/۱ ح۲، و برسى رحمه الله ذيل حديث را در كتاب «مشارق الأنوار: ۱۵۵» از ابن عبّاس نقل كرده است. [۱]: مائة منقبة: ۵۴، بشارة المصطفى: ۷۹، بحار الأنوار: ۱۳۸/۳۸ ح ۹۹. [۲]: سوره إنشقاق، آيه ۱۹ و ۲۰. [۳]: سوره إنشقاق، آيه ۱۹ و ۲۰. [۱]: تفسير برهان: ۴۴۴/۴ ح ۹، مدينة المعاجز: ۴۰۵/۲ ح ۶۲۹، حلية الأبرار: ۱۵۸/۲ ح ۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ فرمود: او را راه دهيد. وقتى آن شخص به حضور امام عليه السلام شرفياب شد آن حضرت به او فرمود: آيا شما ما را در آن سرزمين مى شناسيد؟ عرض كرد: بلى اى سرور من. فرمود: به چه وسيله و چگونه ما را مى شناسيد؟ عرض كرد: اى فرزند رسول خدا، در آنجا درختى است كه هر سال بر آن گلى مى رويد، و آن گل در روز دو بار تغيير رنگ مى دهد، اوّل روز مى بينيم كه بر آن نوشته شده: «لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم»، «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمّد فرستاده خداوند است». و در آخر روز مى بينيم كه نوشته شده: «لا إله إلّا اللَّه، عليّ خليفة رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم»، «خدائى جز خداوند يگانه نيست، على جانشين رسول خدا است». [۲] ۲۰۹ / ۱۱۶ - برسى رحمه الله از محدّثين اهل كوفه روايت كرده است: هنگامى كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام جنازه اميرالمؤمنين عليه السلام را روى دوش داشتند و به طرف آن قبرى كه از پيش آماده شده بود در نجف مى بردند ناگاه اسب سوارى را ديدند كه بوى عطر از او به شدّت در فضا منتشر مى شد و بر آن دو بزرگوار سلام كرد، سپس به امام حسن عليه السلام فرمود: تو حسن بن على هستى كه از سرچشمه وحى و قرآن سيراب گشته اى و در دامان علم و شرف پرورش يافته اى، وجانشين اميرالمؤمنين و سرور اوصياء هستى؟ عرض كرد: بلى. سپس فرمود: و اين يكى حسين بن على نوه پيامبر رحمت است كه از پستان عصمت آشاميده، پدر ائمّه طاهرين و جويباردانش و حكمت است؟ عرض كرد: بلى. فرمود: جنازه را به من واگذاريد و در پناه خداوند برويد. امام حسن عليه السلام عرض كرد: پدرم وصيّت فرموده است كه جنازه را جز به يكى از اين دو نفر واگذار نكنيم ؛ جبرئيل يا خضر، تو كداميك از اين دو هستى؟ او نقاب را كه از چهره كنار زد، ديدند اميرالمؤمنين عليه السلام است. بعد به امام حسن عليه السلام فرمود: يا أبامحمّد؛ لاتموت نفس إلّا ويشهدها، أفما يشهد جسده؟ اى ابامحمّد ؛ شخصى كه هر كس بميرد نزد او حاضر مى شود چگونه كنار جسد خود حضور نداشته باشد؟ [۱] ۲۱۰ / ۱۱۷ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از عمر بن خطّاب نقل مى كند كه گفت: از ابوبكر پسرابوقحافه شنيدم و او از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم شنيد كه آن حضرت فرمود: إنّ اللَّه تعالى خلق من نور وجه عليّ بن أبي طالب عليه السلام ملائكة يسبّحون ويقدّسون، ويكتبون ذلك لمحبّيه ومحبّي ولده عليهم السلام. خداوند تبارك و تعالى از نور جمال على بن ابى طالب عليه السلام فرشتگانى [۲] را آفريده است كه آنها تسبيح و تقديس خدا كنند وثوابش را براى دوستان آن حضرت و دوستان فرزندانش بنويسند. [۳] ۲۱۱ / ۱۱۸ - قطب راوندى رحمه الله در كتاب «خرائج» نقل كرده است كه حضرت ابوطالب عليه السلام به فاطمه بنت اسد - در حاليكه على عليه السلام در سنين كودكى بود - فرمود: على عليه السلام را ديدم كه بتها را مى شكند، ترسيدم بزرگان قريش باخبر شوند. فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: عجيب تر از اين برايت بگويم: آن وقتى كه على عليه السلام را در شكم داشتم مى خواستم از آن محلّى كه بتها را در آنجا گذاشته بودند عبور كنم پاهاى خود را به شدّت تكان مى داد و رها نمى كرد تا به آنجا نزديك نشوم، در حاليكه من براى پرستش پروردگار درخانه خدا طواف مى كردم و توجّهى به بتها نداشتم. [۱] ۲۱۲ / ۱۱۹ - شرف الدين نجفى رحمه الله در كتاب «تأويل الآيات» از عبداللَّه بن عجلان نقل مى كند كه گفت: ازامام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: بيت عليّ وفاطمة عليهما السلام من حجرة رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم، وسقف بيتهم عرش ربّ العالمين، وفي قعر بيتهم فرجة مكشوطة إلى العرش معراج الوحي، والملائكة تنزل عليهم بالوحي صباحاً ومساء وفي كلّ ساعة وطرفة عين، والملائكة لاينقطع فوجهم فوج ينزل وفوج يصعد..... --------- 📚منابع: [۲]: مدينة المعاجز: ۴۶۰/۲ ح ۶۷۹، الخرائج: ۵۶۹/۲ ح ۲۵، بحار الأنوار: ۱۸/۴۲ ح ۴. [۱]: بحار الأنوار: ۳۰۰/۴۲ ذيل حديث ۷۸، مدينة المعاجز: ۶۰/۳ ح ۷۲۴. [۲]: در «بحار الأنوار« ۷۰ هزار هزار فرشته ذكر كرده است. [۳]: مائة منقبة: ۱۴۸ منقبت ۸۰، بحار الأنوار: ۱۱۸/۲۷ ح ۹۸. [۱]: الخرائج: ۷۴۱/۲ ح ۵۷، بحار الأنوار: ۱۸/۴۲ ح۵، مدينة المعاجز: ۱۴۸/۳ ح ۸۰۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ مسكن على و فاطمه عليهما السلام خانه رسول خدا است و سقف خانه ايشان عرش پروردگار جهانيان است. و در ته آن خانه روزنه وشكافى است كه تا عرش الهى پيداست، فرشتگان هر صبح و شام و هر ساعت بلكه هر لحظه با وحى الهى بر آنها نازل مى شوند و دائماً در رفت و آمدند، گروهى فرود مى آيند و عدّه اى بالا مى روند. خداوند تبارك و تعالى براى ابراهيم پرده را از آسمانها كنار زد و قدرت بينائى او را افزود تا عرش را ببيند، و همانا خداوند به قدرت بينائى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام افزوده است و آنها همواره عرش را مى بينند، و براى خانه هاى ايشان سقفى جز عرش نيست، پس خانه هاى آنها به عرش پروردگار پوشيده شده است، و آنجا محلّ عروج ملائكه وروح است و آن بطور پيوسته و گروه گروه صورت مى پذيرد، و خانه اى نيست از خانه هاى ائمّه طاهرين مگر اينكه در آنجا معراج فرشتگان است و دليل آن اين آيه شريفه است: «تنزّل الملائكة والروح فيها بإذن ربّهم بكلّ أمر سلام»، «يعنى فرشتگان و روح به اذن پروردگار به هر امر و دستورى بر آنها نازل گردند». راوى كه عبداللَّه بن عجلان است مى گويد: به امام عليه السلام عرض كردم: در آيه «من كلّ أمر» است، يعنى از هر امر و دستورى است. امام عليه السلام فرمود: «بكلّ أمر» است. عرض كردم: آيا اين تنزيل است؟ يعنى اينگونه نازل شده است؟ فرمود: بلى [۱] . [۲] ۲۱۳ / ۱۲۰ - در كتاب «مسلسلات» از بكر بن احنف نقل شده است كه گفت: فاطمه دختر حضرت رضا عليهما السلام به ما خبر داد و او از فاطميّات به طور پيوسته نقل كرد تا سند را به حضرت فاطمه دختر رسول خدا عليهما السلام رسانيد كه آن حضرت فرمود: از پدرم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه فرمود: هنگامى كه در آسمان سير داده شدم داخل بهشت گرديدم، و در آنجا قصرى ديدم از مرواريدهاى سفيدرنگ و توخالى، درى داشت كه به تاجى از درّ و ياقوت مزيّن شده بود و بر آن پرده اى آويزان بود، سرم را بلند كردم ديدم بر روى درنوشته شده: «لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ ولىّ القوم». «خدائى جز خداوند يكتا نيست، محمّد فرستاده خدا است، على سرپرست و اختياردار مردمان است». و بر روى پرده نوشته شده بود: «بخّ بخّ، مَن مثل شيعة عليّ؟ ». «به به، آفرين، كيست مانند شيعيان علىّ بن ابى طالب». در آنجا وارد شدم قصرى ديدم از عقيق سرخ رنگ ميان تهى، و آن درى داشت از نقره كه به تاجى از زبرجد سبزرنگ زينت داده شده بود، و بر آن پرده اى آويزان بود، سر خود را كه بلند كردم ديدم روى در نوشته شده است: «محمّد رسول اللَّه، عليّ وصيّ المصطفى». «محمّد فرستاده خدا است، على وصىّ آن پيغمبر برگزيده شده است». و بر روى پرده نوشته شده است: «بشّر شيعة عليّ بطيب المولد». «شيعيان على را به پاكى ولادت بشارت بده». در آنجا وارد شدم قصر ديگرى ديدم از زمرّد سبزرنگ ميان تهى كه زيباتر از آن نديده ام، درى داشت از ياقوت سرخ رنگ كه با جواهرات زينت داده شده بود، و بر آن پرده اى آويزان بود، سر خود را بلند كردم ديدم بر آن نوشته شده است: «شيعة عليّ هم الفائزون»، «شيعيان على عليه السلام گروه رستگاران هستند». به جبرئيل گفتم: اى حبيب من ؛ اين قصر از كيست؟ عرض كرد: يا محمّد، لابن عمّك ووصيّك عليّ بن أبي طالب عليه السلام يحشر الناس كلّهم [ يوم القيامة ] حفاة عراة إلّا شيعةعليّ عليه السلام ويدعى الناس بأسماء اُمّهاتهم ماخلا شيعة عليّ عليه السلام فإنّهم يدعون بأسماء آبائهم. از پسر عمو و وصىّ تو على بن ابى طالب عليه السلام است، مردم همگى در قيامت با پاى برهنه و بدن عريان محشور مى شوند جزشيعيان علىّ بن ابى طالب عليه السلام و همه را به نام مادرانشان بخوانند جز شيعيان على عليه السلام كه آنها را به نام پدرانشان صدا بزنند. به جبرئيل گفتم: اى دوست من چرا اينگونه است؟ عرض كرد:.... --------- 📚منابع: [۱]: و شايد معنايش اين است كه مراد و مقصود آيه اينگونه است گرچه لفظش همان باشد. [۲]: تأويل الآيات: ۸۱۸/۲ ح۴، بحار الأنوار: ۹۷/۲۵ ح ۷۱، تفسير برهان: ۴۸۷/۴ ح ۲۵، مدينة المعاجز: ۴۴۹/۲ ح ۶۷۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ عرض كرد: به خاطر اينكه شيعيان على عليه السلام او را دوست دارند، حلال زاده اند و پاك به دنيا آمده اند. [۱] ۲۱۴ / ۱۲۱ - شيخ ابو على پسر شيخ طوسى قدّس سرّهما در كتاب «امالى» از امام هادى عليه السلام از پدرانش عليهم السلام نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: يا عليّ؛ إنّ اللَّه عزّوجلّ قد غفر لك ولشيعتك ولمحبّي شيعتك ومحبّي محبّي شيعتك فأبشر فإنّك الأنزع البطين منزوع من الشرك، بطين من العلم. [۱] اى على ؛ خداوند تبارك و تعالى تو و شيعيانت و دوستان شيعيانت و دوستان آنها را آمرزيد، ترا بشارت باد، همانا تو اَنزع وبطين [۲] هستى يعنى از شرك فاصله داشته اى و و كناره گرفته اى و از علم پر هستى. ۲۱۵ / ۱۲۲ - كراجكى رحمه الله در كتاب «كنز الفوائد» از حمران نقل كرده است كه گفت: از امام باقر عليه السلام درباره آيه شريفه «ثُمَّ دَنى فَتَدَلّى × فَكانَ قابَ قَوْسَيْن أوْ أدْنى» [۳] سئوال كردم، فرمود: خداوند حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را به خود نزديك گردانيد به حدى كه گويا خوشه اى از مرواريد بين او و آن حضرت بود، درآنجا فرشى از طلا گسترده بودند كه مى درخشيد و بر روى آن تصويرى مشاهده كرد، گفته شد: يا محمّد ؛ أتعرف هذه الصورة؟ فقال: نعم، هذه صورة عليّ بن أبي طالب عليه السلام، فأوحى اللَّه إليه أن زوّجه فاطمة عليها السلام واتّخذه وصيّاً. اى محمّد ؛ آيا مى دانى اين تصوير كيست؟ فرمود: بلى، اين شمايل علىّ بن ابى طالب عليه السلام است. خداوند تبارك و تعالى فرمود: فاطمه را براى او تزويج كن، و او را وصىّ وجانشين خودت قرار بده. [۱] ۲۱۶ / ۱۲۳ - شيخ مفيد قدس سره در كتاب «اختصاص» از امام صادق عليه السلام و آن حضرت از اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه نقل كرده است كه فرمود: روزى به خارج شهر كوفه رفتم و قنبر به همراه من بود، به او گفتم: آيا آنچه من مى بينم تو نيز مى بينى؟ قنبر عرض كرد: خداوند براى شما روشن و آشكار نموده آنچه را كه چشمان ما نسبت به آنها نابينا است، بعد رو به اصحاب كردم و به آنها گفتم: شما چطور؟ آيا شما مى بينيد آنچه را من مشاهده مى كنم؟ آنها هم همان گفته قنبر را عرض كردند. آنگاه گفتم: بحقّ آن كسى كه دانه را شكافت و بشر را آفريد هر آينه او را مى بينيد همان طور كه من مى بينم و كلام او را مى شنويد همان طور كه من مى شنوم، خيلى نگذشت كه يكباره پيرمردى ظاهر گشت كه سرى بزرگ و قدّ طويلى داشت و دو چشم او به طول بود. عرض كرد: سلام و درود بر شما اى امير مؤمنان، و رحمت خدا و بركات او شامل حال شما باشد. به او گفتم: اى لعين از كجا آمدى؟ عرض كرد: از طرف مردم آمده ام. گفتم: كجا مى خواهى بروى؟ عرض كرد: به طرف مردم مى روم. گفتم: تو بد پيرمردى هستى. عرض كرد: چرا چنين مى گوئى اى امير مؤمنان؟ بخدا قسم حديثى براى شما بگويم كه بين من و خدا صورت گرفته و ثالثى در بين نبوده است. گفتم: اى لعين، حديث را تو از خداوند نقل مى كنى و نفر سوّمى در بين نبوده است؟ عرض كرد: بلى. هنگامى كه به خاطر نافرمانى و سرپيچى از دستور الهى به آسمان چهارم سقوط كردم، عرض كردم: .... ------ 📚منابع: [۱]: بحار الأنوار: ۷۶/۶۸ ح ۱۳۶ و در ذيل حديث فرموده است: شايد معنايش اين است كه چون خداوند از ارواح ايشان مى دانست كه آنها على عليه السلام رادوست دارند و در ميثاق به ولايت او اقرار كردند محلّ ولادت اجسادشان را پاك گردانيد. [۱]: امالى طوسى: ۲۹۳ ح ۱۷ مجلس ۱۱، بحار الأنوار: ۱۰۱/۶۸ ح۹، و در كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام: ۴۷/۲ ح ۱۸۲ آن را حضرت رضا از پدرانش عليهم السلام نقل كرده اند، و مجلسى رحمه الله در كتاب بحار الأنوار: ۷۹/۲۷ ح ۱۳ و۵۲/۳۵ ح ۶ به نقل از آن كتاب آورده است، ديلمى رحمه الله آن را در كتاب ارشادالقلوب: ۸۳/۲، و قندوزى در ينابيع المودّة: ۲۷۰ ذكر كرده اند. [۲]: جزرى در كتاب نهايه: ۱۳۷/۴ مى نويسد: انزع به كسى گفته مى شود كه موهاى جلو سر و دو طرف پيشانى اش ريخته شده است، و در توصيف اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است كه موى دو طرف پيشانى آن حضرت ريخته شده و شكم مباركش برآمده بوده است، و گفته شده كه اين كنايه است ومراد از «انزع» يعنى از شرك اجتناب كرده و فاصله گرفته است، و مقصود از «بطين» يعنى باطن او سرشار از علم و ايمان بوده است. [۳]: سوره نجم، آيه ۸ و ۹ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ عرض كردم: اى خداى من و اى سرور من؛ خيال نمى كنم بدبخت تر از من كسى را آفريده باشى؟ خداوند تبارك و تعالى پيغام داد كه بدبخت تر از تو آفريده ام، اگر مى خواهى او را ببينى نزد مالك كه فرشته مأمور دوزخ است برو تا به تو نشان دهد، نزد او رفتم و گفتم: خداوند تبارك و تعالى بر تو سلام مى رساند و مى فرمايد: به من نشان بده كسى را كه از من بيچاره تر و بدبخت تر است، او مرا با خود ميان دوزخ برد، سرپوش را از طبقه بالائى جهنّم برداشت، آتش سياه رنگى از آن خارج شد و بحدّى شعله كشيد كه گمان كردم من و مالك را بلعيد. مالك به آتش دستور داد كه آرام بگير و آن آرام گرفت، مرا به طبقه دوّم برد و در آنجا آتشى شعله كشيد كه سياه تر وسوزنده تر از اوّلى بود، به آن هم دستور داد كه خاموش باش و آن خاموش گرديد، و طبقات را يكى بعد از ديگرى پائين رفتيم تا به طبقه هفتم رسيديم و هر طبقه اى آتش آن شديدتر از قبلى بود، سرپوش طبقه هفتم را كه برداشت آتشى خارج شد كه گمان كردم من و مالك و هرچه را كه خدا آفريده از بين برد، دستهايم را روى چشمانم گذاشتم و گفتم: اى مالك ؛ دستور بده خاموش شود و گرنه چراغ عمر من الآن خاموش مى شود. گفت: تو تا آن وقت معلومى كه خدا مهلت داده است از بين نخواهى رفت، آنگاه مالك به آتش دستور داد خاموش شود و آن خاموش گرديد، در آنجا دو نفر راديدم كه زنجيرهاى آتشين در گردن آنها است و با آن به بالا آويزان شده اند. به مالك گفتم: اين دو نفر كيستند؟ گفت: قبلاً بر ساق عرش مگر نخواندى، آنجا چه چيزى نوشته شده بود؟ و من هزارسال قبل از آنكه خداوند دنيا را بيافريند بر ساق عرش خوانده بودم كه نوشته شده بود: «لا إله إلّا اللَّه محمّد رسول اللَّه، أيّدته ونصرته بعليّ». «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمّد فرستاده خداست، او را به سبب على عليه السلام كمك و يارى نمودم». مالك گفت: اين دو نفر از دشمنان ايشان يا از ستمگران به آنها هستند - ترديد از راوى حديث است، او مردّد است كه امام عليه السلام دشمنان فرموده اند يا ستمكاران -. [۱] ۲۱۷ / ۱۲۴ - در كتاب «ثاقب المناقب» از عبداللَّه بن مسعود روايت شده است كه گفت: روزى درخدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بوديم كه علىّ بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وارد شد، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: يا أباالحسن؛ أتحبّ أن نريك كرامتك على اللَّه؟ اى اباالحسن ؛ آيا دوست دارى كرامت و بزرگوارى تو را در پيشگاه خداوند به تو نشان دهيم؟ على عليه السلام عرض كرد: بلى اى رسول خدا ؛ پدر و مادرم فداى شما. فرمود: فردا به همراه من به طرف خورشيد روان شو، او به اذن پروردگار با تو سخن خواهد گفت. فردا صبح پس از آنكه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نمازش را خواند دست على عليه السلام را گرفت و از مسجد بيرون آمد و در محلّى به انتظار بيرون آمدن خورشيد نشستند، همينكه خورشيد آشكار شد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى على ؛ با او سخن بگو، همانا او مأمور است كه با تو گفتگو كند. على عليه السلام فرمود: السلام عليك ورحمة اللَّه وبركاته أيّها الخلق السامع المطيع. سلام بر تو، و رحمت و بركات الهى شامل حال تو باد اى مخلوقى كه شنونده و فرمانبردار هستى. خورشيد پاسخ داد: وعليك السلام ورحمة اللَّه وبركاته يا خير الأوصياء، لقد اُعطيت في الدنيا والآخرة ما لا عين رأت ولا اُذن سمعت. سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد اى سرور اوصياء الهى، براستى در دنيا و آخرت به شما چيزى عطا شده است كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده است. على عليه السلام فرمود: آنچه به من عطا شده است چيست؟ عرض كرد: به من اجازه داده نشده است كه آن را نقل كنم مبادا مردم در فتنه افتند، ولى همان علم و حكمتى كه در دنيا وآخرت به تو بخشيده شده گوارايت باد، تو از كسانى هستى كه خداوند درباره آنها فرموده است: «فَلاتَعْلَمُ نَفْسٌ ما أخْفى لَهُمْ مِنْ قُرَّة أعْيُن جَزاءً بما كانُوا يَعْمَلُون». [۱] كسى نمى داند به خاطر اعمال خوبى كه آنها انجام داده اند چه مقدار نعمتها و لذّتها كه باعث چشم روشنى آنها شود براى ايشان ذخيره گرديد.... ---------- 📚منابع: [۱]: الإختصاص: ۱۰۵، بحار الأنوار: ۳۱۵/۸ ح ۹۵، مدينة المعاجز: ۱۲۲/۱. [۱]: و ۲. سوره سجده، آيه ۱۷ و ۱۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و تو از كسانى هستى كه خداوند تبارك و تعالى درباره آنها فرموده است: «أفَمَنْ كانَ مُؤْمناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لايَسْتَوُون». [۲] آيا كسى كه ايمان آورده مانند فاجر تبهكارى است كه پاى بند دين نيست، هرگز ايندو يكسان نخواهند بود. تو آن ايمان آورنده اى هستى كه خداوند تو را به ايمان اختصاص و امتياز داده است. و روايت شده است كه: خورشيد سه مرتبه با آن حضرت گفتگو كرده است. [۳] ۲۱۸ / ۱۲۵ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از انس بن مالك نقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: خلق اللَّه تعالى من نور وجه عليّ بن أبي طالب سبعين ألف ملك يستغفرون له ولمحبّيه إلى يوم القيامة. خداوند تبارك و تعالى از نور جمال علىّ بن ابى طالب عليه السلام هفتاد هزار فرشته آفريده است كه براى او و دوستان آن حضرت تاروز قيامت استغفار مى كنند. خوارزمى كه از علماى اهل سنّت است اين حديث را همين گونه از طريق مخالفين روايت كرده است. [۴] ۲۱۹ / ۱۲۶ - برقى رحمه الله در كتاب «محاسن» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: ذكرنا أهل البيت شفاء من الوعك والأسقام ووسواس الريب، وحبّنا رضى الربّ تبارك وتعالى. [۱] ياد ما اهل بيت شفابخش تب و همه دردهاى جسمى و روحى است، و دوستى ما باعث خشنودى پروردگار تبارك و تعالى است. مؤلّف رحمه الله گويد: حرارت تب شعبه اى از گرماى جهنّم است همانطور كه در حديث وارد گرديده است، [۲] و چون آتش جهنّم دوستان على عليه السلام را نمى سوزاند، حرارت تب كه فرع آن باشد به طريق اولى با ياد اهل بيت عليهم السلام از بين خواهد رفت و آنها را نخواهد سوزاند. ۲۲۰ / ۱۲۷ - برسى رحمه الله به سند مفصّل از سلمان فارسى رضوان اللَّه عليه نقل مى كند كه گفت: محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب بوديم كه ناگهان عربى وارد شد، ابتدا ايستاد و بر ما سلام كرد و ما به او پاسخ گفتيم، سپس سئوال كرد: كداميك از شما ماه تابان و چراغ فروزنده در تاريكى‌ها يعنى محمّد فرستاده خداوند مقتدر و دانا است؟ آيا اين زيباچهره است؟ فرمود: بلى اى برادر عرب، بنشين. عرض كرد: اى محمّد ؛ به تو ايمان آوردم در حاليكه تو را نديده بودم، و تو را تصديق كردم پيش از آنكه ترا ملاقات كنم، جديداً مطلبى از شما به من رسيده است.. .... ---------- 📚منابع: [۲]: رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: حرارت تب از گرماى سوزنده جهنّم است... «بحار الأنوار: ۱۰۳/۶۲ ح ۳۴». [۳]: الثاقب في المناقب: ۲۵۵ ح۳، مدينة المعاجز: ۲۲۰/۱ ح ۱۳۷، فرائد السمطين: ۱۸۵/۱ (با كمى اختلاف)، فضائل ابن شاذان: ۱۶۳. [۴]: مائة منقبة: ۴۲ منقبت ۱۹، غاية المرام: ۵۸۵ ح ۷۵، مدينة المعاجز: ۳۶/۳ ح ۷۰۰، ارشاد القلوب: ۴۹ و ۱۴۰، مناقب المرتضويّة: ۲۰۲، ارجح المطالب: ۴۶۳ و ۵۲۵، كشف الغمّة: ۱۰۳/۱ به نقل از مناقب خوارزمى: ۷۱ ح ۴۷، بحار الأنوار: ۲۷۵/۳۹ به نقل از كشف الغمّة. [۱]: المحاسن: ۴۷ ح ۱۰۷، بحار الأنوار: ۱۴۵/۲ ح ۱۰ و ۲۲۷/۲۶ ح ۲. [۲]: رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: حرارت تب از گرماى سوزنده جهنّم است... «بحار الأنوار: ۱۰۳/۶۲ ح ۳۴». ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: چه مطلبى؟ عرض كرد: ما را به شهادت دادن به يكتائى پروردگار و رسالت خودت خواندى، اجابت كرديم، فرمودى: نماز بخوانيم، زكات مال خود را بپردازيم، روزه بگيريم، حجّ برويم، و در جهاد شركت كنيم، همه اينها را پذيرفتيم سپس به اين مقدار راضى و خشنود نشدى تا اينكه ما را به داشتن ولايت پسر عمويت علىّ بن ابى طالب عليه السلام و دوستى با او دعوت كردى، آيا اين تكليفى است كه خودت آن را بر ما واجب كرده اى يا امرى آسمانى است و خداوند آن را واجب نموده است؟ پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: بلكه خداوند آن را بر اهل آسمانها و زمين واجب كرده است. عرب همينكه كلام رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را شنيد عرض كرد: سمعاً و طاعةً، آنچه فرمودى به جان پذيرفتم و آن حقّ است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: يا أخا العرب اُعطي عليّ خمساً واحدة منهنّ خير من الدنيا وما فيها، ألا اُنبّئك بها يا أخا العرب؟ اى برادر عرب ؛ به على عليه السلام پنج چيز عنايت شده است كه يكى از آنها بهتر است از دنيا و آنچه در دنيا مي‌باشد، مى خواهى برايت آنها را بگويم؟ عرض كرد: بلى اى رسول خدا. فرمود: اى برادر عرب ؛ روز بدر نشسته بودم و جنگ به پايان رسيده بود، جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: خداوند تبارك وتعالى به شما سلام رسانده است و مى فرمايد: يا محمّد ؛ آليت على نفسي وأقسمت عليّ أنّي اُلهم حبّ عليّ من اُحبّه أنا، فمن أحبّني ألهمته حبّ عليّ، ومن أبغضته ألهمته بغض عليّ. اى محمّد ؛ من عهد كرده‌ام و قسم ياد نموده‌ام كه هر كس را دوست داشته باشم دوستى على عليه السلام را به او الهام بخشم و به دل او بيندازم، پس هر كه مرا دوست داشته باشد دوستى على عليه السلام را به او از طريق الهام عنايت كنم، و هر كه را دشمن باشم دشمنى على را به دلش بيندازم. سپس فرمود: اى برادر عرب ؛ عنايت دوّمى را كه به على عليه السلام شده برايت بگويم؟ عرض كرد: بلى اى رسول خدا. فرمود: بعد از آنكه ساز و برگ عمويم حمزه را فراهم كردم نشسته بودم كه جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اى محمّد ؛ خداوند سلام مى رساند و فرموده است: من نماز را واجب گردانيدم و آن را نسبت به بعضى از افراد مثل زنانى كه مبتلا به حيض يا نفاس هستند و ديوانگان و كودكان نخواستم، روزه را واجب كردم و آن را از مسافر نخواستم، حجّ را واجب كردم و از كسى كه استطاعت ندارد نخواستم، زكات را واجب كردم و از كسى كه مالى ندارد تكليف را برداشتم. وفرضت حبّ عليّ بن أبي طالب على أهل السماوات والأرض فلم اُعط فيه رخصة. ولى دوستى علىّ بن ابى طالب را به اهل آسمانها و زمين واجب كردم و هيچكس را از آن معاف نكردم، و اجازه ندادم كه كسى نسبت به آن بى تفاوت باشد و تكليف نداشته باشد. بعد فرمود: اى برادر عرب ؛ آيا عنايت سوّم پروردگار را برايت بگويم؟ عرض كرد: بلى اى رسول خدا. فرمود: خداوند تبارك و تعالى كه مخلوقاتش را آفريد براى هر نوعى از آنها سرور و بزرگى قرار داد، كركس در ميان پرندگان سرور آنها است، گاو سرور چهارپايان است، شير سرور درندگان، روز جمعه سرور روزها، ماه رمضان سرور ماه ها، اسرافيل سرور فرشتگان، حضرت آدم سرور آدميان، من سرور تمامى پيغمبران، و على عليه السلام سرور همه اوصياء است. سپس فرمود: عنايت چهارم را به تو خبر دهم؟ عرض كرد: بلى اى مولاى من. فرمود: حبّ عليّ بن أبي طالب شجرة أصلها في الجنّة وأغصانها في الدنيا، فمن تعلّق بغصن منها في الدنيا أدّاه إلى الجنّة، وبغض عليّ بن أبي طالب شجرة أصلها في النار وأغصانها في الدنيا، فمن تعلّق بغصن من أغصانها أدخلته النار. دوستى علىّ بن ابى طالب درختى است كه ريشه آن در بهشت و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن شاخه‌ها كه در دنياست بياويزد او را به بهشت مى كشاند، و دشمنى علىّ بن ابى طالب عليه السلام درختى است كه ريشه آن در آتش و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن بياويزد او را به آتش وارد خواهد كرد. سپس فرمود: مى خواهى از پنجمين عنايت پروردگار به على عليه السلام به تو خبر دهم؟ عرض كرد: بلى اى رسول خدا. فرمود: هنگامى كه قيامت فرا رسد براى من منبرى در طرف راست عرش قرار دهند،.... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ فرمود: هنگامى كه قيامت فرا رسد براى من منبرى در طرف راست عرش قرار دهند، بعد براى ابراهيم عليه السلام منبر ديگرى در موازات و راستاى منبر من در همان طرف راست عرش قرار دهند، سپس تخت بلند و برآمده و درخشنده اى كه به تخت كرامت معروف است بين آن دو منبر گذارند. من و ابراهيم هر كدام روى منبر خود و پسر عمويم على بن ابى طالب بر تخت كرامت قرار گيرد، و چه زيبا است بود ن يك دوست در ميان دو يار، كه زيباتر از آن چشمى نديده است. سپس فرمود: اى اعرابى ؛ على را دوست بدار، دوستى على عليه السلام حقّ و ثابت است، خداوند تبارك و تعالى دوست او رادوست دارد، على عليه السلام با من در ميان يك قصر خواهد بود. در اين هنگام عرب گفت: «سمعاً وطاعةً للَّه ولرسوله ولابن عمّك»، فرمانبردار خدا و رسول او و پسرعمويت على عليه السلام هستم. [۱] ۲۲۱ / ۱۲۸ - علّامه حلّى قدس سره در كتاب «كشف اليقين» از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه گفت: روزى پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم در ابطح كه زمين ريگزارى است نشسته بودند و نزد آن حضرت عدّه اى ازاصحاب حضور داشتند، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم براى آنها حديث مى فرمود كه ناگهان نظر مبارك او به گردبادى افتاد كه بالا مى رفت و گرد و غبارى برانگيخته بود، و آن كم كم نزديك مى شد تا مقابل پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم قرار گرفت، شخصى كه در ميان آن بود به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم سلام كرد، سپس عرض كرد: اى رسول خدا ؛ من فرستاده طايفه اى هستم كه به شما پناه آورده ايم، ما را پناه دهيد و يك نفر ازطرف خودتان به سوى آن جمعيّت بفرستيد تا از نزديك اوضاع ما را بررسى كند، زيرا عدّه اى از آنهابه ما ستم كرده اند و از حدّ خود تجاوز نموده اند، نماينده شما بين ما و آنها به حكم خدا و قرآن داورى و قضاوت نمايد و من عهد و پيمان محكم با شما مى بندم كه او را فردا سالم برگردانم مگر اينكه حادثه غير مترقّبه اى از طرف خداوند پيش آيد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمودند: تو كيستى و از چه طايفه اى هستى؟ عرض كرد: من عرفطة بن شمراخ يكى از طايفه بنى كاخ هستم كه آنها جنّيان مؤمن اند، قبلاً به همراه عدّه اى از بستگانم استراق سمع مى كرديم، يعنى پوشيده از ديگران و پنهانى مطالب را گوش فرا مى داديم تا اينكه ما را از آن منع كردند، و شما را خداوند به پيغمبرى برانگيخت، ما به رسالت شما ايمان آورديم و گفتار شما را تصديق كرده و آن را پذيرفتيم، عدّه اى با ما مخالفت كردند و بر همان روش سابق خود پافشارى نمودند، لذا بين ما و آنها اختلاف افتاد و آنها چون از نظر جمعيّت و نيروبر ما برترى دارند بر آب و همه چراگاهها چيره گشته اند و آنها را در اختيار خود گرفته اند، و با اين كار به ما و چهارپايان ما خسارت زيادى وارد كرده اند، و اكنون از شما تقاضا دارم يك نفر را با من همراه كنيد تا بيايد و بين ما و آنها به حق داورى كند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمودند: نقاب را از چهره ات كنار بزن تا همه ما تو را به آن شكلى كه دارى ببينيم. همينكه صورت خود را گشود و به او نگاه كرديم ديديم پيرمردى است با موى بسيار زياد، سرى بلندو طولانى و دو چشم او در طول سرش قرار گرفته، حدقه چشمانش كوچك و دندانهائى كه در دهان دارد همانند دندان درندگان است، آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از او عهد و پيمان گرفت كه فردا كسى را كه با او همراه مى كند برگرداند و بعد از آن رو كرد به ابوبكر و فرمود: به همراه اين برادر ما عرفطه برو و طايفه او را از نزديك ببين و در كار آنها تأمّل كن و آنگاه بين ايشان به حق قضاوت كن. عرض كرد: اى رسول خدا ؛ آنها كجا هستند؟ فرمود: جايگاه آنها زيرزمين است. ابوبكر عرض كرد: چگونه توانايى پائين رفتن در زمين را دارم؟ و چگونه بين آنها حكم كنم درحاليكه با لغت آنها و كلام آنها آشنا نيستم؟ ابوبكر كه به پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم جواب ردّ داد، آن حضرت به عمر بن خطّاب رو كرد و فرمود: تو همراه او برو. او هم جوابى مثل پاسخ رفيقش داد. آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از على عليه السلام درخواست نمود و فرمود:..... ---------- 📚منابع: [۱]: الفضائل: ۱۴۷، الروضة: ۲۷) مخطوط (، بحار الأنوار: ۴۶/۴۰ ح ۸۳، مدينة المعاجز: ۳۶۳/۲ ح ۶۰۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از على عليه السلام درخواست نمود و فرمود: يا عليّ سر مع أخينا عرفطة وتشرّف على قومه وتنظّر إلى ما هم عليه، وتحكم بينهم بالحقّ. تو همراه عرفطه برو و قوم او را از نزديك ببين و بعد از بررسى و انديشه بين آنها داورى كن. على عليه السلام فوراً برخاست، شمشير خود را حمايل كرد و با عرفطه به راه افتاد، ابوسعيد خدرى و سلمان فارسى هم به دنبال آنها به راه افتادند و گفتند: ما به همراه آنها رفتيم تا به درّه اى رسيديم، در وسط آن درّه على عليه السلام به ما نگاهى كرد و فرمود: خداوند به شما جزاى خير دهد، از اينجا برگرديد. ما همانجا ايستاده بوديم و نگاه مى كرديم، ديديم زمين شگافته گرديد و آنها داخل شدند، سپس زمين به شكل اوّل خود برگشت، ما به حسرت و ندامت فراوان و تأسّف زيادى كه به حال على عليه السلام مى خورديم برگشتيم. فردا صبح رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نماز را با مردم خواندند و بعد از آن آمدند و بر صفا نشستند، اصحاب هم گرد آن وجود شريف جمع بودند، روز بالا آمد و چند ساعتى از روز گذشت، چشمان همه انتظاربرگشتن على عليه السلام را داشت و او تأخير كرده بود، عدّه اى از منافقين باهم مى گفتند: عرفطه جنّى بر پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم نيرنگ زد و ما را از وجود ابوتراب راحت كرد و ديگر پيغمبر به پسرعمويش بر ما افتخار نمى كند، و از اين قبيل صحبت‌ها مى كردند تا وقت نماز شد، و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نماز ظهر را باجماعت برگزار كرد، و بعد از نماز دوباره به مكان خود برگشت و بر بالاى صفا نشست، اصحاب به گفتگو بودند تا وقت فضيلت نماز عصر فرا رسيد، و نماز را رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم با آن جمعيّت خواند وبار ديگر به جايگاه خود قرار گرفت، كم كم همه دچار نااميدى مى شدند و خورشيد به غروب خودنزديك مى شد و منافقين شماتت و سرزنش خود را اظهار مى كردند و آن قدر در آمدن على عليه السلام تأخيرشد كه يقين كردند او هلاك شده است. در همين اثناء ناگهان زمين شكافته شد و جمال دل آراى على عليه السلام ظاهر گشت در حاليكه از شمشيرى كه در دست داشت خون مى چكيد و عرفطه به همراه او آمده بود. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم با ديدن على عليه السلام از جا برخاست، او را دربرگرفت و پيشانيش را بوسيد و فرمود: چه شد كه تا اين زمان تأخير كردى و دير آمدى؟ عرض كرد: با خلق بسيارى روبرو شدم كه آنها بر عرفطه و همدستان او ظلم كرده و آنها را از حق خود محروم نموده بودند، آن گروه را به سه چيز دعوت كردم و آنها از قبول آن خوددارى كردند. گفتم: ايمان به خداوند و رسالت پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم آوريد، قبول نكردند: گفتم: جزيه بپردازيد، قبول نكردند، از آنها خواستم با عرفطه و دوستانش سازش كنند و مقدارى از آب و چراگاه را در اختيار آنها بگذارند نپذيرفتند، شمشير را كشيدم و با آنهابه جنگ پرداختم و جمعيّت فراوانى از آنها را كه حدود هشتاد هزار نفر مى شد به قتل رساندم، بقيّه آنها كه چنين ديدند طلب امان و تقاضاى صلح كردند، سپس ايمان آوردند و اختلاف از ميان آنها برطرف شد و اخوّت و برادرى در بين ايشان برقرار گرديد و تا اين ساعت با آنها بودم و به كارهايشان رسيدگى مى كردم. عرفطه عرض كرد: اى رسول خدا ؛ خداوند به شما و على عليه السلام جزاى خير دهد، و سپس با خوشحالى برگشت، (و اين روز مصادف با نوروز فارسى بوده است). [۱] ۲۲۲ / ۱۲۹ - ابن ابى الحديد در كتاب «شرح نهج البلاغه» مى گويد: از امام صادق جعفر بن محمّد عليهما السلام روايت شده است كه فرمود: على عليه السلام قبل از رسالت پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به همراه آن حضرت نور مى ديد و صدا را مى شنيد كه ديگران از ديدن و شنيدن آن عاجز بودند. [۲] و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمود:..... ---------- 📚منابع: [۱]: اليقين في إمرة أميرالمؤمنين عليه السلام: ۷۰ - ۶۸ باب ۹۰، بحار الأنوار: ۱۶۸/۳۹ ح۹ به نقل از آن كتاب، و ج: ۸۹/۱۸ ح۴، و۹۰/۶۳ ح ۴۵ به نقل از عيون المعجزات: ۳۹ - ۳۷، حلية الأبرار: ۹۷/۲ ح ۸، فضائل ابن شاذان: ۶۰. و بين قوسين را در نسخه‌ها نيافتم. [۲]: شرح نهج البلاغة: ۳۷۵/۳، بحار الأنوار: ۹۱/۴۰ سطر ۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمود: لولا أنّي خاتم الأنبياء لكنت شريكاً في النبوّة، فإن لم تكن نبيّاً فإنّك وصيّ نبيّ ووارثه، بل أنت سيّدالأوصياء وإمام المتّقين. اگر اين تقدير نبود كه من آخرين پيغمبران باشم تو در نبوّت هم با من شركت داشتى ولى اكنون اگر پيغمبر نيستى وصىّ پيغمبر و وارث او بوده بلكه سرور همه اوصياء و پيشواى همه پرهيزكاران هستى. [۳] ۲۲۳ / ۱۳۰ - خوارزمى از علماى اهل سنّت در كتاب «فضائل» از انس نقل كرده است كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: إذا كان يوم القيامة ينادى عليّ بن أبي طالب عليه السلام بسبعة أسماء: يا صدّيق، يا دالّ، يا عابد، يا هادي، يا مهديّ، يا فتى، يا عليّ مر أنت وشيعتك إلى الجنّة بغير حساب. [۱] هنگامى كه قيامت برپا شود علىّ بن ابى طالب عليه السلام را با هفت صفت و اسم ندا كنند: اى درست كردار و راست گفتار، اى راهنما، اى عبادت پيشه، اى هدايت كننده، اى هدايت شده، اى جوانمرد، اى على تو و شيعيانت بدون حساب وارد بهشت شويد. ۲۲۴ / ۱۳۱ - سيّد هاشم بحرانى قدس سره در «تفسير برهان» روايت كرده است كه: ابن مهران از عبداللَّه بن عبّاس از تفسير اين فرمايش پروردگار: «وَإنّا لَنَحْنُ الصافُّون × وَإنّا لَنَحنُ المُسَبِّحُون» [۲] سئوال كرد. ابن عبّاس گفت: در خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بوديم كه علىّ بن ابى طالب عليه السلام وارد شد، همينكه چشم پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به على عليه السلام افتاد در چهره او تبسّم كرد و فرمود: مرحباً بمن خلقه اللَّه قبل آدم بأربعين ألف عام. خوش آمدى اى كسى كه خداوند او را چهل هزار سال قبل از آفرينش آدم آفريده است. عرض كردم: اى رسول خدا ؛ آيا فرزندى قبل از پدر به وجود آمده است؟ فرمود: بلى، خداى تبارك و تعالى من و على را پيش از آفرينش آدم به آن مدّتى كه ذكر شد آفريد، و آن هم به اين شكل بود كه: نورى آفريد و آن را به دو نيم تقسيم كرد، مرا از نيمى از آن و على را از نيم ديگر آن قبل از هر چيز آفريد، سپس عالم هستى را بنا نهاد و موجودات را آفريد، و ظلمت و تاريكى را به نور من و على عليه السلام برطرف كرد، بعد از آن ما را در دو طرف راست عرش قرار داد، آنگاه فرشتگان را آفريد، ما تسبيح خدا گفتيم، و آنها تسبيح گفتند، ما تهليل گفتيم يعنى به يكتائى خدا اعتراف كرديم، آنها تهليل گفتند، ما تكبير يعنى «اللَّه اكبر» گفتيم، آنها تكبير گفتند، و اينها را از من و على عليه السلام آموختند. وكان ذلك في علم اللَّه السابق أن لايدخل النار محبّ لي ولعليّ ولايدخل الجنّة مبغض لي ولعليّ. و از ابتدا در علم ازلى پروردگار اين بود كه دوستان من و على عليه السلام را به دوزخ نيندازد، و دشمنان من و على عليه السلام را به بهشت راه ندهد. بدانيد خداوند تبارك و تعالى فرشتگانى را آفريده است كه در دست، آفتابه هاى سيمين و نقره اى دارند كه پر از آب حيات از فردوس برين است. هر يك از شيعيان علىّ بن ابى طالب عليه السلام پدر و مادرى پاكدامن و پرهيزكار و پاكيزه و مؤمن دارد و توفيق الهى شامل حال ايشان است. پس زمانى كه پدر يكى از آن‌ها بخواهد با همسر خود همبستر شود فرشته اى از آن فرشتگان كه در دست آنها آفتابه اى از آب بهشت است مى آيد و در ظرفى كه مى خواهد از آن آب بياشامد از اين آب بهشتى مى ريزد و بر اثر آن ايمان درقلب او رويش پيدا مى كند و شكوفا مى گردد همانطور كه زراعت از زمين مى رويد و رشد مى كند. و آنان از طرف پروردگارشان و پيغمبرش، و وصىّ پيغمبر و دخترم زهرا عليها السلام و امام حسن و امام حسين و ساير امامان پاك عليهم السلام از فرزندان امام حسين عليه السلام دليل و برهان روشن دارند. ابن عبّاس عرض كرد: اى رسول خدا ؛ مقصودت از امامان چه كسانى هستند؟ فرمود: أحد عشر منّي وأبوهم عليّ بن أبي طالب عليه السلام. آنها يازده نفر از فرزندان من هستند كه پدر آنها علىّ بن ابى طالب است. سپس فرمود: ... ---------- 📚منابع: [۳]: شرح نهج البلاغة: ۲۱۰/۱۳. [۱]: مائة منقبة: ۱۵۰ منقبت ۸۳، مناقب خوارزمى: ۳۱۹، غاية المرام: ۵۸۷ ح ۸۸، مشارق الأنوار: ۶۸ (با كمى اختلاف) به نقل از كتاب الأربعين، إرشاد القلوب: ۸۳/۲. [۲]: سوره صافّات، آيه ۱۶۵ و ۱۶۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ آنها يازده نفر از فرزندان من هستند كه پدر آنها علىّ بن ابى طالب است. سپس فرمود: الحمدللَّه الّذي جعل محبّة عليّ عليه السلام والإيمان سببين يعني سبباً لدخول الجنّة وسبباً للفوز من النار. سپاس و ستايش سزاوار خداوندى است كه دوستى على عليه السلام و ايمان را دو سبب و دست آويز قرار داد ؛ سببى براى داخل شدن در بهشت و سببى براى نجات يافتن از آتش. [۱] ۲۲۵ / ۱۳۲ - در كتاب «قرب الإسناد» از امام صادق عليه السلام و آن حضرت از پدرش امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم على عليه السلام را به يكى از جنگها فرستاد سپس كارى برايش پيش آمد كرد كه لازم بود به او مراجعه كند، مقداد ؛ را به سوى او روانه كرد و فرمود: مبادا از پشت سر يا از طرف راست و چپ او را صدا بزنى، مقدارى از او عبور كن سپس برگرد و روبروى او كه قرار گرفتى بگو: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چنين و چنان فرموده است. [۲] مؤلّف رحمه الله گويد: از اين روايت استفاده مى شود - بعد از اعتقاد به اينكه فرقى بين دوران حيات و بعد ازوفات ايشان نيست - سلام كردن بر آنها از هر جهت و ناحيه مگر از جهت مقابل زشت است وكراهت دارد، مگر در مواردى كه منصوص است و روايتى از خود آنها رسيده است. ۲۲۶ / ۱۳۳ - شيخ صدوق قدس سره از امام صادق عليه افضل الصلاة والسلام و آن حضرت از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: أنا علم اللَّه، وأنا قلب اللَّه الواعي، ولسان اللَّه الناطق، وعين اللَّه الناظرة، وأنا جنب اللَّه وأنا يد اللَّه. [۱] من مظهر و نمايش دهنده علم خداوندم، و قلب خدا هستم كه اسرار و علوم خود را در آن نگهداشته است، لسان گوياى پروردگار و چشم بيناى او هستم، و من جنب اللّهم يعنى جانب او هستم كه تمام خلق امر شده اند به آن جانب توجّه كنند، وقرب خداوند جز با تقرّب به من براى كسى حاصل نشود، و من دست تواناى حق تعالى مى باشم. مؤلّف رحمه الله گويد: نسبت هائى كه در حديث ذكر شده جنبه تشريفات و احترامات دارد و گرنه ذات مقدّس پروردگار منزّه از اعضاء و اجزاء است. ۲۲۷ / ۱۳۴ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از ابو هريره نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: خداوند تبارك و تعالى در آسمان چهارم صد هزار فرشته و در آسمان پنجم سيصد هزار، و در آسمان هفتم فرشته اى را آفريد كه سرش زير عرش الهى و پاهايش زير زمين است، و نيز فرشتگانى را آفريد كه عدد آنها از دو طايفه بزرگ عربِ آن روز بنام ربيعه و مضر بيشتر است. ليس لهم طعام ولا شراب إلّا الصلاة على أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام ومحبّيه، والإستغفار لشيعته المذنبين ومواليه. خوراك آنها و نوشيدنى ايشان چيزى جز صلوات فرستادن بر اميرالمؤمنين عليه السلام و دوستانش و استغفار كردن براى شيعيان گنهكار و مواليانش نيست. [۲] ۲۲۸ / ۱۳۵ - ابن شاذان رحمه الله از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام و آن حضرت از پدرانش عليهم السلام نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى بهشت عَدَن را آفريد به او دستور داد خودت را زينت بده و آراسته كن، او هم خود راآراسته كرد و آنگاه ناز كرد و نخوت و تكبّر بخود كرد. خداوند رحمان به او فرمود: آرام بگير، به عزّت و جلالم قسم ترا براى مؤمنين آفريده ام، پس خوشا بحال تو و آنهائى كه در تو ساكن گردند. سپس فرمود: يا عليّ ؛ ما خلقت عدن إلّا لك ولشيعتك. اى على ؛ بهشت عدن را خداوند جز براى تو و شيعيانت نيافريده است. [۱] ۲۲۹ / ۱۳۶ - خوارزمى در كتاب «مناقب» از ابن عبّاس نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: .... ---------- 📚منابع: [۱]: تفسير برهان: ۳۹/۴ ذيل ح ۳، حلية الأبرار: ۱۱/۲ ح۳، بحار الأنوار: ۸۸/۲۴ ح۴، و ۲۹/۳۵ ح ۲۵ به نقل از تأويل الآيات: ۵۰۱/۲ ح ۲۰، و ج: ۳۴۵/۲۶ ح ۱۸ به نقل از ارشاد القلوب: ۲۹۸/۲. [۲]: قرب الإسناد: ۱۲۳، بحار الأنوار: ۲۲۳/۷۶ ح ۳، و ۳۲۵ ح ۲. [۱]: التوحيد: ۱۶۴ ح ۱ و در ذيل آن شرحى براى حديث ذكر شده است، بحار الأنوار: ۱۹۸/۲۴ ح ۲۵. [۲]: مائة منقبة: ۱۶۳ منقبت ۸۸، بحار الأنوار: ۳۴۹/۲۶ ح ۲۲، غاية المرام: ۱۹ ح ۲۱. [۱]: مائة منقبة: ۱۶۵ منقبت ۹۰، غاية المرام: ۵۸۷ ح ۹۰ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ ۲۲۹ / ۱۳۶ - خوارزمى در كتاب «مناقب» از ابن عبّاس نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: من صافح عليّاً فكأنّما صافحني، ومن صافحني فكأنّما صافح أركان العرش، ومن عانقه فكأنّما عانقني، ومن عانقنى فكأنّما عانق الأنبياء كلّهم، ومن صافح محبّاً لعليّ غفر اللَّه له الذنوب وأدخله الجنّة بغير حساب. [۲] هر كس با على عليه السلام مصافحه كند يعنى به او دست دهد گويا با من مصافحه كرده و كسى كه با من مصافحه كند گويا با اركان عرش مصافحه نموده است. و هر كس با على عليه السلام معانقه كند يعنى او را در بر بگيرد و دست در گردن او افكند گويا با من معانقه كرده است و كسى كه با من معانقه كند گويا همه انبياء را دربرگرفته است. و كسى كه به يكى از دوستان على عليه السلام از روى محبّت و لطف دست دهد خداوند گناهان او را بيامرزد، و او را بدون محاسبه وارد بهشت فرمايد. ۲۳۰ / ۱۳۷ - شيخ صدوق قدس سره در كتاب «امالى» از سلطان سرير ارتضاء علىّ بن موسى الرضا عليه افضل الصلاة والسلام و آن حضرت از پدرانش عليهم السلام، از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و او از جبرئيل، از ميكائيل، از اسرافيل، ازلوح، از قلم، هر يك به ترتيب از ديگرى نقل كرده اند كه خداوند تبارك و تعالى فرموده است: ولاية عليّ بن أبي طالب حصني، فمن دخل حصني أمن من ناري. ولايت علىّ بن ابى طالب عليه السلام حصار و قلعه محكم من است و هر كس كه در آن داخل شود از عذاب من ايمن خواهد بود. [۱] ۲۳۱ / ۱۳۸ - و نيز در همان كتاب از ابن عبّاس، و او از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرده است كه خداوند تبارك و تعالى فرموده است: لو اجتمع الناس كلّهم على ولاية عليّ لما خلقت النار. [۲] اگر مردمان همگى بر ولايت علىّ بن ابى طالب عليه السلام اتّفاق داشتند من هرگز دوزخ را نمى آفريدم. مؤلّف رحمه الله گويد: از اين حديث شريف فهميده مى شود كه عذاب و آتش فقط براى مخالفين يعنى دشمنان اميرالمؤمنين و ائمّه طاهرين عليهم السلام آفريده شده است، و ما خداوند را بر نعمت ولايتى كه به ما ارزانى داشته سپاس مى گوئيم و از او افزايش اين نعمت و ثابت بودن در مسير ولايت را درخواست مى كنيم. ۲۳۲ / ۱۳۹ - ابن شهراشوب رحمه الله در كتاب «فضائل» از طريق عامّه از ابن عبّاس نقل كرده است كه گفت: به پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم عرض كردم: آيا گذشتن از آتش برگه عبور و گذرنامه لازم دارد؟ فرمود: بلى، سئوال كردم: آن چيست؟ فرمود: حبّ عليّ بن أبي طالب عليه السلام. محبّت و دوستى على بن ابى طالب عليه السلام. [۱] ۲۳۳ / ۱۴۰ - علّامه مجلسى رحمه الله در كتاب شريف «بحار الأنوار» مى گويد: روايت شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام در حال نبرد با يكى از مشركين بود و او در اثناء جنگ از آن حضرت شمشيرش را تقاضا كرد، على عليه السلام فوراً آن را مرحمت فرمود. آن شخص مشرك تعجّب كرد و عرض كرد: اى پسر ابو طالب ؛ در مانند چنين وقتى در بحبوحه جنگ به من شمشير خود را مى بخشى؟ فرمود: يا هذا ؛ إنّك مددت يد المسألة إليّ، وليس من الكرم أن يردّ السائل. فلانى، تو دست نياز و مسألت نزد من دراز كردى، و از كرم و بزرگوارى به دور است كه انسان درخواست كننده و نيازمندى رارد كند. كافر با مشاهده رفتار او و شيندن گفتارش به احترام آن حضرت خود را روى زمين انداخت و گفت: واقعاً اين روش اهل ديانت و شيوه مردمان ديندار است، سپس دست مبارك او را بوسيد و مسلمان گشت. [۲] ۲۳۴ / ۱۴۱ - خوارزمى از انس بن مالك نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: . .... ---------- 📚منابع: [۲]: مناقب خوارزمى: ۳۱۶ ح ۳۱۷، غاية المرام: ۵۸۳ ح ۴۷، مائة منقبة: ۶۹ منقبت ۳۹، بحار الأنوار: ۱۱۵/۲۷ ح ۹۰، ارشاد القلوب: ۸۲/۲. [۱]: امالى صدوق: ۱۹۵ ح۹ مجلس ۴۱، جامع الأخبار: ۱۱۵، عيون اخبار الرضا عليه السلام: ۱۳۵/۲ ح۱، معاني الأخبار: ۳۵۳ ح۱، بحار الأنوار: ۲۴۶/۳۹ ح۱ به نقل از معانى و ج: ۲۴۷/۳۹ ح۳ به نقل از امالى طوسى: ۳۶۳/۱ مجلس ۱۲، الدمعة الساكبة: ۱۰۲/۲، تأويل الآيات: ۹۳/۱ ح ۸۳ به نقل از امالى صدوق. [۲]: امالى صدوق: ۵۲۳ ح۷ مجلس ۹۴، بحار الأنوار: ۲۴۷/۳۹ ح ۴. [۱]: مناقب ابن شهراشوب: ۱۵۶/۲، بحار الأنوار: ۲۰۲/۳۹. [۲]: مناقب ابن شهراشوب: ۸۷/۲، بحار الأنوار: ۶۹/۴۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ ۲۳۴ / ۱۴۱ - خوارزمى از انس بن مالك نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: حبّ عليّ بن أبي طالب حسنة لاتضرّ معها سيّئة، وبغضه سيّئة لاتنفع معها حسنة. [۳] محبّت و دوستى علىّ بن ابى طالب كار نيكى است كه گناه و بدى با وجود آن ضررى نزند، و دشمنى آن حضرت گناهى است كه با وجود آن نيكى و ثواب نفعى و فايده اى نبخشد. مؤلّف رحمه الله گويد: در حديث نهم بيان زمخشرى و آنچه مناسب اين مقام است گذشت، به آنجا مراجعه كنيد. ۲۳۵ / ۱۴۲ - شيخ طوسى رحمه الله در كتاب «امالى» از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: من أحبّ أن يجاور الجليل في داره ويأمن حرّ ناره فليتولّ عليّ بن أبي طالب عليه السلام. هر كه دوست دارد در جوار رحمت خداوند در خانه او يعنى بهشت قرار گيرد، و از آتش دوزخ در امان باشد بايد ولايت علىّ بن ابى طالب عليه السلام را بپذيرد. [۱] ۲۳۶ / ۱۴۳ - شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «امالى» از ابن عبّاس نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: من سرّه أن يجمع اللَّه له الخير كلّه فليوال عليّاً بعدي وليوال أولياءه وليعاد أعداءه. [۲] كسى كه خشنود مى شود خداوند تبارك و تعالى تمام خوبيها را براى او فراهم كند بايد ولايت على عليه السلام و سرپرستى او را بعداز من قبول كند، دوستان او را دوست داشته باشد و با دشمنان او دشمنى كند. ۲۳۷ / ۱۴۴ - شيخ طوسى رحمه الله در كتاب «امالى» از صالح بن ميثم تمّار رحمه الله نقل كرده است كه گفت: در كتاب ميثم رضوان اللَّه عليه اين حديث را يافتم كه گفته است: شبى در محضر اميرالمؤمنين عليه السلام بوديم، به ما فرمود: ليس من عبد امتحن اللَّه قلبه بالإيمان إلّا أصبح يجد مودّتنا على قلبه، ولا أصبح عبد ممّن سخط اللَّه عليه إلّاأصبح يجد بغضنا على قلبه. بنده اى نيست كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان كرده باشد مگر اينكه دوستى ما را در قلب خود مى يابد و احساس مى كند، و بنده اى نيست كه خداوند بر او غضب كرده باشد جز اينكه دشمنى ما را در قلب خود مى يابد. ما به دوستى دوستان خود خشنود و دشمنى دشمنان خود را مى دانيم، و دوستان ما به خاطر دوستى ما به رحمت خداوند كه هر روز انتظار آن را دارند خرسند و شادمان مى باشند، و دشمنان ما بناى خود را بر پايه هاى سستى در كناره رودى كه آب آن را خورده باشد و زير آن خالى باشد بنا نهاده اند، و گويا اين كناره در آتش جهنّم فرو ريخته شده است. و گويا درهاى رحمت الهى براى اهل رحمت باز شده است، گوارا باد بر آنها رحمت پروردگار، و بدا به حال اهل آتش ازجايگاه بدى كه دارند. همانا بنده اى از بندگان خدا نيست كه در محبّت ما كوتاهى كند و آن به خاطر خيرى باشد كه خدا در قلب او قرار داده است، و هرگز ما را دوست ندارد كسى كه با دشمن ما دوستى كند، زيرا در يك دل نمى توان هر دو را جمع كرد، همانطوركه در قرآن مى فرمايد: «وَما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْن في جَوْفِه» [۱] . خداوند دو قلب در درون كسى قرار نداده است كه با يكى قومى را و با ديگرى دشمنان آنها را دوست بدارد. و كسى كه ما را دوست دارد محبّت خود را به ما خالص مى كند، مثل طلائى كه خالص شده و هيچگونه آلودگى و ناخالصى در آن نيست. ما قومى بخشنده و بزرگوار هستيم و فرزندان ما اولاد پيامبران هستند، من وصى اوصياء الهى هستم كه امور آنها به من واگذار شده است، و من حزب خدا و رسول هستم،.... ---------- [۳]: مناقب خوارزمى: ۷۵ ح ۵۶، مصباح الأنوار: ۱۲۷ (مخطوط)، ينابيع المودّة: ۹۱. اين روايت را ابن شيرويه ديلمى در كتاب «فردوس الأخبار: ۲۲۷/۲ ح ۲۷۲۵» از معاذ نقل كرده است، و كشف الغمّة: ۹۳/۱، ارشاد القلوب: ۴۸/۲، بحارالأنوار: ۳۰۴/۳۹ ضمن ح ۱۱۸، ينابيع المودّة: ۲۳۹ وص ۲۵۲ به نقل از فرودس روايت كرده اند، منتجب الدين در كتاب اربعين: ۴۴ ح ۱۹، و ابن شاذان در كتاب فضائل: ۱۰۰ و روضه: ۲ و ۳ از ابن عبّاس نقل كرده اند، و مجلسى رحمه الله در بحار الأنوار: ۲۶۶/۳۹ ح ۴۰ به نقل از فضائل و روضه روايت كرده است. [۱]: امالى طوسى: ۲۹۵ ح ۲۷ مجلس ۱۱، بحار الأنوار: ۲۴۷/۳۹ ح۶، بشارة المصطفى: ۱۸۷. [۲]: امالى صدوق: ۵۶۰ ح ۷ مجلس ۷۲، بحار الأنوار: ۵۵/۲۷ ح۹، بشارة المصطفى: ۱۵۰ و ۱۷۶. [۱]: سوره احزاب، آيه ۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫