eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و آن گروه طغيانگر و ستم پيشه حزب شيطان اند. فمن أحبّ أن يعلم حاله في حبّنا فليمتحن قلبه، فإن وجد فيه حبّ من ألّب علينا فليعلم أنّ اللَّه عدوّه وجبرئيل وميكائيل و«إنّ اللَّه عدوّ للكافرين» [۱] . و هر كس مى خواهد حال خود را در محبّت ما بداند بايد قلبش را آزمايش كند، اگر در آن دوستى كسانى كه بر عليه ما مردم را دور خود جمع كرده اند باشد، بايد بداند كه خدا و جبرئيل و ميكائيل دشمن او هستند و «خداوند دشمن كافران است«. [۲] ۲۳۸ / ۱۴۵ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از طريق عامّه از ابوذر رحمه الله نقل كرده است كه گفت: پيغمبراكرم صلى الله عليه وآله وسلم نگاهى به اميرالمؤمنين عليه السلام كرد و با اشاره به او فرمود: هذا خير الأوّلين من أهل السماوات والأرضين، هذا سيّد الصادقين، هذا سيّد الوصيّين وإمام المتّقين وقائدالغرّ المحجّلين. اين شخص در ميان پيشينيان و آيندگان و در ميان اهل آسمانها و زمين از همگان بهتر و برتر است، سرور راستگويان است، سرور اوصياء و پيشواى پرهيزكاران و رهبر روسفيدان است. هنگامى كه قيامت برپا گردد، على عليه السلام در حاليكه بر شترى از شترهاى بهشتى سوار است وارد گردد و صحراى قيامت را بانور خود روشن گرداند، بر روى سر مباركش تاجى است كه با زبرجد و ياقوت آراسته شده است. فرشتگان با مشاهده او گويند: اين يكى از فرشتگان مقرّب است، پيامبران مى گويند: اين يكى از پيغمبران مرسل است، ازدرون عرش ندائى برمى خيزد كه: هذا الصدّيق الأكبر هذا وصيّ حبيب اللَّه، هذا عليّ بن أبي طالب. اين راستگوى برتر است، اين وصىّ دوست خدا يعنى محمّد است، اين علىّ بن ابى طالب است. پس روى جهنّم قرار مى گيرد و دوستانش را از آن خارج، و دشمنان خود را در آن وارد مى كند، بعد كنار درهاى بهشت مى آيد و آنهائى را كه ولايت او را پذيرفته اند بدون محاسبه داخل بهشت مى نمايد. [۱] ۲۳۹ / ۱۴۶ - شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «امالى» از امام باقر عليه السلام و آن حضرت از پدرانش عليهم السلام نقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: من سرّه أن يجوز على الصراط كالريح العاصف، ويلج الجنّة بغير حساب فليتولّ وليّي وصاحبي وخليفتي على أهلي واُمّتي عليّ بن أبي طالب عليه السلام ومن سرّه أن يلج النار فليترك ولايته. فوعزّة ربّي وجلاله أنّه لباب اللَّه الذّي لايؤتى إلّا منه، وأنّه الصراط المستقيم، وأنّه الّذي يسأل اللَّه عن ولايته يوم القيامة. [۲] كسى كه خشنود مى شود از روى صراط مثل بادى شديد عبور كند و بدون حساب وارد بهشت گردد بايد ولايت ولى و ياور وجانشين من بر همه اهل و امّتم يعنى علىّ بن ابى طالب را بپذيرد، و هر كه دوست دارد به جهنّم وارد شود ولايت او را ترك كند و ارتباطش را با او قطع كند. به عزّت و جلالم قسم او درِ رحمت الهى است كه بايد از آن وارد شد، و غير آن آدمى را به مقصد نمى رساند، و او راه راست هدايت است، و او كسى است كه فرداى قيامت از ولايتش خداوند پرسش مى كند. ۲۴۰ / ۱۴۷ - ابن شاذان رحمه الله در كتاب «مائة منقبه» از ابن عبّاس نقل مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به على عليه السلام فرمود: اى على ؛ جبرئيل درباره تو خبرى برايم آورده كه چشمم را روشن و قلب مرا شادمان نموده است، او برايم نقل كرد كه خداوند تبارك و تعالى فرموده است: از طرف من به محمّد سلام برسان، و او را خبر بده كه: أنّ عليّاً إمام الهدى ومصباح الدجى والحجّة على أهل الدنيا، فإنّه الصدّيق الأكبر، والفاروق الأعظم وأنّي آليت بعزّتي أن لا اُدخل النار أحداً تولاّه وسلّم له وللأوصياء من بعده ولا اُدخل الجنّة من ترك ولايته والتسليم له وللأوصياء من بعده، حقّ القول منّي لأملأنّ جهنّم وأطباقها من أعدائه، ولأملأنّ الجنّة من أوليائه وشيعته. على عليه السلام پيشواى هدايت، و چراغ فروزنده در تاريكى‌ها و حجّت الهى بر اهل دنيا است. ---------- 📚منابع: [۱]: سوره بقره، آيه ۹۸. [۲]: امالى طوسى: ۱۴۸ ح ۵۶ مجلس ۵، بحار الأنوار: ۸۳/۲۷ ح ۲۴ به نقل از امالى، و ج: ۳۱۷/۲۴ ح ۲۳ به نقل از تأويل الآيات: ۴۴۶/۲ ح۱، كشف الغمّة: ۳۸۵/۱، تفسير برهان: ۲۹۰/۳ ح۱، بشارة المصطفى: ۸۷. [۱]: مائة منقبة: ۸۸ منقبت ۵۵، بحار الأنوار: ۳۱۵/۲۷ ح ۱۳. [۲]: امالى صدوق: ۳۶۳ ح۴ مجلس ۴۸، بحار الأنوار: ۹۷/۳۸ ح ۱۶.         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ على عليه السلام پيشواى هدايت، و چراغ فروزنده در تاريكى‌ها و حجّت الهى بر اهل دنيا است، او راستگوى برتر و بزرگترين جداكننده حق از باطل است، و من به عزّت خودم قسم ياد كرده‌ام كه هر كس ولايت او را بپذيرد و تسليم فرمان او و جانشينان بعد از او باشد او را در آتش دوزخ وارد نكنم، و هر كس ولايت او را رها كند و در مقابل دستورات او و جانشينان بعد از او سرتسليم فرود نياورد او را وارد بهشت نسازم، و اين قول حتمى و ثابت من است كه جهنّم و همه طبقه هاى آن را از دشمنان او، وبهشت و درجات رفيع آن را از دوستان و شيعيان او پر مى كنم. [۱] ۲۴۱ / ۱۴۸ - ابوالحسن بن شاذان قدس سره در كتاب «مائة منقبه» از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: واللَّه لقد خلّفني رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم في اُمّته، فأنا حجّة اللَّه عليهم بعد نبيّه، وإنّ ولايتي لتلزم أهل السماء كما تلزم أهل الأرض، وإنّ الملائكة لتتذاكر فضلي وذلك تسبيحها عند اللَّه. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مرا در ميان امّتش جانشين خود ساخت، لذا من بعد از او حجّت خدا بر آنها هستم، و همانا ولايت من بر اهل آسمان واجب گرديده است همان طور كه بر اهل زمين واجب شده است، و فرشتگان ذكر فضائل ما مى كنند و اين نزد خدا تسبيح آنها به حساب مى آيد. اى مردم ؛ از من پيروى كنيد تا شما را به راهى كه در آن رشد و كمال شما است راهنمائى كنم، به چپ و راست گرايش پيدا نكنيد كه باعث گمراهى شما مى شود، من وصىّ پيغمبر شما و جانشين او هستم، پيشواى مؤمنين و فرمانرواى ايشان و اختيار دار آنها مى باشم، من شيعيانم را به بهشت رهبرى مى كنم و دشمنانم را به سوى آتش مى كشانم، من شمشيرانتقام خدا بر دشمنان اويم، و رحمت الهى بر دوستانش مى باشم، من صاحب حوض رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و پرچم او هستم ومقام شفاعت او را مالكم. أنا والحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين خلفاء اللَّه في أرضه وحجج اللَّه على بريّته. من و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان او جانشينان خدا بر روى زمين و حجّت هاى الهى بر آفريدگان او هستيم. [۱] ۲۴۲ / ۱۴۹ - و در همان كتاب از طريق عامّه از سلمان رضوان اللَّه عليه و ابن عبّاس نقل كرده است كه گفتند: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: به پروردگارم نزديك شدم بحدّى كه فاصله من با او به اندازه فاصله دو كمان يا كمتر از آن بود و با من گفتگو كرد، و درآنجا دو كوه عقيق بود. فرمود: يا أحمد، إنّي خلقتك وعليّاً من نوري، وخلقت هذين الجبلين من نور وجه عليّ بن أبي طالب عليه السلام، فوعزّتي وجلالي لقد خلقتهما علامة بين خلقي، يعرف بها المؤمنون، ولقد أقسمت على نفسي أن اُحرّم على جسم لابسه النار إذا تولّى عليّ بن أبي طالب عليه السلام. اى احمد ؛ من تو و على را از نور خودم خلق كردم و اين دو كوه را از نور جمال علىّ بن ابى طالب عليه السلام آفريدم، به عزّت و جلال م قسم اين دو را آفريدم تا علامتى باشند در ميان بندگانم و با آن مؤمنان شناخته شوند، و قسم ياد كرده‌ام بر خودم هر بدنى كه آن را بپوشد آتش را بر او حرام سازم به شرط اينكه ولايت علىّ بن ابى طالب عليه السلام را دارا باشد. [۱] ۲۴۳ / ۱۵۰ - شيخ صدوق قدس سره در كتاب «امالى» از حسن بن يحيى دهقان نقل كرده است كه گفت: در بغداد نزد قاضى آن شهر كه اسمش سماعه بود حضور داشتم، مردى از بزرگان اهل بغداد بر اووارد شد و گفت: خداوند امر قاضى را اصلاح كند، من در سالهاى گذشته به حجّ مشرّف شده بودم ودر بازگشت عبورم به كوفه افتاد و در مسجد آن وارد شدم، در آنجا ايستاده بودم كه نماز بخوانم ناگهان در مقابلم زنى از عربهاى باديه نشين با گيسوهاى رها شده در حاليكه پيراهن بلندى به تن داشت ظاهر گرديد، و با صداى بلند مى گفت: اى كسى كه در آسمانها مشهور و بر روى زمين معروف، و در آخرت بلند آوازه، و در دنيا نيز مشهورهستى، طغيانگران و ستم پيشه گان و پادشاهان تلاش كردند كه نور تو را خاموش كنند و يادت را متوقّف سازند، امّا خداوند ياد تو و آوازه تو را بالا برد،.. ---------- 📚منابع: [۱]: مائة منقبة: ۵۷ منقبت ۳۱، بحار الأنوار: ۱۱۳/۲۷ ح ۸۸، غاية المرام: ۴۵ ح ۵۲ وص ۱۶۶ ح ۵۳. [۱]: مائة منقبة: ۵۹ منقبت ۳۲، غاية المرام: ۱۸ ح ۱۴، و ص ۴۵ ح ۵۳. [۱]: مائة منقبة: ۱۶۸ منقبت ۹۳، غاية المرام: ۷ ح ۱۳       ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ و نورت را روشنى و كمال بيشتر مرحمت فرمود گرچه مشركين آن را نپسندند. به او گفتم: اى كنيز خدا ؛ چه كسى را با اين اوصاف توصيف كردى؟ گفت: مقصودم اميرالمؤمنين عليه السلام است. به او گفتم: كدام اميرالمؤمنين را در نظر دارى؟ گفت: «عليّ بن أبي طالب عليه السلام الّذي لايجوز التوحيد إلّا به وبولايته»، علىّ بن ابى طالب عليه السلام همان كسى كه توحيد بدون اعتراف به او و ولايت او محقّق نمى شود و كامل نمى گردد. راوى مى گويد: بعد از اين گفتگو به طرف او برگشتم تا نگاهى كنم، كسى را نديدم. [۱] ۲۴۴ / ۱۵۱ - كراجكى قدس سره در كتاب «كنز الفوائد» از ابن عبّاس نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هنگامى كه قيامت فرا رسد خداوند به مالك كه فرشته موكّل بر دوزخ است دستور دهد تا آتش جهنّم هاى هفتگانه را شعله ور گرداند، و به رضوان كه دربان بهشت است فرمان دهد كه بهشتهاى هشتگانه را زينت دهد و آراسته كند، و به ميكائيل فرمايد: صراط را بر روى جهنّم بكشد، و به جبرئيل گويد: ميزان عدالت را در زير عرش برقرار كند، و به حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد: امّت خود را براى حساب آماده كن و آنها را نزديك گردان. سپس خداوند تبارك و تعالى دستور دهد كه بر صراط هفت پل بنا كنند كه طول هر پل هفده هزار فرسخ باشد، و بر هريك از آنها هفتاد هزار فرشته بايستند. يسألون هذه الاُمّة نساءهم ورجالهم على القنطرة الاُولى عن ولاية أميرالمؤمنين وحبّ أهل بيت محمّد عليهم السلام فمن أتى به جاز القنطرة الاُولى كالبرق الخاطف، ومن لايحبّ أهل بيته سقط على اُمّ رأسه في قعر جهنّم، ولوكان معه من أعمال البرّ عمل سبعين صدّيقاً. آن فرشتگانى كه در پل صراط مستقرّند از زن و مرد اين امّت از ولايت علىّ ابن ابى طالب عليه السلام و دوستى اهل بيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم سئوال كنند، هر كس بتواند به آنها جواب مثبت دهد مثل برقى شتابان عبور كند، و كسى كه از دوستى اهل بيت عليهم السلام بى بهره باشد با سر در ته جهنّم سرنگون گردد، گرچه به اندازه هفتاد صدّيق كارهاى خوب انجام داده باشد. [۲] ۲۴۵ / ۱۵۲ - محمّد بن علىّ حكيم ترمذى كه از علماى بزرگ اهل سنّت است از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرده است كه فرمود: ما رآني في هذه الدنيا على الحقيقة الّتي خلقني اللَّه عليها غير عليّ بن أبي طالب عليه السلام. هيچكس در اين عالم مرا به آن حقيقتى كه خدايم آفريده جز علىّ بن ابى طالب عليه السلام نديده است. ۲۴۶ / ۱۵۳ - شرف الدين نجفى رحمه الله در كتاب «تأويل الآيات»، و حسن بن سليمان رحمه الله در كتاب «منتخب البصائر»، و برسى رحمه الله در كتاب «مشارق الأنوار» از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: يا عليّ ما عرف اللَّه إلّا أنا وأنت، وما عرفني إلّا اللَّه وأنت، وما عرفك إلّا اللَّه وأنا. [۱] اى على ؛ خداوند يكتا را جز من و تو كسى نشناخته است، و مرا جز خدا و تو كسى نشناخته است، و تو را غير از خدا و من كسى نشناخته است. مؤلّف رحمه الله گويد: اين حديث مى تواند تفسير و تأويل حديث قبلى باشد. ۲۴۷ / ۱۵۴ - محمّد بن العبّاس از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل كرده است كه گفت: در محضر پيغمبراكرم صلى الله عليه وآله وسلم نشسته بودم كه ناگاه علىّ بن ابى طالب عليه السلام وارد شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم او را نزديك خود نشانيد و با جامه اى كه پوشيده بود به چهره مبارك او كشيد و فرمود: اى ابوالحسن ؛ تو را به بشارتى كه جبرئيل به من خبر داده بشارت و مژده دهم؟ عرض كرد: بلى يا رسول اللَّه. فرمود: إنّ في الجنّة عيناً يقال لها «تسنيم» يخرج منها نهران، لو أنّ بهما سفن الدنيا لجرت، [ وعلى شاطئ التسنيم أشجار] قضبانها من اللؤلو والمرجان الرطب، وحشيشها من الزعفران على حافتيها كراسيّ من نور عليها اُناس جلوس، مكتوب على جباههم بالنور: ..... ------ 📚منابع: [۱]: امالى صدوق: ۴۹۳ ح ۱۳ مجلس ۶۳، بحار الأنوار: ۱۶۳/۳۹ ح۲، روضة الواعظين: ۱۲۰. [۲]: تأويل الآيات: ۴۹۴/۲ ح۴، بحار الأنوار: ۳۳۱/۷ ح ۱۲ و ۱۱۰/۲۷ ح ۸۲، تفسير برهان: ۱۷/۴ ح۶ به نقل از مناقب ابن شهراشوب: ۱۵۲/۲. [۱]: تأويل الآيات: ۲۲۱/۱ ح ۱۵، مختصر البصائر: ۱۲۵، مشارق الأنوار: ۱۱۲، محتضر: ۱۶۵، مدينة المعاجز: ۴۳۹/۲ ح ۶۶۳       ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ بالنور: [هولاء المؤمنون] هؤلاء محبّوا عليّ بن أبي طالب عليه السلام. همانا در بهشت چشمه اى است كه «تسنيم» ناميده مى شود و از آن دو نهر خارج مى گردد، آن قدر وسيع است كه اگر همه كشتى هاى دنيا در آن قرار گيرند مى توانند حركت كنند و در كناره «تسنيم» و ساحل آن درختهائى است كه شاخه هايش از مرواريد و مرجان تازه، و برگهايش از زعفران است، و در كنار درختان آن تختهائى از نور است و بر آن مردمانى نشسته اند كه بر پيشانى آنها با نور نوشته شده است: اينها دوستان علىّ بن ابى طالب مى باشند. [۱] ۲۴۸ / ۱۵۵ - عيّاشى رحمه الله در كتاب تفسيرش در ذيل آيه شريفه «فَيَوْمَئذٍ لايُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِه إنْسٌ وَلا جانّ» [۲] «پس در آن روز از گناه آدميان و پريان پرسش نشود»، گفته است: هر كس ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام را بپذيرد و از دشمنان او اظهار بيزارى كند، و حلال او را حلال وحرامش را حرام بداند، و با اين وصف گناهانى را مرتكب شده و از آنها توبه نكرده باشد، در عالم برزخ گرفتار عذاب مى شود و در قيامت هنگامى كه از قبر خود خارج مى شود گناهى بر او نمانده است تا از آن سئوال شود. [۳] ۲۴۹ / ۱۵۶ - شيخ عبّاس قمى قدس سره در كتاب «سفينة البحار» از شريح قاضى نقل كرده است كه گفت: از طرف عمر بن خطّاب منصب قضاوت داشتم، روزى شخصى نزد من آمد و گفت: اى ابا اميّه ؛ مردى دو زن را كه يكى آزاد و ديگرى كنيز بود نزد من امانت گذاشته بود، و من آن دو را در اطاقى جاى داده بودم، امروز يك پسر و يك دختر به دنيا آورده اند، و هر كدام از آن دو زن ادعّا مى كند پسربچّه مال من است و دختر را براى خود انكار مى كند، تو بين اين دو قضاوت كن. مى گويد: من نتوانستم قضاوت كنم و حلّ اين مشكل را ندانستم، لذا نزد عمر آمدم و قصّه را به اوگفتم. عمر گفت: تو چگونه قضاوت كردى؟ گفتم: اگر آن را مى دانستم نزد تو نمى آمدم، عمر تمام اصحاب پيغمبر را كه حاضر بودند جمع كرد، و من براى آنها قصّه را گفتم، آنها هم اظهار عجز وناتوانى كردند و حلّ آن را به من و او حواله مى كردند. عمر گفت: ولى من مى دانم چاره اين كار نزد كيست؟ گفتند: گويا علىّ بن ابى طالب عليه السلام را در نظر دارى؟ گفت: بلى، چگونه مى توان او را پيدا كرد؟ گفتند: كسى را به سوى او بفرست تا بيايد. گفت: نه، او نسب و رفعت و جلالت هاشمى دارد، باقيمانده‌ها و آثار علم و دانش و ذخيره هاى علمى نزد او است، بايد به خدمت او رسيد، همه برخيزيد و با من به سوى او آئيد. به طرف اميرالمؤمنين عليه السلام روانه شديم تا او را در باغى يافتيم كه با بيل خود مشغول كندن زمين بود، واين آيه را تلاوت مى فرمود: «أيَحْسَبُ الإنْسانُ أنْ يُتْرَكَ سُدى» [۱] . آيا آدمى مى پندارد او را مهمل و بيهوده آفريده اند و غرضى در خلقت او منظور نشده است؟ اين آيه را مى خواند و گريه مى كرد، مدّتى صبر كردند تا آرام گرفت، آنگاه از او رخصت طلبيدند واجازه خواستند. آن حضرت نزد آنها آمد و پيراهنى پوشيده بود كه آستين هاى آن را نصف كرده بود، عمر را مخاطب ساخت و فرمود: اى امير مؤمنان (تو كه خود را امير و فرمانرواى مؤمنان مى دانى!!) چه باعث شده اينجا آمده اى؟ عرض كرد: كارى پيش آمده و آنگاه به من دستور داد قضيّه را براى آن حضرت نقل كنم. من جريان را عرض كردم. فرمود: تو چگونه درباره اين مسأله حكم كردى؟ گفتم: حكم آن را ندانستم و چيزى به نظرم نرسيد. وقتى چنين گفت على عليه السلام از زمين چيزى را برداشت و فرمود: الحكم فيها أهون من هذا. حكم كردن درباره اين مسأله از برداشتن اين چيز آسان تر و راحت تر است. بعد دستور داد آن دو زن را حاضر كردند، ظرفى را به يكى از آن دو زن داد و فرمود: در آن از شير خود بدوش، وقتى شيرش را در آن دوشيد آن را وزن كرد و سپس ظرف را به زن دوّم داد و فرمود: حالا تو شيرت را در آن بدوش، و بعد از آن دوباره آن را وزن كرد. آنگاه به زنى كه شيرش سبك تر بود فرمود: دخترت رابگير، و به آن ديگرى كه شيرش سنگين تر بود فرمود: پسرت را بردار. سپس به عمر رو كرده و فرمود:.... ---------- 📚منابع: [۱]: مائة منقبة: ۵۵ منقبت ۲۹، تفسير برهان: ۴۴۰/۴ ح ۱۰، غاية المرام: ۵۸۶ ح ۷۸. [۲]: سوره الرحمن، آيه ۳۹. [۳]: تفسير قمى: ۳۴۵/۲، بحار الأنوار: ۲۴۶/۶ ح ۷۷، تفسير برهان: ۲۶۸/۴ ح۱. [۱]: سوره قيامة، آيه ۳۶.       ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ سپس به عمر رو كرده و فرمود: أما علمت أنّ اللَّه تعالى حطّ المرأة عن الرجل، فجعل عقلها وميراثها دون عقله وميراثه، وكذلك لبنها دون لبنه. مگر نمى دانى كه خداوند مرتبه زن را پائين تر از مرد آورده، عقل و ميراث او را كمتر و شير او را سبكتر از شير مرد قرار داده است؟ عمر گفت: اى اباالحسن ؛ حق تعالى تو را اراده فرمود كه حاكم بر مردم باشى، ولى ملّت آن را نپذيرفتند. على عليه السلام فرمود: اى ابا حفص ؛ ساكت باش. و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «إنَّ يَوْمَ الفَصْل كانَ ميقاتاً» [۱]، روز فصل كه در آن فصل خصومتها مى شود يعنى روز قيامت وعده گاه خلائق است. [۲] ۲۵۰ / ۱۵۷ - شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «امالى» از ابوهريره نقل كرده است كه گفت: شخصى خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شد و عرض كرد: اى رسول خدا ؛ فلانى با يك سفر دريائى و با يك سرمايه كمى به چين رفت و خيلى زود برگشت در حالى كه سود بسيار زيادى نصيب او گرديد بطوري كه خويشان و نزديكان و دوستانش به او حسد ورزيدند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: ثروت دنيا هرچه زيادتر گردد براى صاحبش جز گرفتارى ببار نمى آورد، به دارندگان مال و ثروت غبطه نخوريد مگر آنهائى كه ثروت خود را در راه خدا بذل و بخشش مى كنند. آيا به شما خبر ندهم از كسى كه سرمايه اش خيلى كمتر از سرمايه رفيق شما، و برگشت او خيلى سريعتر، و بهره اى كه برده بسيار زيادتر بوده است، و آنچه خدا براى او از خوبى‌ها فراهم كرده در خزانه هاى عرش الهى نگهدارى مى شود؟ عرض كردند: اى رسول خدا ؛ او را به ما معرّفى كن. فرمود: به اين شخصى كه مى آيد نگاه كنيد. وقتى نگاه كرديم ديديم مردى از انصار است، لباسهاى كهنه به تن داشت و قيافه اش خيلى جلب توجّه نمى كرد. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: إنّ هذا لقد صعد له في هذا اليوم إلى العلوّ من الخيرات والطاعات ما لو قسّم على جميع أهل السماوات والأرض لكان نصيب أقلّهم منه غفران ذنوبه ووجوب الجنّة له. اين بنده خدا خوبيها و طاعت هائى كه امروز از او بالا رفته اگر بر اهل آسمان و زمين تقسيم شود كمترين بهره هر يك از آنها اينستكه گناهانش آمرزيده شود و داخل بهشت گردد. اصحاب تعجّب نمودند و عرض كردند: اى رسول خدا ؛ او چه كارى كرده است؟ فرمود: از خودش سئوال كنيد كارى را كه امروز انجام داده خواهد گفت. آنگاه همگى به او روى آوردند و گفتند: اى بنده خدا ؛ گوارايت باد آنچه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم براى تو بشارت داده است، امروز چه عملى انجام داده اى كه براى تو آن مقدار ثواب و پاداش نوشته اند؟ گفت: فكر نمى كنم كارى كرده باشم جز اينكه از خانه‌ام به قصد كارى خارج شدم، و چون مقدارى تأخير كردم احتمال دادم كه وقت آن دير شده باشد، و به مقصد نرسم، با خود گفتم: حالا كه چنين شده خوب است به جاى آن بروم به چهره دلربا و جمال نورانى علىّ بن ابى طالب عليه السلام نگاهى كنم، زيرا از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيده‌ام كه فرمود: النظر إلى وجه عليّ عبادة. نگاه كردن به چهره على عليه السلام عبادت است. در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: أي واللَّه عبادة، وأيّ عبادة. بلى، بخدا قسم عبادت است و چه عبادت با ارزشى. تو اى بنده خدا از خانه بيرون آمدى تا دينارى چند براى مخارج عائله ات بدست آورى، و آن از دستت رفت، با خود گفتى: بجاى آن بروم به چهره على عليه السلام نگاه كنم، تو اين كار را كردى در حاليكه او را دوست دارى و به فضائلش معتقدى، و اين براى تو بهتر است از آنكه به اندازه يك دنيا پر از طلاى سرخ مى داشتى و آن را در راه خدا انفاق مى كردى، و بدان به عدد هر نفسى كه در مسير راهت كشيده اى درباره هزار نفر مى توانى شفاعت كنى و خدا به شفاعت تو آنها را از آتش دوزخ نجات دهد. [۱] مؤلّف رحمه الله گويد: بعضى از اساتيد بزرگوار ما كه رحمت خدا بر آنها باد با اين روايت فتوا داده اند كه نگاه كردن به ضريح مقدّس آن حضرت مستحبّ است به توضيحى كه در ذيل روايت ۱۲۲ گذشت به آنجا مراجعه كنيد..... ---------- 📚منابع: [۱]: سوره نبأ، آيه ۱۷. [۲]: سفينة البحار: ۴۳۵/۲. [۱]: امالى صدوق: ۴۴۳ ح ۱ مجلس ۵۸، بحار الأنوار: ۱۹۷/۳۸ ح۵، بشارة المصطفى: ۵۷، تأويل الآيات: ۸۶۶/۲ ح۵ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ ۲۵۱ / ۱۵۸ - شيخ فقيه ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمى رحمه الله در كتاب «فضائل» نقل كرده است: در خبرى وارد شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام روزى با حضرت زهرا عليها السلام نشسته بودند و خرما تناول مى نمودند، بين آن دو بزرگوار گفتگوئى جالب و شنيدنى صورت گرفت كه آن را ذكر مى كنيم: على عليه السلام فرمود: اى فاطمه ؛ همانا پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مرا بيشتر از تو دوست دارد. فاطمه عليها السلام فرمود: اين عجيب است، چگونه شما را بيشتر دوست دارد در حاليكه من ميوه قلب او و شاخه اى از شاخسار اوهستم، و آن حضرت فرزندى غير از من ندارد؟! على عليه السلام فرمود: اى فاطمه ؛ اگر گفته مرا نمى پذيرى و مرا تصديق نمى كنى به همراه من نزد پدرت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بيابرويم تا از خودش پرسش كنيم. آن دو بزرگوار به اتّفاق محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رسيدند، صدّيقه كبرى عليها السلام شروع به سخن كرد و عرض كرد: اى رسول خدا ؛ كداميك از ما دو نفر را بيشتر دوست دارى، مرا يا على را؟ پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: أنت أحبّ وعليّ أعزّ منك. تو نزد من محبوب تر و على عليه السلام عزيزتر است. در اين هنگام سرور و مولاى ما على عليه السلام فرمود: آيا برايت نگفتم: من فرزند فاطمه باتقوا هستم؟ فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر خديجه كبرى هستم. على عليه السلام فرمود: من فرزند صفايم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سدرة المنتهايم كه بالاترين مكان در بهشت است. على عليه السلام فرمود: من افتخار عالميان هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه نزد خدا آن قدر تقرّب يافت كه فاصله اش با او به قدر فاصله دو كمان يا كمتراز آن بود. على عليه السلام فرمود: من فرزند زنهاى پاكدامن هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر زنان صالحه و مؤمنه ام. على عليه السلام فرمود: خادم و خدمتگزار من جبرئيل است. فاطمه عليها السلام فرمود: خطبه عقد مرا در آسمان راحيل خوانده است، و فرشتگان گروهى بعد از گروه ديگر به من خدمت مى كنند. على عليه السلام فرمود: من در محلّ دور دست و بلندمرتبه اى تولّد يافته ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من در رفيع اعلى تزويج شدم و عقدم در آسمان واقع شد. على عليه السلام فرمود: من لواء حمد را به دوش دارم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر كسى هستم كه او را به آسمانها بالا بردند. على عليه السلام فرمود: من فرزند آن مرد نيكوكار و درست كردار از ميان مؤمنان هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر آخرين پيامبر الهى هستم. على عليه السلام فرمود: من طبق ظاهر قرآن و فرمان آن شمشير كشيده و با كافران جنگيده ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دارنده علوم باطن قرآن هستم. على عليه السلام فرمود: من درختى هستم كه از طور سينا خارج شد. [فاطمه عليها السلام فرمود: من مقصود از آن شجره طيّبه هستم كه همواره ثمره و ميوه هاى گوارا دهد. على عليه السلام فرمود: و من گفتگو كننده با آن اژدها هستم. [۱] ] فاطمه عليها السلام فرمود: و من درختى هستم كه ثمره و ميوه اش حسن و حسين هستند. على عليه السلام فرمود: من مثانى يعنى سوره حمد و قرآن حكيم هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيغمبر كريم و بزرگوارم. على عليه السلام فرمود: من نبأ عظيم يعنى آن خبر بزرگ هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيامبر راستگو و امين ام. على عليه السلام فرمود: من ريسمان محكم پروردگارم...... ---------- [۱]: 📚بين قوسين در مصدر حديث نبود. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ على عليه السلام فرمود: من ريسمان محكم پروردگارم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه از همه مردمان بهتر و برتر است. على عليه السلام فرمود: من شير شجاع جنگها هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من كسى هستم كه خدا به خاطر او گناه بندگان را بيامرزد. على عليه السلام فرمود: من بخشنده آن انگشترم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر سرور عالميانم. على عليه السلام فرمود: من بزرگِ فرزندان هاشم و سرور آنها هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خداوند او را از ميان بندگانش برگزيده است. على عليه السلام فرمود: من آن پيشوائى هستم كه خدا از او خشنود است. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور رسولان و فرستاده شدگان الهى هستم. على عليه السلام فرمود: من سرور اوصياء و جانشينان رسولانم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر پيغمبر عربى هستم كه از ميان اعراب برانگيخته شد. على عليه السلام فرمود: من آن دلير مردى هستم كه شجاعان را به هلاكت افكنده ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر احمد هستم كه پيامبر الهى است. على عليه السلام فرمود: من قهرمان باورع و پارسايم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه شفاعت مى كند و شفاعتش نزد خدا پذيرفته مى گردد. على عليه السلام فرمود: من تقسيم كننده بهشت و دوزخم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خدا او را به پيغمبرى اختيار كرده است. على عليه السلام فرمود: من كشنده جنّيان سركش هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر فرستاده آن خداوند حاكم و فرمانرواى عالم هستم. على عليه السلام فرمود: من برگزيده خداوند مهربانم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من بهترينِ زنان و برگزيده شده از ميان آنان مى باشم. على عليه السلام فرمود: من گفتگو كننده با اصحاب رقيم هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه رحمت الهى بود و براى اهل ايمان فرستاده شد و به آنها بسيار لطف ومهربانى داشت. على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه خداوند مرا در قرآن خود نفس محمّد صلى الله عليه وآله وسلم قرار داده است و فرموده است: «وَأنْفُسَنا وَأنْفُسَكُم» [۱] . فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه درباره اش در ضمن همان آيه فرمود: «وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأبْناءَنا وَأبْناءَكُم» [۲]، مراد از «نساءنا» يعنى «زنان خودمان» من هستم. على عليه السلام فرمود: من به شيعيانم قرآن آموخته ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه خدا دوستانم را از آتش رها مى كند. على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه شيعيانم از دانش من مى نويسند. فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه از درياى دانش او با مشت برمى دارند. على عليه السلام فرمود: اسم مرا خداوند از اسم خود برگرفته است، او عالى يعنى بلندمرتبه و من على هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: اسم من نيز از اسم خدا گرفته شده است، او فاطر يعنى آفريننده و من فاطمه ام. على عليه السلام فرمود: من مايه حيات و زندگى جان اهل عرفان و معرفتم. فاطمه عليها السلام فرمود: من راه نجات آنها هستم كه به خوبيها و معنويّات مايلند. على عليه السلام فرمود: من گنج بى نيازى ام. فاطمه عليها السلام فرمود: من كلمه نيكو و مجموعه خوبى‌ها هستم. على عليه السلام فرمود: من مراد از «حواميم» (يعنى سوره هائى كه با حا و ميم شروع مى شود) هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر «طواسين» (يعنى سوره هائى كه با طا و سين شروع مى شود) مى باشم. على عليه السلام فرمود: توبه آدم را خداوند به خاطر من از او پذيرفت. فاطمه عليها السلام فرمود: مرا نيز آدم واسطه قرار داد تا خدا توبه اش را قبول كرد. على عليه السلام فرمود: من به منزله كشتى نوح هستم، هر كس به او پيوست نجات يافت. فاطمه عليها السلام فرمود: من هم در اين ادّعا با تو شريكم. على عليه السلام فرمود: من طوفان آن يعنى ريزش باران شديدى كه باعث غرق شدن و هلاكت آن گرديد هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من خشم آن هستم كه باعث تلاطم دريا و ايجاد جز و مدّ است..... ---------- 📚منابع: [۱]: سوره آل عمران، آيه ۶۱. [۲]: سوره آل عمران، آيه ۶۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ على عليه السلام فرمود: من آن نسيمى هستم كه براى حفظ آن كشتى فرستاده شد. فاطمه عليها السلام فرمود: من سرچشمه نهرهاى آب، شير، شراب و عسل در بهشت هستم. على عليه السلام فرمود: من طور يعنى جبل سينا هستم كه خدا با موسى در آنجا تكلّم فرمود و داراى رفعت و عظمت خاصّى بوده است. فاطمه عليها السلام فرمود: و من آن كتاب مسطور هستم كه خدا با دست قدرتش در آن نوشته است. على عليه السلام فرمود: من آن صفحه گشوده شده ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من بيت المعمورم كه كعبه اهل آسمان است و در اطرافش فرشتگان طواف مى كنند. على عليه السلام فرمود: من سقف مرفوع يعنى آسمان هستم در عظمت و بلندى مرتبه. فاطمه عليها السلام فرمود: و من درياى آتش بار هستم. على عليه السلام فرمود: من داراى علم تمام پيغمبرانم. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور همه رسولانم كه از ابتداى آفرينش فرستاده شده اند. على عليه السلام فرمود: من آن چاه متروكه و آن قصر محكم بلند ارتفاع هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: شبّر و شبير يعنى حسن و حسين عليهما السلام از من هستند. على عليه السلام فرمود: من بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بهترين مخلوق آفريدگارم. فاطمه عليها السلام فرمود: من نيكوكار پارسا هستم. در اين هنگام پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه عليها السلام فرمود: با على ؛ گفتگو مكن، او دلائل محكم و بيان روشن دارد. فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه قرآن بر او نازل شده است. على عليه السلام فرمود: من پر از علم و برى از شركم. فاطمه عليها السلام فرمود: من ستاره اى هستم كه مى درخشد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: على عليه السلام صاحب مقام شفاعت در قيامت است. فاطمه عليها السلام فرمود: و من بزرگ بانوى روز قيامت هستم، سپس به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم عرض كرد: شما حمايت و پشتيبانى ازپسرعموى خود نكنيد، و مرا با او واگذاريد. على عليه السلام فرمود: من پدر فرزندان محمّد صلى الله عليه وآله وسلم و برگزيده او هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من گوشت و خون او هستم. على عليه السلام فرمود: من مجموعه صحيفه هاى آسمانى ام. فاطمه عليها السلام فرمود: و من مجموعه شرافت و بزرگوارى ام. على عليه السلام فرمود: من ولىّ پروردگارم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من لاغر اندامى نيكو هستم. على عليه السلام فرمود: من نور آفرينش و روشنائى آن هستم. فاطمه عليها السلام فرمود: و من فاطمه زهرايم. آنگاه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه اش فرمود: يا فاطمة ؛ قومي وقبّلي رأس ابن عمّك، فهذا جبرئيل وميكائيل واسرافيل وعزرائيل مع أربعة آلاف من الملائكة يحامون لعلي عليه السلام وهذا أخي راحيل ودردائيل مع أربعة آلاف من الملائكة ينظرون بأعينهم. اى فاطمه ؛ برخيز و سر پسرعمويت على عليه السلام را ببوس، در اينجا چهار فرشته مقرّب خداوند يعنى جبرئيل و ميكائيل واسرافيل و عزرائيل با چهار هزار فرشته حمايت از على مى نمايند و او را پشتيبانى مى كنند، و اين برادرم راحيل و دردائيل با چهار هزار فرشته ديگر براى ديدن اين مناظره اجتماع كرده اند. بعد از فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، حضرت زهرا عليها السلام برخاست و سر مبارك اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را در مقابل پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم بوسيد و گفت: اى اباالحسن ؛ به حقّ رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از پيشگاه پروردگار و از ساحت مقدّس شما و پسر عمويت عذرخواهى مى كنم. امام عليه السلام عذر آن حضرت را پذيرفتند و در خاتمه فاطمه عليها السلام دست پدر را بوسيد. [۱] ---------- [۱]: 📚فضائل ابن شاذان: ۸۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ : مؤلّف رحمه الله در پايان اين باب چند فايده و مطلب را ذكر مى كند: ۱ - محدّث نورى رحمه الله در كتاب «دار السلام» از سيّد نعمة اللَّه جزائرى نقل كرده است كه گفت: يكى از مجتهدين را در خواب ديدم كه با قيافه اى آراسته و شكل خوبى از زيارت قبر امام عليه السلام بيرون مى آمد، از او سئوال كردم: كدام عمل تو را به اين مرتبه و مقام رسانده است، به من بگو تا من هم به آن مداومت كنم؟ فرمود: اى شيخ ؛ آن اعمالى را كه از ما مشاهده مى كردى در اينجا بازارش رونقى ندارد و مشترى برايش نيست و چيزى كه واقعاً به ما سود بخشيد و ما را به اين مقامى كه مشاهده مى كنى رسانيد محبّت و دوستى صاحب اين قبر يعنى اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه است. [۱] ۲ - شافعى در جواب كسى كه از او درباره حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام سئوال كرد گفته است: چه بگويم درباره مردى كه دوستانش مناقب و كمالات او را از روى تقيّه و ترس پنهان كردند، ودشمنانش از روى كينه و عداوت پوشيده داشتند، و با اين وصف، فضائل او مشرق و مغرب عالم راپر كرده است. [۲] و سيّد تاج الدين عاملى همين معنا را در ضمن شعر آورده است: لقد كتمت آثار آل محمّد محبّوهم خوفاً وأعداؤهم بغضاً فأبرز من بين الفريقين نبذة بها ملأ اللَّه السماوات والأرضا آثار آل محمّد عليهم السلام را دوستانش از روى ترس، و دشمنانش به خاطر دشمنى پنهان داشتند. از بين اين دو گروه مقدار كمى از آن ظاهر گرديد، و خداوند با همان مقدار كم آسمانها و زمين را پر كرده است. ۳ - «توماس كارليل» فيلسوف بزرگ نصرانى در كتاب «الأبطال» به فضيلت و برترى اميرالمؤمنين على عليه السلام اعتراف كرده و مى گويد: امّا نسبت به على عليه السلام مجال نداريم جز اين كه او را دوست داشته باشيم و به او عشق ورزيم، همانا او جوانمردى است با شرافت و بزرگوار كه از وجدان پاكش رحمت و عطوفت و نيكى سرازير مى شود، و از قلب تپنده اش دليرى و مردانگى و نبرد زبانه مى كشد، و او از شير بيشه كارزار شجاع تر بود امّا شجاعتى كه با نرمى و لطف و مهربانى و وقار آميخته بود، شايسته و سزاوار بود كه شجاعان مسيحى در جنگهاى صليبى چنين باشند. او در مسجد كوفه ناجوانمردانه كشته شد، و اين كشته شدن را به خاطر عدالتش بجان پذيرفت، و قبل از اين كه روح ملكوتى او از پيكر پاكش خارج شود وقتى درباره قاتلش با او گفتگو كردند فرمود: إن أعش فالأمر إليّ، وإن متّ فالأمر لكم، فإن آثرتم أن تقتصّوا فضربة بضربة وإن تعفوا أقرب إلى التقوى. اگر زنده ماندم خودم مى دانم با او چه كنم و اختيارش با من است، و اگر از دنيا رفتم اختيار با شما است، و اگر خواستيد قصاص كنيد فقط ضربه اى به او بزنيد در مقابل ضربه اى كه او زده است، و اگر او را ببخشيد به تقوى نزديك تر است. ۴ - به خليل كه استاد نحو است گفته شد: چه دليلى است بر اينكه على عليه السلام پيشواى همه در تمام زمان‌ها است؟ ..... ---------- 📚منابع: [۱]: دار السلام: ۴۷/۲. [۲]: برسى رحمه الله اين حديث را در كتاب «مشارق الأنوار: ۱۱۱» نقل كرده و آن را به نظم درآورده است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ جواب داد: «احتياج الكلّ إليه واستغناؤه عن الكلّ» ؛ «بهترين دليل، نيازمندى و احتياج همه به او وبى نيازى او از همه است». [۱] ۵ - در بيان معجزه اى كه طبق اطّلاعات من كسى آن را در كتابى ذكر نكرده است، و آن به وجود مبارك آن حضرت برگشت مى كند. در كتاب «اختصاص» شيخ مفيد رحمه الله از بعضى از اصحاب نقل كرده است كه در شخص شريف آن حضرت هفتاد خصلت جمع شده بود، و يكى از آنها پوشيده بودن جراحاتى بود كه از سر تا به قدم برجسم نازنين او وارد شد، و در حدود هزار جراحت بود و آنها را در راه خدا تحمّل كرد. [۱] بعد از ذكر اين مطلب مى گوئيم: اين همه غزوات و جراحات باعث نگرديده است كه در بدن شريف او زشتى خلق ايجاد شود به خلاف بقيّه اصحاب، زيرا بعضى از آنها در اوّلين جنگ نوعى زشتى در پيكرشان ظاهر مى شد و بعضى در جنگ دوّم به اين گونه زشتى مبتلا مى شدند، ولى آن حضرت صلوات اللَّه عليه با آنكه در تمام جنگها چه آنهائى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم در آن حضور داشتند و چه آنهائى كه پيامبر حضور نداشتند شركت فعّال داشت، و با همه آن جراحاتى كه ذكر شد در عضوى از اعضاء مباركش تشويه و زشتى پيدا نشد. ۶ - ذكر نصيحت و اندرزى كه به فرزند رشيدش امام حسن مجتبى صلوات اللَّه عليه در آخر عمر شريفش سفارش فرمود و آن را اربلى رحمه الله در كتاب «كشف الغمّه» اين گونه نقل كرده است: امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: بر پدرم على عليه السلام در هنگامى كه بر اثر ضربت شمشير ابن ملجم (لعنه اللَّه) به خود مى پيچيد وارد شدم، با مشاهده او طاقت نياورده و اندوه خود را ظاهر ساختم، به من فرمود: آيا بى تابى مى كنى؟ عرض كردم: چگونه شكيبا باشم و بى تابى نكنم در حاليكه شما را دچار اين درد و مصيبت مى بينم؟ فرمود: ألا اُعلّمك خصالاً أربع إن أنت حفظتهنّ نلت بهنّ النجاة، وإن أنت ضيّعتهنّ فاتك الداران؟ يا بنيّ ؛ لا غنى أكبر من العقل، ولا فقر مثل الجهل، ولا وحشة أشدّ من العجب، ولا عيش ألذّ من حسن الخلق. مى خواهى چهار خصلت به تو بياموزم كه اگر آنها را رعايت كنى نجات دائمى و سعادت هميشگى نصيب تو گردد، و اگر آنهارا ضايع كردى و به كار نبستى از سعادت دنيا و آخرت خود را محروم نموده اى؟ اى پسرم ؛ ثروتى برتر و باارزش تر از داشتن عقل و خرد نيست، و فقرى مانند جهالت نمى باشد، و وحشتى كه باعث بريدن ازمردم شود شديدتر از خودبينى نيست، و هيچ كس مانند آن كه خوش اخلاق است از زندگى خود لذّت نمى برد. [۱] ۷ - بعضى از دوستان كه از بزرگان اهل پاكستان است برايم نقل كرد: شخصى اين شعر را مى خواند وآن را زياد تكرار مى كرد: سرمد اگر معامله حشر با عليست من ضامنم كه تا بتوانى گناه كن شخص بزرگوار و باعظمتى نزد او ظاهر گشت و به او دستور داد كه مصرع دوّم را تغيير بده و اين گونه بخوان: سرمد اگر معامله حشر با عليست شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن و فوراً ناپديد گرديد، و آنگاه فهميده بود كه آن شخص يا خود اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه است و ياامام منتظر حضرت مهدى ارواحنا فداه بوده است...... ---------- 📚منابع: [۱]: عبقريّة الإمام (نوشته دكتر مهدى محبوبه): ۱۳۸، الامام عليّ بن أبي طالب عليه السلام (نوشته دانشمند عاليقدر آقاى همدانى): ۹۱. توضيح: در حديث بعدى در ضمن خصالى كه براى آن حضرت ذكر شده يكى از آنها اين است كه مردم همگى به آن حضرت محتاج و نيازمندند و او از همه آنها بى نياز است، هر كجا مردم دچار ظلمت و تاريكى و مشكلات علمى مى شدند جاى ديگرى جز در خانه آن حضرت نبود كه مشكل آنها را حلّ كند، همانطور كه يهوديها هر گاه براى پرسش و آزمايش نزد آن حضرت مى آمدند امام عليه السلام به آنها از تورات و كتاب آسمانى كه نزد آنها بود خبر مى داد، وچه بسيار از آنها كه بر اثر آن اسلام آوردند و او باعث مسلمان شدن ايشان گرديد. و امّا بى نيازى او از مردم از آنجا پيداست كه هيچگاه درِ خانه كسى نرفت كه از او سئوالى كند و بخواهد مشكل خود را حلّ كند، و هرگز حرفى از آنها نياموخته و استفاده نكرده است. براى اطّلاع بيشتر از اين مطلب به «بحار الأنوار: ۹۹/۴۰ ح ۱۱۷» مراجعه كنيد. [۱]: الإختصاص: ۱۴۰ (در ضمن حديثى طولانى)، بحار الأنوار: ۹۹/۴۰ ح ۱۱۷. [۱]: كشف الغمّة: ۵۷۲/۱، بحار الأنوار: ۱۱۱/۷۸ ح ۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ ۸ - لفظ على عليه السلام با عدّه اى از اسامى عربى و فارسى از نظر عدد حروف هجائى مطابق است ؛ يعنى مجموع هر يك، «۱۱۰» مى شود. از آنها لفظ «يمين» است، به خاطر اين كه اصحاب آن حضرت اصحاب يمين هستند كه در قرآن از آنها ياد شده است: «وَأَمّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحاب الْيَمين × فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمينِ » [۱] . لفظ «طاق» است به معناى فرد ؛ زيرا او يگانه و بى نظير است. لفظ «يسبّح» كه به معناى «تسبيح مى كند» است ؛ زيرا آن حضرت، حقيقت ذكر و تسبيح است. لفظ «حقّ» ؛ به خاطر اين كه او با حقّ و حقّ با او است، و هر كجا او باشد حقّ گرداگرد او مى چرخد. كلمه «نائب مناب» كه كلمه اى فارسى است با لفظ «علىّ بن ابى طالب» مطابق است ؛ زيرا او نائب وجانشين پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم است. لفظ «عطوف» ؛ زيرا او نسبت به دوستان و شيعيانش عطوف و مهربان است. كلمه «دين الإسلام» با لفظ «حبّ علىّ بن ابى طالب» مطابق است. كلمه «فرقة» با لفظ «شيعة» مطابق است و اين اشاره به همان فرقه ناجيه يعنى گروه رستگاران دارد كه در حديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم وارد شده است، آن حضرت فرموده اند: ستفترق امّتى بعدي ثلاث وسبعين فرقة، فرقة ناجية والباقي في النار. [۲] يعنى بعد از من امّت من گروه گروه مى شوند، فقط يك گروه از آنها اهل نجات هستند و بقيّه اهل دوزخ و گرفتار آتش خواهند بود. كلمه «نجف الأشرف» با لفظ «جنّت سرا» كه كلمه اى فارسى است از نظر عدد مطابق اند. و عجيب تر از اينها حروف مقطّعه اوائل سوره هاى قرآن است كه بعد از حذف مكرّرات آن اين جمله مى شود: «عليّ صراط حقّ نُمْسِكُه»، يعنى «على عليه السلام راه حق است و ما راهش را مى پيمائيم». [۱] ... ---------- 📚منابع: [۱]: سوره واقعه، آيه ۹۰ و ۹۱. [۲]: براى اطّلاع بيشتر رجوع كنيد به كتاب شريف «بحار الأنوار: ۲/۲۸ باب۱». در يكى از احاديث اين باب امام باقر عليه السلام چنين فرموده اند: «تفرّقت هذه الاُمّة بعد نبيّها صلى الله عليه وآله وسلم على ثلاث وسبعين فرقة، اثنتان وسبعون فرقة في النار، وفرقة في الجنّة ومن الثلاث وسبعين فرقة ثلاث عشرة فرقة تنتحل ولايتنا ومودّتنا، اثنتا عشرة فرقة منها في النار، وفرقة في الجنّة، وستّون فرقة من ساير الناس في النار». «اين امّت بعد از پيغمبر خود هفتاد و سه فرقه و گروه شدند كه هفتاد و دو گروه از آنها اهل آتش خواهند بود، از هفتاد و سه گروه، سيزده گروه هستند كه ادّعاى ولايت و محبّت ما اهل بيت را دارند ولى دوازده گروه از آنها اهل آتش خواهند بود و فقط يك گروه از اين سيزده فرقه (كه از نظر عقيده و عمل در صراط مستقيم ولايت هستند و به امامت امامان دوازده گانه كه اوّل آنها اميرالمؤمنين عليه السلام و آخر آنها مهدى موعود عليه السلام است كه از ديدگان غايب است و به زودى ان شاء اللَّه ظهور خواهد كرد معتقد مى باشند اهل بهشت خواهند بود). بحار الأنوار: ۱۳/۲۸ ح ۲۱ [۱]: حروف مقطّعه كه در ابتداى بعضى سوره هاى قرآن است بدون در نظر گرفتن حروف تكرارى مجموعاً چهارده حرف به عدد چهارده معصوم عليهم السلام مى باشند. صورتهاى حروف مقطّعه چنين هستند: الم، المص، الر، المر، كهيعص، طه، طسم، طس، يس، ص، حم، حمعسق، ق، ن. حروف اصلى كه از اين صورتها تركيب يافته چهارده تا از حروف الفبا هستند كه با كنار هم قرار دادن آنها اين جملات ساخته مى شوند كه مى توان گفت اين ازاسرار قرآنى است: «صراط عليّ حقٌّ نمسكه» يعنى راه على عليه السلام حقّ است كه ما به آن تمسّك جسته ايم، اين جمله به اين صورت هم خوانده مى شود: «عليّ صراط حقٍّ نُمْسكه» يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام راه حقّى است كه ما به آن چنگ زده ايم. يكى از فضلا و دانشمندان معاصر فرموده است: خداوند تبارك و تعالى صورت هاى بسيار زيادى از تركيب اين حروف در اثبات حقّانيّت اميرالمؤمنين عليه السلام به من الهام فرموده است كه بعضى از آنها چنين هستند: «عليّ حقّ نُمسك صراطه»، «عليّ حقّ صراطه نُمسك»، «سرّ عليّ حقّ كما نصّ طه»، «حقّ عليّ سرّ كما نصّ طه»،«عليّ نُمسك صراط حقّه»، «مسكن طه صار حقّ عليّ»، «عليّ حقّ صراطه مُسكن»، «نُمسك صراط عليّ حقّه». ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨   ۹ - امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه «حافِظُوا عَلَى الصَلَوات وَالصلوة الوُسْطى وَقُومُوا للَّه قانِتين» [۲] فرمود: مراد از «صلوات» كه خداوند فرموده آن‌ها را حفظ كنيد و حرمتش را نگهداريد محمّد صلى الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام هستند، و مقصود از «صلاة وسطى» يعنى نماز وسط، اميرالمؤمنين عليه السلام است. بعد از آن خداى تبارك و تعالى فرموده است: «وقوموا للَّه قانتين»، «براى خدا قيام كنيد در حالى كه فرمانبردار هستيد»، مقصود فرمانبردارى از ائمّه معصومين عليهم السلام است. [۱] ۱۰ - آنچه شعراء از اشعار زيبا و نورانى درباره آن حضرت سروده اند بسيار زياد است و ما به كمى ازآنها اكتفا مى كنيم: از آن جمله اشعارى است كه سرور ما آية اللَّه علّامه حاج ميرزا اسماعيل شيرازى پسر عموى بزرگ طائفه آية اللَّه ميرزاى شيرازى كبير درباره ولادت باسعادت آن حضرت سروده است: رغد العيش فزده رغدا بسلاف منك تشفي سقمي طرب الصبّ على وصل الحبيب وهنا العيش على بعد الرقيب وفنى من أكؤس الراح النصيب واسقنيها توأماً لا مفردا فالهنا كلّ الهنا في التوأم آتنى الصهباء ناراً ذائبة كلّلتها قبسات لاهبة واسقنيها والنّدامي قاطبة فلعمري إنّها ريّ الصّدى لفؤاد بالتصابى مضرم ما أحيلى الراح من كفّ الملاح هي رُوح هي رَوْح هي راح فأدِرْها في غدوّ ورواح كذكاء تتجلّى صرخدا رصعتها حبب كالأنجم حبّذا آناء إنس أقبلت أدركت نفسي بها ما أمّلت وضعت اُمّ العلى ما حملت طاب أصلاً وتعالى محتِدا مالكا ثقل ولاء الاُمم آنَسَتْ نفسي من الكعبة نور مثل ما آنس موسى نار طور يوم غشّى الملأالأعلى سرور قرع السمع نداء كنداء شاطى ء الوادي طوى من حرم ولدت شمس الضّحى بَدْر التمام فانجلت عنّا دياجير الظَّلام نادياً بُشراكم هذا غلام وجهه فلقة بدر يهتدى بسنا أنواره في الظلم هذه فاطمة بنت أسد أقبلت تحمل لاهوت الأبد فاسجدوا ذلاًّ له فيمن سجد فله الأملاك خرَّت سجَّدا إذ تجلّى نوره في آدم كشف الستر عن الحقّ المبين وتجلّى وجه ربّ العالمين وبدا مصباح مشكوة اليقين وَبَدت مشرقة شمس الهدى فانجلى ليل الضّلال المظلم هل درت اُمُّ العُلى ما وضعت؟ أم درت ثديُ النهى ما أرضعت؟ أم درت كفّ الهدى ما رفعت؟ أم درى ربّ الحجى ما وُلِدا؟ جلّ معناه فلمّا يعلم سيّدٌ فاق عُلا كلَّ الأنام كان إذ لا كائنٌ وهو إمام شرَّف اللَّه به بيت الحرام حين أضحى لسناه مولدا فوطى تربته بالقدم إن يكن يُجعل للَّه البَنون وتعالَى اللَّه عمّا يصفون فوليد البيت أحرى أن يكون لوليّ البيت حقّاً ولدا لاعزيرٌ لا ولا ابن مريم هو بعد المصطفى خير الورى من ذرى العرش إلى تحت الثرى قد كست علياؤه اُمّ القرى غرَّةً تحمي حماها أبدا حيث لايدنوه من لم يحرم سبق الكون جميعاً في الوجود وطوى عالم غَيبٍ وشهود كلُّ ما في الكون من يمناه جود إذ هو الكائن للَّه يدا ويد اللَّه مدرُّ الأنعم سيّدٌ حازت به الفضل مضر بفخار قد سما كلّ البشر وجهه في فلك العليا قمر فبه لابالنجوم يهتدى نحو مغناه لنيل المغنم هو بدرٌ وذراريه بدور عقمت عن مثلهم اُمُّ الدهور كعبة الوفّاد في كلِّ الشهور فاز من نحو فناها وفدا لمطاف منه أو مُستلم ورثوا العلياء قدماً من قُصيّ ونزار ثمَّ فهر ولويّ لايبارى حيّهم قطّ بحيّ وهم أزكى البرايا محتدا وإليهم كلُّ فخر ينتمي أيّها المرجى لقاه في الممات كلّ موت فيه لقياك حياة ليتما عجّل بي ما هو آت علّني ألقى حيايى في الرَّدى فائزاً منه بأوفى النعم [۱]..... ---------- 📚منابع: [۲]: سوره بقره، آيه ۲۳۸. [۱]: تفسير برهان: ۲۳۱/۱ ح ۹. [۱]: الغدير: ۲۹/۶، سفينة البحار: ۲۳۰/۲. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ زندگى آسوده و راحت شد پس راحتى آن را زيادتر كن، به بهترين و خالص ترين شراب كه شفاى بيمارى من است. اشتياق به وصال دوست مرا به وجد و طرب آورده است، و زندگى به دورى رقيب گوارا گشته است. از كاسه هاى شادى و خوشى سهم مرا پر كن، و آن را به من بياشامان دوتائى دوتائى نه يكى يكى. گوارائى كامل در دو تا نوشيدن است. شرابى به من بده كه آتش ذوب شده است، و آن را شعله هائى كه زبانه مى كشد احاطه كرده است. به من و همه هم پياله هاى من بياشامان، كه به جان خودم سيراب كننده تشنگى است. براى قلبى كه آتش اشتياق آن را برافروخته كرده است. چقدر شادى آفرين است جام از دست آن نمكين گرفتن، جان است و راحتى و آسايش و شادمانى آفرين است. پس آن را در صبحگاهان و شامگاهان پر كن و بچرخان، مثل خورشيدى كه تجلّى مى كند بر كوه صرخد [۱] . حباب هائى مثل ستاره او را زينت بخشيده است. چه خوش آيند است اوقات آرامش و شادمانى كه روى آورد، و دل من آنچه را آرزو دارد به آن برسد. بر زمين نهاده مادر كمالات و برترى‌ها آنچه دربرداشته است، اصل و اصالت آن پاك، و فرع و تابع آن بلندمرتبه است. صاحب بار گران ولايت و زمامدارى امّتها است. جان من از كعبه نورى را مشاهده كرد، مثل آتشى كه موسى عليه السلام در طور سينا مشاهده كرد. روزى كه ملكوت اعلى و آسمانهاى بالا را شادى پر كرده بود، ندائى به گوش من طنين انداخت مثل نداء. كناره صحراى طوى از حريم مكّه معظّمه. خورشيد تا اين ماه كامل را به دنيا آورد، از ما سياهى و تاريكى‌ها را برطرف كرد. ندا مى كرد: بشارت مى دهم شما را كه اين پسر بچه اى است، كه چهره اش پاره ماه است و مى شود راه را يافت. به تابش انوار او در تاريكى ها. اين فاطمه بنت اسد است، كه روى آورده و آينه تمام نماى الهى را دربرگرفته است. از روى خشوع و تواضع او را در ميان سجده كنان سجده كنيد، براى او فرشتگان سجده كنان بر زمين افتادند. هنگامى كه نور او در وجود آدم تجلّى كرد. از حقيقت آشكار پرده برداشته شد، و جمال پروردگار عالميان ظاهر گشت. روشنى چراغ اهل يقين هويدا گرديد، و محلّ اشراق خورشيد هدايت پديدار شد. شب تاريك و ظلمانى به پايان رسيد. آيا مادر خوبيها و برترى‌ها مى داند چه به دنيا آورده، و آيا پستان عقل و خرد مى داند چه كسى را شير مى دهد؟ آيا آن كفّ باكفايت مى داند چه كسى را برداشته و بالا برده، و آيا آن صاحب عقل و زيركى مى داند چه كسى از او متولّد شده است؟ او حقيقتى برتر و بالاتر از فهم و تصوّر است و هنوز نمى دانند. سرورى كه برترى يافت از نظر كمالات بر همه مردمان، او بود و هيچ مخلوقى نبود و او امام و پيشوا بود. خداوند به سبب او خانه خود را شرافت بخشيد، هنگامى كه محلّ تولّد و زايشگاه او گرديد. و قدم مبارك خود را بر زمين آن نهاد. اگر بنا باشد براى خداوند تبارك و تعالى فرزندى قرار دهند، در حالى كه او منزّه است و برتر است از آنچه او را وصف مى كنند. آن كس كه در خانه او به دنيا آمده سزاوارتر است، كه براى صاحب خانه فرزند باشد. نه عزير، و نه پسر مريم كه يهود و نصارى گفته اند. او بعد از حضرت مصطفى بهترين آفريده پروردگار است، از فوق عرش الهى گرفته تا پائين زمين. مقام و مرتبه او به امّ القرى يعنى مكّه معظّمه لباس عزّت پوشانيده، كه همواره منع مى كند كسى در قرقگاه آن وارد شود...... ---------- [۱]:📚 صرخد: از كوههاى مكّه مى باشد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ تا آن كه بدون احرام كسى نزديك آن نشود. او از تمام عالم هستى در وجود پيشى گرفته است، و همه عالم پنهان و آشكار را پيموده و درهم نورديده است. و آنچه در آفرينش است از جود و بخشش او هستى يافته، زيرا او دست تواناى پروردگار است. و دست خداست كه نعمتها را بر خلق سرازير مى كند. سيّد و سرورى كه قبيله مضر به خاطر او فضيلت و برترى يافت، به افتخارى كه تمام بشر را فزونى گرفت. چهره نورانى او در كره بالا ماه درخشنده است، و به سبب او هدايت حاصل مى شود نه با ستارگان. به طرف سرمنزل مقصود تا به منفعت و بهره فراوان نائل شوند. او ماه كامل و فرزندانش همگى ماه كاملند، مادر روزگار از آوردن امثال آنها نازا و عاجز است. كعبه و قبله كوچ ك نندگان است در همه ماهها، و هر كس به طرف او كوچ كرد و خود را به در خانه اش رسانيد سعادتمند شد. براى گرديدن دور خانه اش يا تبرّك جستن به آن. برترى را قديماً از قصىّ، و نزار سپس فهر به وراثت برده اند. هيچ يك از آنها با ديگرى رقابت نكند، و ايشان از نظر پاك سرشتى پاكترين مردمان هستند. و هر افتخار و كمالى به آنها نسبت داده مى شود. اى كسى كه ديدار تو را در هنگام مردن اميد داريم، هر مرگى با ديدار تو باشد عين زندگى است. اى كاش ؛ مرگى كه خواهد آمد به سوى من شتاب كند، شايد زندگيم را در آن مرگ ببينم. و از او به بهترين نعمتها برسم. و از آن جمله قصيده اى است كه آن را از فقيه بزرگوار آية اللَّه شيخ حسين نجف رحمه الله [۱] نقل مى كنيم: لعليّ مناقب لاتضاهى لا نبيّ ولا وصيّ حواها من ترى في الورى يضاهي عليّاً أيضاهي فتىً به اللَّه باهى رتبة نالها الوصيّ عليّ لم ترم إن تنالها أنبياها ما أتى الأنبياء إلاّ قليل من كثير وذاك منه أتاها فضله الشمس للأنام تجلّت كلّ راء بناظريه يراها ومراض القلوب عنه تعامت والتعامي قضى لها بعماها وجميع الدهور منه استنارت مبتداها ومنتهى منتهاها هو دون الإله والخلق طرّاً صنع من كاد أن يكون إلها وهو نور الإله يهدي إليه فاسأل المهتدين عمّن هداها وإذا قست في المعالي عليّاً بسواه رأيته في سماها وسواه بأرضها وإذا ما زاد قدراً فمرتقاه رباها ما استقامت نبوّة لنبيّ قطّ إلاّ وفى يديه لواها أخّرت بعثة النبي زمانا لم يفه بالهدى إلى أن أتاها علمت أنّها بدون عليّ لاترى قطّ من تجيب نداها فعليّ به النبوّة قامت واستقامت وقام فيه بناها ملأ الأرض والسماوات نوراً وهدى فهو نورها وهداها سورة النور فاتلها إنّ فيها آية حيرت بليغا تلاها لفظها يخبر عن اللَّه لكن ما سواه المراد من معناها مركز الكائنات كان عليّ وهو القطب من مدار رحاها علم ما كان أو يكون لديه من لدن بدؤها إلى منتهاها إذ هو الباب للمدينة للعلم الّتي ما ارتضى الإله سواها هو جنب الإله والوجه منه وهو الركن في استلام هداها واللسان الّذي يعبّر عنه حكماً لم تفه بها حكماها وكآي الكتاب ما فاه فوه عجزت عن بلوغه بلغاها والمزايا الّتي تجمعن فيه فرقت في الورى على أنبياها ولقد خصّ دونهم بصفات من صفات الإله جلّ علاها ولذا لم نصف بها من سواه غير أنّا بها وصفنا الإلها جعل اللَّه بيته لعليّ مولداً ياله علاً لايضاها لم يشاركه في الولادة فيه سيّد الرسل لا ولا أنبياها فاكتست مكّة بذاك افتخاراً وكذا المشعران بعد مناها بل به الأرض قد علت إذحوته فغدت أرضها مطاف سماها أوما تنظر الكواكب ليلاً ونهاراً تطوف حول حماها وبيوم الغدير سبعون الف شهدوا خطبة النبى شفاها قال فيها النبيّ قولاً بليغاً سمع الكلّ مثلما سمعاها قائلاً إنّما وليّكم اللَّه وما جاء فيه ممّا سواها بايع الحاضرون منهم جميعاً بيعة ارغمت اُنوف عداها أسرع المسلمون فيها ولكن بخبخ الأشقياء بعد إباها عنه سل هل أتى ونونا وصادا وكذا الذاريات سلها وطاها ..... ---------- 📚منابع: [۱]: او فاضلى اديب و فقيهى متعبّد و پارسا و از اصحاب سيّد بحرالعلوم بود، در بسيارى از كتب تراجم ياد گرديده و نوه بزرگوارش شيخ محمّد طه نجف رساله مستقلّى در شرح حالش نوشته است، در سال ۱۱۵۹ ديده به جهان گشود و در شب جمعه دوم محرّم سال ۱۲۵۱ وفات يافت. براى اطّلاع بيشتر به كتاب «اعيان الشيعة: ۱۶۷/۶» و كتاب «ماضي النجف وحاضرها: ۴۲۰/۳» مراجعه فرماييد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ والحواميم مع طواسين سلها وسواها كفاطر وسباها ستراها بمدحها وثناها لعليّ كشمسها وضحاها لم يدع آية تنصّ عليه محكمات الكتاب إلّا تلاها [۱] براى اميرالمؤمنين عليه السلام مناقب و كمالاتى است كه مشابهى ندارد، و براى پيغمبر و وصىّ پيغمبرى گرد نيامده و فراهم نگشته است. چه كسى را مى بينى كه شبيه على عليه السلام در ميان مردم باشد، آيا جوانمردى كه خداوند به او مباهات مى كند شبيهى دارد. مقام و مرتبه اى را كه على عليه السلام به آن دست يافته است، انبياء هم به آن مرتبه نرسيده اند. انبياء برخوردار نگشته اند مگر اندكى از بسيار، و آن هم از ناحيه او به آنها رسيده است. فضيلت او همانند خورشيد است كه براى همه درخشيده است، هر بيننده اى با دو چشمش آن را مى بيند. آنها كه قلب و روحى مريض و معيوب دارند از ديدن آن نابينا هستند، و كوردلى آنها باعث شده كه نابينا گردند. و تمام روزگاران از او نور گرفته اند، ابتداى دوران آن و نهايت آن تا پايان هستى. او مرتبه اى پائين تر از خداوندى دارد، و تمامى خلق، خلقت و آفريده كسى است كه از قرب الهى نزديك است به مرتبه اوبرسد. و او نور خداوند است كه مردم را به طرف او هدايت مى كند، از آنها كه هدايت يافته اند سئوال كن چه كسى آنها را هدايت كرده است؟ و هنگامى كه در برترى‌ها على عليه السلام را با ديگران مقايسه كنى، او را بالاتر از همه مى بينى و گويا در آسمان است. و غير او بر روى زمين هستند و اگر قدر و منزلت آنها، بالا رود مقدارى بالاتر از زمين قرار مى گيرند. نبوّت هرگز براى هيچ پيغمبرى برقرار نشد، مگر اينكه لواء و پرچم آن در دست او بود. بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مدّتى تأخير گرديد، و به هدايت خلق مشغول نشد تا اينكه او بيايد. مى دانست كه با نبودن على عليه السلام، كسى را هرگز نمى يابد كه به نداى او جواب دهد. پس على عليه السلام كسى است كه نبوّت به سبب او برپا گرديد، و برقرارى يافت و بناى آن به وجود او استوار گرديد. زمين و آسمان را نور و هدايت او پر كرده است، و او است كه روشنائى و هدايت آسمان و زمين است. سوره نور را بخوان و بدان در آن آيه اى است، كه هر سخنورى آن را بخواند به حيرت مى افتد. لفظ آن از خداوند خبر مى دهد ولى، از معناى آن غير خداوند اراده شده است. مركز دايره هستى على عليه السلام است، و او قوام آفرينش و اساس خلقت و مدار گردش كرات است. علم آنچه انجام شده و آنچه مى شود نزد او است، از ابتداى خلقت تا انتهاى آفرينش همه را مى داند. زيرا او براى شهر علم همانند در است، و خداوند آن را به غير او راضى نگشته است. او جنب خدا و وجه اوست كه مردم امر شده اند به آن جانب و جهت رو آورند، و ركن است كه او را استلام كنند و به او تقرّب جويند. و زبان گوياى خداوند است كه از او حكايت مى كند، حكمتهائى را كه حكما از بيان آن عاجزند. مانند آيات قرآن كه از هيچ دهانى خارج نشده، و بليغان به آن مرتبه از بلاغت نرسيده اند. و امتيازاتى كه در وجود او جمع گرديده است، به طور پراكنده در بعضى از پيامبران پخش گرديده است. و هر آينه او اختصاص يافته نه ديگران به صفاتى، از اوصاف پروردگار كه مرتبه اش بلند است. و به خاطر همين جهت غير از او را به اين اوصاف وصف نمى كنيم، و فقط خداوند رابه آن اوصاف توصيف مى كنيم. خداوند خانه خود را زادگاه على عليه السلام قرار داد، و اين چه مرتبه بلندى است كه مشابهى برايش نيست. در اين كرامت كه تولّدش در داخل كعبه بوده است هيچكس با او شركت ندارد، نه سرور پيامبران و نه پيغمبران ديگر...... ---------- [۱]:📚 الغدير: ۲۹/۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ مكّه به اين ولادت لباس افتخار پوشيد، همينطور مشعرالحرام و عرفات بعد از مناى آن. بلكه تمام كره زمين برترى يافت هنگامى كه او را دربرگرفت، و محلّ طواف آسمانى‌ها گرديد. آيا ستارگان را نمى بينى كه شب و روز، اطراف خانه را گردش مى كنند. و در روز غدير هفتاد هزار نفر، هنگامى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم خطبه خواند حضور داشتند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در آن روز فرمايشاتى را با بلاغت كامل ايراد فرمود، و همگان گفتار او را شنيدند. فرمود: همانا ولىّ و سرپرست شما خداوند است، و بقيّه آن مطالبى را كه نقل كرده اند. تمام آنها كه حضور داشتند بيعت كردند، بيعتى كه بينى دشمنان را به خاك ماليد. مسلمان‌ها در اين بيعت شتاب كردند، بعضى از افراد شقى و پست آن روز مباركباد گفتند و بعد امتناع ورزيدند. از سوره هاى «هل اتى» و «ن» و «ص» سئوال كن، و نيز از «ذاريات» و «طه» پرسش كن. از سوره هائى كه با حا و ميم شروع شده و سوره هائى كه ابتدايش طا و سين است، و از غير آنها مثل فاطر و سبأ بپرس. خواهى ديد كه تمام اينها مدح و ثناى على عليه السلام گويند، مثل «الشمس وضحيها» كه در مدح على عليه السلام است. آيه اى را رها نكن كه نصّ بر او شده است، از آيات محكم كتاب الهى مگر اينكه آن را بخوان. و از آن جمله اشعارى است كه آن را سيّد مرتضى رضى الله عنه در كتاب خود «الغرر والدرر» از اسماعيل بن ابى الحسن عبّاد بن عبّاس طالقانى كه معروف به صاحب است و او شيعه اى فاضل و دانشمند و عالم به علم كلام است نقل كرده است: و ابن بابويه كتاب خود عيون الأخبار را بخاطر او فراهم آورده است. لو فتّشوا قلبي لرأوا وَسْطَه سَطْرَيْنِ قد خُطّا بلا كاتب العدل والتوحيد في جانب وحبّ أهل البيت في جانب [۱] اگر قلب مرا بشكافيد و آن را بررسى كنيد هر آينه در وسط آن دو خطى خواهيد ديد كه بدون نويسنده بر روى آن نوشته شده است: در يك طرف آن عدل و توحيد الهى است، و در طرف ديگر آن محبّت و دوستى اهل بيت عليهم السلام است. و از اشعار او قدس سره است: أنا وجميع من فوق التراب فداء تراب نعل أبي تراب [۱] و شاعر فارسى زبان همين مضمون را به نظم درآورده است: من و هر كس كه بر روى ترابيم فداى خاك پاى بو ترابيم و از آن جمله اشعارى را از قصيده طولانى ابن ابى الحديد معتزلى ذكر مى كنيم: يا برق إن جئت الغري فقل له أتراك تعلم من بأرضك مودع فيك ابن عمران الكليم وبعده عيسى يقفيه وأحمد يتبع بل فيك جبريل وميكال واسرا فيل والملأ المقدس أجمع بل فيك نوراللَّه جل جلاله لذوى البصائر يستشف ويلمع فيك الإمام المرتضى فيك الوصي المجتبى فيك البطين الأنزع الضارب الهام المقنع في الوغى بالخوف للبهم الكماة يقنع والسمهرية تستقيم وتنحني فكأنّها بين الأضالع أضلع والمترع الحوض المدعدع حيث لا واد يفيض ولا قليب يترع ومبدّد الأبطال حيث تألّبوا ومفرّق الأحزاب حيث تجمّعوا والحبر يصدع بالمواعظ خاشعاً حتّى تكاد له القلوب تصدع حتّى اذا استعر الوغى متلظياً شرب الدماء بغلة لاتنقع متجلببا ثوبا من الدم قانيا يعلوه من نقع الملاحم برقع هذا ضمير العالم الموجود عن عدم وسرّ وجوده المستودع هذا هو النور الّذي عذباته كانت بجبهة آدم تتطلّع وشهاب موسى حيث أظلم ليله رفعت له لألاؤه تتشعشع يا من له ردت ذكاء ولم يفز بنظيرها من قبل إلّا يوشع يا هازم الأحزاب لايثنيه عن خوض الحُمام مدجج ومدرع يا قالع الباب الّذي عن هزّها عجزت أكف أربعون وأربع لولا حدوثك قلت إنّك جاعل الأرواح في الأشباح والمتنزع لولا مماتك قلت إنّك باسط الأ رزاق تقدر في العطا وتوسع ما العالم العلوي إلاّ تربة فيها لجثّتك الشريفة مضجع ما الدهر إلاّ عبدك القنّ الّذي بنفوذ أمرك في البريّة مولع أنا في مديحك ألكن لا أهتدى وأنا الخطيب الهبرزي المصقع..... ---------- 📚منابع: [۱]: امالى سيّد مرتضى رحمه الله: ۴۰۰/۱. [۱]: ديوان صاحب بن عبّاد رحمه الله: ۱۸۵، الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام: ۹۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ أأقول فيك سميدع كلاّ ولا حاشا لمثلك أن يقال سميدع بل أنت في يوم القيامة حاكم في العالمين وشافع ومشفع ولقد جهلت وكنت أحذق عالم اغرار عزمك أم حسامك أقطع وفقدت معرفتي فلست بعارف هل فضل علمك أم جنابك أوسع لي فيك معتقد سأكشف سرّه فليصغ أرباب الهدى وليسمعوا هي نفثة المصدور يطفي بردها حرّ الصبابة فاعذلوني أودعوا واللَّه لولا حيدر ما كانت الدنيا ولا جمع البريّة مجمع من أجله خلق الزمان وضوّئت شهب كنسن وجنّ ليل أدرع علم الغيوب إليه غير مدافع والصبح أبيض مسفرّ لايدفع وإليه في يوم المعاد حسابنا وهو الملاذ لنا غداً والمفزع هذا اعتقادي قد كشفت غطاؤه سيضرّ معتقداً له أو ينفع يا من له في أرض قلبي منزل نعم المراد الرحب والمستربع أهواك حتّى في حشاشة مهجتى نار تشبّ على هواك تلذع وتكاد نفسي أن تذوب صبابة خلقا وطبعاً لا كمن يتطبّع ورأيت دين الإعتزال وإنّني أهوى لأجلك كلّ من يتشيّع ولقد علمت بأنّه لابدّ من مهديّكم وليومه أتوقّع يحميه من جند الإله كتائب كاليمّ أقبل زاخراً يتدفّع فيها لآل أبي الحديد صوارم مشهورة ورماح خط شرّع ورجال موت مقدّمون كأنّهم اسد العرين الربع لاتتكعكع تلك المنى إما أغب عنها فلي نفس تنازعني وشوق ينزع ولقد بكيت لقتل آل محمّد بالطفّ حتّى كلّ عضو يدمع [۱] اى آذرخش ؛ اگر به سرزمين نجف عبورت افتاد به او بگو: آيا مى دانى چه شخصيّتى در تو به وديعه نهاده شده است؟ در تو موساى كليم پسر عمران، و عيساى مسيح، و احمد مختار به دنبال او جاى گرفته است. جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل، بلكه تمام عالم ملكوت و همه فرشتگان در تو جاى گرفته اند. و بلكه نور خداوند عظيم الشأن در تو قرار گرفته است، نورى كه براى مردمان بينا و آگاه مى درخشد و ديده مى شود. در تو امامى كه خدا از او خشنود است وصىّ و برگزيده شده، و آنكه سينه اش سرشار از علم، و نابودكننده شرك است جاي گرفته است. آنكه زره مى پوشيد در جنگها و بر فرق دلاوران شمشير مى زد، و شجاعان دلير را در بيم و هراس غرق مى ساخت. نيزه محكمش گاهى راست مى شد و گاهى خم مى گرديد، و گويا همانند دنده اى در ميان استخوانهاى دنده بود. آن كس كه آن حوض را پر از آب كرد در حاليكه، نه رود آبى بود و نه چاهى كه از آن آب بكشند. [۲] او پهلوانان را هر كجا عليه اسلام اجتماع مى كردند پراكنده مى كرد، و تجمّع احزاب و گروه هاى مخالف را برهم مى زد. او عالمى بود كه مردم را با خشوع و فروتنى موعظه مى كرد، و به طورى در قلبهاى پاك اثر مى كرد كه گويا شكافته مى شد. وقتى آتش جنگ شعله ور مى گرديد، چنان به ريختن خون كافران تشنه بود كه هر چه بر زمين مى ريخت عطش او برطرف نمى شد. و چنان غرق خون مى شد كه گويا لباسى سرخ رنگ پوشيده، و از كثرت گرد و غبار كه بر چهره مباركش مى نشست گويا نقابى زده است. او سرّ عالم خلقت است، و سرّ وجود در وجود او وديعه نهاده شده است. او همان نور خداوندى است كه پرتو آن، از پيشانى آدم عليه السلام ظاهر گشته بود و مى درخشيد. او همان آتش موسى است كه در تاريكى شب شعله ور گرديد، و روشنائى او بالا رفت و پرتوافكنى كرد. اى كسى كه خورشيد براى او به فضاى آسمان بازگشت، و اين كرامت براى كسى جز يوشع حاصل نگشته است. اى درهم شكننده احزاب كه در عرصه جنگ، به دلاوران زره پوشى كه غرق سلاح بودند پشت نمى كردى. اى كننده در قلعه خيبر كه از تكان دادن آن در، چهل و چهار نفر عاجز بودند. اگر حدوث تو نبود مى گفتم.. ---------- 📚منابع: [۱]: تمام اين قصيده در كشكول عالم بزرگوار بحرانى رحمه الله: ۷۵/۲ آمده است. [۲]: اشاره است به معجزه آن حضرت هنگامى كه به طرف حنين مى رفتند و اصحاب گرفتار عطش شدند و در آن نواحى آبى يافت نمى شد، به محلّى اشاره فرمود، وقتى مقدارى از خاك آن را كنار زدند سنگ بزرگى ظاهر شد، فرمود: آب در زير اين سنگ است، اگر آن را كنار بزنيد به آب دسترسى پيدا مى كنيد. عدّه اى تلاش كردند نتوانستند آن را حركت دهند، آنگاه خودش انگشت‌ها را زير طرفى از سنگ گذاشت آن را از جا كند و چند متر آن را به بيرون پرتاب كرد، ناگهان آب ظاهر گرديد و اصحاب آشاميدند و از هلاكت رهائى يافتند، راهبى كه در آن نواحى بود با مشاهده آن از محلّ خود فرود آمد و به دست آن حضرت اسلام آورد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ اگر حدوث تو نبود مى گفتم توئى آن كس كه، روح در پيكرها مى دمى و گيرنده جان‌ها هستى. اگر مرگ برايت نبود مى گفتم تو روزى دهنده اى، و اندازه آن را از كمى و فراوانى معيّن مى كنى. عالم ملكوت نيست مگر آن خاك پاكى، كه جثّه و جسم شريف تو در آن آرام گرفته است. روزگار نيست مگر بنده زر خريد تو، كه به فرمان پروردگار امر تو را درباره خلايق اجرا مى كند. من در مدح و ستايش تو زبانم گويا و رسا نيست، گرچه من خطيبى بافصاحت و بلاغت و زبردستم. آيا بگويم تو سرور دلير بزرگوارى؟ نه هرگز، و حاشا كه اينها براى تو وصف باشد. تو هستى كه در قيامت در ميان خلائق حكم مى كنى، و تو هستى كه شفاعت مى كنى و شفاعتت پذيرفته مى شود. و هر آينه من ندانستم با اينكه حاذق ترين دانشمندانم، عزم و اراده قاطع تو برنده تر است يا شمشيرت. و شناخت خود را از دست دادم و نمى فهمم، آيا گسترش علم تو بيشتر است يا كرمت. براى من اعتقادى درباره تو است به زودى پرده از آن برمى دارم، و بايد صاحبان خرد گوش فرا دهند و آن را بشنوند. و اين آهى است كه از سينه دردناك من بيرون مى آيد، و خُنكى آن آتش عشق مرا خاموش مى كند، و ديگران مرا بخوانند ياترك كنند فرقى ندارد. و بخدا قسم اگر حيدر نبود، از دنيا اثرى و از خلق دنيا خبرى نبود. به خاطر او زمان آفريده شده، و ستارگان روشن گشتند و شب تاريك پديدار گشت و به دنبال آن سپيده صبح دميد. نسبت دادن علم غيب به او هيچگونه انكارى ندارد، همانطور كه كسى منكر روشنى صبح درخشنده نيست. و حساب ما را در قيامت او بررسى مى كند، و او در فرداى واپسين پناه و پناهگاه همه است. اين عقيده من است كه پرده از آن برداشتم و اظهار كردم، مى خواهد به من سود ببخشد يا زيان رساند. اى كسى كه در سرزمين قلب من لانه گرفته اى، آن چراگاه وسيع و منزلگاه خوبى براى محبّت تو است. به تو مايلم و عشق مى ورزم به حدّى كه آتش محبّت تو در جان و خون من، شعله مى كشد و سرتاسر وجودم را مى سوزاند. نزديك است جان من از شيفتگى و عشق تو ذوب گردد، عشقى كه در طبيعت من است و با سرشت من آميخته شده است نه مانند كسانى كه آن را به خود تحميل مى كنند و خود را به عاشقى مى زنند. من معتزلى هستم و دين اعتزال را برگزيده ام، امّا به خاطر تو به همه شيعيان و آنها كه از تو پيروى كنند عشق مى ورزم. مى دانم كه قطعاً و ناگزير مهدى شما ظهور خواهد كرد، و من همواره در آرزوى رسيدن به آن روز هستم. لشكرى از لشكريان خداوندى (فرشتگان و نيروهاى غيبى و مردم) او را يارى مى كنند، و مانند درياى خروشانى روى مى آورند و موانع را برمى دارند. از خاندان ابى الحديد هم اميدوارم با شمشيرهاى برّان، و نيزه هاى قوى در آن ميدان حاضر و آماده باشند. مردانى كه آماده مرگ و پيشگام و در خطّ مقدّم نبردند، و همانند شيران بيشه شجاعت هرگز به خود ترسى راه ندهند. اينها آرزوهاى من است و تا به آنها نرسم، نفْسم با من در نبرد و طائر شوقم در حال پرواز است. و هر آينه براى كشته شدن فرزندان پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم در سرزمين طف (كربلا)، گريه‌ها كرده‌ام بحدّى كه تمام اعضاء من مانند چشم گريسته اند. و از آن جمله اشعار شاعر اديب شيخ صفى الدين حلّى [۱] شاگرد محقّق رضى الله عنه را ذكر مى كنيم، او در مدح على عليه السلام چنين سروده است: جُمعت في صفاتك الأضداد فلهذا عزّت لك الأندادُ زاهدٌ حاكمٌ حليمٌ شجاع فاتِكٌ ناسِكٌ فقيرٌ جوادُ شيَمٌ ما جُمعنَ في بشرٍ قطّ ولاحاز مثلهنّ العباد خُلُق يخجل النسيمَ من اللطف وبأسٌ يذوب منه الجماد ظهرت منك للورى مكرمات فأقرّت بفضلك الحسّاد إن يكذب بها عداك فقد ..... --------- 📚منابع: [۱]: اديب و شاعر بزرگ، شيخ صفى الدين حلّى (۷۵۲ - ۶۷۷) در ساحل غربى شطّ الحلّه به دنيا آمد، وى در رده اوّل شاعران لغت عرب جا دارد، در شعرش با محافظت بر مزاياى معنوى به محسّنات لفظى نيز پرداخته است. در كتاب «مجالس المؤمنين: ۴۷۱» از صاحب «قاموس» نقل شده كه گفته است: در سال ۷۴۷ در بغداد به شاعر اديب صفى الدين حلّى برخوردم، او در آن وقت مردى سالخورده بود، بر نظم و نثر قدرتى تامّ داشت، و در علوم ادبى شعر استاد بود، شعرش از نسيم لطيف تر و از چهره زيبارويان پرطراوت تر بود، او شيعى خالص بود. (به نقل از كتاب ادبيّات و تعهّد در اسلام). ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ كذب من قبل قوم لوط وعاد جلّ معناك أن يحيط به الشعر ويحصي صفاته النقّاد اى على ؛ در تو صفات متغاير و متضادّ گرد آمده است، و از اين جهت نظيرى براى تو يافت نمى شود. زهد و حكومت، بردبارى و شجاعت، قدرت و عبادت، فقر و سخاوت. اينها خصلتها و صفاتى است كه در بشرى غير از تو هرگز جمع نشده است، و مثل آنها را هيچ بنده اى بدست نياورده است. حُسن خلقى كه نسيم از لطافت آن شرمنده است، دليرى و قوّتى كه سنگ از هيبت آن آب مى شود. از تو آن قدر كرامت‌ها و بزرگواري‌ها ظاهر گشته است، كه به برترى تو حتّى حسودان اعتراف كرده اند. و اگر دشمنى آنها را تكذيب كند اين مطلب تازه اى نيست، در سابق هم قوم لوط و عاد پيامبران خود را تكذيب كرده اند. اى على ؛ مقام و منزلت تو بزرگتر از آنست كه در شعر بگنجد، و نقّادان و سخنوران بتوانند صفات تو را به شماره آورند. مؤلّف رحمه الله گويد: شيخ صفى الدين از اين جمله اش كه گفته است: «جمعت في صفاتك الأضداد» «در توصفات متضادّ جمع شده» اشاره كرده به آنچه شريف رضى رضى الله عنه در مقدّمه «نهج البلاغه» آورده است. او مى گويد: از عجائب و شگفتى هاى اميرالمؤمنين عليه السلام كه در آن يگانه و بى نظير است و كسى با او مشاركت ندارد كلماتى است كه از آن حضرت در زهد و موعظه و تذكّر و بازداشتن از معاصى نقل شده است. وقتى انديشمندى با دقّت در آن بينديشد و از قلب خود خارج كند كه اين فرمايش شخصى عظيم القدر و نافذ الأمر است كه گردنكشان همه تحت سيطره او هستند، شكّى به خود راه نمى دهد وترديدى نمى كند كه اين گفتار كسى است كه بهره اى جز زهادت و شغلى جز عبادت ندارد، كسى كه سر در جيب خود فرو برده، گوشه عزلت برگزيده، يا دامنه كوهى را اختيار كرده كه جز صداى خودش را نمى شنود و جز خودش كسى را نمى بيند، و هرگز باور نمى كند كه اين كلام كسى است كه در جنگها به قلب لشكر دشمن مى زند، شمشير كشيده و گردن پهلوانان را قطع مى كند، و جنگجويان قوى را به زمين مى افكند، و از ميدان بر مى گردد در حاليكه از پيكر پاكش قطرات خون مى چكد، و اوبا اين وصف از همه زاهدها زهدش بيشتر، و از همه صلحاء صالح تر است، و اين از فضائل شگفت وامتيازات و ويژگيهاى خاصّ او است كه جمع ميان اضداد كرده و بين پراكنده‌ها اُلفت داده است وبسيار اتّفاق مى افتاد كه من در اين باره با برادران گفتگو مى كردم و آنها را به تعجّب وا مى داشتم، وواقعاً اين جاى عبرت و سزاوار انديشه و تفكّر است. و او در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام چنين سروده است: فواللَّه ما اختار الإله محمّداً حبيباً وبين العالمين له مثل كذلك ما اختار النبيّ لنفسه عليّاً وصيّاً وهو لإبنته بعل وصيّره دون الأنام أخاً له وصنواً وفيهم من له دونه الفضل وشاهد عقل المرء حسن اختياره فما حال من يختاره اللَّه والرسل به خدا قسم ؛ خداوند تعالى محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را حبيب خود اختيار نكرد، در حاليكه برايش ميان مردمان عالم همانندى باشد. و همچنين پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم على عليه السلام را وصىّ خود انتخاب نكرد، و شوهر براى دختر خود اختيار نفرمود. و او را از ميان همه خلايق برادر خود و يارى دلسوز براى خود قرار نداد، در حاليكه براى او از نظر فضيلت و برترى مانندى باشد. و گواه بر عقل و خرد هر كس خوبى اختيار و انتخاب او است، پس حال آن كس كه خدا و رسول او را برگزيده باشند چگونه است؟ و اشعارى را كه شعراى فارسى زبان در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام و وصف آن حضرت سروده اند بيشتراز آن است كه بتوان آن را جمع آورى نمود، و ما به ذكر مقدار كمى از آنها اكتفا مى كنيم: خورشيد كمال است نبى، ماه ولى اسلام محمّد است، و ايمان علىّ گر بيّنه در اين سخن مى طلبى بنگر كه زبيّنات اسماست جلىّ و شاعر ديگرى سروده است: گر مرد رهى روشنى راه نگر آيات علىّ زجان آگاه نگر گر بيّنه بر إقامتش مى طلبى در بيّنه حروف اللَّه نگر و شاعر سوّم مى گويد: در شأن علىّ آيه بسيار آمد يا ربّ كه شنيد و كى خبر دار آمد آن كس كه شنيد و ديد مقدار علىّ چون حرف مقطّعات ستّار آمد و ديگرى گفته است: گر ترا آينه ديده جلىّ است در هر آينه معاينه علىّ است و ديگرى گفته است: اى مصحف آيات إلهى رويت وى سلسله اهل ولايت مويت سرچشمه زندگى لب دلجويت .... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  ): ای از دریای اهل علیهم السلام ✨🍂 اى از مناقب پيغمبران گذشته، ائمّه طاهرين، سرور ، برادر و فرستاده عالم، تمام ، حضرت بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه وآله الطيّبين ✨✨ محراب نماز عارفان ابرويت اى قبله ارباب وفا ابرويت وى نور دو چشم عاشقان ازرويت هر سو دل گمراه به پهلو گردد تا آخر كار آورد رو سويت و شاعر ديگرى گفته است: جز اسداللَّه در اين بيشه نيست غير علىّ هيچ در انديشه نيست و مديحه سراى ديگرى گفته است: اسداللَّه در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد و دانشمند اديب حاج سيّد محمّد على جندقى مشهور و متخلّص به «فخرا» درباره ميلاد حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام سروده است: امشب شب ولادت شير خداستى ميلاد مستطاب شه، لافتاستى شاه نجف، أمير بحقّ، مير مؤمنين مولاى شيعيان، علىّ مرتضاستى ابن عمّ رسول كه از امر كردگار در روزگار همسر خيرالنساستى نور خدا وفاطمه بنت اسد بزاد در كعبه اى كه قبله شاه و گداستى زان رو طواف كعبه بر همگى واجب آمدست كو زادگاه و مولد شير خداستى جان حرم كه كعبه بگردش كند طواف جان جهان و كعبه ارض و سماستى نور قِدَم چو زد قَدم اندر حريم قدس از يمن مقدمش چه قيامت بپاستى آمد ندا بفاطمه نامش على گذار كز نام ما جداست ولى كى جداستى اى دوست گر بديده دل بنگرى على مكّه است و كعبه، زمزم و مروه، صفاستى گر مهر او نبود صفا را صفا نبود از عشق او بدير و حرم هوى و هاستى پروانگان شمع رخش گاه در حرم گه در مدينه و نجف و كربلاستى هر جا كه عشق خيمه زند جذبه علىّ است زيرا كه دلنواز دل و دلرباستى در كشتى على بنشين خواهى ار نجات چون از سوى خدا بخدا ناخداستى رو إنّما وليّكم اللَّه را بخوان تا بنگرى ولىّ همه ماسواستى «فخرا» بمدح شاه ولايت مديحه گو زيرا خداش مادح و مدحش سزاستى اين جمله كه در زيارت جامعه وارد شده: «بكم فتح اللَّه وبكم يختم» ؛ «به وجود شما خداوند آغاز خلقت نموده و با شما آن را پايان مى بخشد»، معنايش اين است كه شما واسطه فيض بوده و هستيد، فيض وجود از طرف پروردگار به واسطه شما شامل حال عالم هستى شده است، و هنگامى كه شما ازاين عالم قدم بيرون نهيد ديگر فيضى نخواهد بود و لذا از هستى خبرى نمى ماند. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌         ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 لباس برای و لباس برای 🍂🌼 کامل مدنی جهت پرسش از مسائلی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شد. می‌گوید: وقتی محضر امام رسیدم، دیدم لباس سفید و نرمی بر تن دارد. با خود گفتم حجت و ولی خدا لباس نرم و لطیف می‌پوشد آن وقت به ما دستور می‌دهد که با برادران خود مساوات کنید و حال آنان را رعایت نمایید و از پوشیدن چنین لباسی ما را باز می‌دارد. در این موقع حضرت آستین‌های خود را بالا زد، دیدم لباس سیاه رنگ خشن در زیر لباس نرم پوشیده، در حال تبسم فرمود: ای کامل هذالله و هذا لکم: این لباس زیرین خشن برای خداست و این لباس نرم که از رو پوشیده‌ام برای شما است. [۱] آری! در تمامی کارها باید رضایت خدا را در نظر گرفت و شخصیت ظاهری را نیز حفظ کرد. امام عج- بر دوش 🍃🌸 احمد بن اسحاق (وکیل امام حسن عسکری در قم) می‌گوید: محضر امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم و می‌خواستم درباره جانشین آن حضرت سؤال کنم. امام علیه السلام پیش از آن که من سؤال کنم، فرمود: ای احمد! خداوند متعال از لحظه ای که آدم را آفریده تا روز قیامت، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت و به میمنت حجت الهی از اهل زمین گرفتاری‌ها بر طرف می‌شود، باران می‌بارد و زمین برکاتش را خارج می‌کند. عرض کردم: پسر پیامبر خدا! و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت با شتاب برخاست و به درون خانه رفت و بازگشت، در حالی که پسر بچه سه ساله ای را که چهره ای همانند ماه شب چهارده داشت بر دوش گرفته بود. آنگاه فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجت‌های او گرامی نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، همین پسرم همنام رسول خدا و هم کینه اوست. او کسی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همچنان که پر ظلم و جور شده باشد. ای اسحاق! مثل او در میان امت من، مثل خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غایب می‌شود، که در زمان غیبت او کسی از هلاکت نجات نمی یابد مگر اینکه خداوند او را در عقیده به امامتش ثابت نگه دارد و موفق بدارد که برای ظهور او دعا کند. عرض کردم: سرور من! آیا نشانه ای در این بچه هست که قلب من به امامت او اطمینان بیشتری پیدا کند و بدانم که او همان قائم بحق است؟ در این وقت ناگاه آن پسر بچه به سخن آمد و با زبان فصیح عربی فرمود: انا بقیة الله... من آخرین سفیر الهی در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم. سپس فرمود: ای احمد بن اسحاق! اکنون که با چشم خود، حجت حق را دیدی، در جستجوی نشانه دیگری مباش! احمد بن اسحق می‌گوید: شاد و خرم از محضر امام عسکری علیه السلام اجازه گرفته، بیرون آمدم. فردای آن روز به خدمت امام عسکری علیه السلام رسیدم، عرض کردم: ای پسر رسول خدا! از عنایتی که دیروز درباره من فرمودید (فرزند عزیزت با به من نشان دادید) بسیار شادمان شدم، ولی نفرمودید علامتی از خضر و ذوالقرنین در اوست، چه می‌باشد؟ حضرت فرمود: منظورم غیبت طولانی اوست... [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۹۲. ب: ج ۵۰، ص ۲۵۳ و ج ۷۰، ص ۱۱۷ و ج ۷۲، ص ۱۶۳ و ج ۷۹، ص ۳۰۲. [۱]: ۹۳. ب: ج ۵۲ ص ۲۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام عج- به نامه 🔸🍃🍃 اسحاق بن یعقوب نامه ای به ولی عصر امام زمان (عج) نوشت و در آن مطالبی را از حضرت سؤال نمود. امام زمان (عج) در پاسخ نامه وی مرقوم فرمود: اما ظهور فرجم بسته به اراده خدا است. کسانی که برای ظهور وقت تعین می‌کنند دروغگو هستند. در پیشامدها که به شما رخ می‌دهد - برای دانستن حکم - آن‌ها به راویان حدیث ما (مراجع تقلید) رجوع کنید، زیرا آن‌ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آن‌ها می‌باشم. اما کسانی که اموال ما (وجوهات) در اختیار آن‌ها است، هر کس ولو مختصری از آن را حلال بداند و بخورد، آتش خورده است. و خمس بر شیعیان ما تا ظهور مباح شده و حلال است [۱] تا اولادشان پاک باشد. و علت غیبت مرا صلاح نیست بدانید. خداوند می‌فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُم): ای کسانی که ایمان آورده اید، از چیزهایی که اگر به شما آشکار شود ناراحت می‌شوید، نپرسید. هر کدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتیان به گردن آن‌ها بود ولی من زمانی ظهور می‌کنم که بیعت هیچ کس از طاغوتیان زمان، به گردن من نخواهد بود. اما کیفیت بهره مندی مردم از من در زمان غیبتم، مانند بهره مندی از خورشید پنهان در پشت ابر است و من امان برای ساکنین زمین هستم. [۱] خدمت از امام عج 🔹🍂🍂 مرد کارگری (در نجف اشرف) بود که پدر پیری داشت، در خدمت گذاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد، تا آنجا که آفتابه مستراح پدرش را خود می‌برد و منتظر می‌ماند تا خارج شود و او را به منزل برساند. او همیشه در خدمت پدر بود، جز شب‌های چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت. از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟ در پاسخ گفت: چهل شب چهارشنبه به آن جا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیکی‌های غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من می‌آید، با خود گفتم: این مرد راهزن است، حتما مرا برهنه می‌کند، همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: مسجد سهله می‌روم. فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن! گفتم: در جیبم چیزی نیست. بار دیگر با تندی این سخن را تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچه‌ها خریده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: اوصیک بالعود: پدر پیرت را به تو سفارش می‌کنم. (عرب بیابانی پدر پیر را عود می‌گوید. ) این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شب‌های چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادت‌ها را ترک نمودم. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۹۵. فتاوای مشهور بر اساس دلایل دیگر خلاف این جمله‌ها است. [۱]: ۹۶. ب: ج ۷۸، ص ۵۳، در ج ۵۳ مفصل تر آمده است. [۱]: ۹۷. ب: ج ۵۳، ص ۲۴۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 از حاکم 🔹🔹 روزی کنفوسیوس، [۱] با شاگردانش به صحرا می‌رفت، دید زنی وسط باغ نشسته است، از او پرسید: چرا اینجا نشسته ای؟ زن گفت: دعا کن من همین جا بمانم و جای دیگر نروم، چون در این باغ شوهرم، پسرم و پدرم هم بودند، پلنگی آمد و همه آنها را طعمه خود ساخت و من تنها ماندم. کنفوسیوس گفت: از اینجا به شهر برو، شهر نزدیک است. زن گفت: آیا در شهر حاکمی وجود دارد؟ کنفوسیوس گفت: بله. زن گفت: حاکم ظالم است و برای من عیب است به شهری بروم که در آن حاکم ستمگر حکومت می‌کند، لذا در اینجا می‌مانم تا روی حاکم ستمگر را نبینم، چون من از ظالم متنفرم. [۲] کمترین بی به 🔸🔸 یوسف علیه السلام پس از مشکلات زیاد فرمانروای مصر شد. پدرش یعقوب سالها با رنج و مشقت، دوری و فراق یوسف را تحمل کرده و توان جسمی را از دست داده بود. هنگامی که باخبر شد یوسف، زمامدار کشور مصر است، شاد و خرم با یک کاروان به سوی مصر حرکت کرد، یوسف نیز با شوکت و جلالی در حالی که سوار بر مرکب بود، به استقبال پدر از مصر بیرون آمد. همین که چشمش به پدر رنج کشیده افتاد، می‌خواست پیاده شود، شکوه سلطنت سبب شد که به احترام پدر پیاده نشد و کمی بی احترامی در حق پدر کرد. پس از پایان مراسم دیدار، جبرئیل از جانب خداوند نزد یوسف آمد و گفت: یوسف! چرا به احترام پدر پیاده نشدی؟ اینک دستت را باز کن! وقتی یوسف دستش را گشود ناگاه نوری از میان انگشتانش برخاست و به سوی آسمان رفت. یوسف پرسید: این چه نوری است که از دستم خارج گردید؟ جبرییل پاسخ داد: این نور نبوت بود که از نسل تو، به خاطر کیفر پیاده نشدن برای پدر پیرت (یعقوب) خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود. [۱] بی در سوگ 🔹🔹 یکی از قاضی‌های بنی اسرائیل پسری داشت که زیاد مورد علاقه او بود. ناگاه پسر مریض شد و مرد. قاضی از این پیشامد سخت ناراحت شد و صدایش به ناله و گریه بلند گردید. دو فرشته برای پند و نصیحت به نزد قاضی آمده و شکایتی را علیه یکدیگر مطرح کردند. یکی گفت: این مرد با گوسفندان، زراعتم را لگدکوب کرده و آن را از بین برده است. دیگری گفت: او زراعتش را ما بین کوه و رودخانه کاشته بود، راه عبور برایم نبود، چاره ای نداشتم جز آن که گوسفندان را از زراعت ایشان عبور دهم. قاضی رو به صاحب زراعت نموده و گفت: تو آن وقت که زراعت را بین کوه و رودخانه می‌کاشتی، می‌بایست بدانی چون زمین زراعت راه مردم است. در معرض خطر خواهد بود. بنابراین نباید از صاحب گوسفند شکایت داشته باشی! صاحب زراعت در پاسخ قاضی گفت: شما نیز آن وقت که پسرت به دنیا آمد باید بدانی در مسیر مرگ قرار دارد، دیگر چرا ناله و گریه در مرگ فرزندت می‌کنی؟ قاضی فوری متوجه شد این صحنه برای پند و آگاهی او بوده. از آن لحظه گریه و ناله را قطع کرد و مشغول انجام وظیفه خود گردید. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۱۱۴. کنفوسیوس یکی از حکما است که در حدود پانصد سال قبل از میلاد می‌زیست و اکنون پیروان زیاد در چین و تبت و... دارد. [۲]: ۱۱۵. در مکتب استاد ص ۵۲ (شیرازی). [۱]: ۱۱۶. ب: ج ۱۲، ص ۲۵۱ و ج ۷۳، ص ۲۲۳. [۱]: ۱۱۷. ب: ج ۸۲، ص ۱۵۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌      ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 و افتخار 🌸🍃 اشاره پس از درگذشت نائب اول (عثمان بن سعید) فرزندش (محمد بن عثمان) به نیابت آن حضرت انتخاب گردید. نامه ای از ناحیه ولی عصر (علیه السلام) به محمد بن عثمان در مورد تسلیت مرحوم پدرش صادر شد، که از جمله مرقوم بود: ما تسلیم فرمان و راضی به قضای الهی هستیم پدرت با سعادت زیست و با افتخار از دنیا رفت. خداوند او را رحمت کند و به اولیاء خدا و سروران خود ملحق سازد... خداوند ثواب تو را زیاد گرداند و در این مصیبت صبر نیکو مرحمت فرماید. رزئت و رزئنا و أو حشک فراق و أو حشنا: تو مصیبت زده ای و ما نیز غمناک هستیم، فراق پدرت برای تو و ما وحشتناک است، خداوند او را در مقامی که دارد شادگرداند. از کمال سعادت او این بود که ان رزقه الله ولدا مثلک...: خداوند مثل تو فرزندی را به او عنایت فرمود، که بعد از او و به دستور وی جانشین او گردد، و برای او طلب رحمت و مغفرت کند. من هم خداوند را سپاسگزارم، زیرا که شیعیان به وجود تو و آنچه خداوند در تو قرار داده است، مسرورند. پروردگار عالم تو را یاری کند. [۱] موعود گیرنده امام علیه السلام🌼🍂 وقتی که حسین (علیه السلام) با وضع دلخراش به شهادت رسید، صدای گریه و ناله فرشتگان بلند شد و گفتند: ای خدا! با حسین (علیه السلام) برگزیده تو و پسر پیامبر تو اینگونه رفتار کردند؟ خداوند شبح حضرت امام زمان را به آنها نشان داد و فرمود: هذا انتقم له من ظلمیه: با این امام زمان انتقام خون حسین را از ستمگران می‌گیرم! [۲] مردان 🌸🍃 راوی می‌گوید: روزی به محضر محمد بن عثمان وارد شدم دیدم لوحی در پیش روی اوست و نقاش بر آن نقشه میکشد، آیاتی بر آن می‌نویسد و اسم‌های امامان را در آن می‌نگارد. پرسیدم: سرورم! این لوح چیست؟ گفت: برای قبرم می‌باشد و من بر آن تکیه خواهم کرد، و هر روز داخل قبرم می‌شوم و یک جزء قرآن می‌خوانم، سپس از قبر بیرون می‌آیم. راوی می‌گوید: گمان می‌کنم محمد بن عثمان دست مرا گرفت و قبر خود را به من نشان داد و گفت: چون فلان روز، فلان ماه و فلان سال رسید دنیا را وداع می‌کنم به سوی خدا می‌روم، و در این قبر مدفون می‌شوم و این لوح با من خواهد بود. من از نزد او خارج شدم، و آنچه فرموده بود یادداشت کردم و مرتب مراقب آن وقت بودم، چیزی نگذشت که او بیمار شد و در همان وقت که خود فرموده بود وفات یافت و در همان قبر مدفون شد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج۵۱، ص ۳۴۹. [۲]: بحار: ج ۴۵، ص ۲۱۹ و ج ۵۱، ص ۶۸. [۱]: ب: ج ۵۱، ص ۳۵۱. داستان دو نایب دیگر امام (علیه السلام) در جلد هفتم آمده است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 و افتخار 🌸🍃 امام (عج) در 🍃🍃 نائب دوم امام عصر (علیه السلام) محمد بن عثمان می‌گوید: به خدا سوگند صاحب الامر هر سال در موسم حج در مکه است او مردم را می‌بیند و همه را می‌شناسد مردم هم او را می‌بینند ولی نمی شناسند. راوی می‌گوید: از محمد بن عثمان پرسیدم: آیا امام زمان را دیده ای؟ گفت: آری، آخرین بار که آن حضرت را دیدم در خانه خدا (مسجد الحرام) بود و می‌فرمود: اللهم انجزلی ما وعدتنی: خدایا! آنچه به من وعده داده ای انجام ده! و هم محمد بن عثمان گفت: امام زمان را دیدم که در (باب مستجار) پرده خانه خدا را گرفته و می‌فرماید: اللهم إنتقم بی من اعدائک پروردگارا! به وسیله من از دشمنانت انتقام گیر [۱] آنست خود 🍂🍂 عامر پسر عبد الله که یکی از خردمندان قریش بود، شنید که یکی از پسرانش از علی بن ابی طالب بدگویی می‌کند، پسرش را به حضور خواست، و به او گفت: فرزندم! از علی بدگویی نکن! زیرا بنیانی را که دین نهاده باشد، دنیا نمی تواند آن را خراب کند، ولی بنیان دنیا را، دین ویران میکند. فرزندم! وقتی که بنی امیه، در مجالس شان به علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفتند و در منبرها او را لعن می‌کردند، گویا بازوی علی را گرفته به آسمان بالا می‌بردند. (اعمال زشت آنها سبب عظمت و بالا رفتن مقام آن حضرت می‌شد. )، ولی هنگامی که تعریف از پدران و نزدیکان خود می‌نمودند مانند این بود که روی مردار گندیده را باز کنند، و بوی گند آن را بلند نمایند. من به تو سفارش میکنم هرگز علی را سب نکن و او را ناسزا مگو! [۱] بلال و فرار 🍃🍃 بلال حبشی اذان گوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ با یهودیان در (جنگ خیبر) دختر زیبایی را اسیر گرفت که معشوقه شخصی به نام شهاب بود. بلال به او علاقه مند شد ولی دختر از این موضوع سخت ناراحت گشت. (چون او سفید رو و زیبا بود و بلال سیاه چهره حبشی) کمی از پیامبر و یاران فاصله گرفته بودند، در صحرای وادی نعام دختر از فرصت استفاده نمود حمله به بلال کرد و او را به زمین انداخت و آن قدر او را کتک زد که بلال به حال مرگ در آمد. پس از آن هرچه از طلا و نقره و اثاث دیگر داشت برداشت و فرار نمود و خود را به معشوقش شهاب رساند. هنگامی که پیامبر به منزل رسید خواست که کمی استراحت کند متوجه شد که بلال نیست. سلمان فارسی و صهیب را به سراغ بلال فرستاد. آنها بلال را در بیابان آغشته به خون و در حال مرگ یافتند، دیدند بلال در حال مرگ روی زمین افتاده و خون از بدنش به شدت می‌ریزد. او را با همان حال نزد پیامبر آوردند. اصحاب که بلال را در آن حال دیدند همه گریستند، پیامبر فرمود: گریه نکنید، وقت گریه نیست. آنگاه حضرت دو رکعت نماز خواند و درباره بلال دعا نمود و از خداوند برای او شفا خواست، سپس یک مشت آب برداشت و بر او پاشید، بلال به حال آمد و شفا یافت، برخاست و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بوسید. حضرت پرسید: بلال! چه کسی با تو چنین رفتار کرده است؟ بلال گفت: من دختر جوانی را اسیر کردم و سخت عاشق او شدم ولی او در بیابانی به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد و فرار کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماجرای فرار دختر و محل او را به علی (علیه السلام) بیان نمود و او را به تعقیب آن دختر فرستاد. علی (علیه السلام) به محل آن دختر و معشوقش شهاب رسید. دختر و معشوقش بعد از کمی درگیری هر دو شهادتین را گفتند و مسلمان شدند. علی (علیه السلام) آنها را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد و در محضر پیامبر مسلمان بودنشان را اعلان نمود. بلال چون دید آن دو مسلمان شدند گفت: من از آن دختر صرفنظر کردم، در مقابل شهاب چون به معشوقه خود رسیده بود، دو کنیز به بلال حبشی داد. بدین گونه ما جرا پایان یافت. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۵۱، ص ۳۵۱ [۱]: ب: ج ۴۶، ص ۱۴۰. [۱]: ب: ج ۲۲، ص ۷۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫