eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳۲ 🌾 تنبیه عمومی! علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد …  اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم … به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود … خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد … تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن …اون هم جلوی مهمون ها … و از همه بدتر، پدرم … علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت … نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت … – جدی؟ … واقعا مامان، مریم رو زد؟ … بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن … و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن … و علی بدون توجه به مهمون ها … و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه… غرق داستان جنایی بچه ها شده بود … داستان شون که تموم شد …  با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت … – خوب بگید ببینم … مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد … و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن … و با ذوق تمام گفتن …  _با دست چپ … علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من … خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید … و لبخند ملیحی زد… – خسته نباشی خانم … من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام … و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها …  هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود… بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن … منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین … از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود …  چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد … اون روز علی … با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد …  این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد … و اولین و آخرین بار من… ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
آنقدر به جبهه مى روم و مى جنگم تا شهيد شوم. اى جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) ، در ميدان نبرد شهيد شد و مبادا در غفلت بميريد ، كه على (ع) در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بى تفاوتى بميريد ، كه على اكبر حسين (ع) در راه حسين (ع) و با هدف شهيد شد. ✍🏻فرازی‌ از‌ وصیتنامه شهید مهدی شوشتری 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️‍🔥با رفــــتنت مصیبت زهـــرا(سلام علیها) شروع شد؛ داغ پــــسر به ســــینه‌ی مــــادر گــــذاشتند... 🖤شــــهادت پــــیامبر گرامی اســــلام حــــضرت مــــحمد(صلی الله علیه و آله) و شهادت امــــام حــــسن مجتبی(علیه السلام) تــــسلیت باد... (صلوات الله علیه) (علیه‌السلام) 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهیدی که شهد شیرین شهادت را ۲۸ صفر نوشید... شهید عباس معصومی فرزند غلام‌عباس سال ۱۳۴۱ در روستای چهل خانه شهرستان فریدن و در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. از همان کودکی ضریب هوشی بالایی داشت و در نوجوانی همراه پسرعمویش در تظاهرات علیه شاه حضور مستمری داشت. بعد از پیروزی انقلاب عضو سپاه پاسداران شد و برای مبارزه با ضدانقلاب و منافقین به کردستان رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در جبهه‌های حق علیه باطل حضور پیدا کرد و در نهایت در تاریخ ۵۹/۱۰/۵ مصادف با ۲۸ صفر به آرزوی دیرینه خود رسید و شهید شد. شهید بسیار خوش‌خلق و بسیار مقید به انجام فرایض دینی بود و هرگاه با این جمله که «می شود به جبهه نروی!» روبرو می شد، جواب می‌داد:«بخدا سوگند راه امام بهترین راه اسلام و پیامبر می‌باشد و اگر کسی جزء این بگوید به خدا دروغ گفته است و سوگند که جنگ ایران و عراق، جنگ اسلام با کفر است؛ پس جان من ارزشی در راه به ثمر رسیدن اسلام ندارد.» 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥دو غم به دلت ماند حضرت مادر کفن برای و حرم برای علیهم‌السلام 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۱۲ شهریور ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید «محمد منتظرقائم (غلام‌نژاد)» متولد ۲۵ شهریور سال ۱۳۶۳ در شهرستان نکا بود که ۱۲ شهریور سال ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک‌های تروریستی در منطقه «جاسوسان» سردشت به شهادت رسید. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمد منتظرالقائم «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤‏در ســــوگ نبی، جـــهان سیه می‌پوشد 🖤در سینه، دل از داغ حــــسن می‌جوشد ◾️ ســــالروز شــــهادت پــــیامبر گرامی اســــلام حــــضرت مــــحمد(ص) و امــــام حــــسن مجتبی (ع) تــــسلیت باد 🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀 چله شانزدهم توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل الله تعالی فرجه و برای نجات از ها 💚چله سوره حمد💚 برای بازگشت آرامش به دل‌هایمان حیا به بانوان سرزمینمان غیرت به مردهای سرزمینمان برآورده به خیر شدن حاجاتمان به «شهدای آزاده» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع 🖤چهاردهم شهریور: همزمان با شهادت امام رضا علیه‌السلام💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳۳ 🌾 نغمه اسماعیل این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم …  دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم …  هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ … اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت …  عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود …  توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون … پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد … دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم …  علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود… بعد از کلی این پا و اون پا کردن …  بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد … مثل لبو سرخ شده بود … – هانیه … چند شب پیش توی مهمونی تون … مادر علی آقا گفت …  این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه … جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم … به زحمت خودم رو کنترل کردم … – به کسی هم گفتی؟ … یهو از جا پرید … – نه به خدا … پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم … دوباره نشست … نفس عمیق و سنگینی کشید … – تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم … ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهیدی که اسم و رسم امام حسنی داشت و با ذکر یا اباعبدالله آسمانی شد 💔 فـرمانده گـردان المـهدی (عج) لشــگر ده سیدالشـهدا(ع)، شهیدی بود که اسم و رسم امام حسنی داشت و با ذکر یا اباعبدالله در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۶۵ در کـربلای فـکه آسمانی شد. ❤️‍🔥همچـون مقـتدایش حضـرت ابوالفـضل العبـاس(ع) هـر دو دستش جـدا میشود و چشمانش هم مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. در حالی که به علت خونریزی شدید دچار عطش شده بود و آب طلب می کرد، نیمه های شب آسمان شروع به باریدن کرد. 💔صبح، یارانی که در کنارش بودند، دیدند که حسن نیـم‌خـیز شد و عرضـه داشت : « الســلام علــیک یــا ابـــاعــبداللـــه (ع) » و بعد سـر به زمین گذاشت و به آسمـان پــرکشید .. ❤️‍🔥مدتی قبل برای دوستان نزدیکش، تاریخ و نحوه‌ی شهادتش را بیان کرده بود! و دقیقاً روز شهادتش با سالروز تولدش یکی می شود. 💔پیـکر مطهرش ۱۸ روز در سرزمین گرم و سوزان فـکه، زیر آتش بی امان دشمن ماند تا به آغوش خـانواده بازگشت. 🖤مزار مطهر این شهید، بهشت زهـرا - قطعه ۲۴ است 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز شهـید محـمد حـسن حسنـیان 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔شعرخوانی شهید محمدرضا بیات، شهید مدافع حرم، برای امام حسن (علیه‌السلام) در میدان نبرد 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهیدی که به خواسته خود رسید... 💔حدود چهل سال قبل، در شب شهادت امام حسن مجتبی (ع)، در خانواده براتی فرزندی چشم به این دنیا گشود که نامش را به دلیل به ارادت به کریم اهل بیت، «حسن» گذاشتند، فرزندی که تک‌پسر خانواده برای پدر و مادرش و برادری غیور برای دو خواهرش بود. ❤️‍🔥پدر پلیس بود و فرورفتن در نقش پلیس، بازی مورد علاقه حسن بود و این علاقه تا جایی پیش رفت که حتی یک‌بار دور از چشم پدر، دستبندش را برداشت و به دستان خواهرش بست، دوران کودکی و نوجوانی او با همین علاقه پشت سر گذاشته شد و پسر آقای براتی پا به پایگاه بسیج گذاشت و لباس بسیجی را بر تن کرد؛ همان لباسی که او را به آرزویش رساند. 💔حسن دوست داشت شهید شود و همیشه از پدرش می‌خواست که برایش دعا کند تا به خواسته‌اش برسد، خواسته‌ای که برای پدر با توجه به شغلی که حسن داشت، بعید به نظر می‌رسید، اما او طوری در دوران زندگی کوتاهش عمل کرد که لباس شهادت اندازه او شد. ❤️‍🔥علاقه حسن به شهادت تا جایی بود که آن را مرتب به زبان می‌آورد، چند روز پیش از آن روزی که شهید شود، عکسی را برای دخترش فرستاد و گفت: «این عکس شهادت من است و همین عکس را در بنرهایم چاپ کنید»، او حتی به چند نفر از همکارانش هم از این علاقه گفته بود، زمانی که به همراه دوستانش به شرکتی که در آن کار می‌کرد، رفته بودند و وقتی به او می‌گویند که دوستانت هم مانند خودت مذهبی هستند، در جواب می‌گوید: «وقتی ما شهید شدیم بنری از سه نفرمان چاپ و در شرکت نصب کنید.» و این اتفاق هم افتاد؛ دو روز بعد از شهادت او، دوستانش «دانیال رضازاده» و «حسین زینال‌زاده» هم به شهادت رسیدند. 💔چند روزی بود که از شروع تجمعات غیرقانونی و اعتراضاتی که رنگ اغتشاش به خود گرفته بود، می‌گذشت، آن روزها تمام دشمنان داخلی و خارجی با یکدیگر بسیج شده بودند تا جمهوری اسلامی را از بین ببرند و ایران را ویران بسازند، اما در این میان جوانانی هم بودند که در دفاع از هم‌وطنان قد علم کردند. ❤️‍🔥شامگاه بیست‌ودوم مهرماه، حسن که از بسیجی‌های پایگاه مالک‌اشتر بود، در حال گشت‌زنی مقابل استانداری خراسان رضوی به خودرویی مشکوک شد و برای بررسی مدارک آن رفت، اما از سوی سرنشینان همان خودرو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. یک ماه بعد، در سحرگاه دوشنبه بیست‌وسوم آبان پس از تحمل چندین روز عوارض جسمانی ناشی از مجروحیت شدیدی که داشت، به فیض شهادت نائل آمد و پیکرش در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد.   🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا