eitaa logo
یادداشت های فرا-مرزی
2.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
388 ویدیو
68 فایل
دایرکت @YahyaJS ادمین: @jahangiri_amin @Elhamshiri67 تاریخ تولد کانال بهمن ۱۴۰۱ نوشته ها، از آن ِاندیشه خود ِشخصی ام است؛ بدون پیوسته های علمی، اجتماعی، کاری، اداری و ... با این سنجه، ارزیابی و نقد و نقل فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
‏علی ع با توصیف ‎ به ‎ و نیز ‎ اخواننا بغوا علینا ب ما آموخت در ‎: نه ‎، سبب شود پیوند عاطفی قطع گردد و نه ‎، سبب شود تمایز عقیدتی، حذف گردد عظمت ‎ علی ع، فقط مساوات در توزیع بیت المال نیست بلکه عدالت در عاطفه و حتی عدالت با عدو است ‏چه ‎ ها که فقط بخاطر ‎، ازش دست برداشتیم، و حتی به ‎ تبدیلش کردیم! و چه ‎، که فقط بخاطر ‎ و دوست داشتن ها، ازش دست شستیم! و حتی عقیده ‎ را بخاطر ‎، نوشداروی ِ قلب کردیم! این مسلک ِ جامع ِ عادلانه ِ اضداد ِ ‎ است ک او را شگفتانه هستی ساخته است. @yahyajahangiri
حکومت اسلامی حتی به حق ظلم ندارد. نامه‌ای که حضرت امیر برای مالک اشتر نوشت به عنوان بخشنامه، و این نامه در نهج البلاغه است؛ فرمود: مالک! آنجا که می روی، همه‌شان که مسلمان نیستند، یک عده کافرند. مبادا بگویی اینها که کافرند، من مجازم نسبت به آنها را رعایت نکنم.خیر! فرمود: مردم آن منطقه که تو استاندار آنهایی دوقسمند؛ بعضی مسلمان‌اند، بعضی کافر. بالاخره آنهایی که کافرند، حق انسانی دارند یا ندارند؟! مبادا نسبت به کافر ظلم بکنی! این است، این حکومت اسلامی است. مگر همه مسلمان شده بودند؟ فرمود: تو به عنوان استاندار نسبت به کافر حق ظلم نداری. جوادی آملی @ajavadiamoli
✅سوره برائت و اجتهاد یحیی جهانگیری سهروردی ✅روزهای اول ، یادآور نزول ااا بی بسم الله قرآن است در . مهمتر اینکه پیامبر، را به روایت فریقین، برگرداند حتی از ، و ع را به عنوان خود فرستاد. ✅راز این تغییر را بخوانید! هم در منابع و هم سنی؛ خلاصه اش است: دیپلمات، باید باشد؛ از تهدیدها، نترسد، ✅شاید همین است که محتوای پیام هم بدون رحمانیت و رحمیمیت، آغازیده است. اویی که در خلوت می هراسد (قصه نزول را بخوانید) چگونه در آوردگاه، می‌تواند لسان از کام و شمشیر از نیام بیرون کشد. ✅یادداشت های @yahyaJAHANGIRI
‏علی ع با توصیف ‎ به ‎ و نیز ‎ اخواننا بغوا علینا ب ما آموخت در ‎: نه ‎، سبب شود پیوند عاطفی قطع گردد و نه ‎، سبب شود تمایز عقیدتی، حذف گردد عظمت ‎ علی ع، فقط مساوات در توزیع بیت المال نیست بلکه عدالت در عاطفه و حتی عدالت با عدو است ‏چه ‎ ها که فقط بخاطر ‎، ازش دست برداشتیم، و حتی به ‎ تبدیلش کردیم! و چه ‎، که فقط بخاطر ‎ و دوست داشتن ها، ازش دست شستیم! و حتی عقیده ‎ را بخاطر ‎، نوشداروی ِ قلب کردیم! این مسلک ِ جامع ِ عادلانه ِ اضداد ِ ‎ است ک او را شگفتانه هستی ساخته است. @yahyajahangiri
نقدی سندی و دلالی حدیث : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا به بهانه روز معلم ذهنیت ما، سعی می کند برای هر رفتار و باوری، پیشنیه دینی و گاه !! برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی به (ص) یا امام (ع) اشاره می‌شود: این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده است. این حدیث از جهتی قابل بررسی است: 1- قدیمی ترین منبع در نقل این حدیث، یک منبع است تا . آنهم در یعنی چند قرن پس از عصر حضور ع: کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهان‌الدین زرنوجی؛ فقیه حنفی‌مذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن هجری نوشته است 2- شگفت آنکه همین منبع هم این حدیث را ذکر سند از امام علی نقل کرده است. 3- اولین حضور این حدیث در منابع شیعی، به کتاب «آداب المتعلمین» بر می گردد. که دهه بعد از کتاب قبل تدوین شده است که احتمالا از همان منبع استفاده کرده است. 4- برخی در شیعی بودن این کتاب هم تردید دارند. این کتاب به نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، اما برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر و صرفا گزیده‌ای از کتاب زرنوجی است. 5- همچنانکه گفته شد در قرن 6 این حدیث به امام علی ع منسوب شده اما از 3 قرن به پیامبر ص انتساب یافته است: نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور می‌بینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به داشته و در نقل روایات نیز بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به اسلام نسبت داده است. 6- نکته اینجاست که این مضمون، قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب‌ القرآن» نظام‌الدین قمی معروف به نظام اعرج، به یکی از نسبت داده شده است نه ص 7- جالب‌تر آنکه صاحب نیز با وجود بودن، همچون زرنوجی و ابن ابی‌جمهور به گرایش داشته است. یعنی منابع نقل این حدیث در همه زمان ها، تفکر داشتند. 8- به هر حال با نقل این روایت در عوالی‌اللئالی، نیز آن را در بحار می‌آورد و سپس در جامع‌السعادات به آن اشاره می‌کند و در زمان ما نیز ادامه می یابد. 9- کسی که به تفکر و یا به تعبیر دیگر ارباب و برده، آگاه باشد، خوب می داند که این این دانشی، ساخته آن دستگاه فکری است. 10- در دستگاه فکری ای که نقد و توضیح و شرح شاگرد به استاد، یک تلقی می شود، و دنبال ایجاد رابطه مراد و مریدی و بردگی نیست، علم رشد می کند. 11- چه که قبولش کردیم و پس از سعی کردیم قرار دهیم و حتی به انتساب به حضرات معصومین سعی کردیم هم پنداریم و خبر نداریم که گاه در زمین دستگاه فکری بازی می کنیم. این یک تامل کوتاه بود قطعا نیاز به تکمیل و تدقیق دارد. از فیسبوک اقای فتحی این یادداشت را الهام گرفتم ■ همیشه در کلاس هایم گفتم. راز تحول و رشد، این است: اتفاقا در ، کنید. @yahyajahangiri
یادداشت های فرا-مرزی
ع نه تفرقه ؛ گنبدی فیروزه ای است که شهر را به دور خود به طواف می آورد. انصاری، مردی که پدرانش سلسله وار، تولیت این آستان را بر دوش کشیدند و می کشند. او چون شروع کند به شعر خواندن در رسای صاحب روضه شریف، دیگر با شور شاعرانه اش، تو را چنان جذب کند که یارای ترک محفلش نخواهی داشت. اینجا روضه است آنهم شریف؛ چنان که از درب ورود، مردم و پای برهنه می آیند. به گفته متولی این مزار، سرّ این دلبری و دلدادگی مردم و این نقطه فیروزه ای شهر در این است که دنیایی از گره ها را در این مزار، گشوده یافته اند و حاجت ها را روا. انصاری می گوید حتی هم نتوانست دست درازی کند این روضه را. روضه، شریف است چون منتسب است به مولا علی ع؛ تابلو ورودی اش چشمانم را متوجه خود می سازد: مزار علی ابن ابی طالب خلیفه چهارم. به مردمانش، ابومسلم خواست پیکر مطهر علی ع را به این منطقه بیاورد. و به ، اینجا مزار علی است. گویند که مرتضی علی درنجف است در بلخ بیا، ببین چه بیت الشرف است گاه باید باورها را در دلها جست نه در اسناد تاریخی. چه زیبا گفت انصاری: چه اینجا مزار واقعی باشد و چه نباشد، حُسن انتسابش به علی ما را کفایت می کند. باز مرا به واداشت. علی کیست؟ که مولای همه است! کیست که از شیعه و سنی تا جرداق مسیحی به او دل دادند. باوردارم علی، برای همه است نه فقط مال من! مولا مرا ببخشا که تو را فقط مال خود کردیم و وسعت بی انتهای تو را فقط برای مذهبی و قومی محصور و محدود‌. باور کنیم علی محور است نه . او ، که است. خواه یکی او را بداند و دیگری ... خواه یکی او را به بخواند و دیگری به ... او فراتر از واژه های و القاب و عناوین ماست. این عناوین فقط برای آن است تا میزان فهم و هضم مان از اقیانوس علی را اندازه کنیم. و ... من از روضه شریف بیرون می آیم. ولی اما دلم پیش علی ماند و مزار شریف علی؛ و منتظر دعوتی دیگر که مرا بخواند: بیا بریم به مزار... سفرنامه افغانستان 🌏 @yahyajahangiri
حکومت اسلامی حتی به حق ظلم ندارد. نامه‌ای که حضرت امیر برای مالک اشتر نوشت به عنوان بخشنامه، و این نامه در نهج البلاغه است؛ فرمود: مالک! آنجا که می روی، همه‌شان که مسلمان نیستند، یک عده کافرند. مبادا بگویی اینها که کافرند، من مجازم نسبت به آنها را رعایت نکنم.خیر! فرمود: مردم آن منطقه که تو استاندار آنهایی دوقسمند؛ بعضی مسلمان‌اند، بعضی کافر. بالاخره آنهایی که کافرند، حق انسانی دارند یا ندارند؟! مبادا نسبت به کافر ظلم بکنی! این است، این حکومت اسلامی است. مگر همه مسلمان شده بودند؟ فرمود: تو به عنوان استاندار نسبت به کافر حق ظلم نداری. جوادی آملی @ajavadiamoli
✅سوره برائت و اجتهاد یحیی جهانگیری سهروردی ✅روزهای اول ، یادآور نزول ااا بی بسم الله قرآن است در . مهمتر اینکه پیامبر، را به روایت فریقین، برگرداند حتی از ، و ع را به عنوان خود فرستاد. ✅راز این تغییر را بخوانید! هم در منابع و هم سنی؛ خلاصه اش است: دیپلمات، باید باشد؛ از تهدیدها، نترسد، ✅شاید همین است که محتوای پیام هم بدون رحمانیت و رحمیمیت، آغازیده است. اویی که در خلوت می هراسد (قصه نزول را بخوانید) چگونه در آوردگاه، می‌تواند لسان از کام و شمشیر از نیام بیرون کشد. ✅یادداشت های @yahyaJAHANGIRI
نقدی سندی و دلالی حدیث : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا به بهانه روز معلم ذهنیت ما، سعی می کند برای هر رفتار و باوری، پیشنیه دینی و گاه !! برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی به (ص) یا امام (ع) اشاره می‌شود: این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده است. این حدیث از جهتی قابل بررسی است: 1- قدیمی ترین منبع در نقل این حدیث، یک منبع است تا . آنهم در یعنی چند قرن پس از عصر حضور ع: کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهان‌الدین زرنوجی؛ فقیه حنفی‌مذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن هجری نوشته است 2- شگفت آنکه همین منبع هم این حدیث را ذکر سند از امام علی نقل کرده است. 3- اولین حضور این حدیث در منابع شیعی، به کتاب «آداب المتعلمین» بر می گردد. که دهه بعد از کتاب قبل تدوین شده است که احتمالا از همان منبع استفاده کرده است. 4- برخی در شیعی بودن این کتاب هم تردید دارند. این کتاب به نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، اما برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر و صرفا گزیده‌ای از کتاب زرنوجی است. 5- همچنانکه گفته شد در قرن 6 این حدیث به امام علی ع منسوب شده اما از 3 قرن به پیامبر ص انتساب یافته است: نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور می‌بینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به داشته و در نقل روایات نیز بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به اسلام نسبت داده است. 6- نکته اینجاست که این مضمون، قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب‌ القرآن» نظام‌الدین قمی معروف به نظام اعرج، به یکی از نسبت داده شده است نه ص 7- جالب‌تر آنکه صاحب نیز با وجود بودن، همچون زرنوجی و ابن ابی‌جمهور به گرایش داشته است. یعنی منابع نقل این حدیث در همه زمان ها، تفکر داشتند. 8- به هر حال با نقل این روایت در عوالی‌اللئالی، نیز آن را در بحار می‌آورد و سپس در جامع‌السعادات به آن اشاره می‌کند و در زمان ما نیز ادامه می یابد. 9- کسی که به تفکر و یا به تعبیر دیگر ارباب و برده، آگاه باشد، خوب می داند که این این دانشی، ساخته آن دستگاه فکری است. 10- در دستگاه فکری ای که نقد و توضیح و شرح شاگرد به استاد، یک تلقی می شود، و دنبال ایجاد رابطه مراد و مریدی و بردگی نیست، علم رشد می کند. 11- چه که قبولش کردیم و پس از سعی کردیم قرار دهیم و حتی به انتساب به حضرات معصومین سعی کردیم هم پنداریم و خبر نداریم که گاه در زمین دستگاه فکری بازی می کنیم. این یک تامل کوتاه بود قطعا نیاز به تکمیل و تدقیق دارد. از فیسبوک اقای فتحی این یادداشت را الهام گرفتم ■ همیشه در کلاس هایم گفتم. راز تحول و رشد، این است: اتفاقا در ، کنید. @yahyajahangiri