بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
babolharam_net30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
زمان:
حجم:
3.19M
|⇦•شاهد مقتل همه ...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی حسینی•
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
|⇦•ای وای قلب این شام...
#سینه_زنی وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی.
ای وای قلب سجاد بی قرار
می خونه با اضطرار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای تو قلب این شامِ تار
از بین صدها سوار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
«عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار»
«عمه جانم، عمه جانِ قد کمانم»
ای وای ای دلهای داغدار
مضطر و با حال زار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای دشمنامون بی شمار
با حال زار و نزار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شرق و غرب آتیش گرفت
دار الحرب آتیش گرفت عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شعله پیش پیکرا
مشعل ها پیش سرا عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای دخترهای بی پناه
از آتیش خیمه گاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای ناله میاد از حرم
وای عمه وای معجرم عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شد روزِ عالم سیاه
زهرا بین قتلگاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای عمه پیش مادرِ
تازیونه میخوره عَلَیکُنَّ بِالفِرار
«عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار»
عمه جانم، عمه جانم عمه جانم.
ای عمو جان ای عمو جان ای عمو جان
*روضه ی امام زمان این روزا اینه..*
عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم
ای حسینم ای حسینم ای حسینم
خیلی دلم گرفته برای محرمَت
*از الان دلم برا دهه اول محرمت تنگ شده*
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و گفت
حسین ...https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
.. قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
روضه اسارت
دیر و راهب
مهدی رسولی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
aghigh.ir4_6044092942044366305.mp3
زمان:
حجم:
4.25M
روضه اسارت
دیر و راهب
مهدی رسولی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
سربه سر باشدان گوتورموش انبیا عمامه سین
تک به تک تنن چخاردوبلار مصرت جامه سین
حضرت خاتم ائدور اجرا عزا برنامه سین
جعبنون آغزون آچوبدورسسلنور جان جان حسین
دینیمین قربانیسن جدین سنه قربان حسین
قیلدی معراج انبیا نازل اولوبدوربانوان
قاره چادر شبلری باشلاردا عفتدن نشان
دور ائدوب صندوقی اولدی هربیری بیر نوحه خوان
مریمو سارا وحوا آسیه ایوای دیور
قانلی باشه گوزتیکوب زهرا بالام لای لای دیور
بیری دییر لبلریوه چشمه زمزم قربان
بیری دییر قاش گوزوه غم زده مریم قربان
بیری دییر قانه باتان باشیوه عالم قربان
(اما دییر گوردوم بیر خانم عورت یانا یانا دییر)
حسین:اویارالی سینوه سینه زهراقربان
ویردولار سینه خانملارناله وداد ایئدیلر
اوپدولر قانلی باشی بیربیرمرامه یتدیلر
دیریدن گوزیاشلاری گوزده کناره گیتدیلر
رعشه دوتدی سسلنوبدور راهب پاکیزه خو
من ایاقم ای خدا یاعالم رویادی بو
حال وحشتلن یاخنلاشدی حسینون باشینه
ایلدی دقت اوباشین کول دوتان گوز قاشینه
پرتو سیماسینه هم حنجر خونپاشینه
قانه باتمیش خطینه لعل لب خونبارینه
سجده گاهینن سمایه قوزانان انوارینه
سالدی بیر سینیه زرینه اول سبز حریر
وسط سینیه قویدی اوباشی راهب پیر
توکدی بیرظرف بلورینده سوا مشک وعطیر
توکدی آهسته سو قانین یودی زلفون دارادی
کولری ردایلدی گوردی دوداقلار یارادی
عرض ائدیب ویرم قسم درک ایتدیگیم آیتلره
دیریده باشین آچان نورانی شخصیتلره
بیربه بیر قانلی دوداقینن اوپن عورتلره
کیمسن آی باش بوقدر موی کنانین وار سنون
عالم معناده چوخلی نوحه خوانون وار سنون
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
#دیر_راهب
|⇦•چون آسمان کند...
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجهٔ بحار
خون شفق ز پنجه ی خورشید میچکد
از بس گلوی تشنه لبان را دهد فشار
روزگار در چاه سرنگون فکنَد ماهِ مصر را
یعقوب را سفید کند چشم انتظار
پور ابوتراب جگر گوشه ی رسول
طفلی که بود گیسوی پیغمبرش مهار
*بچه ی خردسال رو وقتی بغلش میکنی برای اینکه خودشو نگه داره موی شما رو میگیره..*
روزی که پا به دایره ی کربلا نهاد
بشنو چه ها کشید ز چرخ ستم شعار
از زخم تیر بر بدن نازنین او
صد روزن از بهشت برین گشت آشکار
اول(تنها) لبی که بوسه گهِ جبرئیل بود
بی آب شد ز سنگدلی های روزگار
رنگین ز خون شده است ز بی رویی سپهر
رویی که میگذاشت بر او مصطفی عُذار
طفلی که ناقة الله او بود مصطفی
خصم سیاه دل شده بر سینه اش سوار
*و الشمر جالس علی صدره، الان دارن از کربلا میرن اما از دیروز تا حالا بدن رو زمينه..*
عیسی در آسمان چهارم گرفت گوش
پیچید بس که نوحه در این نیلگون حصار
نتوان سپهر را به سرانگشت برگرفت
چون نیزه برگرفت سر آن بزرگوار
از بس که طائران هوا خون گریستند
از ماتم تو روی زمین گشت لاله زار
خضر و مسیح را به نفس زنده میکند
آنها که در رکاب تو کردند جان نثار
چون خاک کربلا نشود سجده گاه عرش
خون حسین ریخت بر آن خاک مُشکبار
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
جمعی که پاسِ محمل شان داشت جبرئیل
گشتند بی امانی و محمل شترسوار
آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
*امام شما رو امروز یه جوری سوار ناقه ی عریان کردن، شبِ امام سجاده، زمان حرکت آلُ الله از کربلاست، یک زن و این همه زن و بچه، امان از دل زینب.. همه رو سوار کرد، تا اومدن جلو خانم یه تَشر حیدری زد کنار برید خودم سوار میکنم همه رو، دونه دونه ناقه ها رو مینشوند، سوار میکرد، بلند میشدن، با دست بسته هم سوار میشدن... آخرین نفر موند، فقط خانم زینب موند و رباب، اصلا دیگه روضه عاشورایی نیست، فقط ناله ست، چون دیگه خود بچه ها هم رمق ندارن، سینه زن ها هم رمق ندارن، دیروز بود همه مویه میکردن و موی میکَندن، الان انقده بچه ها کتک خوردن...حسین....
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
#روضه_اسارت
◾️#اسارت #شام
◾️#آقای_خمسه
◾️ ورود کاروان اسرا به شام
➖#کانال_متن_وسبک
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
#کوفه_نوحه
برادر جان تو مصباح الهدایی
بمیرم من چرا بر نیزه هایی
حسینِ سرجدایم ، بخوان قرآن برایم
حسین جانم حسین جان
.......
چو ماهِ اولِ ماهی حسین جان
که جلوه می کنی گاهی حسین جان
عزیزم لاله گونی ، به پشت ابر خونی
حسین جانم حسین جان
......
دو تا سر خواهرت در کوفه دیده
سر بشکسته و رأس ریده
ببین که غرق آهم ، سر سالم نخواهم
حسین جانم حسین جان
.......
اگر مهلت دهند این نیزه داران
سرت را میکنم من بوسه باران
ببوسم حنجرِ تو ، به جای مادرِ تو
حسین جانم حسین جانhttps://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی