eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
284 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
۸- ۲ •°• °•° همزمان با مراحل آماده‌سازی گردان‌های ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در اردوگاه کوهستانی شهید بروجردی و استمرار مأموریت‌های شناسایی در محورهای مختلف کوهستانی جبهه‌ی میانی توسط رزمندگان تیم‌های شناسایی واحد اطلاعات‌-عملیات این یگان، دو فقره عملیات نه‌چندان گسترده، توسط دیگر یگان‌های نیرو‌ی زمینی سپاه و نزاجا، در دو محور انجام گرفت. عملیات اول؛ عملیات ۲ بود که این نبرد، در منطقه‌ی غرب پیرانشهر؛ حد فاصل ارتفاعات قَمطَره و تَمَرچین، به منظور تسخیر ارتفاعات سرکوب، تصرّف پادگان عراقی حاج‌عمران و تسلّط بر شهر چومان‌مصطفی و نیز گرفتن اسیر از دشمن انجام شد. موفقیت در این عملیات و دستیابی به هدف‌های مورد نظر، موجب نظارت بر مسیرهای تردّد ضد‌انقلاب، پشتیبانی و حمایت از کردها و مبارزان مسلمان عراقی، بازداشتن ارتش عراق از هر گونه تجاوز به پیرانشهر می‌شد. چه این‌که امکان گسترش دامنه‌ی اجرای عملیات نامنظم در خاک عراق و زمینه‌ی نزدیک شدن به تاسیسات نفتی کرکوک را نیز برای ایرانیان، فراهم می‌کرد. در این عملیات؛ ۱۶ گردان از نیروی زمینی سپاه و ۶ گردان پیاده و ۱ گردان مکانیزه از نیروی زمینی ارتش شرکت داشتند. به دلیل صعب‌العبور بودن ارتفاعات، هوانیروز نیز، بخشی از مأموریت پشتیانی عملیات را، به عهده گرفت. در عملیات ۲ که از شامگاه ۲۹ تیر ۱۳۶۲ آغاز شد، اوج درگیری رزمندگان ایرانی با نیروهای دشمن بر روی ارتفاعات ۲۵۱۹ بود، که پس از یک‌بار دست‌به‌دست شدنِ این ارتفاع، نیروهای خودی با شجاعت و مقاومت ستودنی و با پشتیبانی هوانیروز، توانستند بر تمامی آن بلندی‌ها مسلّط شوند. علاوه بر این، ارتفاع مهم کلو، پادگان حاج‌عمران و شمار دیگری از ارتفاعات مهم منطقه، به دست نیروهای ایرانی افتاد. تسلّط بر شهر چومان‌مصطفی؛ نتیجه‌ی مهم دیگر این عملیات بود. ○ سمت راست: حسن زمانی؛ فرمانده گردان حمزه. ○ سمت چپ: حاج محمود امینی؛ فرمانده گردان مسلم‌. @yousof_e_moghavemat
🚩 خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم. ... خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم. 🚩 خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است. ... خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهره‌مند نمودی بخشی از وصیت @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۵ 🌺 دانشمند شهیدی که بارها متوسل به امام حسین علیه‌السلام شد با چند نفر از بچه‌های دانشگاه یه قرار گذاشته بود. صبح‌های پنجشنبه می‌رفتند گلزار شهدا و زیارت عاشورا می‌خواندند. مصطفی و بچه‌های دست‌اندرکارِ انرژی‌هسته‌ای، در کنار همتِ بالا و تلاش ، تـوسلِ دائمی داشتند و قبل از اولین گازدهی، کنارِ دستگاه‌ها زیارت عاشورا می‌خواندند... . ⚘خاطره‌ای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن 📚منبع: یادگاران «کتاب شهیداحمدی‌روشن» ، صفحه ۲۷ @yousof_e_moghavemat
افلاکیان در لباس خاکی... @yousof_e_moghavemat
ایکاش به جای همه می‌ شد که در این شهــر ؛ این حالِ بهم ریخته‌اَم را تـو ببینی ... @yousof_e_moghavemat
در سینه دردی مشترک داریم ما باهم جامانده ایم از کربلا،مثل رقیّه... @yousof_e_moghavemat
بعد از جنگ در حال تفحص در منطقه کردستان عراق بودیم که به طرز غیر عادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف وصیت نامه قرار داشت که کاملا سالم و این چیز عجیبی بود. در وصیت نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم… پدر و مادر عزیزم شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت شهدا را دعوت می کنند… پدر و مادر عزیزم من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می رسم. جنازه ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می ماند. بعد از این مدت جنازه من پیدا می‌شود. و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می گویم. به مردم دلداری بدهید به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می کنیم بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. @yousof_e_moghavemat
آمدی، آمدنت حال مرا ریخت بهم یک نگاهت همه ی فلسفه را ریخت بهم آمدی و دل من سخت در این اندیشه: آن همه منطق و قانون، چرا ریخت به هم؟ @yousof_e_moghavemat