💗 حاج احمد 💗
#به_پدرمادرت_چی_بگم ؟ 😔
☆
♡
● #احمد ابلاغ کرده بود کسی حقی سیگارکشیدن ندارد. سیگاریها رعایت میکردند و جلوی احمد سیگار نمیکشیدند. یک آن احمد فهمید بوی #سیگار میآید. رد آن را زد و دید نوجوانی لب سکّو نشسته و سیگار میکشد. یک کشیده خواباند زیر گوشش و پسرک نقش بر زمین شد و گریهاش گرفت.
- چرا منو میزنی؟ به تو چه مربوطه؟؟ چهکارهای تو؟؟؟ الآن میرم پیش برادر احمد میگم چه برخوردی باهام کردی...!
انگار آب سردی روی احمد ریخته باشن، کمی شل شد.
- میدونی اگه برادر احمد میومد و تو رو توی این وضع میدید، ده برابر بدتر از من برخورد میکرد؟!! تو رو سالم تحویل دادن، حالا سیگاری تحویل بگیرن!!؟؟؟ عیب نداره؛ تو برو شکایت منو بکن، منم میگم سیگار کشیدی. اون خودش بین ما تصمیم میگیره؛ اما من باهات میخوام معامله کنم.
- چه معاملهای؟
تو به احمد نگو، منم نمیگم سیگار کشیدی.
سرش را به نشانه تایید تکان داد.
در همین حین، یکی آمد پیش احمد.
- برادر احمد، ماشین حاضره.
- چی؟ تو خود برادر احمدی؟
پسرک بغضش ترکید و زد زیر گریه.
- چرا بهم نگفتی خود برادر احمدی؟؟
پرید بغل احمد و همدیگر را در آغوش کشیدند. احمد محکم او را به سینه خود چسباند و در حالیکه نوازشش میکرد:
- تو عزیز ما هستی. منو حلال کن. دست خودم نبود. تو امانتی دست ما. اگه سیگاری بشی و برگردی، اونوقت پدر مادرت میگن اینم سوغات جبههشون!!!...قول بده دیگه نفهمم و نشنوم جایی سیگار کشیده باشی! باشه؟
پسرک درحالیکه هنوز میگریست:
- غلط کردم! بیجا کردم! بازم منو بزن. من دیگه دست به سیگار نمیزنم!
☆
♡
● به روایت سعید طاهریان مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند #میخواهم_با_تو_باشم با اختصار و تخلیص از صفحات ۷۰ و ۷۱.
☆
♡
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان 💕🌸💕
@yousof_e_moghavemat
🌸
#آداب_زیارت
🌺عن الامام الرضا عليه السلام:
《 يا سَعْدُ عِنْدَكُمْ لَنا قَبْرٌ، قُلْتُ: جُعْلِتُ فِداكَ قَبْرُ فاطِمَةَ بِنْتِ مُوسى عليه السلام؟ قالَ: نَعَمْ، مَنْ زارَها عارِفا بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ، فَاِذا أَتَيْتَ الْقَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأسِها مُستَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، وَكَبِّرْ أَرْبَعا وَثَلاثينَ تَكْبيرَةً، وَسَبِّحْ ثَلاثا وَثَلاْثَينَ تَسْبيحَةً، وَ احْمَدِاللّه َ ثَلاثا وَثَلاثينَ تَحْميدَةً ثُمَّ قُلْ 》
سعد از حضرت على بن موسى الرضا عليهم السلام نقل مى كند كه امام رضا عليه السلام فرمود: اى سعد! ما پيش شما (مردم قم) قبرى داريم، گفتم: فداى شما شوم، منظور شما قبر فاطمه معصومه دختر امام هفتم عليهماالسلام است؟ فرمود: بله، كسى كه با شناخت حق او، او را زيارت كند بهشت براى اوست، بعد فرمود: وقتى براى زيارت آمدى در بالاسرش رو به قبله بايست، ۳۴ بار اللّه اكبر، ۳۳ بار سبحان اللّه و ۳۳ بار الحمدللّه بگو و بعد بگو( زیارتنامه را بخوان)🌺
بحارالانوار، ج ۱۰۲ ص ۲۶۶
سفینة البحار، ج ۲ ص ۳۷۷
#حدیث_امام_رضا
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹#استوری
خندههایت باغی از یاقوت و مروارید باز
هی ببین این لحظه ماهِ مهربان خندید باز...
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
🌸 عقب عقب می رویم
حاج صادق آهنگران
💠 در کشور ما هر برنامه ای که عمومی شده و در سطح کشور فراگیر می شود داستانهای طنزی هم درباره ی آن پرداخته و در سطح جامعه منتشر می گردد.
💠 نوحه هایی هم که من می خواندم از این قاعده مستثنی نبود و برای بعضی از نوحه ها شعرهای طنزی هم ساخته می شد مثلاً برای نوحه ی
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت
شعر طنزی با این کیفیت ساخته بودند:
بهر آزادی شوش از مولوی باید گذشت
از کنار دکه ی احمد یخی باید گذشت
و نمونه هایی از این قبیل حتی این شوخی ها به جبهه ها هم رسیده بود.
💠 مثلاً هر وقت در عملیاتی عدم الفتح و عقب نشینی داشتیم وقتی کمی جلو می رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است بعضی از رزمندگان که در آن شرایط روحیه خوبی داشتند و شوخ بودند به محض اینکه مرا می دیدند می خواندند: به کربلا می رویم عقب عقب می رویم که این طنز مربوط می شد به نوحه ی سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم.
#طنز_جبهه
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#فرماندهتون_از_کار_افتاده 😂
ꈹ
〠
⌬ در سفر حج سال ۱۳۶۰، من در بعثه و واحد هلال احمر مشغول خدمت بودم. گاهی که فرصتی پیش میآمد، سری به #حاج_احمد و #حاج_همت میزدم. آنروز، برای دیدن آنها به چادری که در مشعرالحرام داشتند رفتم. #احمد تا مرا دید، گفت: «مجتبی، بیا ببین این پام چی شده؟»😦
انگشت شصت پایش کمی زخم شده بود، امّا شکل خاصی نداشت. گفتم: «یه زخم سطحیه؛ چی شده؟»😌
به جای او، حاجهمت در حالیکه تسبیحی دور انگشتش تاب میداد، گفت:
«این فرماندهٔ شما دیگه از کار افتاده شده! پیرمرد نتونست از کوه بالا بیاد، افتاد و پاش زخمی شد!»🤪
حاجاحمد شاکی شد و گفت: «هیچم اینطور نیست! تقصیر تو بود! گفتم از اون صخره بالا نرو، رفتی؛ منو هم دنبال خودت کشوندی!»😒
حاجهمت پوزخندی زد و با لحن لجدرآری گفت: «حالا لازم نیست جلوی نیروت قیافه بگیری پیرمرد!»😐
آقا! یکی این بگو، یکی آن بگو! آرامآرام بحثشان بالا گرفت که یک مرتبه احمد با کف دست به دیواره چادر کوبید و داد زد:
- داری اشتباه میکنی برادر من!😠
با فریاد او، همهمه درون چادر خوابید و تمام سرها به طرف آن دو برگشت. احمد سرخ شده بود و همت با لبخند و خونسردی کیف میکرد.😁 صدای یکی را شنیدم که گفت:
- باز این دوتا دعواشون شد!😏
ظاهراً بار اولی نبود که به هم میپریدند؛ بعد از چند دقیقه هم همه چیز به حالت عادی برمیگشت و فراموششان میشد!🙂
☆
♡
- به روایت حسین شریعتمداری و مجتبی عسگری، صفحات ۷۲ و ۷۳ کتاب #میخواهم_با_تو_باشم
ꙮ
ꙮ
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان 💕🌸💕
@yousof_e_moghavemat
۲۴ مهرماه ۱۳۵۹
خاکسپاری اولین شهید ارمنی دوران دفاع مقدس
📷 شهید زوریک مرادی مسیحی(مرادیان)🌷
شهادت: ۱۹ مهر ماه ۵۹
شهید #زوریک_مرادی (مرادیان) اولین شهید نظامی ارمنی در دوران ۸ سال دفاع مقدس بود. او تنها فرزند پسر خانواده بود و در هفتم تیرماه ۱۳۳۹ در تهران چشم به جهان گشود. در سال های تحصیلی دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان» با اینکه به اتفاق والدین و چهار خواهرش در یک اتاق زندگی می کرد ولی همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «کوشش داوتیان» ادامه داد اما با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان سال آخر دبیرستان را ناتمام گذاشت و چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه عازم خدمت سربازی شد. شهید مرادی بعد از ۳ماه دوره آموزشی در «شاهرود» به لشکر ۶۴ ارومیه منتقل شد و سرانجام بعد از ۸ماه خدمت بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مجروحیت شدید در تاریخ ۱۹ مهر۵۹ در جبهه پیرانشهر به شهادت رسید؛ آنهم حدود ۱۹روز بعد از شروع جنگ تحمیلی. پیکر اولین شهید نظامی ارمنیزوریک مردایان در ۲۴ مهر۵۹ در گورستان ارامنه در جاده خراسان بخاک سپرده شد
@yousof_e_moghavemat
صبح ما خیر است ،
ای یاران ز پیغام شما
جان ما مست است ،
دائم از می جـام شما ...
#مردان_بی_ادعا
@yousof_e_moghavemat
🌸
#نامهامام_به_حسینبنعبدالله_نیشابوری_والی_سجستان
🌺 عن الامام الجواد عليه السلام:
《 بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد فان موصل کتابي هذا ذکر عنک مذهبا جمیلا و ان لک من عملک ما احسنت فیه فاحسن الی اخونک و اعلم ان الله عزوجل مسائلک عن مشاقیل الذر و الخردل 》
بسم الله الرحمن الرحیم ،و اما بعد؛
این شخص که نامه مرا به تو می رساند از تو نقل کرد که تو مذهب نیکو و پسندیده ای داری و این که اعمال تو مورد تحسین و رضایت خاطر مردم است، تا میتوانی نسبت به برادران دینی خود نیکی کن و بدان که خداوند عزّوجلّ در قیامت هر ذرّه و خردلی از عمل نیک را فراموش نمی کند🌺
بحارالانوار، ج ۵ ص ۶۸۷
#حدیث_امام_جواد
@yousof_e_moghavemat
رزمندگان #حزب_الله دیروز ۳۳ عملیات مختلف علیه تروریست های صهیونیست انجام دادن
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
🌷میراث شجاعت و ایمان؛ یاد پدری بزرگوار🌷
من بعد از شهادت پدر به دنیا آمدم و یکی از افتخاراتم این است که او به عشق امام خمینی (ره)، نام مبارک ایشان را برای من انتخاب کرد.
از دیگران شنیدهام که پدرم فردی شجاع و بیباک بود که در برابر دشمنان و ظالمین ایستادگی میکرد. به عنوان طلبهای جوان و متعهد به اسلام، او نماد مقابله با ظلم بود.
ویژگیهای بارز او، اهتمام به صله رحم بود. وقتی از قم به زادگاهش میرفت، همیشه به دیدار اقوامش میرفت، حتی اگر برخی از آنها به دلیل ناآگاهی قهر بودند. او اختلافات و جناحگراییها را بیارزش میدانست و به انجام فرائض دینی اهمیت زیادی میداد.
🎙 راوی: فرزند شهید
#شهید_ولی_الله_سلیمانی_فرد
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم
هرکجا باشید خدا با شماست
« سوره حدید ، آیه ۵ »
#رزمنده_ارتش
#نماز_و_مناجات
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
ارتش و سپاه، یده واحده ...
شهید حسن باقری(در تصویر مشخص شده است)و تیمسار ظهیرنژاد(نفر اول ایستاده از سمت راست)
فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش
در جمع رزمندگان ارتش پس از
پیروزی در عملیات ثامنالائمه
#فرماندهان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat