🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۴۱
همونطور که با بهار از پله های دانشگاه پایین می رفتیم،نفسم رو بیرون دادم و گفتم:مرگ مریم هنوز باورم نشده،یه حس و حال گنگی دارم!
بهار دستم رو گرفت و گفت:من که اصلا نمیشناسمش هنوز ناراحتم،چه برسه به تو که دخترشم جلوی چشمته!
رسیدیم نزدیک در دانشگاه،یکی از دخترهای کلاس هراسون وارد شد با دیدن ما گفت:بیاید کمک!
نفس نفس زنون به بیرون دانشگاه اشاره کرد و ادامه داد:استاد سهیلی!
نگاهی به بهار انداختم و دویدم بیرون!
چندنفر هم پشت سرم اومدن،همونطور که چادرم رو به دست گرفته بودم به دو طرف خیابون نگاه کردم،چندنفر سر خیابون حلقه زده بودن!
با عجله دوییدیم به اون سمت،رو به جمعیت گفتم:برید کنار!
دو تا از طلبه ها جمعیت رو کنار زدن،سهیلی نشسته بود روی زمین،از گوشه سرش خون می چکید،صورتش از درد جمع شده بود!
سریع گفتم:به آمبولانس زنگ بزنید!
کسی گفت:تو راهه!
یکی از طلبه ها خواست کمک کنه بلند بشه که سریع گفت:نکن،فکرکنم پام شکسته!
بهار با عصبانیت گفت:بابا یکی ماشین بیاره آمبولانس حالاحالاها نمیرسه!
سهیلی لبش رو به دندون گرفت و با دست پیشونیش رو گرفت!
دوره امداد گذرونده بودم بلند گفتم:کسی چیزی نداره پاشو ببندیم؟
چندنفر با تعجب نگاهم کردن،نمیتونستم معطل این جمعیت بشم!
چادرم رو درآوردم و نشستم رو به روی سهیلی!
همونطور که نگاهش می کردم گفتم:کدوم پاتونه؟
چشم هاش رو نیمه باز کرد و آروم لب زد:چپ!
سریع چادرم رو محکم بستم به پاش!
با صدای خفیف گفت:مراقب خودت باش!
از فعل مفرد استفاده کرد،معلوم بود حالش اصلا خوب نیست!
صدای آژیر آمبولانس اومد،چندنفری که درمورد ماجرا صحبت می کردن صداشون به گوشم می رسید:یه ماشین با سرعت از اون سمت اومد این بنده خدا داشت می رفت طرف دانشگاه،بدون توجه مستقیم رد شد خورد بهش!
زیر لب گفتم:بنیامین!
حالا متوجه حرفش شدم!
سریع سهیلی رو بردن بیمارستان،بهار بازوم رو گرفت:هانی منو که نفرین نکردی؟!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چی؟!
با خنده گفت:آخه هرکی که اذیتت کرده داره میره زیر خاک!
محکم بغلم کرد:شوخی میکنما،ناراحت نشی!
ازش جدا شدم،بدون توجه به حرفش گفتم:حتما کار بنیامینه فکرکنم تا ابد باید شرمنده و مدیون سهیلی باشم!
بهار به شوخی گونه م رو کشید:فیلم زیاد می بینیا حالا بذار مشخص بشه،چادرتم که نصیب برادر سهیلی شد!
زل زدم به مسیری که آمبولانس ازش گذشته بود.
_بهار،امیرحسین چیزیش نشه!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۴۲
مادرم پوفے ڪرد و با عصبانیت زل زد توے چشم هام:اینا رو الان باید بگے؟!
از پشت میز آشپزخونہ بلند شدم،همونطور ڪہ در یخچال رو باز میڪردم گفتم:خب مامان جان چہ میدونستم اینطور میشہ؟!
لیوان آبے براش ریختم و برگشتم سمتش:اشتباہ ڪردم،غلط ڪردم!
مادرم دستش رو گذاشت زیر چونہ ش و نگاهش رو ازم گرفت.
لیوان آب رو،گذاشتم جلوش.
بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ گفت:هر روز باید تن و بدن من بلرزہ ڪہ بلایے سرت نیاد!دیگہ میتونم بذارم از این در برے بیرون؟
سرم رو انداختم پایین،موهام پخش شد روے شونہ م،مشغول بازے با موهام شدم.
_هانیہ خانم با توام!
همونطور ڪہ سرم پایین بود گفتم:حرفے ندارم،خربزہ خوردم پاے لرزشم میشینم اختیار دارمے،هرڪارے میخواے باهام ڪن اما حرف من استادمہ!
لیوان آب رو برداشت و یہ نفس سر ڪشید.
از روے صندلے بلند شد،با جدیت نگاهم ڪرد و گفت:توقع نداشتہ باش ناز و نوازشت ڪنم یہ مدتم بهم ڪار نداشتہ باش تا فڪر ڪنم.
سرم رو بلند ڪردم و مطیع گفتم:چشم!
ادامہ دادم:بچہ ها میخوان برن ملاقات منم برم؟
روسریش رو از روے مبل برداشت و سر ڪرد:نہ!فاطمہ ڪار دارہ باید برے پیش عاطفہ حالش خوب نیست!سر فرصت دوتایے میریم منم باهاش صحبت میڪنم!
شونہ هام رو انداختم بالا و باشہ اے گفتم!
داشتم میرفتم سمت اتاقم ڪہ گفت:هانیہ توقع نداشتہ باش چیزے بہ بابات نگم!
ایستادم،اما برنگشتم سمتش!
خون تو رگ هام یخ زد،نترسیدم نہ!
فڪر غیرت و اعتماد پدرم بودم!
چطور میتونستم تو روش نگاہ ڪنم؟!
بے حرف وارد اتاق شدم ڪہ صداے زنگ موبایلم اومد،موبایلم رو از روے تخت برداشتم و بے حوصلہ بہ اسم تماس گیرندہ نگاہ ڪردم.
بهار بود،علامت سبز رنگ رو بردم بہ سمت علامت قرمز رنگ:جانم بهار.
صداے شیطونش پیچید:سلام خواهر هانیہ احوال شما؟امیرحسین جان خوب هستن؟
و ریز خندید،یاد حرف دو روز پیشم افتادم،بے اختیار بود!
با حرص گفتم:یہ حرف از دهنم پرید ببینم بہ گوش بے بے سے ام میرسونے!
_خب حالا توام انگار من دهن لقم؟! آخہ از اون حرف تو میشہ گذشت؟
صداش رو نازڪ ڪرد و ادامہ داد:بهار امیرحسین چیزیش نشہ!داریم میریم ملاقات امیرحسین بیا دیگہ!
نشستم روے تخت.
_نمیتونم بهار،ڪار دارم!
_یعنے چے؟مگہ میشہ؟
_سرفرصت میرم!
با شیطنت گفت:پس تنها میخواے برے اے ڪلڪ!
با خندہ گفتم:درد!با مامانم میخوام برم،مسخرہ دستگاهے!
_پس مامانو میبرے دامادشو ببینہ!
خندیدم:آرہ من و سهیلے حتما!
با هیجان گفت:سهیلے نہ،امیرحسین!
راستے دیدے گفتم زیاد فیلم میبینے؟
چینے بہ پیشونیم دادم.
_چطور؟
_ڪار بنیامین نبودہ ڪہ،ماجرا رو جنایے ڪردے!
ڪنجڪاو شدم.
_پس ڪار ڪے بودہ؟
با لحن بانمڪے گفت:یہ بندہ خداے مست!
خیالم راحت شد،احساس دِين و ناراحتے از روے دوشم برداشتہ شد!
از بهار خداحافظے ڪردم و رفتم سمت ڪمدم،سہ ماہ از مرگ مریم گذشتہ بود اما هنوز لباس سیاہ تنشون بود،بخاطرہ مراعات،شال و سارافون بہ رنگ قهوہ اے تیرہ تن ڪردم،چادر نمازم رو هم سر ڪردم،از اتاق رفتم بیرون.
مادرم چادر مشڪے سر ڪردہ بود با تعجب گفتم:جایے میرے؟
سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد:آرہ حال امین خوب نیست فاطمہ میخواد ببرتش دڪتر میرم تنها نباشہ!
با مادرم از خونہ خارج شدیم،دڪمہ آیفون رو فشردم!
بدون اینڪہ بپرسن در باز شد!
وارد حیاط شدیم،خالہ فاطمہ بے حال سلامے ڪرد و رفت سمت امین ڪہ گوشہ حیاط نشستہ بود!
ڪنارش زانو زد:امین جان پاشو الان آژانس میرسہ!
امین چیزے نگفت،چشم هاش رو بستہ بود!
مادرم با ناراحتے رفت بہ سمتشون و گفت:چے شدہ فاطمہ؟
خالہ فاطمہ با بغض زل زد بہ بہ مادرم و گفت:هیچے نمیخورہ نمیتونہ سر پا وایسہ!ببین با خودش چے ڪار ڪردہ؟
و بہ دست امین ڪہ خونے بود اشارہ ڪرد!
مادرم با نگرانے نگاهے بہ من ڪرد و گفت:برو پیش عاطفہ!
همونطور ڪہ زل زدہ بودم بہ امین رفتم بہ سمت خونہ ڪہ امین چشم هاش رو باز ڪرد و چشم تو چشم شدیم!
سریع نگاهم رو ازش گرفتم،چشم هاش ناراحتم مے ڪرد،پر بود از غم و خشم!
قبل از اینڪہ وارد خونہ بشم عاطفہ اومد داخل حیاط،هستے ساڪت تو بغلش بود!
خالہ فاطمہ با عصبانیت بہ عاطفہ نگاہ ڪرد و گفت:ڪے گفت بیاے اینجا؟باز اومدے سر بہ سرش بذارے؟
عاطفہ چیزے نگفت،خیرہ شدہ بودم بہ هستے،خیلے تپل شدہ بود،سرهمے سفید رنگش بهش تنگ بود!
با ولع دستش رو میخورد!
مادرم با لبخند بہ هستے نگاہ ڪرد و گفت:اے جانم،عاطفہ گشنشہ!
عاطفہ سر هستے رو بوسید و گفت:آب جوش نیومدہ!
ادامه #قسمت_۴۲ 👇👇
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
میروی
اما همیشه
در کنارم ماندهای ...
#وداع_یاران
#لشکر۴۱_ثارالله
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
شبتون شهدای
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
سلام امام زمانم✋🌸
بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفترعمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد..
💚اللهم عجل لولیک الفرج💚
@zakhmiyan_eshgh
🌻 زیارت مختصر حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) در روز شنبه :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ یَا رَسُولَ اللهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّا عَنْ أُمَّتِهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای محمّد بن عبد اللّه، سلام بر توی ای اختیارشده خدا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای امین وحی خدا، شهادت می دهم که تو فرستاده خدایی و گواهی می دهم که تو محمّد بن عبد اللّه هستی و گواهی می دهم که تو امّت خویش را خیرخواهانه پند گفتی، و در راه پرودگارت جهاد کردی،و او را تا زمان مرگ پرستیدی، پس خدا پاداشت دهد ای فرستاده خدا، بهترین پاداشی که به پیامبری از سوی امّتش می دهد. خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. برترین درودی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگواری
التماس دعا✋🌸
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
جھان
بر مدار لبخندهای تو
زيبا میشود
هر صبح که با افق نگاهت
عشق را
بر حريم نگاهم میگشایی
🍃
#عرفان_یزدانی✍
#شهید_محسن_حججی ❤️
#سالروز_ولادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مهربانیات را با گلها در میان بگذار
با سنگها
با رودی که میرود
مهربانیات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمهای خواهد شد
و انسان را با انسان
آشتی خواهد داد...
🍃
#غلامرضا_بروسان ✍
#شهید_نوید_صفری ❤️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
صدایت را بفرست،
تا چون پیچکی در آن بیاویزم
و از این تالاب بگریزم...
🍃
#عزیز_نسین ✍
#شهید_قاسم_غریب ❤️
#سالروز_شهادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
صدایت را بفرست، تا چون پیچکی در آن بیاویزم و از این تالاب بگریزم... 🍃 #عزیز_نسین ✍ #شهید_قاسم_غری
#گذری_بر_سیره_شہید
قاسم براي اولين بار در شب ٢١ بهمن ٨٣با دو نفر از دوستانش به خواستگاري آمد. خوب به ياد دارم ساعت ٩ شب بود.
در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي غريو اللهاكبر مردم به گوش ميرسيد.
از آن موقع به بعد هر وقت غريو اللهاكبر را ميشنوم، ياد شب خواستگاري قاسم ميافتم و خاطره شيرين آن شب برايم زنده ميشود
همسرم پاسدار بود و دوره خلباني را ميگذراند. عاشق پرواز بود و عاقبت سيمرغ آسمان شهادت شد.
همسرم ابتدا از اعتقادات و ايمانشان و بعد هم از شغلش برايم صحبت كرد. قاسم از سختي راهي كه در پيش داريم حرف زد، از مأموريتهاي پيش رو و از زندگياي كه امكان دارد شهر به شهر بچرخيم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه اين شرايط، مسائل و سختيها تصميم خودم را بگيرم. من هيچ شناختي در مورد شغلش نداشتم.
دوست داشتم شرط هر دوي مان صداقت باشد و هرگز در هيچ شرايطي به هم دروغ نگوييم.
قاسم در همان جلسه از احتمال شهادتش برايم گفت. ميگفت كه عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم عرض زندگيام قشنگ باشد. طولش مهم نيست.
#راوي_همسرشهید ✍
#شهيد_قاسم_غریب ❤️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#کمک_به_کودکان_فقیر
#شهید_ارتش_مرتضی_زرهرن ❤️
ما با خانوادهای نیازمنده سوریه ۱۵کیلومترفاصله داشتیم، شهید_مرتضی در یک حرکت خلاقانه و به صورت خودجوش همیشه برای بچه های اونجا صبحونه و ناهار می برد،
اول از بچه های خودمون می پرسید که این غذاها اضافس یا نه، بعد همه رو جمع می کرد و می برد و خونه به خونه غذاها رو میداد و من باهاش همراه بودم و می دیدم باهاشون عربی صحبت میکنه.
می گفت هر خانواده ای جدا وایسید و من باهاش بودم و یاد میگرفتم. خلاصه به هرکس یه چیزی میداد به یکی پنیر به یکی میوه میداد. بچه های اونجا دیگه عاشقش شده بودن، با مرتضی عکس میگرفتن. اونا به مرتضی عمو میگفتن. با اینکه غریبه بودن ولی اخلاق مرتضی رو که می دیدن از مرتضی خوششون می اومد
#شهادت_فروردین۹۵
-----------------------------------------
🍁زخمیان عشق🍁
کسی باش که در بند حسین است
لبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است
پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ حُسین است
تَعریفِ مَن از عشْق هـَمان بود که گُفتَم
در بَندِ کَسی باش که دَر بَندِ حُسین است
دَر مَعرکه اَز سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد
این ویژگیِ چَشمِ هـُنَرمَندِ حُسین است
شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هـَمه عُمْر
شوری که خُدا دَر دلَم اَفکَندہ حُسین است
آهـَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً
طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است
بی روضه ی او حال خوشی نیست...، اَگَرهـست
از حال گُذَشتیم که آیَندہ حُسین است
اَز بَس که (عَلی) نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست
این نام اَگَر رویِ سه فَرزَندِ حُسین است
دَر جَنگ سَراَفکَندہ نَبودیم و نَگَردیم
چون بَر سَرِمان یکسَرہ سَربندِ حُسین است
پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ دِلِ اوست
لَبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است
شاعر : محسن کاویانی
#ارسالی
در مرحله آخر که ما باهم به سوریه رفته بودیم یک روز روی یکتکه سنگ روی تپهای نشسته بود، رفتم کنارش و گفتم: چرا غمگینی؟ اینجا برای چی نشستی؟ گفت: دنبال یک ترکش سر گردونم یا یک تیر که بیاید به سینه من بخورد💔.
آمادگی اعتقادی بسیار خوبی داشت با توجه به اینکه نیروی جدید بود و اولین بار بود در سوریه حاضرشده بود واقعاً شجاع بود☝️ و هر کس ایشان را میدید فکر میکرد چند سال هست در سوریه میجنگد به لحاظ تخصص زرهی هم خیلی زود خودش را رسانیده بود به خیلی از بچههای زرهی که سابقههای زیادی داشتند.👌 ازلحاظ دینی هم شد سالار شهدای مدافع حرم در تمام زمینهها واقعاً مجاهدانِ تلاش کرد و درنهایت به آرزویش رسید.💔
تولدت مبارک بزرگمرد❤️
شهید مدافع حرم محسن حججی🌹
#سالروز_ولادت🕊
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
در مرحله آخر که ما باهم به سوریه رفته بودیم یک روز روی یکتکه سنگ روی تپهای نشسته بود، رفتم کنارش
مثل آن شیشه که در همهمهٔ باد شکست ، ناگهان باز دلم یاد تو افتاد و شکست
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌼🌼🌼
🌿🌼🌼
🌿🌼
🌹بانو🌹
بخشی از آمار گرایش به اسلام و حجاب در جهان
براساس سالنامه کتاب واقعیات در سرشماری اخیر در آمریکا مشخص شد که سالانه 100هزار نفر در این کشور به دین اسلام میگروند.
موسسه تحقیقاتی و پژوهشی فیثماترز اعلام کرده است که تعداد کسانی که در انگلیس در ۱۰ سال گذشته به اسلام گرایش پیدا کرده اند، ۱۰۰هزار نفر می باشند که بیشتر آنان را زنان تشکیل میدهند. در این میان، تعداد دختران جوان 20 تا 30 ساله و دارای تحصیلات دانشگاهی که به دین اسلام گرویدهاند، چشمگیرتر است.
روزنامه "تایمز" لندن سال گذشته در گزارشی اعلام کرد: تعداد افرادی که در انگلیس به دین اسلام روی میآورند، روز به روز افزایش مییابد. این درحالی است که تعداد مسیحیان این کشور که هر هفته به کلیسا رهسپار میشوند، 2 درصد کاهش مییابد. در این میان تعداد زنان مسلمانی که برای ادای نماز به مسجد جامع لندن می روند، دو سوم تعداد مسلمانان این شهر است که بیشتر آنان کمتر از 30 سال سن دارند.
فرهنگ غرب
همان فرهنگ یزیدی هست همان هایی که قرآن به سر نیزه کردند
همان معاویه صفت ها
که سر سفره علی علیه السلام می. نشستند
نهار معاویه هم می خوردند
وقتی هم می گفتی چرا دو رنگی
می گفتند پُلوی معاویه خوشمزه هست نماز علی علیه السلام با حالتر
الان هم شال وساپرت لباس های نیمه برهنه مانتو های چند سانتی کار این خبیثان تاریخ هست
خواهرم بانو! بیادر پوشش خریدن لباست یکم دقت کن تا کی لباس های پاره پاره تن نما
درست هست فکه طلایه شلمچه اروند حلب دو کوهه سین ندارند در عوض شین دارند ناز شصت دارند که ازسیم های خار دار نفس گذشتن تا ازنفس افتادن امیر نفس شدن تا ما راحت نفس بکشیم ساحل خونین اروند یادگار مردانی هست در خلسه زجر آور آب آبروی آب شدند
لب تشنگانی در شلمچه به ابدیت پیوستند ودر این زمان در سوریه. شیمیایی موجی قطع نخاعی شدند،پاره،پاره شدند
علی اکبر های امام خمینی ره شدند وعلی اصغر های امام خامنهایی بعضی ها در طلائیه بی سر به دیدار معشوق رفتند سنگر سازان بی سنگر راببیند ناز شصت شهدای ما این ها. هست همپای فرشتگانی شدند تا رسیدن به وجه الله شدن بچه های حضرت زهرا (س)
فرهنگ علوی فاطمی را بینید دوستان حضرت علی را ببنید سلمان ابوذر مقداد مالک
فرهنگ یزیدی هم بینید ؟دوستان عمر عثمان ابوبکر معاویه
همه ات آشغالها دور هم جمع شدند بینید
دور علی هم بینید همه گلها جادوانه شدند
بیایید فرهنگ شهادت و ایثاررا ترویج کنیم صادر کننده باشیم به تمام دنیا نگوید خسته ایم ،بگویدبرای شهادت کمر بسته ایم
چرا دختر آمریکائی میاد شلمچه طلائیه مسلمان میشه چادری میشه اما دختر های ما ساپرت های اونا را بپوشن بعد هم تبلیغ کنن تا حالا فکر کردی ساپرت در خود همین آمریکا نشان چی هست؟؟؟؟؟؟
نشان زنان بی عفت هم جنس باز
معلوم الحال هست طبق تحقیق دارم میگم خودتون می تونیدبرید سرچ کنید بینید ؟
اون وقت دختر شیعه باید این لباس بپوشه حداقل لباسی که می پوشی در موردش تحقیق کن بین به چه قیمت داری جهنم می خری فکر کردی تا حالا هر کس دیگه هم ببینه بگیره تو گردن تو هست هیزم آتیش تنور این انتخاب تو بودی
حداقل این روزا کمی با خودت فکر کن تا کی سیلی میزنی ؟ به روی مهدی زهرا عج محرم عاشور تا سوعا شب های قدر فطر رمضان عیدغدیر حداقل تازه ماه رمضان. شب قدرتمام شده. سرنوشت یک سال ما رقم خورده بعضی دارن کاری می کنن همین نداشته باشید رفتار افکار پوسیده را بنداز دور
فکر کن چقدر دل شکستی چقدر آبرو ریختی چقدر تیر ترکش روانه کردی بالا غیرتا تمامش کن
قبل ازاین که به حسابت برسند با خودت محاسبه کن تا حالا چی گیرت آمده این بار دستتون بزارید تو دست حضرت زهرا سلام الله بگو خانم دیگه بسه نمی خوام آبرو زیر شما باشم می خوام آدم بشم
یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما»
(ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)
بانو هوا بس ناجوانمردانه سرد بی روح هست تو با،ساپرت های بدن نما نقشه های غرب را پیاده نکن
چقدر تیر و ترکش گناه روانه قلب ها کردی خشاب ایمانت را با گره روسری وچادرت محکم کن چرا که چادرت خون بهای شهیدان است
چادرت سکوی پرواز مردانی هست که تکه تکه شدند پودر شدند در بیابانها فکه شلمچه طلایه اروند. در سوریه. حلب خان طومان سر دادند. گمنام شدند پس مواظب مین های دشمن
خط قرمز ها باشید فرهنگ ما فرهنگ فاطمی وزینبی هست
ما بچه های مکتب سرخ عاشورایم
دختران زهرائیم
می خواهم شفیع من بشی
می خواهم ارثیه شما این تاج بندگی را حفظ کنم
بیاید تافرصتی هست سری بزنید به یادمان های شهدا دل بخرید آبرو بخرید جا شکستن دل مهدی زهرا عج
آق
ـا این روز ها مـگذرد...
روز هایـے ڪہ بے شمـا مےگذرد از سـخـتـ تریـن
روز هاستــ....
آقــا، بیا اینـها فڪر مےڪنند ما بے صاحب هستیم
جامه ی توست اما....
جامعه ی ما را میسازد....
جامه ات را جمع کن....
جامعه در خطر است....
خواهرم
بعضی چشمها منتظر یک جرقه هستند تا جامعه را به آتش بکشند
مراقب باش تا رفتارت جرقه آفرین نباشد.....
نگاه خستهات به آسمان که میرسد
هبوط میکند فرشتهای که بالهای
خستهاش نمیرسد به #عرش_چشم_تو...
نگاه شهدا به ما دوخته شده است
چ مثل چادر خاکی تو که شده کفنم
#نویسنده
#خادم_الشهدا_رمضانی_
21تیر سالروز قیام خونین مسجد گوهر شاد در دفاع از#عفاف
ومقابله با کشف حجاب رژیم سفاک پهلوی گرامی باد
🌿
🌿🌼
🌿🌼🌼
🌿🌼🌼🌼
🌿🌿🌿🌿🌿
همه گویند از #سر گذشت ...
اما من گویمت
چگونه از #دل گذشت؟!
.
ای کسی که
مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خداوندی ...
حالا آوینی بیاید و تو را روایت کند :
”تو را با خدا #چه_عهدی_بود که از این کرامت برخوردار شدی؟”
که خون تو سَبَب بیداری تمامِ خواب زده هایِ عالمِ غفلت است ...
از کدام #خواسته های دِلَت گذشتی تا اینگونه گمنام و ناگاه بیایی و از همه #دلبری کنی ...
#شهید_محسن_حججی🌷
#سالروز_ولادت
🌸
نـشر مـعارف شـهـدا در ایتــا
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
همه گویند از #سر گذشت ... اما من گویمت چگونه از #دل گذشت؟! . ای کسی که مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خ
کم توفیقی نیست #شهادت، چرا که مراقبه میخواهد و #ظاهر و #باطنی_پاک.
#مراقبه هایش تنها مادی نیست ، به قول #امیرالمومنین(ع): #علی شدن، مراقبه ی قلبی میخواهد.
شاید فکر کنی کم است اما میدانی، #قلب آدمی به سرعت وابسته می شود و این #وابستگی، سمی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن ، وابستگی به مال، وابستگی به ادم ها، به عمر .
آری! اینک #آسمانی شدن برایت سخت میشود.
باید عشق ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد.
چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در #قفس_تن، اسیرت میکند.
تنی که به #معنوی شدن فکر نمیکند ، تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود #قساوت و #سنگدلی، که بر سر #کوفیان و #ابن_سعد آمد.
اما می دانی، گاهی اوقات وابستگی خوب است ، این که وابسته باشی به #خدا و #اهل_بیت ...
این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت ...
وابسته شوی به #نماز_اول_وقت...
اصلا میدانی وابسته شوی به کتاب .
آخر آدم های وابسته به #کتاب هم، کم پیدا می شوند.
کم هستند آدم هایی که به همه کتاب هدیه دهند، حتی برای اولین کادو به همسرشان ...
این آدم ها، ارزش کتاب را به خوبی درک میکنند، چرا که کتاب باعث ارتقای آگاهی است و مسبب تمام گمراهی های ما همین #فقر_مطالعاتی ست.
می دانی، باید برای دستیابی به #بصیرت تلاش کرد و راه وابستگی به تمام چیز های خوب را یافت.
به عبارتی، تنها در پی خدا بود. درست مانند #محسن !
آری باید دل کند و رها شد چراکه ...
اللهم_ عجل _الولیک_ الفرج❤️
✍️نویسنده : #مونا_زارع
#شهید_محسن_حججی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان
شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱ گذرگاه مرزی الولید ، مرز بین سوریه وعراق
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
پُشت زمان شُده ز هِجر تو کَمان
ما هَم شُدیم پیرِ تو یا صاحبالزمان(عج)
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh