eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا - طه 98 معبود شما تنها الله است، همان خدائی که معبودی جز او نیست. دانش او همه‌چیز را فرا گرفته است (و از گذشته و حال و آینده، و آنچه بوده است و هست و خواهد بود، باخبر است). كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا - طه 99 این چنین اخبار گذشتگان را برای تو بازگو می‌کنیم. ما از سوی خود قرآن را به تو عطا کرده‌ایم (که صلاح دین و دنیا را به تو و پیروانت تذکّر می‌دهد). 📺 تلاوت بسیار زیبا و دلنشین آیات 98 تا 114 سوره مبارکه طه با صدای ادریس ابکر با ترجمه فارسی
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: نتيجه خدمت به مؤمن متن حديث عن الرّضا عليه السلام: مَن فرّج عن مومن فرّج الله عَن قَلبه يَوم القيامة امام رضا عليه السلام فرمود: هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش بر طرف سازد. صله رحم با كمترين چيز متن حديث عن الرّضا عليه السلام: صِلْ رحمك وَ لَوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل ما تُوصل بِه الرّحِم كفُّ الاذّى عنها امام رضا عليه السلام فرمود: پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترين پيوند خويشاوندى، خود دارى از آزار خويشاوندان است. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۱۶. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: پیشوایان (مردم) از فرزندان حسین (علیه السلام) هستند، هرکه اینان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکه اینان را معصیت کند، معصیت خداوند عزّوجلّ را کرده است. ایشانند همان دستگیره محکم و همان وسیله به سوی خداوند عزوجل. [۵] ۱۷. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: من و علی از ---------- [۵]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۸، ح ۲۱۷. یک نور آفریده شده ایم. [۱] ۱۸. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: یا علی تو برترین انسان هستی و در این جز کافر شک نمی کند. [۲] ۱۹. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: هرکه ما اهل بیت را دوست دارد، خداوند او را روز قیامت ایمن محشور می‌کند. [۳] ۲۰. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: تو (علی (صلی الله علیه و آله و سلم) ) از من هستی و من از توأم. [۴] ---------- [۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۱۹. [۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۲۵. [۳]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۲۰. [۴]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۱. : 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
35.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه 8 💠 جلسه 8⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فایل آزاد و حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 راز قوی شدن (قسمت اول) 💠 توضیحاتی درباره مداح محترم آقای و راز موفقیت ایشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: حسرت ديدار غلامرضا محمدزاده سال ۶۳ در قالب يك گروه هفتاد نفري به جبهه اعزام شديم. نيروهاي اعزام جديد را به واحدهاي مختلف سازماندهي كردند؛ اما از اين جمع هفتاد نفري ما سه نفر پاهايمان را كرديم توي يك كفش كه الا و بالله بايد برويم گردان عملياتي. سازماندهي لشكر قبول نمي كرد و گفت: امكان نداره، گردان‌هاي عملياتي تكميل شده، آموزش ديده ان و... غلامرضا شجاعي [۳۷] بود و مجيد بارگاهي و من. تصميم داشتيم به هر طريق ممكن به گردان عملياتي برويم. بقيه نيروهايي كه با ما آمده بودند هر كدام رفتند يك واحد، بيشتر هم واحدهاي تداركاتي و پشتيباني. كار ما در سازماندهي لشكر بالا گرفت و آخر سر مجبور شدند به گردان مخابرات بفرستند. توي مخابرات هم كه تقسيم شديم، باز مسوول مستقيم مان سر ناسازگاري گذاشتيم كه ما فقط به هواي خط مقدم و عمليات آمده ايم و نمي خواهيم در عقب [ صفحه ۹۴] بمانيم. اينقدر توي گوشش خوانديم كه از دست ما به تنگ آمد و معرفي مان كرد به فرمانده گردان مخابرات. برادر قهرماني پس از شنيدن حرف‌هاي ما، قول داد كه ما را به خط مقدم بفرستند. فرداي همان روز ما سه نفر را برداشت و با خودش برد جزيره مجنون. كار ما در جزيره ساختن سنگر بر روي پل‌هاي شناور بود. از كارمان راضي بوديم. بعد از ده روز كه كار تمام شد برگشتيم پادگان دزفول. از وضعيت و نشانه‌ها معلوم بود كه عمليات نزديك است و اگر دير بجنبيم عمليات را از دست مي‌دهيم. نق زدن‌ها و بهانه گيري‌ها را شروع كرديم. گفتيم: يا بفرستين خط يا تسويه حساب بدين. افتاديم رو دنده لج. برادر قهرماني خيلي سعي و تلاش كرد كه ما را متقاعد كند در مخابرات بمانيم. مي‌گفت: من شما را به عمليات مي‌برم مطمئن باشين. منتهي ما راضي نشديم. آخر سر مجبور شد تسويه حساب ما را بنويسد. برگشتيم پرسنلي لشكر. خوشحال بوديم كه از مخابرات خلاص شده ايم. مسوول پرسنلي تا چشمش افتاد به ما، گفت: باز هم شما سه نفر؟! باز براي چه برگشتين؟ گفتيم: ما فقط مي‌خوايم بريم گردان پياده. چيز زيادي كه نمي خوايم. با كلي منت و مشاجره بالاخره ما را به گردان حضرت ابوالفضل (ع) معرفي كرد. بيشتر نيروهاي گردان حضرت ابوالفضل بچه‌هاي اردبيل بودند به فرماندهي رحيم نوعي اقدم [۳۸] ديگر آرام و قرار يافته بوديم و به خواسته مان رسيده بوديم. https://eitaa.com/zandahlm1357
اجل هر موجود و ما حصل عنوان دعا آن که « ثم ضرب له » یعنی: بعد از ایجاد، ملازم نموده است برای هر موجود ذی روحی در حیات دنیا اجل، یعنی مدت و وقت مقدّر معیّنی از زمان موقوتی مکتوب، و مفروض در علم عنائی خود محدود به اوقات معیّنه. و نصب: أی أقامه، و جعل له أمد، یعنی بپا داشته از برای او نهایت و غایتی از طول زمان عمر او. « یتخطّی إلیه بأیام عمره »: یعنی آن ذی روح گام می‌زند به سوی آن غایت و نهایت محدود مفروض در ایام زندگی خود. و یرهقه: یعنی نزدیک می‌شود به سنین و أعوام روزگار خود، تا زمانی که بالغ شود به انتهاء غایت آثار مقدّره خود که باید آن آثار مفروضه در آن مدت معیّنه عمر از او صادر شود، و به انتها و کمال برساند تمام وقایعات مکتوبه مقدّره خود را، آن وقت « قبضه إلی ما ندبه [۲] إلیه »، یعنی: بعد از آن خداوند تعالی قبض و اخذ ---------- [۲]: ۱ - اصل: ندب. نماید روح او را به سوی آنچه ندبه الیه. یعنی دعوت کرده است او را که آن چیز مدعو الیه یا موفور، یعنی تام کامل از اجر و جزای حسنه او است، المعبّر عنه بالثواب، یا آن مدعوّ الیه أمر محذور مکروه، أو المعبّر عنه بالعقاب والعقوبة است. چه انسان بلکه هر ذی روحی مادام کونش در دنیا در مسافرت و واقع بین مبدأ و منتها است، کما قال امیرالمؤمنین علیه السلام: « الدنیا دار ممرّ، والآخرة دار مقر، فخذوا من ممرّکم لمقرّکم » [۱] ؛ چه سنین و اعوام به منزله منازل متوسّطه او است، و شهور و ایام چون فراسخ او و انفاس انسان خطوات است، کما مرّ فی الدعاء: « یتخطّی الیه بأیّام عمره »، لذا قیل: دو خطوه بیش نبود راه سالک اگر چه دارد او چندین مهالک [۲] ---------- [۱]: ۲ - الأمالی، صدوق، ص ۲۱۹ ؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۱۸. [۲]: ۳ - گلشن راز، شبستری، « سؤال از ماهیت من ». 📚✍شرح بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
داماد پیامبر قطب الدین شیرازی گوید: برترین پس از پیامبر کسی است که دختر پیامبر در خانه اوست. کسی که در تاریکی شب، روشنی هدایت در روغن چراغ او می‌درخشید. خیرالوری بعد النبی من بنته فی بیته من فی الدجی لیل العمی ضوء الهدی فی زیته توحید محقق دوانی در بحث توحید، در رساله واجب الجدید می‌نویسد: بحث توحید از مباحث دقیق است لازم است جوینده ی این مباحث دقت لازم را داشته باشد. من سخن گذشتگان و پس از آنان را در این باره بی عیب ندیدم. پس بد نیست اینکه فصل کاملی تا آنجا که امکان دارد، مطرح کنم هرچند یقین دارم هدف ملامت سرزنش کنندگان خواهم شد. این مقدمه عبارت است از: پیش از بحث، بیان مقدمه ای لازم است. حقایق از قبیل اطلاعات عرفیه نیستند. این حقایق در اصطلاح عرف به معناهایی اطلاق می‌شوند که برهان صحیح با آنها مساعدت نمی نماید بلکه برهان بر خلاف آن چیزی است که عرف از آن استفاده می‌کند. و نظیر آن بسیار است از جمله علم در لغت دانستن و دانش و مرادف آنها از قبیل نسب و اضافات است؛ با آنکه مقتضی تحقیق این است که دانش صورت مجرده و یا جوهر باشد، مانند علم به جوهر و گاهی قائم به عالم نبوده بلکه قائم به نفس است، مانند علم به نفس و سایر مجردات و گاهی عین عالم است مانند علم واجب تعالی به ذات خودش. از فصول جوهریه به الفاظی تعبیر می‌شود که موهم نسب و اضافات عارض به آن جوهرند چنانچه فصل انسان را ناطق و مدرک کلیات می‌دانند. و فصل حیوان را حساس و متحرک بالاراده می‌گویند با آنکه بطور تحقیق فصول جوهریه از قبیل نسب و اضافات نبوده بلکه همان جواهرند زیرا بطوری که در جای خود تحقیق شده جزء جوهر است و بس. در اینجا طرح مقدمه ای دیگر نیز لازم است و آن اینست که هرگاه مشتق بر چیزی صدق کرد، مستلزم آن نیست که مبدأ اشتقاق قائم به آن چیز باشد با آنکه در عرف لغت چنین قیامی متصور است چنانچه لغویها و ادباء مثلاً اسم فاعل را این چنین معنی می‌کنند و می گویند: کلمه ای است که دلالت می‌کند بر امری که مشتق منه قائم به آن باشد. این بیان دور از تحقیق است. شیخ و دیگران به همین مناسبت گفته اند: مثلاً هرگاه حداد بر زید اطلاق می‌شود به خاطر این است که حدید موضوع صنعت اوست. اینک پس از بیان این دو مقدمه، می‌گوییم وجودی که مبدأ اشتقاق موجود ماست، ممکن است قائم بذات خود باشد که واجب الوجود است و وجود دیگران منتسب به او باشد بنابراین موجود اعم از حقیقت وجود و منتسب بوجود است و این مفهوم عام امر اعتباری و از معقولات ثانیه و از بدیهیات اولیه است. اگر بگویی چگونه ممکن است حقیقت موجوده که عین وجود است در خارج وجود داشته باشد و چگونه ممکن است موجود اعم از آن حقیقت موجوده و دیگر باشد؟ می گوییم معنی موجود که متبادر به ذهن است و عرف آن را می‌فهمد مغایر با وجود نیست بلکه همان وجودی است که در فارسی از آن تعبیر به هست یا کلمات مترادف آن شود. بنابراین هرگاه وجود از ناحیه غیر و قائم بذات باشد وجود لنفسه است و موجود بذات خود است چنانچه صورت مجرده هرگاه قائم بذات باشد علم و عالم و معلوم است مانند نفوس و عقول بلکه واجب تعالی چنین است. توضیح مطلب: هرگاه فرض شود حرارت از آتش جدا باشد باز هم گرم و گرم کننده است زیرا گرم کننده، موجودیست که اثر آتش در آن وجود دارد و گرمی هم با فرضی که جدای از آتش باشد همان آثار را دارد. بهمنیار در کتاب بهجت و سعادت در تأیید فرضیه ی مزبور می‌گوید: هرگاه صورت محسوسه مجرد از حسن باشد و قائم به خود باشد باز هم حاسه و محسوسه است به همین مناسبت گفته اند وجود با این بیانی که ذکر می‌شود زائد بر موجود است مثلاً برخی از اشیا را موجود می‌دانیم و حال آنکه عین وجود نیستند و بعضی از اشیا را موجود می‌گوییم و حال آنکه عین وجودند که همان واجب بالذات باشد در نتیجه موجوداتی که واجب بالذات نیستند وجود آنها زائد بر آنها است. اگر بگویی چگونه ممکن است این معنی اعم از وجود قائم بذات و وجود منتسب به انتساب مخصوص باشد و بالاخره منظور از آن همان وجودی باشد که مبدأ آثار و مظهر احکام است و ممکن است مراد از آن ما قام به الوجود باشد یعنی آن متصوری که وجود به آن قائم است و اینگونه تصور اعم از این است وجود قائم به نفس باشد و یا از قبیل قیام امور منتزعه عقلیه باشد که قائم بعروضات خوداند مانند قیام امور اعتباریه از قبیل کلیت و جزئیت و امثال اینها. و این بیان را ایجاب نمی کند تا اطلاق قیام بدان معنی که بالمجاز است اطلاق موجود هم بر آن بالمجاز باشد. گذشته از این بحث فعلی ما در معنی لغوی و اینکه آیا اطلاق موجود بنحو حقیقت است یا مجاز نمی باشد زیرا این چنین بحثی بیرون از مباحث عقلیه است خلاصه کلام آنکه وجودی که مبدأ اشتقاق موجود است یک امر واحد فی نفسه بیش نیست که حقیقت خارجیه دارد و موجود اعم از این وجود قائم بنفس است و وجودی که انتساب خاصی بدان دارد. اگر سخن حکمیان را به این حمل کنیم، مستلزم آ
ن نیست که بگوییم آنچه از موجود متصور می‌شود امر اعتباری و وصف برای موجودات باشد و همان است که آن را از بدیهیات اولیه دانسته ایم. پس اطلاق موجود بر آن حقیقت که قائم بالذات است به مجاز یا به وضع دیگر است و بالاخره اظهار نظر مذکور ایجاب نمی کند واجب تعالی از عروض وجود براو مستغنی باشد و آن مفهوم امر اعتباری است که حقیقت واجب تعالی نمی باشد! شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃