#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: عمل صالح و دوستى آل محمد متن حديث عن الرّضا عليه السلام: لاتدعوا العمل الصالح و الاجتهاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
نتيجه خدمت به مؤمن
متن حديث
عن الرّضا عليه السلام: مَن فرّج عن مومن فرّج الله عَن قَلبه يَوم القيامة
امام رضا عليه السلام فرمود: هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش بر طرف سازد.
صله رحم با كمترين چيز
متن حديث
عن الرّضا عليه السلام: صِلْ رحمك وَ لَوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل ما تُوصل بِه الرّحِم كفُّ الاذّى عنها
امام رضا عليه السلام فرمود: پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترين پيوند خويشاوندى، خود دارى از آزار خويشاوندان است.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۱۱. از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: پیروان علی همان رستگاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۱۶. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: پیشوایان (مردم) از فرزندان حسین (علیه السلام) هستند، هرکه اینان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکه اینان را معصیت کند، معصیت خداوند عزّوجلّ را کرده است. ایشانند همان دستگیره محکم و همان وسیله به سوی خداوند عزوجل. [۵]
۱۷. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: من و علی از
----------
[۵]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۸، ح ۲۱۷.
یک نور آفریده شده ایم. [۱]
۱۸. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: یا علی تو برترین انسان هستی و در این جز کافر شک نمی کند. [۲]
۱۹. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: هرکه ما اهل بیت را دوست دارد، خداوند او را روز قیامت ایمن محشور میکند. [۳]
۲۰. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که فرمود: تو (علی (صلی الله علیه و آله و سلم) ) از من هستی و من از توأم. [۴]
----------
[۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۱۹.
[۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۲۵.
[۳]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۲۰.
[۴]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۱.
:
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 7 💠 جلسه 7⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 8
💠 جلسه 8⃣
🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور
👌 انتشار فایل آزاد و حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 راز قوی شدن (قسمت اول)
💠 توضیحاتی درباره مداح محترم آقای #بذری و راز موفقیت ایشان
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: خدمت كوچكي به رزمندگان اباصلت اللهياري از لشكر ۱۷ علي بن ابيطالت (ع) به لشكر ۳۱ عاشورا در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حسرت ديدار
غلامرضا محمدزاده
سال ۶۳ در قالب يك گروه هفتاد نفري به جبهه اعزام شديم. نيروهاي اعزام جديد را به واحدهاي مختلف سازماندهي كردند؛ اما از اين جمع هفتاد نفري ما سه نفر پاهايمان را كرديم توي يك كفش كه الا و بالله بايد برويم گردان عملياتي. سازماندهي لشكر قبول نمي كرد و گفت: امكان نداره، گردانهاي عملياتي تكميل شده، آموزش ديده ان و...
غلامرضا شجاعي [۳۷] بود و مجيد بارگاهي و من. تصميم داشتيم به هر طريق ممكن به گردان عملياتي برويم. بقيه نيروهايي كه با ما آمده بودند هر كدام رفتند يك واحد، بيشتر هم واحدهاي تداركاتي و پشتيباني. كار ما در سازماندهي لشكر بالا گرفت و آخر سر مجبور شدند به گردان مخابرات بفرستند. توي مخابرات هم كه تقسيم شديم، باز مسوول مستقيم مان سر ناسازگاري گذاشتيم كه ما فقط به هواي خط مقدم و عمليات آمده ايم و نمي خواهيم در عقب
[ صفحه ۹۴]
بمانيم. اينقدر توي گوشش خوانديم كه از دست ما به تنگ آمد و معرفي مان كرد به فرمانده گردان مخابرات.
برادر قهرماني پس از شنيدن حرفهاي ما، قول داد كه ما را به خط مقدم بفرستند. فرداي همان روز ما سه نفر را برداشت و با خودش برد جزيره مجنون. كار ما در جزيره ساختن سنگر بر روي پلهاي شناور بود. از كارمان راضي بوديم. بعد از ده روز كه كار تمام شد برگشتيم پادگان دزفول. از وضعيت و نشانهها معلوم بود كه عمليات نزديك است و اگر دير بجنبيم عمليات را از دست ميدهيم. نق زدنها و بهانه گيريها را شروع كرديم. گفتيم: يا بفرستين خط يا تسويه حساب بدين.
افتاديم رو دنده لج. برادر قهرماني خيلي سعي و تلاش كرد كه ما را متقاعد كند در مخابرات بمانيم. ميگفت: من شما را به عمليات ميبرم مطمئن باشين.
منتهي ما راضي نشديم. آخر سر مجبور شد تسويه حساب ما را بنويسد. برگشتيم پرسنلي لشكر. خوشحال بوديم كه از مخابرات خلاص شده ايم. مسوول پرسنلي تا چشمش افتاد به ما، گفت: باز هم شما سه نفر؟! باز براي چه برگشتين؟
گفتيم: ما فقط ميخوايم بريم گردان پياده. چيز زيادي كه نمي خوايم.
با كلي منت و مشاجره بالاخره ما را به گردان حضرت ابوالفضل (ع) معرفي كرد. بيشتر نيروهاي گردان حضرت ابوالفضل بچههاي اردبيل بودند به فرماندهي رحيم نوعي اقدم [۳۸] ديگر آرام و قرار يافته بوديم و به خواسته مان رسيده بوديم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
Part07_خداحافظ سالار.mp3
14.26M
📗کتاب صوتی
#خداحافظ_سالار
قسمت 7⃣
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: در شناخت حضرت نوح علیه السلام و آن که نوح « شکور » بود به صیغه مبالغه، یعنی دائم الشکر، کم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اجل هر موجود
و ما حصل عنوان دعا آن که « ثم ضرب له » یعنی: بعد از ایجاد، ملازم نموده است برای هر موجود ذی روحی در حیات دنیا اجل، یعنی مدت و وقت مقدّر معیّنی از زمان موقوتی مکتوب، و مفروض در علم عنائی خود محدود به اوقات معیّنه.
و نصب: أی أقامه، و جعل له أمد، یعنی بپا داشته از برای او نهایت و غایتی از طول زمان عمر او.
« یتخطّی إلیه بأیام عمره »: یعنی آن ذی روح گام میزند به سوی آن غایت و نهایت محدود مفروض در ایام زندگی خود.
و یرهقه: یعنی نزدیک میشود به سنین و أعوام روزگار خود، تا زمانی که بالغ شود به انتهاء غایت آثار مقدّره خود که باید آن آثار مفروضه در آن مدت معیّنه عمر از او صادر شود، و به انتها و کمال برساند تمام وقایعات مکتوبه مقدّره خود را، آن وقت « قبضه إلی ما ندبه [۲] إلیه »، یعنی: بعد از آن خداوند تعالی قبض و اخذ
----------
[۲]: ۱ - اصل: ندب.
نماید روح او را به سوی آنچه ندبه الیه. یعنی دعوت کرده است او را که آن چیز مدعو الیه یا موفور، یعنی تام کامل از اجر و جزای حسنه او است، المعبّر عنه بالثواب، یا آن مدعوّ الیه أمر محذور مکروه، أو المعبّر عنه بالعقاب والعقوبة است.
چه انسان بلکه هر ذی روحی مادام کونش در دنیا در مسافرت و واقع بین مبدأ و منتها است، کما قال امیرالمؤمنین علیه السلام: « الدنیا دار ممرّ، والآخرة دار مقر، فخذوا من ممرّکم لمقرّکم » [۱] ؛ چه سنین و اعوام به منزله منازل متوسّطه او است، و شهور و ایام چون فراسخ او و انفاس انسان خطوات است، کما مرّ فی الدعاء: « یتخطّی الیه بأیّام عمره »، لذا قیل:
دو خطوه بیش نبود راه سالک اگر چه دارد او چندین مهالک [۲]
----------
[۱]: ۲ - الأمالی، صدوق، ص ۲۱۹ ؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۱۸.
[۲]: ۳ - گلشن راز، شبستری، « سؤال از ماهیت من ».
📚✍شرح بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: تغییر قبله صاحب کتاب الاکسیر، در تفسیر آیه:... وَ مٰا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داماد پیامبر
قطب الدین شیرازی گوید: برترین پس از پیامبر کسی است که دختر پیامبر در خانه اوست. کسی که در تاریکی شب، روشنی هدایت در روغن چراغ او میدرخشید.
خیرالوری بعد النبی
من بنته فی بیته
من فی الدجی لیل العمی
ضوء الهدی فی زیته
توحید
محقق دوانی در بحث توحید، در رساله واجب الجدید مینویسد: بحث توحید از مباحث دقیق است لازم است جوینده ی این مباحث دقت لازم را داشته باشد. من سخن گذشتگان و پس از آنان را در این باره بی عیب ندیدم. پس بد نیست اینکه فصل کاملی تا آنجا که امکان دارد، مطرح کنم هرچند یقین دارم هدف ملامت سرزنش کنندگان خواهم شد.
این مقدمه عبارت است از:
پیش از بحث، بیان مقدمه ای لازم است. حقایق از قبیل اطلاعات عرفیه نیستند. این حقایق در اصطلاح عرف به معناهایی اطلاق میشوند که برهان صحیح با آنها مساعدت نمی نماید بلکه برهان بر خلاف آن چیزی است که عرف از آن استفاده میکند. و نظیر آن بسیار است از جمله علم در لغت دانستن و دانش و مرادف آنها از قبیل نسب و اضافات است؛ با آنکه مقتضی تحقیق این است که دانش صورت مجرده و یا جوهر باشد، مانند علم به جوهر و گاهی قائم به عالم نبوده بلکه قائم به نفس است، مانند علم به نفس و سایر مجردات و گاهی عین عالم است مانند علم واجب تعالی به ذات خودش.
از فصول جوهریه به الفاظی تعبیر میشود که موهم نسب و اضافات عارض به آن جوهرند چنانچه فصل انسان را ناطق و مدرک کلیات میدانند. و فصل حیوان را حساس و متحرک بالاراده میگویند با آنکه بطور تحقیق فصول جوهریه از قبیل نسب و اضافات نبوده بلکه همان جواهرند زیرا بطوری که در جای خود تحقیق شده جزء جوهر است و بس.
در اینجا طرح مقدمه ای دیگر نیز لازم است و آن اینست که هرگاه مشتق بر چیزی صدق کرد، مستلزم آن نیست که مبدأ اشتقاق قائم به آن چیز باشد با آنکه در عرف لغت چنین قیامی متصور است چنانچه لغویها و ادباء مثلاً اسم فاعل را این چنین معنی میکنند و
می گویند: کلمه ای است که دلالت میکند بر امری که مشتق منه قائم به آن باشد. این بیان دور از تحقیق است. شیخ و دیگران به همین مناسبت گفته اند: مثلاً هرگاه حداد بر زید اطلاق میشود به خاطر این است که حدید موضوع صنعت اوست. اینک پس از بیان این دو مقدمه، میگوییم وجودی که مبدأ اشتقاق موجود ماست، ممکن است قائم بذات خود باشد که واجب الوجود است و وجود دیگران منتسب به او باشد بنابراین موجود اعم از حقیقت وجود و منتسب بوجود است و این مفهوم عام امر اعتباری و از معقولات ثانیه و از بدیهیات اولیه است.
اگر بگویی چگونه ممکن است حقیقت موجوده که عین وجود است در خارج وجود داشته باشد و چگونه ممکن است موجود اعم از آن حقیقت موجوده و دیگر باشد؟
می گوییم معنی موجود که متبادر به ذهن است و عرف آن را میفهمد مغایر با وجود نیست بلکه همان وجودی است که در فارسی از آن تعبیر به هست یا کلمات مترادف آن شود. بنابراین هرگاه وجود از ناحیه غیر و قائم بذات باشد وجود لنفسه است و موجود بذات خود است چنانچه صورت مجرده هرگاه قائم بذات باشد علم و عالم و معلوم است مانند نفوس و عقول بلکه واجب تعالی چنین است.
توضیح مطلب: هرگاه فرض شود حرارت از آتش جدا باشد باز هم گرم و گرم کننده است زیرا گرم کننده، موجودیست که اثر آتش در آن وجود دارد و گرمی هم با فرضی که جدای از آتش باشد همان آثار را دارد. بهمنیار در کتاب بهجت و سعادت در تأیید فرضیه ی مزبور میگوید: هرگاه صورت محسوسه مجرد از حسن باشد و قائم به خود باشد باز هم حاسه و محسوسه است به همین مناسبت گفته اند وجود با این بیانی که ذکر میشود زائد بر موجود است مثلاً برخی از اشیا را موجود میدانیم و حال آنکه عین وجود نیستند و بعضی از اشیا را موجود میگوییم و حال آنکه عین وجودند که همان واجب بالذات باشد در نتیجه موجوداتی که واجب بالذات نیستند وجود آنها زائد بر آنها است.
اگر بگویی چگونه ممکن است این معنی اعم از وجود قائم بذات و وجود منتسب به انتساب مخصوص باشد و بالاخره منظور از آن همان وجودی باشد که مبدأ آثار و مظهر احکام است و ممکن است مراد از آن ما قام به الوجود باشد یعنی آن متصوری که وجود به آن قائم است و اینگونه تصور اعم از این است وجود قائم به نفس باشد و یا از قبیل قیام امور منتزعه عقلیه باشد که قائم بعروضات خوداند مانند قیام امور اعتباریه از قبیل کلیت و
جزئیت و امثال اینها. و این بیان را ایجاب نمی کند تا اطلاق قیام بدان معنی که بالمجاز است اطلاق موجود هم بر آن بالمجاز باشد.
گذشته از این بحث فعلی ما در معنی لغوی و اینکه آیا اطلاق موجود بنحو حقیقت است یا مجاز نمی باشد زیرا این چنین بحثی بیرون از مباحث عقلیه است خلاصه کلام آنکه وجودی که مبدأ اشتقاق موجود است یک امر واحد فی نفسه بیش نیست که حقیقت خارجیه دارد و موجود اعم از این وجود قائم بنفس است و وجودی که انتساب خاصی بدان دارد.
اگر سخن حکمیان را به این حمل کنیم، مستلزم آ
ن نیست که بگوییم آنچه از موجود متصور میشود امر اعتباری و وصف برای موجودات باشد و همان است که آن را از بدیهیات اولیه دانسته ایم. پس اطلاق موجود بر آن حقیقت که قائم بالذات است به مجاز یا به وضع دیگر است و بالاخره اظهار نظر مذکور ایجاب نمی کند واجب تعالی از عروض وجود براو مستغنی باشد و آن مفهوم امر اعتباری است که حقیقت واجب تعالی نمی باشد!
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
يك سري القاب هم داريم كه توهين آميز هستند كه متأسفانه اين القاب در جامعه ي ما باب شده اند و در مورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از القاب، طعنه ها و كنايه ها هستند كه خطرناك تر از دادن لقب هستند به خصوص در رابطه ي همسران.
طعنه و كنايه غير از لقب دادن هستند وحتي از آن بدتر. كودك مي رود پايش مي خورد به ليوان.... مادر: هزارماشاا.... ليوان كه كوره و تو رو نمي بينه!!
اين حالت فقط با زبان نيست و گاهي با حالت هاي صورت و نگاه انجام مي شوند. وقتي مي گوييم زبان نيشدار، مجموعه ي اين مسائل را در نظر مي گيريم چون بچه ها عين اين مسائل را كپي برداري مي كنند و خودپنداره و شخصيت سازي انجام مي شود. اين حالت را القاء مي ناميم.
زبان نيشدار القاء شخصيتي است كه توسط پدر و مادر انجام مي شود.
#شخصیت {قسمت18}
[مباحث کودک متعادل ]
نكته ي ديگري كه در سال هاي اخير در جامعه ي ما باب شده، حرف زدن هاي مصنوعي با صداهاي مصنوعي است. كه در بين خانم ها بيشتر است و اصطلاحاً به آن حرف زدن جردنی گفته مي شود.
ما در كل عاميانه حرف مي زنيم اما كلمات را نبايد شكست مثل خداحافظ كه نبايد خدافظ بگوييم و خوبه كه فكر كنيم چرا كامل خداحافظ را نگوييم.
براي پيشگيري از اين مسائل، تمرين كنيد متن بنويسيد و بيشتر متون ادبي را بخوانيد. ما متن هاي بسيار زيبايي داريم مثل هفت اورنگ جامي يا فيلم هاي خوب ببينيم مثل بانوي ارديبهشت، كار آقاي داريوش مهرجويي كه بر اساس رمان جان شيفته است. مناجات نامه ي خواجه عبداله انصاري، دعاي جوشن كبير كه كلام بسيار فاخري دارد. از اين منابع در زندگي مان و ادب کلاممان بهره ببريم.
#شخصیت {قسمت19}
[مباحث کودک متعادل ]
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
《تعلیم و تربیت - محمود سلطانی》 - احساسات #تعلیم_و_تربیت ۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5814699434549712579.mp3
18.33M
《تعلیم و تربیت - محمود سلطانی》
- احساسات۲
#تعلیم_و_تربیت ۱۷