#حدیث_امروز
امام سجّاد علیه السلام فرمود:
حقّ همنشین این اسـت کـه بـا او بـه فـضل و انصاف رفتار کنی. به اندازه ای که احترامت می کند، احترامش کنی. اجازه ندهی در هیچ بخششی پیشدستی کند. اگر پیشدستی کرد جبران کنی. همانقدر که دوستت دارد دوستش بداری. اگر تصمیم به گناهی گرفت او را از آن باز داری. برای او مایه رحمت و مهر باش و باعث عذاب او مباش.
بحار الأنوار، جلد 74، صفحه 7
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کاشانه
ماه جان
مریم کمالی نژاد
محرم از راه رسیده و حال و هواى کوچه و خیابان و خانه هامان را تحت تأثیر قرار داده است. کودکان هم بالتبع، تحت تأثیر این فضا قرار خواهند گرفت. حضور در مجالس و مراسم هاى مذهبى و عزادارى به همراه کودکان، ذهن کوچک آن ها را پر از پرسش هایى خواهد کرد که شما باید با پاسخ هایتان، اثر تربیتى این فضا را دو چندان کنید. چه بخواهیم و چه نخواهیم، فضاى محرم، مملو از غم و اندوه است و ما مى بایست این اندوه جارى را مدیریت کنیم. مدیریت کردن یعنى بتوانیم تشخیص بدهیم که چه موقع، چطور و چقدر از این فضا استفاده تربیتى و مثبت کنیم.
در مورد شرکت در مراسم چند نکته را به عنوان یک والد در نظر بگیرید. اول این که سن و سال کودکتان چقدر است، آیا مى تواند خودش به تنهایى سرش را گرم کند؟ مى تواند به تنهایى نیازهایى مثل رفتن به دستشویى را مرتفع کند؟ مى تواند چند ساعت تمام را یک جا بنشیند؟ چقدر ممکن است رفت و آمدش براى دیگران مزاحمت ایجاد کند و مورد سرزنش و عتاب بقیه قرار بگیرد؟ آیا بچه تان آن قدر کوچک است که ممکن است به هر دلیلى گریه کردن را شروع کند و شما نتوانید به هیچ روشى آرامش کنید؟ هنوز دچار دردهاى کولیک است؟ با پاسخ به این سؤالات شرایط فرزندتان را بسنجید و بعد انتخاب کنید که کدام هیئت بروید. ساعت شروع و اتمام هیئات متفاوت است. برخى مراسم ها صبح برگزار مى شوند و برخى عصر و بقیه شب. گاهى آن قدر شلوغ هستند که شما نمى توانید جایى براى خود و فرزندتان پیدا کنید و بعضى از آن ها اعضایى مسن و آرام دارند که سر و کله زدن با فرزند شما از حوصله شان خارج است.
متن کامل این یادداشت را می توانید در مجله زن روز بخوانید
@zane_ruz
#پزشکی
آلرژى به شکر هم امکان پذیر است!
زمانى که اسمى از آلرژى غذایى آورده مى شود، فورا گلوتن و بادام زمینى به ذهن ما مى رسد اما برخى دیگر از مواد غذایى نیز حساسیت زا هستند که از جمله آن مى توان شکر را نام برد.براساس گزارش «مدیکال دیلى»، ممکن است بیشتر انسان ها به قندهاى ساده حساسیت داشته باشند زیرا این ماده به سرعت وارد جریان خون مى شود. سیستم ایمنى با تشخیص این که ماده غذایى مضر است، واکنش هاى حساسیت زایى را ایجاد مى کند. داشتن آلرژى به یکسرى غذاها مشکل جدى است به گونه اى که فردى پس از قرارگرفتن در معرض یک ماده آلرژیک واکنش هایى را تجربه مى کند که در نهایت مى تواند برایش دردسرساز شود یا در برخى موارد سلامت او را تهدید کند.اگر شما به شکر آلرژى داشته باشید، علائم فیزیکى همچون اسهال، ضایعات پوستى و خارش دهان به سرعت ظاهر مى شوند. اگر شما دچار مشکلات تنفسى شدید و احساس کردید که گلویتان سفت شده، فورا به پزشک مراجعه کنید. این علائم ممکن است نشانه هاى آنافیلاکسى باشد که مى تواند منجر به مرگ شود.همچنین برخى واکنش هاى دیگر ناشى از عدم تحمل شکر است. عدم تحمل غذا واکنشى است که عموما تهدیدى براى زندگى به حساب نمى آید و نسبت به واکنش هاى آلرژى از شدت کمترى برخوردار است. نشانه هاى عدم تحمل شکر نیز شامل تهوع، نفخ و شیوع جوش صورت است.
@zane_ruz
#منبرک
نماز به قصد بهشت
علامه حسن زاده آملی
منطق انسان بیدار این است که «ان صلوتى و نسکى و محیاى و مماتى الله رب العالمین» همانا نماز و سکنات و حیات و ممات من براى االله پروردگار جهانیان است. خلاصه این که (چنین شخصى) وقف حق تعالى است و همه اعمال و احوالش قربه الى االله است، شخص موحد خدا مى بیند و بس. مسلمان اگر نمازش را به قصد بهشت بخواند، نماز او باطل است، نماز و دیگر اعمال عبادى باید براى تقرب حق تعالى باشد.
@zane_ruz
#شماوما
تذکر یا تعریف
زنى به شهر کوچکى رفته بود تا آنجا زندگى کند. کمى بعد، زن به خدمات دهى ضعیف داروخانه شهر به همسایه خود اعتراض کرد. او امیدوار بود همسایه اش به خاطر آشنایى با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند. وقتى که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشاده رویى با او احوال پرسى کرد و سریع داروها را طبق نسخه به او تحویل داد. زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنى او را با دوستش در میان گذاشت. زن گفت: «فکر مى کنم تو به او بابت خدمات دهى ضعیف اش تذکر داده اى. درست است؟» همسایه گفت: «نه. اگر ناراحت نمى شوى، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضى هستى و معتقدى که چقدر خوب مى تواند تنها داروخانه این شهر را اداره کند. به او گفتم که داروخانه او بهترین داروخانه اى هست که تو تاکنون دیده اى.»
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیست_و_پنج_روز_تا_اربعین
📹 پیادهروی ۲۰ساعته بانوی لبنانی!
🔻بانویی که بدون پیشبینی قبلی؛ مسیر ۹۰کیلومتری نجف-کربلا را در مدت ۲۰ساعت پیمود ...
@zane_ruz
#داستان_امدادی
حبیب (۵)
مرضیه ولی حصاری
مریم جهانگیری زرگانی
در قسمت قبل خواندیم که حبیب توسط ساواك دستگیر مى شود. میلاد تنها و آشفته است که سر و کله احمد پیدا مى شود و به او مى گوید قصد کمک کردن به او را دارد و میلاد باید به روستا برگشته و نامه مادرش را بیاورد. میلاد به روستا مى رود و نامه را با سختى به دست مى آورد. احمد به کمک دوستانش مادر میلاد را که در خانه حاج حیدر مشغول کار است پیدا مى کند. حاج حیدر مى پذیرد میلاد و محبوبه در خانه آن ها و کنار مادرشان زندگى کنند...
اکنون ادامه این داستان را در کانال زن روز دنبال کنید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
حمد و سپاس خدایی را که با نيرويش بر هر چيز چيره گشت و دربرابر آن هر چيز فروتني نمود و همه چيز خوار شد...
سلام!✋🍂
سه شنبه گرم پاییزی تون بخیر!
روزتون معطر به نام و یاد پروردگار یکتا
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#گفتگو (۱)
مرا روزی دستی به بام آسمان بود
فاطمه اقوامی
آنقدر سریع و ناگهانی سایه سیاه حضورشان بر سر کشور عزیزمان سنگینی کرد که شاید در باور هیچکس نمی گنجید... سایه ای شوم که جز ویرانی، ترس، آوارگی و... هیچ چیز به دنبال نداشت... به خیال خام خودشان آمده بودند که بمانند غافل از اینکه ایران مهد دلیران است... آنها نمی دانستند که در این دیار غیورمردان و شیرزنانی زندگی می کنند که در راه دفاع از اعتقاد و وطن خویش از هر آنچه دارند حتی جان مایه می گذارند و اجازه نمی دهند ذرهای از خاک این سرزمین کهن به تاراج برده شود... هر سال روزهای پایانی شهریورماه بیش از همیشه عطر آنها در فضای شهرمان می پیچد... آنها که از زمین و روزمرگی هایش فاصله گرفته بودند و دستی به بام آسمان داشتند... آنها که سالها در میدان مبارزه خون دل خوردند و نگذاشتند علم این انقلاب در همان سالهای نخستین حیاتش بر زمین بیفتد... مطمئنا شنیدن خاطرات آن روزها از زبان کسی که خودش در بطن ماجرا بوده و از نزدیک اتفاقات و رخدادها را به تماشا نشسته بسیار شیرین و دلچسب است و ما در گفتگوی صمیمانه با «مریم جدلی» امدادگر داوطلب دوران دفاع مقدس، این شیرینی را چشیدیم... عصر یک روز تابستانی مهمان دفتر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی اش شدیم... لبخند و مهربانی او به علاوه فضای زیبا و نوستالژیک دفترش باعث شد در کمال آرامش پای روایت قصه گونه اش بنشینم و همراه خاطرات او به آن روزهای ناب سفر کنیم...
متن کامل این گفتگوی شیرین را می توانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#سلامتی
چین و چروک دور چشم را با این روش ساده درمان کنید
راهکاریهای زيادی برای از بین بردن چروک دور چشم وجود دارد؛ میتوانید ۲ الی سه کپسول ویتامین E را سوراخ کنید و محتوی آن را آرام دور چشم ماساژ دهید، این ماده را برای ۵ دقیقه با حرکات دایرهای دور چشم ماساژ دهید و بگذاريد چند ساعت باقی بماند، سپس آن را بشویید، این کار را تا دو هفته تکرار کنید تا نتایج مثبت آن را مشاهده کنید.
@zane_ruz
#منبرک
قیمت وجود آدمی
علامه حسن زاده آملی
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «الا انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها»
«الا اى مردم! محققا بدانید که قیمت نفوس شما جز بهشت (بهشت رضوان و بهشت لقاى خداوند و بهشت شهود) چیزى نخواهد بود پس قیمت خود را بدانید و جز به بهشت برین نفروشید.» یعنى جان را به قیمت ارزان که متاع پست فانى دنیاى دو روزه است نفروشید که ارزان فروخته اید.
@zane_ruz
#گفتگو (۲)
مرا روزی دستی بر آسمان بود
فاطمه اقوامی
بخشی از گفتگو با سرکار خانم «مریم جدلی»
قبل از انقلاب پشت منزل ما یک قمارخانه بود. در دوران کودکی برخی مواقع بالای پشت بام می رفتیم و داخل این قمارخانه را تماشا می کردیم. حتی برخی خواننده های زن معروف قبل از انقلاب را دیده بودیم که به آنجا می آمدند. با پیروزی انقلاب این قمارخانه به همت برخی جوانان به کانون فرهنگی تبدیل شد. اکثر این جوانان من جمله برادر من از دانشجویانی بودند که از خارج کشور به ایران آمده بودند. من و تهمینه و دیگران هم در این کانون فرهنگی فعالیت داشتیم مثال من به بچه های کوچک قرآن آموزش می دادم.
زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد. 15 روز بعد از آغاز جنگ تهمینه تلفن زد و گفت شیدا ـ نام من در شناسنامه مریم است اما از کودکی من را شیدا صدا میکردند ـ می آیی با هم به جبهه برویم؟ گفتم چطوری؟ گفت راهش را پیدا می کنیم. با پرس و جو متوجه شدیم که قرار است ماشینی از طرف کانون خودمان به سمت جبهه برود و وسایلی را به آنجا برساند. من و تهمینه و دو خانم دیگر هم به اصرار با آنها راهی شدیم. پدرم با این سفر مخالف بودند و حتی تا زمان حرکت رضایت نمی دادند. به پدرم گفتم برادرم امیر الان جبهه است اگر خدایی نکرده زخمی شود و پرستاری بالای سرش نباشد باید چه کار کند؟! خالصه با روش های دخترانه توانستم نظر مثبتشان را جلب کنم و به راه افتادیم. شب اول در قزوین توقف داشتیم و در یکی از پایگاه های هلال احمر ماندیم. تا صبح تهمینه اداهای چریکی از خودش درمی آورد. تصورمان این بود تا پایمان به آنجا برسد، مستقیم ما را به خط مقدم می فرستند. هیچ برداشتی از جنگ نداشتیم آنقدر که قبل از آمدن دو تا چاقوی ضامندار خریده بودیم تا اگر با عراقی ها مواجه شدیم از خودمان مراقبت کنیم. صبح از قزوین به سمت کرمانشاه به راه افتادیم. نزدیک غروب بود که به آنجا رسیدیم و اول از همه به بهداری مراجعه کردیم. متأسفانه برخورد خوبی نداشتند و گفتند به کمک ما احتیاجی ندارند و خیلی اشتباه کردیم بدون داشتن حکم به آنجا رفتیم. از این برخورد خیلی ناراحت شدیم و به گریه افتادیم. به سختی این همه راه آمده بودیم حالا می گفتند که باید برگردیم. قرار شد به صورت موقت در حسینیه وابسته به یک حوزه علمیه بمانیم تا تکلیفمان مشخص شود.
@zane_ruz
#شماوما
حمایت از کالاى ایرانى
آیت الله العظمى بهاءالدینى رحمت الله علیه از شاگردان مرحوم بافقى رحمت الله علیه مى فرمودند: «در تمام ضیافت هایى که از اهل علم مى کردند غیر از اجناس ایرانى چیزى مصرف نمى کردند. آن زمان هنوز بساط قند و چاى در ایران دایر نشده بود و از خارج مى آوردند، ایشان به جاى قند و چاى، خرماى جهرم بین طلبه ها تقسیم مى کردند. با این که افطارى هاى خیلى مفصل مى دادند، از برنج و خورشت و این ها، ولى چاى نمى دادند.»
منبع: کتاب سیرى در آفاق، صفحه 265
به نقل از تارنماى وسائل آیت االله شیخ محمدتقى بافقى
@zane_ruz
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
کشور را این ها نگه داشتهاند
رهبر انقلاب:
جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویتش، با فکرش، با انسان های فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادر های مؤمن، با همسر های مؤمن و با جوانان مؤمن. کشور را این ها نگه داشته اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است. دشمن نمیفهمد. ١٣٩٧/٩/٢١
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیست_و_چهار_روز_تا_اربعین
📹 مشکل داری؟ گرفتاری؟ نیا اربعین!
🔶 روایت جالب پناهیان از شب عاشورا
@zane_ruz
#حدیث_امروز
امام حسین علیهالسلام فرمود:
جایگاه من جایگاه کسی که از مرگ بهراسد، نیست. چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق سبک و راحت است.مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی فاقد حیات نیست.آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ تیرت به خطا رفته است و گمانت تباه است! من کسی نیستم که از مرگ بهراسم. منش من بزرگ تر از این است و همّت من عالی تر است از آن که از ترس مرگ، به زیر بار ستم روم. و آیا بر بیش از کشتن من توانایی دارید؟ آفرین و درود به مرگ در راه خدا، اما شما قادر به نابودی عظمت من و از بین بردن عزت و شرافتم نیستید! پس در این صورت باکی از کشته شدن ندارم.
"احقاق الحق، جلد ۱۱، صفحه ۳۰۱"
@zane_ruz