#سرگرمی
رادارهاى انسانى
از همان ابتدا که هواپیما اختراع شد، شناسایی هواپیماهای دشمن و ردگیری آن ها امری بسیار مهم و ضروری تلقی شد. برای همین منظور قبل از اختراع رادار، نیرو های نظامی باید از ابزار های دیگری برای شناسایی دشمن استفاده می کردند. یکی از این تکنیک ها تعیین موقعیت آکوستیک بود. گوشی های بلند به افراد کمک می کرد ارتعاشات را تشخیص دهند و موقعیت صدا را تعیین کنند. این تجهیزات از اواسط جنگ جهانی اول تا اوایل جنگ جهانی دوم استفاده می شدند.
@zane_ruz
#پای_درس_شهدا
شهید محمد مهدوی
در ماه محرم همیشه شال مشکی میانداخت و لباس مشکی میپوشید. معلم حساب دیفرانسیل محمد به او توهین کرده بود و گفته بود متاسفانه افرادی هستند که برای کسی که ۱۴۰۰ سال پیش برای مقام جنگید، لباس مشکی میپوشند. محمد هم کلاس را ترک میکند. آمد منزل و گفت: معلمم چنین چیزی گفت و من نتوانستم جلوی بچهها به او بیاحترامیکنم. گفتم: به دفتر مدرسه اطلاع بده، بگو به اعتقادات من توهین کرده. گفت: من به مدیر مدرسه اطلاع نمیدهم، چون خانواده او گناهی نکردهاند که نانشان بریده شود. ولی حلالش نمیکنم. او همیشه جزو نمره اولهای کلاس بود؛ اما چون او بدون اجازه کلاس را ترک کرده بود معلمش خیلی ناراحت شده بود و نمره ۲۰ محمد را ۱۵ داده بود. هر چه هم ما اصرار کردیم که به دفتر مدرسه اطلاع بدهیم محمد اجازه نداد.
«محمد مهدوی جوان ۲۱ ساله شیرازی سال ۸۷ در حادثه تروریستی حسینیه سیدالشهدا شربت شهادت نوشید»
@zane_ruz
#ینگه_دنیا
کتاب کودک
در کتابخانه بودم. دخترم داشت قسمت کتاب کودکان را زیر و رو می کرد که بعضی از کتاب ها توجهم را جلب کردند. اسم روی کتاب ها، من را واداشت که نگاهی به درون آن ها بیندازم و پست هایی تحت عنوان کتاب کودکان را به تدریج منتشر کنم. کتابی که راجع به آن صحبت می کنم. یک کتاب راجع به پوشش های مختلف مردم با ملیت ها و ادیان مختلف بود. جذابیت آن به این دلیل بود که سعی کرده بود پوشش هایی که ممکن است، برای کودکان نامتعارف باشد؛ را معرفی کند. در واقع این کتاب به کودک می گوید که همه این پوشش ها وجود دارند. و متعلق به نژاد یا دین خاصی هستند. مزیت این کتاب این است که آن را از یک مقوله عجیب به یک مقوله عادی برای کودک تبدیل می کند. نمونه ای از صفحات این کتاب راجع به پوشش حجاب، کلاه و... را مشاهده می فرمایید. با این شیوه، کودک با افراد متفاوت جامعه از نظر پوشش، برخورد راحت تری خواهد داشت. این نوع آموزش، باعث می شود کودک از همان ابتدای زندگی به تفاوت های دیگران به چشم عادی بنگرد و نگاه یا سخن ناراحت کننده ای نسبت به دیگرانی که با او متفاوت هستند؛ نداشته باشد.
@zane_ruz
#داستان
بیقراری
زینب یاری
روزهای اول بعد از تمام شدن جنگ، کار و زندگی اش معلوم بود. هر کجا که خبر آمدن آزاده ای را می شنید می دوید آن جا. چشم به چشم آنقدر اصرار می کرد و قسم می داد که آیا خبری از پسر او دارند یا نه. هرکس که خبری نداشت و بی خبر بود، چشم هایش به گریه می نشست و تر می شد و آن کسی هم که کوچک ترین رد و نشانی از عادل داشت، لب های رخشنده را با خنده آشتی می داد و تا چند روز حال و اوضاعش خوب بود اما بعد دوباره دلهره و دلواپسی قلبش را سنگین می کرد و رخشنده می شد همان رخشنده که حال و حوصله هیچ کس حتی خودش را هم نداشت. دار قالی را که برای رخشنده علم کردند فکر می کردند دیگر تمام می شود خودش را با آن مشغول می کند و کمتر بی تابی پسرش عادل را می کند...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨
اعضای محترم کانال زن روز، سلام!✋🌹
صبحتون بخیر و شادی
در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم. امام محمد باقر علیهالسلام میفرمایند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین جمعه از ماه شعبان برای مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم! به راستی که نزدیک است ماهی فرا برسد که در آن شبی است بهتر از هزار ماه، و آن ماه رمضان است. که خدا روزه آن را واجب، و یک شب نماز مستحب برخاستن در آن را همچون نماز مستحب هفتاد شب از ماههای دیگر قرار داده است. و پاداش یک خصلت خیر، و نیکوکاری مستحب در آن را همچون پاداش کسی که واجبی از واجبات خدای سبحان را انجام داده مقرر فرموده است. و هر کس یک واجب از واجبات خدا را در آن انجام دهد همچون کسی است که هفتاد فریضه از فرایض خدا را در ماههای دیگر انجام داده باشد. و آن ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است و نیز ماه همیاری است و نیز ماهی است که خدا روزی مؤمن را در آن فزونی بخشد و هر کس در آن ماه، مومن روزه داری را افطاری دهد در نزد خدا پاداش آزادی یک بنده و آمرزش گناهان گذشته اش را دارد.» (ثوابالاعمال، صفحه 143)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سبک_زندگی
تو از کجا پیدات شد؟
گلاب بانو
یقه کتت پاره شده. پسر جوان دست برد به سمت گردنش. می سوخت کجا؟ کجا رو میگی پاره شده؟! مادر با نوک چاقو نشانش داد آن جا! نوک چاقو پارگی زیر یقه را نشانه گرفته بود.
ـ آهان چرا خودم ندیدم گیر کرد به میخی جایی.
مادر خندید میخ کجا؟ احتمال این که تو مسیر رفت و برگشت تو به اداره میخ وجود داشته باشه خیلی کمه، احتمال این که اون میخ تو ارتفاع صد و هفتاد و پنج سانتی متری از زمین باشه خیلی کمتر! علاوه بر این که آدم حرفتو نمی تونه باور کنه چون کلا احتمال گیر کردن پسری مثل تو به چیزی که یقه شو پاره کنه خیلی صفره چون من پسرمو می شناسم. صادق به فکر فرو رفت و پرسید: اگه من دولا شده باشم چیزی رو از روی زمین برداشته باشم یا موقعی که از حالت نشسته به حالت ایستاده دراومده باشم احتمالات شما کم و زیاد میشه؟ مادر معلم ریاضی بود حساب و احتمالات از زندگی او یک ثانیه جدا نمی شد. او احتمالات مربوط به همه چیز را محاسبه می کرد. مادر گفت: شغلی که تو داری یعنی حسابداری یه شرکت بزرگ، نشستن پشت یه صندلی تو یه اتاق مرتب و تر و تمیز اون احتمالو کمتر می کنه. صادق خندیده بود. همیشه احتمالات جواب می داد و تهش به اعترافات می رسید. می دانست در نهایت باید دو دستش را بالا ببرد و همه چیز را اعتراف کند. هر چقدر احتمال وجود میخ در اطرافش کمتر می شد. احتمال عاشق شدنش بالاتر می رفت. منطق این طوری آدم ها را به بازی می گرفت، احتمال وجود یک میخ در دیوارهای اطراف کم می شد و احتمال پیدا شدن آن میخ در قلبت زیاد منطق درستی نبود یعنی تو کت مادر نمی رفت. صادق دستش را روی پارگی گذاشت، خون بیرون می زد. سرباز داد زد: فشار بده فشار بده! صادق فشار می داد و خون از لابه لای منطق و احتمالات بیرون می ریخت. کی فکرش را می کرد بعد از عروسی آن ها جنگ شود؟ کی احتمال می داد مرد دیوانه ای در خاورمیانه دستور تسخیر کشور همسایه را صبح زود روی یک میز بزرگ بکوبد و فرماندهانش را برای اجرای عملیات جنگی از رختخواب هایشان بیرون بکشد. احتمال دیوانگی صدام چقدر بود مادر؟ و احتمال این که اولین موشکش به شهر ما بخورد و درست دیوار مدرسه پایین بیاید؟! احتمال این که تو آن جا ایستاده باشی، کنار تخته سیاه نزدیک در با گچ صورتی در دست، درس را تازه شروع کرده باشی احتمالات را نوشته ای بالای تخته زیر بسم الله تخته افتاده روی زمین و خون پیشانی سپیدت دویده روی احتمالات و اعداد!
متن کامل سبک زندگی این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سلامتی
«وایتکس» یک ضدعفونی کننده عالی اما خطرناک
مواد ضدعفونی کننده بر پایه کُلُر از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان مواد موثر در بحث ضدعفونی سطوح مختلف در برابر ویروس کرونا شناخته شده اند. مواد دارای کُلُر انواع مختلفی دارد، از جمله پودر کلُر که ماده خطرناکی است و در همین راستا وزارت بهداشت ماده سفید کننده یا «وایتکس» را معرفی کرده که هم حاوی کلر است هم برای مردم آشنا و قابل دسترس است و هم خطرات وجود این ماده در منازل کمتر است. برای استفاده از این ماده، باید آن را به نسبت یک به ۹۹ با آب سرد (آب لوله کشی) رقیق کرد، به اینصورت که به ازای یک قاشق غذاخوری از این محلول باید ۹۹ قاشق آب سرد (آب گرم استفاده نشود) استفاده شود. سازمان بهداشت جهانی نسبت یک به ۵۰ را هم پیشنهاد میکند که این نسبت برای ضدعفونی سطوح آلودهتر و مشترک از جمله دکمه آسانسور، دستگیره درها و ... توصیه میشود. نسبت یک به ۹ این محلول هم وجود دارد که برای ضدعفونی کردن مراکز درمانی و محیط بیمارستانها و اتاق بستری بیماران استفاده میشود. افرادی که در منزل بیمار کرونایی دارند هم میتوانند برای ضدعفونی کردن سرویسهای بهداشتی از نسبت یک به ۹ استفاده کنند؛ افراد باید دقت داشته باشند هنگام تهیه این محلول اول آب سرد را داخل ظرف ریخته و سپس به آن وایتکس اضافه کنند و آب سرد را روی وایتکس نریزند. در هنگام استفاده از این محلول باید دستمال را به آن آغشته کرده و سپس از یک نقطه سطح آلوده شروع کرده و بصورت پیوسته پیش رفته و در نقطه انتهای سطح دستمال را برداریم، طوری که سطح آلوده یکدست با محلول پوشانده شود؛ همچنین مقدار محلول استفاده شده باید به حدی باشد که سطح مورد نظر یک دقیقه مرطوب بماند.
@zane_ruz
#مذهبی
کارها دست کیست؟
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
وقتی از ما بپرسند «کارها دست کیست؟» معمولاً میگوییم «همهچیز دست خداست» اما چرا این معارف توحیدی در قلب ما-آنطور که باید و شاید- جاری نمیشود که موجب اشک و مناجات و محبت شدید نسبت به خدا شود؟ چون ما معمولاً به اسباب و علل، خیلی بها میدهیم و نقش خدا را فراتر از اسباب و علل و فراتر از نقش خودمان، نمیبینیم!
@zane_ruz
#یارمهربان
معرفی کتاب طاهر خان طومان
طاهر خان طومان روایت زندگی شهید مدافع حرم «سید رضا طاهر» به قلم «مصیب معصومیان» است. مصیب معصومیان خاطرات مربوط به شهید سیدرضا طاهر از اعضای لشکر ۲۵ کربلا را در ماه رمضان سال ۱۳۹۶ گردآوری کرده است که در دو بخش خاطرات خانواده و بستگان و خاطرات دوستان و هم رزمان می خوانید.
سید رضا طاهر، مجاهد خستگی ناپذیری بود که هم طاهر بود، هم معطر و منور و هم چون نور در میان رزمندگان لشکر عملیاتی ۲۵کربلا می درخشید. الگوی مقاومت و پهلوان میدان نبرد بود. شجاعت، صلابت، ایستادگی و مقاومت، عبودیت و بندگی، ادب و اخلاق شایسته از ویژگی های بارز این شهید بلند مرتبه بود. برای اهداف والایش از همه چیز می گذشت و آن را در راه رضای خدا خرج می کرد.
در فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۹۵، مقاومت یک تنه و عاشقانه او را در برابر تکفیری های وحشی و مزدوران آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب شاهد بودیم و ارزش و عیارش را به همه هم رزمانش نشان داد و ارادتش به حضرت زینب را نمایان کرد. رزمید و جان فشانی کرد و با نبرد بی نظیرش در منطقه معروف «خانه زرد» و در جناح راست «خان طومان» حلب سوریه به شهادت رسید.
@zane_ruz