هفتهنامه زن روز
#دردانه
دوچرخه سواری با طعم اضطراب
دوچرخه تازه برایش کمی بزرگ است. سوار و پیاده شدن برایش کمی دشوار است. روی پله یا جدول کنار خیابان می ایستد و سوار می شود. پیاده شدنش هم داستان خودش را دارد. از روی زین به جلو می جهد و دوچرخه را کمی کج می کند تا پایش به زمین برسد. ذوقش؟ بسیار! هیجان و شوقش به حرکت؟ تحسین برانگیز! صبح، بعد از نماز، رفتیم بیرون. او سوار بر دوچرخه و من پیاده. او رکاب زنان و من دوان دوان و نفس زنان. او رها از همه جا و من خلاصه شده در او. اندک فاصله ای را حتی تاب نمی آوردم. کمترین احتمال برای بی ضرر ترین خطر ها هم ضربان های قلبم را به شماره می انداخت. و وای از آن لحظه ای که صدای ماشینی را، حتی محتاط و ماهر، از دور می شنیدم. و امان از لحظه ای که در پیچ کوچه ای از چشمم گم می شد. پنهان می شد. و سخت و جانکاه این که نباید داد می زدم. نباید می گفتم که از کدام طرف برو و از کدام طرف نرو؛ تازه اگر درست تشخیص می دادم. این او بود که باید دوچرخه سواری می کرد؛ نه من. من فقط تا مرز اختیار و انتخاب او جواز ورود و نزدیک شدن داشتم. بیش از آن خیانت بود. بیش از آن به رسمیت نشناختن آزادی و انتخاب او بود. بیش از این اختلال در فرایند یادگیری و بزرگ شدن او بود. او باید جان بگیرد. من باید جان را توشه راه او می کنم. این گونه هر دو زنده می مانیم.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کرونا
یادداشت جالب نویسنده آمریکایی درباره حال و اوضاع این روزهای ایران
«جینفر گرین» یک نویسنده آمریکایی است که به دلیل شغل همسرش مجبور شده در ایران ساکن شود. او و همسرش قرار بود آخر سال ۲۰۱۹ به آمریکا بازگردند. دو بار لغو پرواز آنها و بعد هم شیوع کرونا سبب شد آنان همچنان در ایران ماندگار شوند. آنان در ابتدا فکر میکردند بدشانسی آوردهاند، اما اکنون گرین در یادداشتی، ضمن برشمردن ویژگیهای ممتاز اخلاقی ایرانیان، از ماندن در ایران در این اوضاع کرونایی بسیار خوشحال است و میگوید چه خوب که بازنگشتیم به آمریکا! گرین میگوید ابتدا خیلی ترسیده بودیم. چون فکر میکردیم با وجود تحریمها ممکن است نارساییهایی در تأمین مایحتاج عمومی پیش آید. همچنین به خاطر اتفاقات تلخی که در اعتراضات آبانماه پدید آمده بود، او و همسرش به شدت نگران بودهاند. اما او میگوید هر چه گذشت، فهمیدیم هیچ جا امنتر از ایران نیست. گرین مینویسد: «با دیدن تصاویر و ویدئوهای عجیب از حمله به فروشگاهها و تمام شدن دستمال توالت، مواد ضدعفونیکننده و کمبود ماسک، حیرتزده میشوم. اینجا در ایران، همه فروشگاهها و سوپرمارکتها پر از کالاست و قفسهها هیچ وقت خالی نمیماند. من هر آنچه لازم داشته باشم، به راحتی تهیه میکنم». او سپس به تفاوتهای فرهنگی دو جامعه ایران و آمریکا اشاره میکند و میگوید در ایران هیچ گاه دستمال توالت کم نمیآید، زیرا مردم از آب برای شستشو استفاده میکنند. گرین میگوید در ایران هم در ابتدا لیمو، زنجبیل، ماسک و مواد ضدعفونیکننده کمیاب یا گران شد و افراد سودجو و فرصتطلب سعی کردند کالاهای مورد نیاز را چند برابر گرانتر کنند، اما با حضور گروههای داوطلب، اندک اندک فراوانی بازگشت. جینفر گرین در ادامه به پیامدها و نتایج فرهنگی شیوع کرونا در ایران پرداخته و از اتفاقات بسیار خوشحالکنندهای مانند بخشیدن اجارهبهای مستأجرین نوشته است. گرین علاوه بر این، کارهایی همچون اعطای صد گیگ اینترنت یا کار ارزشمند کتابخانه ملی برای کودکان و در دسترس قرار دادن ۲۳۰۰۰ جلد کتاب برای کودکان در این روزهای کرونایی را تمجید کرده است. گرین همچنین موج طنزی که بعد از کرونا در شبکههای اجتماعی راه افتاده تا تابآوری مردم را بالا ببرد، از قلم نینداخته است. او همچنین یک فهرست کلی از همه اقدامات مردمی کوچک و بزرگ در مقابله با کرونا ارائه کرده. از کار خوب دانشجویان دانشگاه تهران در ترجمه دستورالعمل پزشکان چینی تا بازدید خانه به خانه مردم شهر کاخ در استان خراسان رضوی برای تحویل مواد ضدعفونیکننده و توزیع شیرینی توسط یک قنادی در گرگان میان پرستاران و پزشکان درگیر کرونا در بیمارستانها و ...
این نویسنده آمریکایی در پایان نوشته جهان باید از ایران بیاموزد که در اوج تحریمها و ناکافی بودن دارو و کالاهای بهداشتی برای ایرانیان، مردم این کشور چگونه از خودگذشتگی میکنند و تلاش دارند همه با هم مراقبتهای عمومی را بالا ببرند. او نوشته اینجا در ایران، از هرج و مرج، خشونت و خودخواهی خبری نیست. کرونا میان ثروتمند و فقیر تفاوتی قائل نمیشود و برایش تفاوتی نمیکند شما کجای جهان باشید. در نتیجه گرین میگوید من ترجیح میدهم در ایران باشم تا این ماجراهای شیرین و درسهای زیبا را ببینم و با آنها زندگی کنم.
@zane_ruz
#داستان
ارثیه پر دردسر
زینب یاری
شب بود. قنبر و ننه اش جلوی در قبرستان یک لنگه پا ایستاده بودند. دودل بودند که پا داخل بگذارند یا نه. مرغی که توی کیسه داشتند قدقدکنان داشت خودش را به آب و آتش می کوبید که از آن تو بیرون بپرد. انگار هول و هراس قبرستان به جان او هم افتاده بود و در تلاش بود خودش را راحت کند. ننه نگاهی از گوشه چشم به قنبر انداخت و گفت:
ـ خب راه بیفت دیگه این جور وایستادی اون جا چه کار؟
قنبر مِن و مِن کرد و چند قدمی جلو برداشت ولی دوباره ایستاد و ننه اش را نگاه کرد. ننه سگرمه هایش را کشیده بود توی هم و تند تند نفس می کشید و بلند بلند غر غر می کرد...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
اعضای محترم کانال زن روز!
سلام✋🌹
صبح آخرین سهشنبه سالتون بخیر و شادی. خوشحالیم که یه بار دیگه فرصت بودن در کنار شما رو پیدا کردیم. این روزها پزشکان و پرستاران و کارکنان بیمارستانهای کشور با از خودگذشتی فراوان مشغول درمان و پرستاری از بیماران کرونایی هستند. حدیثی که برای امروز انتخاب کردیم بیربط به این موضوع نیست. حضرت علی علیهالسلام در نقل قولی از پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: *هر کس در برآوردن نیاز بیماری بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از زیر بار گناهان خویش بیرون میرود، به سان آن روز که از مادر، زاده شده است. در این هنگام، مردی از انصار گفت: ای پیامبر خدا، پدر و مادرم به فدایت! اگر بیمار از خانواده شخص باشد، آیا در صورتی که در برآوردن نیاز خانواده خویش بکوشد، این کار، پاداش بیشتری ندارد؟ فرمود: آری.*
خداوند به همه پزشکان و پرستاران صبور و فداکار کشورمون صبر و توفیق عنایت کنه.
@zane_ruz
#عطارباشی
سردمزاجان از گوشتهای قرمز استفاده کنند.
سید جواد علوی با اشاره به برخی نکات سلامت بخش در دیدگاه طب سنتی اظهار کرد: کنجد خواص بسیاری دارد اما باعث بدبویی دهان می شود لذا بعد از خوردن خوراکی های حاوی کنجد، مسواک زدن ضروری است.
به گفته این کارشناس طب سنتی، مالیدن روغن کنجد روی ورم ها و خون مردگی های قدیمی و توده های چربی زیرپوستی به رفع آن ها کمک می کند و در صورت بروز علائم گرمی می توان از آبلیمو برای اصلاح عوارض آن استفاده کرد. وی درباره غلظت خون متذکر شد: مصرف مداوم بیسکوییت از عوامل ایجاد غلظت خون، ضعف معده و کبد است.
علوی اضافه کرد: خاکشیر را می توان در شیر ریخت و مصرف کرد که باعث روشن شدن رنگ پوست و تقویت میل جنسی می شود. علوی تصریح کرد: عسل و روغن حیوانی پادزهرهای خوبی هستند؛ می توان مخلوط عسل و روغن حیوانی را روی حرارت غیرمستقیم قرار داد تا گرم و ممزوج (مخلوط شود) شوند البته به شرط این که کیفیت عسل و روغن حیوانی خوب باشد.
این کارشناس طب سنتی متذکر شد: مالیدن روغن نارگیل به مثانه و بستن با شال برای کسانی که مثانه آن ها حالت سستی و سردی پیدا کرده (به دنبال عطسه یا سرفه، کنترل ادرار نداشته باشند) بسیار مفید است.
علوی خاطرنشان کرد: بهتر است سردمزاجان از گوشت های قرمز استفاده کنند یا در صورت مصرف گوشت مرغ نباید آن را همراه با سردیجات دیگر مثل ماست و دوغ یا چیزهای ترش مثل غوره بخورند.
@zane_ruz
#مذهبی
زشتی عمل عیبجویی
حجتالاسلام والمسلمین سعیدی
وقتی دل خدایی شد، آرامش در آن شکل می گیرد. کسی که بدگویی بکند، پشت سر دیگران حرف بزند، بدترین مردم است.
به محض این که بعد از سلام علیک با شما روبرو می شود، می پرسد از فلانی چه خبر؟ تمام این ها برای کمبود درونی است. با شکستن پای دیگران می خواهد راه رفتن سریع تری برای خود ایجاد کند. با ریختن آبروی دیگری می خواهد خودش را بالا ببرد. به هدفش در دنیا هم نمی رسد. نوعی کرامت انسانی برایش قائل نیستند. همین آدم وقتی رفت، بگو: فلانی اگر دختر داشتی به این آدم می دهی؟ می گوید: نه، کسی که نسیان احسان می کند و فراموش می کند خیری که در موردش شده است، فلانی دست شما درد نکند، چند سال پیش پول خواستم فلانی به من داد. پنجاه سال پیش این قدر مادرم را اذیت کردم، خیر را هی تکرار کنی. خیر مالی، علمی را یاد کنیم. از گذشته یاد کنیم. فکر و ذکرت دنبال خوبی ها باشد. امیرالمؤمنین می فرماید: کسی که دیگران از شر او ایمن نیستند، دائم می ترسند. وقتی حضور داری در جایی دل همه می ریزد. وای فلانی آمد! اگر دیدید پشت سرتان یا در حضورتان، این طور است بدانید خیلی بد هستید.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#ینگه_دنیا
قانون زیر پل قدیمی
با خودرو شخصی در حومه پاریس به مقصد مطب پزشک در حال رانندگی بودم. در بلوار سن دونی (Bulvard St. Denies) خیابان، از زیر پلی قدیمی می گذشت. به دلیل ترافیک زیاد سرعت خیلی کند بود به خصوص وقتی که جاده به دلیل عبور از زیر گذر باریک می شد و ترافیک هم کند تر. کمی جلوتر و بعد از زیر گذر، یک چراغ راهنمایی و رانندگی بود. چراغ قرمز شد و به موجب توفیقی اجباری مجبور به توقف زیر پل قدیمی شدم. روی دیوار قدیمی پل، تابلو کوچکی نظرم را جلب کرد که رویش به فرانسوی نوشته شده بود: «طبق قانون ۲۹ مارس ۱۸۸۱، نصب پوستر و آگهی ممنوع.» به دقت اطراف تابلو و همه دیوار پل و دیوار مقابلش را بررسی کردم حتی جای یک آگهی تبلیغاتی که چسبانده شده یا چسبانده و سپس کنده شده باشد هم به چشم نمی خورد. برای من بیشتر از رعایت قانون و نچسباندن آگهی، نوشتن سند و مرجع قانونی این ممنوعیت و به خصوص درج تاریخی که چنین قانونی در فرانسه وضع شده بود، جالب تر بودند. متوجه شدم تاریخ شروع اجرای این قانون ۱۲۰ سال قبل بوده.
در فرانسه برای محافظت از ابنیه قدیمی و تاریخی چنین قانونی وضع شده بود و مهم تر از همه این که این قانون از صد سال پیش تا کنون تغییر نکرده بود و هنوز معتبر و مورد احترام بود!
یاد قوانین تصویب شده مجلس شورای اسلامی خودمان افتادم که حتی گاهی ضد و نقیض است و سبب بروز مشکلات جدید می شود. جالب تر این که ظاهرا چراغ مدتی بود که سبز شده بود و من که در فکر این قانون و مراعات آن بودم متوجه نشده بودم و وقت خودروهای پشت سرم را هم تلف کرده بودم. تا آمدم دنده عوض کنم چراغ دوباره قرمز شد و عجیب تر این که هیچ ماشینی بوق کش دار و ممتد نزد تا مرا متوجه سبز شدن چراغ کند. کسی هم بهم فحش نداد.
@zane_ruz