❌❌❌❌
جنابان گمبه نشین و استعمال کن
قصد عزیمت به گمبه مسیروا اگردارید از قسمت شرق گذر کنید تا بفهمید بوی بد این قسمت از شهر را🤔
تصاویری از گمبه نشین به زودی 😳
ارسالی
@zarrhbin
درودبرمدیرمحترم کانال وعرض ادب خدمت ریاست محترم هلال احمرشهرستان
پایگاه هلال احمرسیاه کوه اردکان بنام اولین شهیدجنگ تحمیلی اردکان شهیدمحمداردکانی نامگذاری شده ولی تابلوی سردرورودی آن براثرآفتاب خوردی نام این شهیدگرانقدرحذف شده لذاخواهشمنداست نسبت به تعویض ویاتعمیرآن اقدامی صورت گیرد
باتشکر
@zarrhbin
🔘 درس های ۲۸ مرداد...⁉️
🍃 در نسل ما، وقتی حدود پنج تا ده ساله بودیم حسینیه ها و هیئت های عزاداری و روضه خوانی ها #عشق به علی ابن ابیطالب و همه ائمه ی معصومین صلوات الله و سلامه علیه را در دل ها می کاشتند و مدرسه ها #عشق به میهن را. خانواده ها و اجتماع هم #درس راستی، درستی، راستگویی و زورخانه ها #درس پهلوانی می دادند. حسینیه ها در #خدمت اسلام بودند و مدرسه ها در #خدمت ناسیونالیسم و ملی گرایی. البته رژیم شاه تلاش کرد که مدرسه ها #عشق به شاه دوستی را هم در بچّه ها تقویت کنند، ولی این کار فایده ی چندانی نداشت. روشنگری اکثر خانواده ها و مردم مسئله را معکوس می کرد.
▫️ یادم می آید حدودا ۱۲ ساله بودم باید حدود سال ۱۳۳۹ بوده باشد، برای ۲۸ مرداد جشن گرفته بودند. #مردم به میدان مجسمه یزد رفته بودند و من هم رفته بودم. داربستی بسته بودند و فرماندار، فرماندهان پلیس و ژاندارمری روی سکو نشسته بودند و نیروهای پلیس و ژاندارم رژه می رفتند. #فرماندار داشت درباره ی شاهنشاه و تلاش های ایشان و قیام مردم برای بازگشت اعلی حضرت صحبت می کرد.
🍃 مرد میانسالی از اقوام ما که #شاطر نانوا بود با چندتن از دوستانش(من پهلوی آنها ایستاده بودم) گفت: زکی! بازهم گفتن #مزخرفات شروع شد. من به شاطر عباس گفتم: امروز چه خبر است؟ شاطرعباس گفت: شب به خانه ی ما بیا تا بگویم چه خبر است. من شب با #اشتیاق به خانه شاطر عباس رفتم. او با سه نفر از دوستانش پشت بام خانه نشسته بودند و بساط چایی شان پهن بود
▫️شاطر ماجرای شاه و روی کار آمدن او و فعالیت های مرحوم #دکتر_محمد_مصدق را بیان کرد، از تلاش ها و مبارزه ی مردم برای #ملی کردن #نفت به رهبری آن مرحوم گفت. درباره ی مخالفت انگلیسی ها و آمریکایی ها و اوباش داخلی و عدم مساعدت حزب توده و #خیانتهای آن ها به مرحوم دکتر محمد مصدق و به ملت ایران و #کودتای ۲۸ مرداد توضیحاتی داد.
🍃 او چندین شب مسائل را برای من بازگو کرد. آن مرد #سواد چندانی نداشت، شاطر نانوا بود ولی خود جریان امور را لمس کرده بود. چون #روزنامه_خوان بود و عضو هیچ #حزبی هم نبود و فقط #وطن_پرست و #مومن بود، سخنش در من #اثربخش بود.
▫️من بعدها ده ها #کتاب و صدها مقاله به فارسی و فرانسه درباره ی نهضت ملی شدن نفت و خیانت هایی که به این نهضت ملی شدن نفت و رهبر فقید آن مرحوم #دکتر_محمد_مصدق شد خواندم ولی هیچ کدام #اثر حرف های #شاطرعباس را نداشت.
🍃 سخنان امثال او باعث می شد که با وجود آن که بچّه ها جشن و شادی را دوست داشتند، ولی اکثریت قریب به اتفاق آنها تمایلی به شرکت در جشن های ۴ آبان نداشتند یا اگر در جشن شرکت می کردند به آن #باور نداشتند، به جشن می رفتند چون شلوغ و مایه ی سرگرمی بود. این سخنان و آگاهی ها باعث می شد که #مادرها که ظاهرا بی سواد ولی عملا #بادانش بودند، در جریان امور به مدرسه بیایند و به بهانه ی آن که نمی خواهند بچّه هایشان شلوار کوتاه بپوشند، نگذارند بچّه ها در جشن تولد شاه شرکت کنند. مردم محلّه ی ما هرچند #فقیر و بی سواد بودند ولی در دهه ی ۱۳۳۰ به دلیل مبارزات کارگری ( چون در محلّه ی ما کارگران کارخانه ها زیاد بودند) و تشکل های کارگری افرادی #آگاه بودند. با اوج گرفتن قدرت شاه و #ساواک و پرونده سازی علیه فعالان کارگری و بستن روزنامه ها، کم کم #مردم در عمق #تاریکی فرو رفتند.
📚 شازده ی حمام
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
🔹 سه شنبه ها و جمعه های هر هفته با پست #کتاب همراه ما باشید.
#و_من_الله_التوفیق
@zarrhbin
سی و پنج سال دوندگی شهروند اردکانی برای احقاق حق و بازپس گیری زمینی که مالکش بوده! حق به جانب این شهروند اردکانی هست یا نیست!؟
پس از چندین بار تماس و جور نشدن فرصت برای ملاقات، امروز صبح با نفس تنگی و پرونده قطور پر از برگه ای که زیر بغل گرفته بود آمد و حکایتی را «مستند» گفت که به افسانه بیشتر شباهت داشت!
بیش از سی و پنج سال برای بدست آوردن قطعه زمینی که سی و هفت سال پیش خریداری کرده و بعد بخشی از آن را داده و دوباره آن را خریده بود، تا پول آن صرف هزینه ساخت مصلی اردکان بشود، دویده و تلاش کرده بود، و اما هنوز بعد از گذشت این همه سال، قطعه زمین چندین هکتاری که اینک دارای موقعیت مکانی مرغوبی شده، در حد فاصل میبد و اردکان افتاده و هیچ کاری در آن انجام نشده است.
از زمانی که آیت الله سید روح الله خاتمی امام جمعه اردکان و تابش رئیس جهادکشاورزی اردکان بوده تابحال، همه ائمه جمعه اردکان، و ائمه جمعه یزد واستانداران، در جریان کار این زمین بوده اند، و در همه سال هایی که گذشته، هیچکدام از صورتجلسه های نوشته شده نیز تابحال اجرا نشده است.
حکایت تلخی است بیش از سی و پنج سال دنبال سند و بازپس گرفتن زمینی که سالها پیش خریداری شده، بودن، اگر محمد نجار فقط روبروی دوربین بنشیند و حکایتش را با همان لهجه غلیظ اردکانی تعریف کند، افکار عمومی سخت برانگیخته و دچار ناامیدی مفرط خواهد شد، و اما براستی آنچه که این شهروند اردکانی گفته حقیقت دارد یا نه، و حق با او می باشد و یا نمی باشد؟، و این سوالیست که باید از مسئولین محترم که در جریان کامل أین زمین قرار داشته اند ، عنوان کرده و بگوید: حکایت زمین محمد علی هاتفی (معروف به حاج محمد نجار) در اردکان چیست!؟
ارسالی از: هاتفی
@zarrhbin
🔴 قابل توجه.....
💠 هنوز میدان حضرت ابوالفضل (ع) که از یاد عزیزان نرفته است؟! همان میدانی که بعضی از دوستان صاحب قلم، حد فاصلش را تا میدان امام حسین علیه السلام را "بین الحرمین" نامیده بودند!!!! همان میدانی که از شروع تا به حال حرف و حدیث های زیادی داشته است، که امروز هم مسئولین بر سرمان منّت گذاشتند و تیرهای چراغ روشنایی این میدان را با نهایت #سلیقه نصب نمودند!!!!
💠 اما تا آن جایی که شنیده ها روایت می کند، قرار بود نور و روشنایی برای این #میدان از کف باشد ولی چرا اینگونه نشد⁉️ الله اعلم.و برای اطلاع و آگاهی #عموم باید گفت: سلیقه های اینچنینی و نصب تیرهای چراغ روشنایی معمولا در پارکها و میادین بزرگی صورت می گیرد که #مردم در آن رفت و آمد می کنند و برای اوقات فراغت از آن استفاده می نمایند، حال به نظر #شما آیا میدان کوچکی چون میدان ابوالفضل علیه السلام به چنین تیرهای عمودی برای روشنایی نیاز داشت یا خیر⁉️
💠 به اُمید آن روزی که اگر عمران و آبادانی در #آرتاکاوا صورت می گیرد بر اساس علم و منطق و مبلمان شهری باشد نه اینکه فقط برای #رفع_تکلیف، سرمایه های #شهری را به باد فنا دهیم.
👈 از ما که گذشت برای #محلات دیگر کم نگذارید و #استانداردهای_لازم را رعایت کنید.
#یکی_از_اهالی_کوشکنو
@zarrhbin