eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
پیام دکتر حسین شجاع الدینی به مردم اردکان: ❌مرگ و بیماری پشت دیوار خانه شماست! بخاطر خدا درخانه بمانید! مردم عزیز اردکان! وقت آن است که نشان بدهید فرهنگ بهداشتی یونان کوچک ، از تمام شهرهای کشور بالاتر است. یک پزشک خدمتگزارتان ،با شما صادقانه حرف می زند. پزشکی که همیشه برای شما،صادقانه نوشته است. مرگ وبیماری پشت دیوار خانه شماست. بخاطر خدا ،بخاطر انسان، بخاطر انسانیت درخانه بمانید. برای زنده ماندن از خانه خارج نشویدوبا حفظ آرامش روحی وتوکل بر ذات اقدس الهی، تردد در بیرون از منزل بجز در موارد ضروری، را بکلی ترک کنید. خطر ابتلا به بیماری ویروس کرونا ، بسیار بسیارجدی است. والله این بیماری فراگیر شده است . والله دیگر زمان دارد از دست میرود. آنرا جدی بگیرید. درخانه بمانید دکترحسین شجاع الدینی اردکانی هیات علمی فوق تخصص مغزواعصاب اطفال اول فروردین ۹۹ @zarrhbin
یا دافع البلایا سلام بر حسینیان عزیز و محترم اکنون که بهار تازه فرا میرسد و درختان شکوفه های زیبای خود را به نمایش میگذارند صمیمانه ترین تبریکاتم را همراه با عطرِ جانفزا و روحبخشِ گلهای بهاری تقدیم همه دوستان وعزیزانِ خوبم مینمایم و درسال جدید عزت و سلامتیِ ارادتمندانِ حضرتِ سیّدالشهدا (ع) و رحمتِ بیکرانِ الهی برای اموات مخصوصاً جانباختگانی که براثر ویروس کرونا به لقاءالله پیوستند از یکتا آفریدگار توانامسئلت مینمایم. ارادتمندتان:سیدمحمدپزشکی @zarrhbin
‍ ‍ . ✍ متن کامل پیام تبریک سید محمد خاتمی ؛ 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ ‍ . ✍ متن کامل پیام تبریک سید محمد خاتمی ؛ 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
‍ ‍ . ✍ متن کامل پیام تبریک سید محمد خاتمی ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ♦️بهار، آيینه‌ای که روی زیبای زندگی را که سرشار از زایش و رویش و شادابی است نشان می‌دهد و نوروز آغاز بهار است؛ و اینک بهار برای همه ما ایرانیان و همه مردم جهان همراه با بحرانی مهیب آغاز می‌شود! ♦️«کوید ١٩» یکی از گونه‌های فراوان بیماری ناشی از هجوم ویروسی است که به چشم نمی‌آید، اما زندگی بشرِ پر مدعا را با همه دستاوردهای علمی و تکنیکی‌اش به بازی می‌گیرد. ♦️رواج «کوید ١٩» که زندگی بسیاری از مردمان را گرفته و می‌گیرد و انبوهی از ابناء بشر را در پنجه مرگ‌بار خود اسیر کرده و می‌کند و ذهن و زندگی را پر هول و هراس کرده و می‌کند تلخ است و همه دولت‌ها و ملت‌ها را سراسیمه واداشته است تا با اعلام جنگی تمام عیار با این آفت جهانگیر به مبارزه برخیزند. برای مردم بزرگوار ایران که سختی‌های فراوانی را تحمل کرده و می‌کنند، درد ناشی از «کوید ١٩» بیشتر و تابسوزتر است؛ چرا که همزمان با آن در تنگنای حاصل از تروریسم اقتصادی و تحریم‌های ظالمانه قرار گرفته اند و دست آنها در مبارزه با این ویروس بسته‌تر از دیگر ملت‌ها و دولت‌ها است. ♦️آنچه امّا درخور توجه و غرورآفرین است، اولاً همبستگی ممتازی است که میان همه بخش‌های جامعه و نیز همه ایرانیان در خارج و داخل پدید آمده و همدلی و همراهی کارسازی است که ایجاد شده است. ثانیاً، فضیلت بی‌همتای قهرمانانِ صف اول این مبارزه یعنی جامعه پزشکی، پرستاری و خدمتگزاران عرصه بهداشت و درمان و سلامت جامعه ما است که ایثارگرانه، تا حد فداکردن جان عزیز خود یا به خطر انداختن آن به یاری مردم آمدند و این امر بسیاری از کمبودها، کاستی ها و احیاناً کاهلی‌ها را جبران می‌کند. ثالثاً، دولت، نیروهای مسلح و همه سازمانها و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که امکاناتی دارند، همدل و همزبان و با همه توان در میدان این مبارزه سخت هستند. ♦️آنچه باید در این میان بر آن تأکید کرد نقشی است که مردم، همه مردم، در همه جا می‌توانند و باید ایفا کنند. اینک که این آفت نوپدید، نه داروی پیشگیری کننده‌ای دارد و نه برای درمان قطعی آن راهکار مطمئنی وجود دارد، آنچه مهم است، تلاش همگانی برای جلوگیری از گسترش و شکستن زنجیره شیوع و واگیری این آفت است. همه باید به آموزش‌ها و توصیه‌های دست‌اندرکاران متخصص با جان و دل عمل کنیم تا به یاری خداوند طوفان مرگبار و خسارتبار این بلیّه فرونشیند. در خانه ماندن، از مسافرت درون شهری و برون شهری غیرضروری پرهیز کردن و مخصوصاً از دید و بازدیدها صرف‌نظر کردن و ... فعلاً مهمترین راه مبارزه با این آفت است و نیز همواره سایر موارد و توصیه‌های بهداشتی را رعایت کردن. مردم بزرگوار ایران که سختی‌های فراوانی دیده‌اند و دوران‌های ناگواری را با شکیبایی و پایمردی پشت سر گذاشته‌اند، امروز نیز باید از این آزمون بزرگ پیروز بیرون آیند. اندیشیدن به حفظ جان خود و زندگی دیگران، بزرگترین وظیفه دینی، ملی و انسانی امروز ما است. نوروز بر همه ایرانیان در سراسر جهان مبارک باد! ♦️ضمن قدردانی از و همه سازمان‌ها و نهادهای دست اندرکار، با همه وجود در پیشگاه پیشتازان این مبارزه که سلامت، راحتی و جان خود را برای رفع نگرانی از مردم و دفع آفت، در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و بهداشتی و نقطه نقطه کشور، به خطر انداخته و ایثارگرانه تلاش می‌کنند سر تعظیم فرود می آوریم و شفای بیماران و شادی روان جان باختگان را از خداوند منان طلب می‌کنیم و از او می خواهیم که لطف ویژه خود را شامل حال همه ما و مردم جهان گرداند تا هرچه زودتر شاهد رخت بر بستن این آفت خانمانسوز از عرصه زندگی بشر باشیم، ان‌شاء‌الله سیدمحمد خاتمی بیست و نهم اسفندماه ۱۳۹۸ @zarrhbin
📨پیام تشکر از شهروندان👇👇👇 سلام خواستم از طریق کانال از زحمات شبانه روزی کارد پرستاری بیمارستان ضیایی اردکان کمال تشکر را داشته باشم چند روزی این عزیزان در خدمت خودم وخانمم بودن که از هچگونه زحمتی برای ما بیماران کم نگذاشته ان شاءالله همگی سلامت باشند وسال خوبی در پیش رو داشته باشند. از راه دور دستان یکایکشان را به عرض ادب بوسه می زنم و ممنونم، الان که بعد ۷ روز در بیمارستان بودیم در خانه هستیم تا پایان کسالت به امید سلامتی همه بیماران @zarrhbin
🔴️برای دومین روز پیاپی هیچ مورد جدید ابتلا به کرونا در چین ثبت نشد مقامات چین: 🔹امروز برای دومین روز پیاپی، هیچ مورد جدیدی از ابتلا به ویروس کرونا در این کشور گزارش نشده، هر چند که شمار موارد ابتلا که وارد این کشور شده اند به بالاترین سطح رسیده است. 🔹بسیاری از شهرها و استان های چین از جمله پکن برای مقابله با این خطر، همه شهروندان خارجی را که وارد این شهرها می شوند به وقت کنترل می کنند و برای مدت ۱۴روز در مکانی قرنطینه اجباری می کنند./ صدا و سیما @zarrhbin
✅مدیریت بحران رو به نسل آینده یاد بدیم👌 @zarrhbin
📱تبریک ویژه رییس‌جمهوری به «آن‌هایی که در این لحظه در حال خدمت‌رسانی به مردم هستند» @zarrhbin
🔺سهمیه بنزین فروردین شارژ شد 🔹در نخستین ماه سال ۹۹ مطابق ماه‌های گذشته ۶۰ لیتر سهمیه بنزین به کارت هوشمند سوخت خودروهای شخصی و ۲۵ لیتر بنزین به کارت سوخت موتورسیکلت‌ها با نرخ ۱۵۰۰ تومان واریز شد، همچنین سهمیه سوخت خودروهای عمومی و خدماتی مطابق جدول سهمیه طرح مدیریت مصرف سوخت واریز شد/ مهر @zarrhbin
✅ضد عفونی و گند زدایی سرای سالمندان مجد و پلیس راه اردکان توسط واحد دفاع مدنی گروه کارخانجات شیشه اردکان @zarrhbin
روحانی سال جدید را به رهبر معظم انقلاب اسلامى تبریک گفت 🔹رئیس جمهور در گفتگوی تلفنی با رهبر انقلاب ضمن تبریک سال نو و آرزوى سلامتى و طول عمر براى رهبر انقلاب، تأکید کرد که به رغم همه توطئه‌های دشمنان، تلاش خواهد شد که سال ۹۹، سالِ حل معضلات و افتتاح طرح‌های بزرگ، ایجاد رونق با کمک همه مردم در بخش‌های اقتصاد و فرهنگ، و سال تحول در زندگی مردم باشد. 🔸رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در این گفتگو با تبریک سال نو به رئیس جمهور و خانواده بزرگ ملت ایران، براى توفیق بیشتر دولت در خدمت به کشور و مردم، آرزوى توفیق نمودند. @zarrhbin
🔴دزدِ جان و سلامت مردم نباشیم! @zarrhbin
▪️تحویل سال نو در خیابان‌های منتهی به حرم مطهر رضوی 🔸بسیاری از مردم مشهد علیرغم تعطیلی حرم امام رضا علیه السلام لحظات سال تحویل را در نزدیکترین مکان ها به حرم گذراندند @zarrhbin
فقط ۵۰ درصد بستری شدگان در ICU زنده می‌مانند! 🔹این موضوع که اعلام می‌شود ۸۰ درصد بیماران کرونا بدون علامت هستند یا به راحتی این بیماری را پشت سر می‌گذرانند، واقعی است ولی در عین حال توجه داشته باشید که ۲۰ درصد هم علائم خطرناک دارند و از مجموع بیمارانی که در ICU بستری می‌شوند، فقط ۵۰ درصد شانس زنده ماندن دارند. 🔹اگر مردم نسخه کلیدی و آسان «در منزل بمانید» را رعایت کنند، مطمئنا تا دو هفته دیگر خبرهای خوشی به گوشمان خواهد رسید؛ در غیر اینصورت با تلفاتی زیاد و غیر قابل شمارش از این اپیدمی خارج می‌شویم. @zarrhbin
بسمه تعالی قابل توجه شهروندان محترم مدتی است داروهایی گیاهی تحت عنوان طب اسلامی توسط برخی مدعیان طب سنتی تجویز می شود. در اینخصوص لازم است مواردی به اطلاع برسد. - هیچ یک از این داروها مجوزی از وزارت بهداشت و درمان ندارد. - بر اساس قوانین، هیچ فردی به جز پزشکان حق تجویز داروهای شیمیایی یا گیاهی را ندارد. - تجویزکنندگان و توزیع کنندگان این داروها بر اساس دستورالعمل های وزارت بهداشت و درمان متخلف بوده و طبق قانون باید با آن ها برخورد شود. لذا از شهروندان گرامی درخواست می شود در صورت مشاهده، این موارد را به واحد نظارت بر درمان شبکه بهداشت و درمان شهرستان اردکان اطلاع دهند. @zarrhbin
🚨 خروج ۳ میلیون نفر از ۱۳ استان درگیر کرونا/ ۲۴۰۰ نفر علائم مثبت داشتند کریم همتی، سرپرست جمعیت هلال احمر: 🔹در حال حاضر هر کدام از کشورها به تناسب شرایط خود با کرونا برخورد می‌کنند. 🔹نزدیک به ۹۷ هزار خودرو با ۳ میلیون سرنشین از ۱۳ استان درگیر کرونا از روز ۲۷ اسفند برای سفر خارج شدند و ۲۴۰۰ نفر از آن‌ها علائم مثبت داشتند. 🔹از مردم درخواست می‌کنم که در خانه‌های خود بمانند تا زنجیره انتقال ویروس کرونا قطع شود. 🔹غربالگری خارج از شهرها از طرف ستاد مقابله با کرونا به ما سپرده شده و حدود ۴۰۰ پایگاه مستقر کردیم که مخصوص کنترل خروجی استان‌ها است. 🔹 ۱۰ هزار تخت برای بیماران کرونایی آماده شده و ۲ هزار و ۶۰۰ تخت هم در اختیار هلال احمر است. 🔹بیمارستان نورافشار هم به عنوان بیمارستان پشتیبان مسیح دانشوری فعال است. 🔹کمک یک میلیون دلاری ژاپن در روزهای آینده می‌رسد. @zarrhbin
♦️آخرین وضعیت کووید 19 در کشور 🔺دکتر رییسی معاون بهداشت وزارت بهداشت: از ظهر دیروز تا امروز و بر اساس نتایج آزمایشگاهی، 1237 مورد جدید ابتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد و شمار مبتلایان به این بیماری در کشور به 19644 نفر رسید 🔺خوشبختانه 6745 نفر از بیماران کووید19 در کشور بهبود یافته و ترخیص شده اند و این آمار روز به روز در حال افزایش است 🔺متاسفانه با جان باختن 149 نفر از بیماران، مجموع درگذشتگان بر اثر این بیماری در کشور به 1433 نفر رسید ♦️موارد جدید بیماران کووید19 در کشور به تفکیک استان: 🔹تهران: 220 🔹قم: 36 🔹گیلان: 99 🔹اصفهان: 145 🔹البرز: 95 🔹مازندران: 84 🔹مرکزی: 17 🔹قزوین: 8 🔹سمنان: 52 🔹گلستان: 15 🔹خراسان رضوی: 48 🔹فارس: 50 🔹لرستان: 9 🔹آذربایجان شرقی: 55 🔹خوزستان: 10 🔹 : 49 🔹زنجان: 44 🔹کردستان: 15 🔹اردبیل: 35 🔹کرمانشاه: 5 🔹کرمان: 12 🔹همدان: 22 🔹سیستان و بلوچستان: 8 🔹هرمزگان: 17 🔹خراسان جنوبی: 18 🔹چهارمحال و بختیاری: 3 🔹ایلام: 20 🔹آذربایجان غربی: 27 🔹کهگیلویه و بویراحمد: 1 🔹بوشهر: 1 🔹خراسان شمالی: 17 @zarrhbin
🔴 آیت‌الله وحید خراسانی: عید در منازل متوسل به باب الحوائج(ع) شوید؛ تلاوت قرآن را به مادر امام زمان(عج) هدیه کنید 1- در شب یا روز 25 ماه رجب شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهم‌االسلام که مصادف با نخستین روز سال جدید است، در منازل و در جمع خانواده، متوسل به باب الحوائج علیه‌السلام شوند و مصائب آن امام مظلوم را ذکر کنند. 2- هر کس به هر قدر که برایش میسر است، قرآن کریم را تلاوت کند و آن را به مادر بزرگوار امام زمان ارواحنافداه، حضرت نرجس خاتون علیهاالسلام هدیه کند. @zarrhbin
🔻استقرار یگانهای نزاجا در قم و گیلان برای مقابله با کرونا/ امیر حیدری: افراد را در ورودی شهرها کنترل می‌کنیم فرمانده نیروی زمینی ارتش در گفتگو با تسنیم: 🔹رزمایشی که در حال برگزاری است در راستای اجرای اوامر فرمانده معظم کل قوا و به منظور جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کروناست. 🔹با برگزاری این رزمایش فعالیت های نیروی زمینی ارتش برای مقابله با ویروس کرونا ساماندهی و برای جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا از تجهیزات جدید و ابداعی استفاده شده است. 🔹پرسنل نیروی زمینی ارتش در گلوگاه های استان های هدف (قم و گیلان) و برخی از استان های که استانداران آنها در خواست کرده اند (اصفهان، شیراز، خوزستان،کرمانشاه، خراسان رضوی، خراسان جنوبی) مستقر شده اند و به پایش و کنترل اقدام می کنند و خودروهایی که وارد این شهر می شوند نیز ضد عفونی می‌کنند. @zarrhbin
🚨 به دیدار بزرگترها نروید! 🔹مبتلایان فاقد علامت، ناقلِ کرونا هستند 🔹در خانه‌هایتان بمانید و خود را در معرض ویروس قرار ندهید 🔹 این ویروس سرعت انتقال بالایی دارد. @zarrhbin
با سلام لطفا به کسانی که زحمت می کشند وخیابانهای و معابر شهر را ضد عفونی می کنند تذکر دهید مواد ضد عفونی را بر روی درختان نپاشند مواد باید روی زمین وسطوح آلوده پاشیده شود درختان که آلوده نیستند. چون مشاهده می شود که بعضی از آنها مواد را بر روی درختان می پاشند وطی این چند روز درختانی که تازه سبز شده اند برگهای آنها در حال زرد شدن می باشد خلاصه کاری نکنیم برای درست کردن ابرو بزنیم چشم شهر را کور کنیم که جبران فضای سبز شهر سالیان زیادی لازم دارد. وشهر بدون فضای سبز شهری مرده خواهد بود. @zarrhbin
باسلام و تشکر از کانال خوب ومردمی ذره بین.جا دارد از زحمات مخلصانه برادران عزیزمان درایستگاه آتش نشانی شماره 2که در روز سال تحویل جهت اطفا حریق در پسته زارهای شمال اردکان بموقع خودشان را رساندند تشکر وقدردانی نمود.سال خوبی رابرای یکایک عزیزان همراه باتندرستی آرزو داریم.یکی از شهروندان @zarrhbin
🔺سزارین مادر کرونایی در کرج با موفقیت انجام شد 🔹رییس مجتمع آموزشی درمانی کرج اعلام کرد که عمل سزارین یک مادر مبتلا به بیماری کرونا در این بیمارستان با موفقیت انجام شد./ایرنا @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
✅ایام تبلیغ کاملا #کورونایی قسمت هشتم خوندن داستان برای کسانی که چندان اهل مطالعه و رادیو و این چی
✅خاطرات کاملا قسمت نهم خلاصه یه بخش، بلکه یه بیمارستان از دست من ذله بودند. هم اذیت میکردم و هم میخندوندم. هم عشوه و کرشمه میومدم موقع خوندن کتاب، و هم جوری میخوندم که بنده خداها حس میکردن الان یه اتفاق خاص میفته. اونایی که کوروناشون مثبت شده بود ساعت به ساعت بیشتر میشدند. من نمیتونستم همه چیزو از اول پِلی کنم و از باء بسم الله دوباره بگم. تعداد روحانیون هم زیاد نبود و منم نمیتونستم در همه بخش ها باشم. به خاطر همین واسه یه عده ای کتاب میخوندم. واسه یه عده دیگم حرف میزدم و سرگرمشون میکردم. برای عده ای که ماشالله تعدادشون هم کم نبود باید وقت اختصاصی میذاشتم و کنار تختشون میرفتم و به حرفاشون گوش میدادم. تا اینکه اتفاق جالبی افتاد... یکی از خانم پرستارها اومد و گفت: حاج آقا لطفا برو دفتر دکتر که باهاتون کار دارن! با تعجب گفتم: میخوان اخراجم کنن؟ قول میدم دیگه شلوغ نکنم. گفت: نه حاج آقا! از خداشونم باشه. فقط لطفا زود برین که فکر کنم یه مشکلی پیش اومده! تا اینو گفت پاشدم و مثل برق رفتم تو اتاق دکتر. سلام کردم و نشستم. دکتر گفت: نشین حاج آقا! تعجب کردم و گفتم: پس چیکار کنم؟ گفت: تو بخش خانما یه دو نفر خانم هستن که خیلی دارن بی تابی میکنن! کل بخش رو گذاشتن رو سرشون! دیگه دارن از کنترل خارج میشن. گفتم: چشم اما حالشون چطوره؟ گفت: متاسفانه حال دو نفرشون بد هست. ولی یکیشون بدتره. هم حالش بده و هم همکاری نمیکنه و حرفای زشت هم میزنه! گفتم: امیدی هست؟ گفت: چون مشکل خونی هم قبلا داشته، خیلی نه! گفتم: خودشم میدونه که امیدی نیست؟ گفت: ما که چیزی نگفتیم. شایدم هنوز نمیدونه ولی کلا بی تابه و داره روحیه بقیه رو هم بدتر میکنه. گفتم: حالا بریم ببینم چیکار میتونم بکنم. ولی لطفا تختش رو عوض کنین و بذارین دم درب شماره دو! دکتر با تعجب گفت: چرا اونجا؟ میدونی اونجا کجاست؟ گفتم: آره دیگه! حالا بذارین شما ... کارتون نباشه. فقط لطفا از هم جدا باشن. همین کارو کردن. تخت دو تاشون جا به جا کردند. منم آماده شدم که برم پیششون. رفتم پیش اولی که خیلی اذیت میکرد. دیدم یه خانم حدودا 55 ساله و با وضعیت نامناسب ظاهری و بسیار پرخاشگر نشسته روی تخت! به همه اشاره کردم که از اطرافش برید کنار. وقتی اطراف تخت حسابی خلوت شد، آروم آروم رفتم کنار تختش. یه نگا به خلاصه وضعیتش کردم. حالا هیچی نمیفهمیدم و اصلا نمیتونستم دستخط دکترا بخونما. ولی چنان سر تکون دادم که هر کی نمیدونست فکر میکرد جانشین پورفسور سمیعی هستم. تا این حد جوگیر! زنه تا منو دید گفت: تو دیگه کی هستی؟ چیه؟ نگا میکنی؟ گفتم: سلام. اجازه بدید بررسی کنم. خدمت میرسم. با حالت بی احترامی گفت: بِرو مینیم بابا! خدمت میرسم! همتون آدم کشین! هیچی نگفتم و فقط برگ زدم. قبلش با یکی از پرستارا هماهنگ کرده بودم که بیاد و سلام کنه و بره! اما اون لنتی اومد و گفت: سلام آقای دکتر! روزتون بخیر! اگر با من امری داشتین کافیه پیجم کنین! منم از بالای عینکم فقط نگاش کردم و سر تکون دادم. خداوکیلی اگه دروغ بگم. زنه برای دقایقی هیچی نگفت و فکر کنم فهمید که با آدم حسابی طرفه! مثلا بررسی خلاصه وضعیتش تموم شد و رفتم کنار تختش نشستم. خیلی خیلی جدی شروع کردم: گفتم: خانم شما چند سالتونه؟ با بی حوصلگی گفت: 56 سال! گفتم: میدونین چتونه؟ گفت: آره ... مشکل خونی دارم. گفتم: دیگه؟ با تعجب گفت: دیگه چیه؟ همین دیگه! گفتم: نگفتن دیگه شما چته؟ یه کم جدی تر شد و با چشمای ورقلمبیده گفت: مگه چیزی دیگمم هست؟ قیافمو یه جور خاصی گرفتم و گفتم: وقتی در دانشگاه ونکور درس میخوندم یادم دادند که اهل سانسور و مخفی کردن واقعیت برای بیمارم نباشم. بله متاسفانه! مشکل دیگه ای هم دارین! هول شد و گفت: وای ... چی شده؟ چمه؟ گفتم: جنبشو ندارین اما فکر کنم باید بدونین. شما کورونا گرفتین! با وحشت گفت: یا حضرت محمد! همین مرض جدیده؟ گفتم: بله متاسفانه! دیگه داشت سکته میکرد. بی ادبی و جسارت کردن و همه جا رو سرش گذاشتن یادش رفت و شکست! صدای شکسته شدن توی قیافش پیدا بود. کم کم داشت بغض میکرد و با همون حالت گفت: ینی چی میشه حالا؟ گفتم: مگه نگفتین ما آدم کشیم؟ با تندی گفت: حالا من یه چیزی خوردم. درست جوابمو بده! چی میشه حالا؟ گفتم: باید زمان بگذره! باید دارو بگیرین. باید تحت درمان و نظر خودم باشین. باید اجازه بدین همکارانم به شما نزدیک بشن. باید دیگه صداتو نشنوم و دیگه توهین نکنی تا ولت نکنم و سر و کارت به اون طرف درب شماره دو نیفته! یه نگا به اون طرف در کرد و در حالی که وحشت تمام سر تا پاش گرفته بود گفت: مگه اون طرف کجاست؟ گفتم: انتهای اون راهرو میخوره به سردخونه! میخوای تختتون رو ببرم اون طرف و یه نگا با هم بندازیم و برگردیم؟ هیچی نگفت اما صدای نفس کشیدنش داشتم میشندیم.
به خودش نیومده بود هنوز و تو شوک بود که دید دست انداختم پشت تختش و دارم میبرمش به طرف اون در! فقط صدای نفس کشیدنش میومد. همین جوری که داشتم میبردمش گفتم: آروم باش خانوم! من اینجام. مشکلی پیش نمیاد. فقط یه سر بریم اونجا و بیاییم. در باز کردم و وارد راهرو شدیم. قدم قدم به طرف انتهای راهرو پیش رفتیم. خانمه رو میگی؟ سکوت محض و نفس های عمیق و رنگ پریده! تا اینکه به انتهای راهرو نزدیک و نزدیک تر شدیم و به یه در بسته رسیدیم که بالاش نوشته بود: «سردخانه! ورود اکیدا ممنوع!» رو کردم به طرف خانمه و گفتم: اینجاست. ته خط اینجاست. اگه نذاری کارمو بکنم ته خطت اینجاست. بریم یه سر داخل؟ آقا من که قصد نداشتم زن مردمو ببرم تو سردخونه و بیارم بیرون! فقط میخواستم نشونش بدم که اگه نذاره درمان بشه، وضعش اینه! اما شانس اون خانمه اصلا خوب نبود! والا خیلی بد شانس بود بنده خدا! چون همون لحظه که میخواستیم برگردیم، یهو در سردخونه باز شد و یکی از پرسنل محترم سردخونه با همون حالت و وضعیت خاصش میخواست بیاد بیرون ... آخی بنده خدا زاویه صورت اون خانمه جوری بود که از روی همون تخت و از لا به لای اون در، تا منتهی الیه برزخ و شب اول قبرش و نکیر و منکر رو دید! خلاصه آره دیگه ... وقتی برگشتیم سر جاش، دو سه ساعتی گذشت تا کل پرسنل دست به دست هم دادند به مهر، مریض منظور را دوباره سر پا کردند! مگه به حالت اولش برمیگشت؟ من که وسایلم آماده کرده بودم که اگه سکته کرد، بزنم به چاک!🙈 اما خدا خیلی حاجیو دوس داره😌 چون وقتی اون خانمه از اون شوک شدید برگشت، انگار از جهان آخرت برگشته بود! قشنگ همکاری میکرد ... ☺️ مودب هم شده بود ...😊 حرفای زشت هم نمیزد ...😁 قرص و کپسولش هم میخورد...🤒 اصلا هم بوی وایتکس اذیتش نمیکرد...😷 ضمنا به هر کسی هم که رد میشد سلام میکرد!😂 ادامه دارد.... ✍دلنوشته‌های یک طلبه @zarrhbin
♦️چرا باید از کیسه پارچه‌ای هنگام خرید استفاده کرد؟ 🔹ویروس کرونا روی سطوحی همانند پارچه کمتر باقی می‌ماند پس هنگام خرید حتما یک کیسه پارچه‌ای تهیه کنید و تمام وسایل را درون آن بگذارید و به محض رسیدن به منزل کیسه پارچه‌ای را روی حرارت شوفاژ یا بخاری بگذارید تا تمام ویروس‌های آن نابود شوند و از بین بروند. @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده 💡 💚 درود، بر شما همراهان فهیم و بزرگوار ذره‌بین، پیروز و فرخنده باد؛ امیدوارم سالی سرشار از تندرستی و سلامتی و موفقیت پیش رو داشته باشید در این ایام در خانه بمانید و را فراموش نکنید، باهم بخوانیم ادامه ماجرای آقارضا و مهری در تهران... ▫️بیشتر روزها فاصله‌ی خانه تا دانشگاه را پیاده می‌رفتند. هم ورزش بود، هم اندکی صرفه‌جویی و هم ادامه‌ی فرهنگ پیاده‌روی یزد. حال و هوایی داشت. دانشجویان درس می‌خواندند. بحث‌های سیاسی می‌کردند. از دولت و حکومت انتقاد می‌کردند. داشت کم‌کم داشت قدرت می‌گرفت. استادها خوب درس می‌دادند. هنوز به استادهای دانشگاه بابت اضافه تدریس دستمزد نمی‌دادند. هنوز این فاجعه‌ی پول و پول‌پرستی به راه نیافته بود. ▪️ حقوق ثابت داشتند. اگر در هفته بیست‌ساعت درس می‌دادند اگر پنج‌ساعت، همان حقوق را می‌گرفتند. اگر ۱۰تا را هدایت می‌کردند اگر یکی، حق‌الزحمه‌الشان یکی بود. چه روزگار نیکی! چه دانشگاه دور از وسوسه‌های پولی! این در دانشگاه‌ها چه فسادها و فاجعه‌هایی را که پدید نیاورده است! "خدا" بهتر می‌داند. ▫️مهری و آقارضا هر دو استادهای مهربان و و متعهد و داشتند. درس بود و کمی هم بحث سیاسی. این زن و شوهر یزدی از خود را دور نگاه می‌‌داشتند. از تجمع‌ها فراری بودند. لیلی و مجنون بودند‌. خارج از وقت کلاس زیر درخت‌های بلند دانشگاه قدم می‌زدند. روی نیمکت‌ها کنار هم می‌نشستند و درباره‌ی حرف می‌زدند. با دوستانشان صحبت می‌کردند. هم‌کلاسی‌های جوان را راهنمایی می‌کردند. گروه‌های سیاسی در دانشگاه فعال بودند. سعی می‌کردند برای خود طرفدار جذب کنند. می‌گفت: "من اهل سیاست نیستم. اهل درس و زندگی هستم." ▪️آذر سال ۱۳۴۶ شد. معلوم بود که جوّ دانشگاه در حال تغییر است. در گوشه و کنار دانشگاه سخنرانی می‌کردند. بچه‌ها بحث از اعتصاب می‌کردند. آقارضا و مهری تصمیم گرفتند به محض تمام شدن کلاس‌ها، به خانه برگردند. بیشتر مواقع کلاس‌های مهری زودتر از آقارضا تمام می‌شد و زودتر به خانه می‌رفت. مقابل دانشگاه سوار اتوبوس و جلوِ کوچه خانه‌شان پیاده می‌شد. کرایه‌ی اتوبوس چهار ریال بود. چای و غذا و ماست و خیار درست می‌کرد تا آقارضا بیاید. گاهی سری به همسایه‌ی بالایی می‌زد. برخی روزهایی که کلاس نداشت، شیرینی می‌پخت. کم‌کم داشت خلق و خوی آذری‌ها و ارمنی‌ها را به خودش می‌گرفت. به همسرش می‌گفت آن مردمان خوب و هستند به تدریج کمی زبان ترکی و زبان ارمنی یاد گرفت. ▫️ بود مهری از ساعت دو بعداز‌ظهر کلاس داشت تا ساعت چهار، آقارضا هم تا ساعت شش. زودتر او از دانشگاه به خانه رفت. منتظر همسرش بود. تا ساعت هشت شب از خبری نشد. مهری دلشوره داشت. نگران بود. سری به همسایه‌ها زد. گفتند: "نگران نباش! همسرت می‌آید." خانه‌ی آن‌ها نداشت. هنوز بیشتر خانه‌های تهران فاقد تلفن بود. تلفن همراه هنوز اختراع نشده بود. ساعت از ۹ شب گذشت. همه نگران شدند. ▪️مردهای همسایه گفتند به جستجوی می‌روند. حدود نیمه‌های شب بود که برگشتند و گفتند اعتصاب کرده‌اند. عده‌ای گفته بودند پلیس چندنفر را گرفته است. آن‌ها به کلانتری رفته بودند، ولی آقارضا در آنجا نبود. هیچ‌کس پاسخی نداده بود. سری به بیمارستان‌های اطراف زده بودند. اثری از آقارضا نبود. اشک‌های جاری شد. زنان همسایه دلداری‌اش دادند. گفتند: "شوهرت سالم است. خدا را شکر که در بیمارستان نبوده است! فردا آزادش می‌کنند." ▫️همسایه‌ی آذری دو دخترش را پیش مهری فرستاد. شب آن‌ها پیش او ماندند، اما مهری مگر خواب داشت؟ تمام شب را بیدار ماند، دعا کرد و از خدا، پیغمبر و ائمه‌ی طاهرین(ع) طلبید. می‌گفت: "کاش پدرم اینجا بود! کاش خواهرانم و شوهرانشان بودند!" مهری تا صبح حتی یک لحظه هم خواب به چشمانش نیامد. نگاهش خیره به پنجره بود. وقتی اولین اشعه‌ی خورشید را پشت پنجره دید از خانه بیرون زد و رهسپار خانه‌ی پسرعموی همسرش شد. او را دلداری داد و گفت امروز کارش را تعطیل می‌کند و به جستجوی آقارضا می‌رود. 👇👇👇👇
▪️ گفت اول به خانه‌ی مهری بروند، شاید آقارضا برگشته است همسر جعفرآقا خواست تا مهری صبحانه بخورند بعد بروند. مهری حتی نتوانست یک فنجان چای بنوشد. تمام وجودش را فراگرفته بود. معده‌اش آشوب بود. ظرف صبحانه و فنجان چای را که می‌دید، حالش دگرگون می‌شد. تاکسی گرفتند و به خانه برگشتند. هنوز برنگشته بود‌. لئون ارمنی و آقاتقی آذری جلوِ در خانه بودند. وقتی مهری و جعفرآقا دیدند، فهمیدند مهری کجا رفته است‌. گفتند آن‌ها هم سر کار نمی‌روند. قرار شد مهری و جعفرآقا به بروند. لئون گفت چند نفر آشنا در نزدیک دانشگاه دارد و به آنجا می‌رود. جعفرآقا هم گفت با چند استاد آشناست. قرار شد نزدیک ظهر همه سرِ چهارراه کاخ (فلسطین فعلی) باشند. ▫️دلِ مثل سیر و سرکه می‌جوشید. دیشب شام و صبح هم صبحانه نخورده بود. دلداری‌اش می‌داد. تعداد زیادی پلیس جلوِ درِ دانشگاه بودند. مهری کارتش را نشان داد و وارد دانشگاه شد. به جعفرآقا اجازه‌ی ورود ندادند. مهری به سراغ هم‌کلاسی‌های آقارضا رفت. گفتند دیروز عصر جلوِ درِ دانشگاه شلوغ شد. پلیس‌ها عده‌ای را گرفتند. یکی از دانشجویان گفت دیروز عصر دیده است که ماموران، را هم دستگیر کرده و با خودشان برده‌اند. ▪️ مهری را پیش رئیس دانشکده‌ی حقوق بردند. پدر و مادر دانشجوها هم آن‌جا بودند. آن‌ها نگران فرزندانشان بودند که از شب قبل به خانه نیامده بودند. هم نگران بود. دائم داشت به مقامات تلفن می‌کرد. پشت تلفن می‌گفت این تندروی‌ها دانشگاه را شلوغ می‌کند. نزدیک ظهر رئیس دانشکده به گفت: "همسر شما را هم گرفته‌اند! اسم او هم در بین دانشجویان بازداشتی است." ، قول داد تمام تلاشش را بکند تا هر چه زودتر دانشجویان آزاد شوند. بعد به مهری و پدر و مادرها گفت به خانه برگردند و او امیدوار است که امشب عزیزانشان به خانه برگردند. ▫️ گفت: "من و رئیس دانشگاه و همه‌ی مقامات دانشگاه برای آزادی بازداشت‌شدگان تلاش می‌کنیم." هنوز رؤسای دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها افرادی نسبتاً مستقل و بودند. طوری نبود که خود رؤسای دانشکده‌ها، اسم دانشجویان را به ساواک بدهند تا آن‌ها را بازداشت کنند. هنوز آدم‌های شریف و پاک‌نهادی چون ، ریاست دانشکده‌ها را قبول می‌کردند. ▪️در خلالِ گفتگوها، مهری متوجه شد پدر و مادرها از صحبت می‌کنند. هرکس می‌خواست پیش مقامی برود . دیگری بحث از می‌کرد. مهری هاج و واج مانده بود و نمی‌دانست چه باید بکند. صبر کرد همه از اتاق رئیس بیرون رفتند. به رئیس دانشکده گفت: "من در این شهر تنها و غریب هستم. همسرم ۳۵ سال دارد. از دانشجویان دیگر مسن‌تر است. قبلاً پاسبان و مدتی هم زندان بوده است. از اداره‌ی پلیس اخراج شده است. شاید این سوابق برایش بد باشد." رئیس دانشکده‌ی حقوق را قسم داد و التماس کرد که پیگیر کار همسرش باشد. رئیس هم قول داد که به طور ویژه پیگیر موضوع باشد. ▫️حدود ساعت یک بعدازظهر، همه سرِ چهارراه کاخ بودند. لئون خبری نیاورده بود. آقاتقی خبر بازداشت آقارضا را شنیده بود. مهری حرف‌های رئیس دانشکده را بازگو کرد. همه گفتند به خانه برویم. جعفرآقا پسر عموی آقارضا، مهری را به خانه‌ی خودش برد، ولی دیگر نمی‌توانست آرام باشد. او نتوانست ناهار بخورد. راهِ گلویش بسته شده بود. دلشوره داشت. نمی‌توانست حواسش را جمع کند. ، زن جعفرآقا، استکان چای را جلوِ مهری گذاشت. ناگهان بغضِ مهری ترکید و گریه سر داد. به گلناز گفت: "بگذار گریه کند! سبک می‌شود." ▪️ از درون زجر می‌کشید. خیالات باطل می‌کرد. اگر شوهرم را اعدام کنند، چکار کنم؟ اگر او را حبس ابد کنند، چکار کنم؟ اگر او را ده سال زندانی کنند چی؟ اگر او را شکنجه کنند؟ اگر زیر شکنجه ناقص شود؟ او که اهلِ نبود. پس چرا گرفتنش؟ او که کاره‌ای نبود. عضو حزبی نبود... مهری شام هم نتوانست بخورد. تا صبح یکریز اشک ریخت و ناله کرد. خیال‌های بد به ذهنش هجوم می‌آورد. همسرش را بالای چوبه‌ی دار می‌دید. او را پشت میله‌های زندان می‌دید. بلند شد وضو گرفت و به نماز ایستاد. با اخلاص و سوخته دلی به درگاه لابه کرد. فکر می‌کرد همسرش را از دانشگاه اخراج می‌کنند و تمام آرزوهایش یک شبه بر باد می‌رود. ✅ ادامه دارد... 📚 شازده‌ حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
✅ بسم الله النور... ✅ دوران زیبای بهار عالمیان آیا تا به حال به شباهت های بهار طبیعت و حکومت بهار عالمیان، مهدی فاطمه (علیه السلام) توجه کرده اید؟ نوروز با آمدنش، سبزی و نشاط و هوای معتدل را می آورد. چه زیباست چهره طبیعت!   هرچه روایات و اتفاقات بعد از ظهور حضرت ولی عصر سلام الله علیه را مطالعه می کنیم، شباهت های بیشتری را بین دوران حکومت امام زمان و بهار می بینیم. ● با آمدن نوروز، مردم مهربان تر می شوند. از همدیگر بیشتر احوال می پرسند و...  بعد از ظهور حضرت هم مهربانی ها فوق العاده می شود. حتی بین حیوانات! (مکیال المکارم، ج ۱، صفحه۱۱۶) ● در ایام نوروز بیش از پیش به نیازمندان و فقرا کمک می شود. در حکومت حضرت نیز، فرموده اند: "فقیری را پیدا نمی کنید."                                                                                         بنابر تحلیل استاد شهید مطهری : «اگر بخواهند(در دوره حضرت مهدی)یک صدقه ای بدهند و به کسی کمک کنند، حتی یک نفر [مستحق] پیدا نمی کنند. یک فقیر در روی زمین پیدا نخواهد شد.» (مجموعه آثار جلد ۱۸) بیایید غیر از دعا، عمل و رفتارمان را برای تحقق  آن دولت کریمه اصلاح کنیم. "انتظار یک عمل است، بی عملی نیست." (مقام معظم رهبری) چقدر زیبا امام صادق (علیه السلام) به ما آموختند که بگوییم: «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا»  «دشمنان آن روز را دور می بینند در حالی که ما، نزدیک می بینیم» (دعای عهد) روز های شادی در پیش است، ان شاء الله... ✍ محسن طلائی اردکانی 🗓 بهار ۹۹ @zarrhbin