هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
دخیلک یا ابوفاضل ...
✍️زهره قاسمی
ما مست حسینیم و گرفتار ابالفضل
با مطرب و مهتاب جهان کار نداریم...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔅آمده آنکه چنان شیرخدا بت شکن است
مرد جنگی ست و آماده ی هر تن به تن است
خطبه ای خواند و او فاتح شامات شود
بس که مانند علی صاحب نطق و سخن است🔅
✍️محسن راه حق
🍃میلاد حضرت دعا، زین العابدین، سید الساجدین علیه السلام تهنیت🍃
https://virasty.com/najmehsalehi/1677368084820180819
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
گردش علمی با گل نرگس
✍️نجمه صالحی
شنیدههای من حاکی از آن است که جد مادربزرگ مرحومم به امام سجاد علیه السلام میرسیده. امروز هم که میلاد سیدالساجدین علیه السلام بود، برای دختران کلاس، شاخههای گل نرگس هدیه بردم تا از روز میلاد، خاطره خوشی در ذهنشان بماند.
بعد از تدریس، همراه دختران، در نشستی که موضوعش در مورد همایش شرق شناسی و امام حسین علیهالسلام بود، شرکت کردیم. در راهروها حین حرکت، یکی از آنها با لبخند گفت: «گردش علمی داریم!»
دیدن برق شادی در نگاه دختران و عکسهایی که با گلها میگرفتند و نفسهای عمیقی که از استشمام گل نرگس، به عمق جانشان فرو میبردند به من فهماند «ادخال سرور در دل مومنان»، ولو با شاخه گلی امکان دارد!
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِین
به درستی که شاد کردن مؤمنان، دوستداشتنیترین کارها در نزد خدای متعال است.*
*الكافى، ج 2، ص 189.
🍃الحمدلله علی کل حال🍃
#امام_سجاد_علیهالسلام
#خاطرات_تدریس
#خاطرات_بنت_الهدی
#گروه_تاریخ_بنت_الهدی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
گفتگو در تالار آیینه ✍️نجمه صالحی پازل یا جورچین یکی از بازیهای سرگرمکننده کودکان است که گاهی ب
🔰انتشار یادداشت «گفتگو در تالار آیینه» در روزنامه سراسری سراج
🍃الحمدلله علی کل حال🍃
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
🔰انتشار یادداشت «گفتگو در تالار آیینه» در روزنامه سراسری سراج 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 ـــــــــ❁●❁
فکر کنم نقش«پازلی سایلنتی» من در روز گفتگو، نگارش یادداشت و تبلیغ تالار آیینه بوده🙏
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ــــــــــ
یادم باشد...
✍️نجمه صالحی
استاد محترم، کتابهایی را پیرامون بحث روش تحقیق معرفی کردند و یک کتاب را هم برای نمونه به کلاس آورده بودند. نام کتاب «هنر تحقیق علمی» بود، اسم کتاب و تلفیق «هنر و تحقیق» جذاب به نظرم رسید، وسوسه خواندن کتاب باعث شد از استاد درخواست کنم کتاب را به من امانت دهند! استاد به سختی پذیرفتند ولی کاش ...
تا آخرین لحظه مواظبش بودم، سالم بود؛ وقتی خواستم تحویل دهم، دیدم پایین جلد کتاب در اثر یک اشتباه چرب شده، چرب شدن همانا و آه از نهاد بلند شدن همان!
بدون هیچ تأملی برای جبران، سریع سفارش اینترنتی کتاب را دادم! برای عذرخواهی به استاد اطلاع دادم و استاد از اینکه امانت دادن تبعات دارد و...گفتند و من شرمندهتر!
همزمان در کتابخانههای قم هم گشتم کتاب نبود، دو روز بعد، از انتشارات تهران که سفارش کتاب داده بودم، تماس گرفتند که کتاب در هیچ کتابفروشی نبوده!
مستأصل شدم که یکدفعه یادم افتاد میشود کار دیگری کرد، اسکن رنگی از جلد کتاب بگیرم و دوباره صحافی و...!
تنها اتفاق خوب، تعطیلی سه هفته پشت سرهمِ کلاس، بود و من فرصت جبران داشتم. خلاصه بعد از سفارش صحافی کتاب و... جلد کتاب صحیح و سالم به دستم رسید.
حالا باید برای رفع خاطرهٔ بد از ذهن استاد، چارهای میاندیشیدم. برای جبران این کار، رمان تاحدودی تاریخی با عنوان «بیکتابی» را تهیه کردم، داستان کتاب به کتاب و دوره تاریخی مشروطه مرتبط بود؛ اما به نظرم هنوز کم بود، باید بیشتر از این باشد، جعبه چوبی تزیینی کوچکی با شعری از مولانا تهیه کردم و متبرکات مسجد جمکران را در آن قرار دادم. با خودم گفتم استاد خوش ذوقی داریم حتما با این هدایا، خطای ناخواستهی من را میبخشند.
بالاخره روز شنبه فرا رسید و امانتی استاد، با هدایای ناقابل، به ایشان تقدیم شد و من نفس راحت کشیدم! فقط با خودم دائم تکرار میکردم، یادم باشد اصلا کتاب از کسی امانت نگیرم!
آخر کلاس به نظرم آمد، استاد راضی شده بودند! پیام تشکر ایشان که از جانب خودشان و همسرشان بود هم تایید کرد، استاد رضایت دارند.
شعر روی جعبه تزیینی این بود:
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
🍃الحمدلله علی کل حال 🍃
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
@zemzemh60
اینم واکنش یکی از دوستان عزیزم نسبت به یادداشت «یادم باشد»...
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
دست و نقد
✍️نجمه صالحی
دیشب پیام داد: « دخترم فردا دستم باش! » نوشتم: «چشم حتما!» دوستش دارم و همواره تلاش و تواضعش را میستایم، امروز سعی کردم دستش باشم!
استاد عزیزم چند هفته پیش در اثر حادثهای دست چپش شکسته بود و امروز باید کرسی ترویجی برگزار میکرد، مقدمات جلسه از مدتها قبل برنامهریزی شده بود و به ناچار این روز باید میآمد و به لطف خدا امروز من دست او شدم!
جلسه با تاخیر شروع شد، مثل همیشه مسلط و عالی ارائه داد، هنگامیکه ناقدان شروع به صحبت کردند و یکی از ناقدان محترم کولهباری از نقد را تقدیم استاد کرد، او با خوشحالی انتقادات را پذیرفت و گفت نقد همچو هدیهای است برای من! با دقت آنها را یادداشت میکرد و خرسند بود که میتواند مقاله را با تغییرات جدید برای نشریات علمی پژوهشی ارسال کند.
استاد عزیز امروز هم درس دیگری به من و حاضرین داد؛ اینکه از نقد نهراسیم! نقد مانند هرس کردن برگهای زائد است نه تنها از ارزش متن یا شخص نمیکاهد بلکه موجب رشد او میشود.
ناقد به ما امکان میدهد قضایا را از زاویهای دیگر و با نوری متفاوت، ببینیم و نقاط کور یا مغفول را شناسایی کنیم. با کشف نقاط کور، شناخت بیشتری در مورد خودمان به دست میآوریم و به تعالی و رشد نزدیکتر خواهیم شد.
به قول دوستی بعد از هر بار انتقاد جشن بگیر چون مورد توجه قرار گرفتهای و فرصت اصلاح داری! برای همین بود که استادم شاد بود از انتقاد و این انتقادپذیری بالایش برای من بسیار درسآموز بود!
🍃الحمدلله علی کل حال 🍃
#نقد
#استاد_طیبی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60